جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[ابوحتوف بن حارث انصاری در تراجم و رجال]] - [[ابوحتوف بن حارث انصاری در تاریخ اسلامی]]| پرسش مرتبط = }} | {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[ابوحتوف بن حارث انصاری در تراجم و رجال]] - [[ابوحتوف بن حارث انصاری در تاریخ اسلامی]]| پرسش مرتبط = }} | ||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
ابو حتوف بن | ابو حتوف بن حارث انصاری<ref>وی را، ابوحتوف سلمة بن حرث انصاری نیز گفتهاند. (وسیلة الدارین، ص۱۰۵).</ref> و برادرش [[سعد بن حرث انصاری عجلانی|سعد]]، از [[خوارج]] و در [[سپاه عمر بن سعد]] بودند. آن دو با شنیدن صدای [[زنان]] و [[فرزندان]] [[خاندان پیامبر]]{{صل}} [[شعار]] خوارج را سر دادند، سپس با [[شمشیر]] [[حمله]] کردند و همراه [[امام حسین]]{{ع}} جنگیدند و پس از آنکه سه تن از [[نیروهای عمر سعد]] را از پای درآوردند خود به [[شهادت]] رسیدند<ref>تسمیة من قتل، ص۱۵۴؛ حدائق الوردیه، ص۱۰۴.</ref>. | ||
منابع متأخر نام وی را [[ابوالحتوف]] و نام پدرش را [[حرث بن سلمه انصاری عجلانی]] ضبط کرده و آوردهاند که وی و برادرش سعد در [[کوفه]] بودند و ایده خوارج داشتند و همراه [[عمر سعد]] به [[جنگ امام حسین]]{{ع}} آمدند. [[روز]] دهم [[محرم]] هنگامی که از [[یاران امام]]{{ع}} به جز «[[سوید بن عمرو بن ابیمطاع]]» و «[[بشیر بن عمرو حضرمی]]» کسی باقی نمانده بود، [[حضرت]]{{ع}} ندای یاریطلبی سر داد و زنان و [[کودکان]] آغاز به ناله و [[شیون]] کردند. ابوالحتوف و برادرش سعد در حالی که بعد از [[نماز ظهر]] بود و در وسط آوردگاه [[جنگ]] بودند با شنیدن ندای [[یاریطلبی امام]]{{ع}} و صدای [[گریه]] و ناله زنان و کودکان خاندان پیامبر گفتند ما میگوییم: {{عربی|"لا حُکْمَ الاّ للّهِ ولا طاعَةَ لِمَنْ عَصاه"}} و این [[حسین]]{{ع}} فرزند [[دختر پیامبر]] ما [[محمد]]{{صل}} میباشد. در حالی که ما آرزوی [[شفاعت]] از جدّ او در [[روز قیامت]] داریم، چگونه با این وضعی که هیچ [[یار]] و [[یاوری]] ندارد با وی بجنگیم؟ سپس شمشیر کشیدند و در کنار امام حسین{{ع}} با [[دشمنان]] وی به جنگ پرداختند و پس از کشتن شماری زیاد و مجروح کردن شماری دیگر، هر دو با هم در یک مکان به شهادت رسیدند. رِضْوانُ اللّهِ علیهما<ref>تنقیح المقال، ج۲، ص۱۲، ابصار العین فی انصار الحسین، مرکز الدراسات الاسلامیة لحرس الثورة، ص۱۵۹؛ وسیلة الدارین، ص۱۰۵؛ فرسان الهیجاء، ج۱، ص۲۷ و ۲۸؛ عنصر شجاعت، ج۳، ص۱۶۹-۱۷۰.</ref>!<ref>جمعی از نویسندگان، [[پژوهشی پیرامون شهدای کربلا (کتاب)|پژوهشی پیرامون شهدای کربلا]]، ص:۸۴-۸۵.</ref> | منابع متأخر نام وی را [[ابوالحتوف]] و نام پدرش را [[حرث بن سلمه انصاری عجلانی]] ضبط کرده و آوردهاند که وی و برادرش سعد در [[کوفه]] بودند و ایده خوارج داشتند و همراه [[عمر سعد]] به [[جنگ امام حسین]]{{ع}} آمدند. [[روز]] دهم [[محرم]] هنگامی که از [[یاران امام]]{{ع}} به جز «[[سوید بن عمرو بن ابیمطاع]]» و «[[بشیر بن عمرو حضرمی]]» کسی باقی نمانده بود، [[حضرت]]{{ع}} ندای یاریطلبی سر داد و زنان و [[کودکان]] آغاز به ناله و [[شیون]] کردند. ابوالحتوف و برادرش سعد در حالی که بعد از [[نماز ظهر]] بود و در وسط آوردگاه [[جنگ]] بودند با شنیدن ندای [[یاریطلبی امام]]{{ع}} و صدای [[گریه]] و ناله زنان و کودکان خاندان پیامبر گفتند ما میگوییم: {{عربی|"لا حُکْمَ الاّ للّهِ ولا طاعَةَ لِمَنْ عَصاه"}} و این [[حسین]]{{ع}} فرزند [[دختر پیامبر]] ما [[محمد]]{{صل}} میباشد. در حالی که ما آرزوی [[شفاعت]] از جدّ او در [[روز قیامت]] داریم، چگونه با این وضعی که هیچ [[یار]] و [[یاوری]] ندارد با وی بجنگیم؟ سپس شمشیر کشیدند و در کنار امام حسین{{ع}} با [[دشمنان]] وی به جنگ پرداختند و پس از کشتن شماری زیاد و مجروح کردن شماری دیگر، هر دو با هم در یک مکان به شهادت رسیدند. رِضْوانُ اللّهِ علیهما<ref>تنقیح المقال، ج۲، ص۱۲، ابصار العین فی انصار الحسین، مرکز الدراسات الاسلامیة لحرس الثورة، ص۱۵۹؛ وسیلة الدارین، ص۱۰۵؛ فرسان الهیجاء، ج۱، ص۲۷ و ۲۸؛ عنصر شجاعت، ج۳، ص۱۶۹-۱۷۰.</ref>!<ref>جمعی از نویسندگان، [[پژوهشی پیرامون شهدای کربلا (کتاب)|پژوهشی پیرامون شهدای کربلا]]، ص:۸۴-۸۵.</ref> |