امام حسن مجتبی در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - ' لیکن ' به ' لکن '
جز (جایگزینی متن - 'چهل' به 'چهل') |
جز (جایگزینی متن - ' لیکن ' به ' لکن ') |
||
خط ۱۱۵: | خط ۱۱۵: | ||
[[امام حسن]]{{ع}} هنگام [[پذیرش]] [[خلافت]] ۳۷ سال داشت<ref>اعلام الوری، ج۱، ص۴۰۲.</ref>. عراقیان و حامیان [[امام علی]]{{ع}} با وی [[بیعت]] کردند؛ شمار بیعتکنندگان، ۴۰۰۰۰ تن ذکر شده است. این رقم، عدد آخرین [[سپاهیان]] [[امام علی]]{{ع}} بود که برای [[نبرد]] با [[معاویه]] [[تدارک]] دیده بود. [[اهل عراق]]، یکدست از [[خلافت]] [[امام حسن]]{{ع}} [[حمایت]] کردند<ref>تذکرة الخواص، ص۱۷۹؛ الکامل، ج۳، ص۴۰۴؛ تاریخ ابن خلدون، ج۲، ص۶۴۸.</ref> و مؤرّخان مخالفتی در [[خلافت]] وی [[ثبت]] نکردهاند که احتمالاً به جهت فضای احساسی پیش آمده [[پس از شهادت امام علی]]{{ع}} و [[بیم]] خطر [[پیروزی]] [[شام]] بر [[عراق]] بود که [[یکپارچگی]] را برای [[حفظ]] موقعیت [[کوفیان]] میطلبید. | [[امام حسن]]{{ع}} هنگام [[پذیرش]] [[خلافت]] ۳۷ سال داشت<ref>اعلام الوری، ج۱، ص۴۰۲.</ref>. عراقیان و حامیان [[امام علی]]{{ع}} با وی [[بیعت]] کردند؛ شمار بیعتکنندگان، ۴۰۰۰۰ تن ذکر شده است. این رقم، عدد آخرین [[سپاهیان]] [[امام علی]]{{ع}} بود که برای [[نبرد]] با [[معاویه]] [[تدارک]] دیده بود. [[اهل عراق]]، یکدست از [[خلافت]] [[امام حسن]]{{ع}} [[حمایت]] کردند<ref>تذکرة الخواص، ص۱۷۹؛ الکامل، ج۳، ص۴۰۴؛ تاریخ ابن خلدون، ج۲، ص۶۴۸.</ref> و مؤرّخان مخالفتی در [[خلافت]] وی [[ثبت]] نکردهاند که احتمالاً به جهت فضای احساسی پیش آمده [[پس از شهادت امام علی]]{{ع}} و [[بیم]] خطر [[پیروزی]] [[شام]] بر [[عراق]] بود که [[یکپارچگی]] را برای [[حفظ]] موقعیت [[کوفیان]] میطلبید. | ||
هنگام [[بیعت]] با [[امام حسن]]{{ع}}، با وجود تلاش برخی از [[اصحاب]] آن [[حضرت]] که بیعت بر محور [[قتال]] باشد، [[امام]] تأکید کرد [[بیعت]] بر [[کتاب خدا]]، [[سنت]] [[رسولالله]]{{صل}} و [[سمع]] و [[طاعت]] [[استوار]] شود<ref>الکامل، ج۳، ص۴۰۲.</ref>. این قید میتوانست، بر اثر [[اوضاع نابسامان]] پیش آمده در جریان [[پذیرش]] [[حکمیت]] در [[جنگ صفین]] و ضامن [[پیروی از امام]] در همه شرایط، اعم از [[جنگ]] و [[صلح]] باشد. بر پایه گزارشی، موافقان استمرار [[پیکار]] کوشیدند [[امام حسین]]{{ع}} را همراه خود کنند؛ اما آن حضرت از آنان استقبال نکرد<ref>الامامة والسیاسه، ج۱، ص۱۸۴.</ref>؛ | هنگام [[بیعت]] با [[امام حسن]]{{ع}}، با وجود تلاش برخی از [[اصحاب]] آن [[حضرت]] که بیعت بر محور [[قتال]] باشد، [[امام]] تأکید کرد [[بیعت]] بر [[کتاب خدا]]، [[سنت]] [[رسولالله]]{{صل}} و [[سمع]] و [[طاعت]] [[استوار]] شود<ref>الکامل، ج۳، ص۴۰۲.</ref>. این قید میتوانست، بر اثر [[اوضاع نابسامان]] پیش آمده در جریان [[پذیرش]] [[حکمیت]] در [[جنگ صفین]] و ضامن [[پیروی از امام]] در همه شرایط، اعم از [[جنگ]] و [[صلح]] باشد. بر پایه گزارشی، موافقان استمرار [[پیکار]] کوشیدند [[امام حسین]]{{ع}} را همراه خود کنند؛ اما آن حضرت از آنان استقبال نکرد<ref>الامامة والسیاسه، ج۱، ص۱۸۴.</ref>؛ لکن مراجعه این گروه به [[امام حسین]]{{ع}} پس از [[پذیرش]] [[صلح]] از سوی [[امام حسن]]{{ع}} بوده است نه زمان [[بیعت]] با ایشان. | ||
برخلاف گزارشهای [[سستی]] که [[امام حسن]]{{ع}} را در [[پذیرش]] خلافت جدّی نشان نمیدهند<ref>تاریخ طبری، ج۵، ص۱۵۸.</ref>، آن حضرت در پذیرش [[خلافت]] و استمرار آن کوشا بود، از این رو به [[سازماندهی]] نیروها و گردآوری آنان پرداخت و [[کارگزاران امام علی]]{{ع}} را ابقا کرد<ref>تاریخ خلیفه، ص۱۵۳.</ref>. دریافتی [[سپاهیان]] را با [[هدف]] [[تشویق]] ایشان افزود<ref>مقاتل الطالبیین، ص۳۴.</ref> و به اعدام دو تن از جاسوسان [[معاویه]] [[دستور]]<ref>الارشاد، ج۲، ص۹.</ref> و در نامهای به [[معاویه]] هشدار داد که این حرکتها زمینه درگیری را فراهم میکنند<ref>مقاتل الطالبیین، ص۶۳؛ الارشاد، ج۲، ص۹.</ref>. همه این اقدامات، نشانه جدی بودن وی در [[تشکیل حکومت]] و نگراییدن به [[صلح]] از آغاز کارند<ref>انساب الاشراف، ج۳، ص۲۸۸.</ref>. از این پس، نامهنگاریها میان [[امام حسن]]{{ع}} و [[معاویه]] در گرفت و هر یک دیگری را به [[بیعت]] و [[همراهی]] فرا میخواند. [[امام حسن]]{{ع}} در نامهای به [[معاویه]] [[خلافت]] را [[حق]] [[خاندان پیامبر]]{{صل}} دانست و در پایان، وی را [[تهدید]] کرد که در صورت نپیوستن به [[مردم]] و [[بیاعتنایی]] به [[بیعت]] با او، با [[سپاهیان]] به سوی وی خواهد رفت<ref>الفتوح، ج۴، ص۲۸۴-۲۸۵؛ مقاتل الطالبیین، ص۳۶-۳۷.</ref>. این [[نامه]]، نشانه [[عزم]] جدی آن حضرت بر استمرار [[خلافت]] است. [[معاویه]] در جواب، [[شایستگی]]، [[توانایی]]، سن و تجربه خود را، بیش از [[امام حسن]]{{ع}} برشمرد و خود را برای [[خلافت]] مناسبتر دانست و با طعنه بر [[امام]]، وضعیت خود و حضرت را در این برهه همچون روزهای پس از درگذشت [[رسول خدا]]{{صل}} خواند که [[مردم]] در برابر گزینهها ـ بی لحاظ انتسابات به [[پیامبر]]{{صل}} ـ داناتر و تواناتر را برگزیدند<ref>شرح نهج البلاغه، ج۱۶، ص۳۵-۳۶.</ref>. چون نامهنگاریها سودی نداشت، [[معاویه]] به سوی [[عراق]] حرکت کرد و [[امام حسن]]{{ع}} پس از [[آگاهی]] از این خبر، [[مردم]] را به [[جهاد]] و [[مقاومت]] فرا خواند و از آنها خواست که در لشکرگاه [[نخیله]] گردهم آیند؛ اما [[مردم]] واکنش مناسبی نشان ندادند و برخی بزرگان مانند [[عدی بن حاتم]]، [[سکوت]] [[مردم]] را نپسندیدند و آنان را به [[اجابت]] خواسته حضرت [[تشویق]] کردند<ref>انساب الاشراف، ج۳، ص۲۸۰-۲۸۱.</ref>. مجموع [[لشکریان]] [[امام حسن]]{{ع}} را ۲۰۰۰۰ تن یاد کردهاند که ۱۲۰۰۰ در قالب مقدمه [[لشکر]] به [[فرماندهی]] [[عبیدالله بن عباس]] برای مقابله با [[سپاه معاویه]] و جلوگیری از پیشروی وی به مَسکِن اعزام شدند. [[سپاه معاویه]] را ۶۰۰۰۰ نفر تخمین زدهاند<ref>شرح نهج البلاغه، ج۱۶، ص۲۶؛ تاریخ دمشق، ج۱۳، ص۲۶۴؛ نک: صلح الحسن، ص۱۲۲-۱۲۴.</ref>. [[امام]] پس از گسیل [[عبیدالله بن عباس]] به [[مسکن]]، خود به سوی [[مدائن]] رهسپار شد و در آنجا اردو زد. فاصله این دو مکان نزدیک ۶۰ کیلومتر بود. [[معاویه]] توانست با وعدههایی، شماری از [[اصحاب امام حسن]]{{ع}} را به سوی خود بکشاند<ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۱۴-۲۱۵؛ مقاتل الطالبیین، ص۴۰-۴۱؛ تاریخ دمشق، ج۱۳، ص۲۶۴.</ref>. | برخلاف گزارشهای [[سستی]] که [[امام حسن]]{{ع}} را در [[پذیرش]] خلافت جدّی نشان نمیدهند<ref>تاریخ طبری، ج۵، ص۱۵۸.</ref>، آن حضرت در پذیرش [[خلافت]] و استمرار آن کوشا بود، از این رو به [[سازماندهی]] نیروها و گردآوری آنان پرداخت و [[کارگزاران امام علی]]{{ع}} را ابقا کرد<ref>تاریخ خلیفه، ص۱۵۳.</ref>. دریافتی [[سپاهیان]] را با [[هدف]] [[تشویق]] ایشان افزود<ref>مقاتل الطالبیین، ص۳۴.</ref> و به اعدام دو تن از جاسوسان [[معاویه]] [[دستور]]<ref>الارشاد، ج۲، ص۹.</ref> و در نامهای به [[معاویه]] هشدار داد که این حرکتها زمینه درگیری را فراهم میکنند<ref>مقاتل الطالبیین، ص۶۳؛ الارشاد، ج۲، ص۹.</ref>. همه این اقدامات، نشانه جدی بودن وی در [[تشکیل حکومت]] و نگراییدن به [[صلح]] از آغاز کارند<ref>انساب الاشراف، ج۳، ص۲۸۸.</ref>. از این پس، نامهنگاریها میان [[امام حسن]]{{ع}} و [[معاویه]] در گرفت و هر یک دیگری را به [[بیعت]] و [[همراهی]] فرا میخواند. [[امام حسن]]{{ع}} در نامهای به [[معاویه]] [[خلافت]] را [[حق]] [[خاندان پیامبر]]{{صل}} دانست و در پایان، وی را [[تهدید]] کرد که در صورت نپیوستن به [[مردم]] و [[بیاعتنایی]] به [[بیعت]] با او، با [[سپاهیان]] به سوی وی خواهد رفت<ref>الفتوح، ج۴، ص۲۸۴-۲۸۵؛ مقاتل الطالبیین، ص۳۶-۳۷.</ref>. این [[نامه]]، نشانه [[عزم]] جدی آن حضرت بر استمرار [[خلافت]] است. [[معاویه]] در جواب، [[شایستگی]]، [[توانایی]]، سن و تجربه خود را، بیش از [[امام حسن]]{{ع}} برشمرد و خود را برای [[خلافت]] مناسبتر دانست و با طعنه بر [[امام]]، وضعیت خود و حضرت را در این برهه همچون روزهای پس از درگذشت [[رسول خدا]]{{صل}} خواند که [[مردم]] در برابر گزینهها ـ بی لحاظ انتسابات به [[پیامبر]]{{صل}} ـ داناتر و تواناتر را برگزیدند<ref>شرح نهج البلاغه، ج۱۶، ص۳۵-۳۶.</ref>. چون نامهنگاریها سودی نداشت، [[معاویه]] به سوی [[عراق]] حرکت کرد و [[امام حسن]]{{ع}} پس از [[آگاهی]] از این خبر، [[مردم]] را به [[جهاد]] و [[مقاومت]] فرا خواند و از آنها خواست که در لشکرگاه [[نخیله]] گردهم آیند؛ اما [[مردم]] واکنش مناسبی نشان ندادند و برخی بزرگان مانند [[عدی بن حاتم]]، [[سکوت]] [[مردم]] را نپسندیدند و آنان را به [[اجابت]] خواسته حضرت [[تشویق]] کردند<ref>انساب الاشراف، ج۳، ص۲۸۰-۲۸۱.</ref>. مجموع [[لشکریان]] [[امام حسن]]{{ع}} را ۲۰۰۰۰ تن یاد کردهاند که ۱۲۰۰۰ در قالب مقدمه [[لشکر]] به [[فرماندهی]] [[عبیدالله بن عباس]] برای مقابله با [[سپاه معاویه]] و جلوگیری از پیشروی وی به مَسکِن اعزام شدند. [[سپاه معاویه]] را ۶۰۰۰۰ نفر تخمین زدهاند<ref>شرح نهج البلاغه، ج۱۶، ص۲۶؛ تاریخ دمشق، ج۱۳، ص۲۶۴؛ نک: صلح الحسن، ص۱۲۲-۱۲۴.</ref>. [[امام]] پس از گسیل [[عبیدالله بن عباس]] به [[مسکن]]، خود به سوی [[مدائن]] رهسپار شد و در آنجا اردو زد. فاصله این دو مکان نزدیک ۶۰ کیلومتر بود. [[معاویه]] توانست با وعدههایی، شماری از [[اصحاب امام حسن]]{{ع}} را به سوی خود بکشاند<ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۱۴-۲۱۵؛ مقاتل الطالبیین، ص۴۰-۴۱؛ تاریخ دمشق، ج۱۳، ص۲۶۴.</ref>. |