اوس بن جهیش نخعی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - '\{\{صحابه\}\}\n↵\[\[رده\:(.*)\]\]↵\[\[رده\:مدخل\]\]↵\[\[رده\:اعلام\]\]↵\[\[رده\:اصحاب پیامبر\]\]' به 'رده:مدخل رده:اعلام رده:اصحاب پیامبر')
 
(۲ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۳: خط ۳:
:<div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;"> [[اوس بن جهیش نخعی در تاریخ اسلامی]] </div>
:<div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;"> [[اوس بن جهیش نخعی در تاریخ اسلامی]] </div>


==مقدمه==
== مقدمه ==
او معروف به «ارقم» فرزند [[جهیش بن یزید]]، از [[نخع]]، شاخه‌ای از [[قبیله]] بزرگ [[مذحج]] در [[یمن]] بود. براساس خبر [[ابن کلبی]]، [[اوس]] به همراه ارطاة پسر [[کعب بن شراحیل]]، که [[زیباترین]] و آراسته‌ترین افراد [[زمان]] خود بودند، به [[نمایندگی]] از [[مردم]] نَخَع نزد [[رسول خدا]]{{صل}} آمدند و به [[دعوت]] آن [[حضرت]] [[مسلمان]] شدند. [[رفتار]] و وضع ظاهری این دو به اندازه‌ای برای [[پیامبر]] خوشایند بود که پرسید: آیا افراد دیگر قومتان مانند شما هستند؟ گفتند: هفتاد نفر - کنایه از افراد زیاد از [[قوم]] ما [[برتر]] و کاردان‌تر از ما هستند. [[پیامبر خدا]]{{صل}} برای آنان و قومشان [[دعای خیر]] کرد و برای آن دو [[پرچم]] بست و برای ارطاة نامه‌ای نوشت<ref>ابن اثیر، ج۱، ص۶۱؛ ذهبی، ج۱، ص۳۵؛ ابن حجر، ج۱، ص۶۲۵, متن نامه را ر.ک: زمخشری، ج۲، ص۳۲۵؛ احمدی میانجی، ج۳، ص۴۲۹. خبر واقدی را در این خصوص بنگرید: ابن سعد، ج۱، ص۲۶۰.</ref>.
او معروف به «ارقم» فرزند [[جهیش بن یزید]]، از [[نخع]]، شاخه‌ای از [[قبیله]] بزرگ [[مذحج]] در [[یمن]] بود. براساس خبر [[ابن کلبی]]، [[اوس]] به همراه ارطاة پسر [[کعب بن شراحیل]]، که [[زیباترین]] و آراسته‌ترین افراد [[زمان]] خود بودند، به [[نمایندگی]] از [[مردم]] نَخَع نزد [[رسول خدا]] {{صل}} آمدند و به [[دعوت]] آن [[حضرت]] [[مسلمان]] شدند. [[رفتار]] و وضع ظاهری این دو به اندازه‌ای برای [[پیامبر]] خوشایند بود که پرسید: آیا افراد دیگر قومتان مانند شما هستند؟ گفتند: هفتاد نفر - کنایه از افراد زیاد از [[قوم]] ما [[برتر]] و کاردان‌تر از ما هستند. [[پیامبر خدا]] {{صل}} برای آنان و قومشان [[دعای خیر]] کرد و برای آن دو [[پرچم]] بست و برای ارطاة نامه‌ای نوشت<ref>ابن اثیر، ج۱، ص۶۱؛ ذهبی، ج۱، ص۳۵؛ ابن حجر، ج۱، ص۶۲۵, متن نامه را ر. ک: زمخشری، ج۲، ص۳۲۵؛ احمدی میانجی، ج۳، ص۴۲۹. خبر واقدی را در این خصوص بنگرید: ابن سعد، ج۱، ص۲۶۰.</ref>.


خبر مربوط به وی و پدرش با یکدیگر خلط شده و در نام این [[صحابی]]، [[قلب]] و تصحیف صورت گرفته است؛ زیرا این داستان برای [[ارقم نخعی]] آمده و نام وی را ابن کلبی<ref>ابن کلبی، ج۱، ص۳۰۲.</ref> جهیش بن یزید، و [[ابن منده]]، [[جهیش بن اوس]] گفته‌اند<ref>ابن اثیر، ج۱، ص۱۸۹؛ ابن حجر، ج۱، ص۶۲۵.</ref>. [[زمخشری]]<ref>زمخشری، ج۲، ص۳۲۵.</ref> نیز در [[وفد]] نخع، از جهیش بن اوس نام برده و گوید: وی [[پذیرش اسلام]] را مشروط به واگذاری [[زمین‌ها]]، مراتع و درختان [[قبیله نخع]] در دست آنان کرد. افزون بر این، «جهیش» را «جمیس» و «جهبس» و «اوس» را «أویس» نیز خوانده‌اند<ref>ر.ک: ابن اثیر، ج۱، ص۵۷۹؛ ابن حجر، ج۱، ص۶۲۵ و ۶۲۶ و ۶۵۰؛ متقی هندی، ج۱۰، ص۶۲۷؛ احمدی میانجی، ج۳، ص۴۳۰.</ref>. از میان کسانی که داستان بالا را برای جهیش نقل کرده‌اند، برخی وی را فرزند [[یزید بن مالک نخعی]] و عده‌ای وی را پسر [[عبدالله بن حارث بن بشر]] دانسته‌اند<ref>ر.ک: ابن حجر، ج۱، ص۱۹۸.</ref>.<ref>[[حسین حسینیان مقدم|حسینیان مقدم، حسین]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۲ (کتاب)|مقاله «اوس بن جهیش نخعی»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۲، ص:۱۵۸-۱۵۹.</ref>
خبر مربوط به وی و پدرش با یکدیگر خلط شده و در نام این [[صحابی]]، [[قلب]] و تصحیف صورت گرفته است؛ زیرا این داستان برای [[ارقم نخعی]] آمده و نام وی را ابن کلبی<ref>ابن کلبی، ج۱، ص۳۰۲.</ref> جهیش بن یزید، و [[ابن منده]]، [[جهیش بن اوس]] گفته‌اند<ref>ابن اثیر، ج۱، ص۱۸۹؛ ابن حجر، ج۱، ص۶۲۵.</ref>. [[زمخشری]]<ref>زمخشری، ج۲، ص۳۲۵.</ref> نیز در [[وفد]] نخع، از جهیش بن اوس نام برده و گوید: وی [[پذیرش اسلام]] را مشروط به واگذاری [[زمین‌ها]]، مراتع و درختان [[قبیله نخع]] در دست آنان کرد. افزون بر این، «جهیش» را «جمیس» و «جهبس» و «اوس» را «أویس» نیز خوانده‌اند<ref>ر. ک: ابن اثیر، ج۱، ص۵۷۹؛ ابن حجر، ج۱، ص۶۲۵ و ۶۲۶ و ۶۵۰؛ متقی هندی، ج۱۰، ص۶۲۷؛ احمدی میانجی، ج۳، ص۴۳۰.</ref>. از میان کسانی که داستان بالا را برای جهیش نقل کرده‌اند، برخی وی را فرزند [[یزید بن مالک نخعی]] و عده‌ای وی را پسر [[عبدالله بن حارث بن بشر]] دانسته‌اند<ref>ر. ک: ابن حجر، ج۱، ص۱۹۸.</ref><ref>[[حسین حسینیان مقدم|حسینیان مقدم، حسین]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۲ (کتاب)|مقاله «اوس بن جهیش نخعی»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۲، ص:۱۵۸-۱۵۹.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
خط ۱۶: خط ۱۶:
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:مدخل]]
[[رده:اعلام]]
[[رده:اعلام]]
[[رده:اصحاب پیامبر]]
[[رده:اصحاب پیامبر]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۴ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۱۸:۳۷

این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:

مقدمه

او معروف به «ارقم» فرزند جهیش بن یزید، از نخع، شاخه‌ای از قبیله بزرگ مذحج در یمن بود. براساس خبر ابن کلبی، اوس به همراه ارطاة پسر کعب بن شراحیل، که زیباترین و آراسته‌ترین افراد زمان خود بودند، به نمایندگی از مردم نَخَع نزد رسول خدا (ص) آمدند و به دعوت آن حضرت مسلمان شدند. رفتار و وضع ظاهری این دو به اندازه‌ای برای پیامبر خوشایند بود که پرسید: آیا افراد دیگر قومتان مانند شما هستند؟ گفتند: هفتاد نفر - کنایه از افراد زیاد از قوم ما برتر و کاردان‌تر از ما هستند. پیامبر خدا (ص) برای آنان و قومشان دعای خیر کرد و برای آن دو پرچم بست و برای ارطاة نامه‌ای نوشت[۱].

خبر مربوط به وی و پدرش با یکدیگر خلط شده و در نام این صحابی، قلب و تصحیف صورت گرفته است؛ زیرا این داستان برای ارقم نخعی آمده و نام وی را ابن کلبی[۲] جهیش بن یزید، و ابن منده، جهیش بن اوس گفته‌اند[۳]. زمخشری[۴] نیز در وفد نخع، از جهیش بن اوس نام برده و گوید: وی پذیرش اسلام را مشروط به واگذاری زمین‌ها، مراتع و درختان قبیله نخع در دست آنان کرد. افزون بر این، «جهیش» را «جمیس» و «جهبس» و «اوس» را «أویس» نیز خوانده‌اند[۵]. از میان کسانی که داستان بالا را برای جهیش نقل کرده‌اند، برخی وی را فرزند یزید بن مالک نخعی و عده‌ای وی را پسر عبدالله بن حارث بن بشر دانسته‌اند[۶][۷]

منابع

پانویس

  1. ابن اثیر، ج۱، ص۶۱؛ ذهبی، ج۱، ص۳۵؛ ابن حجر، ج۱، ص۶۲۵, متن نامه را ر. ک: زمخشری، ج۲، ص۳۲۵؛ احمدی میانجی، ج۳، ص۴۲۹. خبر واقدی را در این خصوص بنگرید: ابن سعد، ج۱، ص۲۶۰.
  2. ابن کلبی، ج۱، ص۳۰۲.
  3. ابن اثیر، ج۱، ص۱۸۹؛ ابن حجر، ج۱، ص۶۲۵.
  4. زمخشری، ج۲، ص۳۲۵.
  5. ر. ک: ابن اثیر، ج۱، ص۵۷۹؛ ابن حجر، ج۱، ص۶۲۵ و ۶۲۶ و ۶۵۰؛ متقی هندی، ج۱۰، ص۶۲۷؛ احمدی میانجی، ج۳، ص۴۳۰.
  6. ر. ک: ابن حجر، ج۱، ص۱۹۸.
  7. حسینیان مقدم، حسین، مقاله «اوس بن جهیش نخعی»، دانشنامه سیره نبوی ج۲، ص:۱۵۸-۱۵۹.