پرش به محتوا

حدیث منزلت در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۱۹۵: خط ۱۹۵:
#مفاد ظاهری کلمه {{متن حدیث|بَعْدِي‌}} بعدیت زمانی است، چنان‌که اگر گفته شود: فلان فرد [[وصیّ]] من پس از من است، یا فلان [[مال]] را پس از من به [[فقیران]] اعطا کنید، مقصود از درگذشت اوست<ref>المنقذ من التقلید، ج۲، ص۳۵۳.</ref>. اما این پاسخ، [[استوار]] نیست، زیرا در دو مثال یاد شده بر اینکه مقصود پس از [[مرگ]] است قرینه وجود دارد، ولی چنین نیست که کلمه بعدی هر جا استعمال شود بدون وجود قرینه بر زمان پس از مرگ دلالت کند، چنان‌که اگر فردی بگوید: فلان فرد را پس از من بر دیگران مقدم بدار، یا پس از من سخن بگو، مقصود پس از زمان مرگ او نیست، بلکه زمان [[حیات]] اوست و دست‌کم می‌تواند ناظر به زمان حیات او نیز باشد، و اگر زمان حیات را [[اراده]] کند، [[سخن]] مجازی نگفته است<ref>الشافی، ج۳، ص۲۵-۲۶.</ref>.
#مفاد ظاهری کلمه {{متن حدیث|بَعْدِي‌}} بعدیت زمانی است، چنان‌که اگر گفته شود: فلان فرد [[وصیّ]] من پس از من است، یا فلان [[مال]] را پس از من به [[فقیران]] اعطا کنید، مقصود از درگذشت اوست<ref>المنقذ من التقلید، ج۲، ص۳۵۳.</ref>. اما این پاسخ، [[استوار]] نیست، زیرا در دو مثال یاد شده بر اینکه مقصود پس از [[مرگ]] است قرینه وجود دارد، ولی چنین نیست که کلمه بعدی هر جا استعمال شود بدون وجود قرینه بر زمان پس از مرگ دلالت کند، چنان‌که اگر فردی بگوید: فلان فرد را پس از من بر دیگران مقدم بدار، یا پس از من سخن بگو، مقصود پس از زمان مرگ او نیست، بلکه زمان [[حیات]] اوست و دست‌کم می‌تواند ناظر به زمان حیات او نیز باشد، و اگر زمان حیات را [[اراده]] کند، [[سخن]] مجازی نگفته است<ref>الشافی، ج۳، ص۲۵-۲۶.</ref>.
#هر گاه مقصود از {{متن حدیث|لَا نَبِيَّ بَعْدِي‌}} [[نفی]] [[نبوت]] [[علی]]{{ع}} پس از نبوت [[رسول خدا]]{{صل}} باشد، یعنی پس از [[پیامبری]] [[رسول گرامی اسلام]]{{صل}} فرد دیگری دارای [[مقام نبوت]] نخواهد بود، در این صورت، از نظر [[زمان]] اطلاق دارد، هم [[زمان حیات پیامبر]]{{صل}} را شامل می‌شود و هم زمان پس از [[رحلت]] آن [[حضرت]] را. بنابراین، مقتضای مطابقت استثناء با مستثنا منه این است که به جز نبوت، دیگر منزلت‌ها (که [[منزلت]] [[خلافت]] و [[امامت]] از آن جمله است) برای علی{{ع}} در زمان حیات پیامبر{{صل}} و پس از زمان او [[اثبات]] شود، و اگر [[دلیل]] خاصی بر نفی خلافت و امامت او در برخی از این زمان‌ها دلالت کند، به آن ملتزم خواهیم شد. در غیر این صورت، خلافت وی در زمان حیات پیامبر{{صل}} و پس از رحلت او [[ثابت]] خواهد بود<ref>الشافی، ج۳، ص۲۵؛ تلخیص الشافی، ج۲، ص۲۲۳؛ المنقذ من التقلید، ج۲، ص۳۵۳-۳۵۴.</ref>.<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[براهین و نصوص امامت (کتاب)|براهین و نصوص امامت]]، ص ۳۴۹.</ref>
#هر گاه مقصود از {{متن حدیث|لَا نَبِيَّ بَعْدِي‌}} [[نفی]] [[نبوت]] [[علی]]{{ع}} پس از نبوت [[رسول خدا]]{{صل}} باشد، یعنی پس از [[پیامبری]] [[رسول گرامی اسلام]]{{صل}} فرد دیگری دارای [[مقام نبوت]] نخواهد بود، در این صورت، از نظر [[زمان]] اطلاق دارد، هم [[زمان حیات پیامبر]]{{صل}} را شامل می‌شود و هم زمان پس از [[رحلت]] آن [[حضرت]] را. بنابراین، مقتضای مطابقت استثناء با مستثنا منه این است که به جز نبوت، دیگر منزلت‌ها (که [[منزلت]] [[خلافت]] و [[امامت]] از آن جمله است) برای علی{{ع}} در زمان حیات پیامبر{{صل}} و پس از زمان او [[اثبات]] شود، و اگر [[دلیل]] خاصی بر نفی خلافت و امامت او در برخی از این زمان‌ها دلالت کند، به آن ملتزم خواهیم شد. در غیر این صورت، خلافت وی در زمان حیات پیامبر{{صل}} و پس از رحلت او [[ثابت]] خواهد بود<ref>الشافی، ج۳، ص۲۵؛ تلخیص الشافی، ج۲، ص۲۲۳؛ المنقذ من التقلید، ج۲، ص۳۵۳-۳۵۴.</ref>.<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[براهین و نصوص امامت (کتاب)|براهین و نصوص امامت]]، ص ۳۴۹.</ref>
===گفتار چهارم: [[پاسخگویی]] به اشکالات===
تا اینجا تقریرهای چهارگانه در [[استدلال]] به [[حدیث منزلت]] بر [[امامت علی]]{{ع}} را بیان کردیم و اشکالاتی که درباره این تقریرها مطرح شده بود را نیز [[تبیین]] و تحلیل کردیم و به آنها پاسخ دادیم. در این باره اشکالات دیگری نیز مطرح شده است که در این بخش به تبیین و تحلیل آنها می‌پردازیم.
'''اشکال [[اختلاف]] [[هارون]]، منزلت جدیدی نبود''': اگر هارون{{ع}} تا بعد از درگذشت [[موسی]]{{ع}} باقی می‌ماند و [[رهبری]] [[امت]] موسی{{ع}} را بر عهده می‌گرفت مطلب یا منزلت جدیدی رخ نمی‌داد؛ زیرا وی در زمان موسی{{ع}} دارای [[مقام خلافت]] بود. بنابراین، مطابق [[تشبیه]] علی{{ع}} به هارون در حدیث منزلت، باید برای علی{{ع}} نیز پس از [[پیامبر]]{{صل}} منزلت جدیدی حاصل نشده باشد، و چون او در زمان پیامبر{{صل}} منزلت امامت را نداشت، پس از پیامبر{{صل}} نیز چنین منزلتی نداشت<ref>المغنی، ج۲۰، قسمت اول، ص۱۶۸.</ref>.
'''پاسخ''':
# علی{{ع}} در زمان پیامبر{{صل}} - با توجه به [[نصوص امامت]] مانند [[حدیث منزلت]] و غیر آن - دارای [[منزلت]] [[امامت]] بود و [[حق]] [[تصرف در امور]] را به عنوان [[خلافت]] و [[نیابت]] از [[پیامبر]]{{صل}} داشت، گرچه اصطلاحاً [[امام]] نامیده نمی‌شد، زیرا در اصطلاح به کسی امام گفته می‌شد که [[رهبری]] بالاتر از او نباشد؛ چون در چنین صورتی، تصرفات او به عنوان خلافت و نیابت از [[رهبر]] بالاتر انجام می‌شود. بنابراین، منزلت [[علی]]{{ع}} در باب امامت و خلافت دقیقاً با امامت و خلافت [[هارون]]{{ع}} همانند بوده است، و اگر مقصود عنوان امام است، این عنوان برای هارون{{ع}} در [[زمان]] [[موسی]]{{ع}} موجود نبود، پس اگر هارون باقی می‌ماند، حصول این عنوان برای او جدید بود.
# [[اثبات]] خلافت هارون{{ع}} پس از موسی{{ع}} - اگر هارون{{ع}} باقی می‌ماند- منوط به این نیست که این خلافت او پس از موسی{{ع}} همان خلافت در زمان موسی{{ع}} باشد، بلکه [[استمرار خلافت]] پیشین و حدوث خلافتی جدید، در این باره یکسان است، زیرا خلافت و امامت در دو زمان از نظر [[حقیقت]] یکسان است، ولی از نظر خصوصیات مصداقی متفاوت است. در این صورت، برای اثبات خلافت و [[امامت علی]]{{ع}} [[تشبیه]] آن به خلافت هارون{{ع}} کافی است، خواه تشبیه به خلافت او در زمان موسی{{ع}} باشد یا خلافت وی پس از موسی{{ع}}، زیرا این خصوصیت‌ها نفیاً و اثباتاً در این مسئله تأثیری ندارد. مثال: اگر [[زید]] از زمان قبل تا کنون [[وکیل]] [[عمرو]] باشد، و [[خالد]] به بکر بگوید منزلت تو به من مثل منزلت زید به عمرو است، این تشبیه، [[وکالت]] بکر را برای خالد اثبات می‌کند، در حالی که طبق آنچه در اشکال مطرح شد، این سخن، وکالت او را اثبات نمی‌کند، زیرا برای زید که هم اکنون وکیل عمرو است، منزلت جدیدی حاصل نشده است، ولی برای بکر، منزلت جدیدی حاصل شده است، در حالی که این سخن را هیچ عاقلی نمی‌پذیرد، و بکر را وکیل خالد می‌شمارد. بنابراین، آنچه ملاک است، اصل وکالت است، نه استمرار یا تجدد آن. پس [[علی]]{{ع}} نیز طبق [[حدیث منزلت]]، [[خلیفه پیامبر]]{{صل}} پس از اوست؛ خواه در [[زمان]] [[پیامبر]]{{صل}} دارای [[مقام خلافت]] و [[امامت]] بوده باشد یا نه<ref>تلخیص الشافی، ج۲، ص۲۲۹-۲۳۰.</ref>.
'''اشکال: [[ولایت]] [[ابوبکر]] در زمان پیامبر{{صل}}''': اگر مقصود پیامبر{{صل}} از حدیث منزلت [[اثبات امامت]] علی{{ع}} بود، نمی‌بایست در زمان خود به فرد دیگری [[مقام ولایت]] و امامت بدهد، به گونه‌ای که ولایت او علی{{ع}} را نیز شامل می‌شود، در حالی که پیامبر{{صل}} در مواردی ابوبکر را بر علی{{ع}} ولایت داد، یکی در [[سفر]] [[حج]] قبل از [[حجة‌الوداع]]، و دیگری در [[امامت نماز]] هنگام [[بیماری]] منتهی به [[رحلت]] آن [[حضرت]]<ref>المغنی، ج۲۰، قسمت اول، ص۱۷۷.</ref>.
'''پاسخ''': [[روایات]] درباره ولایت و [[امامت ابوبکر]] در سفر حج، مختلف است، براساس برخی از روایات، پیامبر{{صل}} علی{{ع}} را فرستاد تا [[سوره]] [[برائت]] را از ابوبکر که قبلاً [[مأموریت]] این کار را یافته بود بگیرد و آن را بر [[مشرکان]] در [[مکه]] بخواند، و علی{{ع}} [[رهبری]] کاروان را عهده‌دار شد و بر پایه روایاتی دیگر، ابوبکر، رهبری کاروان را ادامه داد و [[امیر الحاج]] بود<ref>ر.ک: تفسیر طبری، ج۱۰، ص۷۶؛ مجمع البیان، ج۵-۶، ص۳.</ref>. در این صورت، این روایات با یکدیگر ناسازگارند، و این مسئله به صورت [[علمی]] [[ثابت]] نخواهد شد، و معارض مدلول حدیث منزلت درباره [[خلافت علی]]{{ع}} نخواهد بود، زیرا مفاد آن این است که در [[زمان غیبت]] [[رسول اکرم]]{{صل}} علی{{ع}} رهبری [[مسلمانان]] را بر عهده خواهد داشت.
ثانیاً: بر فرض که ابوبکر پس از گرفته شدن [[آیات برائت]] از او، همچنان [[رهبر]] کاروان بوده باشد، [[دلیل]] بر این نخواهد بود که بر علی{{ع}} نیز ولایت داشته است، زیرا دلالت حدیث منزلت بر [[امامت علی]]{{ع}} اطلاق دارد و همه زمان‌ها و همه افراد را شامل می‌شود، ولی [[سرپرستی]] ابوبکر بر کاروان حج به زمان و افراد خاص اختصاص دارد، به ویژه آنکه علی{{ع}} از آغاز در جمع کاروان حج نبود، و برای [[ابلاغ آیات برائت]] به [[مشرکان]] اعزام شد و [[مأموریت]] ویژه‌ای داشت<ref>الشافی، ج۳، ص۶۲-۶۳.</ref>.
ثالثاً: درباره [[امامت ابوبکر در نماز]] دقیقاً معلوم نیست که امامت ابوبکر در نماز به [[دستور پیامبر]]{{صل}} بوده است، بلکه احتمال دارد این کار به [[دستور]] [[عایشه]] انجام شده باشد. آنچه این احتمال را تقویت می‌کند این است که وقتی [[پیامبر]]{{صل}} متوجه شد [[ابوبکر]] به [[امامت]] [[نماز جماعت]] [[ایستاده]] است، خطاب به عایشه فرمود: {{متن حدیث|إِنَّكُنَ كَصُوَيْحِبَاتِ يُوسُفَ‌}}<ref>الصواعق المحرقة، ص۲۱؛ الإمامة و السیاسة، ج۱، ص۴؛ سیرة ابن هشام، ج۲، ص۶۵۲.</ref>؛ شما مانند زنانی هستید که فریفته [[یوسف]]{{ع}} شده بودند”. مفاد این [[تشبیه]] آن است که عایشه به [[دلیل]] علاقه‌ای که به پدرش داشت، وقتی دید پیامبر{{صل}} به دلیل [[بیماری]] شدید نمی‌تواند به [[مسجد]] برود، او را به [[امامت نماز]] برانگیخت.
[[گواه]] دیگر این احتمال، آن است که پیامبر{{صل}} وقتی از [[اقامه نماز]] [[جماعت]] از سوی ابوبکر [[آگاه]] شد، با [[زحمت]] و [[سختی]] در حالی که [[علی]]{{ع}} و [[فضل بن عباس]] او را کمک می‌کردند، به مسجد رفت و خود، امامت نماز جماعت را انجام داد<ref>تاریخ طبری، ج۳، ص۱۹۷.</ref>. [[بدیهی]] است اگر امامت ابوبکر در نماز به [[اذن]] و دستور پیامبر{{صل}} بود، چنین اقدامی نمی‌کرد.
گفته شده است: [[سخن پیامبر]]{{صل}} که فرمود: {{متن حدیث|إِنَّكُنَ كَصُوَيْحِبَاتِ يُوسُفَ‌}} بدان علت بود که وقتی [[اذان]] [[نماز]] گفته شد، پیامبر{{صل}} فرمود ابوبکر را بگویید نماز جماعت را امامت کند. عایشه به پیامبر گفت: ابوبکر به لحاظ [[روحی]] [[تحمل]] این را ندارد که به جای شما [[امام جماعت]] شود. بهتر است [[عمر]] این [[مسئولیت]] را برعهده بگیرد، پیامبر{{صل}} در این هنگام جمله مزبور را فرمود<ref>صحیح مسلم، ج۱، ص۳۱۴، کتاب الصلاة، باب استخلاف الامام اذا عرض له عذرحدیث، ۹۵.</ref>.
این توجیه، پذیرفته نیست؛ زیرا تشبیه پیامبر{{صل}} دقیق و طبق با واقع بوده است. درباره یوسف{{ع}} وی هیچ‌گونه رجوعی به [[زنان]] دلباخته او نداشت و آنان در هیچ امری با او [[مخالفت]] نکردند، و تنها دلباخته و فریفته وی بودند. بنابراین، مقتضای واقع‌نگری در [[تشبیه]] [[پیامبر]]{{صل}} این است که [[عایشه]] درباره [[امامت نماز]] نسبت به [[پدر]] خود علاقه‌مند و [[مشتاق]] بود و می‌خواست با این کار، افتخاری را برای خود و پدرش کسب کند.
درباره قرینه دوم برای [[تأیید]] احتمال یاد شده گفته شده است: پیامبر{{صل}} [[ابوبکر]] را از [[نماز]] برکنار نکرد، بلکه نماز را به [[امامت ابوبکر]] انجام داد.
این سخن، بی‌پایه است، زیرا با [[احادیث صحیح]] نزد [[اهل سنت]] معارض است. در احادیث صحیح تصریح شده است که وقتی پیامبر{{صل}} وارد [[مسجد]] شد، خود [[امامت]] [[جماعت]] را بر عهده گرفت و ابوبکر به ایشان [[اقتدا]] کرد<ref>صحیح مسلم، ج۱، ص۳۱۴، نیز ر.ک: صحیح بخاری، ج۴، {{عربی|باب الرجل یأتم بالامام و یأتم الناس بالمأموم }}.</ref>. مضافاً بر اینکه این امر با امامت مطلق پیامبر{{صل}} بر همه افراد و در همه حالات منافات دارد. فرضیه متعدد بودن [[امامت ابوبکر در نماز]] و اینکه در موردی او نسبت به پیامبر{{صل}} [[امام]] بود و در مورد دیگر، [[مأموم]]؛ [[باطل]] است، زیرا همان‌گونه که امام [[شافعی]] تصریح کرده است، امامت ابوبکر در نماز در [[زمان]] [[بیماری پیامبر]]{{صل}} در پایان [[عمر]]، یک بار بوده، و در آن مورد نیز پس از آنکه پیامبر{{صل}} وارد مسجد شد، امامت جماعت را بر عهده گرفت و ابوبکر به او اقتدا کرد<ref>فتح الباری، ج۲، ص۱۳۸، از دقت در روایات اهل‌سنت نیز همین مطلب به دست می‌آید. ر.ک: دلائل الصدق، ج۲، ص۶۳۲-۳۶۳.</ref>.
'''اشکال: [[عمومیت]] نداشتن [[خلافت علی]]{{ع}}''': پیامبر{{صل}} در [[سفر]] [[حجة‌الوداع]]، [[علی]]{{ع}} را به [[یمن]] فرستاد، و فرد دیگری را [[جانشین]] خود در [[مدینه]] کرد. این [[عمل]] پیامبر{{صل}} بیانگر آن است که خلافت علی{{ع}} در مدینه در زمان پیامبر{{صل}} به جریان سفر به [[تبوک]] اختصاص داشته، و عمومیت نداشته است، به گونه‌ای که با [[غیبت پیامبر]]{{صل}}، علی{{ع}} [[رهبر]] [[مسلمانان]] در مدینه بوده باشد<ref>المغنی، ج۲۰، قسمت اول، ص۱۷۷.</ref>.
'''پاسخ''': همان‌گونه که در متن اشکال آمده است، وقتی پیامبر{{صل}} در سفر حجة‌الوداع فرد دیگری غیر از علی{{ع}} را [[جانشین]] خود در [[مدینه]] ساخت، [[علی]]{{ع}} در مدینه حضور نداشت، بلکه به [[یمن]] اعزام شده بود. اشکال، آن‌گاه وارد بود که اولاً: علی{{ع}} در مدینه حضور می‌داشت، و [[پیامبر]]، فرد دیگری را متولی امور مدینه می‌ساخت، ثانیاً: [[ولایت]] او علی{{ع}} را هم شامل می‌شد، زیرا این مطلب، قابل تصویر است که با حضور علی{{ع}} در مدینه بنابر [[مصالح]] ویژه‌ای، فرد دیگری از سوی پیامبر{{صل}} متولی امور مدینه شود، ولی علی{{ع}} مشمول و محکوم ولایت او نباشد، چنان‌که سپردن امور [[مردم]] با حضور پیامبر{{صل}} به فردی دیگر نیز متصور است، و در این فرض، فردی که متولی امور شده است بر پیامبر{{صل}} ولایت ندارد.<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[براهین و نصوص امامت (کتاب)|براهین و نصوص امامت]]، ص ۳۵۲.</ref>


==منابع==
==منابع==
۷۳٬۳۵۲

ویرایش