جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[ابریشم در قرآن]] - [[ابریشم در فقه اسلامی]] - [[ابریشم در معارف و سیره رضوی]]| پرسش مرتبط = ابریشم (پرسش)}} | {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[ابریشم در قرآن]] - [[ابریشم در فقه اسلامی]] - [[ابریشم در معارف و سیره رضوی]]| پرسش مرتبط = ابریشم (پرسش)}} | ||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
نخی لطیف و محکم، تنیده شده به وسیله کرمی به همین نام. نام [[علمی]] این نخ "فیبروئین" (fibroin) است. در پهلوی به آن "اپه رشیوم" (aparesum) و در زبان عربی به آن "ابریسم" میگویند<ref>اژدهای هفتسر، ص۳۹۲.</ref>. همچنین به [[کرم]] آن "دود القزّ" و به لباسی که از آن بافته شده باشد "حریر" گفته میشود<ref>[[محمد علی سلطانی|سلطانی، محمد علی]]، [[ابریشم ـ سلطانی (مقاله)|مقاله «ابریشم»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۱ (کتاب)|دانشنامه امام رضا]] ص ۳۸۹.</ref>. | نخی لطیف و محکم، تنیده شده به وسیله کرمی به همین نام. نام [[علمی]] این نخ "فیبروئین" (fibroin) است. در پهلوی به آن "اپه رشیوم" (aparesum) و در زبان عربی به آن "ابریسم" میگویند<ref>اژدهای هفتسر، ص۳۹۲.</ref>. همچنین به [[کرم]] آن "دود القزّ" و به لباسی که از آن بافته شده باشد "حریر" گفته میشود<ref>[[محمد علی سلطانی|سلطانی، محمد علی]]، [[ابریشم ـ سلطانی (مقاله)|مقاله «ابریشم»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۱ (کتاب)|دانشنامه امام رضا]] ص ۳۸۹.</ref>. | ||
==ابریشم در [[قرآن]]== | == ابریشم در [[قرآن]] == | ||
در [[قرآن]] واژه ابریشم به کار نرفته است، اما چند واژه دیگر وجود دارد که [[مفسران]] به کمک [[روایات]] و نظر [[اصحاب پیامبر]]{{صل}} آن را به ابریشم [[تفسیر]] کردهاند: | در [[قرآن]] واژه ابریشم به کار نرفته است، اما چند واژه دیگر وجود دارد که [[مفسران]] به کمک [[روایات]] و نظر [[اصحاب پیامبر]]{{صل}} آن را به ابریشم [[تفسیر]] کردهاند: | ||
#صریحترین این واژهها "حریر" است که در [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ يُدْخِلُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ يُحَلَّوْنَ فِيهَا مِنْ أَسَاوِرَ مِنْ ذَهَبٍ وَلُؤْلُؤًا وَلِبَاسُهُمْ فِيهَا حَرِيرٌ}}<ref>«به یقین خداوند کسانی را که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند به بوستانهایی درمیآورد که از بن آنها جویبارها جاری است، در آنجا به دستبندهایی زرّین و مروارید نشان آراسته میگردند و تنپوش آنان در آنجا پرند است» سوره حج، آیه ۲۳.</ref> در [[وصف]] لباسهای [[بهشتیان]] آمده است. [[شیخ طوسی]] حریر را ابریشم [[خالص]] تفسیر کرده است<ref>التبیان فی تفسیر القرآن، ج۸ ص۴۳۱.</ref>. [[طبرسی]] نیز در این باره میگوید: [[خداوند]] [[لباس]] حریر را در [[دنیا]] برای مردان [[حرام]] کرد و آنان را به [[پوشش]] آن در [[بهشت]] [[مشتاق]] گردانید<ref>مجمع البیان، ج۷، ص۱۴۰.</ref>. وی در جای دیگری [[حدیثی]] نقل میکند که گویای ظرافت و بدننمایی بسیار بالای ابریشم بهشتی است، به گونهای که ساق [[بانوان]] بهشتی از پس هفتاد پوشش ابریشمی آشکار است<ref>مجمع البیان، ج۹، ص۳۴۸.</ref>. | # صریحترین این واژهها "حریر" است که در [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ يُدْخِلُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ يُحَلَّوْنَ فِيهَا مِنْ أَسَاوِرَ مِنْ ذَهَبٍ وَلُؤْلُؤًا وَلِبَاسُهُمْ فِيهَا حَرِيرٌ}}<ref>«به یقین خداوند کسانی را که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند به بوستانهایی درمیآورد که از بن آنها جویبارها جاری است، در آنجا به دستبندهایی زرّین و مروارید نشان آراسته میگردند و تنپوش آنان در آنجا پرند است» سوره حج، آیه ۲۳.</ref> در [[وصف]] لباسهای [[بهشتیان]] آمده است. [[شیخ طوسی]] حریر را ابریشم [[خالص]] تفسیر کرده است<ref>التبیان فی تفسیر القرآن، ج۸ ص۴۳۱.</ref>. [[طبرسی]] نیز در این باره میگوید: [[خداوند]] [[لباس]] حریر را در [[دنیا]] برای مردان [[حرام]] کرد و آنان را به [[پوشش]] آن در [[بهشت]] [[مشتاق]] گردانید<ref>مجمع البیان، ج۷، ص۱۴۰.</ref>. وی در جای دیگری [[حدیثی]] نقل میکند که گویای ظرافت و بدننمایی بسیار بالای ابریشم بهشتی است، به گونهای که ساق [[بانوان]] بهشتی از پس هفتاد پوشش ابریشمی آشکار است<ref>مجمع البیان، ج۹، ص۳۴۸.</ref>. | ||
#در آیه {{متن قرآن|يَلْبَسُونَ مِنْ سُنْدُسٍ وَإِسْتَبْرَقٍ مُتَقَابِلِينَ}}<ref>«از دیبای نازک و دیبای ستبر جامه میپوشند در حالی که رویاروی یکدیگرند» سوره دخان، آیه ۵۳.</ref> هنگامی که خداوند از جایگاه [[متقیان]] در بهشت گزارش میدهد، یادآور میشود که پوشش آنان در آنجا از "سندس" و "استبرق" است. شیخ طوسی به نقل از [[حسن بصری]] میگوید: مقصود از سندس ابریشم است. از قول [[قتاده]] نیز بازگو میکند: مقصود از استبرق دیبای درشت بافت است. وی اشاره میکند که کاربرد این تعبیر به دلیل آن است که [[مردم]] در این [[دنیا]] با این نوع [[لباس]] آشنایی دارند وگرنه لباسهای آنجا بسیار [[برتر]] و زیباتر هستند<ref>التبیان فی تفسیر القرآن، ج۹، ص۲۴۱.</ref>. [[طبرسی]] این [[آیه]] را [[وعده]] به [[عربها]] نسبت به چیزهایی میداند که در نظرشان بسیار [[ارزشمند]] بود و آرزوی آن را داشتند. وی دیدگاهی را هم نقل میکند که در آن سندس به لباس ابریشمی و استبرق به فرش ابریشمی [[تفسیر]] شده است<ref>مجمع البیان، ج۹، ص۱۱۶.</ref>. | # در آیه {{متن قرآن|يَلْبَسُونَ مِنْ سُنْدُسٍ وَإِسْتَبْرَقٍ مُتَقَابِلِينَ}}<ref>«از دیبای نازک و دیبای ستبر جامه میپوشند در حالی که رویاروی یکدیگرند» سوره دخان، آیه ۵۳.</ref> هنگامی که خداوند از جایگاه [[متقیان]] در بهشت گزارش میدهد، یادآور میشود که پوشش آنان در آنجا از "سندس" و "استبرق" است. شیخ طوسی به نقل از [[حسن بصری]] میگوید: مقصود از سندس ابریشم است. از قول [[قتاده]] نیز بازگو میکند: مقصود از استبرق دیبای درشت بافت است. وی اشاره میکند که کاربرد این تعبیر به دلیل آن است که [[مردم]] در این [[دنیا]] با این نوع [[لباس]] آشنایی دارند وگرنه لباسهای آنجا بسیار [[برتر]] و زیباتر هستند<ref>التبیان فی تفسیر القرآن، ج۹، ص۲۴۱.</ref>. [[طبرسی]] این [[آیه]] را [[وعده]] به [[عربها]] نسبت به چیزهایی میداند که در نظرشان بسیار [[ارزشمند]] بود و آرزوی آن را داشتند. وی دیدگاهی را هم نقل میکند که در آن سندس به لباس ابریشمی و استبرق به فرش ابریشمی [[تفسیر]] شده است<ref>مجمع البیان، ج۹، ص۱۱۶.</ref>. | ||
#در آیه {{متن قرآن|عَالِيَهُمْ ثِيَابُ سُنْدُسٍ خُضْرٌ وَإِسْتَبْرَقٌ وَحُلُّوا أَسَاوِرَ مِنْ فِضَّةٍ وَسَقَاهُمْ رَبُّهُمْ شَرَابًا طَهُورًا}}<ref>«بر تن آنان جامههایی سبز از دیبای نازک و دیبای ستبر است و به دستبندهایی سیمین آراستهاند و پروردگارشان به آنان شرابی پاک مینوشاند» سوره انسان، آیه ۲۱.</ref> نیز از لباس [[بهشتیان]] با واژه سندس و استبرق یاد شده است. [[شیخ طوسی]] در ذیل این آیه اشاره میکند در نظر افرادی، استبرق به لباسی گفته میشود که بافت آن پر انباشت و سفت باشد، نه آنکه تارهای ابریشمی آن درشت باشد<ref>التبیان فی تفسیر القرآن، ج۱۰، ص۲۱۸.</ref>. | # در آیه {{متن قرآن|عَالِيَهُمْ ثِيَابُ سُنْدُسٍ خُضْرٌ وَإِسْتَبْرَقٌ وَحُلُّوا أَسَاوِرَ مِنْ فِضَّةٍ وَسَقَاهُمْ رَبُّهُمْ شَرَابًا طَهُورًا}}<ref>«بر تن آنان جامههایی سبز از دیبای نازک و دیبای ستبر است و به دستبندهایی سیمین آراستهاند و پروردگارشان به آنان شرابی پاک مینوشاند» سوره انسان، آیه ۲۱.</ref> نیز از لباس [[بهشتیان]] با واژه سندس و استبرق یاد شده است. [[شیخ طوسی]] در ذیل این آیه اشاره میکند در نظر افرادی، استبرق به لباسی گفته میشود که بافت آن پر انباشت و سفت باشد، نه آنکه تارهای ابریشمی آن درشت باشد<ref>التبیان فی تفسیر القرآن، ج۱۰، ص۲۱۸.</ref>. | ||
#در آیه {{متن قرآن|مُتَّكِئِينَ عَلَى فُرُشٍ بَطَائِنُهَا مِنْ إِسْتَبْرَقٍ وَجَنَى الْجَنَّتَيْنِ دَانٍ}}<ref>«بر بسترهایی پشت دادهاند که آسترهای آنها از دیبای ستبرند و میوههای چیدنی آن دو بهشت در دسترسند» سوره الرحمن، آیه ۵۴.</ref> سخن از پشتیهایی به میان آمده که [[باطن]] آنها از استبرق است. به گفته شیخ طوسی، "متکا همان پشتی است که در مجالس [[پادشاهان]] برای [[حرمت]] نهادن و [[لذت]] بردن میگذارند". استبرق، بنا به نظر [[عکرمه]] و [[ابناسحاق]]، دیبای درشت بافت است. گفتهاند که روی این پشتیها از سندس که ابریشم نرم است درست شده و آستر آن از استبرق که پارچه ابریشمی درشت بافت است تشکیل شده است. همچنین گفته شده استبرق نوعی حریر چینی است که بینابین است<ref>التبیان فی تفسیر القرآن، ج۹، ص۴۸۰.</ref>. [[بغوی]] نیز سندس را [[لباس]] ابریشمی زربافت میداند<ref>تفسیر البغوی، ج۳، ص۱۶۱.</ref>. از آنجا که تعبیرهایی که در [[قرآن]] برای ابریشم به کار رفته همگی مربوط به لباس [[بهشتیان]] است، [[مفسران]] نیز بحث را در همین چارچوب منحصر داشتهاند<ref>[[محمد علی سلطانی|سلطانی، محمد علی]]، [[ابریشم ـ سلطانی (مقاله)|مقاله «ابریشم»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۱ (کتاب)|دانشنامه امام رضا]] ص ۳۸۹.</ref>. | # در آیه {{متن قرآن|مُتَّكِئِينَ عَلَى فُرُشٍ بَطَائِنُهَا مِنْ إِسْتَبْرَقٍ وَجَنَى الْجَنَّتَيْنِ دَانٍ}}<ref>«بر بسترهایی پشت دادهاند که آسترهای آنها از دیبای ستبرند و میوههای چیدنی آن دو بهشت در دسترسند» سوره الرحمن، آیه ۵۴.</ref> سخن از پشتیهایی به میان آمده که [[باطن]] آنها از استبرق است. به گفته شیخ طوسی، "متکا همان پشتی است که در مجالس [[پادشاهان]] برای [[حرمت]] نهادن و [[لذت]] بردن میگذارند". استبرق، بنا به نظر [[عکرمه]] و [[ابناسحاق]]، دیبای درشت بافت است. گفتهاند که روی این پشتیها از سندس که ابریشم نرم است درست شده و آستر آن از استبرق که پارچه ابریشمی درشت بافت است تشکیل شده است. همچنین گفته شده استبرق نوعی حریر چینی است که بینابین است<ref>التبیان فی تفسیر القرآن، ج۹، ص۴۸۰.</ref>. [[بغوی]] نیز سندس را [[لباس]] ابریشمی زربافت میداند<ref>تفسیر البغوی، ج۳، ص۱۶۱.</ref>. از آنجا که تعبیرهایی که در [[قرآن]] برای ابریشم به کار رفته همگی مربوط به لباس [[بهشتیان]] است، [[مفسران]] نیز بحث را در همین چارچوب منحصر داشتهاند<ref>[[محمد علی سلطانی|سلطانی، محمد علی]]، [[ابریشم ـ سلطانی (مقاله)|مقاله «ابریشم»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۱ (کتاب)|دانشنامه امام رضا]] ص ۳۸۹.</ref>. | ||
==ابریشم در عصر [[امام رضا]] {{ع}}== | == ابریشم در عصر [[امام رضا]] {{ع}}== | ||
در [[روزگار]] [[امام رضا]]{{ع}} [[صنعت]] ابریشم رونق بسزایی داشت. وجود محلههایی به نام نوغان در پارهای از [[شهرها]]، گویای [[اشتغال]] [[مسلمانان]] به صنعت ابریشم بود. چنان که در گزارش [[سفر]] امام رضا{{ع}} به [[خراسان]] از محلهای به نام نوغان [[طوس]] یاد شده است که هنوز این نام در [[مشهد]] به همین محله اطلاق میشود<ref>الإسماعیلیون و المغول و نصیرالدین الطوسی، ص۱۱.</ref>. این نام همچنین گویای سابقه دیرین این کالا در بین [[ایرانیان]] است. در جریان [[ازدواج]] امام رضا{{ع}} با دختر [[مأمون]] نیز از محملی باشکوه که بندهای آن از جنس ابریشم بود، سخن به میان آمده است<ref>أعیان الشیعة، ج۲، ص۳۴.</ref>. این امر نیز گویای فراوانی ابریشم و رونق این صنعت در آن زمان است. | در [[روزگار]] [[امام رضا]]{{ع}} [[صنعت]] ابریشم رونق بسزایی داشت. وجود محلههایی به نام نوغان در پارهای از [[شهرها]]، گویای [[اشتغال]] [[مسلمانان]] به صنعت ابریشم بود. چنان که در گزارش [[سفر]] امام رضا{{ع}} به [[خراسان]] از محلهای به نام نوغان [[طوس]] یاد شده است که هنوز این نام در [[مشهد]] به همین محله اطلاق میشود<ref>الإسماعیلیون و المغول و نصیرالدین الطوسی، ص۱۱.</ref>. این نام همچنین گویای سابقه دیرین این کالا در بین [[ایرانیان]] است. در جریان [[ازدواج]] امام رضا{{ع}} با دختر [[مأمون]] نیز از محملی باشکوه که بندهای آن از جنس ابریشم بود، سخن به میان آمده است<ref>أعیان الشیعة، ج۲، ص۳۴.</ref>. این امر نیز گویای فراوانی ابریشم و رونق این صنعت در آن زمان است. | ||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
این نوع هدایا نشان میدهد که در آن [[زمان]] در [[خراسان]] ابریشم به وفور وجود داشت. البته وفور ابریشم در خراسان آن روز جای [[شگفتی]] ندارد، زیرا اولاً بخش قابل توجهی از [[مردم]] خراسان به نوغانداری [[اشتغال]] داشتند و محله مهم نوغان شاهد این امر است و از سوی دیگر شهرهای مهم خراسان در مسیر جاده ابریشم قرار داشت که ابریشم یکی از کالاهای عمده تجاری بود. کاروانهای تجاری از چین راه میافتاد، از ترکستان [[چین]](سین کیانگ)، کاشغر و اترار میگذشت، به [[جیحون]] میرسید و از [[سمرقند]]، بخارا، [[مرو]]، [[طوس]]، [[دامغان]]، [[گرگان]]، [[ری]]، [[قزوین]]، [[آذربایجان]]، ارّان و طرابوزان میگذشت و به اروپا میرفت. این جاده در [[ایران]] انشعاباتی داشت که یکی از آنها از قزوین به [[همدان]]، [[بغداد]]، [[موصل]]، [[انطاکیه]] یا ازمیر [[ترکیه]] میرسید. یکی از اشتغالهای مهم مردم مرو، بافت پارچههای ابریشمی بود که به آن "ملحم" میگفتند و افرادی که به [[تجارت]] این نوع لباس اشتغال داشتند ملحمی نام داشتند و شماری از شخصیتهای [[علمی]] به این نام [[شهرت]] داشتند<ref>الأنساب، سمعانی، ج۵، ص۳۷۷.</ref><ref>[[محمد علی سلطانی|سلطانی، محمد علی]]، [[ابریشم ـ سلطانی (مقاله)|مقاله «ابریشم»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۱ (کتاب)|دانشنامه امام رضا]] ص ۳۸۹.</ref> | این نوع هدایا نشان میدهد که در آن [[زمان]] در [[خراسان]] ابریشم به وفور وجود داشت. البته وفور ابریشم در خراسان آن روز جای [[شگفتی]] ندارد، زیرا اولاً بخش قابل توجهی از [[مردم]] خراسان به نوغانداری [[اشتغال]] داشتند و محله مهم نوغان شاهد این امر است و از سوی دیگر شهرهای مهم خراسان در مسیر جاده ابریشم قرار داشت که ابریشم یکی از کالاهای عمده تجاری بود. کاروانهای تجاری از چین راه میافتاد، از ترکستان [[چین]](سین کیانگ)، کاشغر و اترار میگذشت، به [[جیحون]] میرسید و از [[سمرقند]]، بخارا، [[مرو]]، [[طوس]]، [[دامغان]]، [[گرگان]]، [[ری]]، [[قزوین]]، [[آذربایجان]]، ارّان و طرابوزان میگذشت و به اروپا میرفت. این جاده در [[ایران]] انشعاباتی داشت که یکی از آنها از قزوین به [[همدان]]، [[بغداد]]، [[موصل]]، [[انطاکیه]] یا ازمیر [[ترکیه]] میرسید. یکی از اشتغالهای مهم مردم مرو، بافت پارچههای ابریشمی بود که به آن "ملحم" میگفتند و افرادی که به [[تجارت]] این نوع لباس اشتغال داشتند ملحمی نام داشتند و شماری از شخصیتهای [[علمی]] به این نام [[شهرت]] داشتند<ref>الأنساب، سمعانی، ج۵، ص۳۷۷.</ref><ref>[[محمد علی سلطانی|سلطانی، محمد علی]]، [[ابریشم ـ سلطانی (مقاله)|مقاله «ابریشم»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۱ (کتاب)|دانشنامه امام رضا]] ص ۳۸۹.</ref> | ||
==[[فقه]] و ابریشم== | == [[فقه]] و ابریشم == | ||
در [[احادیث]] از ابریشم به وفور سخن گفته شده است. عموم [[روایتها]] درباره کاربرد لباس و پارچههای ابریشمی برای مردان یا [[زنان]] و نیز در [[نماز]] و یا [[کفن]] و امثال آن است. [[فقیهان]] بر اساس روایتهایی که وجود دارد [[پوشیدن لباس]] [[خالص]] ابریشم را برای مردان [[حرام]] دانستهاند و برای [[زنان]] تنها هنگام [[نماز خواندن]] مورد ایراد شمردهاند. اما در مورد [[لباس]] ابریشمی غیر خالص [[اختلاف]] قابل توجهی در بین فقیهان وجود دارد که بخش مهمی از آن به دلیل وجود [[نقلی]] از [[امام رضا]]{{ع}} درباره جواز [[نماز]] در لباسی است که لایه آن از ابریشم باشد. متن [[روایت]] به این شرح است که [[حسین بن سعید]] گفت: "در نامهای که [[محمد بن ابراهیم]] به [[ابوالحسن رضا]]{{ع}} نوشته بود و در آن از نماز در لباسی که لایه آن از ابریشم باشد پرسیده بود، خواندم که [[امام]] نوشته بود نماز در آن ایرادی ندارد"<ref>{{متن حدیث|عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ قَالَ: قَرَأْتُ (فِي) كِتَابِ مُحَمَّدِ بْنِ إِبْرَاهِيمَ إِلَى الرِّضَا ع يَسْأَلُهُ عَنِ الصَّلَاةِ فِي ثَوْبٍ حَشْوُهُ قَزٌّ فَكَتَبَ إِلَيْهِ قَرَأْتُهُ لَا بَأْسَ بِالصَّلَاةِ فِيهِ}}؛ وسائل الشیعة، ج۴، ص۴۴۴.</ref>. | در [[احادیث]] از ابریشم به وفور سخن گفته شده است. عموم [[روایتها]] درباره کاربرد لباس و پارچههای ابریشمی برای مردان یا [[زنان]] و نیز در [[نماز]] و یا [[کفن]] و امثال آن است. [[فقیهان]] بر اساس روایتهایی که وجود دارد [[پوشیدن لباس]] [[خالص]] ابریشم را برای مردان [[حرام]] دانستهاند و برای [[زنان]] تنها هنگام [[نماز خواندن]] مورد ایراد شمردهاند. اما در مورد [[لباس]] ابریشمی غیر خالص [[اختلاف]] قابل توجهی در بین فقیهان وجود دارد که بخش مهمی از آن به دلیل وجود [[نقلی]] از [[امام رضا]]{{ع}} درباره جواز [[نماز]] در لباسی است که لایه آن از ابریشم باشد. متن [[روایت]] به این شرح است که [[حسین بن سعید]] گفت: "در نامهای که [[محمد بن ابراهیم]] به [[ابوالحسن رضا]]{{ع}} نوشته بود و در آن از نماز در لباسی که لایه آن از ابریشم باشد پرسیده بود، خواندم که [[امام]] نوشته بود نماز در آن ایرادی ندارد"<ref>{{متن حدیث|عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ قَالَ: قَرَأْتُ (فِي) كِتَابِ مُحَمَّدِ بْنِ إِبْرَاهِيمَ إِلَى الرِّضَا ع يَسْأَلُهُ عَنِ الصَّلَاةِ فِي ثَوْبٍ حَشْوُهُ قَزٌّ فَكَتَبَ إِلَيْهِ قَرَأْتُهُ لَا بَأْسَ بِالصَّلَاةِ فِيهِ}}؛ وسائل الشیعة، ج۴، ص۴۴۴.</ref>. | ||