بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۶۵: | خط ۶۵: | ||
:*عصمت در تشخیص مصالح و مفاسد امور اجتماعی | :*عصمت در تشخیص مصالح و مفاسد امور اجتماعی | ||
:*عصمت در مسائل مربوط به زندگی شخصی پیامبر<ref>[[کلام تطبیقی استدلالی (کتاب)|کلام تطبیقی استدلالی]]، ص ۹۷ و ۹۸. </ref>. | :*عصمت در مسائل مربوط به زندگی شخصی پیامبر<ref>[[کلام تطبیقی استدلالی (کتاب)|کلام تطبیقی استدلالی]]، ص ۹۷ و ۹۸. </ref>. | ||
==لزوم اعتقاد به [[عصمت]] [[پیامبران]]== | |||
بدون شک [[پیامبر]] قبل از هر چیز باید اعتماد عموم را جلب کند، بهطوریکه در گفته او احتمال دروغ و اشتباه ندهند؛ در غیر این صورت، مقامِ رهبری او متزلزل خواهد شد. اگر پیامبران [[معصوم]] نباشند، بهانهجویان به عذر اینکه آنها اشتباه میکنند، از آنان روی برمیتابند و حقیقتطلبان نیز به خاطر تزلزل نسبت به محتوای دعوت آنها، از پذیرفتن دعوتشان خودداری خواهند کرد و یا لااقل نمیتوانند با دلگرمی آن را پذیرا شوند. این دلیل که میتوان آن را "دلیل اعتماد" نام نهاد، یکی از مهمترین دلایل عقلی عصمت [[انبیا]] است. | |||
چگونه ممکن است خداوند فرمان دهد که از انسانی بیقید و شرط اطاعت شود، در حالی که این انسان ممکن است خطا کند و یا مرتکب گناهی گردد. اگر اطاعت کنند که پیروی از خطا و گناه است و اگر نکنند، جایگاه رهبری او متزلزل میگردد، بهویژه آنکه مقام رهبری [[پیامبران]] با دیگران کاملاً متفاوت است؛ زیرا مردم تمام اعتقاد و برنامه خود را از آنها میگیرند<ref>[[کشف المراد (کتاب)|کشف المراد]]، ص ۳۴۹؛ [[پنجاه درس اصول عقاید (کتاب)| پنجاه درس اصول عقاید]]، پیامبرشناسی، درس سوم.</ref>. در روایتی از [[امیرالمؤمنین]] {{ع}}، به همین نکته اساسی بهعنوان دلیلی بر [[معصوم]] بودن پیامبران اشاره شده است: {{عربی|اندازه=150%|"لَا طَاعَةَ لِمَخْلُوقٍ فِي مَعْصِيَةِ الْخَالِقِ لَا يَنْبَغِي لِلْمَخْلُوقِ أَنْ يَكُونَ حُبُّهُ لِمَعْصِيَةِ اللَّهِ فَلَا طَاعَةَ فِي مَعْصِيَتِهِ وَ لَا طَاعَةَ لِمَنْ عَصَى اللَّهَ إِنَّمَا الطَّاعَةُ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِوُلَاةِ الْأَمْرِ وَ إِنَّمَا أَمَرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِطَاعَةِ الرَّسُولِ لِأَنَّهُ مَعْصُومٌ مُطَهَّرٌ لَا يَأْمُرُ بِمَعْصِيَتِه"}}<ref>[[الخصال (کتاب)|الخصال]]، ج ۱، ص ۱۳۹. </ref>. | |||
در راه معصیت خدا از هیچ مخلوقی نباید اطاعت کرد، از کسی که معصیت خداوند را میکند اصلاً نمیتوان اطاعت نمود. اطاعت فقط برای خداوند، رسولش و اولی الامر میباشد. خداوند دستور فرموده است که فقط از دستورات رسول اطاعت شود؛ زیرا وی [[معصوم]] و پاکشده است و به معصیت خداوند دستور نمیدهد. | |||
خداوند متعال نیز در قرآن کریم به اسوه بودن [[پیامبر خاتم|پیامبر مکرم اسلام]] {{صل}} اشاره میکند که بیانگر [[عصمت]] آن حضرت است: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|لَقَدْ كانَ لَكُمْ في رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ}}﴾}}.<ref>سوره احزاب؛ آیه: ۲۱. </ref> قطعاً برای شما در اقتدا به رسول خدا سرمشقی نیکوست. | |||
چگونه میتوان کسی را اسوه گرفت که یا سابقه تاریک و شرکآلود و همراه با پلیدی و گناه داشته باشد، یا اینکه به اعمال خلاف مبادرت نماید؟ و چگونه ممکن است که خداوند به اسوه قرار دادن چنین کسی فرمان دهد؟<ref>[[آموزش عقاید (کتاب)|آموزش عقاید]]، ص ۱۹۱. </ref> | |||
'''دلایل عصمت''' | |||
'''دلایل عقلی عصمت''' | |||
: '''۱. لزوم [[بعثت]] در [[نبوت]] ''': غرض اصلی از [[بعثت|بعثت پیامبران]] ابلاغ احکام الهی است و این غرض که گاهی از طریق فعل [[پیامبر]] انجام میگیرد مستلزم عصمت از خطا در افعال مربوط به تبیین [[شریعت]] است "عمدی و سهوی". مفاد این دلیل، لزوم [[عصمت]] پس از [[نبوت]] است<ref>[[کلام تطبیقی استدلالی (کتاب)|کلام تطبیقی استدلالی]]، ص ۹۸. </ref>. | |||
: '''2. پیامبر، سرمشق عملی''': یکی از عنایات ارسال [[پیامبران]]، تربیت و تزکیه مردم است {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|رَبَّنَا وَابْعَثْ فِيهِمْ رَسُولاً مِّنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِكَ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُزَكِّيهِمْ إِنَّكَ أَنتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ}}﴾}}<ref>سوره بقره؛ آیه: ۱۲۹. </ref> و این هدف بهصورت کامل محقق نمیشود مگر آنکه پیامبر، خود، سرمشق عملی و عینی تقوا و پاکدامنی باشد. نه اینکه عملاً سبب تشویق مردم به گناهکاری شود<ref>[[آموزش کلام اسلامی (کتاب)| آموزش کلام اسلامی]]، ج ۲، ص ۷۵.</ref>. | |||
:همچنین خدای سبحان، مؤمنان را از گفتارهای بیعمل مؤاخذه میکند، چطور پیامبرش چنین باشد؟! {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|لِمَ تَقُولُونَ ما لا تَفْعَلُونَ}}﴾}}<ref>[[کلام نوین اسلامی (کتاب)|کلام نوین اسلامی]]، ص ۱۴۶. </ref>. | |||
:این دلیل، لزوم عصمت [[انبیا]] را حتی پیش از [[بعثت]] ثابت میکند، زیرا تأثیر بیشتری در تحصیل کامل اهداف تربیتی بعثت دارد<ref>[[آموزش کلام اسلامی (کتاب)| آموزش کلام اسلامی]]، ج ۲، ص ۷۵.</ref>. | |||
:از طرفی مردم مأمور به متابعت [[انبیا]] هستند و از سوی دیگر باید گناهان را ترک کنند و اگر [[نبی]] گناه کند، مردم باید جمع ضدین نمایند که چنین تکلیفی خارج از قدرت انسان است<ref>[[کلام تطبیقی استدلالی (کتاب)|کلام تطبیقی استدلالی]]، ص ۹۹؛ [[کلام تطبیقی استدلالی (کتاب)|کلام تطبیقی استدلالی]]، ج ۲، ص ۷۶.</ref>. | |||
:زیرا اگر مردم باید از آنها اطاعت کنند، خود گناهکارند و اگر نباید از خطای آنها تبعیت کنند که غرض از [[بعثت]] "اسوه بودن [[انبیا]]" نقض میشود<ref>[[کلام نوین اسلامی (کتاب)|کلام نوین اسلامی]]، ص ۱۴۷. </ref>. | |||
:این دلیل نیز، به عصمت از کبیره و صغیره چه عمداً و چه سهواً در حال [[نبوت]] اختصاص دارد<ref>[[کلام تطبیقی استدلالی (کتاب)|کلام تطبیقی استدلالی]]، ص ۹۹؛ [[کلام تطبیقی استدلالی (کتاب)|کلام تطبیقی استدلالی]]، ج ۲، ص ۷۶.</ref>. | |||
: '''۳. لزوم ایذاء پیامبر''': اگر [[پیامبر]] مرتکب خطا و گناهی شود مخالفت با او و نهی نمودن او، بر مؤمنان واجب و لازم است، که مستلزم ایذاء و آزار پیامبر است، در حالی که آزار او حرام است. پس مخالفت و نهی از منکر هم بر مسلمین واجب میشود و هم حرام. این دلیل نیز به حال [[نبوت]] اختصاص دارد<ref>[[کلام تطبیقی استدلالی (کتاب)|کلام تطبیقی استدلالی]]، ص ۹۹؛ [[کلام تطبیقی استدلالی (کتاب)|کلام تطبیقی استدلالی]]، ج ۲، ص ۷۶.</ref>. | |||
: '''۴. عصمت و وثوق مطلق''': [[پیامبر]] باید [[معصوم]] باشد، تا مورد وثوق و اعتماد باشد و غرض حاصل شود<ref>[[کلام تطبیقی استدلالی (کتاب)|کلام تطبیقی استدلالی]]، ص ۹۹.</ref>. | |||
:مردم باید به سخنان [[انبیا]] اعتماد کنند و اعتماد، فرع بر عصمت است. زیرا مشاهده هرگونه معصیت از [[پیامبران]]، باعث سلب اعتماد میگردد و ثانیاً، گناه کردن از هر انسانی، زاییده ضعف وجودی اوست<ref>[[کلام نوین اسلامی (کتاب)|کلام نوین اسلامی]]، ص ۱۴۵. </ref>. | |||
:زیرا به طریقه حکما، جمیع قوای نفسانی، مطیع و منقاد (متن نامفهوم) عقلند و عقل ممتنع است که اراده معصیت از او صادر گردد<ref>[[کلام نوین اسلامی (کتاب)|کلام نوین اسلامی]]، ص ۱۴۴. </ref>. | |||
:این استدلال، عصمت قبل از [[نبوت]] و گناه کبیره و صغیره بهصورت عمدی یا سهوی را هم شامل میشود. هر قول و فعلی که بهگونهای منشأ نفرت و عدم اعتماد افراد بشر از [[پیامبر]] گردد، بر پیامبر روا نیست و باید از آن [[معصوم]] باشد. برخی از متکلمان [[اهل سنت]]: سهو در خبرهایی که مربوط به احکام دینی نمیباشد منشأ شبهه در خبرهای دینی خواهد شد. بدیهی است که این ملاکها، شامل افعال پیامبر نیز میشود<ref>[[کلام تطبیقی استدلالی (کتاب)|کلام تطبیقی استدلالی]]، ص ۱۰۰.</ref>. | |||
:پس انتساب گناه به پیامبر و نفی دروغ از او، با مقام [[نبوت]]، سازگاری ندارد . | |||
: '''۶. حکمت و لطف الهی''': ازآنجاکه هدایتگری انسانها لازم میباشد، پس [[پیامبران]] باید [[معصوم]] باشند تا بهدرستی، معارف و دستورات را ابلاغ کنند. و شک نیست که عصمت [[انبیا]] لطف است زیرا مردم به سبب عصمت به انقیاد [[نبی]] نزدیک و از مخالفت او به دور میشوند<ref>[[کلام نوین اسلامی (کتاب)|کلام نوین اسلامی]]، ص ۱۴۴ و ۱۴۵.</ref>. | |||
:با توجه به تمام این دلایل فرمود: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|قَالَ لا يَنالُ عَهْدِي الظَّالِمينَ}}﴾}}. | |||
==منابع== | ==منابع== |