جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵، قسمت دوم
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵، مرحله دوم حذف منبعشناسی جامع) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
}} | }} | ||
== نفرین ابی عبدالله{{ع}} بر ابن حوزه == | == نفرین ابی عبدالله {{ع}} بر ابن حوزه == | ||
مردی از [[بنی تمیم]] که [[عبدالله بن حوزة]] خوانده میشد پیش آمد و جلوی [[حسین]]{{ع}} ایستاد، و گفت: ای حسین! ای حسین! حسین{{ع}} فرمود: چه میخواهی؟ | مردی از [[بنی تمیم]] که [[عبدالله بن حوزة]] خوانده میشد پیش آمد و جلوی [[حسین]] {{ع}} ایستاد، و گفت: ای حسین! ای حسین! حسین {{ع}} فرمود: چه میخواهی؟ | ||
گفت: تو را به [[آتش]] مژده باد. حسین{{ع}} فرمود: نه، من بر [[پروردگار]] [[مهربان]] و [[پیامبر]] [[شفیع]] و [[مطاع]] وارد خواهم شد، سپس رو به [[یاران]] کرد و پرسید: این مرد کیست؟ | گفت: تو را به [[آتش]] مژده باد. حسین {{ع}} فرمود: نه، من بر [[پروردگار]] [[مهربان]] و [[پیامبر]] [[شفیع]] و [[مطاع]] وارد خواهم شد، سپس رو به [[یاران]] کرد و پرسید: این مرد کیست؟ | ||
یارانش به آن حضرت گفتند: این ابن حوزة است. حضرت فرمود: پروردگارا او را از ما به سوی آتش جدا کن. | یارانش به آن حضرت گفتند: این ابن حوزة است. حضرت فرمود: پروردگارا او را از ما به سوی آتش جدا کن. | ||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
[[مسروق بن وائل]] میگوید: من در ابتدای سپاهی که به سوی حسین میرفت قرار داشتم با خود گفتم: ابتدای [[سپاه]] باشم تا که شاید [[سر حسین]] بهدست من بیفتد و بدین وسیله منزلتی نزد [[عبیدالله بن زیاد]] کسب کنم! ولی وقتی به حسین رسیدیم مردی از میان سپاه که ابن حوزه خوانده میشد جلو رفت و گفت: آیا حسین در میان شماست؟ | [[مسروق بن وائل]] میگوید: من در ابتدای سپاهی که به سوی حسین میرفت قرار داشتم با خود گفتم: ابتدای [[سپاه]] باشم تا که شاید [[سر حسین]] بهدست من بیفتد و بدین وسیله منزلتی نزد [[عبیدالله بن زیاد]] کسب کنم! ولی وقتی به حسین رسیدیم مردی از میان سپاه که ابن حوزه خوانده میشد جلو رفت و گفت: آیا حسین در میان شماست؟ | ||
حسین{{ع}} [[سکوت]] کرد. بار دوم کلامش را تکرار کرد، ولی دوباره حسین{{ع}} سکوت کرد. وقتی برای بار سوم سؤالش را تکرار نمود حسین{{ع}} فرمود: به او بگویید: بله، این حسین است، چه حاجتی داری؟ | حسین {{ع}} [[سکوت]] کرد. بار دوم کلامش را تکرار کرد، ولی دوباره حسین {{ع}} سکوت کرد. وقتی برای بار سوم سؤالش را تکرار نمود حسین {{ع}} فرمود: به او بگویید: بله، این حسین است، چه حاجتی داری؟ | ||
گفت: آی حسین! مژده باد تو را به آتش! فرمود: [[دروغ]] گفتی، من بر پروردگار [[بخشنده]] و [[پیامبری]] شفیع و مطاع وارد خواهم شد، تو کیستی؟ گفت: ابن حوزة. | گفت: آی حسین! مژده باد تو را به آتش! فرمود: [[دروغ]] گفتی، من بر پروردگار [[بخشنده]] و [[پیامبری]] شفیع و مطاع وارد خواهم شد، تو کیستی؟ گفت: ابن حوزة. | ||
حسین{{ع}} دو دستش را بلند کرد بهطوری که سفیدی [[لباس]] زیربغلش را دیدم آنگاه فرمود: خداوندا او را از ما جدا کن و به آتش بیفکن. ابن حوزة غضبناک گردید و رفت تا با اسب به سوی [[حسین]]{{ع}} [[حمله]] کند، ولی بین او و حسین{{ع}} آبراههای فاصله بود، و در حین حمله پایش به رکاب گیر کرد، اسب او را چرخاند و واژگون ساخت، بهطوری که ساق و ران پایش قطع شد و یک طرف آن به رکاب اسب آویزان ماند. | حسین {{ع}} دو دستش را بلند کرد بهطوری که سفیدی [[لباس]] زیربغلش را دیدم آنگاه فرمود: خداوندا او را از ما جدا کن و به آتش بیفکن. ابن حوزة غضبناک گردید و رفت تا با اسب به سوی [[حسین]] {{ع}} [[حمله]] کند، ولی بین او و حسین {{ع}} آبراههای فاصله بود، و در حین حمله پایش به رکاب گیر کرد، اسب او را چرخاند و واژگون ساخت، بهطوری که ساق و ران پایش قطع شد و یک طرف آن به رکاب اسب آویزان ماند. | ||
[[عبدالجبار بن وائل حضرمی]] میگوید: [[مسروق]] برگشت و [[سپاه]] [[عمر بن سعد]] را از پشت سر ترک کرد، از او علت بازگشتش را پرسیدم، گفت: من از [[اهل]] این [[بیت]] [[خاندان پیامبر]]{{صل}} چیزی دیدهام که هرگز با آنها نمیجنگم<ref>تاریخ طبری، ج۵، ص۴۳۱، به نقل از ابی مخنف از عطاء بن سائب از عبدالجبار بن وائل حضرمی از برادرش مسروق بن وائل.</ref>.<ref>[[محمد هادی یوسفی غروی|یوسفی غروی، محمد هادی]]، [[سوگنامه کربلا (مقاله)|مقاله «سوگنامه کربلا»]]، [[فرهنگ عاشورایی ج۴ (کتاب)|فرهنگ عاشورایی ج۴]] ص۶۳؛ [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|فرهنگ عاشورا]]، ص۳۸.</ref> | [[عبدالجبار بن وائل حضرمی]] میگوید: [[مسروق]] برگشت و [[سپاه]] [[عمر بن سعد]] را از پشت سر ترک کرد، از او علت بازگشتش را پرسیدم، گفت: من از [[اهل]] این [[بیت]] [[خاندان پیامبر]] {{صل}} چیزی دیدهام که هرگز با آنها نمیجنگم<ref>تاریخ طبری، ج۵، ص۴۳۱، به نقل از ابی مخنف از عطاء بن سائب از عبدالجبار بن وائل حضرمی از برادرش مسروق بن وائل.</ref>.<ref>[[محمد هادی یوسفی غروی|یوسفی غروی، محمد هادی]]، [[سوگنامه کربلا (مقاله)|مقاله «سوگنامه کربلا»]]، [[فرهنگ عاشورایی ج۴ (کتاب)|فرهنگ عاشورایی ج۴]] ص۶۳؛ [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|فرهنگ عاشورا]]، ص۳۸.</ref> | ||
== منابع == | == منابع == |