سیره امام کاظم

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

ابعاد سیره امام کاظم

سبک زندگی امام کاظم

سیره اخلاقی امام کاظم

سیره عبادی امام کاظم

سیره خانوادگی امام کاظم

سیره تربیتی امام کاظم

سیره اجتماعی امام کاظم

سیره علمی امام کاظم

عصر امام کاظم(ع) به درازای سه دهه و اندی، ادامه روند علمی و فرهنگی ای بود که امام باقر(ع) و امام صادق(ع) آن را تحقق بخشیده بودند. در عصر امام کاظم(ع) شمار چشم‌گیری از فقیهان راوی پرورش یافته، موهبت و ارمغانی کم‌نظیر و بزرگ بودند که امام کاظم(ع) در عرصه نظری ـ عملی به امت اسلامی عرضه کرده بود. وانگهی گسترش تشیع و فزونی گرفتن دوستی و پیوند با اهل بیت(ع) و خط آنان با تمام ابعاد و ویژگی‌های آن‌که از خط عباسیان متمایز می‌باشد، پس از تلاش‌های امام باقر(ع) و امام صادق(ع)، مرهون امام کاظم(ع) و تلاش‌های اوست.

توسعه پایگاه تشیع فعالیت بیشتر رهبری را در نظارت و اشراف بر شئون‌ و امور پیروان و نیز صیانت و حفاظت جماعت صالحان از لغزش‌ها، انحرافات و موانع موجود بر سر راه آنان می‌طلبید. از دیگر سو و با توجه به موضوع‌های اصلی و فرعی شریعت که ناشی از وسعت یافتن دایره پیوندهای فکری و علمی و دگرگونی روزگار بود، سؤال‌ها نیز فزونی می‌گرفت و از جهت دیگر، آمادگی دانشگاه اهل بیت(ع) برای پاسخ گفتن به مسائل نو، مستلزم ارائه فعالیت بیشتر و دامنه‌دارتری از رهبری تبلور یافته در امام کاظم(ع) بود. این نکته را نیز نباید از نظر دور داشت که امام کاظم(ع) پس از شهادت پدر بزرگوارش در شرایطی سخت قرار داشت و در چنین شرایطی می‌بایست وظیفه رهبری امّت را به خوبی انجام دهد. مسأله دیگر این بود که تمام مسلمانان از امامت حضرت کاظم(ع) آگاهی نیافته و بدان راهنمایی نشده بودند و این، فعالیت امام(ع) را سخت‌تر و سنگین‌تر می‌کرد. به همین دلیل امام(ع) می‌بایست شماری از یاران نزدیک و مورد اعتماد خود را به عنوان نماینده خود به کار گمارد تا آنان در این مسئولیت و مقام به اداره امور جماعت صالحان و جمع‌آوری حقوق شرعی، مانند خمس، زکات و... بپردازند؛ حقوقی که مکتب اهل بیت(ع) موارد و شیوه مصرف آن را تعیین کرده و استمرار وجود و دگرگونی مثبت و استحکام پایه‌ها و اساس جماعت صالحان را تضمین و آن را در رویارویی با چالش‌های مستمر توانمند می‌کند.

یاران امام(ع)، از جمله: «هشام بن الحکم»، «صفوان بن یحیی» معروف به بیاع السابری (فروشنده جامه) و «حسن بن محمد بن سماعه کندی» تألیفاتی بسیار داشته و هریک از این سه تن سی اثر از خود برجای گذاشتند، «علی بن حسن طاهری» چهارده اثر، «حسن بن محبوب سراد» شش اثر، «عبداللّه بن جبله» هفت اثر و «علی بن یقطین» سه اثر تألیفی به رشته تحریر درآوردند[۱].[۲]

سیره تبلیغی امام کاظم

سیره سیاسی امام کاظم

امام کاظم(ع) با چهار تن از مقتدرترین و ستمکارترین خلفای عباسی، یعنی منصور، مهدی، هادی و هارون، هم‌عصر بود. منصور عباسی (۱۳۶-۱۵۸) با برداشتن موانعی مانند ابوسلمه خلال[۳]، ابومسلم خراسانی[۴] و خاموش کردن قیام‌های حسنیان[۵] زمینه را برای خلافت مقتدرانه پسرش، مهدی عباسی، آماده و مهیا ساخت. دوره خلافت مهدی (۱۵۸ - ۱۶۹ق) با اقتدار آغاز شد و این اقتدار در دوره هارون (۱۷۰ - ۱۹۳) به اوج خود رسید. قیام برخی از سادات از یک سو و ظهور و فعالیت غلات و نیز دیگر فرقه‌ها از سوی دیگر، شرایط سیاسی و فرهنگی را نیز دشوار کرده بودند. برنامه‌ریزی در این شرایط برای حفظ تشیع که اوج اقتدار عباسیان بود اوضاع و شرایط عصر امام کاظم(ع) را پیچیده و خاص کرده بود.

وضعیت سیاسی جامعه در عصر هر یک از این چهار خلیفه عباسی متفاوت بود و امام کاظم(ع) نیز مواضع متفاوتی داشت. در زمان منصور و مهدی، امام کاظم(ع) از ورود به عرصه‌های سیاسی به صورت آشکار اجتناب می‌کرد، و سعی داشت فعالیت‌های خود را دور از هر اقدامی که نظر منصور و مهدی عباسی را به خود جلب کند، انجام دهد و در فضایی آرام به مدیریت شیعیان و پیروانش بپردازد.

بیشترین دوره امامت آن حضرت همزمان با خلافت قدرتمندترین خلیفه سختگیر عباسی، هارون بود[۶]. فضای سیاسی عصر هارون از سنگین‌ترین دوره‌های عصر عباسی است. در عصر هارون، امام کاظم(ع) پیوسته با بی‌مهری و سوءظن هارون مواجه بود. حسنیان و بنی هاشم به ویژه پس از قیام شهید فخ، به عنوان رقبای سیاسی عباسیان، به صورت‌های مختلف به شدت سرکوب و در حوزه سیاست سرخورده شدند. هارون در راستای سختگیری بر علویان، امام کاظم(ع) را از مدینه به بغداد فراخواند و بعد از قریب به چهار سال زندان، او را به شهادت رساند. با زندانی شدن امام برخی یاران امام نیز پنهان شدند[۷].

از سوی دیگر، تلاش گسترده غلات و انتساب خاستگاه آنان به تشیع که اندیشه‌های باطنی و معنوی را دستاویزی برای دستیابی به بلندپروازی‌های سیاسی خود قرار داده بودند، موجب می‌شد فعالیت‌های شیعیان و امامان(ع) یک حرکت کاملاً سیاسی تلقی شود.

در چنین شرایطی، سیاست مهم و راهبردی امام کاظم(ع) سیاست راهبرد مهم تقیه بود تا به عنوان رهبر، یا حتی همکار جریانی که خواستار سقوط خلیفه بودند، شناخته نشود و برای دستیابی به این هدف، از پیروان خود نیز گرامی‌ترین شخص را کسی می‌دانست که تقیه را رعایت کند[۸].

بر این اساس، اوضاع سیاسی عصر امام کاظم(ع) از دوره منصور تا زمان شهادت امام، بسیار سخت و شکننده بود و راهی برای ابراز نظر مخالفان وجود نداشت[۹].[۱۰]

سیره اقتصادی امام کاظم

سیره فرهنگی امام کاظم

در عصر عباسی زمینه مناسبی برای ظهور و بروز بیشتر فرهنگ‌های مختلف یونانی، ایرانی پدید آمد. نهضت ترجمه وارد جهان اسلام گردید و دانشمندانی ایرانی به دستگاه خلافت عباسی راه یافتند و بر وضعیت علمی و فرهنگی جامعه عصر عباسی تأثیر فراوانی نهادند[۱۱].

بی‌تردید امامان معصوم(ع) می‌توانستند در شکل دهی و توسعه علمی و فرهنگی جوامع اسلامی نقش بسیار پررنگی ایفا کنند؛ اما تلقی صرف سیاسی توسط حاکمان اموی و عباسی از این منابع عظیم علم و فرهنگ و بی‌توجهی، بلکه کنار گذاشتن این میراث باعظمت از سوی خلفا و رفتارهای کینه توزانه آنان نسبت به اهل بیت(ع) و ممانعت از نقش علمی - فرهنگی امامان شیعه باعث افول وضعیت علمی و فرهنگی جامعه اسلامی شد.

هرچند اصل و ارکان تشیع برای بزرگان و رهبران شیعه معلوم و تبیین شده بود، اما در قرن دوم هجری هنوز مسائل فراوانی وجود داشت که امامان معصوم(ع) و شاگردان آنان بایستی تلاش می‌کردند تا ابعاد موضوعات مختلف روشن شود. این حرکت علمی از زمان امام سجاد(ع) و به خصوص امام باقر(ع) و امام صادق(ع) انجام شده بود که بایستی به وسیله امامان بعدی و اصحاب بزرگ آنان تکمیل و منقح می‌شد. بر این اساس، امام کاظم(ع) با توجه به تنگناهای خاص سیاسی که در آن قرار داشت در تبیین معارف و مسائل کلامی و فرهنگ تشیع تلاش نمود[۱۲].

سیره مدیریتی امام کاظم

سیره نظامی امام کاظم

سیره قضایی امام کاظم

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. ر.ک: شیخ طوسى، فهرست، ص۱۰۳۹۶، ۱۴۶، ۱۵۵، ۱۵۶ و ۲۵۸.
  2. سید منذر حکیم، سید منذر، پیشوایان هدایت ج۹، ص ۱۹۷.
  3. ابن قتیبه، الإمامة و السیاسة، ج۲، ص۱۶۵.
  4. ابن قتیبه، الأخبار الطوال، ص۳۸۰.
  5. ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص۲۳۷.
  6. قلمرو جهان اسلام در عصر هارون الرشید شامل شامات، اندلس، مغرب، هند و چین در شرق، ارمنستان در شمال و یمن در جنوب بوده است (ر.ک: جومرد، هارون الرشید حقائق عن عهده و خلافته، ص۳۰۹).
  7. کشی، اختیار معرفة الرجال، ص۲۶۲.
  8. برقی، محاسن، ج۱، ص۲۵۸.
  9. شریف قرشی، حیاة الامام موسی بن جعفر(ع)، ج۲۹، ص۱۹۱.
  10. پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، تاریخ اسلام بخش دوم ج۲، ص۴۵.
  11. مکی، تمدن اسلامی در عصر عباسیان، ترجمه سپهری، ص۳۰۷-۳۱۵.
  12. پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، تاریخ اسلام بخش دوم ج۲، ص۳۷ ـ ۳۸.