پرش به محتوا

عدل در معارف و سیره علوی: تفاوت میان نسخه‌ها

برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۳۶: خط ۳۶:


از مجموع سخنان [[حضرت]] می‌توان به این نتیجه رسید که جامعه به واسطه [[بی‌عدالتی‌ها]] و رعایت نشدن حقوق افراد و [[اجتماع]] - اگرچه به ظاهر تحرکی دارد- از [[روح]] [[زندگی]] و [[حیات طیبه]] [[محروم]] است؛ ولی در [[پناه]] [[اجرای عدالت]]، افزون بر آثار مادی و [[رشد]] و [[توسعه اقتصادی]]، زندگی معنا می‌یابد و [[مردم]] به [[صلاح]] و [[رستگاری]] می‌رسند. آن‌چه ذکر شد، اعم از [[عدالت اقتصادی]] و [[اجتماعی]] بوده، شامل عدالت [[فلسفی]] نیز می‌شود. برخی از این موارد به طور مستقیم بر عدالت اقتصادی دلالت می‌کند و برخی دیگر دال بر [[عدالت اجتماعی]] است که عدالت اقتصادی را نیز در بردارد.<ref>[[محمد مهدی کرمی|کرمی]] و [[عسکر دیرباز|دیرباز]]، [[عدالت اقتصادی (مقاله)| مقاله «عدالت اقتصادی»]]، [[دانشنامه امام علی ج۷ (کتاب)|دانشنامه امام علی]]، ج۷، ص ۷۳.</ref>
از مجموع سخنان [[حضرت]] می‌توان به این نتیجه رسید که جامعه به واسطه [[بی‌عدالتی‌ها]] و رعایت نشدن حقوق افراد و [[اجتماع]] - اگرچه به ظاهر تحرکی دارد- از [[روح]] [[زندگی]] و [[حیات طیبه]] [[محروم]] است؛ ولی در [[پناه]] [[اجرای عدالت]]، افزون بر آثار مادی و [[رشد]] و [[توسعه اقتصادی]]، زندگی معنا می‌یابد و [[مردم]] به [[صلاح]] و [[رستگاری]] می‌رسند. آن‌چه ذکر شد، اعم از [[عدالت اقتصادی]] و [[اجتماعی]] بوده، شامل عدالت [[فلسفی]] نیز می‌شود. برخی از این موارد به طور مستقیم بر عدالت اقتصادی دلالت می‌کند و برخی دیگر دال بر [[عدالت اجتماعی]] است که عدالت اقتصادی را نیز در بردارد.<ref>[[محمد مهدی کرمی|کرمی]] و [[عسکر دیرباز|دیرباز]]، [[عدالت اقتصادی (مقاله)| مقاله «عدالت اقتصادی»]]، [[دانشنامه امام علی ج۷ (کتاب)|دانشنامه امام علی]]، ج۷، ص ۷۳.</ref>
==تقدم [[عدل]] بر دیگر ارزش‌های [[اجتماعی]]==
[[ارزش]] و اهمیت [[عدالت]] در نظر [[امام علی]]{{ع}} نیازمند شرح نیست. [[امام]] برای احیای عدالت، [[قدرت]] را در دست گرفت<ref>نهج البلاغه، خطبه ۳.</ref>، و اگر [[نظم]] بدون عدالت، پذیرفتنی بود، [[سلطه]] [[جباران]] مورد [[تأیید]] قرار می‌گرفت و [[قیام]] در برابر آنها، [[مشروع]] و بلکه [[واجب]]، تلقی نمی‌گردید. آن [[حضرت]]، [[حکومت]] منهای عدالت را چندان [[پست]] و بی‌ارزش می‌شمارد که آن را مصداق [[دنیا]] دانسته، از ترشحات [[عطسه]] ماده بزی، کم‌بهاتر می‌داند: {{متن حدیث|... وَ لَأَلْفَيْتُمْ دُنْيَاكُمْ أَزْهَدَ عِنْدِي مِنْ عَفْطَةِ عَنْزٍ}}<ref>نهج البلاغه، خطبه ۳.</ref>. جلوه‌های روشن این عدالت، در [[توزیع]] عادلانه، [[اقامه حدود]] و [[حمایت]] [[مظلومان]] هویدا می‌شود که شواهد آن در کلمات حضرت بسیار است. همین [[گسترش عدالت]] است که بیش از هر چیز، امام را مسرور می‌سازد: {{متن حدیث|إِنَّ أَفْضَلَ قُرَّةِ عَيْنِ الْوُلَاةِ اسْتِقَامَةُ الْعَدْلِ فِي الْبِلَادِ}}<ref>نهج البلاغه، نامه ۵۳.</ref>.
البته [[حکومت علوی]] به تأمین خواست‌های [[مردم]] و جلب [[خشنودی]] [[عامه]] نیز اهمیت می‌دهد: {{متن حدیث|وَ لْيَكُنْ أَحَبَّ الْأُمُورِ إِلَيْكَ أَوْسَطُهَا فِي الْحَقِّ وَ أَعَمُّهَا فِي الْعَدْلِ وَ أَجْمَعُهَا لِرِضَى الرَّعِيَّةِ}}<ref>نهج البلاغه، نامه ۵۳. </ref>، و از تأثیر مثبت آن بر مشارکت و [[همراهی]] مردم با حکومت [[غافل]] نیست<ref>نهج البلاغه، نامه ۵۳؛ {{متن حدیث|... ظُهُورُ مَوَدَّةِ الرَّعِيَّةِ لِأَنَّهُ لَا تَظْهَرُ مَوَدَّتُهُمْ إِلَّا بِسَلَامَةِ صُدُورِهِمْ‌...}}.</ref>؛ ولی این [[ارزش‌ها]] در عِدل [[عَدل]] قرار ندارند و [[رضایت]] عامه را نمی‌توان همطراز «عدالت» انگاشت. از این رو در [[تعارض]] این دو، نمی‌توان خشنودی مردم را [[برتر]] از عدالت نشاند؛ زیرا [[خواست مردم]] تنها در صورتی که به [[ناسازگاری]] با عدل نینجامد، از [[احترام]] برخوردار است و در غیر این صورت هیچ چیز با عدالت [[رقابت]] نمی‌کند. بر این اساس بود که [[اعتراض]] انبوه کسانی که [[تحمل]] عدالت را نداشتند، در [[سلوک]] امام تغییری پدید نیاورد و حتی [[پناهندگی]] به [[دشمن]] و یا مقابله مسلحانه آنان، برنامه و [[هدف]] حضرت را دگرگون نساخت:
{{متن حدیث|بَلَغَنِي أَنَّ رِجَالًا مِمَّنْ قِبَلَكَ يَتَسَلَّلُونَ إِلَى مُعَاوِيَةَ فَلَا تَأْسَفْ... قَدْ عَرَفُوا الْعَدْلَ وَ رَأَوْهُ وَ سَمِعُوهُ وَ وَعَوْهُ وَ عَلِمُوا أَنَّ النَّاسَ عِنْدَنَا فِي الْحَقِّ أُسْوَةٌ فَهَرَبُوا إِلَى الْأَثَرَةِ فَبُعْداً لَهُمْ وَ سُحْقاً}}<ref>نهج البلاغه، نامه ۷۰.</ref>.
آیا آن‌گاه که خواست [[رعیت]]، به [[تجاوز]] به [[حریم]] «[[عدالت]]» انجامد و پیشوای [[عدل]] را [[مقهور]] و مغلوب خود کند، ارزشی دارد؟
- {{متن حدیث|وَ أَصْبَحْتُ أَخَافُ ظُلْمَ رَعِيَّتِي‌}}<ref>نهج البلاغه، خطبه ۹۷.</ref>.
- {{متن حدیث|لَأَشْكُو حَيْفَ رَعِيَّتِي‌}}<ref>نهج البلاغه، حکمت ۲۶۱.</ref>.
[[امام]] از همان آغاز فرمودند که معیارهای [[حق]] و عدل را [[قربانی]] سخن این و آن نخواهم کرد: {{متن حدیث|وَ اعْلَمُوا أَنِّي إِنْ أَجَبْتُكُمْ رَكِبْتُ بِكُمْ مَا أَعْلَمُ وَ لَمْ أُصْغِ إِلَى قَوْلِ الْقَائِلِ وَ عَتْبِ الْعَاتِبِ}}<ref>نهج البلاغه، خطبه ۹۲.</ref>. [[همراهی]] با [[مردم]] را توصیه می‌کرد و از انشعاب برحذر می‌داشت: {{متن حدیث|الْزَمُوا السَّوَادَ الْأَعْظَمَ... وَ إِيَّاكُمْ وَ الْفُرْقَةَ}}<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۲۷. </ref>. در عین حال، از جوزدگی، مغلوب محیط شدن، اکثر را معیار قرار دادن و حق را با اشخاص سنجیدن، [[نهی]] می‌فرمود. در پاسخ به کسی که مقصود وی را از «[[فرقه]]» و «جماعه» پرسیده بود، فرمود: «فرقه» همان از حق گریختگان و [[اهل]] باطلند؛ هرچند که به شماره فراوان باشند. و «[[جماعت]]»، برحق جمع شوندگانند، ولو اندک<ref>حرانی، ابن شعبه، تحف العقول، ص۲۱۰. {{متن حدیث|أَمَّا الْفُرْقَةُ فَأَهْلُ الْبَاطِلِ وَ إِنْ كَثُرُوا وَ أَمَّا الْجَمَاعَةُ فَأَهْلُ الْحَقِ وَ إِنْ قَلُّوا}}.</ref>.
بر این مبنا، عدالت اصلی تقییدناپذیر است و هنگام سنجش ارزش‌های دیگر، باید آن را «مقیاس» قرار داد و هیچ چیز دیگر را جایگزین آن نکرد. از اینرو امام در پیمودن مسیر عدل، از قلت همراهان [[هراس]] و تردیدی به خود راه نمی‌داد، و به دیگران نیز توصیه می‌فرمود: {{متن حدیث|أَيُّهَا النَّاسُ لَا تَسْتَوْحِشُوا فِي طَرِيقِ الْهُدَى لِقِلَّةِ أَهْلِهِ‌}}<ref>نهج البلاغه، خطبه ۲۰۱.</ref>.<ref>[[محمد سروش|سروش، محمد]]، [[اهداف و آرمان‌های حکومت (مقاله)| مقاله «اهداف و آرمان‌های حکومت»]]، [[دانشنامه امام علی ج۶ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۶]]، ص ۶۲.</ref>


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
۷۳٬۳۵۲

ویرایش