ازد در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'سلسله' به 'سلسله'
جز (جایگزینی متن - 'سلسله' به 'سلسله')
خط ۱۲: خط ۱۲:
    
    
==[[نسب]] ازد==
==[[نسب]] ازد==
ازد نام نیای مشترک مجموعه قبایل موسوم به ازد بوده که با [[سلسله]] نسبی خود: [[ازد بن غوث بن نبت بن مالک بن زید بن کهلان بن سبأ]] به [[قحطان]] منتهی می‌گردد.<ref> هشام بن محمد کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۳۶۲.</ref> در برخی از منابع واژه "ازد"، لقبی برای این جد تلقی گشته، نام اصلی او را "دِرَأ"، "دِرأ"، "دَرّا"، "ذری" و "ذِرّاء"<ref> به ترتیب: هشام بن محمد کلبی، جمهرة النسب، ج۲، ص۲۶۲؛ هشام بن محمد کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۲، ص۲؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۴۱۹؛ ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۴، ص۱۴۱.</ref> گفته‌اند.<ref> ضمن این که دیگر منابع اسامی او را دِراء، دِرء و دَرّه نیز گفته‌اند. ر. ک. سمعانی، الانساب، ج۱، ص۲۱۳؛ شهاب‌الدین احمد نویری، نهایة الأرب، ج۲، ص۳۱۱؛ عبدالرحمن سهیلی، الروض الأنف فی شرح السیرة النبویه، ج۱، ص۱۱۱.</ref>
ازد نام نیای مشترک مجموعه قبایل موسوم به ازد بوده که با سلسله نسبی خود: [[ازد بن غوث بن نبت بن مالک بن زید بن کهلان بن سبأ]] به [[قحطان]] منتهی می‌گردد.<ref> هشام بن محمد کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۳۶۲.</ref> در برخی از منابع واژه "ازد"، لقبی برای این جد تلقی گشته، نام اصلی او را "دِرَأ"، "دِرأ"، "دَرّا"، "ذری" و "ذِرّاء"<ref> به ترتیب: هشام بن محمد کلبی، جمهرة النسب، ج۲، ص۲۶۲؛ هشام بن محمد کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۲، ص۲؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۴۱۹؛ ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۴، ص۱۴۱.</ref> گفته‌اند.<ref> ضمن این که دیگر منابع اسامی او را دِراء، دِرء و دَرّه نیز گفته‌اند. ر. ک. سمعانی، الانساب، ج۱، ص۲۱۳؛ شهاب‌الدین احمد نویری، نهایة الأرب، ج۲، ص۳۱۱؛ عبدالرحمن سهیلی، الروض الأنف فی شرح السیرة النبویه، ج۱، ص۱۱۱.</ref>


[[ازد]] که در بعضی از مصادر "أسْد" (به سکون سین)<ref> این غیر از "أسَد" (به فتح سین) است که نام قبیله‌ای معروف است.</ref> خوانده شده است،<ref> هشام بن محمد کلبی، جمهرة النسب، ج۲، ص۲۶۲؛ هشام بن محمد کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۲، ص۲؛ ابوعبید قاسم بن ‌سلاّم، کتاب النسب، چاپ اول، ۱۴۱۰.</ref> دارای بطون بسیاری است که تعداد آن را بیش از بیست و شش بطن بزرگ برشمرده‌اند.<ref> خیرالدین زرکلی، الأعلام، ج۲، ص۲۹۰.</ref>
[[ازد]] که در بعضی از مصادر "أسْد" (به سکون سین)<ref> این غیر از "أسَد" (به فتح سین) است که نام قبیله‌ای معروف است.</ref> خوانده شده است،<ref> هشام بن محمد کلبی، جمهرة النسب، ج۲، ص۲۶۲؛ هشام بن محمد کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۲، ص۲؛ ابوعبید قاسم بن ‌سلاّم، کتاب النسب، چاپ اول، ۱۴۱۰.</ref> دارای بطون بسیاری است که تعداد آن را بیش از بیست و شش بطن بزرگ برشمرده‌اند.<ref> خیرالدین زرکلی، الأعلام، ج۲، ص۲۹۰.</ref>
خط ۳۰: خط ۳۰:
گروه بزرگی از ازد سراة به [[رهبری]] [[مالک بن فهم دوسی]] در دوره "[[ملوک الطوایفی]] اشکانیان"<ref> محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج ۱، ص۶۰۹؛ یعقوبی، تاریخ، ج۱، ص۲۰۸؛ ابوعلی مسکویه؛ تجارب الامم، ج۱، ص۱۰۳.</ref> و یا "[[دوره فترت]]"<ref> مطهر بن طاهر مقدسی، آفرینش و تاریخ، مجلد اول تا سوم، ص۵۳۷.</ref> به [[عراق]] [[مهاجرت]] کردند.<ref>ابن قتیبه، المعارف، ۶۴۵؛ مسعودی، مروج الذهب، ج۱، ص۲۸۸؛ یعقوبی، تاریخ، ج۱، ص۲۰۸</ref> آنها توانستند با بهره‌گیری از [[ضعف]] [[حکام]] آنجا -به ویژه در دوره فترت میان [[انحطاط]] و [[سقوط]] اشکانیان و روی کار آمدن ساسانیان- و نیز فرصتی که بواسطه [[جنگ‌های داخلی]] [[حکام]] منطقه دست داد،<ref>عبدالعزیز سالم، تاریخ العرب قبل الاسلام، ص۱۷۴.</ref> با [[شکست]] [[فرمانداران]] تابع [[ایران]] در عمان و [[بحرین]]، بر حیره مسلط شوند و [[پادشاهی]] مستقلی را در آنجا بنیان نهند که پس از مالک به فرزندش [[جذیمة بن مالک]] ملقب به ابرش رسید.<ref> محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج ۱، ص۶۱۱-۶۱۲؛ عمر بن رسول، طرفة الاصحاب فی معرفة الاصحاب، ص۳۳</ref> وی مدتی طولانی بر مناطق تحت [[نفوذ]] ازدی‌ها در [[عراق]] -که منطقه‌ای وسیع مابین [[حیره]] و [[انبار]]، بقه، [[هیت]] و اطراف آن، [[عین التمر]] حدود دشت تا غُمیر و قطقطانه و خفیّه و مجاور آن بود را در بر می‌گرفت،-<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۱، ص۶۱۳؛ حمزه اصفهانی، سنی ملوک الارض و الانبیاء، ص۱۰۰.</ref> [[حکومت]] کرد.
گروه بزرگی از ازد سراة به [[رهبری]] [[مالک بن فهم دوسی]] در دوره "[[ملوک الطوایفی]] اشکانیان"<ref> محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج ۱، ص۶۰۹؛ یعقوبی، تاریخ، ج۱، ص۲۰۸؛ ابوعلی مسکویه؛ تجارب الامم، ج۱، ص۱۰۳.</ref> و یا "[[دوره فترت]]"<ref> مطهر بن طاهر مقدسی، آفرینش و تاریخ، مجلد اول تا سوم، ص۵۳۷.</ref> به [[عراق]] [[مهاجرت]] کردند.<ref>ابن قتیبه، المعارف، ۶۴۵؛ مسعودی، مروج الذهب، ج۱، ص۲۸۸؛ یعقوبی، تاریخ، ج۱، ص۲۰۸</ref> آنها توانستند با بهره‌گیری از [[ضعف]] [[حکام]] آنجا -به ویژه در دوره فترت میان [[انحطاط]] و [[سقوط]] اشکانیان و روی کار آمدن ساسانیان- و نیز فرصتی که بواسطه [[جنگ‌های داخلی]] [[حکام]] منطقه دست داد،<ref>عبدالعزیز سالم، تاریخ العرب قبل الاسلام، ص۱۷۴.</ref> با [[شکست]] [[فرمانداران]] تابع [[ایران]] در عمان و [[بحرین]]، بر حیره مسلط شوند و [[پادشاهی]] مستقلی را در آنجا بنیان نهند که پس از مالک به فرزندش [[جذیمة بن مالک]] ملقب به ابرش رسید.<ref> محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج ۱، ص۶۱۱-۶۱۲؛ عمر بن رسول، طرفة الاصحاب فی معرفة الاصحاب، ص۳۳</ref> وی مدتی طولانی بر مناطق تحت [[نفوذ]] ازدی‌ها در [[عراق]] -که منطقه‌ای وسیع مابین [[حیره]] و [[انبار]]، بقه، [[هیت]] و اطراف آن، [[عین التمر]] حدود دشت تا غُمیر و قطقطانه و خفیّه و مجاور آن بود را در بر می‌گرفت،-<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۱، ص۶۱۳؛ حمزه اصفهانی، سنی ملوک الارض و الانبیاء، ص۱۰۰.</ref> [[حکومت]] کرد.


جذیمه بواسطه نداشتن فرزند به هنگام مرگ [[وصیت]] کرد که بعد او خواهرزاده‌اش [[عمرو بن عدی]] از [[قبیله]] [[لخم]]، حکومت حیره را به‌دست گیرد؛ بدین ترتیب پادشاهی از [[قبیله ازد]] خارج شد و به [[خاندان]] لخم رسید. از آن پس، [[سرنوشت]] ازدیان [[مهاجر]] به عراق به سرنوشت [[سلسله]] مشهور [[آل لخم]] گره خورد.
جذیمه بواسطه نداشتن فرزند به هنگام مرگ [[وصیت]] کرد که بعد او خواهرزاده‌اش [[عمرو بن عدی]] از [[قبیله]] [[لخم]]، حکومت حیره را به‌دست گیرد؛ بدین ترتیب پادشاهی از [[قبیله ازد]] خارج شد و به [[خاندان]] لخم رسید. از آن پس، [[سرنوشت]] ازدیان [[مهاجر]] به عراق به سرنوشت سلسله مشهور [[آل لخم]] گره خورد.


حیره بخصوص در قرون پنجم و ششم میلادی موقعیت خاصی یافت. این [[سرزمین]] که موقفی میانی و حایل داشت با قرار دادن نیروهای [[جنگی]] خویش در [[اختیار]] شاهان، تکیه‌گاهی برای [[دولت]] ساسانی به شمار می‌رفت.<ref> بیگولوسکایا، اعراب حدود مرزهای روم شرقی و ایران، ص۱۴۳. خامسی پور، لیلا؛ قبیله ازد و نقش آن در تاریخ اسلام و ایران، ص۲۸-۲۹.</ref>
حیره بخصوص در قرون پنجم و ششم میلادی موقعیت خاصی یافت. این [[سرزمین]] که موقفی میانی و حایل داشت با قرار دادن نیروهای [[جنگی]] خویش در [[اختیار]] شاهان، تکیه‌گاهی برای [[دولت]] ساسانی به شمار می‌رفت.<ref> بیگولوسکایا، اعراب حدود مرزهای روم شرقی و ایران، ص۱۴۳. خامسی پور، لیلا؛ قبیله ازد و نقش آن در تاریخ اسلام و ایران، ص۲۸-۲۹.</ref>
خط ۵۰: خط ۵۰:
گزارش‌هایی هم از حضور ازدیانی در [[طائف]]<ref> ابن عبدربه، العقد الفرید، ج۲، ص۳۷؛ حسن بن احمد همدانی، صفة جزیرة العرب،۳۳۰-۳۳۱.</ref> و نیز سکونت شمار اندکی از آنان در [[شهر]] [[نجران]] در دست است.<ref> بلاذری، فتوح البلدان، ص۳۰؛ حسن بن احمد همدانی، صفة جزیرة العرب، ص۳۲۶.</ref> ضمن این که درباره سکنای ازدیان در یثرب، [[روایات]][[سخن]] از آن دارند که [[حاکمیت]] در آن دیار پیش‌تر با [[مهاجران]] [[یهود]] بوده که پس از کشمکش‌هایی میان آنان و ازدیان تازه وارد، به ویژه دو تیره [[اوس و خزرج]] -[[فرزندان]] [[حارثة بن ثعلبة بن عمرو بن عامر]] -، سرانجام [[یهودیان]] مغلوب شده میدان را به ازدیان وانهادند.<ref> ازرقی، اخبار مکه، ج۱، ص۹۶؛ بلاذری، فتوح البلدان، ص۳۰؛ یعقوبی، تاریخ، ج۱، ص۲۰۳-۲۰۴.</ref> از آن پس، اوس و خزرج جایگزین آنها در شهر شدند و یهودیان در خارج شهر اقامت گزیدند. <ref> بلاذری، فتوح البلدان، ص۳۰.</ref>
گزارش‌هایی هم از حضور ازدیانی در [[طائف]]<ref> ابن عبدربه، العقد الفرید، ج۲، ص۳۷؛ حسن بن احمد همدانی، صفة جزیرة العرب،۳۳۰-۳۳۱.</ref> و نیز سکونت شمار اندکی از آنان در [[شهر]] [[نجران]] در دست است.<ref> بلاذری، فتوح البلدان، ص۳۰؛ حسن بن احمد همدانی، صفة جزیرة العرب، ص۳۲۶.</ref> ضمن این که درباره سکنای ازدیان در یثرب، [[روایات]][[سخن]] از آن دارند که [[حاکمیت]] در آن دیار پیش‌تر با [[مهاجران]] [[یهود]] بوده که پس از کشمکش‌هایی میان آنان و ازدیان تازه وارد، به ویژه دو تیره [[اوس و خزرج]] -[[فرزندان]] [[حارثة بن ثعلبة بن عمرو بن عامر]] -، سرانجام [[یهودیان]] مغلوب شده میدان را به ازدیان وانهادند.<ref> ازرقی، اخبار مکه، ج۱، ص۹۶؛ بلاذری، فتوح البلدان، ص۳۰؛ یعقوبی، تاریخ، ج۱، ص۲۰۳-۲۰۴.</ref> از آن پس، اوس و خزرج جایگزین آنها در شهر شدند و یهودیان در خارج شهر اقامت گزیدند. <ref> بلاذری، فتوح البلدان، ص۳۰.</ref>


اما سرزمین‌ "سراة" که [[سلسله]] ارتفاعاتی است میان تهامه و نجد که از [[سرزمین]] [[یمن]] به سمت [[شام]] امتداد یافته است، پذیرای گسترده‌ترین [[مهاجرت]] ازدیان بود. این ارتفاعات، خود به چند قسمت تقسیم می‌‌شود و به مجموع آنها سَرَواة اطلاق می‌شود.<ref> یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۳، ص۲۰۴-۲۰۵.</ref> از آن پس به ازدیانی که ساکن سراة شدند، [[ازد]] سراة گفته شده است.
اما سرزمین‌ "سراة" که سلسله ارتفاعاتی است میان تهامه و نجد که از [[سرزمین]] [[یمن]] به سمت [[شام]] امتداد یافته است، پذیرای گسترده‌ترین [[مهاجرت]] ازدیان بود. این ارتفاعات، خود به چند قسمت تقسیم می‌‌شود و به مجموع آنها سَرَواة اطلاق می‌شود.<ref> یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۳، ص۲۰۴-۲۰۵.</ref> از آن پس به ازدیانی که ساکن سراة شدند، [[ازد]] سراة گفته شده است.


[[همدانی]] در کتاب خود، [[طوایف]] و تیره‌های [[ازدی]] را که به سرات مهاجرت کرده بودند را [[قبایل]] «حجر بن هنو»، «لهب»، «ناه»، «غامد»، گروه‌هایی از «دوس»، «شکر»، «بارق»، «حاء»، «[[علی بن عثمان]]»، «نمر»، «حوالة ثمالة»، «سلامان»، «بقوم»، «شمران» و «عمرو» عنوان کرده<ref>حسن بن احمد همدانی، صفة جزیرة العرب،ص۳۳۰.</ref>، سپس در بیان سکونت هر یک از آنان، به سراة خاص آنان اشاره کرده است. <ref>حسن بن احمد همدانی، صفة جزیرة العرب،ص۱۳۰-۱۳۱. خامسی پور، لیلا؛ قبیله ازد و نقش آن در تاریخ اسلام و ایران، ص۳۱.</ref>
[[همدانی]] در کتاب خود، [[طوایف]] و تیره‌های [[ازدی]] را که به سرات مهاجرت کرده بودند را [[قبایل]] «حجر بن هنو»، «لهب»، «ناه»، «غامد»، گروه‌هایی از «دوس»، «شکر»، «بارق»، «حاء»، «[[علی بن عثمان]]»، «نمر»، «حوالة ثمالة»، «سلامان»، «بقوم»، «شمران» و «عمرو» عنوان کرده<ref>حسن بن احمد همدانی، صفة جزیرة العرب،ص۳۳۰.</ref>، سپس در بیان سکونت هر یک از آنان، به سراة خاص آنان اشاره کرده است. <ref>حسن بن احمد همدانی، صفة جزیرة العرب،ص۱۳۰-۱۳۱. خامسی پور، لیلا؛ قبیله ازد و نقش آن در تاریخ اسلام و ایران، ص۳۱.</ref>
۲۱۸٬۱۴۸

ویرایش