آزادی در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
خط ۶: خط ۶:
}}
}}


==مقدمه==
== مقدمه ==
در [[زبان فارسی]] دو واژه آزادی و [[رهایی]]، نقطه مقابل [[محدودیت]]، قید و بند، [[اسارت]] و مجبور بودن به کار رفته است. معادلِ عربیِ واژه‌های آزادی و رهایی، دو واژه [[حریت]] و [[اختیار]] است؛ چنان که معادل [[انگلیسی]] آن دو Freedom و Liberty است.
در [[زبان فارسی]] دو واژه آزادی و [[رهایی]]، نقطه مقابل [[محدودیت]]، قید و بند، [[اسارت]] و مجبور بودن به کار رفته است. معادلِ عربیِ واژه‌های آزادی و رهایی، دو واژه [[حریت]] و [[اختیار]] است؛ چنان که معادل [[انگلیسی]] آن دو Freedom و Liberty است.


خط ۱۹: خط ۱۹:
[[آزادی بیان]]، [[آزادی عقیده]]، [[آزادی]] [[رفتار]]، [[آزادی اقتصادی]] و [[آزادی سیاسی]] از شاخه‌های آزادی اجتماعی به شمار می‌‌روند.<ref>[[سید حسین اسحاقی|اسحاقی]] و [[محمد جواد اصغری|اصغری]]، [[آزادی - اسحاقی و اصغری (مقاله)|مقاله «آزادی»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۵۲-۵۹.</ref>
[[آزادی بیان]]، [[آزادی عقیده]]، [[آزادی]] [[رفتار]]، [[آزادی اقتصادی]] و [[آزادی سیاسی]] از شاخه‌های آزادی اجتماعی به شمار می‌‌روند.<ref>[[سید حسین اسحاقی|اسحاقی]] و [[محمد جواد اصغری|اصغری]]، [[آزادی - اسحاقی و اصغری (مقاله)|مقاله «آزادی»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۵۲-۵۹.</ref>


==[[آزادی معنوی]]==
== [[آزادی معنوی]] ==
این آزادی بدان معناست که انسان غریزه‌های خود را مهار کند و در بند [[غضب]]، [[حرص]]، [[طمع]]، [[جاه‌طلبی]] و افزون خواهی نباشد؛ [[انسانی]] [[آزاد]] است که اسیر بت‌های درونی خود نشود <ref>نهج البلاغه، نامه ۳۱</ref>. آزادی معنوی مقدس‌ترین نوع آزادی و [[هدف]] [[پیامبران الهی]] است. [[قرآن کریم]] یکی از [[فلسفه‌های بعثت]] [[انبیا]] را آزادی [[انسان‌ها]] از اسارت درونی می‌‌داند {{متن قرآن|الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الْأُمِّيَّ الَّذِي يَجِدُونَهُ مَكْتُوبًا عِنْدَهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِيلِ يَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنْكَرِ وَيُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّبَاتِ وَيُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبَائِثَ وَيَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْلَالَ الَّتِي كَانَتْ عَلَيْهِمْ فَالَّذِينَ آمَنُوا بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِي أُنْزِلَ مَعَهُ أُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ}}<ref>«همان کسان که از فرستاده پیام‌آور درس ناخوانده پیروی می‌کنند، همان که (نام) او را نزد خویش در تورات و انجیل نوشته می‌یابند؛ آنان را به نیکی فرمان می‌دهد و از بدی باز می‌دارد و چیزهای پاکیزه را بر آنان حلال و چیزهای ناپاک را بر آنان حرام می‌گرداند و بار (تکلیف) های گران و بندهایی را که بر آنها (بسته) بود از آنان برمی‌دارد، پس کسانی که به او ایمان آورده و او را بزرگ داشته و بدو یاری رسانده‌اند و از نوری که همراه وی فرو فرستاده شده است پیروی کرده‌اند رستگارند» سوره اعراف، آیه ۱۵۷.</ref>، {{متن قرآن|وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا وَاذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَكُنْتُمْ عَلَى شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ}}<ref>«و همگان به ریسمان خداوند بیاویزید و مپرا کنید و نعمت‌های خداوند را بر خود فرا یاد آورید که دشمنان (همدیگر) بودید و خداوند دل‌های شما را الفت داد و به نعمت او با هم برادر شدید و در لبه پرتگاهی از آتش بودید که شما را از آن رهانید؛ بدین‌گونه خداوند آیات خود را برای شما روشن می‌گوید باشد که شما راهیاب گردید» سوره آل عمران، آیه ۱۰۳.</ref>، {{متن قرآن|كَمَا أَرْسَلْنَا فِيكُمْ رَسُولًا مِنْكُمْ يَتْلُو عَلَيْكُمْ آيَاتِنَا وَيُزَكِّيكُمْ وَيُعَلِّمُكُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُعَلِّمُكُمْ مَا لَمْ تَكُونُوا تَعْلَمُونَ}}<ref>«چنان که از خودتان پیامبری در میان شما فرستادیم که آیه‌های ما را بر شما می‌خواند و (جان) شما را پاکیزه می‌گرداند و به شما کتاب آسمانی و فرزانگی می‌آموزد و آنچه را نمی‌دانستید به شما یاد می‌دهد» سوره بقره، آیه ۱۵۱.</ref>، {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا يُحْيِيكُمْ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ وَأَنَّهُ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ}}<ref>«ای مؤمنان! (ندای) خداوند و پیامبر را هر گاه شما را به چیزی فرا خوانند که به شما زندگی می‌بخشد پاسخ دهید و بدانید که خداوند میان آدمی و دل او میانجی می‌شود و (بدانید که) به نزد وی گرد آورده می‌شوید» سوره انفال، آیه ۲۴.</ref>، {{متن قرآن|أَفَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ وَأَضَلَّهُ اللَّهُ عَلَى عِلْمٍ وَخَتَمَ عَلَى سَمْعِهِ وَقَلْبِهِ وَجَعَلَ عَلَى بَصَرِهِ غِشَاوَةً فَمَنْ يَهْدِيهِ مِنْ بَعْدِ اللَّهِ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ}}<ref>«آیا آن کس را دیدی که هوای (نفس) خود را، خدای خویش گرفته است و خداوند او را از روی آگاهی به حال وی در گمراهی واگذاشته و بر گوش و دل او مهر نهاده و بر چشم او پرده‌ای کشیده است؟ پس چه کسی پس از خداوند او را رهنمون خواهد شد؟ آیا پند نمی‌گیرید؟» سوره جاثیه، آیه ۲۳.</ref>، {{متن قرآن|كُلُّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ رَهِينَةٌ}}<ref>«هر کس در گرو کاری است که انجام داده است» سوره مدثر، آیه ۳۸.</ref>. این [[آیات]] به آزادی درونی و [[نجات]] انسان از اسارت نفس و موهومات و [[خرافات]] اشاره دارد.
این آزادی بدان معناست که انسان غریزه‌های خود را مهار کند و در بند [[غضب]]، [[حرص]]، [[طمع]]، [[جاه‌طلبی]] و افزون خواهی نباشد؛ [[انسانی]] [[آزاد]] است که اسیر بت‌های درونی خود نشود <ref>نهج البلاغه، نامه ۳۱</ref>. آزادی معنوی مقدس‌ترین نوع آزادی و [[هدف]] [[پیامبران الهی]] است. [[قرآن کریم]] یکی از [[فلسفه‌های بعثت]] [[انبیا]] را آزادی [[انسان‌ها]] از اسارت درونی می‌‌داند {{متن قرآن|الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الْأُمِّيَّ الَّذِي يَجِدُونَهُ مَكْتُوبًا عِنْدَهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِيلِ يَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنْكَرِ وَيُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّبَاتِ وَيُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبَائِثَ وَيَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْلَالَ الَّتِي كَانَتْ عَلَيْهِمْ فَالَّذِينَ آمَنُوا بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِي أُنْزِلَ مَعَهُ أُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ}}<ref>«همان کسان که از فرستاده پیام‌آور درس ناخوانده پیروی می‌کنند، همان که (نام) او را نزد خویش در تورات و انجیل نوشته می‌یابند؛ آنان را به نیکی فرمان می‌دهد و از بدی باز می‌دارد و چیزهای پاکیزه را بر آنان حلال و چیزهای ناپاک را بر آنان حرام می‌گرداند و بار (تکلیف) های گران و بندهایی را که بر آنها (بسته) بود از آنان برمی‌دارد، پس کسانی که به او ایمان آورده و او را بزرگ داشته و بدو یاری رسانده‌اند و از نوری که همراه وی فرو فرستاده شده است پیروی کرده‌اند رستگارند» سوره اعراف، آیه ۱۵۷.</ref>، {{متن قرآن|وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا وَاذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَكُنْتُمْ عَلَى شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ}}<ref>«و همگان به ریسمان خداوند بیاویزید و مپرا کنید و نعمت‌های خداوند را بر خود فرا یاد آورید که دشمنان (همدیگر) بودید و خداوند دل‌های شما را الفت داد و به نعمت او با هم برادر شدید و در لبه پرتگاهی از آتش بودید که شما را از آن رهانید؛ بدین‌گونه خداوند آیات خود را برای شما روشن می‌گوید باشد که شما راهیاب گردید» سوره آل عمران، آیه ۱۰۳.</ref>، {{متن قرآن|كَمَا أَرْسَلْنَا فِيكُمْ رَسُولًا مِنْكُمْ يَتْلُو عَلَيْكُمْ آيَاتِنَا وَيُزَكِّيكُمْ وَيُعَلِّمُكُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُعَلِّمُكُمْ مَا لَمْ تَكُونُوا تَعْلَمُونَ}}<ref>«چنان که از خودتان پیامبری در میان شما فرستادیم که آیه‌های ما را بر شما می‌خواند و (جان) شما را پاکیزه می‌گرداند و به شما کتاب آسمانی و فرزانگی می‌آموزد و آنچه را نمی‌دانستید به شما یاد می‌دهد» سوره بقره، آیه ۱۵۱.</ref>، {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا يُحْيِيكُمْ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ وَأَنَّهُ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ}}<ref>«ای مؤمنان! (ندای) خداوند و پیامبر را هر گاه شما را به چیزی فرا خوانند که به شما زندگی می‌بخشد پاسخ دهید و بدانید که خداوند میان آدمی و دل او میانجی می‌شود و (بدانید که) به نزد وی گرد آورده می‌شوید» سوره انفال، آیه ۲۴.</ref>، {{متن قرآن|أَفَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ وَأَضَلَّهُ اللَّهُ عَلَى عِلْمٍ وَخَتَمَ عَلَى سَمْعِهِ وَقَلْبِهِ وَجَعَلَ عَلَى بَصَرِهِ غِشَاوَةً فَمَنْ يَهْدِيهِ مِنْ بَعْدِ اللَّهِ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ}}<ref>«آیا آن کس را دیدی که هوای (نفس) خود را، خدای خویش گرفته است و خداوند او را از روی آگاهی به حال وی در گمراهی واگذاشته و بر گوش و دل او مهر نهاده و بر چشم او پرده‌ای کشیده است؟ پس چه کسی پس از خداوند او را رهنمون خواهد شد؟ آیا پند نمی‌گیرید؟» سوره جاثیه، آیه ۲۳.</ref>، {{متن قرآن|كُلُّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ رَهِينَةٌ}}<ref>«هر کس در گرو کاری است که انجام داده است» سوره مدثر، آیه ۳۸.</ref>. این [[آیات]] به آزادی درونی و [[نجات]] انسان از اسارت نفس و موهومات و [[خرافات]] اشاره دارد.


البته [[قرآن]] در همه مواردی که [[قصه]] [[بنی اسرائیل]] و نجات آنها از اسارت [[فرعون]] را مطرح می‌‌کند به آزادی از اسارت بیرونی و نجات از چنگال [[طاغوت‌ها]] نیز اشاره دارد {{متن قرآن|إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلا فِي الأَرْضِ وَجَعَلَ أَهْلَهَا شِيَعًا يَسْتَضْعِفُ طَائِفَةً مِّنْهُمْ يُذَبِّحُ أَبْنَاءَهُمْ وَيَسْتَحْيِي نِسَاءهُمْ إِنَّهُ كَانَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ وَنُرِيدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ وَنُمَكِّنَ لَهُمْ فِي الأَرْضِ وَنُرِي فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَجُنُودَهُمَا مِنْهُم مَّا كَانُوا يَحْذَرُونَ وَأَوْحَيْنَا إِلَى أُمِّ مُوسَى أَنْ أَرْضِعِيهِ فَإِذَا خِفْتِ عَلَيْهِ فَأَلْقِيهِ فِي الْيَمِّ وَلا تَخَافِي وَلا تَحْزَنِي إِنَّا رَادُّوهُ إِلَيْكِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِينَ فَالْتَقَطَهُ آلُ فِرْعَوْنَ لِيَكُونَ لَهُمْ عَدُوًّا وَحَزَنًا إِنَّ فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَجُنُودَهُمَا كَانُوا خَاطِئِينَ وَقَالَتِ امْرَأَتُ فِرْعَوْنَ قُرَّتُ عَيْنٍ لِّي وَلَكَ لا تَقْتُلُوهُ عَسَى أَن يَنفَعَنَا أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَدًا وَهُمْ لا يَشْعُرُونَ }}<ref>«بی‌گمان فرعون در زمین (مصر) گردنکشی ورزید و مردم آنجا را دسته‌دسته کرد. دسته‌ای از آنان را به ناتوانی می‌کشاند، پسرانشان را سر می‌برید و زنانشان را زنده وا می‌نهاد، به یقین او از تبهکاران بود. و برآنیم که بر آنان که در زمین ناتوان شمرده شده‌اند منّت گذاریم و آنان را پیشوا گردانیم و آنان را وارثان (روی زمین) کنیم. و به آنان در این (سر) زمین توانایی بخشیم و با آنان به فرعون و هامان و سپاه آن دو، چیزی را که از آن می‌هراسیدند نشان دهیم. و به مادر موسی الهام کردیم که به او شیر بده و اگر بر (جان) او ترسیدی او را (در صندوقی بنه و) به دریا فکن و مهراس و اندوهگین مباش! ما او را به تو باز می‌گردانیم و او را از پیامبران خواهیم کرد. آنگاه فرعونیان او را (از آب) گرفتند تا به فرجام، دشمن آنان و مایه اندوهشان گردد؛ بی‌گمان فرعون و هامان و سپاه آن دو لغزشکار بودند. و همسر فرعون گفت: روشنی چشمی برای من و توست، او را نکشید باشد که به ما سود رساند یا آنکه او را به فرزندی بگیریم و آنان درنمی‌یافتند (که چه می‌کنند)» سوره قصص، آیه ۴-۹.</ref> اما یکی از نقاط تمایز آزادی در [[فرهنگ اسلامی]] تأکید بر آزادی معنوی و درونی در کنار آزادی اجتماعی است. [[فیلسوفان]] و [[اندیشمندان]] غربی عموماً به آزادی اجتماعی و بیرونی اهمیت داده‌اند، در حالی که اگر آزادی درونی نباشد، آزادی بیرونی هم به معنای درست و کامل آن هیچ گاه تحقق نمی‌یابد <ref>گفتارهای معنوی، ص ۱۰ـ ۱۷</ref>.
البته [[قرآن]] در همه مواردی که [[قصه]] [[بنی اسرائیل]] و نجات آنها از اسارت [[فرعون]] را مطرح می‌‌کند به آزادی از اسارت بیرونی و نجات از چنگال [[طاغوت‌ها]] نیز اشاره دارد {{متن قرآن|إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلا فِي الأَرْضِ وَجَعَلَ أَهْلَهَا شِيَعًا يَسْتَضْعِفُ طَائِفَةً مِّنْهُمْ يُذَبِّحُ أَبْنَاءَهُمْ وَيَسْتَحْيِي نِسَاءهُمْ إِنَّهُ كَانَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ وَنُرِيدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ وَنُمَكِّنَ لَهُمْ فِي الأَرْضِ وَنُرِي فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَجُنُودَهُمَا مِنْهُم مَّا كَانُوا يَحْذَرُونَ وَأَوْحَيْنَا إِلَى أُمِّ مُوسَى أَنْ أَرْضِعِيهِ فَإِذَا خِفْتِ عَلَيْهِ فَأَلْقِيهِ فِي الْيَمِّ وَلا تَخَافِي وَلا تَحْزَنِي إِنَّا رَادُّوهُ إِلَيْكِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِينَ فَالْتَقَطَهُ آلُ فِرْعَوْنَ لِيَكُونَ لَهُمْ عَدُوًّا وَحَزَنًا إِنَّ فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَجُنُودَهُمَا كَانُوا خَاطِئِينَ وَقَالَتِ امْرَأَتُ فِرْعَوْنَ قُرَّتُ عَيْنٍ لِّي وَلَكَ لا تَقْتُلُوهُ عَسَى أَن يَنفَعَنَا أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَدًا وَهُمْ لا يَشْعُرُونَ }}<ref>«بی‌گمان فرعون در زمین (مصر) گردنکشی ورزید و مردم آنجا را دسته‌دسته کرد. دسته‌ای از آنان را به ناتوانی می‌کشاند، پسرانشان را سر می‌برید و زنانشان را زنده وا می‌نهاد، به یقین او از تبهکاران بود. و برآنیم که بر آنان که در زمین ناتوان شمرده شده‌اند منّت گذاریم و آنان را پیشوا گردانیم و آنان را وارثان (روی زمین) کنیم. و به آنان در این (سر) زمین توانایی بخشیم و با آنان به فرعون و هامان و سپاه آن دو، چیزی را که از آن می‌هراسیدند نشان دهیم. و به مادر موسی الهام کردیم که به او شیر بده و اگر بر (جان) او ترسیدی او را (در صندوقی بنه و) به دریا فکن و مهراس و اندوهگین مباش! ما او را به تو باز می‌گردانیم و او را از پیامبران خواهیم کرد. آنگاه فرعونیان او را (از آب) گرفتند تا به فرجام، دشمن آنان و مایه اندوهشان گردد؛ بی‌گمان فرعون و هامان و سپاه آن دو لغزشکار بودند. و همسر فرعون گفت: روشنی چشمی برای من و توست، او را نکشید باشد که به ما سود رساند یا آنکه او را به فرزندی بگیریم و آنان درنمی‌یافتند (که چه می‌کنند)» سوره قصص، آیه ۴-۹.</ref> اما یکی از نقاط تمایز آزادی در [[فرهنگ اسلامی]] تأکید بر آزادی معنوی و درونی در کنار آزادی اجتماعی است. [[فیلسوفان]] و [[اندیشمندان]] غربی عموماً به آزادی اجتماعی و بیرونی اهمیت داده‌اند، در حالی که اگر آزادی درونی نباشد، آزادی بیرونی هم به معنای درست و کامل آن هیچ گاه تحقق نمی‌یابد <ref>گفتارهای معنوی، ص ۱۰ـ ۱۷</ref>.


مبنای آزادی معنوی در [[اسلام]]، [[کرامت انسان]] است. در فرهنگ اسلامی[[انسان]] [[خلیفه خدا در زمین]] {{متن قرآن|وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً قَالُوا أَتَجْعَلُ فِيهَا مَنْ يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که پروردگارت به فرشتگان فرمود: می‌خواهم جانشینی در زمین بگمارم، گفتند: آیا کسی را در آن می‌گماری که در آن تباهی می‌کند و خون‌ها می‌ریزد در حالی که ما تو را با سپاس، به پاکی می‌ستاییم و تو را پاک می‌شمریم؛ فرمود: من چیزی می‌دانم که شما نمی‌دانید» سوره بقره، آیه ۳۰.</ref>، حامل [[امانت الهی]] {{متن قرآن|إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنْسَانُ إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولًا}}<ref>«ما امانت را بر آسمان‌ها و زمین و کوه‌ها عرضه کردیم، از برداشتن آن سر برتافتند و از آن هراسیدند و آدمی آن را برداشت؛ بی‌گمان او ستمکاره‌ای نادان است» سوره احزاب، آیه ۷۲.</ref> و دارای بالاترین ظرفیت [[علمی]] ممکن {{متن قرآن|وَعَلَّمَ آدَمَ الأَسْمَاء كُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلائِكَةِ فَقَالَ أَنبِئُونِي بِأَسْمَاء هَؤُلاء إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ قَالُواْ سُبْحَانَكَ لاَ عِلْمَ لَنَا إِلاَّ مَا عَلَّمْتَنَا إِنَّكَ أَنتَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ قَالَ يَا آدَمُ أَنبِئْهُم بِأَسْمَائِهِمْ فَلَمَّا أَنبَأَهُمْ بِأَسْمَائِهِمْ قَالَ أَلَمْ أَقُل لَّكُمْ إِنِّي أَعْلَمُ غَيْبَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَأَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَمَا كُنتُمْ تَكْتُمُونَ}}<ref>«و همه نام‌ها را به آدم آموخت سپس آنان را بر فرشتگان عرضه کرد و گفت: اگر راست می‌گویید نام‌های اینان را به من بگویید. گفتند: پاکاکه تویی! ما دانشی جز آنچه تو به ما آموخته‌ای، نداریم، بی‌گمان تویی که دانای فرزانه‌ای. فرمود: ای آدم! آنان را از نام‌های اینان آگاه ساز! و چون آنان را از نام‌های اینان آگاهانید فرمود:آیا به شما نگفته بودم که من نهان آسمان‌ها و زمین را می‌دانم و از آنچه آشکار می‌کنید و پوشیده می‌داشتید آگاهم؟» سوره بقره، آیه ۳۱-۳۳.</ref> فطرتی [[خدا]] آشنا {{متن قرآن|وَإِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنِي آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَى أَنْفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ قَالُوا بَلَى شَهِدْنَا أَنْ تَقُولُوا يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّا كُنَّا عَنْ هَذَا غَافِلِينَ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که پروردگارت از پشت فرزندان آدم، زاده‌های آنها را برآورد و از آنان بر خودشان گواهی گرفت که آیا من پروردگارتان نیستم؟ گفتند: چرا، گواهی می‌دهیم؛ مبادا که در رستخیز بگویید ما از این ناآگاه بودیم» سوره اعراف، آیه ۱۷۲.</ref> [[کرامت]] و [[شرافت]] ذاتی {{متن قرآن|إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ وَإِنْ أَسَأْتُمْ فَلَهَا فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ الْآخِرَةِ لِيَسُوءُوا وُجُوهَكُمْ وَلِيَدْخُلُوا الْمَسْجِدَ كَمَا دَخَلُوهُ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَلِيُتَبِّرُوا مَا عَلَوْا تَتْبِيرًا}}<ref>«اگر نیکی ورزید به خویش نیکی ورزیده‌اید و اگر بدی کنید به خویش کرده‌اید و چون وعده فرجامین فرا رسد (بندگانی دیگر را می‌فرستیم) تا چهره‌هایتان را اندوهبار گردانند و در آن مسجد وارد گردند چنان که بار نخست وارد آن شده بودند و تا بر هر چه دست یابند از میان» سوره اسراء، آیه ۷.</ref> است که [[نعمت‌های زمین]] برای او {{متن قرآن|فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَلَنْ تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِي وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ أُعِدَّتْ لِلْكَافِرِينَ}}<ref>«و اگر چنین نکردید- که هرگز نمی‌توانید کرد- پس، از آتشی پروا کنید که هیزم آن آدمیان و سنگ‌هاست؛ برای کافران آماده شده است» سوره بقره، آیه ۲۴.</ref> و او برای [[پرستش]] [[خداوند]] {{متن قرآن|وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ}}<ref>«و پریان و آدمیان را نیافریدم جز برای آنکه مرا بپرستند» سوره ذاریات، آیه ۵۶.</ref> [[آفریده]] شده است.
مبنای آزادی معنوی در [[اسلام]]، [[کرامت انسان]] است. در فرهنگ اسلامی[[انسان]] [[خلیفه خدا در زمین]] {{متن قرآن|وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً قَالُوا أَتَجْعَلُ فِيهَا مَنْ يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که پروردگارت به فرشتگان فرمود: می‌خواهم جانشینی در زمین بگمارم، گفتند: آیا کسی را در آن می‌گماری که در آن تباهی می‌کند و خون‌ها می‌ریزد در حالی که ما تو را با سپاس، به پاکی می‌ستاییم و تو را پاک می‌شمریم؛ فرمود: من چیزی می‌دانم که شما نمی‌دانید» سوره بقره، آیه ۳۰.</ref>، حامل [[امانت الهی]] {{متن قرآن|إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنْسَانُ إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولًا}}<ref>«ما امانت را بر آسمان‌ها و زمین و کوه‌ها عرضه کردیم، از برداشتن آن سر برتافتند و از آن هراسیدند و آدمی آن را برداشت؛ بی‌گمان او ستمکاره‌ای نادان است» سوره احزاب، آیه ۷۲.</ref> و دارای بالاترین ظرفیت [[علمی]] ممکن {{متن قرآن|وَعَلَّمَ آدَمَ الأَسْمَاء كُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلائِكَةِ فَقَالَ أَنبِئُونِي بِأَسْمَاء هَؤُلاء إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ قَالُواْ سُبْحَانَكَ لاَ عِلْمَ لَنَا إِلاَّ مَا عَلَّمْتَنَا إِنَّكَ أَنتَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ قَالَ يَا آدَمُ أَنبِئْهُم بِأَسْمَائِهِمْ فَلَمَّا أَنبَأَهُمْ بِأَسْمَائِهِمْ قَالَ أَلَمْ أَقُل لَّكُمْ إِنِّي أَعْلَمُ غَيْبَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَأَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَمَا كُنتُمْ تَكْتُمُونَ}}<ref>«و همه نام‌ها را به آدم آموخت سپس آنان را بر فرشتگان عرضه کرد و گفت: اگر راست می‌گویید نام‌های اینان را به من بگویید. گفتند: پاکاکه تویی! ما دانشی جز آنچه تو به ما آموخته‌ای، نداریم، بی‌گمان تویی که دانای فرزانه‌ای. فرمود: ای آدم! آنان را از نام‌های اینان آگاه ساز! و چون آنان را از نام‌های اینان آگاهانید فرمود:آیا به شما نگفته بودم که من نهان آسمان‌ها و زمین را می‌دانم و از آنچه آشکار می‌کنید و پوشیده می‌داشتید آگاهم؟» سوره بقره، آیه ۳۱-۳۳.</ref> فطرتی [[خدا]] آشنا {{متن قرآن|وَإِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنِي آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَى أَنْفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ قَالُوا بَلَى شَهِدْنَا أَنْ تَقُولُوا يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّا كُنَّا عَنْ هَذَا غَافِلِينَ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که پروردگارت از پشت فرزندان آدم، زاده‌های آنها را برآورد و از آنان بر خودشان گواهی گرفت که آیا من پروردگارتان نیستم؟ گفتند: چرا، گواهی می‌دهیم؛ مبادا که در رستخیز بگویید ما از این ناآگاه بودیم» سوره اعراف، آیه ۱۷۲.</ref> [[کرامت]] و [[شرافت]] ذاتی {{متن قرآن|إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ وَإِنْ أَسَأْتُمْ فَلَهَا فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ الْآخِرَةِ لِيَسُوءُوا وُجُوهَكُمْ وَلِيَدْخُلُوا الْمَسْجِدَ كَمَا دَخَلُوهُ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَلِيُتَبِّرُوا مَا عَلَوْا تَتْبِيرًا}}<ref>«اگر نیکی ورزید به خویش نیکی ورزیده‌اید و اگر بدی کنید به خویش کرده‌اید و چون وعده فرجامین فرا رسد (بندگانی دیگر را می‌فرستیم) تا چهره‌هایتان را اندوهبار گردانند و در آن مسجد وارد گردند چنان که بار نخست وارد آن شده بودند و تا بر هر چه دست یابند از میان» سوره اسراء، آیه ۷.</ref> است که [[نعمت‌های زمین]] برای او {{متن قرآن|فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَلَنْ تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِي وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ أُعِدَّتْ لِلْكَافِرِينَ}}<ref>«و اگر چنین نکردید- که هرگز نمی‌توانید کرد- پس، از آتشی پروا کنید که هیزم آن آدمیان و سنگ‌هاست؛ برای کافران آماده شده است» سوره بقره، آیه ۲۴.</ref> و او برای [[پرستش]] [[خداوند]] {{متن قرآن|وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ}}<ref>«و پریان و آدمیان را نیافریدم جز برای آنکه مرا بپرستند» سوره ذاریات، آیه ۵۶.</ref> [[آفریده]] شده است.


این کرامت، معلول [[مبارزه]] مثبت و معقول با غریزه‌ها و [[هواهای نفسانی]] است و [[انتخاب]] هر عملی که به [[اسارت عقل]] و [[اراده انسان]] بینجامد بر ضدّ [[کرامت]] ومسیر [[رشد]] اوست. [[امام علی]]{{ع}} در همین زمینه می‌‌فرماید: "از [[کرامت نفس]] خود محافظت کن و از هر [[زبونی]] و [[پستی]] [[پرهیز]] کن؛ هر چند آن پستی وسیله رسیدن به [[خواسته‌ها]] باشد زیرا در برابر آنچه از [[سرمایه]] [[شرافت]] و کرامت نفس خود می‌‌دهی چیزی به دست نخواهی آورد، [[بنده]] دیگران مباش چرا که [[خداوند]] تو را [[آزاد]] [[آفریده]] است <ref>{{متن حدیث|وَ أَكْرِمْ نَفْسَكَ عَنْ كُلِّ دَنِيَّةٍ وَ إِنْ سَاقَتْكَ إِلَى الرَّغَائِبِ، فَإِنَّكَ لَنْ تَعْتَاضَ بِمَا تَبْذُلُ مِنْ نَفْسِكَ عِوَضاً؛ وَ لَا تَكُنْ عَبْدَ غَيْرِكَ وَ قَدْ جَعَلَكَ اللَّهُ حُرّاً}}؛ نهج البلاغه، نامه ۳۱</ref>. در این [[حدیث شریف]] نیز کرامت نفس محور و مبنای [[آزادی]] [[انسان]] شمرده شده است.<ref>[[سید حسین اسحاقی|اسحاقی]] و [[محمد جواد اصغری|اصغری]]، [[آزادی - اسحاقی و اصغری (مقاله)|مقاله «آزادی»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۵۲-۵۹.</ref>
این کرامت، معلول [[مبارزه]] مثبت و معقول با غریزه‌ها و [[هواهای نفسانی]] است و [[انتخاب]] هر عملی که به [[اسارت عقل]] و [[اراده انسان]] بینجامد بر ضدّ [[کرامت]] ومسیر [[رشد]] اوست. [[امام علی]]{{ع}} در همین زمینه می‌‌فرماید: "از [[کرامت نفس]] خود محافظت کن و از هر [[زبونی]] و [[پستی]] [[پرهیز]] کن؛ هر چند آن پستی وسیله رسیدن به [[خواسته‌ها]] باشد زیرا در برابر آنچه از [[سرمایه]] [[شرافت]] و کرامت نفس خود می‌‌دهی چیزی به دست نخواهی آورد، [[بنده]] دیگران مباش چرا که [[خداوند]] تو را [[آزاد]] [[آفریده]] است <ref>{{متن حدیث|وَ أَكْرِمْ نَفْسَكَ عَنْ كُلِّ دَنِيَّةٍ وَ إِنْ سَاقَتْكَ إِلَى الرَّغَائِبِ، فَإِنَّكَ لَنْ تَعْتَاضَ بِمَا تَبْذُلُ مِنْ نَفْسِكَ عِوَضاً؛ وَ لَا تَكُنْ عَبْدَ غَيْرِكَ وَ قَدْ جَعَلَكَ اللَّهُ حُرّاً}}؛ نهج البلاغه، نامه ۳۱</ref>. در این [[حدیث شریف]] نیز کرامت نفس محور و مبنای [[آزادی]] [[انسان]] شمرده شده است.<ref>[[سید حسین اسحاقی|اسحاقی]] و [[محمد جواد اصغری|اصغری]]، [[آزادی - اسحاقی و اصغری (مقاله)|مقاله «آزادی»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۵۲-۵۹.</ref>


==[[آزادی بیان]]==
== [[آزادی بیان]] ==
[[امام صادق]]{{ع}} محیطی را که در آن آزادی بیان [[حاکم]] باشد، تبلور [[زندگی]] خوب و [[انسانی]] می‌‌شمارد <ref>روضه کافی،ج۸، ص ۲۲۹</ref>. چرا که رمز [[ترقی]] [[اندیشه‌ها]] و بهره‌مندی‌های ناشی از آن، در اظهار نظر و تضارب آرا نهفته است.
[[امام صادق]]{{ع}} محیطی را که در آن آزادی بیان [[حاکم]] باشد، تبلور [[زندگی]] خوب و [[انسانی]] می‌‌شمارد <ref>روضه کافی، ج۸، ص ۲۲۹</ref>. چرا که رمز [[ترقی]] [[اندیشه‌ها]] و بهره‌مندی‌های ناشی از آن، در اظهار نظر و تضارب آرا نهفته است.


در [[متون دینی]] [[وظایف]] و دستورهایی برای [[مسلمانان]] مقرر گردیده که انجام هر کدام از آنها مستلزم وجود آزادی بیان برای [[پیروان]] [[دین]] است و بدون آزادی بیان، در متن [[دین]]، به ویژه در [[قلمرو]] مسائل [[سیاسی]] و [[اجتماعی]]، انجام چنین وظایفی امکان پذیر نیست. [[امر به معروف و نهی از منکر]] که [[آیات]] متعدد [[قرآن]] و [[احادیث]] فراوان [[ائمه هدی]]{{عم}} بر آن تأکید کرده از آن جمله است.
در [[متون دینی]] [[وظایف]] و دستورهایی برای [[مسلمانان]] مقرر گردیده که انجام هر کدام از آنها مستلزم وجود آزادی بیان برای [[پیروان]] [[دین]] است و بدون آزادی بیان، در متن [[دین]]، به ویژه در [[قلمرو]] مسائل [[سیاسی]] و [[اجتماعی]]، انجام چنین وظایفی امکان پذیر نیست. [[امر به معروف و نهی از منکر]] که [[آیات]] متعدد [[قرآن]] و [[احادیث]] فراوان [[ائمه هدی]]{{عم}} بر آن تأکید کرده از آن جمله است.
خط ۵۱: خط ۵۱:
بیان این نکته هم لازم است که گرچه اسلام [[آزادی بیان]] و قلم را برای همگان در [[جامعه اسلامی]] پذیرفته است، ولی حدود و مقرراتی برای آن مشخص کرده که در صورت رعایت نکردن آنها به [[هرج و مرج]] [[فرهنگی]] تبدیل خواهد شد. مهم ترین این محدودیت‌ها در این زمینه عبارتند از: ممنوعیت توهین به [[مقدّسات]] {{متن قرآن|وَلَا تَسُبُّوا الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَيَسُبُّوا اللَّهَ عَدْوًا بِغَيْرِ عِلْمٍ كَذَلِكَ زَيَّنَّا لِكُلِّ أُمَّةٍ عَمَلَهُمْ ثُمَّ إِلَى رَبِّهِمْ مَرْجِعُهُمْ فَيُنَبِّئُهُمْ بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ}}<ref>«و به آنهایی که مشرکان به جای خداوند (به پرستش) می‌خوانند دشنام ندهید تا آنان (نیز) از سر دشمنی به نادانی خداوند را دشنام ندهند؛ بدینسان ما کردار هر امتی را (در دیدشان) آراسته‌ایم سپس بازگشتشان به سوی پروردگارشان است آنگاه آنان را از آنچه انجام می‌داده‌ا» سوره انعام، آیه ۱۰۸.</ref>؛ نهج البلاغه، خطبه ۲۰۶</ref>، ممنوعیت هتک افراد که [[امام صادق]]{{ع}} در این مورد می‌‌فرماید: "خوارترین [[مردم]] کسی است که مردم را [[خوار]] بدارد"<ref>بحار الانوار، ج۷۲، ص ۱۴۳ و ۱۴۲ و ۱۶۸، ج۷۵ ص ۲۵۳</ref>، ممنوعیت افشای [[اسرار]] و شایعه پراکنی و [[وجوب دفاع]] از حیثیت [[نظام]] {{متن قرآن|وَإِذَا جَاءَهُمْ أَمْرٌ مِنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُوا بِهِ وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَى أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لَاتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إِلَّا قَلِيلًا}}<ref>«و هنگامی که خبری از ایمنی یا بیم به ایشان برسد آن را فاش می‌کنند و اگر آن را به پیامبر یا پیشوایانشان باز می‌بردند کسانی از ایشان که آن را در می‌یافتند به آن پی می‌بردند و اگر بخشش و بخشایش خداوند بر شما نمی‌بود (همه) جز اندکی، از شیطان پیروی می‌کردید» سوره نساء، آیه ۸۳.</ref>، {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَخُونُوا اللَّهَ وَالرَّسُولَ وَتَخُونُوا أَمَانَاتِكُمْ وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ}}<ref>«ای مؤمنان! به خداوند و پیامبر خیانت نکنید و در امانت‌های خود دانسته خیانت نورزید» سوره انفال، آیه ۲۷.</ref> و ممنوعیت [[توطئه]] {{متن قرآن|وَالَّذِينَ اتَّخَذُوا مَسْجِدًا ضِرَارًا وَكُفْرًا وَتَفْرِيقًا بَيْنَ الْمُؤْمِنِينَ وَإِرْصَادًا لِمَنْ حَارَبَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ مِنْ قَبْلُ وَلَيَحْلِفُنَّ إِنْ أَرَدْنَا إِلَّا الْحُسْنَى وَاللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ}}<ref>«و کسانی هستند که مسجدی را برگزیده‌اند برای زیان رساندن (به مردم) و کفر و اختلاف افکندن میان مؤمنان و (ساختن) کمینگاه برای آن کس که از پیش با خداوند و پیامبر وی به جنگ برخاسته بود؛ و سوگند می‌خورند که ما جز سر نیکی نداریم و خداوند گواهی می‌دهد که آنان دروغگویند» سوره توبه، آیه ۱۰۷.</ref><ref>[[سید حسین اسحاقی|اسحاقی]] و [[محمد جواد اصغری|اصغری]]، [[آزادی - اسحاقی و اصغری (مقاله)|مقاله «آزادی»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۵۲-۵۹.</ref>
بیان این نکته هم لازم است که گرچه اسلام [[آزادی بیان]] و قلم را برای همگان در [[جامعه اسلامی]] پذیرفته است، ولی حدود و مقرراتی برای آن مشخص کرده که در صورت رعایت نکردن آنها به [[هرج و مرج]] [[فرهنگی]] تبدیل خواهد شد. مهم ترین این محدودیت‌ها در این زمینه عبارتند از: ممنوعیت توهین به [[مقدّسات]] {{متن قرآن|وَلَا تَسُبُّوا الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَيَسُبُّوا اللَّهَ عَدْوًا بِغَيْرِ عِلْمٍ كَذَلِكَ زَيَّنَّا لِكُلِّ أُمَّةٍ عَمَلَهُمْ ثُمَّ إِلَى رَبِّهِمْ مَرْجِعُهُمْ فَيُنَبِّئُهُمْ بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ}}<ref>«و به آنهایی که مشرکان به جای خداوند (به پرستش) می‌خوانند دشنام ندهید تا آنان (نیز) از سر دشمنی به نادانی خداوند را دشنام ندهند؛ بدینسان ما کردار هر امتی را (در دیدشان) آراسته‌ایم سپس بازگشتشان به سوی پروردگارشان است آنگاه آنان را از آنچه انجام می‌داده‌ا» سوره انعام، آیه ۱۰۸.</ref>؛ نهج البلاغه، خطبه ۲۰۶</ref>، ممنوعیت هتک افراد که [[امام صادق]]{{ع}} در این مورد می‌‌فرماید: "خوارترین [[مردم]] کسی است که مردم را [[خوار]] بدارد"<ref>بحار الانوار، ج۷۲، ص ۱۴۳ و ۱۴۲ و ۱۶۸، ج۷۵ ص ۲۵۳</ref>، ممنوعیت افشای [[اسرار]] و شایعه پراکنی و [[وجوب دفاع]] از حیثیت [[نظام]] {{متن قرآن|وَإِذَا جَاءَهُمْ أَمْرٌ مِنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُوا بِهِ وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَى أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لَاتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إِلَّا قَلِيلًا}}<ref>«و هنگامی که خبری از ایمنی یا بیم به ایشان برسد آن را فاش می‌کنند و اگر آن را به پیامبر یا پیشوایانشان باز می‌بردند کسانی از ایشان که آن را در می‌یافتند به آن پی می‌بردند و اگر بخشش و بخشایش خداوند بر شما نمی‌بود (همه) جز اندکی، از شیطان پیروی می‌کردید» سوره نساء، آیه ۸۳.</ref>، {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَخُونُوا اللَّهَ وَالرَّسُولَ وَتَخُونُوا أَمَانَاتِكُمْ وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ}}<ref>«ای مؤمنان! به خداوند و پیامبر خیانت نکنید و در امانت‌های خود دانسته خیانت نورزید» سوره انفال، آیه ۲۷.</ref> و ممنوعیت [[توطئه]] {{متن قرآن|وَالَّذِينَ اتَّخَذُوا مَسْجِدًا ضِرَارًا وَكُفْرًا وَتَفْرِيقًا بَيْنَ الْمُؤْمِنِينَ وَإِرْصَادًا لِمَنْ حَارَبَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ مِنْ قَبْلُ وَلَيَحْلِفُنَّ إِنْ أَرَدْنَا إِلَّا الْحُسْنَى وَاللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ}}<ref>«و کسانی هستند که مسجدی را برگزیده‌اند برای زیان رساندن (به مردم) و کفر و اختلاف افکندن میان مؤمنان و (ساختن) کمینگاه برای آن کس که از پیش با خداوند و پیامبر وی به جنگ برخاسته بود؛ و سوگند می‌خورند که ما جز سر نیکی نداریم و خداوند گواهی می‌دهد که آنان دروغگویند» سوره توبه، آیه ۱۰۷.</ref><ref>[[سید حسین اسحاقی|اسحاقی]] و [[محمد جواد اصغری|اصغری]]، [[آزادی - اسحاقی و اصغری (مقاله)|مقاله «آزادی»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۵۲-۵۹.</ref>


==[[آزادی عقیده]]==
== [[آزادی عقیده]] ==
[[عقیده]] از نظر خاستگاه، گونه‌های مختلفی دارد، زیرا ممکن است نتیجه [[اندیشه]] و [[برهان]] باشد یا نتیجه [[وهم]] و [[خیال]] و یا بازتاب [[عادت‌ها]] و غیر آن. عقیده از نظر [[مطابقت با واقع]] نیز به درست و [[نادرست]] تقسیم می‌‌شود، زیرا چه بسا از امری [[خرافی]] و از تلقین‌ها و اوهام رایج زمانه برخاسته باشد یا کاملاً جنبه [[تقلیدی]]، احساسی یا [[عاطفی]] داشته باشد. حتی ممکن است ضدّ [[ارزش]] هم باشد؛ یعنی [[انسان]] به اموری [[معتقد]] شود که جنبه ارزشی ندارند و در مقابل [[عقیده]] به کرامت‌ها و [[ارزش‌های الهی]] [[قداست]] دارد و بر مبنای [[استدلال]] و [[برهان]] است <ref>پیرامون جمهوری اسلامی ایران، ص ۹۸؛ پیرامون انقلاب اسلامی، ص ۷</ref>.
[[عقیده]] از نظر خاستگاه، گونه‌های مختلفی دارد، زیرا ممکن است نتیجه [[اندیشه]] و [[برهان]] باشد یا نتیجه [[وهم]] و [[خیال]] و یا بازتاب [[عادت‌ها]] و غیر آن. عقیده از نظر [[مطابقت با واقع]] نیز به درست و [[نادرست]] تقسیم می‌‌شود، زیرا چه بسا از امری [[خرافی]] و از تلقین‌ها و اوهام رایج زمانه برخاسته باشد یا کاملاً جنبه [[تقلیدی]]، احساسی یا [[عاطفی]] داشته باشد. حتی ممکن است ضدّ [[ارزش]] هم باشد؛ یعنی [[انسان]] به اموری [[معتقد]] شود که جنبه ارزشی ندارند و در مقابل [[عقیده]] به کرامت‌ها و [[ارزش‌های الهی]] [[قداست]] دارد و بر مبنای [[استدلال]] و [[برهان]] است <ref>پیرامون جمهوری اسلامی ایران، ص ۹۸؛ پیرامون انقلاب اسلامی، ص ۷</ref>.


خط ۶۲: خط ۶۲:
اگر {{متن قرآن|لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ}} را [[حکم]] انشائی و [[تشریعی]] بدانیم، همچنان که دنبال آیه، یعنی: {{متن قرآن|قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ}}}} به آن دلالت می‌‌کند از [[تحمیل]] [[اعتقاد]] و [[ایمان]] اجباری [[نهی]] می‌‌کند، چون در امر مهمی که هر دو طرف [[خیر و شر]] و صواب و ناصواب آن آشکار باشد و نوع [[پاداش]] و جزایی هم که به انجام یا ترک آن امر تعلق می‌‌گیرد بیان می‌‌شود، دیگر نیازی به [[اکراه]] و [[اجبار]] نیست <ref>المیزان، ج۲، ص ۳۴۲</ref>.
اگر {{متن قرآن|لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ}} را [[حکم]] انشائی و [[تشریعی]] بدانیم، همچنان که دنبال آیه، یعنی: {{متن قرآن|قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ}}}} به آن دلالت می‌‌کند از [[تحمیل]] [[اعتقاد]] و [[ایمان]] اجباری [[نهی]] می‌‌کند، چون در امر مهمی که هر دو طرف [[خیر و شر]] و صواب و ناصواب آن آشکار باشد و نوع [[پاداش]] و جزایی هم که به انجام یا ترک آن امر تعلق می‌‌گیرد بیان می‌‌شود، دیگر نیازی به [[اکراه]] و [[اجبار]] نیست <ref>المیزان، ج۲، ص ۳۴۲</ref>.


از طرف دیگر [[آیین اسلام]] که طبق [[آیات]] متعدد [[قرآن کریم]] {{متن قرآن|الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُوْلَئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُولَئِكَ هُمْ أُوْلُوا الأَلْبَابِ}}<ref>«کسانی که گفتار را می‌شنوند آنگاه از بهترین آن پیروی می‌کنند، آنانند که خداوند راهنمایی‌شان کرده است و آنانند که خردمندند» سوره زمر، آیه ۱۸.</ref>، {{متن قرآن|أَمَّنْ يَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ وَمَنْ يَرْزُقُكُمْ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ أَإِلَهٌ مَعَ اللَّهِ قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ}}<ref>«یا آن کسی که آفرینش را می‌آغازد سپس آن را باز می‌گرداند و کسی که از آسمان و زمین به شما روزی می‌رساند؛ آیا با خداوند، خدایی (دیگر) هست؟ بگو: اگر راست می‌گویید برهانتان را بیاورید» سوره نمل، آیه ۶۴.</ref>، {{متن قرآن|ادْعُ إِلَى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِيلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ}}<ref>«(مردم را) به راه پروردگارت با حکمت و پند نیکو فرا خوان و با آنان با روشی که بهتر باشد چالش ورز! بی‌گمان پروردگارت به آن کس که راه وی را گم کرده داناتر است و او به رهیافتگان داناتر است» سوره نحل، آیه ۱۲۵.</ref> طرفدار [[منطق]] [[استدلال]] و گفت و گوست نمی‌تواند روش اکراه و اجبار در [[عقیده]] در پیش بگیرد.
از طرف دیگر [[آیین اسلام]] که طبق [[آیات]] متعدد [[قرآن کریم]] {{متن قرآن|الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُوْلَئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُولَئِكَ هُمْ أُوْلُوا الأَلْبَابِ}}<ref>«کسانی که گفتار را می‌شنوند آنگاه از بهترین آن پیروی می‌کنند، آنانند که خداوند راهنمایی‌شان کرده است و آنانند که خردمندند» سوره زمر، آیه ۱۸.</ref>، {{متن قرآن|أَمَّنْ يَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ وَمَنْ يَرْزُقُكُمْ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ أَإِلَهٌ مَعَ اللَّهِ قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ}}<ref>«یا آن کسی که آفرینش را می‌آغازد سپس آن را باز می‌گرداند و کسی که از آسمان و زمین به شما روزی می‌رساند؛ آیا با خداوند، خدایی (دیگر) هست؟ بگو: اگر راست می‌گویید برهانتان را بیاورید» سوره نمل، آیه ۶۴.</ref>، {{متن قرآن|ادْعُ إِلَى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِيلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ}}<ref>«(مردم را) به راه پروردگارت با حکمت و پند نیکو فرا خوان و با آنان با روشی که بهتر باشد چالش ورز! بی‌گمان پروردگارت به آن کس که راه وی را گم کرده داناتر است و او به رهیافتگان داناتر است» سوره نحل، آیه ۱۲۵.</ref> طرفدار [[منطق]] [[استدلال]] و گفت و گوست نمی‌تواند روش اکراه و اجبار در [[عقیده]] در پیش بگیرد.
[[سیره پیامبر اکرم]]{{صل}} نیز [[شاهد]] این مدعاست که اساس [[دعوت]] [[اسلام]] بر [[آزادی]] است. با بررسی تاریخچه غزوه‌های پیامبر اسلام{{صل}} به این نتیجه می‌‌رسیم که جنگ‌های آن حضرت، نبرد مذهبی و برای مجبور کردن افراد به ایمان آوردن نبود. <ref>تاریخ پیامبر اسلام،ص ۲۳۸</ref>. [[آزادی]] [[کافران]] و [[مشرکان]] و [[اهل کتاب]] در [[شهر مدینه]] هم از دیگر نشانه‌های آن [[حضرت]] در پای بند به [[آزادی عقیده]] بود <ref>دولة الرسول فی المدینه، ص ۲۴</ref>.
[[سیره پیامبر اکرم]]{{صل}} نیز [[شاهد]] این مدعاست که اساس [[دعوت]] [[اسلام]] بر [[آزادی]] است. با بررسی تاریخچه غزوه‌های پیامبر اسلام{{صل}} به این نتیجه می‌‌رسیم که جنگ‌های آن حضرت، نبرد مذهبی و برای مجبور کردن افراد به ایمان آوردن نبود. <ref>تاریخ پیامبر اسلام، ص ۲۳۸</ref>. [[آزادی]] [[کافران]] و [[مشرکان]] و [[اهل کتاب]] در [[شهر مدینه]] هم از دیگر نشانه‌های آن [[حضرت]] در پای بند به [[آزادی عقیده]] بود <ref>دولة الرسول فی المدینه، ص ۲۴</ref>.


در [[ادیان آسمانی]] پیش از اسلام نیز هیچ [[پیامبری]] دعوت خود را بر [[قوم]] خود تحمیل نمی‌کرد. نخستین [[پیام]] آورنده [[شریعت]] [[حضرت نوح]]{{ع}} هنگامی که دعوت خویش را [[ابلاغ]] کرد، به او می‌‌گفتند تو بشری بیش نیستی و افرادی سبک مغز پیرامون تو را گرفته‌اند. پاسخ [[نوح]] به این [[اعتراض]] چنین بود که: ای قوم من! بیندیشید که اگر من از سوی پروردگارم [[حجت]] آشکاری داشته باشم و از سوی خویش رحمتی بر من بخشیده باشد و از دید شما پنهان مانده باشد آیا ما می‌‌توانیم در حالی که شما ناخوش دارید شما را به آن ملزم کنیم؟ {{متن قرآن|قَالَ يَا قَوْمِ أَرَأَيْتُمْ إِنْ كُنْتُ عَلَى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّي وَآتَانِي رَحْمَةً مِنْ عِنْدِهِ فَعُمِّيَتْ عَلَيْكُمْ أَنُلْزِمُكُمُوهَا وَأَنْتُمْ لَهَا كَارِهُونَ}}<ref>«گفت: ای قوم من! به من بگویید اگر من برهانی از پروردگارم داشته باشم و به من بخشایشی از سوی خویش داده باشد که از چشم شما پنهان گردانده باشند آیا می‌توانیم شما را به (قبول) آن وا داریم در حالی که شما آن را ناپسند می‌دارید؟» سوره هود، آیه ۲۸.</ref><ref>[[سید حسین اسحاقی|اسحاقی]] و [[محمد جواد اصغری|اصغری]]، [[آزادی - اسحاقی و اصغری (مقاله)|مقاله «آزادی»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۵۲-۵۹.</ref>
در [[ادیان آسمانی]] پیش از اسلام نیز هیچ [[پیامبری]] دعوت خود را بر [[قوم]] خود تحمیل نمی‌کرد. نخستین [[پیام]] آورنده [[شریعت]] [[حضرت نوح]]{{ع}} هنگامی که دعوت خویش را [[ابلاغ]] کرد، به او می‌‌گفتند تو بشری بیش نیستی و افرادی سبک مغز پیرامون تو را گرفته‌اند. پاسخ [[نوح]] به این [[اعتراض]] چنین بود که: ای قوم من! بیندیشید که اگر من از سوی پروردگارم [[حجت]] آشکاری داشته باشم و از سوی خویش رحمتی بر من بخشیده باشد و از دید شما پنهان مانده باشد آیا ما می‌‌توانیم در حالی که شما ناخوش دارید شما را به آن ملزم کنیم؟ {{متن قرآن|قَالَ يَا قَوْمِ أَرَأَيْتُمْ إِنْ كُنْتُ عَلَى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّي وَآتَانِي رَحْمَةً مِنْ عِنْدِهِ فَعُمِّيَتْ عَلَيْكُمْ أَنُلْزِمُكُمُوهَا وَأَنْتُمْ لَهَا كَارِهُونَ}}<ref>«گفت: ای قوم من! به من بگویید اگر من برهانی از پروردگارم داشته باشم و به من بخشایشی از سوی خویش داده باشد که از چشم شما پنهان گردانده باشند آیا می‌توانیم شما را به (قبول) آن وا داریم در حالی که شما آن را ناپسند می‌دارید؟» سوره هود، آیه ۲۸.</ref><ref>[[سید حسین اسحاقی|اسحاقی]] و [[محمد جواد اصغری|اصغری]]، [[آزادی - اسحاقی و اصغری (مقاله)|مقاله «آزادی»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۵۲-۵۹.</ref>


==[[آزادی رفتار]]==
== [[آزادی رفتار]] ==
نوع [[تفسیر]] از آزادی رفتار متفاوت بوده و به همین دلیل ممکن است بسیار مهم و سازنده یا بر عکس ویرانگر باشد. این نکته را با نگاهی به [[مکتب]] [[لیبرالیسم]] و [[اسلام]] می‌‌توان دریافت؛ زیرا فرد در مکاتب لیبرالی از نظر [[رفتاری]] آزادی کامل دارد؛ یعنی اگر کسی به [[همجنس بازی]] [[گرایش]] داشته باشد یا به شکل [[ناهنجار]] در میان [[جمعیت]] ظاهر شود هیچ کس نمی‌تواند به او [[اعتراض]] کند. در [[غرب]] تنها این جمله مطرح است که فقط مزاحم [[حقوق]] دیگران نباش، سپس هر چه می‌‌خواهی بکن <ref>لیبرالیسم غرب، ظهور و سقوط، ص ۸۰</ref>.
نوع [[تفسیر]] از آزادی رفتار متفاوت بوده و به همین دلیل ممکن است بسیار مهم و سازنده یا بر عکس ویرانگر باشد. این نکته را با نگاهی به [[مکتب]] [[لیبرالیسم]] و [[اسلام]] می‌‌توان دریافت؛ زیرا فرد در مکاتب لیبرالی از نظر [[رفتاری]] آزادی کامل دارد؛ یعنی اگر کسی به [[همجنس بازی]] [[گرایش]] داشته باشد یا به شکل [[ناهنجار]] در میان [[جمعیت]] ظاهر شود هیچ کس نمی‌تواند به او [[اعتراض]] کند. در [[غرب]] تنها این جمله مطرح است که فقط مزاحم [[حقوق]] دیگران نباش، سپس هر چه می‌‌خواهی بکن <ref>لیبرالیسم غرب، ظهور و سقوط، ص ۸۰</ref>.


از دیدگاه اسلام، [[انسان]] در برابر اعمالش [[مسئول]] است و نمی‌تواند هر کاری را انجام دهد. در این باره [[آیات]] و [[روایات]] بسیاری را می‌‌توان [[شاهد]] آورد که ابعاد [[مسئولیت انسان]] را در برابر اعمالش از دیدگاه اسلام نشان می‌‌دهد.
از دیدگاه اسلام، [[انسان]] در برابر اعمالش [[مسئول]] است و نمی‌تواند هر کاری را انجام دهد. در این باره [[آیات]] و [[روایات]] بسیاری را می‌‌توان [[شاهد]] آورد که ابعاد [[مسئولیت انسان]] را در برابر اعمالش از دیدگاه اسلام نشان می‌‌دهد.


در بعضی از آیات به این نکته اشاره است که [[قیامت]] [[یوم]] البروز است و در آنجاست که [[انسان]] همه [[اعمال]] خود را می‌‌بیند و از [[نیک]] و بد آنها [[آگاه]] می‌‌شود {{متن قرآن|يَوْمَ تَجِدُ كُلُّ نَفْسٍ مَا عَمِلَتْ مِنْ خَيْرٍ مُحْضَرًا وَمَا عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَيْنَهَا وَبَيْنَهُ أَمَدًا بَعِيدًا وَيُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ}}<ref>«روزی که هر کس هر کار نیکی انجام داده است پیش رو می‌یابد و هر کار زشتی کرده است آرزو دارد کاش میان او و آن (کار زشت) فاصله‌ای دور می‌بود و خداوند شما را از خویش پروا می‌دهد و خداوند به بندگان مهربان است» سوره آل عمران، آیه ۳۰.</ref>، {{متن قرآن|عَلِمَتْ نَفْسٌ مَا قَدَّمَتْ وَأَخَّرَتْ}}<ref>«هر کس داند که چه کرده و چه نکرده است» سوره انفطار، آیه ۵.</ref> و در بعضی آیات تصریح شده که انسان در برابر تمام اعمال خویش مسئول است {{متن قرآن|ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ}}<ref>«آنگاه در آن روز از نعمت (ناسپاسی شده) بازخواست خواهید شد» سوره تکاثر، آیه ۸.</ref>، {{متن قرآن|وَقِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْئُولُونَ}}<ref>«و آنان را باز دارید، که آنان بازخواست خواهند شد» سوره صافات، آیه ۲۴.</ref> و نیز [[بهشت]] که [[پاداش الهی]] به انسان هاست در برابر [[اعمال نیک]] آنها به ایشان داده می‌‌شود {{متن قرآن|وَتِلْكَ الْجَنَّةُ الَّتِي أُورِثْتُمُوهَا بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ}}<ref>«و این است بهشتی که برای کارهایی که کرده‌اید به شما رسیده است» سوره زخرف، آیه ۷۲.</ref>. در روایات بسیاری نیز به مسئولیت انسان در برابر اعمالش تصریح شده است <ref>بحارالانوار، ج۷۱، ص ۲۵۷</ref>. [[حضرت علی]]{{ع}} درباره این موضوع می‌‌فرماید: زمانی که [[مردگان]] از قبرها برخیزند در آنجاست که هر کس از آنچه پیش فرستاده است آگاه می‌‌شود و سخن‌ها و افتراهای بی جایی که در [[دنیا]] دست آویزشان بوده، به دردشان نمی‌خورد <ref>نهج البلاغه، خطبه ۲۲۶</ref>.<ref>[[سید حسین اسحاقی|اسحاقی]] و [[محمد جواد اصغری|اصغری]]، [[آزادی - اسحاقی و اصغری (مقاله)|مقاله «آزادی»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۵۲-۵۹.</ref>
در بعضی از آیات به این نکته اشاره است که [[قیامت]] [[یوم]] البروز است و در آنجاست که [[انسان]] همه [[اعمال]] خود را می‌‌بیند و از [[نیک]] و بد آنها [[آگاه]] می‌‌شود {{متن قرآن|يَوْمَ تَجِدُ كُلُّ نَفْسٍ مَا عَمِلَتْ مِنْ خَيْرٍ مُحْضَرًا وَمَا عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَيْنَهَا وَبَيْنَهُ أَمَدًا بَعِيدًا وَيُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ}}<ref>«روزی که هر کس هر کار نیکی انجام داده است پیش رو می‌یابد و هر کار زشتی کرده است آرزو دارد کاش میان او و آن (کار زشت) فاصله‌ای دور می‌بود و خداوند شما را از خویش پروا می‌دهد و خداوند به بندگان مهربان است» سوره آل عمران، آیه ۳۰.</ref>، {{متن قرآن|عَلِمَتْ نَفْسٌ مَا قَدَّمَتْ وَأَخَّرَتْ}}<ref>«هر کس داند که چه کرده و چه نکرده است» سوره انفطار، آیه ۵.</ref> و در بعضی آیات تصریح شده که انسان در برابر تمام اعمال خویش مسئول است {{متن قرآن|ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ}}<ref>«آنگاه در آن روز از نعمت (ناسپاسی شده) بازخواست خواهید شد» سوره تکاثر، آیه ۸.</ref>، {{متن قرآن|وَقِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْئُولُونَ}}<ref>«و آنان را باز دارید، که آنان بازخواست خواهند شد» سوره صافات، آیه ۲۴.</ref> و نیز [[بهشت]] که [[پاداش الهی]] به انسان هاست در برابر [[اعمال نیک]] آنها به ایشان داده می‌‌شود {{متن قرآن|وَتِلْكَ الْجَنَّةُ الَّتِي أُورِثْتُمُوهَا بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ}}<ref>«و این است بهشتی که برای کارهایی که کرده‌اید به شما رسیده است» سوره زخرف، آیه ۷۲.</ref>. در روایات بسیاری نیز به مسئولیت انسان در برابر اعمالش تصریح شده است <ref>بحارالانوار، ج۷۱، ص ۲۵۷</ref>. [[حضرت علی]]{{ع}} درباره این موضوع می‌‌فرماید: زمانی که [[مردگان]] از قبرها برخیزند در آنجاست که هر کس از آنچه پیش فرستاده است آگاه می‌‌شود و سخن‌ها و افتراهای بی جایی که در [[دنیا]] دست آویزشان بوده، به دردشان نمی‌خورد <ref>نهج البلاغه، خطبه ۲۲۶</ref>.<ref>[[سید حسین اسحاقی|اسحاقی]] و [[محمد جواد اصغری|اصغری]]، [[آزادی - اسحاقی و اصغری (مقاله)|مقاله «آزادی»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۵۲-۵۹.</ref>


==[[آزادی اقتصادی]]==
== [[آزادی اقتصادی]] ==
در [[اندیشه]] [[اسلامی]]، آزادی اقتصادی در چهارچوب [[بندگی خدا]] و [[احترام]] نهادن به [[حریم]] [[حلال‌ها]] و حرام‌ها [[تفسیر]] می‌‌شود؛ به عبارتی در [[اسلام]]، [[آزادی اقتصادی]] بر مدار [[حلیت]] [[شرعی]] می‌‌چرخد <ref>فلسفه حقوق بشر، ص ۱۹۳</ref>. به طور کلی در [[فعالیت‌های اقتصادی]] اسلام به [[مال]] [[پاک]] بسنده می‌‌شود و [[انسان]] باید از بهره‌های [[ناپاک]] [[مالی]] دوری کند. البته بر اساس مبنای [[علمی]] و نظری اصل این است که هر چیزی و هر کاری برای انسان [[مباح]] است، مگر آنکه [[شریعت]] به روشنی منع کرده باشد همچون [[ربا]]، [[احتکار]]، [[حیله]] گری و رفتارهای [[نامشروع]] [[اقتصادی]] و [[اجتماعی]]. تعبیر [[حلال و حرام]]، عنوان‌هایی است برای نشان دادن ارزش‌های مورد [[قبول اسلام]] که همه [[روابط اجتماعی]] از قبیل [[روابط]] فرد با [[دولت]]، فروشنده با خریدار و عامل با مستأجر را دربرمی گیرد. هر یک از این روابط اگر به طور عادلانه تنظیم شده باشد [[حلال]] و گرنه [[حرام]] است و ملاک تشخیص در این مورد نیز قانونگذار است. چنانچه کاری منع نشده حلال و اگر به استناد [[نص]] منع شده باشد حرام است <ref>اقتصادنا، ج۲، ص ۲۰</ref> در اسلام [[تولید]] کالاها و خدمات مفید [[واجب کفایی]] است. در فعالیت‌های اقتصادی [[مردم]] می‌‌توانند در میدان [[رقابت]] آزادانه به تحرک و [[داد و ستد]] بپردازند، مشروط بر آنکه به [[قواعد]] [[شرع]] احترام نهند <ref>اقتصادنا، ج۲، ص ۲۰</ref>.
در [[اندیشه]] [[اسلامی]]، آزادی اقتصادی در چهارچوب [[بندگی خدا]] و [[احترام]] نهادن به [[حریم]] [[حلال‌ها]] و حرام‌ها [[تفسیر]] می‌‌شود؛ به عبارتی در [[اسلام]]، [[آزادی اقتصادی]] بر مدار [[حلیت]] [[شرعی]] می‌‌چرخد <ref>فلسفه حقوق بشر، ص ۱۹۳</ref>. به طور کلی در [[فعالیت‌های اقتصادی]] اسلام به [[مال]] [[پاک]] بسنده می‌‌شود و [[انسان]] باید از بهره‌های [[ناپاک]] [[مالی]] دوری کند. البته بر اساس مبنای [[علمی]] و نظری اصل این است که هر چیزی و هر کاری برای انسان [[مباح]] است، مگر آنکه [[شریعت]] به روشنی منع کرده باشد همچون [[ربا]]، [[احتکار]]، [[حیله]] گری و رفتارهای [[نامشروع]] [[اقتصادی]] و [[اجتماعی]]. تعبیر [[حلال و حرام]]، عنوان‌هایی است برای نشان دادن ارزش‌های مورد [[قبول اسلام]] که همه [[روابط اجتماعی]] از قبیل [[روابط]] فرد با [[دولت]]، فروشنده با خریدار و عامل با مستأجر را دربرمی گیرد. هر یک از این روابط اگر به طور عادلانه تنظیم شده باشد [[حلال]] و گرنه [[حرام]] است و ملاک تشخیص در این مورد نیز قانونگذار است. چنانچه کاری منع نشده حلال و اگر به استناد [[نص]] منع شده باشد حرام است <ref>اقتصادنا، ج۲، ص ۲۰</ref> در اسلام [[تولید]] کالاها و خدمات مفید [[واجب کفایی]] است. در فعالیت‌های اقتصادی [[مردم]] می‌‌توانند در میدان [[رقابت]] آزادانه به تحرک و [[داد و ستد]] بپردازند، مشروط بر آنکه به [[قواعد]] [[شرع]] احترام نهند <ref>اقتصادنا، ج۲، ص ۲۰</ref>.


خط ۸۳: خط ۸۳:
افزون بر آن، اسلام برای زن [[حق]] [[مالکیت]] قائل شده است و زن می‌‌تواند مالک اشیای منقول و غیر منقول باشد، [[حق]] [[خرید و فروش]] و واگذاری [[اموال]] خود را دارد و می‌‌تواند آن گونه که می‌‌خواهد [[وصیت]] کند <ref>المیزان، ذیل سوره نساء آیه: ۳۲</ref>. در اسلام [[احترام]] [[مال]] [[مؤمن]]، چه زن و چه مرد، مانند احترام [[خون]] او [[واجب]] است <ref>اصول کافی، ج۲، باب۶</ref>. در اسلام بر اصل [[اشتغال]] افراد تأکید و با [[نکوهش]] بی کاری، [[انتخاب]] [[شغل]] برای افراد، [[آزاد]] اعلام شده است. البته برخی [[مشاغل]] که زیان‌های فردی یا [[اجتماعی]]، [[اخلاقی]] یا [[سیاسی]] دارند [[ممنوع]] است. افراد در محل ومدت شغل نیز آزادند <ref>وسائل الشیعه، ج۱۲، باب اول از ابواب مقدمات تجارت و باب ۱۷</ref>. اسلام [[سخت‌گیری]] در مخارج مصرفی را نمی‌پسندد و [[انسان]] را به استفاده از نعمت‌های [[پاکیزه]] در حدّ [[اعتدال]] فرا خوانده است <ref>نهج البلاغه، خطبه ۲۰۹</ref> در وسائل الشیعه [[روایات]] متعددی با عنوان [[استحباب]] التوسعة [[علی]] العیال آمده است که در این روایات سخت نگرفتن در مخارج [[خانواده]] و ایجاد [[گشایش]] در تأمین نیازهای معیشتی، مورد تأکید است و همه اینها نمونه‌های [[آزادی]] [[مصرف]] در [[نظام اقتصادی]] [[اسلامی]] است <ref>وسائل الشیعه، ج۱۵، ص ۲۴۹</ref>. از دیدگاه اسلام مقدار مصرفی که برای ادامه [[حیات انسان]] [[ضرورت]] دارد بر افراد واجب است. مصارفی نیز که به افراد تحت تکفل انسان مربوط می‌‌باشد واجب است <ref>فروع کافی، ج۶، ص ۴۴۴</ref>.<ref>[[سید حسین اسحاقی|اسحاقی]] و [[محمد جواد اصغری|اصغری]]، [[آزادی - اسحاقی و اصغری (مقاله)|مقاله «آزادی»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۵۲-۵۹.</ref>
افزون بر آن، اسلام برای زن [[حق]] [[مالکیت]] قائل شده است و زن می‌‌تواند مالک اشیای منقول و غیر منقول باشد، [[حق]] [[خرید و فروش]] و واگذاری [[اموال]] خود را دارد و می‌‌تواند آن گونه که می‌‌خواهد [[وصیت]] کند <ref>المیزان، ذیل سوره نساء آیه: ۳۲</ref>. در اسلام [[احترام]] [[مال]] [[مؤمن]]، چه زن و چه مرد، مانند احترام [[خون]] او [[واجب]] است <ref>اصول کافی، ج۲، باب۶</ref>. در اسلام بر اصل [[اشتغال]] افراد تأکید و با [[نکوهش]] بی کاری، [[انتخاب]] [[شغل]] برای افراد، [[آزاد]] اعلام شده است. البته برخی [[مشاغل]] که زیان‌های فردی یا [[اجتماعی]]، [[اخلاقی]] یا [[سیاسی]] دارند [[ممنوع]] است. افراد در محل ومدت شغل نیز آزادند <ref>وسائل الشیعه، ج۱۲، باب اول از ابواب مقدمات تجارت و باب ۱۷</ref>. اسلام [[سخت‌گیری]] در مخارج مصرفی را نمی‌پسندد و [[انسان]] را به استفاده از نعمت‌های [[پاکیزه]] در حدّ [[اعتدال]] فرا خوانده است <ref>نهج البلاغه، خطبه ۲۰۹</ref> در وسائل الشیعه [[روایات]] متعددی با عنوان [[استحباب]] التوسعة [[علی]] العیال آمده است که در این روایات سخت نگرفتن در مخارج [[خانواده]] و ایجاد [[گشایش]] در تأمین نیازهای معیشتی، مورد تأکید است و همه اینها نمونه‌های [[آزادی]] [[مصرف]] در [[نظام اقتصادی]] [[اسلامی]] است <ref>وسائل الشیعه، ج۱۵، ص ۲۴۹</ref>. از دیدگاه اسلام مقدار مصرفی که برای ادامه [[حیات انسان]] [[ضرورت]] دارد بر افراد واجب است. مصارفی نیز که به افراد تحت تکفل انسان مربوط می‌‌باشد واجب است <ref>فروع کافی، ج۶، ص ۴۴۴</ref>.<ref>[[سید حسین اسحاقی|اسحاقی]] و [[محمد جواد اصغری|اصغری]]، [[آزادی - اسحاقی و اصغری (مقاله)|مقاله «آزادی»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۵۲-۵۹.</ref>


==[[آزادی سیاسی]]==
== [[آزادی سیاسی]] ==
در [[نظام اسلامی]] ارکان و شاخصه‌هایی وجود دارد که همگی حاکی از وجود [[آزادی]] در این حوزه می‌‌باشد؛[[حق]] [[آگاهی]] یکی از این شاخصه هاست. در [[نظام ولایی]] [[مردم]] [[حق]] دارند از مسائل [[حکومتی]] کاملاً [[آگاه]] باشند و [[حکومت]] موظف است آنان را در جریان امور بگذارد. [[حضرت علی]]{{ع}} [[وضع حکومت]] را چنان ترسیم می‌‌کند که گویی [[حاکم]] و برنامه‌های حکومتی اش، به جز [[اسرار]] [[جنگی]]، باید در معرض دید مردم باشد <ref>نهج البلاغه، ص ۳۲۳ و نامه ۶۷</ref>.
در [[نظام اسلامی]] ارکان و شاخصه‌هایی وجود دارد که همگی حاکی از وجود [[آزادی]] در این حوزه می‌‌باشد؛ [[حق]] [[آگاهی]] یکی از این شاخصه هاست. در [[نظام ولایی]] [[مردم]] [[حق]] دارند از مسائل [[حکومتی]] کاملاً [[آگاه]] باشند و [[حکومت]] موظف است آنان را در جریان امور بگذارد. [[حضرت علی]]{{ع}} [[وضع حکومت]] را چنان ترسیم می‌‌کند که گویی [[حاکم]] و برنامه‌های حکومتی اش، به جز [[اسرار]] [[جنگی]]، باید در معرض دید مردم باشد <ref>نهج البلاغه، ص ۳۲۳ و نامه ۶۷</ref>.


شاخصه دیگر، [[نظارت]] است که پس از [[تشکیل حکومت]]، مردم موظفند در صحنه [[سیاست]] حاضر بوده وناظر بر کار حکومت باشند. حضرت علی{{ع}} هنگام معرفی [[ابن عباس]] به [[مردم بصره]] از مردم می‌‌خواهد که بر کار او نظارت داشته باشند و در صورت تخلّف وی بدانند که او از طرف [[حضرت]] معزول است <ref>مصنفات الشیخ المفید، ج۱،ص ۴۲۰</ref>. حضرت علی{{ع}} علت [[وجوب]] [[نظارت مردم]] بر حکومت را احتمال خطای [[حاکمان]] می‌‌داند <ref>نهج البلاغه، خطبه ۲۱۶</ref>.
شاخصه دیگر، [[نظارت]] است که پس از [[تشکیل حکومت]]، مردم موظفند در صحنه [[سیاست]] حاضر بوده وناظر بر کار حکومت باشند. حضرت علی{{ع}} هنگام معرفی [[ابن عباس]] به [[مردم بصره]] از مردم می‌‌خواهد که بر کار او نظارت داشته باشند و در صورت تخلّف وی بدانند که او از طرف [[حضرت]] معزول است <ref>مصنفات الشیخ المفید، ج۱،ص ۴۲۰</ref>. حضرت علی{{ع}} علت [[وجوب]] [[نظارت مردم]] بر حکومت را احتمال خطای [[حاکمان]] می‌‌داند <ref>نهج البلاغه، خطبه ۲۱۶</ref>.
خط ۹۸: خط ۹۸:
آزادی سیاسی در یک [[نظام حکومتی]]، به ویژه [[حکومت دینی]]، با رعایت حدود آن، آثار مهمی دربردارد که از جمله آن آثار، [[مشارکت]] مردمی در امر حکومت، [[گرایش]] مردم به [[دین]] و [[جلب رضایت مردم]] و افزایش [[کارآمدی]] نظام اسلامی را می‌‌توان نام برد.<ref>[[سید حسین اسحاقی|اسحاقی]] و [[محمد جواد اصغری|اصغری]]، [[آزادی - اسحاقی و اصغری (مقاله)|مقاله «آزادی»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۵۲-۵۹.</ref>
آزادی سیاسی در یک [[نظام حکومتی]]، به ویژه [[حکومت دینی]]، با رعایت حدود آن، آثار مهمی دربردارد که از جمله آن آثار، [[مشارکت]] مردمی در امر حکومت، [[گرایش]] مردم به [[دین]] و [[جلب رضایت مردم]] و افزایش [[کارآمدی]] نظام اسلامی را می‌‌توان نام برد.<ref>[[سید حسین اسحاقی|اسحاقی]] و [[محمد جواد اصغری|اصغری]]، [[آزادی - اسحاقی و اصغری (مقاله)|مقاله «آزادی»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۵۲-۵۹.</ref>


==[[آزادی تکوینی]]==
== [[آزادی تکوینی]] ==
[[آزادی]] تکوینی زیربنای [[دیانت]] است، چون با فرض مجبور بودن [[انسان]]، [[تکلیف دینی]]، [[امر و نهی]]، [[پاداش]] و [[کیفر]] و [[بیم و امید]]، بی‌اثر می‌‌ماند. آزادی و [[اختیار]] یکی از شرایط [[تکلیف]] است. یعنی انسان آن گاه مکلّف است [[وظیفه]] ای را انجام دهد که [[اجبار]] یا [[اضطراری]] در کار نباشد،در این صورت تکلیف ساقط می‌‌شود. بی‌شک مسلک [[جبر]]، آن گونه که [[اشاعره]] یا انسان ماشین انگاران، [[بشر]] را به کلی بدون اختیار و آزادی می‌‌دانند، آثار منفی [[اجتماعی]] زیادی دربردارد. جبرگرا چون رابطه سبب و مسببی میان [[رفتار]] و [[شخصیت]] [[روحی]] [[انسان]] با [[آینده]] [[سعادت]] بار یا [[شقاوت]] بار او را [[انکار]] می‌‌کند، هرگز به [[فکر]] تقویت شخصیت و [[اصلاح]] [[اخلاق]] و کنترل رفتار خود نیست. [[قرآن مجید]] در [[آیات]] بسیاری بر [[آزادی]] و [[اختیار انسان]] تأکید کرده است: {{متن قرآن|وَقُلِ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكُمْ فَمَنْ شَاءَ فَلْيُؤْمِنْ وَمَنْ شَاءَ فَلْيَكْفُرْ}}<ref>«و بگو که این (قرآن) راستین و از سوی پروردگار شماست، هر که خواهد ایمان آورد و هر که خواهد کفر پیشه کند» سوره کهف، آیه ۲۹.</ref><ref>[[سید حسین اسحاقی|اسحاقی]] و [[محمد جواد اصغری|اصغری]]، [[آزادی - اسحاقی و اصغری (مقاله)|مقاله «آزادی»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۵۲-۵۹.</ref>
[[آزادی]] تکوینی زیربنای [[دیانت]] است، چون با فرض مجبور بودن [[انسان]]، [[تکلیف دینی]]، [[امر و نهی]]، [[پاداش]] و [[کیفر]] و [[بیم و امید]]، بی‌اثر می‌‌ماند. آزادی و [[اختیار]] یکی از شرایط [[تکلیف]] است. یعنی انسان آن گاه مکلّف است [[وظیفه]] ای را انجام دهد که [[اجبار]] یا [[اضطراری]] در کار نباشد، در این صورت تکلیف ساقط می‌‌شود. بی‌شک مسلک [[جبر]]، آن گونه که [[اشاعره]] یا انسان ماشین انگاران، [[بشر]] را به کلی بدون اختیار و آزادی می‌‌دانند، آثار منفی [[اجتماعی]] زیادی دربردارد. جبرگرا چون رابطه سبب و مسببی میان [[رفتار]] و [[شخصیت]] [[روحی]] [[انسان]] با [[آینده]] [[سعادت]] بار یا [[شقاوت]] بار او را [[انکار]] می‌‌کند، هرگز به [[فکر]] تقویت شخصیت و [[اصلاح]] [[اخلاق]] و کنترل رفتار خود نیست. [[قرآن مجید]] در [[آیات]] بسیاری بر [[آزادی]] و [[اختیار انسان]] تأکید کرده است: {{متن قرآن|وَقُلِ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكُمْ فَمَنْ شَاءَ فَلْيُؤْمِنْ وَمَنْ شَاءَ فَلْيَكْفُرْ}}<ref>«و بگو که این (قرآن) راستین و از سوی پروردگار شماست، هر که خواهد ایمان آورد و هر که خواهد کفر پیشه کند» سوره کهف، آیه ۲۹.</ref><ref>[[سید حسین اسحاقی|اسحاقی]] و [[محمد جواد اصغری|اصغری]]، [[آزادی - اسحاقی و اصغری (مقاله)|مقاله «آزادی»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۵۲-۵۹.</ref>


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
۱۱۸٬۲۸۱

ویرایش