نظام خلافت مسلمین: تفاوت میان نسخهها
←خلافت امام علی ابن ابی طالب{{ع}}
خط ۵۶: | خط ۵۶: | ||
هم نحوه به خلافت رسیدن و هم [[میزان]] [[پایگاه مردمی]] [[امام علی]]{{ع}}، با دیگر [[خلفا]] متفاوت بود. چنانچه [[خلیفه اول]] با تبانی جمعی اندک در [[سقیفه]] به خلافت رسید. [[مورخان]] گفته اند: [[بیعت با ابوبکر]] در آغاز، ناگهانی و دو نفری انجام گرفت؛ یعنی [[عمر]] و [[ابوعبیده جراح]] با وی به عنوان [[خلیفه]] [[بیعت]] کردند و در همان سقیفه و جمع اندک [[مهاجر]] و [[انصار]]، او را معرفی کرده، خواستار بیعت شدند؛ عمر [[شمشیر]] خود را از نیام بیرون کشیده و در [[راه]] بازگشت از سقیفه، به هر کس میرسید از او میخواست که با [[ابوبکر]] به عنوان [[خلیفه پیامبر]] بیعت کند؛ در غیر این صورت، او را [[تهدید]] نموده و بدین گونه عدهای با رغبت و بسیاری از روی [[اکراه]] به بیعت با او تن دادند. عمر نیز با [[وصیت]] و [[نصب]] خلیفه اول در موقعیت خلافت قرار گرفت و همچنین عثمان با [[انتخاب]] شورای شش نفری خلافت، که نتیجه آن از قبل مشخص به نظر میرسید، بر [[مسند]] خلافت [[تکیه]] زد. | هم نحوه به خلافت رسیدن و هم [[میزان]] [[پایگاه مردمی]] [[امام علی]]{{ع}}، با دیگر [[خلفا]] متفاوت بود. چنانچه [[خلیفه اول]] با تبانی جمعی اندک در [[سقیفه]] به خلافت رسید. [[مورخان]] گفته اند: [[بیعت با ابوبکر]] در آغاز، ناگهانی و دو نفری انجام گرفت؛ یعنی [[عمر]] و [[ابوعبیده جراح]] با وی به عنوان [[خلیفه]] [[بیعت]] کردند و در همان سقیفه و جمع اندک [[مهاجر]] و [[انصار]]، او را معرفی کرده، خواستار بیعت شدند؛ عمر [[شمشیر]] خود را از نیام بیرون کشیده و در [[راه]] بازگشت از سقیفه، به هر کس میرسید از او میخواست که با [[ابوبکر]] به عنوان [[خلیفه پیامبر]] بیعت کند؛ در غیر این صورت، او را [[تهدید]] نموده و بدین گونه عدهای با رغبت و بسیاری از روی [[اکراه]] به بیعت با او تن دادند. عمر نیز با [[وصیت]] و [[نصب]] خلیفه اول در موقعیت خلافت قرار گرفت و همچنین عثمان با [[انتخاب]] شورای شش نفری خلافت، که نتیجه آن از قبل مشخص به نظر میرسید، بر [[مسند]] خلافت [[تکیه]] زد. | ||
اما پس از عثمان، جریان [[تعیین]] امر خلافت، شکل دیگری به خود گرفت. عموم [[مردم]] و [[صحابه]]، با رویگردانی از روند سابق، به شخصی روی آوردند که بیست و پنج سال از [[حق امامت]] [[مسلمین]] و [[خلافت رسول خدا]] [[محروم]] گردید؛ بیعتی پر [[شور]] و بیسابقه که برخاسته از نیاز عمومی به [[عصمت]]، [[عدالت]] و [[امانت]] بود، [[خلافت امام علی]]{{ع}}، مردمیترین [[حکومت]] است که در [[تاریخ]] [[خلافت اسلامی]]، شکل گرفت.<ref>[[علی اصغر نصرتی|نصرتی، علی اصغر]]، [[نظام سیاسی اسلام (کتاب)|نظام سیاسی اسلام]]، ص ۱۹۹.</ref> | اما پس از عثمان، جریان [[تعیین]] امر خلافت، شکل دیگری به خود گرفت. عموم [[مردم]] و [[صحابه]]، با رویگردانی از روند سابق، به شخصی روی آوردند که بیست و پنج سال از [[حق امامت]] [[مسلمین]] و [[خلافت رسول خدا]] [[محروم]] گردید؛ بیعتی پر [[شور]] و بیسابقه که برخاسته از نیاز عمومی به [[عصمت]]، [[عدالت]] و [[امانت]] بود، [[خلافت امام علی]]{{ع}}، مردمیترین [[حکومت]] است که در [[تاریخ]] [[خلافت اسلامی]]، شکل گرفت.<ref>[[علی اصغر نصرتی|نصرتی، علی اصغر]]، [[نظام سیاسی اسلام (کتاب)|نظام سیاسی اسلام]]، ص ۱۹۹.</ref> | ||
==[[خلافت]] [[امام حسن مجتبی]]{{ع}}== | |||
در مورد [[خلافت امام]] [[حسن]]{{ع}}، بین [[مورخان]]، [[اختلاف]] نظر وجود دارد؛ بدین ترتیب که برخی دوران خلافت ایشان را نه از [[عهد]] [[خلفای راشدین]] میدانند و نه از زمره دوران ملوکی به حساب میآورند؛ ولی دیگران، با توجه به اقبالی که باقیمانده [[مهاجرین]] و [[انصار]] و نیز مردم [[عراق]] و [[نواحی شرقی]] [[سرزمین اسلام]]، به آن [[حضرت]] نشان دادند، دوره [[شش ماهه]] حکومت آن جناب را در عداد خلافت خلفای راشدین به حساب میآورند؛ چنانچه برخی نیز بنابر [[روایت]] منسوب به [[پیامبر]] که پس از سی سال خلافت، [[امارت]] شکل میگیرد خود را موظف دانسته که این شش ماه را نیز از دوران خلافت بدانند<ref>مسعودی، مروج الذهب، ج۲، ص۳.</ref>، یعنی تنها با [[محاسبه]] آن، {{متن حدیث|الْخِلَافَةُ بَعْدِي ثَلَاثُونَ سَنَةً}}، درست میشود. | |||
در هر صورت با وجود کسانی از صحابه در میان [[مهاجر]] و انصار و حتی [[قریشیان]] موجود در [[کوفه]]، همچون [[عبدالله بن عباس]]، کوچکترین تردیدی در مردم، نسبت به [[بیعت با امام]] [[مجتبی]]{{ع}} پیش نیامد و از فرد دیگری نام برده نشد. در [[تفکر شیعی]] و [[علوی]] {{متن حدیث|الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ إِمَامَانِ قَامَا أَوْ قَعَدَا}}، پذیرفته شده است و [[دلیل]] روشنی است بر اینکه [[امامت]] این دو [[برادر]] [[منصوص]] بوده است<ref>رسول جعفریان، تاریخ سیاسی اسلام، ج۲، ص۳۵۴- ۳۵۶.</ref>. [[امام علی]] نیز وی را به عنوان [[جانشین]] خود مطرح کرده است<ref>سید جعفر مرتضی، الحیاة السیاسیة للامام الحسن{{ع}}، ص۴۸ - ۴۹.</ref> و چنانچه آن حضرت در یکی از [[خطبهها]] فرموده است: | |||
“... از ما [[اطاعت]] کنید که اطاعت ما [[واجب]] است، زیرا ملحق به [[اطاعت از خدا]] و [[رسول]]، [[پیروی]] از [[اولی الامر]] است که اگر در چیزی [[نزاع]] کردید آن را نزد [[خدا]] و رسول [[برید]]... و اگر نزد رسول و اولی الامر برده شود به [[تحقیق]] آنان که [[اهل]] [[استنباط]] [[علم]] هستند، آن را خواهند فهمید”<ref>مروج الذهب، ج۲، ص۴۳۲.</ref>. | |||
در یک [[نقل]] [[تاریخی]] وقتی [[مردم]] از [[امام علی]]{{ع}} در واپسین روزهای [[عمر]] شریفشان پرسیدند که، آیا پس از شما با [[حسن]]{{ع}} [[بیعت]] کنیم؟ فرمود: بر این کار نه شما را [[فرمان]] میدهم و نه شما را از آن باز میدارم، خود بهتر میدانید که چگونه عمل کنید<ref>مسعودی، مروج الذهب، ج۳، ص۴۳۳.</ref>. عبارت {{متن حدیث|أَبْصَرْ}} که آن [[حضرت]] به کار بردهاند، میتواند حامل این معنا باشد که شما طعم [[حکومت]]. عدلمحور [[علوی]] را چشیدهاید و پرورش ولایی یافتهاید. [[انتظار]] میرود که [[راه]] را به خوبی یافته و تشخیص دهید که فرزندم حسن [[شایستهترین]] مردم به [[امامت]] [[جامعه اسلامی]] پس از من است. [[طبری]] میگوید: نخستین کسی که با [[امام حسن]]{{ع}} بیعت کرد [[قیس بن سعد]] بود که گفت: دست بیاور تا بر [[کتاب خداوند]] عز و جل و [[سنت پیامبر]] و [[جنگ]] با [[منحرفان]] با تو بیعت کنم. [[امام]] در جواب فرمود: بر [[کتاب خدا]] و سنت پیامبر وی که همه شرطها در آنهاست؛ ولی با هر کس، من [[نبرد]] کردم، شما نیز بجنگید و با هر کس به [[صلح]] [[رفتار]] کردم شما نیز چنین کنید<ref>واضح است که این سخن به معنای آن نیست که امام، ابتدا قصد جنگ نداشته است؛ بلکه به عنوان امام و پیشوای جامعه لازم است، این حق را برای خود محفوظ دارد، امر، فرمان، اختیار جنگ، صلح با خود او باشد شرطی را نپذیرد که اقتدار و اختیار او را محدود سازد؛ هر چند آن شرط: جهاد در راه خدا، مبارزه با دشمنان خدا و رسول او باشد. اقدامات بعدی آن حضرت و پافشاری آن بزرگوار بر از میان بردن فتنه معاویه، گویای این حقیقت است.</ref>. [[قیس]] خاموش شد و [[بیعت]] کرد و [[مردم]] نیز بیعت کردند<ref>تاریخ طبری، ج۵، ص۱۵۸.</ref>. | |||
مردم طی دو [[روز]] پس از [[شهادت امام]] علی{{ع}} با [[امام حسن]]{{ع}} به عنوان [[خلیفه پیامبر]] بیعت کردند و آن [[حضرت]] کارگزارانش را برای [[اداره امور]] [[کشور]] پهناور [[اسلامی]] به سوی نقاط دور و نزدیک گسیل داشت<ref>مروج الذهب، مسعودی، ج۳، ص۵.</ref>.<ref>[[علی اصغر نصرتی|نصرتی، علی اصغر]]، [[نظام سیاسی اسلام (کتاب)|نظام سیاسی اسلام]]، ص ۲۰۰.</ref> | |||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |