پرش به محتوا

بحث:آیا انتظار مذهب اعتراض است؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴: خط ۴:
*هرچند این [[تفسیر انتظار]] را موجب تخدیر و [[تسلیم]] نمی‌داند و از این جهت تفسیری مطلوب و قابل تقدیر است؛ اما در برابر این نظریه دو پرسش مطرح است: اول اینکه دامنۀ این [[اعتراض]] تا کجاست؟ تا [[رفاه]]، تا [[عدالت]]، تا [[عرفان]]، تا [[آزادی]] تا [[شکوفایی]] و [[تکامل]] و یا... و دوم اینکه پیامد این [[اعتراض]] چیست؟ چه باری بر دوش [[منتظر]] می‌گذارد و این نفی با چه اثباتی همراه می‌شود؟  
*هرچند این [[تفسیر انتظار]] را موجب تخدیر و [[تسلیم]] نمی‌داند و از این جهت تفسیری مطلوب و قابل تقدیر است؛ اما در برابر این نظریه دو پرسش مطرح است: اول اینکه دامنۀ این [[اعتراض]] تا کجاست؟ تا [[رفاه]]، تا [[عدالت]]، تا [[عرفان]]، تا [[آزادی]] تا [[شکوفایی]] و [[تکامل]] و یا... و دوم اینکه پیامد این [[اعتراض]] چیست؟ چه باری بر دوش [[منتظر]] می‌گذارد و این نفی با چه اثباتی همراه می‌شود؟  
*در مورد پرسش اول باید بگوییم آرمان‌های [[دینی]] از [[تکامل]] و [[شکوفایی]] استعداد [[آدمی]]، بالاتر است، چون زمانی که [[انسان]] به [[تکامل]] هم برسد، باز مسأله این است که می‌خواهد در چه جهتی [[مصرف]] شود؟ در جهت رشد یا زیان؟ و در مورد پرسش دوم هم باید گفت [[منتظر]] [[ظهور حضرت مهدی]] {{ع}} آماده است برای [[حاکمیت]]، [[سلطان]] و تسلط [[مهدی]] {{ع}} [[زمینه‌سازی]] ‌کند چنانچه در [[حدیث]] آمده است:{{متن حدیث|فَیُوَطِّئُونَ لِلْمَهْدِیِّ سُلْطَانَهُ}}<ref>میزان الحکمة، ج ۲، ص ۵۶۸؛ کنز العمال، ح ۳۸۶۵۷؛ منتخب الاثر، ص۳۰۴.</ref>.<ref>ر.ک: مهدوی‌فرد، میرزا عباس، فلسفه انتظار، ص۸۹-۹۴؛ دانش، اسماعیل، نقش آموزه انتظار در پایداری جنبش‌های اسلامی، ص؟؟.</ref>
*در مورد پرسش اول باید بگوییم آرمان‌های [[دینی]] از [[تکامل]] و [[شکوفایی]] استعداد [[آدمی]]، بالاتر است، چون زمانی که [[انسان]] به [[تکامل]] هم برسد، باز مسأله این است که می‌خواهد در چه جهتی [[مصرف]] شود؟ در جهت رشد یا زیان؟ و در مورد پرسش دوم هم باید گفت [[منتظر]] [[ظهور حضرت مهدی]] {{ع}} آماده است برای [[حاکمیت]]، [[سلطان]] و تسلط [[مهدی]] {{ع}} [[زمینه‌سازی]] ‌کند چنانچه در [[حدیث]] آمده است:{{متن حدیث|فَیُوَطِّئُونَ لِلْمَهْدِیِّ سُلْطَانَهُ}}<ref>میزان الحکمة، ج ۲، ص ۵۶۸؛ کنز العمال، ح ۳۸۶۵۷؛ منتخب الاثر، ص۳۰۴.</ref>.<ref>ر.ک: مهدوی‌فرد، میرزا عباس، فلسفه انتظار، ص۸۹-۹۴؛ دانش، اسماعیل، نقش آموزه انتظار در پایداری جنبش‌های اسلامی، ص؟؟.</ref>
*با توجه به مطالب بالا می‌‌توان معنای صحیحی برای [[اعتراض]] کرد بدین صورت که منظور از [[انتظار]] آرزوی [[ظهور]] [[بهترین]] [[جامعه]] و کوشش در راه تحقق آن، که کاملترین صورت آن با [[ظهور]] [[حضرت ولی عصر]] {{ع}} امکان پذیر خواهد بود. البته باید در نظر گرفت [[انتظار]] عین [[اعتراض به وضع موجود]] نیست، بلکه ناشی از احساس نفرت و زجر از وضع ناهنجاریست که سد راه تکاملی حیات [[انسان‌ها]] می‌‌گردد<ref>ر.ک: جعفری، محمدتقی، فلسفه دین، ص ۵۰ ـ ۵۶.</ref>. بله [[انتظار]] نوعی [[اعتراض]] است. نوعی دهن‌کجی، بی‌اعتنائی به نظامات موجود و عدم پذیرش آن است، [[اعتراض]] به ابراز [[قدرت]] [[زمامداران]] خودسر که با سختگیری‌های بی‌مورد خود [[زندگی]] را به کام [[مردم]] [[مستضعف]] تلخ و ناگوار کرده‌اند. آری [[منتظر]] معترض است، وضع ظالمانۀ [[حاکم]] را نمی‌پذیرد، به اهداف موجود [[حکومت‌ها]] تن در نمی‌دهد. جز به [[نظام]] و دولتی که در آن [[مسئولان]] نقش خادمان را داشته باشند، اعلام [[وابستگی]] نمی‌کند و جز [[برادری]]، [[مساوات]]، [[صلح]] و [[محبت]] را خواهان نیست<ref>ر.ک: قائمی، علی،  نگاهی به مسأله انتظار، ص ۲۷.</ref>.
*[[اعتراض به وضع موجود]] قابل دو نوع [[تفسیر]] است:
#[[اعتراض به وضع موجود]] ناشی از عدم [[رضایت]] [[مقدس]] به هر وضعی که بر ضد [[سعادت]] مطلوب [[انسان‌ها]] بوده باشد. این یک پدیده عام است که با توجه به استعداد تعالی و [[اصلاح‌طلبی]] [[انسانها]]، در همۀ [[اقوام]] و مللی که از [[فرهنگی]] معقول برخوردار باشند وجود دارد، حتی گفته شده است عدم [[رضایت]] [[مقدس]] به وضع موجود از قویترین عوامل محرک [[تاریخ]] به پیش است.
#[[اعتراض]]، یعنی عدم [[رضایت]] [[مقدس]] به آنچه موجب رکود و توقف [[انسان‌ها]] در [[جهل]] و [[فقر]] و [[پایمال شدن حقوق]] می‌‌گردد، با تلاش برای تغییر سمت حرکت حیات به [[هدف‌ها]] و وسایل عالیۀ آن<ref>ر.ک: جعفری، محمدتقی، فلسفه دین، ص ۵۰ ـ ۵۶.</ref>.
==پانویس==
==پانویس==
{{یادآوری پانویس}}
{{یادآوری پانویس}}
{{پانویس2}}
{{پانویس2}}
۱۱۲٬۹۹۷

ویرایش