|
|
خط ۱۸: |
خط ۱۸: |
|
| |
|
| ما نیز اگر خواهان [[سعادت]] هستیم و خود را پیرو [[راستین]] [[اسلام]] میدانیم، باید آغاز زندگی مشترک امام علی{{ع}} و حضرت فاطمه{{س}} را [[سرمشق]] خود قرار دهیم و تلاش کنیم [[ساده زیستی]] در همه مراحل زندگی ما [[حاکم]] باشد و از فرهنگهای غلط و اسرافگری و مزاحمی که مانع [[ازدواج]] [[جوانان]] است، دست برداریم.<ref>[[حیدر مظفری ورسی|مظفری ورسی، حیدر]]، [[مادران چهارده معصوم (کتاب)|مادران چهارده معصوم]] ص ۱۰۱.</ref>. | | ما نیز اگر خواهان [[سعادت]] هستیم و خود را پیرو [[راستین]] [[اسلام]] میدانیم، باید آغاز زندگی مشترک امام علی{{ع}} و حضرت فاطمه{{س}} را [[سرمشق]] خود قرار دهیم و تلاش کنیم [[ساده زیستی]] در همه مراحل زندگی ما [[حاکم]] باشد و از فرهنگهای غلط و اسرافگری و مزاحمی که مانع [[ازدواج]] [[جوانان]] است، دست برداریم.<ref>[[حیدر مظفری ورسی|مظفری ورسی، حیدر]]، [[مادران چهارده معصوم (کتاب)|مادران چهارده معصوم]] ص ۱۰۱.</ref>. |
|
| |
| ==[[مراسم عقد]]==
| |
| مراسم عقد [[حضرت]]{{س}} در [[مسجد]] و در حضور [[مسلمانان]] انجام گرفت. [[امام صادق]]{{ع}} از پدرانش، ماجرای [[عقد]] را اینگونه گزارش کرده است که وقتی [[پیامبر]]{{صل}} [[تصمیم]] گرفت [[فاطمه]]{{س}} را به همسری علی{{ع}} در آورد، قاصدهایی به اطراف [[مدینه]] فرستاد و [[مردم]] را به مسجد فراخواند. آنگاه بالای [[منبر]] قرار گرفت و پس از [[حمد]] و [[ثنای الهی]] فرمود: «به [[دستور الهی]] دختر [[عزیز]] و بزرگوار خود را به [[ازدواج]] [[برادر]] و پسرعمویم در میآورم. [[خداوند]] مراسم عقد این دو را در حضور [[ملائکه]] برگزار نموده و دستور داده است من نیز در [[زمین]] این دو را به همسری یکدیگر درآورم و شما را بر آن [[شاهد]] گیرم». آنگاه پیامبر{{صل}} از علی{{ع}} خواست تا [[خطبه]] قبول بخواند. علی{{ع}} نیز در سخنانی این ازدواج را اعلام و [[رضایت]] خویش را بیان نمود<ref>طبری امامی، محمد بن جریر، دلائل الامامه، ص۸۸-۹۰؛ همو، نوادر المعجزات، ص۸۷-۸۹؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۱۰۰، ص۲۶۹-۲۷۰.</ref>. این ماجرا در برخی منابع با تفاوتهایی نقل شده است<ref>ر.ک: خوارزمی، موفق بن احمد، المناقب، ص۳۳۵-۳۳۸؛ اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمة، ج۱، ص۳۵۷-۳۸۴.</ref>.
| |
|
| |
| با توجه به قول مشهور در نزد [[شیعه]]، مبنی بر [[تولد حضرت زهرا]]{{س}} در [[سال پنجم بعثت]]<ref>ر.ک: کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۴۵۷؛ طبری امامی، محمد بن جریر، دلائل الامامه، ص۷۹؛ فتال نیشابوری، محمد بن حسن، روضة الواعظین، ص۱۴۳؛ اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمة، ج۲، ص۷۶.</ref>. سن ایشان هنگام عقد، در [[سال اول هجری]]، حدود نُه سال بوده است<ref>طبرسی، فضل بن حسن، تاج الموالید، ص۲۱-۲۲.</ref>. این نظر منطبق بر گزارش [[امام سجاد]]{{ع}}است<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۸، ص۳۴۰؛ حلی، حسن بن سلیمان، مختصر بصائرالدرجات، ص۱۳۰.</ref>. اما [[اهل سنت]] [[تولد حضرت فاطمه]]{{س}} را متفاوت نقل کردهاند: پنج سال [[قبل از بعثت]]<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۱۹؛ ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۳، ص۱۶۰؛ مزی، جمالالدین یوسف، تهذیب الکمال، ج۳۵، ص۲۵۳.</ref>. چهار سال قبل از بعثت<ref>ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۳، ص۱۵۶.</ref> و به طور کلی، قبل از [[آغاز بعثت]]<ref>ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص۳۰.</ref>. در نتیجه، از نظر ایشان [[حضرت فاطمه]]{{س}} هنگام [[ازدواج]] بین پانزده تا [[نوزده سال]] داشته است. این نتیجه با [[فرهنگ]] ازدواج در سن پایین، که در آن [[زمان]] مرسوم بوده است، مغایرت دارد. علاوه بر این، [[پیامبر]]{{صل}} در رد بعضی خواستگاران، به کمسن بودن [[فاطمه]]{{س}} استناد کرده است<ref>ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۳، ص۱۲۳؛ ابن بطریق، عمدة عیون صحاح الاخبار فی مناقب امام الابرار، ص۲۸۷، ۳۸۹.</ref>. حال آنکه توجیهپذیر نیست که پیامبر{{صل}} - که خود با دختر نُه یا دهساله [[ابوبکر]] ازدواج کرده است - دختر نوزده ساله خود را صغیر بشمارد. بنابراین، قول مشهور در نزد [[اهل سنت]]، مبنی بر [[تولد حضرت زهرا]]{{س}} [[پیش از بعثت]]، پذیرفتنی نیست.
| |
|
| |
| [[تاریخ]] [[عقد]] [[حضرت زهرا]]{{س}} بسیار گوناگون نقل شده، از آن جمله است: دو ماه پس از [[هجرت]]<ref>یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۴۱.</ref>، پنج ماه پس از هجرت<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۲۲؛ مفید، محمد بن محمد، مسار الشیعه، ص۵۸؛ ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۳، ص۱۵۷.</ref>، چهار یا چهار ماه و نیم پس از [[عروسی]] [[عایشه]] در [[سال دوم هجرت]]<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۴، ص۱۸۹۳؛ ابن حجر عسقلانی، تهذیب التهذیب، ج۱۲، ص۳۹۱.</ref>. ماه صفر سال دوم هجرت، یازده ماه پس از هجرت<ref>مقریزی، احمد بن علی، امتاع الاسماع، ج۱، ص۷۳.</ref>. یک سال پس از هجرت<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۸، ص۳۴۰؛ حلی، حسن بن سلیمان، مختصر بصائرالدرجات، ص۱۳۰.</ref>، [[ماه رمضان]] [[سال دوم هجری]]<ref>اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمة، ج۱، ص۳۷۴؛ دیار بکری، حسین بن محمد، تاریخ الخمیس، ج۱، ص۳۶۱.</ref> و [[ذیحجه]] سال دوم هجرت<ref>مفید، محمد بن محمد، مسارالشیعه، ص۳۶.</ref>. به نظر میرسد نقل [[سعید بن مسیب]] از [[امام سجاد]]{{ع}}، که عقد ازدواج را یک سال پس از هجرت میدانست، مقبولتر است. این قول به نظر مقریزی<ref>مقریزی، احمد بن علی، امتاع الاسماع، ج۱ ص۷۳.</ref> و نقل [[علامه مجلسی]]<ref>بهارالانوار ج۱۹، ص۱۹۲.</ref> نیز نزدیک است؛ زیرا تفاوت یازده ماه و یک سال چندان نیست. علاوه بر این، نه ساله بودن [[حضرت فاطمه]]{{س}} در هنگام [[ازدواج]] نیز مؤید این قول است؛ زیرا نُه سالگی ایشان یک سال پس از [[هجرت]] بوده است.
| |
|
| |
| [[مراسم]] [[عروسی]] و زفاف پس از [[جنگ بدر]] بوده است<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۲۲؛ طوسی، محمد بن حسن، الامالی، ص۴۳.</ref>. جنگ بدر در [[ماه رمضان]] [[سال دوم هجری]] روی داد<ref>یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۴۵؛ طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۲، ص۱۴۸؛ دیار بکری، حسین بن محمد، تاریخ الخمیس، ج۱، ص۳۶۸.</ref>. بنابراین، احتمالاً مراسم عروسی در [[شوال]]<ref>طوسی، محمد بن حسن، الامالی، ص۴۳؛ طبری، محمد بن ابی القاسم، بشارة المصطفی، ص۴۱۰.</ref> یا [[ذیحجه]]<ref>طوسی، محمد بن حسن، الامالی، ص۴۳؛ طبری، محمد بن ابی القاسم، بشارة المصطفی، ص۴۱۰.</ref> بوده است. برخی متون نیز [[محرم]] سال سوم را [[زمان]] زفاف شمردهاند<ref>ابن طاووس، اقبال الاعمال، ج۳، ص۹۲.</ref>. [[اختلاف]] در گزارش [[تاریخ]] [[عقد]] و عروسی، ناشی از تفاوت زمان عقد و عروسی است و گزارش یکی از این دو و جابهجایی این دو با هم، موجب اختلاف گزارشها شده است. [[تساهل]] در [[تعیین زمان]] دقیق یک واقعه در گزارشهای [[تاریخی]]، امری طبیعی است. مثلاً مراد از یک سال پس از [[هجرت پیامبر]]{{صل}} – که در ماه [[ربیع الاول]] به [[مدینه]] آمده بودند- ممکن است ماه صفر سال دوم یا ربیع الاول آن سال باشد.
| |
|
| |
| پس از عقد با [[دختر پیامبر]] و [[پیروزی]] [[مسلمانان]] در جنگ بدر و نقش ویژه [[حضرت علی]]{{ع}} در این [[جنگ]] و کشته شدن نیمی از کشتههای [[قریش]] به دست ایشان، چهرهای [[محبوب]] از علی{{ع}} در [[دل]] مسلمانان ترسیم شد<ref>ر.ک: مفید، محمد بن محمد، الارشاد، ج۱، ص۷۰-۷۲؛ اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمة، ج۱، ص۱۸۳ - ۱۸۴؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۱۹، ص۲۷۷-۲۷۹.</ref>. علی{{ع}} هنوز [[همسر]] خویش را به [[خانه]] نیاورده و [[زندگی]] مشترک را آغاز نکرده بود. [[مورخان]] فاصله زمانی میان [[عقد]] و زفاف را بسیار متفاوت گزارش کرده اند: ۲۹روز<ref>ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۳، ص۱۲۹.</ref>، یک ماه<ref>طوسی، محمد بن حسن، الامالی، ص۴۱.</ref>، سه ماه<ref>اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمة، ج۱، ص۳۷۴.</ref>، هفت ماه و نیم<ref>ابن اثیر جزری، اسدالغابه، ج۵، ص۵۲۰؛ طبری، احمد بن عبدالله، ذخائرالعقبی، ص۲۷.</ref>، نه ماه و نیم<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۴، ص۱۸۹۳.</ref>. یازده ماه<ref>طبری، احمد بن عبدالله، ذخائر العقبی، ص۲۷؛ دیار بکری، حسین بن محمد، تاریخ الخمیس، ج۱، ص۴۱۱.</ref> و یک سال<ref>مقدسی، مطهر بن طاهر، البدء و التاریخ، ج۵، ص۲۰؛ خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین{{ع}}، ص۸۳.</ref>. گزارش اول و دوم با وقوع [[عروسی]] پس از [[جنگ بدر]]، [[سازش]] ندارد. چون مقدمات [[جنگ]] و اعزام [[سپاه]] و برپا شدن جنگ و بازگشت سپاه، محتاج صرف زمانی است که طبیعتاً وقت کافی برای عروسی و [[جشن]] در آن نخواهد بود. اگر بپذیریم که عقد در ماه صفر یا [[ربیع الاول]] [[سال دوم هجرت]] و عروسی در [[ذیحجه]] همان سال برگزار شده است، گزارش فاصله نه ماهه [[تأیید]] میشود.
| |
|
| |
| علی{{ع}} در برپایی [[مراسم]] عروسی پیشگام نشد؛ زیرا [[حیا]] و [[احترام]] او به [[پیامبر]]{{صل}}، [[سخن گفتن]] او را در این باره دشوار میساخت. در این بین، [[ام ایمن]] که خدمتکار [[حضرت]] [[آمنه]] و پرستار پیامبر{{صل}} در [[دوران کودکی]] و همانند [[مادر]] ایشان بود<ref>ابن اثیر جزری، اسدالغابه، ج۵، ص۶۷؛ ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، ج۲، ص۲۲۳-۲۲۴.</ref>، این [[وظیفه]] را بر عهده گرفت. با توجه به حضور او در [[خانه پیامبر]]{{صل}} و احترام خاص پیامبر{{صل}} به او، وی این موقعیت را داشت که در این باره سخن بگوید. او با ذکر این مقدمه که اگر [[خدیجه]]{{س}} زنده بود از عروسی [[فاطمه]]{{س}} دلشاد میشد، موافقت پیامبر{{صل}} را برای رفتن فاطمه{{س}} به [[خانه علی]]{{ع}} درخواست کرد. علی{{ع}} در پاسخ به پیامبر{{صل}} که چرا خود او این پیشنهاد را مطرح نکرده است، گفت که حیا مانع شد<ref>طوسی، محمد بن حسن، الامالی، ص۴۱؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۲۳، ص۹۵.</ref>. در برخی منابع، اشخاص دیگری واسطه معرفی شدهاند<ref>ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۳، ص۱۲۹؛ اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمة، ج۱، ص۳۶۹-۳۷۰.</ref>.
| |
|
| |
| [[پیامبر]]{{صل}} دستور داد تا خانهای برای [[عروسی]] اختصاص دهند و عروس را [[زینت]] کنند و آماده سازند<ref>ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۳، ص۱۲۹؛ اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمة، ج۱، ص۳۷۱.</ref>. [[حضرت فاطمه]]{{س}} با مشکی آسمانی، که [[جبرئیل]] به او [[هدیه]] داده بود، خود را [[معطر]] ساخت<ref>طوسی، محمد بن حسن، الامالی، ص۴۱؛ ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۳، ص۱۳۰؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۴۳، ص۹۵.</ref>.<ref>[[سید محمد کاظم طباطبایی|طباطبایی، سید محمد کاظم]]، [[ازدواج فاطمه (مقاله)| مقاله «ازدواج فاطمه»]]، [[دانشنامه فاطمی ج۱ (کتاب)|دانشنامه فاطمی]]، ج۱، ص ۱۳۵.</ref>
| |
|
| |
| ==[[ولیمه]]==
| |
| در [[اسلام]] به ولیمه دادن در هنگام [[عروسی]] سفارش شده است<ref>برقی، احمد بن محمد، المحاسن، ج۲، ص۴۱۷؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۱۰۰، ص۲۷۶-۲۷۷.</ref>. [[رسول خدا]]{{صل}} ولیمه دادن در عروسی را از [[سنن]] [[پیامبران]]{{صل}} ذکر کرده است<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۹۸؛ برقی، احمد بن محمد، المحاسن، ج۲، ص۴۱۸؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۵، ص۳۶۷.</ref> و خود هنگام [[ازدواج]] با [[زینب بنت جحش]]، غذایی از گوشت آماده کرد<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۱۰۳.</ref> و هنگام از دواج با [[میمونه]] و [[صفیه]]، غذایی به نام حیس (از آرد، خرما و روغن) مهیا و دیگران را با آن [[اطعام]] نمود<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۵، ص۳۶۸؛ حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۴، ص۶۵؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۱۰۰، ص۲۷۷.</ref>.
| |
|
| |
| بنا بنا بر روایتی از [[امام صادق]]{{ع}}، اولین ولیمه، پیش از شب زفاف و در [[میانه]] [[روز]] داده میشد<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۵، ص۳۶۶؛ صدوق، محمد بن علی، من لا یحضره الفقیه، ج۳، ص۴۰۱- ۴۰۲.</ref>. در روایتی از رسول خدا{{صل}} آمده که ولیمه روز اول لازم، ولیمه روز دوم [[نیکو]]، و مازاد بر آن [[ریا]] است<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۵، ص۳۶۸؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۱۰۰، ص۲۷۶.</ref>. از این [[روایت]] استفاده میشود که در بین [[عرب]]، دادن ولیمه در چند روز معمول بوده است. گاه ولیمه دادن مخارج زیادی داشت. نمونه آن در [[صدر اسلام]]، ازدواج [[اشعث بن قیس کندی]] با [[خواهر]] [[ابوبکر]] در [[سال یازدهم هجری]] است که در آن احشام بسیاری [[ذبح]]، و به [[مردم مدینه]] ولیمه داده شد<ref>ابن حجر عسقلانی، الاصابة، ج۱، ص۲۴۰.</ref>.
| |
|
| |
| در [[ازدواج حضرت زهرا]]{{س}}، [[پیامبر]]{{صل}} ولیمه عمومی داد<ref>ر.ک: نسائی، احمد بن شعیب، السنن الکبری، ج۶، ص۷۳؛ طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الکبیر، ج۲، ص۲۰؛ ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۳۶، ص۴۳۸؛ ج۵۲، ص۳۲۹؛ اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمة، ج۱، ص۳۷۵.</ref>. از امام صادق{{ع}} نقل گردیده است که در این [[مراسم]]، پیامبر{{صل}} از علی{{ع}} خواست که غذای بسیار آماده کند. گوشت و نان از جانب [[پیامبر]]{{صل}} بود و تهیه خرما و روغن بر عهده علی{{ع}} گذاشته شد. پس از خریداری خرما و روغن، پیامبر{{صل}} خود آستین بالا زد و خرما را با روغن ورز داد و شیرینی درست کرد. سپس به دستور ایشان گوسفند بزرگی [[ذبح]]، و نان فراوانی آماده شد. آنگاه از علی{{ع}} خواست هرکس را میخواهد [[دعوت]] کند. پس از [[دعوت عمومی]] در [[مسجد]]، عده بسیاری در این مهمانی شرکت کردند و با [[دعای پیامبر]]{{صل}} [[غذا]] مشمول [[برکت الهی]] گردید و همه [[سیر]] شدند، در حالی که چیزی از طعام کم نشده بود. سپس پیامبر{{صل}} کاسههای دیگری خواست و آنها را از غذا لبریز کرد و نزد [[همسران]] خود فرستاد و در آخر قدح دیگری خواست و آن را پر کرد و فرمود این نیز برای [[فاطمه]]{{س}} و شوهر او<ref>طوسی، محمد بن حسن، الامالی، ص۴۲.</ref>.
| |
|
| |
| در گزارش دیگری آمده است که [[مردم]] دسته دسته میآمدند و غذا میخوردند. هر گاه دستهای غذایش را تمام میکرد، دسته دیگر وارد میشد تا اینکه همه مردم غذا خوردند<ref>صنعانی، عبدالرزاق بن همام، المصنف، ج۵، ص۴۸۷-۴۸۸؛ اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمة، ج۱، ص۳۶۰.</ref>. بنا بر [[نقلی]]، از مهمانها در مسجد [[پذیرایی]] شد<ref>ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۳، ص۱۲۹؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۴۳، ص۱۱۴.</ref> و گوسفند [[ولیمه]] را [[سعد بن معاذ]] [[هدیه]] کرد<ref>نسائی، احمد بن شعیب، السنن الکبری، ج۶، ص۷۳؛ طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الکبیر، ج۲، ص۲۰.</ref>. غذای [[عروسی]]، از نظر خوش خوراکی و بابرکت بودن، مورد توجه مهمانها قرار گرفت. از این رو، برخی ولیمه هیچ عروسیای را با آن درخور مقایسه ندانستهاند<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۲۳؛ طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الاوسط، ج۶، ص۲۹۰؛ اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمة، ج۱، ص۳۷۶؛ طبری، احمد بن عبدالله، ذخائر العقبی، ص۳۴.</ref>. به نظر میرسد پس از [[عقد]] و در [[مراسم]] [[جشن عروسی]] و زفاف، ولیمه داده شده است. اگرچه واژه عرس به مجموع [[مراسم عقد]] و [[عروسی]] نیز اطلاق میشود و در برخی گزارشها به [[ولیمه]] [[ازدواج]] تصریح شده، ولی بررسی منابع، این نظر را تقویت میکند که ولیمه عروسی بوده است<ref>ر.ک: بحرانی اصفهانی، عبدالله بن نورالله، عوالم العلوم، ج۱۱، ص۴۱۰ به بعد.</ref>.
| |
|
| |
| این ولیمه و مهمانی، در [[روز]] و تا نزدیک غروب برگزار شد. [[پیامبر]]{{صل}} [[فاطمه]]{{س}} را خواست. او که آکنده از [[آزرم]] بود و عرق میریخت، [[خدمت]] [[پدر]] آمد. هنگام حرکت نزدیک بود بر [[زمین]] افتد. پیامبر{{صل}} دعایش کرد و نقاب از چهره وی بر گرفت، دست او را در دست علی{{ع}} نهاد و همسری فاطمه{{س}} را به او تبریک گفت و خوبی هر یک را به دیگری گوشزد کرده و هر دو را به منزلشان فرستاد و فرمود: «[[منتظر]] باشید تا من بیایم». جای خالی [[حضرت خدیجه]]{{س}} در این [[زمان]] [[احساس]] میشد. علی{{ع}} دست [[همسر]] خویش را گرفت و به [[خانه]] خود برد. هر دو در کنار هم در ایوان خانه نشستند و نگاه خود را بر زمین دوختند. نه فاطمه{{س}} به علی{{ع}} نگاه میکرد و نه علی{{ع}} به او مینگریست. [[رسول خدا]]{{صل}} به [[منزل]] آنان رفت و میان آن دو نشست و آب خواست. فاطمه{{س}} قدحی پر از آب کرد و آورد. پیامبر{{صل}} آن را [[تبرک]] نمود و قطرههایی از آن را بر سر و سینه و کتف فاطمه{{س}} پاشید. آنگاه آن دو را [[دعا]] کرد و به حجله فرستاد<ref>کوفی، محمد بن سلیمان، مناقب الامام امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب{{ع}}، ج۲، ص۲۱۶-۲۱۷؛ طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الکبیر، ج۲۴، ص۱۳۷؛ طوسی، محمد بن حسن، الامالی، ص۴۲- ۴۳؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۴۳، ص۹۶.</ref>. در نبود [[مادر]] فاطمه{{س}}، [[وظایف مادر]] نیز بر [[دوش پیامبر]]{{صل}} بود<ref>اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمة، ج۱، ص۳۷۷.</ref>.
| |
|
| |
| برخی منابع، گزارش کردهاند که پیامبر{{صل}} [[زنان]] [[مهاجرین]] و [[انصار]] را خواست تا عروس را [[همراهی]] و [[شادی]] کنند. فاطمه{{س}} سوار بر شتر یا اسبی بود که زمام آن در دست [[سلمان]] بود. [[پیامبر]]{{صل}}، [[حمزه]]، [[عقیل]] و جعفر با [[شمشیر]] آخته به دنبال آنان و [[همسران پیامبر]]{{صل}} نیز در پی بودند. هر یک از [[زنان پیامبر]]{{صل}} اشعاری میخواند. [[امسلمه]] نیز شعری خواند، سپس [[عایشه]] و [[حفصه]] اشعاری خواندند<ref>ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۳، ص۱۳۰؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۴۳، ص۱۱۵-۱۱۶.</ref>. پس از ورود عروس و داماد به [[خانه]]، به [[دستور پیامبر]]{{صل}} همه از [[منزل]] خارج شدند، به جز [[اسماء]] که در هنگام [[رحلت]] [[خدیجه]]{{س}} به او قول داده بود [[وظایف]] [[مادری]] را در شب زفاف [[حضرت فاطمه]]{{س}} انجام دهد. پیامبر{{صل}} با شنیدن [[وصیت]] [[حضرت]] خدیجه{{س}} از زبان اسماء، گریست و او را [[دعا]] کرد و اجازه داد بماند<ref>اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمة، ج۱، ص۳۷۶؛ علامه حلی، حسن بن یوسف، کشف الیقین، ص۱۹۸؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۴۳، ص۱۳۸.</ref>.
| |
|
| |
| این داستان که در میان [[مردم]] و کتابهای متأخر و معاصر<ref>بحرانی اصفهانی، عبدالله بن نورالله، عوالم العلوم، ج۱۱، ص۳۹۲ به بعد؛ قزوینی، ص۱۳۱-۱۳۷؛ رحمانی همدانی، ص۴۸۱.</ref> [[شهرت]] دارد، درباره افراد شرکت کننده در [[مراسم]]، اشکالات [[تاریخی]] دارد. سلمان و جعفر نمیتوانستند در این مراسم حضور داشته باشند؛ زیرا سلمان پس از سال سوم یا چهارم [[هجری]] به [[مدینه]] رفت و [[مسلمان]] شد و در [[جنگ بدر]] و [[احد]] حضور نداشت و اولین حضور او در [[جنگ احزاب]] بود<ref>ر.ک: ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۴، ص۷۵-۷۸؛ مزی، جمالالدین یوسف، تهذیب الکمال، ج۱۱، ص۲۴۶.</ref>؛ بنابراین، ممکن نبوده است در مراسم [[ازدواج حضرت فاطمه]]{{س}}<ref>سال دوم هجرت و ماهها پیش از جنگ احد.</ref> داشته باشد. جعفر نیز در آن [[زمان]] در [[حبشه]] بود و در [[سال هفتم هجرت]]، پس از [[فتح خیبر]]، به مدینه رفت<ref>صدوق، محمد بن علی، عیون اخبارالرضا{{ع}}، ج۲، ص۲۳۱؛ حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۲۱۱؛ طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الاحکام، ج۳، ص۱۸۶.</ref>. [[ام سلمه]] و حفصه نیز در آن زمان [[همسر پیامبر]]{{صل}} نبودند. [[اسماء بنت عمیس]] - که نقش مهمتری به وی نسبت داده شده - نیز در این [[مراسم]] حضور نداشته است؛ زیرا او [[همسر]] [[جعفر بن ابی طالب]] بود که در [[سال هفتم بعثت]]<ref>یعنی شش سال پیش از هجرت به مدینه.</ref> همراه با شوهرش و عدهای دیگر از [[مسلمانان]] به [[حبشه]] [[مهاجرت]] کرد و در [[سال هفتم هجرت]] و پس از [[فتح خیبر]] به همراه همسرش به [[مدینه]] رفت<ref>صدوق، محمد بن علی، عیون اخبار الرضا{{ع}}، ج۳، ص۲۱۱؛ حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۲۱۱؛ طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الاحکام، ج۳، ص۱۸۶.</ref>. بنابراین، حضور [[اسماء]] در [[زمان]] [[رحلت]] [[حضرت خدیجه]]{{س}} ([[سال دهم بعثت]]) و [[عقد]] و [[عروسی حضرت فاطمه]]{{س}} ([[سال دوم هجرت]]) پایه و اساسی ندارد. همچنان که حضور او هنگام [[تولد امام حسن]] و [[امام حسین]]{{عم}}<ref>طوسی، محمد بن حسن، الامالی، ص۳۶۷-۳۶۸.</ref> نیز صحیح نمینماید.
| |
|
| |
| برخی احتمال دادهاند که در این مدت طولانی، اسماء چندین بار به [[مکه]] و مدینه رفته و به حبشه بازگشته است<ref>قزوینی، سید محمدکاظم، فاطمة الزهراء{{س}} من المهد الی اللحد، ص۱۳۵.</ref>، اما این سخن، با توجه به مسافت دور حبشه و [[عربستان]] و مسیر دریایی بین آنها (دریای سرخ) و نداشتن مستند [[تاریخی]]، بسیار بعید مینماید. علاوه بر این، پس از بازگشت اسماء به مدینه، برای بازگشت به حبشه و پیمودن این مسافت طولانی، دلیلی وجود نداشته است.
| |
|
| |
| برخی احتمال دادهاند که مقصود از اسماء، [[اسماء بنت یزید بن سکن انصاری]] بوده که به سبب تشابه اسمی و [[شهرت]] [[اسماء بنت عمیس]]، با او [[اشتباه]] شده است<ref>گنجی شافعی، محمد بن یوسف، کفایة الطالب، ص۱۷۱؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۴۳، ص۱۳۴، ج۱۰۹، ص۶۹.</ref>. این احتمال، پذیرفتنی است، ولی چون وی [[اهل]] مدینه و از [[انصار]] بوده، نمیتوانسته است هنگام رحلت حضرت خدیجه{{س}} در سال دهم بعثت، در مکه حضور داشته باشد؛ زیرا در آن زمان هیچ یک از اهالی مدینه [[اسلام]] نیاورده بودند. به نظر میرسد مراد از [[اسماء]]، [[سلمی بنت عمیس]] ([[خواهر]] اسماء و [[همسر]] [[حضرت]] [[حمزه]]) بوده است<ref>ابن اثیر جزری، اسدالغابه، ج۵، ص۴۷۹؛ اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمة، ج۱، ص۳۷۶.</ref>. بنابراین، حضور او در هنگام [[رحلت]] [[حضرت خدیجه]]{{س}} و [[عروسی حضرت فاطمه]]{{س}} طبیعی است. او به عنوان همسر حضرت حمزه، که [[عموی پیامبر]]{{صل}} و نزد ایشان محترم بود، به [[خانه پیامبر]]{{صل}} رفتوآمد داشت و در امور خصوصی نظر میداد. حضور او هنگام [[تولد امام حسن]] و [[امام حسین]]{{عم}} هم طبیعی است. حتی ممکن است شخص حاضر در [[غسل]] دادن و [[کفن کردن حضرت فاطمه]]{{س}}، [[سلمی بنت عمیس]] بوده باشد. اما [[شهرت]] [[اسماء بنت عمیس]] (همسر [[خلیفه اول]] و [[امام علی]]{{ع}}، و [[مادر]] [[محمد بن ابیبکر]]، که محدثی لایق به شمار میرفت) موجب شده است که به جای خواهرش، نام او ذکر شود<ref>اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمة، ج۱، ص۳۷۶.</ref>.
| |
| احتمال دیگر آن است که او سلمی، همسر [[ابورافع]]، بوده باشد، که خدمتکار [[پیامبر]]{{صل}} و مقیم [[خانه]] ایشان بود. او قابله نیز بود و [[فرزندان حضرت فاطمه]]{{س}} را به [[دنیا]] آورد<ref>ابن اثیر جزری، اسدالغابه، ج۵، ص۴۷۸.</ref>.<ref>[[سید محمد کاظم طباطبایی|طباطبایی، سید محمد کاظم]]، [[ازدواج فاطمه (مقاله)| مقاله «ازدواج فاطمه»]]، [[دانشنامه فاطمی ج۱ (کتاب)|دانشنامه فاطمی]]، ج۱، ص ۱۴۱.</ref>
| |
|
| |
| ==حضور [[ملائکه]]==
| |
| در [[مراسم]] [[عروسی]] [[فاطمه]]{{س}}، [[جبرئیل]] و [[میکائیل]]، هر یک، همراه با هفتاد هزار [[فرشته]] به [[زمین]] آمدند. جبرئیل و میکائیل [[تکبیر]] گفتند و [[فرشتگان]] به [[پیروی]] از آنها تکبیر گفتند. پیامبر{{صل}}، که صدای آنها را میشنید نیز، تکبیر گفت و [[مسلمانان]] هم از ایشان پیروی کردند و تکبیر گفتند. این اولین بار بود که در مراسم زفاف، تکبیر گفته میشد. پس از آن، تکبیر گفتن در مراسم عروسی، [[سنت]] شد<ref>طوسی، محمد بن حسن، الامالی، ص۲۵۸؛ طبری امامی، محمد بن جریر، دلائل الامامه، ص۱۰۰-۱۰۱؛ اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمة، ج۱، ص۳۷۸.</ref>.<ref>[[سید محمد کاظم طباطبایی|طباطبایی، سید محمد کاظم]]، [[ازدواج فاطمه (مقاله)| مقاله «ازدواج فاطمه»]]، [[دانشنامه فاطمی ج۱ (کتاب)|دانشنامه فاطمی]]، ج۱، ص ۱۴۶.</ref>
| |
|
| |
| ==نثار==
| |
| رسم بود که در [[جشن عروسی]] بر سر عروس و داماد و میهمانان چیزی میپاشیدند که به آن نثار میگفتند. ظاهراً در مراسم عروسی حضرت فاطمه{{س}} نثار نبوده است. در این باره پیامبر{{صل}} به [[امایمن]] - که از نبود نثار در عروسی [[فاطمه]]{{س}} [[گله]] داشت - خبر داد آنگاه که فاطمه{{س}} را به همسری علی{{ع}} در آوردم، [[خداوند]] [[فرمان]] داد تا درختان [[بهشت]]، [[زیور]] و در و یاقوت و زمرد خویش را بپراکنند و برای فاطمه{{س}} نثار کنند<ref>صدوق، محمد بن علی، الامالی، ص۳۶۲-۳۶۳؛ ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۳، ص۱۳۴؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۴۳، ص۹۹.</ref>. در این [[ازدواج]] آسمانی، هزاران [[فرشته]] حضور داشتند و خداوند به درخت [[طوبی]] امر کرد تا بر آنان درّ و یاقوت نثار کند. [[حورالعین]] از آن نثارها برداشتند و تا [[قیامت]] آنها را به هم [[هدیه]] میکنند<ref>طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری، ج۱، ص۲۹۷؛ ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۳، ص۱۲۴؛ طبری، احمد بن عبدالله، ذخائرالعقبی، ص۳۲؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۴۳، ص۱۰۹.</ref>.<ref>[[سید محمد کاظم طباطبایی|طباطبایی، سید محمد کاظم]]، [[ازدواج فاطمه (مقاله)| مقاله «ازدواج فاطمه»]]، [[دانشنامه فاطمی ج۱ (کتاب)|دانشنامه فاطمی]]، ج۱، ص ۱۴۷.</ref>
| |
|
| |
| ==پس از زفاف==
| |
| [[صبح]] [[روز]] پس از زفاف، [[پیامبر]]{{صل}} به [[ملاقات]] آنان رفت و برایشان شیر برد. پس از آنکه آنان شیر نوشیدند، نظر هر یک را درباره دیگری پرسید. علی{{ع}} [[همسر]] خویش را [[یاوری]] [[نیکو]] برای [[اطاعت از خدا]] معرفی کرد و فاطمه{{س}} نیز علی{{ع}} را بهترین همسر خواند. سپس پیامبر{{صل}} آنان را [[دعا]] کرد تا [[زندگی]] پر مهر و فرزندانی [[مبارک]] و [[امامان]] [[هدایت]] داشته باشند<ref>ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۳، ص۱۳۱-۱۳۲؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۴۳، ص۱۱۷.</ref>.
| |
|
| |
| ثمره این ازدواج پنج فرزند بود: حسن، حسین، [[ام کلثوم]]، [[زینب]]، و [[محسن]]{{عم}}، که محسن{{ع}} قبل از [[تولد]]، به [[شهادت]] رسید.<ref>[[سید محمد کاظم طباطبایی|طباطبایی، سید محمد کاظم]]، [[ازدواج فاطمه (مقاله)| مقاله «ازدواج فاطمه»]]، [[دانشنامه فاطمی ج۱ (کتاب)|دانشنامه فاطمی]]، ج۱، ص ۱۴۷.</ref>
| |
|
| |
|
| == منابع == | | == منابع == |