ابوالحسن اشعری: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
خط ۶: خط ۶:
}}
}}


==[[زندگی]] و [[شخصیت]] [[اشعری]]==
== [[زندگی]] و [[شخصیت]] [[اشعری]] ==
[[علی بن اسماعیل ابوبشر بن سالم بن اسماعیل بن عبداللّه بن موسی بن بلال بن ابوبردة بن ابی موسی]]<ref>تاریخ بغداد، ج ۱۱، ص۴۳۶؛ تبیین کذب المفتری، ص۴۶</ref> است. وی در سال ۲۶۰ه یا ۲۷۰<ref>ابن خلکان، ج۲، ص۴۴۶</ref> در [[بصره]] زاده شد. بیشتر [[عمر]] خود را در آنجا گذرانید. پدرش پیرو [[مذهب اصحاب حدیث]] بود. به هنگام [[وفات]]، فرزند خود را به [[زکریا بن یحیای ساجی]] که او نیز [[اهل حدیث]] و [[شافعی مذهب]] بود سپرد. [[ابوالحسن اشعری]] در کتاب تفسیرش از او احادیثی نقل کرده است.<ref>تبیین کذب المفتری، ص۴۷؛ بحوث فی الملل والنحل، ج۲، ص۸</ref> به احتمال زیاد دودمان اشعری اهل حدیث بوده‌اند. [[گرایش]] او به اعتزال به جهت [[تربیت]] او در [[خانه]] ناپدری‌اش [[ابوعلی جبایی]] [[رئیس]] [[معتزله]] بصره بوده است.
[[علی بن اسماعیل ابوبشر بن سالم بن اسماعیل بن عبداللّه بن موسی بن بلال بن ابوبردة بن ابی موسی]]<ref>تاریخ بغداد، ج ۱۱، ص۴۳۶؛ تبیین کذب المفتری، ص۴۶</ref> است. وی در سال ۲۶۰ه یا ۲۷۰<ref>ابن خلکان، ج۲، ص۴۴۶</ref> در [[بصره]] زاده شد. بیشتر [[عمر]] خود را در آنجا گذرانید. پدرش پیرو [[مذهب اصحاب حدیث]] بود. به هنگام [[وفات]]، فرزند خود را به [[زکریا بن یحیای ساجی]] که او نیز [[اهل حدیث]] و [[شافعی مذهب]] بود سپرد. [[ابوالحسن اشعری]] در کتاب تفسیرش از او احادیثی نقل کرده است.<ref>تبیین کذب المفتری، ص۴۷؛ بحوث فی الملل والنحل، ج۲، ص۸</ref> به احتمال زیاد دودمان اشعری اهل حدیث بوده‌اند. [[گرایش]] او به اعتزال به جهت [[تربیت]] او در [[خانه]] ناپدری‌اش [[ابوعلی جبایی]] [[رئیس]] [[معتزله]] بصره بوده است.


خط ۱۷: خط ۱۷:
درباره [[ورع]]، [[تقوا]] و [[عبادت]] او نیز در بابوجداگانه فراوان سخن گفته است<ref>تبیین کذب المفتری، ص۱۴۱ـ ۱۴۲</ref> [[فضایل]] دیگر او را<ref>تبیین کذب المفتری، ص۱۴۳ـ ۱۴۸</ref> همچنین [[مدایح]] او را در لسان بزرگانی که به [[شعر]] در [[مدح]] او سروده‌اند<ref>تبیین کذب المفتری، ص۱۷۰ـ ۱۷۷</ref>.<ref>[[محمد صفر جبرئیلی|جبرئیلی، محمد صفر]]، [[اشعریه (مقاله)|مقاله «اشعریه»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]]، ص ۲۸۶.</ref>
درباره [[ورع]]، [[تقوا]] و [[عبادت]] او نیز در بابوجداگانه فراوان سخن گفته است<ref>تبیین کذب المفتری، ص۱۴۱ـ ۱۴۲</ref> [[فضایل]] دیگر او را<ref>تبیین کذب المفتری، ص۱۴۳ـ ۱۴۸</ref> همچنین [[مدایح]] او را در لسان بزرگانی که به [[شعر]] در [[مدح]] او سروده‌اند<ref>تبیین کذب المفتری، ص۱۷۰ـ ۱۷۷</ref>.<ref>[[محمد صفر جبرئیلی|جبرئیلی، محمد صفر]]، [[اشعریه (مقاله)|مقاله «اشعریه»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]]، ص ۲۸۶.</ref>


==آثار و تألیفات==
== آثار و تألیفات ==
برخی بر این عقیده‌اند که او بر خلاف توان زیادی که در [[مناظره]] و گفت وگو داشت، در [[نوشتن]] و نگاشتن گاه در می‌‌ماند<ref>مقدمه ریتر بر مقالات الاسلامیین، صیز</ref> که البته [[ابن عساکر]] در [[دفاع]] از این نکته [[معتقد]] است که این [[نقص]] او مربوط به اوایل [[حیات]] [[علمی]] او بوده و بعد از این که [[خداوند]] [[منت]] [[هدایت]] بر او نهاد، تألیفات خوب، آراسته و منظمی ارائه کرده است<ref>تاریخ اندیشه‌های کلامی در اسلام، ج۱، ص۵۷۰</ref> [[بدوی]] نیز به استناد تکرار مطالب و نامنظم بودن مباحث مقالات الاسلامیین نظر ریتر را [[تأیید]] کرده است<ref>تاریخ اندیشه‌های کلامی در اسلام، ج۱، ص۵۷۱</ref>.
برخی بر این عقیده‌اند که او بر خلاف توان زیادی که در [[مناظره]] و گفت وگو داشت، در [[نوشتن]] و نگاشتن گاه در می‌‌ماند<ref>مقدمه ریتر بر مقالات الاسلامیین، صیز</ref> که البته [[ابن عساکر]] در [[دفاع]] از این نکته [[معتقد]] است که این [[نقص]] او مربوط به اوایل [[حیات]] [[علمی]] او بوده و بعد از این که [[خداوند]] [[منت]] [[هدایت]] بر او نهاد، تألیفات خوب، آراسته و منظمی ارائه کرده است<ref>تاریخ اندیشه‌های کلامی در اسلام، ج۱، ص۵۷۰</ref> [[بدوی]] نیز به استناد تکرار مطالب و نامنظم بودن مباحث مقالات الاسلامیین نظر ریتر را [[تأیید]] کرده است<ref>تاریخ اندیشه‌های کلامی در اسلام، ج۱، ص۵۷۱</ref>.
تألیفات و آثار او به بیش از دویست مورد می‌‌رسد. او خود در العُمَد بیشترین آثاری را که تا [[سال ۳۲۰ق]] تألیف کرده بود نام برده است، ابن عساکر نام ۹۸ اثر او را آورده است<ref>تبیین کذب المفتری،ص:۱۲۹ـ ۱۳۵؛ تاریخ اندیشه‌های کلامی در اسلام، ج۱۰، ص۵۵۲ـ ۵۶۱</ref> برخی نیز تألیفات او را تا دویست و سی اثر شمرده‌اند<ref>تبیین کذب المفتری، ص۱۳۷</ref>.
تألیفات و آثار او به بیش از دویست مورد می‌‌رسد. او خود در العُمَد بیشترین آثاری را که تا [[سال ۳۲۰ق]] تألیف کرده بود نام برده است، ابن عساکر نام ۹۸ اثر او را آورده است<ref>تبیین کذب المفتری، ص:۱۲۹ـ ۱۳۵؛ تاریخ اندیشه‌های کلامی در اسلام، ج۱۰، ص۵۵۲ـ ۵۶۱</ref> برخی نیز تألیفات او را تا دویست و سی اثر شمرده‌اند<ref>تبیین کذب المفتری، ص۱۳۷</ref>.


در هر صورت آنچه از آثار او اکنون در دسترس است چند مورد بیش نیست که عبارتند از:
در هر صورت آنچه از آثار او اکنون در دسترس است چند مورد بیش نیست که عبارتند از:
خط ۴۵: خط ۴۵:
۶. رساله دیگری از او با عنوان الایمان چاپ شده است [[تاریخ اندیشه‌های کلامی و اسلامی (کتاب)|تاریخ اندیشه‌های کلامی و اسلامی]].<ref>[[محمد صفر جبرئیلی|جبرئیلی، محمد صفر]]، [[اشعریه (مقاله)|مقاله «اشعریه»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]]، ص ۲۸۶.</ref>
۶. رساله دیگری از او با عنوان الایمان چاپ شده است [[تاریخ اندیشه‌های کلامی و اسلامی (کتاب)|تاریخ اندیشه‌های کلامی و اسلامی]].<ref>[[محمد صفر جبرئیلی|جبرئیلی، محمد صفر]]، [[اشعریه (مقاله)|مقاله «اشعریه»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]]، ص ۲۸۶.</ref>


==عوامل [[کناره‌گیری]] از [[معتزله]]==
== عوامل [[کناره‌گیری]] از [[معتزله]] ==
اشعری تا [[چهل سالگی]] بر [[مذهب]] معتزله بود، اما به ناگاه [[تغییر]] و تحولی اساسی در او ایجاد شد و از آن [[اعلان بیزاری]] کرد. برای کناره‌گیری او از معتزله عوامل مختلفی ذکر شده است که بسیاری از آنان مورد مناقشه جدی است؛ برخی از عوامل عبارتند از:
اشعری تا [[چهل سالگی]] بر [[مذهب]] معتزله بود، اما به ناگاه [[تغییر]] و تحولی اساسی در او ایجاد شد و از آن [[اعلان بیزاری]] کرد. برای کناره‌گیری او از معتزله عوامل مختلفی ذکر شده است که بسیاری از آنان مورد مناقشه جدی است؛ برخی از عوامل عبارتند از:
# [[ناتوانی]] معتزله از ارائه پاسخ به پرسش‌های او: [[ابن عساکر]] از [[احمد بن حسین]] نقل می‌‌کند که بعد از آنکه [[ابوالحسن]] در [[کلام]] معتزلی متبحر و سرآمد شد پیوسته با استاد خود [[مناظره]] می‌‌کرد و پاسخ صحیحی نمی‌شنید<ref>شرح العقائد النسفیه، ص۵۵</ref> در یکی از شب‌ها برخاست و دو رکعت [[نماز]] گزارد و از [[خدا]] خواست تا اورا به [[راه راست]] [[هدایت]] کند. آنگاه خوابید و در عالم [[خواب]] [[پیامبر اکرم]] را دید و از وضع خود به [[پیامبر]] [[شکایت]] کرد. [[رسول خدا]] فرمود: علیک بسنتی او از خواب برخاست و سپس مسائل [[کلامی]] را بر [[قرآن]] و [[اخبار]] عرضه کرد و آنها را که مطابق [[قرآن]] و [[حدیث]] بود گرفت و غیر آنها را به دور ریخت.<ref>تبیین کذب المفتری، ص۵۰؛ بحوث فی الملل والنحل، ج۲، ص۲۳؛ تاریخ فلسفه در اسلام، ج۱، ص۳۱۸؛ فرق ومذاهب کلامی، ص۱۸۱</ref>.
# [[ناتوانی]] معتزله از ارائه پاسخ به پرسش‌های او: [[ابن عساکر]] از [[احمد بن حسین]] نقل می‌‌کند که بعد از آنکه [[ابوالحسن]] در [[کلام]] معتزلی متبحر و سرآمد شد پیوسته با استاد خود [[مناظره]] می‌‌کرد و پاسخ صحیحی نمی‌شنید<ref>شرح العقائد النسفیه، ص۵۵</ref> در یکی از شب‌ها برخاست و دو رکعت [[نماز]] گزارد و از [[خدا]] خواست تا اورا به [[راه راست]] [[هدایت]] کند. آنگاه خوابید و در عالم [[خواب]] [[پیامبر اکرم]] را دید و از وضع خود به [[پیامبر]] [[شکایت]] کرد. [[رسول خدا]] فرمود: علیک بسنتی او از خواب برخاست و سپس مسائل [[کلامی]] را بر [[قرآن]] و [[اخبار]] عرضه کرد و آنها را که مطابق [[قرآن]] و [[حدیث]] بود گرفت و غیر آنها را به دور ریخت.<ref>تبیین کذب المفتری، ص۵۰؛ بحوث فی الملل والنحل، ج۲، ص۲۳؛ تاریخ فلسفه در اسلام، ج۱، ص۳۱۸؛ فرق ومذاهب کلامی، ص۱۸۱</ref>.
#زمینه‌های [[سیاسی]] و [[اجتماعی]]: از [[زمان]] [[متوکل]] به بعد، فشار بر [[اهل تعقل]] [[روز]] به روز افزایش یافت و هرگز از [[میزان]] فشار کاسته نشد، در این صورت این زمینه‌های اجتماعی و سیاسی بود که می‌‌توانست در وجود [[انسان]] [[تحول]] و دگرگونی خاص ایجاد کند و برای [[رهایی]] از فشارهای [[روحی]] و [[زندگی]]، از مکتبی به [[مکتب]] مورد [[تأیید]] [[حکومت]] وقت منتقل شود<ref>بحوث فی الملل والنحل، ج۲، ص۲۵ و ۲۶؛ فلسفه و کلام اسلامی، ص۹۶</ref>.
# زمینه‌های [[سیاسی]] و [[اجتماعی]]: از [[زمان]] [[متوکل]] به بعد، فشار بر [[اهل تعقل]] [[روز]] به روز افزایش یافت و هرگز از [[میزان]] فشار کاسته نشد، در این صورت این زمینه‌های اجتماعی و سیاسی بود که می‌‌توانست در وجود [[انسان]] [[تحول]] و دگرگونی خاص ایجاد کند و برای [[رهایی]] از فشارهای [[روحی]] و [[زندگی]]، از مکتبی به [[مکتب]] مورد [[تأیید]] [[حکومت]] وقت منتقل شود<ref>بحوث فی الملل والنحل، ج۲، ص۲۵ و ۲۶؛ فلسفه و کلام اسلامی، ص۹۶</ref>.
# [[اصلاح‌طلبی]]: [[ابوالحسن]] به دقت در [[عقاید]] [[اهل حدیث]] نگریست و در آن، خطاهای نابخشودنی یافت و بر خود لازم دانست از طریق خاصی به [[اصلاح]] آنها بپردازد. چنین اصلاحی از یک [[دشمن]] مارک دار امکان پذیر نبود، بلکه نخست در قالب [[دوست]] درآمد و در [[دل‌ها]] [[نفوذ]] کرد و آن گاه به اصلاح پرداخت. از این جهت از [[معتزله]] فاصله گرفت و با اهل حدیث اعلام [[همبستگی]] نمود<ref>بحوث فی الملل والنحل، ج۲، ص۲۶، تاریخ فرق اسلامی، ج۱، ص۲۳۵</ref>.
# [[اصلاح‌طلبی]]: [[ابوالحسن]] به دقت در [[عقاید]] [[اهل حدیث]] نگریست و در آن، خطاهای نابخشودنی یافت و بر خود لازم دانست از طریق خاصی به [[اصلاح]] آنها بپردازد. چنین اصلاحی از یک [[دشمن]] مارک دار امکان پذیر نبود، بلکه نخست در قالب [[دوست]] درآمد و در [[دل‌ها]] [[نفوذ]] کرد و آن گاه به اصلاح پرداخت. از این جهت از [[معتزله]] فاصله گرفت و با اهل حدیث اعلام [[همبستگی]] نمود<ref>بحوث فی الملل والنحل، ج۲، ص۲۶، تاریخ فرق اسلامی، ج۱، ص۲۳۵</ref>.
# [[میانه روی]] و [[اعتدال]]: برخی دیگر بر این عقیده‌اند که او در [[مقام]] اصلاح [[دینی]] دو روش [[فقیهان]] و [[متکلمان]] بوده و در صدد جمع بین [[کلام]] و [[فقه]] و حدیث برآمد،؛ چراکه فقه و [[فقها]] در صدد [[اعمال]] [[دلایل]] [[تفسیر]] و حدیث و [[اجماع]] و [[قیاس]] بودند و متکلمان به [[جدل]] و [[منطق]] و [[عقل]] اکتفا کرده و از [[نص]] اجتناب می‌‌کردند. او با این کار کوشید در قالب متکلمی [[فقیه]]، میان فقه و حدیث با [[علم کلام]] جمع کند و [[امت اسلامی]] را از انشقاق و [[نزاع]] بین آن دو برحذر داشته و خود بین اعتزال و حنبلی‌ها واسطه شود<ref>الفرق الکلامیة الإسلامیه، ص۲۷۰؛ تاریخ فلسفه در جهان اسلامی، ص۱۴۶ـ ۱۴۷؛ فرق ومذاهب کلامی، ص۱۸۵</ref>.<ref>[[محمد صفر جبرئیلی|جبرئیلی، محمد صفر]]، [[اشعریه (مقاله)|مقاله «اشعریه»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]]، ص ۲۸۷.</ref>
# [[میانه روی]] و [[اعتدال]]: برخی دیگر بر این عقیده‌اند که او در [[مقام]] اصلاح [[دینی]] دو روش [[فقیهان]] و [[متکلمان]] بوده و در صدد جمع بین [[کلام]] و [[فقه]] و حدیث برآمد،؛ چراکه فقه و [[فقها]] در صدد [[اعمال]] [[دلایل]] [[تفسیر]] و حدیث و [[اجماع]] و [[قیاس]] بودند و متکلمان به [[جدل]] و [[منطق]] و [[عقل]] اکتفا کرده و از [[نص]] اجتناب می‌‌کردند. او با این کار کوشید در قالب متکلمی [[فقیه]]، میان فقه و حدیث با [[علم کلام]] جمع کند و [[امت اسلامی]] را از انشقاق و [[نزاع]] بین آن دو برحذر داشته و خود بین اعتزال و حنبلی‌ها واسطه شود<ref>الفرق الکلامیة الإسلامیه، ص۲۷۰؛ تاریخ فلسفه در جهان اسلامی، ص۱۴۶ـ ۱۴۷؛ فرق ومذاهب کلامی، ص۱۸۵</ref>.<ref>[[محمد صفر جبرئیلی|جبرئیلی، محمد صفر]]، [[اشعریه (مقاله)|مقاله «اشعریه»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]]، ص ۲۸۷.</ref>


==روش [[کلامی]]==
== روش [[کلامی]] ==
روش او آمیزه‌ای از نقل و [[عقل]] است، البته نقل بر عقل تقدم و پیشی دارد<ref>مقالات الاشعری، ص۳۰، ۳۱ و ۳۰۱؛ شرح العقائد النسفیه، ص۵۵؛ بحوث فی الملل والنحل، ج۲، ص۳۲ ـ۳۳</ref>. به نظر او اگر [[دین]] [[وحیانی]] نباشد عقل توان تشخیص [[تکلیف]] را ندارد و نمی‌تواند [[حکم قطعی]] بدهد. در این صورت راهی جز [[شک]] و توقف نخواهد بود<ref>مقالات الاشعری، ص۳۰۱</ref>.
روش او آمیزه‌ای از نقل و [[عقل]] است، البته نقل بر عقل تقدم و پیشی دارد<ref>مقالات الاشعری، ص۳۰، ۳۱ و ۳۰۱؛ شرح العقائد النسفیه، ص۵۵؛ بحوث فی الملل والنحل، ج۲، ص۳۲ ـ۳۳</ref>. به نظر او اگر [[دین]] [[وحیانی]] نباشد عقل توان تشخیص [[تکلیف]] را ندارد و نمی‌تواند [[حکم قطعی]] بدهد. در این صورت راهی جز [[شک]] و توقف نخواهد بود<ref>مقالات الاشعری، ص۳۰۱</ref>.


[[اشعری]] به ارائه طرحی نو [[اقدام]] کرد که به گونه ای تضاد میان [[عقل‌گرایی]] و ظاهر‌گرایی را برطرف نماید، بدین جهت با هر یک از آن دو گروه هم موافق بود و هم مخالف. با عقل گرایان در این جهت که [[استدلال عقلی]] در [[اثبات]] [[عقاید دینی]] [[بدعت]] و [[حرام]] نبوده، بلکه راجح و [[پسندیده]] است موافقت نمود<ref>رسالة التوحید، ص۷۴</ref> و به تألیف رساله [[استحسان]] الخوض فی [[علم]] الکلام مبادرت ورزید و این در حالی بود که [[اهل حدیث]]، [[علم کلام]] و استدلال عقلی را بدعت و حرام می‌‌دانستند<ref>فرق و مذاهب کلامی، ص۱۸۷</ref>. او با تأسیس این [[مکتب]] جدید در صدد ارائه موضعی میانه بین اهل حدیث و [[معتزله]] بود و مهم‌ترین تلاش او آن بود که اهل حدیث را برای [[دفاع]] از عقایدشان وادار به استفاده از عقل کند و به همین جهت تا حدی توانست آنها را از موضع [[افراطی]] شان دور سازد.<ref>تاریخ ایران اسلامی، ج۲، ص۱۷۰</ref> موضعی که برخی از آن تعبیر به طریق وسط کرده‌اند<ref>مقدمه ابن خلدون، ص۹۴۶؛ رسالة التوحید، ص۷۳</ref>.
[[اشعری]] به ارائه طرحی نو [[اقدام]] کرد که به گونه ای تضاد میان [[عقل‌گرایی]] و ظاهر‌گرایی را برطرف نماید، بدین جهت با هر یک از آن دو گروه هم موافق بود و هم مخالف. با عقل گرایان در این جهت که [[استدلال عقلی]] در [[اثبات]] [[عقاید دینی]] [[بدعت]] و [[حرام]] نبوده، بلکه راجح و [[پسندیده]] است موافقت نمود<ref>رسالة التوحید، ص۷۴</ref> و به تألیف رساله [[استحسان]] الخوض فی [[علم]] الکلام مبادرت ورزید و این در حالی بود که [[اهل حدیث]]، [[علم کلام]] و استدلال عقلی را بدعت و حرام می‌‌دانستند<ref>فرق و مذاهب کلامی، ص۱۸۷</ref>. او با تأسیس این [[مکتب]] جدید در صدد ارائه موضعی میانه بین اهل حدیث و [[معتزله]] بود و مهم‌ترین تلاش او آن بود که اهل حدیث را برای [[دفاع]] از عقایدشان وادار به استفاده از عقل کند و به همین جهت تا حدی توانست آنها را از موضع [[افراطی]] شان دور سازد.<ref>تاریخ ایران اسلامی، ج۲، ص۱۷۰</ref> موضعی که برخی از آن تعبیر به طریق وسط کرده‌اند<ref>مقدمه ابن خلدون، ص۹۴۶؛ رسالة التوحید، ص۷۳</ref>.


از طرفی در [[تعارض]] عقل با [[ظواهر دینی]]، [[ظواهر]] را مقدم داشت و در نتیجه در بحث از [[صفات ذات]] و صفات خبریه با [[عقاید معتزله]] [[مخالفت]] نمود. همان گونه که اصل [[تحسین]] و تقبیح [[عقلی]] و متفرعات آن را نیز مردود دانست و هیچ [[واجب عقلی]] را نپذیرفت و در این زمینه با اهل حدیث هماهنگ گردید<ref>مقالات الاشعری، ص۳۰۱؛ فرق و مذاهب کلامی،ص۱۸۷</ref>.<ref>[[محمد صفر جبرئیلی|جبرئیلی، محمد صفر]]، [[اشعریه (مقاله)|مقاله «اشعریه»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]]، ص ۲۸۷.</ref>
از طرفی در [[تعارض]] عقل با [[ظواهر دینی]]، [[ظواهر]] را مقدم داشت و در نتیجه در بحث از [[صفات ذات]] و صفات خبریه با [[عقاید معتزله]] [[مخالفت]] نمود. همان گونه که اصل [[تحسین]] و تقبیح [[عقلی]] و متفرعات آن را نیز مردود دانست و هیچ [[واجب عقلی]] را نپذیرفت و در این زمینه با اهل حدیث هماهنگ گردید<ref>مقالات الاشعری، ص۳۰۱؛ فرق و مذاهب کلامی، ص۱۸۷</ref>.<ref>[[محمد صفر جبرئیلی|جبرئیلی، محمد صفر]]، [[اشعریه (مقاله)|مقاله «اشعریه»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]]، ص ۲۸۷.</ref>


==آراء و [[اندیشه‌ها]]==
== آراء و [[اندیشه‌ها]] ==
[[ابوالحسن اشعری]] و [[پیروان]] او دیدگاه‌های خاصی در مسائل [[عقیدتی]] و [[کلامی]] دارند که مهم‌ترین آنها عبارتند از:
[[ابوالحسن اشعری]] و [[پیروان]] او دیدگاه‌های خاصی در مسائل [[عقیدتی]] و [[کلامی]] دارند که مهم‌ترین آنها عبارتند از:
زیادت صفات بر ذات، [[رؤیت خداوند]] با چشم ظاهر در [[آخرت]]، [[کلام]] نفسی، نظریه کسب و [[انکار]] [[حسن و قبح ذاتی]]. در ادامه به صورتی مختصر به هر یک از این مباحث پرداخته می‌‌شود.
زیادت صفات بر ذات، [[رؤیت خداوند]] با چشم ظاهر در [[آخرت]]، [[کلام]] نفسی، نظریه کسب و [[انکار]] [[حسن و قبح ذاتی]]. در ادامه به صورتی مختصر به هر یک از این مباحث پرداخته می‌‌شود.
۱۱۸٬۲۸۱

ویرایش