جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵، قسمت دوم
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = | {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[بشر اسدی در تاریخ اسلامی]] | پرسش مرتبط = }} | ||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
[[ابن حجر]]<ref>ابن حجر، ج۱، ص۴۴۰.</ref> در معرفی وی بدون ارائه مشخصاتی از او میگوید: او [[هند]] را [[دوست]] داشت، چندان که از این علاقه درگذشت. ابن حجر توضیح بیشتر را به شرح حال هند، زنی از قبیله [[جهینه]] ارجاع داده و در آنجا به نقل از [[مستغفری]] و [[ابوموسی مدینی]] گوید: در ابتدای [[اسلام]]، [[جوانی]] از [[بنی اسد بن عبدالعزی]] به نام «بِشر» برای [[دیدار]] [[رسول خدا]]{{صل}} [[خدمت]] آن [[حضرت]] میرفت. راه بشر چنان بود که از قبیله جهینه میگذشت. در این [[قبیله]] زنی [[جوان]] و [[زیبا]] [[عاشق]] بِشر شد و با آنکه شوهر داشت، هر [[روز]] سر راه بِشر مینشست تا بِشر به او نگاه کند. چون چنین شد، بِشر به آن [[زن]] علاقه پیدا کرد<ref>ر.ک: ابن اثیر، ج۷، ص۲۷۹؛ ابن حجر، ج۸، ص۳۴۹.</ref><ref>[[قاسم خانجانی|خانجانی، قاسم]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۲ (کتاب)|مقاله «بشر اسدی»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۲، ص:۲۳۳.</ref> | [[ابن حجر]]<ref>ابن حجر، ج۱، ص۴۴۰.</ref> در معرفی وی بدون ارائه مشخصاتی از او میگوید: او [[هند]] را [[دوست]] داشت، چندان که از این علاقه درگذشت. ابن حجر توضیح بیشتر را به شرح حال هند، زنی از قبیله [[جهینه]] ارجاع داده و در آنجا به نقل از [[مستغفری]] و [[ابوموسی مدینی]] گوید: در ابتدای [[اسلام]]، [[جوانی]] از [[بنی اسد بن عبدالعزی]] به نام «بِشر» برای [[دیدار]] [[رسول خدا]] {{صل}} [[خدمت]] آن [[حضرت]] میرفت. راه بشر چنان بود که از قبیله جهینه میگذشت. در این [[قبیله]] زنی [[جوان]] و [[زیبا]] [[عاشق]] بِشر شد و با آنکه شوهر داشت، هر [[روز]] سر راه بِشر مینشست تا بِشر به او نگاه کند. چون چنین شد، بِشر به آن [[زن]] علاقه پیدا کرد<ref>ر. ک: ابن اثیر، ج۷، ص۲۷۹؛ ابن حجر، ج۸، ص۳۴۹.</ref><ref>[[قاسم خانجانی|خانجانی، قاسم]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۲ (کتاب)|مقاله «بشر اسدی»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۲، ص:۲۳۳.</ref> | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||