پرش به محتوا

خداشناسی در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۱۹۲: خط ۱۹۲:
امام، [[برهان حرکت]] را در خصوص نفس تقریر نموده است که حاصل این است که نفس در تعلق به متعلق خود حد و مرزی ندارد و دائم در [[سیر]] و حرکت به سوی [[غایت]] غیر متناهی و [[کمال مطلق]] است که از باب تضایف باید متعلق آن یعنی وجود کمال مطلق در خارج تحقق داشته باشد که آن وجود خداوندی است<ref>امام خمینی، تقریرات فلسفه، ج۲، ص۵۳.</ref>. وی، سپس به تبیین [[برهان حرکت]] [[فلاسفه]] طبیعیون در خصوص افلاک پرداخته است که با توجه به ابتناء آن بر هیئت قدیم ضرورتی به طرح آن نیست<ref>امام خمینی، تقریرات فلسفه، ج۲، ص۵۱.</ref>.<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[خداشناسی توحیدی (مقاله)| مقاله «خداشناسی توحیدی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۱۴۱.</ref>
امام، [[برهان حرکت]] را در خصوص نفس تقریر نموده است که حاصل این است که نفس در تعلق به متعلق خود حد و مرزی ندارد و دائم در [[سیر]] و حرکت به سوی [[غایت]] غیر متناهی و [[کمال مطلق]] است که از باب تضایف باید متعلق آن یعنی وجود کمال مطلق در خارج تحقق داشته باشد که آن وجود خداوندی است<ref>امام خمینی، تقریرات فلسفه، ج۲، ص۵۳.</ref>. وی، سپس به تبیین [[برهان حرکت]] [[فلاسفه]] طبیعیون در خصوص افلاک پرداخته است که با توجه به ابتناء آن بر هیئت قدیم ضرورتی به طرح آن نیست<ref>امام خمینی، تقریرات فلسفه، ج۲، ص۵۱.</ref>.<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[خداشناسی توحیدی (مقاله)| مقاله «خداشناسی توحیدی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۱۴۱.</ref>


===[[برهان]] هفتم: [[نظم]]===
===برهان هفتم: نظم===
{{اصلی|برهان نظم}}
این برهان به دلیل سادگی‌اش، از [[براهین]] [[مردم]] پسند و مورد توجه [[پیامبران]] شمرده شده است. پیشینه آن به [[افلاطون]] و ارسطو می‌رسد<ref>ر.ک: افلاطون، دوره آثار، ج۳، کتاب تیمائورس؛ کاپلستون، تاریخ فلسفه، ج۱، ص۲۸۱.</ref>. نظم عبارت است از [[هماهنگی]] اجزاء یک مجموعه جهت نیل به [[هدف]] مشترک. از دیدگاه [[فلسفی]] نظم جزو معقولات ثانی فلسفی است که مطابق قول مشهور فلاسفه «عروض آن در [[ذهن]] و اتصاف آن در خارج است»، قدر متیقن از این تعاریف این است که نظم امر صرف [[ذهنی]] و اعتباری محض نیست؛ بلکه منشأ خارجی دارد که ذهن [[انسان]] با [[تصور]] مجموعه اجزاء هماهنگ یک مجموعه نظم را از آن انتزاع می‌کند. درباره چگونگی وجود نظم بلکه معقولات ثانیه فلسفی در خارج بین فلاسفه اختلاف‌نظر وجود دارد که در حوصله این مجال نیست.
این برهان به دلیل سادگی‌اش، از [[براهین]] [[مردم]] پسند و مورد توجه [[پیامبران]] شمرده شده است. پیشینه آن به [[افلاطون]] و ارسطو می‌رسد<ref>ر.ک: افلاطون، دوره آثار، ج۳، کتاب تیمائورس؛ کاپلستون، تاریخ فلسفه، ج۱، ص۲۸۱.</ref>. نظم عبارت است از [[هماهنگی]] اجزاء یک مجموعه جهت نیل به [[هدف]] مشترک. از دیدگاه [[فلسفی]] نظم جزو معقولات ثانی فلسفی است که مطابق قول مشهور فلاسفه «عروض آن در [[ذهن]] و اتصاف آن در خارج است»، قدر متیقن از این تعاریف این است که نظم امر صرف [[ذهنی]] و اعتباری محض نیست؛ بلکه منشأ خارجی دارد که ذهن [[انسان]] با [[تصور]] مجموعه اجزاء هماهنگ یک مجموعه نظم را از آن انتزاع می‌کند. درباره چگونگی وجود نظم بلکه معقولات ثانیه فلسفی در خارج بین فلاسفه اختلاف‌نظر وجود دارد که در حوصله این مجال نیست.


۲۱۸٬۲۲۶

ویرایش