پرش به محتوا

زندگی در معارف و سیره حسینی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'ابن شهر آشوب' به 'ابن‌شهرآشوب'
جز (جایگزینی متن - '</div> <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">' به '</div>')
جز (جایگزینی متن - 'ابن شهر آشوب' به 'ابن‌شهرآشوب')
 
(۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{امامت}}
{{مدخل مرتبط
<div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">این مدخل مرتبط با مباحث پیرامون [[زندگی]] است. "'''[[زندگی]]'''" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
| موضوع مرتبط = زندگی
<div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[زندگی در قرآن]] - [[زندگی در نهج البلاغه]] - [[زندگی در معارف و سیره حسینی]] - [[زندگی در معارف دعا و زیارات]] - [[زندگی در معارف و سیره سجادی]] </div>
| عنوان مدخل = [[زندگی]]
| مداخل مرتبط = [[زندگی در قرآن]] - [[زندگی در نهج البلاغه]] - [[زندگی در معارف و سیره حسینی]] - [[زندگی در معارف دعا و زیارات]] - [[زندگی در معارف و سیره سجادی]]  
| پرسش مرتبط  =
}}


'''زندگی''' مفهوم [[زندگی]] در [[فرهنگ عاشورا]]، بالاتر و والاتر از بودن و نفس کشیدن است. [[امام]] [[عاشورا]]، [[زندگی]] را تن‌ها در صورت "حیات طیّبه" بودن قبول دارد؛ آن هم وقتی است که همراه با [[شرافت]] و [[آزادگی]] باشد. در غیر این صورت بی [[ارزش]] است.  
'''زندگی''' مفهوم [[زندگی]] در [[فرهنگ عاشورا]]، بالاتر و والاتر از بودن و نفس کشیدن است. [[امام]] [[عاشورا]]، [[زندگی]] را تن‌ها در صورت "حیات طیّبه" بودن قبول دارد؛ آن هم وقتی است که همراه با [[شرافت]] و [[آزادگی]] باشد. در غیر این صورت بی [[ارزش]] است.  


[[پرونده:1379902.jpg|200px|بندانگشتی|مفهوم زندگی در فرهنگ عاشورا.]]
[[پرونده:1379902.jpg|200px|بندانگشتی|مفهوم زندگی در فرهنگ عاشورا.]]
==مقدمه==
 
[[مرگ]] با [[عزّت]] در این [[فرهنگ]]، "زندگی" است و [[زندگی]] ذلیلانه، "مرگ" است. این دیدگاه، [[میراث]] [[علی]]{{ع}} بود که می‌فرمود: {{متن حدیث|الْمَوْتُ فِي حَيَاتِكُمْ مَقْهُورِينَ وَ الْحَيَاةُ فِي مَوْتِكُمْ قَاهِرِينَ}}<ref>نهج البلاغه، صبحی صالح، خطبه ۵۱.</ref>. [[سید الشهدا]]{{ع}} نیز در دوران [[سلطه]] [[ستم]]، [[مرگ]] شرافتمندانه را [[سعادت]] می‌دید و [[زندگی]] زیر [[دست]] [[ستمگران]] را مایه [[خواری]] و ننگ: {{متن حدیث|لاَ أَرَى الْمَوْتَ إِلاَّ سَعَادَةً وَ الْحَيَاةَ مَعَ الظَّالِمِينَ إِلاَّ بَرَماً}}<ref>مناقب، ابن شهر آشوب، ج۴، ص۶۸.</ref>. در سخنی دیگر، آن [[حضرت]] [[مرگ]] را پلی برای عبور از تنگنای [[دنیا]] به وسعت و [[نعمت]] [[آخرت]] می‌شمرد ({{متن حدیث|فَمَا الْمَوْتُ إِلاَّ قَنْطَرَةٌ}}). و آن هنگام که [[تصمیم]] حرکت از [[مکه]] به سوی [[عراق]] گرفت، افراد زیادی او را از عواقب این کار و [[بی وفایی]] [[کوفیان]] بر [[حذر]] داشتند. [[حضرت]] این اشعار را می‌خواند: {{متن حدیث|سَأَمْضِي فَمَا بِالْمَوْتِ عَارٌ عَلَى الْفَتَى إِذَا مَا نَوَى حَقّاً وَ جَاهَدَ مُسْلِماً وَ وَاسَى الرِّجَالَ الصَّالِحِينَ بِنَفْسِهِ وَ فَارَقَ مَثْبُوراً وَ خَالَفَ مُجْرِماً}}<ref>مقتل الحسین، مقرّم، ص۱۹۹.</ref>.
== مقدمه ==
[[مرگ]] با [[عزّت]] در این [[فرهنگ]]، "زندگی" است و [[زندگی]] ذلیلانه، "مرگ" است. این دیدگاه، [[میراث]] [[علی]] {{ع}} بود که می‌فرمود: {{متن حدیث|الْمَوْتُ فِي حَيَاتِكُمْ مَقْهُورِينَ وَ الْحَيَاةُ فِي مَوْتِكُمْ قَاهِرِينَ}}<ref>نهج البلاغه، صبحی صالح، خطبه ۵۱.</ref>. [[سید الشهدا]] {{ع}} نیز در دوران [[سلطه]] [[ستم]]، [[مرگ]] شرافتمندانه را [[سعادت]] می‌دید و [[زندگی]] زیر [[دست]] [[ستمگران]] را مایه [[خواری]] و ننگ: {{متن حدیث|لاَ أَرَى الْمَوْتَ إِلاَّ سَعَادَةً وَ الْحَيَاةَ مَعَ الظَّالِمِينَ إِلاَّ بَرَماً}}<ref>مناقب، ابن‌شهرآشوب، ج۴، ص۶۸.</ref>. در سخنی دیگر، آن [[حضرت]] [[مرگ]] را پلی برای عبور از تنگنای [[دنیا]] به وسعت و [[نعمت]] [[آخرت]] می‌شمرد ({{متن حدیث|فَمَا الْمَوْتُ إِلاَّ قَنْطَرَةٌ}}). و آن هنگام که [[تصمیم]] حرکت از [[مکه]] به سوی [[عراق]] گرفت، افراد زیادی او را از عواقب این کار و [[بی وفایی]] [[کوفیان]] بر [[حذر]] داشتند. [[حضرت]] این اشعار را می‌خواند: {{متن حدیث|سَأَمْضِي فَمَا بِالْمَوْتِ عَارٌ عَلَى الْفَتَى إِذَا مَا نَوَى حَقّاً وَ جَاهَدَ مُسْلِماً وَ وَاسَى الرِّجَالَ الصَّالِحِينَ بِنَفْسِهِ وَ فَارَقَ مَثْبُوراً وَ خَالَفَ مُجْرِماً}}<ref>مقتل الحسین، مقرّم، ص۱۹۹.</ref>.


که نشان می‌داد آن [[حضرت]]، [[مرگ]] در [[راه]] [[حق]] و [[جهاد]] و جانبازی در [[راه]] [[صالحان]] و دوری از [[حرام]] را ننگ نمی‌شمارد و از چنین مرگی-که عین [[حیات]] است-استقبال می‌کند.
که نشان می‌داد آن [[حضرت]]، [[مرگ]] در [[راه]] [[حق]] و [[جهاد]] و جانبازی در [[راه]] [[صالحان]] و دوری از [[حرام]] را ننگ نمی‌شمارد و از چنین مرگی-که عین [[حیات]] است-استقبال می‌کند.


[[تربیت]] یافتگان این [[فرهنگ]]، [[زندگی]] را در [[مرگ]] و بقا را در فنا می‌دانستند. چه [[قاسم]]{{ع}} که [[مرگ]] را شیرین‌تر از عسل می‌دانست، چه [[علی اکبر]]{{ع}} که چون کلمه [[استرجاع]] را از زبان [[پدر]] شنید و پرسید مگر ما بر [[حق]] نیستیم؟ [[پدر]] فرمود: چرا. گفت: پس چه باک از [[مرگ]]؟
[[تربیت]] یافتگان این [[فرهنگ]]، [[زندگی]] را در [[مرگ]] و بقا را در فنا می‌دانستند. چه [[قاسم]] {{ع}} که [[مرگ]] را شیرین‌تر از عسل می‌دانست، چه [[علی اکبر]] {{ع}} که چون کلمه [[استرجاع]] را از زبان [[پدر]] شنید و پرسید مگر ما بر [[حق]] نیستیم؟ [[پدر]] فرمود: چرا. گفت: پس چه باک از [[مرگ]]؟


{{عربی|فاذا لا نبالی بالموت}}. [[شب عاشورا]] نیز که [[حضرت]] فرمود: بروید، [[بیعت]] از شما برداشتم، [[سخن]] همه این بود که برویم تا پس از تو زنده بمانیم؟ [[خدا]] چنان روز را نیاورد. [[فرزندان]] [[مسلم بن عقیل]] می‌گفتند: در رکابت می‌جنگیم تا به [[شهادت]] برسیم، [[زشت]] باد [[زندگی]] پس از تو<ref>الکامل ابن اثیر، ج۲، ص۵۵۹.</ref>. [[زهر بن قین]]، [[روز عاشورا]] در میدان با "شمر"، حرف‌های [[تندی]] ردّ و بدل می‌کند، آنگاه خطاب به [[شمر]] می‌گوید: {{عربی|أ فبالموت تخوّفنی؟و الله للموت معه(الحسین)احبّ الیّ من الخلد معکم}}<ref>الکامل ابن اثیر، ج۲، ص۵۶۳.</ref>. آیا مرا از [[مرگ]] می‌ترسانی؟ به [[خدا]] قسم [[مرگ]] با [[حسین]]{{ع}} برایم محبوب‌تر از [[زندگی]] همیشگی با شماست. و اگر [[زندگی]] جز این باشد، بظاهر [[زندگی]] است وگرنه واقعیّت آن [[مرگ]] است. [[زندگی]] آن است که از ویژگی‌های [[حیات]] برخوردار باشد و تلاش [[انسان]] در مسیر یک [[فکر]] و [[ایمان]] پیش رود. به قول معروف: {{عربی|قف دون رأیک فی الحیاه مجاهدا انّ الحیاه عقیده و جهاد}}. "زندگی [[پیکار]] باشد در ره اندیشه‌ها". [[شهیدان]] نیز چنین حیاتی دارند و به تعبیر [[قرآن]] ({{متن قرآن|أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ}})اند، اگر چه تن مادی شان زیر [[خاک]] می‌رود ولی نام و مرام و [[مکتب]] و هدفشان باقی است و این همان "زندگی" است<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|فرهنگ عاشورا]]، ص ۲۱۵.</ref>.
{{عربی|فاذا لا نبالی بالموت}}. [[شب عاشورا]] نیز که [[حضرت]] فرمود: بروید، [[بیعت]] از شما برداشتم، [[سخن]] همه این بود که برویم تا پس از تو زنده بمانیم؟ [[خدا]] چنان روز را نیاورد. [[فرزندان]] [[مسلم بن عقیل]] می‌گفتند: در رکابت می‌جنگیم تا به [[شهادت]] برسیم، [[زشت]] باد [[زندگی]] پس از تو<ref>الکامل ابن اثیر، ج۲، ص۵۵۹.</ref>. [[زهر بن قین]]، [[روز عاشورا]] در میدان با "شمر"، حرف‌های [[تندی]] ردّ و بدل می‌کند، آنگاه خطاب به [[شمر]] می‌گوید: {{عربی|أ فبالموت تخوّفنی؟ و الله للموت معه(الحسین)احبّ الیّ من الخلد معکم}}<ref>الکامل ابن اثیر، ج۲، ص۵۶۳.</ref>. آیا مرا از [[مرگ]] می‌ترسانی؟ به [[خدا]] قسم [[مرگ]] با [[حسین]] {{ع}} برایم محبوب‌تر از [[زندگی]] همیشگی با شماست. و اگر [[زندگی]] جز این باشد، بظاهر [[زندگی]] است وگرنه واقعیّت آن [[مرگ]] است. [[زندگی]] آن است که از ویژگی‌های [[حیات]] برخوردار باشد و تلاش [[انسان]] در مسیر یک [[فکر]] و [[ایمان]] پیش رود. به قول معروف: {{عربی|قف دون رأیک فی الحیاه مجاهدا انّ الحیاه عقیده و جهاد}}. "زندگی [[پیکار]] باشد در ره اندیشه‌ها". [[شهیدان]] نیز چنین حیاتی دارند و به تعبیر [[قرآن]] ({{متن قرآن|أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ}})اند، اگر چه تن مادی شان زیر [[خاک]] می‌رود ولی نام و مرام و [[مکتب]] و هدفشان باقی است و این همان "زندگی" است<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|فرهنگ عاشورا]]، ص ۲۱۵.</ref>.


==[[احیاگری]] در [[نهضت حسینی]]==
== [[احیاگری]] در [[نهضت حسینی]] ==
کلمه [[احیا]] و احیاگری در [[سخنان امام حسین]]{{ع}} به معنای بیدار کردن، بازگرداندن [[ارزش‌ها]]، [[زنده کردن]] [[انسان‌ها]] و [[جامعه اسلامی]] از [[خواب غفلت]] و بی‌خبری به کار رفته است.
کلمه [[احیا]] و احیاگری در [[سخنان امام حسین]] {{ع}} به معنای بیدار کردن، بازگرداندن [[ارزش‌ها]]، [[زنده کردن]] [[انسان‌ها]] و [[جامعه اسلامی]] از [[خواب غفلت]] و بی‌خبری به کار رفته است.


[[امام]]{{ع}} در نامه‌ای به بزرگان [[بصره]] از آنها می‌خواهد که به [[کتاب الهی]] و [[سنت نبوی]] بیندیشند و از واقعیت‌های [[جامعه]] [[غافل]] نباشند؛ [[سنت‌ها]] و روش‌های [[پسندیده]] مرده و از میان رفته و [[بدعت‌ها]] و ارزش‌های [[جاهلی]] زنده و جای آنها را گرفته است:
[[امام]] {{ع}} در نامه‌ای به بزرگان [[بصره]] از آنها می‌خواهد که به [[کتاب الهی]] و [[سنت نبوی]] بیندیشند و از واقعیت‌های [[جامعه]] [[غافل]] نباشند؛ [[سنت‌ها]] و روش‌های [[پسندیده]] مرده و از میان رفته و [[بدعت‌ها]] و ارزش‌های [[جاهلی]] زنده و جای آنها را گرفته است:
{{متن حدیث|وَأَنَاْ أَدْعُوْكُمْ إِلَى كِتَابِ اللهِ وَسُنَّةِ نَبِيِّهِ{{صل}}، فَإِنَّ السُّنَّةَ قَدْ أُمِيْتَتْ وَإِنَّ البِدْعَةَ قَدْ أُحْيِيَتْ، وَإِنْ تَسْمَعُوْا قَوْلِي وَتُطِيْعُوْا أَمْرِي أَهْدِكُمْ سَبِيْلَ الرَّشَادِ}}<ref>تاریخ طبری، تصحیح محمد ابوالفضل ابراهیم، ج۵، ص۳۵۷.</ref>؛ من شما را به [[پیروی از کتاب خدا]] و راه و [[روش پیامبر]] فرا می‌خوانم؛ زیرا هم اکنون [[سنت پیامبر]] از میان رفته و بدعت‌ها و [[احکام]] ناروا زنده شده است. پس اگر گوش به این [[پیام]] من فرا دهید و آن را بپذیرید، شما را به راه [[سعادت]] [[رهبری]] خواهم کرد.
{{متن حدیث|وَأَنَاْ أَدْعُوْكُمْ إِلَى كِتَابِ اللهِ وَسُنَّةِ نَبِيِّهِ {{صل}}، فَإِنَّ السُّنَّةَ قَدْ أُمِيْتَتْ وَإِنَّ البِدْعَةَ قَدْ أُحْيِيَتْ، وَإِنْ تَسْمَعُوْا قَوْلِي وَتُطِيْعُوْا أَمْرِي أَهْدِكُمْ سَبِيْلَ الرَّشَادِ}}<ref>تاریخ طبری، تصحیح محمد ابوالفضل ابراهیم، ج۵، ص۳۵۷.</ref>؛ من شما را به [[پیروی از کتاب خدا]] و راه و [[روش پیامبر]] فرا می‌خوانم؛ زیرا هم اکنون [[سنت پیامبر]] از میان رفته و بدعت‌ها و [[احکام]] ناروا زنده شده است. پس اگر گوش به این [[پیام]] من فرا دهید و آن را بپذیرید، شما را به راه [[سعادت]] [[رهبری]] خواهم کرد.


همچنین آن [[حضرت]] سبب پذیرش [[دعوت]] [[کوفیان]] را، [[هویت]] احیاگرانه آن می‌داند و می‌فرماید:
همچنین آن [[حضرت]] سبب پذیرش [[دعوت]] [[کوفیان]] را، [[هویت]] احیاگرانه آن می‌داند و می‌فرماید:
خط ۲۵: خط ۲۹:
از این‌رو، در این راه، [[قاطع]] و بی‌تردید گام برداشت؛ زیرا که [[قیام]] برای [[احیای حق]] و [[میراندن]] [[باطل]] را [[وظیفه]] [[دینی]] خود می‌دانست: {{متن حدیث|مَا اهْوَنَ الْمَوْتِ عَلَى سَبِيلِ نَيْلِ الْعِزِّ وَ إِحْيَاءِ الْحَقِّ، لَيْسَ الْمُوْتُ فِي سَبِيلِ الْعِزِّ إِلَّا حَيَاةً خَالِدَةً وَ لَيْسَتِ الْحَيَاةُ مَعَ الذُّلِّ إِلَّا الْمَوْتَ الَّذِي لَا حَيَاةَ مَعَهُ}}<ref>سید محسن الامین، اعیان الشیعه، ج۱، ص۵۸۱.</ref>.
از این‌رو، در این راه، [[قاطع]] و بی‌تردید گام برداشت؛ زیرا که [[قیام]] برای [[احیای حق]] و [[میراندن]] [[باطل]] را [[وظیفه]] [[دینی]] خود می‌دانست: {{متن حدیث|مَا اهْوَنَ الْمَوْتِ عَلَى سَبِيلِ نَيْلِ الْعِزِّ وَ إِحْيَاءِ الْحَقِّ، لَيْسَ الْمُوْتُ فِي سَبِيلِ الْعِزِّ إِلَّا حَيَاةً خَالِدَةً وَ لَيْسَتِ الْحَيَاةُ مَعَ الذُّلِّ إِلَّا الْمَوْتَ الَّذِي لَا حَيَاةَ مَعَهُ}}<ref>سید محسن الامین، اعیان الشیعه، ج۱، ص۵۸۱.</ref>.


اما به [[راستی]] این احیای حق و زنده کردن سنت‌ها و روش‌های در دست چه بود که [[حسین بن علی]]{{ع}} بر آن [[اصرار]] داشت و [[جان]] خود و یارانش را در پای آن گذاشت؟ تردیدی نیست، که [[احیای سنت]] و ارزش‌های مورد پسند [[شارع]] و از میان بردن شیوه‌ها و روش‌های غلط بود. از این‌رو، [[حسین بن علی]]{{ع}} «احیای [[سنت‌ها]]» و «[[اماته]] [[بدعت‌ها]]» را [[شعار]] خود قرار می‌دهد و در سخنان [[نورانی]] خود آنها را به خوبی تبیین می‌کنند.<ref>[[مهدی باباپور|باباپور، مهدی]]، [[احیاگری و اصلاح‌طلبی در نهضت حسینی (مقاله)|مقاله «احیاگری و اصلاح‌طلبی در نهضت حسینی»]]، [[فرهنگ عاشورایی ج۱۰ (کتاب)|فرهنگ عاشورایی ج۱۰]] ص ۴۸.</ref>
اما به [[راستی]] این احیای حق و زنده کردن سنت‌ها و روش‌های در دست چه بود که [[حسین بن علی]] {{ع}} بر آن [[اصرار]] داشت و [[جان]] خود و یارانش را در پای آن گذاشت؟ تردیدی نیست، که [[احیای سنت]] و ارزش‌های مورد پسند [[شارع]] و از میان بردن شیوه‌ها و روش‌های غلط بود. از این‌رو، [[حسین بن علی]] {{ع}} «احیای [[سنت‌ها]]» و «[[اماته]] [[بدعت‌ها]]» را [[شعار]] خود قرار می‌دهد و در سخنان [[نورانی]] خود آنها را به خوبی تبیین می‌کنند.<ref>[[مهدی باباپور|باباپور، مهدی]]، [[احیاگری و اصلاح‌طلبی در نهضت حسینی (مقاله)|مقاله «احیاگری و اصلاح‌طلبی در نهضت حسینی»]]، [[فرهنگ عاشورایی ج۱۰ (کتاب)|فرهنگ عاشورایی ج۱۰]] ص ۴۸.</ref>
 
== جستارهای وابسته ==


== منابع ==
== منابع ==
خط ۳۹: خط ۴۱:


[[رده:زندگی]]
[[رده:زندگی]]
[[رده:مدخل]]
۲۱۸٬۲۲۶

ویرایش