|
|
(۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) |
خط ۱: |
خط ۱: |
| {{ویرایش غیرنهایی}}
| | سحر ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد: |
| {{نبوت}}
| |
| <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| |
| : <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:</div>
| |
| <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| |
| : <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[سحر در قرآن]] | [[سحر در حدیث]] | [[سحر در کلام اسلامی]]</div>
| |
| <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| |
| : <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[سحر (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
| |
| <div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">
| |
| ==مقدمه==
| |
| منظور آن دسته از آیاتی است که کار [[پیامبران]] را سحر دانسته و یا [[پیامبران]] با سحر [[مبارزه]] کرده و آن را نوعی [[انحراف]] [[دینی]] دانسته است. [[قرآن کریم]] در داستان [[هاروت و ماروت]]: (بقره (۲) [[آیه]]: ۱۰۲» نمونهای از این سوء استفاده و [[ترویج]] [[خرافه]] را باز گو میکند، که چگونه سحر را رواج داده و با [[جادو]] میان مرد و همسرش جدایی میافکندند. قصه فراعنه [[مصر]] را یاد میکندکه با [[بسیج]] ساحران و ساختن برجی بلند برای یافتن خدای [[موسی]] در [[آسمان]]، میخواهد [[مانع]] [[دعوت]] [[موسی]] شود.: {{متن قرآن|وَقَالَ فِرْعَوْنُ يَا أَيُّهَا الْمَلَأُ مَا عَلِمْتُ لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرِي فَأَوْقِدْ لِي يَا هَامَانُ عَلَى الطِّينِ فَاجْعَلْ لِي صَرْحًا لَعَلِّي أَطَّلِعُ إِلَى إِلَهِ مُوسَى وَإِنِّي لَأَظُنُّهُ مِنَ الْكَاذِبِينَ}}<ref>«و فرعون گفت: ای سرکردگان! من خدایی جز خویشتن برای شما نمیشناسم پس ای هامان! برای من آجر بساز و کاخی (بلند) برایم برآور شاید من به خدای موسی آگاهی یابم و من او را از دروغگویان میپندارم» سوره قصص، آیه ۳۸.</ref> و [[نمرود]] را هم در [[دعوت]] به [[بت پرستی]] نمونهای از این شیادی ذکر میکند: {{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِي حَاجَّ إِبْرَاهِيمَ فِي رَبِّهِ أَنْ آتَاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ إِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّيَ الَّذِي يُحْيِي وَيُمِيتُ قَالَ أَنَا أُحْيِي وَأُمِيتُ قَالَ إِبْرَاهِيمُ فَإِنَّ اللَّهَ يَأْتِي بِالشَّمْسِ مِنَ الْمَشْرِقِ فَأْتِ بِهَا مِنَ الْمَغْرِبِ فَبُهِتَ الَّذِي كَفَرَ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ}}<ref>«آیا در (کار) آن کس ننگریستهای که از (غرور) اینکه خداوند به او پادشاهی داده بود با ابراهیم درباره پروردگارش چون و چرا کرد آنگاه که ابراهیم گفت: پروردگار من آن است که زنده میکند و میمیراند، او گفت: من (نیز) زنده میدارم و میمیرانم، ابراهیم گفت: خداو» سوره بقره، آیه ۲۵۸.</ref> از این رو، در [[شخصیت پیامبر]] کسی که این [[معارف]] را آورده و [[مبارزه]] با [[ترویج]] سحر، [[کهانت]]، جنگیری و بهم زدن محیط [[آرامش]] [[خانوادگی]] از این طریق و دعانویسی که خرافههای آن زمان محسوب میشدهاند را در کارنامه خود دارد و [[دشمنان]] نیز کار او را سحر معرفی میکند و [[قرآن]] از این تعبیرها یاد کرده است.
| |
|
| |
|
| ==[[اتهام]] سحر به [[پیامبر]]==
| | * [[جادوگری]] |
| بدون تردید شیوه طرح معانی بلند و رسا و استثنایی که نقض عادت [[عرب]] شده بود، و آنان را از این تفاوت شگفت زده کرده بود. برخی از [[اعراب]] را وادار کرد که بگویند کار [[پیامبر]] سحر است و به هنگام [[سخن گفتن]] با آنان تأثیر ویژهای بر جای میگذاشت و خود میدانستند که از روش معمول زبانی نیست و چنین تصویرسازی نمیکرد و این شیوه از بیان سابقه نداشت.
| | * [[سحرگاه]] |
| #{{متن قرآن|فَقَالَ إِنْ هَذَا إِلَّا سِحْرٌ يُؤْثَرُ}}<ref>«و گفت: این جز جادویی که آموخته میشود نیست» سوره مدثر، آیه ۲۴.</ref>
| | {{ابهامزدایی}} |
| #{{متن قرآن|وَإِنْ يَرَوْا آيَةً يُعْرِضُوا وَيَقُولُوا سِحْرٌ مُسْتَمِرٌّ}}<ref>«و چون معجزهای ببینند روی میگردانند و میگویند: جادویی همیشگی است» سوره قمر، آیه ۲.</ref>
| |
| #{{متن قرآن|لَوْ نَزَّلْنَا عَلَيْكَ كِتَابًا فِي قِرْطَاسٍ فَلَمَسُوهُ بِأَيْدِيهِمْ لَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ هَذَا إِلَّا سِحْرٌ مُبِينٌ * وَقَالُوا لَوْلَا أُنْزِلَ عَلَيْهِ مَلَكٌ وَلَوْ أَنْزَلْنَا مَلَكًا لَقُضِيَ الْأَمْرُ ثُمَّ لَا يُنْظَرُونَ}}<ref>«اگر بر تو کتابی (نگاشته) بر کاغذی فرو میفرستادیم که (همگان) آن را به دست خود لمس میکردند، باز کافران میگفتند: این جز جادویی آشکار نیست * و گفتند: چرا بر او فرشتهای فرو فرستاده نشد؟ و اگر فرشتهای میفرستادیم کار تمام بود و دیگر مهلت نمییافتند» سوره انعام، آیه ۷-۸.</ref>
| |
| #{{متن قرآن|وَإِذَا تُتْلَى عَلَيْهِمْ آيَاتُنَا بَيِّنَاتٍ قَالُوا مَا هَذَا إِلَّا رَجُلٌ يُرِيدُ أَنْ يَصُدَّكُمْ عَمَّا كَانَ يَعْبُدُ آبَاؤُكُمْ وَقَالُوا مَا هَذَا إِلَّا إِفْكٌ مُفْتَرًى وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلْحَقِّ لَمَّا جَاءَهُمْ إِنْ هَذَا إِلَّا سِحْرٌ مُبِينٌ * وَمَا آتَيْنَاهُمْ مِنْ كُتُبٍ يَدْرُسُونَهَا وَمَا أَرْسَلْنَا إِلَيْهِمْ قَبْلَكَ مِنْ نَذِيرٍ}}<ref>«و چون آیات روشن ما را برای آنان بخوانند میگویند: این جز مردی نیست که میخواهد شما را از آنچه پدرانتان میپرستیدند باز دارد و گفتند: این جز دروغی برساخته نیست؛ کافران درباره حقّ- هنگامی که نزد ایشان آمد- گفتند: این جز جادویی آشکار نیست * و به آنان کتابهایی نداده بودیم که بیاموزند و پیش از تو برای آنان هیچ بیمدهندهای نفرستاده بودیم» سوره سبأ، آیه ۴۳-۴۴.</ref>
| |
| | |
| '''نکته''': آنچه [[قرآن]] از [[ولید بن عقبه]] در باره [[قرآن]] ذکر میکند که پس از [[پرسش]] [[قریش]] در جواب آنان گفت: {{متن قرآن|فَقَالَ إِنْ هَذَا إِلَّا سِحْرٌ يُؤْثَرُ}}<ref>«و گفت: این جز جادویی که آموخته میشود نیست» سوره مدثر، آیه ۲۴.</ref>. بیانگر واقعیت این کتاب بود. ([[طبری]]، الجامع لتأویل آی القرآن، ج ۱۰، ذیل تفسر مدثر.) از سوی دیگر در [[قرآن]] آیاتی وجود دارد که به خوبی عکس العمل [[مخالفان]] را در برابر استماع [[آیات]] نشان میدهد. اینکه [[قرآن]] را سحر دانستهاند که [[مردم]] را مسحور خود کرده، یا مطالب آن را دیگران به او [[تعلیم]] میکنند: {{متن قرآن|وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ هَذَا إِلَّا إِفْكٌ افْتَرَاهُ وَأَعَانَهُ عَلَيْهِ قَوْمٌ آخَرُونَ}}<ref>«و کافران گفتند: این (قرآن) جز دروغی نیست که (پیامبر) خود بر ساخته است و گروهی دیگر او را در آن یاری رساندهاند پس به راستی ستم و دروغی (بزرگ) را (پیش) آوردند» سوره فرقان، آیه ۴.</ref>. یا اسطورههای پیشنیان است: {{متن قرآن|وَقَالُوا أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ اكْتَتَبَهَا فَهِيَ تُمْلَى عَلَيْهِ بُكْرَةً وَأَصِيلًا}}<ref>«و گفتند: افسانههای پیشینیان است که رونویس کرده است آنگاه پگاه و دیرگاه عصر بر او خوانده میشود» سوره فرقان، آیه ۵.</ref> و ([[اساطیر الاولین]]) معرفی کردهاند، یا گفتهاند: آنچه [[پیامبر]] آورده آن چنان مهم نیست و ما هم اگر بخواهیم توانیم بگوییم: {{متن قرآن|لَوْ نَشَاءُ لَقُلْنَا مِثْلَ هَذَا}}<ref>«و چون آیات ما بر آنان خوانده میشد میگفتند: شنیدیم و اگر میخواستیم مانند آن میگفتیم؛ این (آیات) جز افسانههای پیشینیان نیست» سوره انفال، آیه ۳۱.</ref> بااینکه نمیتوانستهاند بیاورند، میدانستهاند که [[قرآن]] از سنخ دیگری است، یا تعبیر شده است که با اینکه [[یقین]] داشتند، اما عناد به خرج داده و منکر شدند: {{متن قرآن|وَجَحَدُوا بِهَا وَاسْتَيْقَنَتْهَا أَنْفُسُهُمْ ظُلْمًا وَعُلُوًّا}}<ref>«و از سر ستم و گردنکشی، با آنکه در دل باور داشتند آن را انکار کردند پس بنگر که سرانجام (کار) تبهکاران چگونه بود» سوره نمل، آیه ۱۴.</ref> و یا در هنگام مراسم [[حج]] به استقبال قافلهها رفتند و آنها را از شنیدن [[قرآن]] بر حذر داشتند؛ که از مجموع این [[نشانهها]] و گفتهها به دست آید که واکنش [[مخالفان]] و سحر دانستن آن در برابر یک نوشته معمولی نبوده است و این کتاب امتیازی دارد که باید بیشتر درباره ابعاد آن بررسی کنند. روشن است که این دسته از [[آیات]]، در جهت انعکاس دیدگاه [[مخالفان]] و پاسخ به مقابلههایی بوده که با [[قرآن]] و [[انکار]] [[وحیانی]] بودن آن انجام یافته است و البته تمایز و تسخیرکنندگی آن به خوبی از این [[آیات]] [[آشکار]] میشود و روشن میگردد که این کتاب از [[قدرت]] تأثیر و جاذبهای برخوردار بوده که [[منکران]] [[وحی]] از آن تعبیر به سحر میکنند و در [[هراس]] و ناراحت هستند و چون میدانند کار فوقالعادهای است، میگویند که نمیتواند یکنفره آن را انجام دهد و باید دیگران به او کمک کنند تا بتواند آن را عرضه کند. در این بخش [[قرآن]] با خونسردی، پاسخ میدهد که چنین نیست و نه سحر است، نه اسطوره و نسبت [[دروغ]] به [[خدا]].
| |
| | |
| ==تفاوت [[اعجاز]] با سحر==
| |
| #{{متن قرآن|إِنْ هَذَا إِلَّا سِحْرٌ يُؤْثَرُ}}<ref>«و گفت: این جز جادویی که آموخته میشود نیست» سوره مدثر، آیه ۲۴.</ref>
| |
| #{{متن قرآن|وَإِنْ يَرَوْا آيَةً يُعْرِضُوا وَيَقُولُوا سِحْرٌ مُسْتَمِرٌّ}}<ref>«و چون معجزهای ببینند روی میگردانند و میگویند: جادویی همیشگی است» سوره قمر، آیه ۲.</ref>
| |
| #{{متن قرآن|ْ أَسِحْرٌ هَذَا وَلَا يُفْلِحُ السَّاحِرُونَ}}<ref>«موسی گفت: آیا درباره حقّ هنگامی که نزد شما آمده است (چنین) میگویید؟! آیا این جادوست؟ در حالی که جادوگران رستگار نمیگردند» سوره یونس، آیه ۷۷.</ref>
| |
| | |
| '''نکات''': در این [[آیات]] آمده که [[مشرکین]] [[وحی]] به [[پیامبر]] و کتاب او را سحر دانستهاند: {{متن قرآن|إِنْ هَذَا إِلَّا سِحْرٌ يُؤْثَرُ}}<ref>«و گفت: این جز جادویی که آموخته میشود نیست» سوره مدثر، آیه ۲۴.</ref> اما [[قرآن]] به شدت منکرسحر بودن آن میشود، هر چند [[جاذبه]] و تأثیر آن را منکر نمیشود، اما میگوید مقوله [[قرآن]] با سحر متفاوت است، باید ببینیم چه تفاوتی میان سحر و [[معجزه]] وجود دارد. این مسئله شامل [[پیامبران پیشین]] میشود و در [[آیات]] بسیاری [[مخالفان]] [[پیامبران]] از [[معجزه]] آنان به سحر یاد کردهاند: {{متن قرآن|وَإِنْ يَرَوْا آيَةً يُعْرِضُوا وَيَقُولُوا سِحْرٌ مُسْتَمِرٌّ}}<ref>«و چون معجزهای ببینند روی میگردانند و میگویند: جادویی همیشگی است» سوره قمر، آیه ۲.</ref><ref>به عنوان نمونه درباره نسبت سحر به پیامبران دیگر ر. ک: {{متن قرآن|فَلَمَّا جَاءَهُمُ الْحَقُّ مِنْ عِنْدِنَا قَالُوا لَوْلَا أُوتِيَ مِثْلَ مَا أُوتِيَ مُوسَى أَوَلَمْ يَكْفُرُوا بِمَا أُوتِيَ مُوسَى مِنْ قَبْلُ قَالُوا سِحْرَانِ تَظَاهَرَا وَقَالُوا إِنَّا بِكُلٍّ كَافِرُونَ}} «و چون حقّ از سوی ما به آنان رسید گفتند: چرا به او مانند آنچه به موسی داده شد ندادهاند؟ مگر اینان پیشتر آنچه را که به موسی داده شد انکار نکردند؟ گفتند:» سوره قصص، آیه ۴۸، {{متن قرآن|قَالَ أَجِئْتَنَا لِتُخْرِجَنَا مِنْ أَرْضِنَا بِسِحْرِكَ يَا مُوسَى}} «گفت: ای موسی، آیا نزد ما آمدهای که ما را با جادوی خویش از سرزمینمان بیرون برانی؟» سوره طه، آیه ۵۷. {{متن قرآن|يُرِيدُ أَنْ يُخْرِجَكُمْ مِنْ أَرْضِكُمْ بِسِحْرِهِ فَمَاذَا تَأْمُرُونَ}} «بر آن است که شما را با جادوی خویش از سرزمینتان بیرون براند پس چه نظر میدهید؟» سوره شعراء، آیه ۳۵.،{{متن قرآن|فَلَمَّا جَاءَهُمُ الْحَقُّ مِنْ عِنْدِنَا قَالُوا إِنَّ هَذَا لَسِحْرٌ مُبِينٌ}}«و چون حقّ از نزد ما به سوی آنان آمد گفتند: بیگمان این جادویی آشکار است» سوره یونس، آیه ۷۶.، {{متن قرآن|وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ وَكَانَ عَرْشُهُ عَلَى الْمَاءِ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا وَلَئِنْ قُلْتَ إِنَّكُمْ مَبْعُوثُونَ مِنْ بَعْدِ الْمَوْتِ لَيَقُولَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ هَذَا إِلَّا سِحْرٌ مُبِينٌ}}«و اوست که آسمانها و زمین را در شش روز آفرید و اورنگ (فرمانفرمایی) وی بر آب قرار داشت تا شما را بیازماید که کدام نکوکردار ترید و اگر بگویی که شما پس از مرگ برانگیخته خواهید شد بیگمان کافران میگویند این جز جادویی آشکار نیست» سوره هود، آیه ۷.،{{متن قرآن|وَإِذَا تُتْلَى عَلَيْهِمْ آيَاتُنَا بَيِّنَاتٍ قَالُوا مَا هَذَا إِلَّا رَجُلٌ يُرِيدُ أَنْ يَصُدَّكُمْ عَمَّا كَانَ يَعْبُدُ آبَاؤُكُمْ وَقَالُوا مَا هَذَا إِلَّا إِفْكٌ مُفْتَرًى وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلْحَقِّ لَمَّا جَاءَهُمْ إِنْ هَذَا إِلَّا سِحْرٌ مُبِينٌ}}«و چون آیات روشن ما را برای آنان بخوانند میگویند: این جز مردی نیست که میخواهد شما را از آنچه پدرانتان میپرستیدند باز دارد و گفتند: این جز دروغی برساخته نیست؛ کافران درباره حقّ- هنگامی که نزد ایشان آمد- گفتند: این جز جادویی آشکار نیست» سوره سبأ، آیه ۴۳.، {{متن قرآن|وَلَمَّا جَاءَهُمُ الْحَقُّ قَالُوا هَذَا سِحْرٌ وَإِنَّا بِهِ كَافِرُونَ}}«و چون حقیقت نزدشان آمد گفتند: این جادوست و ما آن را منکریم» سوره زخرف، آیه ۳۰.،{{متن قرآن|وَإِذَا تُتْلَى عَلَيْهِمْ آيَاتُنَا بَيِّنَاتٍ قَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلْحَقِّ لَمَّا جَاءَهُمْ هَذَا سِحْرٌ مُبِينٌ}}«و چون بر آنان آیات روشن ما خوانده شود کافران درباره (آن سخنان) حقّ هنگامی که نزدشان آید میگویند: این جادویی آشکار است» سوره احقاف، آیه ۷. </ref>از کلمات [[قرآن]] در تفاوت این دو نکات زیر استفاده میشود.
| |
| # سحر برای کارهای شرآفرین بکار گرفته میشود: {{متن قرآن|مَا يُفَرِّقُونَ بِهِ بَيْنَ الْمَرْءِ وَزَوْجِهِ}}<ref>«و (یهودیان) از آنچه شیطانها در فرمانروایی سلیمان (به گوش این و آن) میخواندند (که سلیمان جادوگر است)؛ پیروی کردند. و سلیمان کفر نورزید ولی شیطانها کافر شدند که به مردم جادو میآموختند و نیز آنچه را بر دو فرشته هاروت و ماروت در (سرزمین) بابل فرو فرستا» سوره بقره، آیه ۱۰۲.</ref> در حالی که [[معجزات]] [[پیامبران]] در جهت [[هدایت]] و توجه به [[معنویت]] است و لذا در کارکرد این دو تفاوت است.
| |
| # سحر [[تصرف]] درطبیعت نیست. در سحر نوعی دمیدن در [[فکر]] و [[ذهن]] و از خود بیخود کردن است. {{متن قرآن|يُخَيَّلُ إِلَيْهِ مِنْ سِحْرِهِمْ أَنَّهَا تَسْعَى}}<ref>«گفت: (خیر) بلکه شما بیفکنید! ناگهان از (اثر) جادوی آنان به نظرش آمد که ریسمانها و چوبهدستهایشان میشتابد» سوره طه، آیه ۶۶.</ref>.، {{متن قرآن|سَحَرُوا أَعْيُنَ النَّاسِ وَاسْتَرْهَبُوهُمْ}}<ref>«گفت: شما بیفکنید! و چون (ریسمانهای خود را) افکندند مردم را چشمبندی کردند و به هراس افکندند و جادویی سترگ (در میان) آوردند» سوره اعراف، آیه ۱۱۶.</ref>.
| |
| #در سحر: پیچیده وگره کردن و نوعی سرگرمی و [[تصرف]] در چشم است: «النفث فی العقد» و [[تصرف]] در قوۀ دراکه و بیشعور کردن [[انسان]] در جهت کارهای غیر هدفمند است. در حالی که معجزۀ [[قرآن]] توجه به [[فطرت]] و [[دعوت]] به [[تدبر]] و [[تفکر]] و [[آگاه کردن]] و [[رشد عقلانی]] برای [[اثبات]] [[رسالت]] و [[ایمان آوردن]] مخاطبان است و لذا یکی از کارهای [[پیامبران]] ابطال سحر {{متن قرآن|فَلَمَّا أَلْقَوْا قَالَ مُوسَى مَا جِئْتُمْ بِهِ السِّحْرُ إِنَّ اللَّهَ سَيُبْطِلُهُ إِنَّ اللَّهَ لَا يُصْلِحُ عَمَلَ الْمُفْسِدِينَ}}<ref>«چون افکندند موسی گفت: آنچه آوردهاید جادوست، بیگمان خداوند آن را به زودی تباه خواهد کرد، همانا خداوند کار تبهکاران را به سامان نمیآورد» سوره یونس، آیه ۸۱.</ref> است، در حالی که کار سَحَرَه، [[تصرف]] در چشم و ظاهر است: {{متن قرآن|سَحَرُوا أَعْيُنَ النَّاسِ}}<ref>«گفت: شما بیفکنید! و چون (ریسمانهای خود را) افکندند مردم را چشمبندی کردند و به هراس افکندند و جادویی سترگ (در میان) آوردند» سوره اعراف، آیه ۱۱۶.</ref>
| |
| # سحر را توان ابطال کرد، اما [[معجزه]] را نمیتوان ابطال کرد. یعنی در سحر با کارهایی رشتههای بافته شده را پنبه کرد. [[خداوند]] در داستان [[موسی]] و [[فرعون]]، نسبت به کار سحره، میگوید: {{متن قرآن|فَإِذَا هِيَ تَلْقَفُ مَا يَأْفِكُونَ * فَوَقَعَ الْحَقُّ وَبَطَلَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ}}<ref>«و (ما) به موسی وحی کردیم که چوبهدستت را بیفکن! که ناگهان، (اژدهایی شد و) هرچه ساخته بودند فرو میبلعید * حق، جا افتاد و آنچه (آنان) انجام میدادند تباه شد» سوره اعراف، آیه ۱۱۷-۱۱۸.</ref> ناگهان با انداختن [[عصا]]، آنچه را به [[دروغ]] ساخته بودند فرو بلعید.
| |
| #در سحر بر خلاف [[معجزه]] با معاونت [[اصحاب]] [[شر]] و [[شیاطین]] است است: {{متن قرآن|هَلْ أُنَبِّئُكُمْ عَلَى مَنْ تَنَزَّلُ الشَّيَاطِينُ}}<ref>«آیا شما را بیاگاهانم که شیطانها بر که فرود میآیند؟» سوره شعراء، آیه ۲۲۱.</ref>. آیا شما را خبر دهم که [[شیاطین]] بر چه کسی فرود میآیند.
| |
| #از نظر [[قرآن]] فرجام سحر [[درماندگی]] و [[رسوایی]] است. {{متن قرآن|أَسِحْرٌ هَذَا وَلَا يُفْلِحُ السَّاحِرُونَ}}<ref>«موسی گفت: آیا درباره حقّ هنگامی که نزد شما آمده است (چنین) میگویید؟! آیا این جادوست؟ در حالی که جادوگران رستگار نمیگردند» سوره یونس، آیه ۷۷.</ref>فقط نوعی تسخیر و [[تصرف]] در ظاهر است، اما به مجرد اینکه این [[فریب]] و [[ظاهرسازی]] رفت، [[حقیقت]] [[آشکار]] گردد.
| |
| # سحر قابل [[تعلیم]] کسبی است، {{متن قرآن|يُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ}}<ref>«و (یهودیان) از آنچه شیطانها در فرمانروایی سلیمان (به گوش این و آن) میخواندند (که سلیمان جادوگر است)؛ پیروی کردند. و سلیمان کفر نورزید ولی شیطانها کافر شدند که به مردم جادو میآموختند و نیز آنچه را بر دو فرشته هاروت و ماروت در (سرزمین) بابل فرو فرستا» سوره بقره، آیه ۱۰۲.</ref> ولی [[معجزه]] قابل [[تعلیم]] بشری نیست. نمیتوان آن روش را به دیگری یاد داد؛ زیرا از [[علوم]] حصولی نیست و بدون توجه به زمینهها و شرایط نیست.
| |
| #ساحر شیاد است و کار سحر شیادی و اهداف مادی دارد و [[کسب قدرت]] در پی آوردن آن یکی از اهداف آن است، در حالی که [[پیامبران]] برای آقایی کردن و کسب [[اجر]] مادی نیستند و اهداف [[معنوی]] را دنبال میکنند: {{متن قرآن|تِلْكَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِينَ لَا يُرِيدُونَ عُلُوًّا فِي الْأَرْضِ وَلَا فَسَادًا}}<ref>«آنک سرای واپسین! آن را برای کسانی مینهیم که بر آنند تا در روی زمین، نه گردنکشی کنند و نه تباهی؛ و سرانجام (نیکو) از آن پرهیزگاران است» سوره قصص، آیه ۸۳.</ref> و بارها [[قرآن]] از زبان آنها یاد میکند: {{متن قرآن|قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرَى لِلْعَالَمِينَ}}<ref>«آنان کسانی هستند که خداوند رهنماییشان کرده است پس، از رهنمود آنان پیروی کن! بگو: من برای آن (پیامبری) از شما پاداشی نمیخواهم؛ آن جز یاد کردی برای جهانیان نیست» سوره انعام، آیه ۹۰.</ref>
| |
| # سحر کار [[انسان]] است و [[معجزه]] کار [[خدا]] و در باره آوردن کارهای [[خارق عادت]] میگوید که این کار بدون [[اذن]] [[خدا]] عملی نیست: {{متن قرآن|وَمَا كَانَ لِرَسُولٍ أَنْ يَأْتِيَ بِآيَةٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ}}<ref>«و بیگمان پیش از تو پیامبرانی فرستادیم و به آنان همسران و فرزندانی دادیم و هیچ پیامبری را نسزد که معجزهای بیاورد مگر با اذن خداوند؛ هر سرآمدی، زمانی نگاشته دارد» سوره رعد، آیه ۳۸.</ref>
| |
| | |
| ==رابطه [[اعتقاد]] به [[جن]] و نسبت سحر به [[پیامبر]]==
| |
| چون برخی از مخاطبان [[قرآن]] به [[جن]] بسیار [[اعتقاد]] داتند و [[تصور]] میکردند که [[جن]] در [[کارهای خارقالعاده]] به کمک [[انسانها]] میشتابد، پس باید به این شخص در بیان [[قرآن]] کسی مانند [[جن]] کمک کند؛ بلکه او چنان در این سخنان فرو رفته که گویی [[جن]] زده است. {{متن قرآن|أَوَلَمْ يَتَفَكَّرُوا مَا بِصَاحِبِهِمْ مِنْ جِنَّةٍ إِنْ هُوَ إِلَّا نَذِيرٌ مُبِينٌ}}<ref>«آیا نیندیشیدهاند (تا بدانند) که همنشین آنان به هیچ روی دیوانگی ندارد او جز بیمدهندهای آشکار نیست» سوره اعراف، آیه ۱۸۴.</ref> {{متن قرآن|إِنْ هُوَ إِلَّا رَجُلٌ بِهِ جِنَّةٌ فَتَرَبَّصُوا بِهِ حَتَّى حِينٍ}}<ref>«او جز مردی نیست که جنونی دارد پس چندی بر او انتظار برید» سوره مؤمنون، آیه ۲۵.</ref>؛ {{متن قرآن|أَمْ يَقُولُونَ بِهِ جِنَّةٌ بَلْ جَاءَهُمْ بِالْحَقِّ وَأَكْثَرُهُمْ لِلْحَقِّ كَارِهُونَ}}<ref>«یا میگویند که جنونی دارد؛ (نادرست میگویند) بلکه او حقّ را برای آنان آورده است و بیشتر آنان حق ناپسندند» سوره مؤمنون، آیه ۷۰.</ref>سحر را نیز نوعی کمک گرفتن از [[جن]] میدانستند.. {{متن قرآن|قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنْسُ وَالْجِنُّ عَلَى أَنْ يَأْتُوا بِمِثْلِ هَذَا الْقُرْآنِ لَا يَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَلَوْ كَانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِيرًا}}<ref>«بگو: اگر آدمیان و پریان فراهم آیند تا مانند این قرآن آورند هر چند یکدیگر را پشتیبانی کنند همانند آن نمیتوانند آورد» سوره اسراء، آیه ۸۸.</ref>
| |
| '''نکته''': آوردن ذکر [[جن]] در کنار [[انسانها]] برای مبارزهطلبی و آوردن مثل [[قرآن]] است؛ زیرا در میان [[اعراب]] [[جاهلی]] عقیدهای بوده، که رابطهای میان شعرا و [[جن]] برقرار شده است. (جوادعلی، المفصل فی [[تاریخ]] العرب قبل الاسلام، ج ۶، ص ۷۲۴.) زیرا شعرا، گاهی چنان در بیان اشعار خود شگفتی ایجاد میکرده و حاضرین را تحت تأثیر قرار میداده و در [[فصاحت]] و [[بلاغت]] معرکه میکرده، که عدهای [[گمان]] میکردهاند، این حرکت نمیتواند طبیعی و برساخته [[انسان]] باشد. لذا به [[گمان]] آنان، هر شاعر بزرگی یک [[جن]] دارد که او را [[پشتیبانی]] میکند و قصاید [[زیبا]] را به او [[الهام]] مینماید. (بنتالشاطی، [[اعجاز بیانی قرآن]]، ترجمه [[حسین]] صابری، ص ۶۰، به [[نقل]] از ابن بسطام، الذخیره.)<ref>[[محمد جعفر سعیدیانفر|سعیدیانفر، محمد جعفر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی، سید محمد علی]]، [[فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم]]، ج۱، ص ۶۸۷-۶۹۲.</ref>.
| |
| | |
| == پرسشهای وابسته ==
| |
| | |
| == جستارهای وابسته ==
| |
| | |
| ==منابع==
| |
| # [[پرونده:55210091.jpg|22px]] [[فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|'''فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم''']]
| |
| | |
| ==پانویس==
| |
| {{یادآوری پانویس}}
| |
| {{پانویس2}}
| |
| | |
| [[رده:سحر]]
| |
| [[رده:مدخل]]
| |