جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۱) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[رذیلت در قرآن]] - [[رذیلت در حدیث]] - [[رذیلت در نهج البلاغه]] - [[رذیلت در کلام اسلامی]] - [[رذیلت در اخلاق اسلامی]] - [[رذیلت در عرفان اسلامی]] | پرسش مرتبط = رذیلت (پرسش)}} | {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[رذیلت در قرآن]] - [[رذیلت در حدیث]] - [[رذیلت در نهج البلاغه]] - [[رذیلت در کلام اسلامی]] - [[رذیلت در اخلاق اسلامی]] - [[رذیلت در عرفان اسلامی]] | پرسش مرتبط = رذیلت (پرسش)}} | ||
خط ۱۴: | خط ۱۳: | ||
*خواجه نصیرالدین برای [[فضایل]] سه [[درجه]] قائل است: | *خواجه نصیرالدین برای [[فضایل]] سه [[درجه]] قائل است: | ||
#فضایلی که [[مردم]] آن را [[سعادت]] نامیدهاند و آن صرف [[اراده]] و طلب در [[مصالح]] خویش در همین عالم محسوس و امور حسّی است که متعلق به نفس و [[بدن]] است، مشروط به رعایت [[اعتدال]] در آنچه ملایم احوال است. گرچه هنوز [[آدمی]] از [[هواهای نفسانی]] و [[شهوات]] خالی نباشد ولی حدّ [[اعتدال]] نگه دارد، و معنی [[اعتدال]] نگهداشتن حد وسط بین درخواست نفس و [[فرمان]] [[عقل]] است. | #فضایلی که [[مردم]] آن را [[سعادت]] نامیدهاند و آن صرف [[اراده]] و طلب در [[مصالح]] خویش در همین عالم محسوس و امور حسّی است که متعلق به نفس و [[بدن]] است، مشروط به رعایت [[اعتدال]] در آنچه ملایم احوال است. گرچه هنوز [[آدمی]] از [[هواهای نفسانی]] و [[شهوات]] خالی نباشد ولی حدّ [[اعتدال]] نگه دارد، و معنی [[اعتدال]] نگهداشتن حد وسط بین درخواست نفس و [[فرمان]] [[عقل]] است. | ||
#[[فضیلت]]، صرف [[اراده]] و [[همت]] در امری [[افضل]] از امور نفس و [[بدن]] است و معرّا از اهواء، [[شهوات]] و امور حسّی است و بجز آنچه ضروری و ناگزیر باشد التفات نکند. افراد در این مرتبه از [[فضایل]] درجات متفاوت و رو به تزاید دارند، از جهت اختلافشان در طبایع، عادات، [[علم]]، [[فهم]]، [[معرفت]]، [[همّت]]، [[شوق]] و [[تحمل]] [[مشقت]]. | # [[فضیلت]]، صرف [[اراده]] و [[همت]] در امری [[افضل]] از امور نفس و [[بدن]] است و معرّا از اهواء، [[شهوات]] و امور حسّی است و بجز آنچه ضروری و ناگزیر باشد التفات نکند. افراد در این مرتبه از [[فضایل]] درجات متفاوت و رو به تزاید دارند، از جهت اختلافشان در طبایع، عادات، [[علم]]، [[فهم]]، [[معرفت]]، [[همّت]]، [[شوق]] و [[تحمل]] [[مشقت]]. | ||
#آخرین مرتبه [[فضیلت]]، آن است که [[افعال]] [[مردم]] همه [[الهی]] محض شود و [[افعال الهی]] [[خیر]] محض است و فعلی که خیر محض است فاعلش برای غرض جز نفس آن فعل، آن را انجام نمیدهد. بدین معنی که [[افعال الهی]] را برای جذب حظّی، عوض، مباهاتی یا دفع مجازاتی انجام نمیدهد بلکه فعل او بعینه غرض اوست و این منتهای [[حکمت]] است<ref>طوسی، خواجه نصیرالدین، اخلاق ناصری، ص ۸۹–۹۱.</ref>. | #آخرین مرتبه [[فضیلت]]، آن است که [[افعال]] [[مردم]] همه [[الهی]] محض شود و [[افعال الهی]] [[خیر]] محض است و فعلی که خیر محض است فاعلش برای غرض جز نفس آن فعل، آن را انجام نمیدهد. بدین معنی که [[افعال الهی]] را برای جذب حظّی، عوض، مباهاتی یا دفع مجازاتی انجام نمیدهد بلکه فعل او بعینه غرض اوست و این منتهای [[حکمت]] است<ref>طوسی، خواجه نصیرالدین، اخلاق ناصری، ص ۸۹–۹۱.</ref>. | ||
*بیشک وقتی [[آدمیان]] [[فضیلت]] را بشناسند به دنبال آن رذیلت را هم خواهند [[شناخت]]. در عین حال در طرح مباحث مربوط به رذیلت دیدگاههای متفاوتی وجود دارد که در ذیل به برخی از آنها اشاره میشود. | *بیشک وقتی [[آدمیان]] [[فضیلت]] را بشناسند به دنبال آن رذیلت را هم خواهند [[شناخت]]. در عین حال در طرح مباحث مربوط به رذیلت دیدگاههای متفاوتی وجود دارد که در ذیل به برخی از آنها اشاره میشود. | ||
*نزد در [[حکما]] [[خروج]] از [[اعتدال]] هر خلقی [[ناپسند]] است و لذا [[ارسطو]] [[افراط]] و [[تفریط]] در جنس هر فضیلتی را رذیلت دانسته است، از این رو او سه نوع خلقیات را قائل است. دو رذیلت یکی در طرف [[افراط]] و دیگری [[تفریط]] و تنها یک [[فضیلت]] وجود دارد و آن حد وسط و [[اعتدال]] بین [[افراط]] و [[تفریط]] است <ref>ارسطو، اخلاق نیکوماخس، ص ۵۵.</ref>. | *نزد در [[حکما]] [[خروج]] از [[اعتدال]] هر خلقی [[ناپسند]] است و لذا [[ارسطو]] [[افراط]] و [[تفریط]] در جنس هر فضیلتی را رذیلت دانسته است، از این رو او سه نوع خلقیات را قائل است. دو رذیلت یکی در طرف [[افراط]] و دیگری [[تفریط]] و تنها یک [[فضیلت]] وجود دارد و آن حد وسط و [[اعتدال]] بین [[افراط]] و [[تفریط]] است <ref>ارسطو، اخلاق نیکوماخس، ص ۵۵.</ref>. | ||
*[[خواجه نصیرالدین طوسی]] مانند [[ارسطو]]، [[افراط]] و [[تفریط]] در [[حکمت]]، [[شجاعت]]، عفّت و [[عدالت]] را رذیلت دانسته است<ref> طوسی، خواجه نصیرالدین، اخلاقی ناصری، ص ۱۱۷، ۱۴۲ و ۱۴۳.</ref> و در بیان دیگری [[شقاوت]] را چهار چیز دانسته، اول [[تنبلی]] و بطالت که موجب [[تضییع عمر]] میشود، دوم [[جهل]] و غباوت که موجب ترک [[حکمت نظری]] و [[تضعیف]] [[قوه]] نظری میشود، سوم وقاحتی که از اهمال نفس و [[پیروی]] از [[شهوات]] پدید میآید، چهارم تکرار و [[اصرار]] بر [[قبایح]] که موجب بازگشت به [[اعمال صالح]] میشود<ref> طوسی، خواجه نصیرالدین، اخلاقی ناصری، ص ۱۱۷، ۱۴۲ و ۱۴۳.</ref>. | * [[خواجه نصیرالدین طوسی]] مانند [[ارسطو]]، [[افراط]] و [[تفریط]] در [[حکمت]]، [[شجاعت]]، عفّت و [[عدالت]] را رذیلت دانسته است<ref> طوسی، خواجه نصیرالدین، اخلاقی ناصری، ص ۱۱۷، ۱۴۲ و ۱۴۳.</ref> و در بیان دیگری [[شقاوت]] را چهار چیز دانسته، اول [[تنبلی]] و بطالت که موجب [[تضییع عمر]] میشود، دوم [[جهل]] و غباوت که موجب ترک [[حکمت نظری]] و [[تضعیف]] [[قوه]] نظری میشود، سوم وقاحتی که از اهمال نفس و [[پیروی]] از [[شهوات]] پدید میآید، چهارم تکرار و [[اصرار]] بر [[قبایح]] که موجب بازگشت به [[اعمال صالح]] میشود<ref> طوسی، خواجه نصیرالدین، اخلاقی ناصری، ص ۱۱۷، ۱۴۲ و ۱۴۳.</ref>. | ||
*[[غزالی]] نیز مانند [[خواجه نصیرالدین طوسی]]، [[افراط]] یا [[تفریط]] در سه [[قوه]] [[علم]]، [[غضب]] و [[شهوت]] را منشأ پیدایش [[اخلاق]] سوء دانسته و گفته است از [[افراط]] [[قوه]] [[علم]]، گربزُی پدید آید و از نقصان آن ابلهی و [[حماقت]] (البته خواجه آن را [[افراط]] چهارم [[قوه]] نامید) و چون [[معتدل]] باشد، [[تدبیر]] و [[رأی]] [[نیکو]] و درست پدید آید. [[افراط]] قوۀ [[خشم]] را، تهور گویند و [[تفریط]] و نقصان آن را بزدلی و بیحمیتی خوانند و [[اعتدال]] آن را [[شجاعت]] گویند، از تهور، لاف و [[عجب]] و [[کبر]] و به خطر انداختن خویشتن و امثال آن خیزد و از [[تفریط]] و [[نقص]] قوۀ [[خشم]]، [[بیچارگی]]، [[جزع]]، [[تملق]] و مذلّت نتیجه میشود. [[افراط]] قوۀ [[شهوت]] به [[شره]] انجامد که موجب [[شوخی]]، [[پلیدی]]، بیمروّتی، ناپاکی، [[حسد]] و [[خواری]] کشیدن از [[توانگران]] و حقیر داشتن درویشان و امثال این خیزد. اگر [[قوه شهوت]] ناقص بود، نامردی، [[سستی]]، و چون [[معتدل]] بود آن را [[عفت]] گویند، از آن [[شرم]]، [[قناعت]]، [[مسامحه]]، [[صبر]]، ظرافت و موافقت نتیجه میشود<ref>ر.ک: غزالی، محمد، کیمیای سعادت، ص ۴۲۹-۴۳۱.</ref>. | * [[غزالی]] نیز مانند [[خواجه نصیرالدین طوسی]]، [[افراط]] یا [[تفریط]] در سه [[قوه]] [[علم]]، [[غضب]] و [[شهوت]] را منشأ پیدایش [[اخلاق]] سوء دانسته و گفته است از [[افراط]] [[قوه]] [[علم]]، گربزُی پدید آید و از نقصان آن ابلهی و [[حماقت]] (البته خواجه آن را [[افراط]] چهارم [[قوه]] نامید) و چون [[معتدل]] باشد، [[تدبیر]] و [[رأی]] [[نیکو]] و درست پدید آید. [[افراط]] قوۀ [[خشم]] را، تهور گویند و [[تفریط]] و نقصان آن را بزدلی و بیحمیتی خوانند و [[اعتدال]] آن را [[شجاعت]] گویند، از تهور، لاف و [[عجب]] و [[کبر]] و به خطر انداختن خویشتن و امثال آن خیزد و از [[تفریط]] و [[نقص]] قوۀ [[خشم]]، [[بیچارگی]]، [[جزع]]، [[تملق]] و مذلّت نتیجه میشود. [[افراط]] قوۀ [[شهوت]] به [[شره]] انجامد که موجب [[شوخی]]، [[پلیدی]]، بیمروّتی، ناپاکی، [[حسد]] و [[خواری]] کشیدن از [[توانگران]] و حقیر داشتن درویشان و امثال این خیزد. اگر [[قوه شهوت]] ناقص بود، نامردی، [[سستی]]، و چون [[معتدل]] بود آن را [[عفت]] گویند، از آن [[شرم]]، [[قناعت]]، [[مسامحه]]، [[صبر]]، ظرافت و موافقت نتیجه میشود<ref>ر.ک: غزالی، محمد، کیمیای سعادت، ص ۴۲۹-۴۳۱.</ref>. | ||
*[[فیض کاشانی]] که از علمای بزرگ [[اخلاق اسلامی]] است [[اعتدال]] سه [[قوه]] را [[اخلاق]] محسوب کرده است یعنی [[برقراری عدالت]] بین [[علم]] و [[خشم]] و [[شهوت]] را [[اخلاق حسنه]] و [[خروج]] از [[اعتدال]] این سه [[قوه]] را رذیلت میداند و منظور از [[اعتدال]] نزد او، مضبوط کردن [[خشم]] و [[شهوت]] تحت نظر [[عقل]] و [[شرع]] است<ref>فیض کاشانی، محسن، المحجة البیضاء، ص ۱۰–۱۴.</ref>. | * [[فیض کاشانی]] که از علمای بزرگ [[اخلاق اسلامی]] است [[اعتدال]] سه [[قوه]] را [[اخلاق]] محسوب کرده است یعنی [[برقراری عدالت]] بین [[علم]] و [[خشم]] و [[شهوت]] را [[اخلاق حسنه]] و [[خروج]] از [[اعتدال]] این سه [[قوه]] را رذیلت میداند و منظور از [[اعتدال]] نزد او، مضبوط کردن [[خشم]] و [[شهوت]] تحت نظر [[عقل]] و [[شرع]] است<ref>فیض کاشانی، محسن، المحجة البیضاء، ص ۱۰–۱۴.</ref>. | ||
*جناب [[فیض کاشانی]]، مانند [[غزالی]] راه معالجه خویهای بد را، [[شناخت]] آنها و خشکانیدن ریشههای آن با [[اعمال]] ضد آن [[پیشبینی]] کرده و برخی مانند [[سنایی]]<ref>سنایی، مجدود بن آدم، حدیقه الحقیقه، ص ۳۹۶–۳۹۷ و ۴۰۰–۴۳۰.</ref>، [[غزالی]] و [[مولوی]]<ref>مولوی، جلالالدین، مثنوی، دفتر ۲، ص ۲۵۸–۲۵۹.</ref> خویهای بد را به حیوانات وحشی [[تشبیه]] کردهاند و باید با [[عقل]] که مانند سگ شکاری است آنها را شکار کرد و مهار نمود و [[شهوت]] مانند اسب است که راکب و آنکه بر آن برای شکار رفتن مینشیند گاه به مقصد میرسد و گاه بر [[زمین]] میخورد و لذا باید آن را [[تربیت]] کرد و از این طریق خود را به کمال رساند<ref>[[رضا رمضانی|رمضانی، رضا]]، [[آرای اخلاقی علامه طباطبایی (کتاب)|آرای اخلاقی علامه طباطبایی]]، ص: ۳۳۷-۳۴۱.</ref>. | *جناب [[فیض کاشانی]]، مانند [[غزالی]] راه معالجه خویهای بد را، [[شناخت]] آنها و خشکانیدن ریشههای آن با [[اعمال]] ضد آن [[پیشبینی]] کرده و برخی مانند [[سنایی]]<ref>سنایی، مجدود بن آدم، حدیقه الحقیقه، ص ۳۹۶–۳۹۷ و ۴۰۰–۴۳۰.</ref>، [[غزالی]] و [[مولوی]]<ref>مولوی، جلالالدین، مثنوی، دفتر ۲، ص ۲۵۸–۲۵۹.</ref> خویهای بد را به حیوانات وحشی [[تشبیه]] کردهاند و باید با [[عقل]] که مانند سگ شکاری است آنها را شکار کرد و مهار نمود و [[شهوت]] مانند اسب است که راکب و آنکه بر آن برای شکار رفتن مینشیند گاه به مقصد میرسد و گاه بر [[زمین]] میخورد و لذا باید آن را [[تربیت]] کرد و از این طریق خود را به کمال رساند<ref>[[رضا رمضانی|رمضانی، رضا]]، [[آرای اخلاقی علامه طباطبایی (کتاب)|آرای اخلاقی علامه طباطبایی]]، ص: ۳۳۷-۳۴۱.</ref>. | ||
خط ۲۹: | خط ۲۸: | ||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == | ||
{{ | {{مدخل وابسته}} | ||
* [[فضیلت]] | * [[فضیلت]] | ||
{{پایان مدخل وابسته}} | {{پایان مدخل وابسته}} | ||
خط ۳۶: | خط ۳۵: | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده:رذیلت]] | [[رده:رذیلت]] | ||
{{مفاهیم اخلاقی}} | {{مفاهیم اخلاقی}} | ||
{{فضیلت}} | {{فضیلت}} |