اباضیه در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
خط ۷۳: خط ۷۳:
امام غالب بن علی، اکنون (سال ۱۳۷۰) پیرمرد زمین‌گیر و مقیم [[شهر]] دمام عربستان است، برادرش طالب [[فرماندهی]] نیروهای [[جنگی]] [[اباضی]] را عهده دار است و فرزندانش در رأس قدرت‌اند، [[خاندان]] سلطنتی عمان خود را [[معتقد]] به [[مذهب اباضی]] می‌دانند، یکی ازعلمای [[جوان]] اباضی به نام شیخ [[احمد بن حمد خلیلی]] به عنوان مفتی اعظم با درجه وزیری در دولت عمان حضور دارد<ref>عرب، محمد، آشنایی با مذهب اباضی، ص۷-۱۱.</ref>.
امام غالب بن علی، اکنون (سال ۱۳۷۰) پیرمرد زمین‌گیر و مقیم [[شهر]] دمام عربستان است، برادرش طالب [[فرماندهی]] نیروهای [[جنگی]] [[اباضی]] را عهده دار است و فرزندانش در رأس قدرت‌اند، [[خاندان]] سلطنتی عمان خود را [[معتقد]] به [[مذهب اباضی]] می‌دانند، یکی ازعلمای [[جوان]] اباضی به نام شیخ [[احمد بن حمد خلیلی]] به عنوان مفتی اعظم با درجه وزیری در دولت عمان حضور دارد<ref>عرب، محمد، آشنایی با مذهب اباضی، ص۷-۱۱.</ref>.


اباضیه امروز که در عمان و [[مغرب]] [[عربی]] (لیبی، الجزایر، تونس و [[مصر]]) به سر می‌برند، در کتاب‌هایشان، غیر از تخطئه تحکیم و تصویب [[محکمه]] اولی چیز دیگری نمی‌گویند و با [[امام علی]]{{ع}} اظهار [[عداوت]] نمی‌کنند، پس ما در [[حق]] آنان جز آنچه آشکار است نمی‌گوییم و از طرفی به اظهارات آنان نیز اتکا نمی‌شود چون [[تقیه]] و [[کتمان]] یکی از مسالک چهارگانه آنان است<ref>سبحانی، جعفر، بحوث فی الملل والنحل، ج۵، ص۲۴۲.</ref>.
اباضیه امروز که در عمان و [[مغرب]] [[عربی]] (لیبی، الجزایر، تونس و [[مصر]]) به سر می‌برند، در کتاب‌هایشان، غیر از تخطئه تحکیم و تصویب [[محکمه]] اولی چیز دیگری نمی‌گویند و با [[امام علی]] {{ع}} اظهار [[عداوت]] نمی‌کنند، پس ما در [[حق]] آنان جز آنچه آشکار است نمی‌گوییم و از طرفی به اظهارات آنان نیز اتکا نمی‌شود چون [[تقیه]] و [[کتمان]] یکی از مسالک چهارگانه آنان است<ref>سبحانی، جعفر، بحوث فی الملل والنحل، ج۵، ص۲۴۲.</ref>.


بررسی سرگذشت [[اباضیه]] و سران آن در منابع معتبر نشان می‌دهد که این [[فرقه]] از انشعابات [[خوارج]] است، ولی [[دانشمندان]] [[اباضی]] از این که خوارج و یا شعبه ای از آن نامیده شوند [[اکراه]] دارند<ref>اباضیه یکی از فرقه‌های میانه‌رو، مجله مشکوة، ج۳۳، ص۶۷؛ خلیلی، احمد بن حمد بن سلیمان، وسقط القناع، ص۴۲.</ref> و [[مخالفت]] سران [[فرقه اباضیه]] با [[امامت]] [[حضرت امیر]]{{ع}} را به مخالفت‌های چون [[اهل]] ردّه در عصر [[ابوبکر]] و مخالفت‌های [[اصحاب]] با [[عثمان]] و مخالفت اهل [[جمل]] با علی{{ع}} [[تشبیه]] می‌کنند که هیچ کدام از مخالفت‌های مذکور موجب خروج علیه [[اسلام]] و اطلاق خارجی نشد<ref>عرب، محمد، آشنایی با مذهب اباضی، ص۲-۳.</ref>.
بررسی سرگذشت [[اباضیه]] و سران آن در منابع معتبر نشان می‌دهد که این [[فرقه]] از انشعابات [[خوارج]] است، ولی [[دانشمندان]] [[اباضی]] از این که خوارج و یا شعبه ای از آن نامیده شوند [[اکراه]] دارند<ref>اباضیه یکی از فرقه‌های میانه‌رو، مجله مشکوة، ج۳۳، ص۶۷؛ خلیلی، احمد بن حمد بن سلیمان، وسقط القناع، ص۴۲.</ref> و [[مخالفت]] سران [[فرقه اباضیه]] با [[امامت]] [[حضرت امیر]] {{ع}} را به مخالفت‌های چون [[اهل]] ردّه در عصر [[ابوبکر]] و مخالفت‌های [[اصحاب]] با [[عثمان]] و مخالفت اهل [[جمل]] با علی {{ع}} [[تشبیه]] می‌کنند که هیچ کدام از مخالفت‌های مذکور موجب خروج علیه [[اسلام]] و اطلاق خارجی نشد<ref>عرب، محمد، آشنایی با مذهب اباضی، ص۲-۳.</ref>.


می‌گویند [[اتفاق نظر]] اباضیه با خوارج در مورد امامت (عدم انحصار [[خلافت]] در [[خاندان]] یا [[قبیله]] معین) موجب نمی‌شود اباضیه از فرقه خوارج باشد و گرنه اباضیه بااشاعره در مسئله قدر و با [[معتزله]] در [[خلق]] [[قرآن]] و با [[شیعه]] در مسائل [[توحید]] و [[ایمان]] و [[خلود]] در [[دوزخ]] هم [[عقیده]] است و مع ذلک هر کدام فرقه‌های جدایی هستند<ref>عرب، محمد، آشنایی با مذهب اباضی، ص۲۰.</ref>.
می‌گویند [[اتفاق نظر]] اباضیه با خوارج در مورد امامت (عدم انحصار [[خلافت]] در [[خاندان]] یا [[قبیله]] معین) موجب نمی‌شود اباضیه از فرقه خوارج باشد و گرنه اباضیه بااشاعره در مسئله قدر و با [[معتزله]] در [[خلق]] [[قرآن]] و با [[شیعه]] در مسائل [[توحید]] و [[ایمان]] و [[خلود]] در [[دوزخ]] هم [[عقیده]] است و مع ذلک هر کدام فرقه‌های جدایی هستند<ref>عرب، محمد، آشنایی با مذهب اباضی، ص۲۰.</ref>.
خط ۸۱: خط ۸۱:
نویسندگان اباضی می‌گویند [[مذهب اباضیه]] در اواخر قرن اوّل پایه‌گذاری شد و خوارج تنها افراطی‌هایی چون [[ازارقه]] هستند که [[مسلمانان]] را [[مشرک]] و [[مال]] شان را [[مباح]] می‌دانستند و اینان از [[دین]] خارجند، اما اباضیه به [[جماعت]] [[مسلمین]]، [[اهل حق]] و [[استقامت]] و [[دعوت]] معروف‌اند، هر چند [[دشمنان]] [[افراطی]] همچون خوارج و ازارقه این [[مذهب]] را به قعده و [[قاعدین]] خوانده‌اند، چون پنداشته بودند که اباضیه از [[جهاد]] در برابر [[ستمگران]] دست کشیده‌اند<ref>عبدالحلیم، رجب محمد، الاباضیة فی مصر والمغرب وعلاقتهم، ص۱۲ و ۵۴؛ صوافی، صالح بن احمد، الامام جابر بن زید العمانی، ص۲۱۲.</ref>.
نویسندگان اباضی می‌گویند [[مذهب اباضیه]] در اواخر قرن اوّل پایه‌گذاری شد و خوارج تنها افراطی‌هایی چون [[ازارقه]] هستند که [[مسلمانان]] را [[مشرک]] و [[مال]] شان را [[مباح]] می‌دانستند و اینان از [[دین]] خارجند، اما اباضیه به [[جماعت]] [[مسلمین]]، [[اهل حق]] و [[استقامت]] و [[دعوت]] معروف‌اند، هر چند [[دشمنان]] [[افراطی]] همچون خوارج و ازارقه این [[مذهب]] را به قعده و [[قاعدین]] خوانده‌اند، چون پنداشته بودند که اباضیه از [[جهاد]] در برابر [[ستمگران]] دست کشیده‌اند<ref>عبدالحلیم، رجب محمد، الاباضیة فی مصر والمغرب وعلاقتهم، ص۱۲ و ۵۴؛ صوافی، صالح بن احمد، الامام جابر بن زید العمانی، ص۲۱۲.</ref>.


و نیز می‌گویند: اباضیه علی‌رغم آنکه [[ولایت]] [[محکمه]] اولی و در رأس آن [[عبدالله بن وهب راسبی]] و ردّ [[حکمیت]] علی{{ع}} و [[معاویه]] را پذیرفته‌اند (همچون تمام فرقه‌های خوارج) امّا با ازارقه و کسانی که [[ولایت]] اشخاصی پس از راسبی را پذیرفته‌اند، موافق نیستند بنابراین [[اباضیه]] غیر از خوارج‌اند<ref>صوافی، صالح بن احمد، الامام جابر بن زید العمانی، ص۲۱۲.</ref>. در ابتدا نام [[خوارج]] در بین [[اصحاب علی]]{{ع}} شناخته شده نبود و شاید پس از بالا گرفتن کار [[ازارقه]] و استقرار [[خلافت]] [[معاویه]] این اصطلاح [[ظهور]] کرد و آنان در این اطلاق بین [[منحرفان]] (ازارقه) و دیگران (اباضیه) فرقی نگذاشتند<ref>صوافی، صالح بن احمد، الامام جابر بن زید العمانی، ص۲۱۳.</ref>.
و نیز می‌گویند: اباضیه علی‌رغم آنکه [[ولایت]] [[محکمه]] اولی و در رأس آن [[عبدالله بن وهب راسبی]] و ردّ [[حکمیت]] علی {{ع}} و [[معاویه]] را پذیرفته‌اند (همچون تمام فرقه‌های خوارج) امّا با ازارقه و کسانی که [[ولایت]] اشخاصی پس از راسبی را پذیرفته‌اند، موافق نیستند بنابراین [[اباضیه]] غیر از خوارج‌اند<ref>صوافی، صالح بن احمد، الامام جابر بن زید العمانی، ص۲۱۲.</ref>. در ابتدا نام [[خوارج]] در بین [[اصحاب علی]] {{ع}} شناخته شده نبود و شاید پس از بالا گرفتن کار [[ازارقه]] و استقرار [[خلافت]] [[معاویه]] این اصطلاح [[ظهور]] کرد و آنان در این اطلاق بین [[منحرفان]] (ازارقه) و دیگران (اباضیه) فرقی نگذاشتند<ref>صوافی، صالح بن احمد، الامام جابر بن زید العمانی، ص۲۱۳.</ref>.
پس، اصطلاحِ خوارج از طرف [[حزب]] معاویه بر ازارقه وضع شده است. شیخ جانفی می‌گوید: آرای اباضیه [[پیش از ظهور]] سخنان و [[عقاید خوارج]] و [[معتزله]] و [[جهمیه]] تبلور یافته است<ref>اباضیه یکی از مذاهب میانه‌رو، مجله مشکوة، شماره ۳۳، ص۶۷.</ref>.
پس، اصطلاحِ خوارج از طرف [[حزب]] معاویه بر ازارقه وضع شده است. شیخ جانفی می‌گوید: آرای اباضیه [[پیش از ظهور]] سخنان و [[عقاید خوارج]] و [[معتزله]] و [[جهمیه]] تبلور یافته است<ref>اباضیه یکی از مذاهب میانه‌رو، مجله مشکوة، شماره ۳۳، ص۶۷.</ref>.


خط ۸۷: خط ۸۷:


بازخوانی [[تاریخ]] و شواهد تحلیلی، جداانگاری اباضیه از خوارج را مورد تردید قرار می‌دهد<ref>طعیمه صابر، الاباضیة عقیدة ومذهباً، ص۲۹ و ۳۱.</ref>. بلکه در مواردی شمول خوارج بر اباضیه را [[تأیید]] می‌کند، این جا برخی از شواهد یادآوری می‌شود:
بازخوانی [[تاریخ]] و شواهد تحلیلی، جداانگاری اباضیه از خوارج را مورد تردید قرار می‌دهد<ref>طعیمه صابر، الاباضیة عقیدة ومذهباً، ص۲۹ و ۳۱.</ref>. بلکه در مواردی شمول خوارج بر اباضیه را [[تأیید]] می‌کند، این جا برخی از شواهد یادآوری می‌شود:
# اصطلاح خوارج به هیچ وجه [[ابتکار]] عوامل معاویه نبوده است، [[رسول اکرم]]{{صل}} درباره [[ذوالخویصره]] از سران خوارج اصطلاح خارجی را به کار برده و فرموده است: به زودی او پیروانی خواهد داشت که [[دین]] را با ا فکار خام خود می‌سنجد و از دین خارج می‌شود مانند تیری که بر صید نشیند و از آن بیرون رود<ref>ابن هشام، السیرة النبویة، ج۴، ص۱۳۹؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۲۷۱؛ مبرّد، محمد بن یزید، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۱۴۲.</ref>.
# اصطلاح خوارج به هیچ وجه [[ابتکار]] عوامل معاویه نبوده است، [[رسول اکرم]] {{صل}} درباره [[ذوالخویصره]] از سران خوارج اصطلاح خارجی را به کار برده و فرموده است: به زودی او پیروانی خواهد داشت که [[دین]] را با ا فکار خام خود می‌سنجد و از دین خارج می‌شود مانند تیری که بر صید نشیند و از آن بیرون رود<ref>ابن هشام، السیرة النبویة، ج۴، ص۱۳۹؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۲۷۱؛ مبرّد، محمد بن یزید، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۱۴۲.</ref>.
# عنوان خارجی در [[عصر امام علی]]{{ع}} بر عبدالله راسبی و ذوالخویصره و همراهانشان در [[جنگ نهروان]] اطلاق می‌شده است، [[امام]]{{ع}} پس از [[پیروزی]] در [[نهروان]] فرمودند: پس از من خوارج را نکشید...<ref>شریف رضی، نهج البلاغه، خطبه ۶۰.</ref>.
# عنوان خارجی در [[عصر امام علی]] {{ع}} بر عبدالله راسبی و ذوالخویصره و همراهانشان در [[جنگ نهروان]] اطلاق می‌شده است، [[امام]] {{ع}} پس از [[پیروزی]] در [[نهروان]] فرمودند: پس از من خوارج را نکشید...<ref>شریف رضی، نهج البلاغه، خطبه ۶۰.</ref>.
# از اشعار خوارج به دست می‌آید که اسم خارجی پیش از [[فتنه]] [[ازارقه]] و... بر آنها اطلاق می‌شده است، [[عیسی]] بن [[فاتک]] تمیمی در [[تأیید]] موضع ابوهلال [[مرداس]]، که اباضی‌ها او را از [[ائمه]] خود می‌دانند (مقتول ۶۰ﻫ) می‌گوید: {{عربی|کذبتم لیس ذاک کما زعمتم *** ولکن الخوارج مؤمنونا}}<ref>مبرّد، محمد بن یزید، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۱۸۶.</ref>
# از اشعار خوارج به دست می‌آید که اسم خارجی پیش از [[فتنه]] [[ازارقه]] و... بر آنها اطلاق می‌شده است، [[عیسی]] بن [[فاتک]] تمیمی در [[تأیید]] موضع ابوهلال [[مرداس]]، که اباضی‌ها او را از [[ائمه]] خود می‌دانند (مقتول ۶۰ﻫ) می‌گوید: {{عربی|کذبتم لیس ذاک کما زعمتم *** ولکن الخوارج مؤمنونا}}<ref>مبرّد، محمد بن یزید، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۱۸۶.</ref>
# [[محکمه]] اولی و در رأس آنان [[عبدالله بن وهب راسبی]] بر [[افراط]] و [[تعدی]] تأکید داشت، آنان هنگام خروج به سوی [[نهروان]] به یارانشان خطاب کردند... {{عربی|ربّنا اخرج من هذه القریة الظالم أهلها}}<ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۵۴؛ مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب، ج۳، ص۱۵۶.</ref> که مراد از قریه [[کوفه]] و [[اهل]]، [[امام علی]]{{ع}} بود، در حالی که این [[آیه]] در [[حق]] [[مشرکان]] نازل شده و امام علی{{ع}} به [[اتفاق]] [[اهل سنت]] و [[شیعه]] کسی است که [[دوستی]] او نشانه [[ایمان]] و [[دشمنی]] با او مایه [[نفاق]] است ([[صحیح مسلم]]، کتاب الایمان، باب۳۳، [[حدیث]] ۱۳۱، ص۵۷، [[مسند]] [[احمد بن حنبل]]، ج۱، ص۱۲۵، حدیث ۵۷۷ و ص۱۵۳، حدیث ۷۳۳).
# [[محکمه]] اولی و در رأس آنان [[عبدالله بن وهب راسبی]] بر [[افراط]] و [[تعدی]] تأکید داشت، آنان هنگام خروج به سوی [[نهروان]] به یارانشان خطاب کردند... {{عربی|ربّنا اخرج من هذه القریة الظالم أهلها}}<ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۵۴؛ مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب، ج۳، ص۱۵۶.</ref> که مراد از قریه [[کوفه]] و [[اهل]]، [[امام علی]] {{ع}} بود، در حالی که این [[آیه]] در [[حق]] [[مشرکان]] نازل شده و امام علی {{ع}} به [[اتفاق]] [[اهل سنت]] و [[شیعه]] کسی است که [[دوستی]] او نشانه [[ایمان]] و [[دشمنی]] با او مایه [[نفاق]] است ([[صحیح مسلم]]، کتاب الایمان، باب۳۳، [[حدیث]] ۱۳۱، ص۵۷، [[مسند]] [[احمد بن حنبل]]، ج۱، ص۱۲۵، حدیث ۵۷۷ و ص۱۵۳، حدیث ۷۳۳).
# جنایات محکمه اولی و وهب راسبی از مسلمات [[تاریخ]] است و این جنایات پیش از [[قیام]] [[نافع بن ازرق]](پیشوای ازارقه) است و فتنه ازارقه و [[صفریه]] و نجدیه از گروه‌های [[خوارج]] به [[زمان]] [[تسلط]] [[معاویه]] بر کوفه برمی گردد.
# جنایات محکمه اولی و وهب راسبی از مسلمات [[تاریخ]] است و این جنایات پیش از [[قیام]] [[نافع بن ازرق]](پیشوای ازارقه) است و فتنه ازارقه و [[صفریه]] و نجدیه از گروه‌های [[خوارج]] به [[زمان]] [[تسلط]] [[معاویه]] بر کوفه برمی گردد.


بنابراین [[اعتراض]] بر [[تحکیم]] و شیوه امام علی{{ع}}، پذیرش [[امامت]] راسبی و [[رضایت]] به جنایات او، [[گواه]] محکمی بر انشعاب [[اباضیه]] از خوارج است، پدید آمدن اصطلاح خوارج در عصر معاویه و از طرف عمال او و نیز متوجه ساختن جنایت‌ها به ازارقه و صفریه و... ادعای بی‌دلیل بلکه دلیل بر خلاف آن است.
بنابراین [[اعتراض]] بر [[تحکیم]] و شیوه امام علی {{ع}}، پذیرش [[امامت]] راسبی و [[رضایت]] به جنایات او، [[گواه]] محکمی بر انشعاب [[اباضیه]] از خوارج است، پدید آمدن اصطلاح خوارج در عصر معاویه و از طرف عمال او و نیز متوجه ساختن جنایت‌ها به ازارقه و صفریه و... ادعای بی‌دلیل بلکه دلیل بر خلاف آن است.


افزون بر این شواهد، ارباب [[ملل و نحل]] و تاریخ و [[کلام]]، اباضیه را از فرقه‌های انشعاب و خوارج می‌دانند<ref>اشعری، ابوالحسن، مقالات الاسلامیین، ص۱۸ و ۱۰۱؛ بغدادی، عبدالقاهر، الفرق بین الفرق، ص۴۹؛ شهرستانی، عبدالکریم، الملل والنحل، ج۱، ص۱۱۴ و ۱۳۸؛ مبرّد، محمد بن یزید، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۲۱۴.</ref>.
افزون بر این شواهد، ارباب [[ملل و نحل]] و تاریخ و [[کلام]]، اباضیه را از فرقه‌های انشعاب و خوارج می‌دانند<ref>اشعری، ابوالحسن، مقالات الاسلامیین، ص۱۸ و ۱۰۱؛ بغدادی، عبدالقاهر، الفرق بین الفرق، ص۴۹؛ شهرستانی، عبدالکریم، الملل والنحل، ج۱، ص۱۱۴ و ۱۳۸؛ مبرّد، محمد بن یزید، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۲۱۴.</ref>.
خط ۱۰۰: خط ۱۰۰:


اباضیه در اموری با دیگر فرقه‌های خوارج مشترک است، از جمله:
اباضیه در اموری با دیگر فرقه‌های خوارج مشترک است، از جمله:
# تخطئه [[تحکیم]] یعنی همه کسانی که در [[جنگ صفین]] به [[حکمیّت]] [[رأی]] دادند [[معصیت]] کرده و [[واجب]] است [[توبه]] کنند، از جمله خود [[امام علی]]{{ع}} بر همین اساس [[محکمه]] اولی را قبول دارند،
# تخطئه [[تحکیم]] یعنی همه کسانی که در [[جنگ صفین]] به [[حکمیّت]] [[رأی]] دادند [[معصیت]] کرده و [[واجب]] است [[توبه]] کنند، از جمله خود [[امام علی]] {{ع}} بر همین اساس [[محکمه]] اولی را قبول دارند،
# عدم [[لزوم]] [[قریشی بودن]] در [[امامت]] و [[خلیفه]] شدن، از همین روی امامت [[عبدالله بن وهب راسبی]] را قبول دارند<ref>سبحانی، جعفر، بحوث فی الملل والنحل، ج۵، ص۲۴۹؛ معمر، علی یحیی، الاباضیة فی موکب التاریخ، حلقه اول، ص۲۷.</ref>.
# عدم [[لزوم]] [[قریشی بودن]] در [[امامت]] و [[خلیفه]] شدن، از همین روی امامت [[عبدالله بن وهب راسبی]] را قبول دارند<ref>سبحانی، جعفر، بحوث فی الملل والنحل، ج۵، ص۲۴۹؛ معمر، علی یحیی، الاباضیة فی موکب التاریخ، حلقه اول، ص۲۷.</ref>.
# لزوم [[قیام]] بر [[ضد]] [[حاکم ستمگر]]<ref>اشعری، ابوالحسن، مقالات الاسلامیین، ص۱۸۹.</ref>.
# لزوم [[قیام]] بر [[ضد]] [[حاکم ستمگر]]<ref>اشعری، ابوالحسن، مقالات الاسلامیین، ص۱۸۹.</ref>.
# [[اعتراض]] بر [[عثمان بن عفان]] و امام علی بن [[ابو طالب]]{{ع}}<ref>الکرمی، محمد بن سعید، المعتبر، ج۲، ص۴۱؛ ابن سلام اباضی، بدء الاسلام وشرایع الدین، ص۱۰۶.</ref>.
# [[اعتراض]] بر [[عثمان بن عفان]] و امام علی بن [[ابو طالب]] {{ع}}<ref>الکرمی، محمد بن سعید، المعتبر، ج۲، ص۴۱؛ ابن سلام اباضی، بدء الاسلام وشرایع الدین، ص۱۰۶.</ref>.
گزیده ای از [[عقاید]] و [[احکام]] اباضیه به قرار ذیل است: [[مسلمانان]] غیر [[اباضی]] پس از [[اتمام حجت]]، خونشان [[حلال]] و مالشان [[حرام]] است ولی [[مشرک]] نیستند بلکه تنها [[کافر نعمت]] هستند<ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۴۳۸ تا ۴۴۰؛ مبرّد، محمد بن یزید، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۲۱۳؛ سبحانی، جعفر، بحوث فی الملل والنحل، ج۵، ص۲۲۳.</ref>.
گزیده ای از [[عقاید]] و [[احکام]] اباضیه به قرار ذیل است: [[مسلمانان]] غیر [[اباضی]] پس از [[اتمام حجت]]، خونشان [[حلال]] و مالشان [[حرام]] است ولی [[مشرک]] نیستند بلکه تنها [[کافر نعمت]] هستند<ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۴۳۸ تا ۴۴۰؛ مبرّد، محمد بن یزید، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۲۱۳؛ سبحانی، جعفر، بحوث فی الملل والنحل، ج۵، ص۲۲۳.</ref>.


خط ۱۱۲: خط ۱۱۲:
[[تولی]] یعنی [[وجوب محبت]] هر [[اباضی]] نسبت به مؤمنی که [[مشتاق]] به انجام [[فرایض]] و دوری از [[محرمات]] است و تبری یعنی دوری جستن از هر فاسقی مشرک و یا [[کافر نعمت]] یکی دیگر از اصول اباضیه است<ref>سبحانی، جعفر، بحوث فی الملل والنحل، ج۵، ص۲۲۹ تا ۲۳۵.</ref>.
[[تولی]] یعنی [[وجوب محبت]] هر [[اباضی]] نسبت به مؤمنی که [[مشتاق]] به انجام [[فرایض]] و دوری از [[محرمات]] است و تبری یعنی دوری جستن از هر فاسقی مشرک و یا [[کافر نعمت]] یکی دیگر از اصول اباضیه است<ref>سبحانی، جعفر، بحوث فی الملل والنحل، ج۵، ص۲۲۹ تا ۲۳۵.</ref>.


نزد ارباب [[ملل و نحل]] مشهور و در متون اباضی مستند است که اباضیه، [[شیخین]] ([[ابوبکر]] و [[عمر]]) را [[دوست]] و صهرین ([[عثمان]] و [[امام علی]]{{ع}}) را [[دشمن]] می‌دارند<ref>کاشف، سیده اسماعیل، السیر والجوابات لعلماء و أئمة عمان، ج۱، ص۳۷۰؛ نزدانی، ابوبکر، الاهتداء والمنتخب، ص۲۳۷؛ شیخ مفید، الفصول المختاره، ج۱، ص۱۷.</ref>.
نزد ارباب [[ملل و نحل]] مشهور و در متون اباضی مستند است که اباضیه، [[شیخین]] ([[ابوبکر]] و [[عمر]]) را [[دوست]] و صهرین ([[عثمان]] و [[امام علی]] {{ع}}) را [[دشمن]] می‌دارند<ref>کاشف، سیده اسماعیل، السیر والجوابات لعلماء و أئمة عمان، ج۱، ص۳۷۰؛ نزدانی، ابوبکر، الاهتداء والمنتخب، ص۲۳۷؛ شیخ مفید، الفصول المختاره، ج۱، ص۱۷.</ref>.
[[اباضیان]] بر آنند که اگر مرتکبان کبایر بدون [[توبه]] از [[دنیا]] روند، برای همیشه در [[آتش]] دوزخ‌اند با این حال به [[شفاعت]] هم قایلند و آن را به معنای دخول سریع [[مؤمنان]] به [[بهشت]] [[تفسیر]] کرده‌اند. بر خلاف [[اهل حدیث]] و مشهور [[اشاعره]]، اباضیه [[دیدار]] [[حسی]] [[خداوند]] را در دنیا و [[آخرت]] ممتنع می‌دانند و بر خلاف اشاعره قایلند [[صفات خدا]] زاید بر ذاتش نیست بلکه صفات نه [[قایم]] به ذاتند و نه جدای از آن، از این روی وجود مستقل از ذات ندارند<ref>سبحانی، جعفر، بحوث فی الملل والنحل، ج۵، ص۲۱۳، ۲۱۵، ۲۲۱ و ۲۵۱.</ref>.
[[اباضیان]] بر آنند که اگر مرتکبان کبایر بدون [[توبه]] از [[دنیا]] روند، برای همیشه در [[آتش]] دوزخ‌اند با این حال به [[شفاعت]] هم قایلند و آن را به معنای دخول سریع [[مؤمنان]] به [[بهشت]] [[تفسیر]] کرده‌اند. بر خلاف [[اهل حدیث]] و مشهور [[اشاعره]]، اباضیه [[دیدار]] [[حسی]] [[خداوند]] را در دنیا و [[آخرت]] ممتنع می‌دانند و بر خلاف اشاعره قایلند [[صفات خدا]] زاید بر ذاتش نیست بلکه صفات نه [[قایم]] به ذاتند و نه جدای از آن، از این روی وجود مستقل از ذات ندارند<ref>سبحانی، جعفر، بحوث فی الملل والنحل، ج۵، ص۲۱۳، ۲۱۵، ۲۲۱ و ۲۵۱.</ref>.


خط ۱۲۱: خط ۱۲۱:
# [[کتمان]]: اگر [[عافیت‌طلبی]] و [[عیاشی]] فراگیر شد و کسی برای [[کرامت]] و [[عزّت]] [[اسلام]] قیام نکرد و گروه فدایی تشکیل نشد نوبت مسلک کتمان می‌رسد یعنی [[مؤمنان]] از پذیرش مسئولیت‌های [[ظالمانه]] و [[همکاری]] با [[ظالمان]] [[امتناع]] ورزند، خودشان به طور دسته جمعی امورشان را عهده‌دار شوند تا بتوانند [[دین خدا]] را [[تبلیغ]] کنند، این همان جمعیات یا حلقه عزّابه است<ref>معمر، علی یحیی، الاباضیة فی موکب التاریخ، حلقة الاولی، ص۹۳ و ۹۶؛ عرب، محمد، آشنایی با مذهب اباضی، ص۱۸ و ۱۹.</ref>.
# [[کتمان]]: اگر [[عافیت‌طلبی]] و [[عیاشی]] فراگیر شد و کسی برای [[کرامت]] و [[عزّت]] [[اسلام]] قیام نکرد و گروه فدایی تشکیل نشد نوبت مسلک کتمان می‌رسد یعنی [[مؤمنان]] از پذیرش مسئولیت‌های [[ظالمانه]] و [[همکاری]] با [[ظالمان]] [[امتناع]] ورزند، خودشان به طور دسته جمعی امورشان را عهده‌دار شوند تا بتوانند [[دین خدا]] را [[تبلیغ]] کنند، این همان جمعیات یا حلقه عزّابه است<ref>معمر، علی یحیی، الاباضیة فی موکب التاریخ، حلقة الاولی، ص۹۳ و ۹۶؛ عرب، محمد، آشنایی با مذهب اباضی، ص۱۸ و ۱۹.</ref>.


در مسلک الظهور که شرایط برای [[تشکیل حکومت]] وجود دارد، [[اباضیان]] برای خود [[امام]] انتخاب می‌کنند، [[امامت]] نزد ایشان [[خلافت]] و [[جانشینی]] [[حضرت رسول]]{{صل}} در [[اقامه دین]] و [[حفظ اسلام]] است. اباضیان [[نصب امام]] [[عادل]] را [[واجب]] دانسته؛ زیرا [[امر به معروف و نهی از منکر]]، [[اقامه حدود الهی]] و قیام به [[عدل]] و [[انصاف]] و [[دفع تجاوز]]، به آن بستگی دارد، می‌گویند امامت نباید بر اساس [[نظام]] موروثی باشد، در امام، کفایت [[دینی]] و [[علم]] و [[عقل]] لازم است، قرشی و عدم قرشی بودن لازم نیست. با وجود فرد شایسته‌تر، فرد [[شایسته]] می‌تواند امام باشد، هرگاه [[پیمان]] امامت با کسی بسته شد وی مجاز به ترک آن نیست و بر مؤمنان مساعدت و [[پیروی]] از او واجب است<ref>سبحانی، جعفر، بحوث فی الملل والنحل، ج۵، ص۲۵۱.</ref>.
در مسلک الظهور که شرایط برای [[تشکیل حکومت]] وجود دارد، [[اباضیان]] برای خود [[امام]] انتخاب می‌کنند، [[امامت]] نزد ایشان [[خلافت]] و [[جانشینی]] [[حضرت رسول]] {{صل}} در [[اقامه دین]] و [[حفظ اسلام]] است. اباضیان [[نصب امام]] [[عادل]] را [[واجب]] دانسته؛ زیرا [[امر به معروف و نهی از منکر]]، [[اقامه حدود الهی]] و قیام به [[عدل]] و [[انصاف]] و [[دفع تجاوز]]، به آن بستگی دارد، می‌گویند امامت نباید بر اساس [[نظام]] موروثی باشد، در امام، کفایت [[دینی]] و [[علم]] و [[عقل]] لازم است، قرشی و عدم قرشی بودن لازم نیست. با وجود فرد شایسته‌تر، فرد [[شایسته]] می‌تواند امام باشد، هرگاه [[پیمان]] امامت با کسی بسته شد وی مجاز به ترک آن نیست و بر مؤمنان مساعدت و [[پیروی]] از او واجب است<ref>سبحانی، جعفر، بحوث فی الملل والنحل، ج۵، ص۲۵۱.</ref>.


در متون [[اباضیه]] معمولاً برای حالت [[ظهور]] [[دوران ابوبکر]] و [[عمر]] مثال زده می‌شود ولی در نوشته‌های اخیرشان گاه دوران [[صدر اسلام]] تا پایان [[خلافت امام علی]]{{ع}} نمونه [[ظهور]] معرفی شود<ref>عرب، محمد، آشنایی با مذهب اباضی، ص۱۹.</ref>.
در متون [[اباضیه]] معمولاً برای حالت [[ظهور]] [[دوران ابوبکر]] و [[عمر]] مثال زده می‌شود ولی در نوشته‌های اخیرشان گاه دوران [[صدر اسلام]] تا پایان [[خلافت امام علی]] {{ع}} نمونه [[ظهور]] معرفی شود<ref>عرب، محمد، آشنایی با مذهب اباضی، ص۱۹.</ref>.


برخی از [[احکام]] و [[عقاید]] مهم [[اباضیه]] از زبان مفتی اعظم و معاصر ([[احمد بن حمد خلیلی]]) و [[علی یحیی معمر]] از نویسندگان معاصر اباضیه به شرح ذیل است:
برخی از [[احکام]] و [[عقاید]] مهم [[اباضیه]] از زبان مفتی اعظم و معاصر ([[احمد بن حمد خلیلی]]) و [[علی یحیی معمر]] از نویسندگان معاصر اباضیه به شرح ذیل است:
هرگاه [[اهل بغی]] (مسلمانانی که علیه [[امام حق]] می‌جنگند) کشته شود، [[اموال]] آنها [[حلال]] نیست [بر [[سربازان]] [[امام]]]<ref>خلیلی، احمد بن حمد، وسقط القناع، ص۵۹.</ref>.
هرگاه [[اهل بغی]] (مسلمانانی که علیه [[امام حق]] می‌جنگند) کشته شود، [[اموال]] آنها [[حلال]] نیست [بر [[سربازان]] [[امام]]]<ref>خلیلی، احمد بن حمد، وسقط القناع، ص۵۹.</ref>.
[[قرآن مجید]] کتابی است که برای [[فهم]] و تفسیرش نیاز به چیز دیگری نیست<ref>خلیلی، احمد بن حمد، وسقط القناع، ص۷۹ و ۱۴۸.</ref>.
[[قرآن مجید]] کتابی است که برای [[فهم]] و تفسیرش نیاز به چیز دیگری نیست<ref>خلیلی، احمد بن حمد، وسقط القناع، ص۷۹ و ۱۴۸.</ref>.
[[عصمت]] تنها از آن [[پیامبر اکرم]]{{صل}} است و هیچ کس پس از او [[معصوم]] نیست<ref>خلیلی، احمد بن حمد، وسقط القناع، ص۱۵۳؛ معمر، علی یحیی، الاباضیة بین الفرق الاسلامیة، ص۳۲۶.</ref>.
[[عصمت]] تنها از آن [[پیامبر اکرم]] {{صل}} است و هیچ کس پس از او [[معصوم]] نیست<ref>خلیلی، احمد بن حمد، وسقط القناع، ص۱۵۳؛ معمر، علی یحیی، الاباضیة بین الفرق الاسلامیة، ص۳۲۶.</ref>.


رؤیة [[الله]] به هیچ عنوان درست نیست<ref>خلیلی، احمد بن حمد، وسقط القناع، ص۱۴۲ و ۱۴۰؛ همو، الحق الدامغ، ص۹۵.</ref>.
رؤیة [[الله]] به هیچ عنوان درست نیست<ref>خلیلی، احمد بن حمد، وسقط القناع، ص۱۴۲ و ۱۴۰؛ همو، الحق الدامغ، ص۹۵.</ref>.
۱۱۸٬۲۸۱

ویرایش