بشر اسدی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-{{پایان مدخل‌های وابسته}} +{{پایان مدخل‌ وابسته}}))
 
(۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{امامت}}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[بشر اسدی در تاریخ اسلامی]] | پرسش مرتبط  = }}
<div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
<div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;"> [[بشر اسدی در تاریخ اسلامی]] </div>


==مقدمه==
== مقدمه ==
[[ابن حجر]]<ref>ابن حجر، ج۱، ص۴۴۰.</ref> در معرفی وی بدون ارائه مشخصاتی از او می‌گوید: او [[هند]] را [[دوست]] داشت، چندان که از این علاقه درگذشت. ابن حجر توضیح بیشتر را به شرح حال هند، زنی از قبیله [[جهینه]] ارجاع داده و در آنجا به نقل از [[مستغفری]] و [[ابوموسی مدینی]] گوید: در ابتدای [[اسلام]]، [[جوانی]] از [[بنی اسد بن عبدالعزی]] به نام «بِشر» برای [[دیدار]] [[رسول خدا]]{{صل}} [[خدمت]] آن [[حضرت]] می‌رفت. راه بشر چنان بود که از قبیله جهینه می‌گذشت. در این [[قبیله]] زنی [[جوان]] و [[زیبا]] [[عاشق]] بِشر شد و با آنکه شوهر داشت، هر [[روز]] سر راه بِشر می‌نشست تا بِشر به او نگاه کند. چون چنین شد، بِشر به آن [[زن]] علاقه پیدا کرد<ref>ر.ک: ابن اثیر، ج۷، ص۲۷۹؛ ابن حجر، ج۸، ص۳۴۹.</ref>.<ref>[[قاسم خانجانی|خانجانی، قاسم]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۲ (کتاب)|مقاله «بشر اسدی»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۲، ص:۲۳۳.</ref>
[[ابن حجر]]<ref>ابن حجر، ج۱، ص۴۴۰.</ref> در معرفی وی بدون ارائه مشخصاتی از او می‌گوید: او [[هند]] را [[دوست]] داشت، چندان که از این علاقه درگذشت. ابن حجر توضیح بیشتر را به شرح حال هند، زنی از قبیله [[جهینه]] ارجاع داده و در آنجا به نقل از [[مستغفری]] و [[ابوموسی مدینی]] گوید: در ابتدای [[اسلام]]، [[جوانی]] از [[بنی اسد بن عبدالعزی]] به نام «بِشر» برای [[دیدار]] [[رسول خدا]] {{صل}} [[خدمت]] آن [[حضرت]] می‌رفت. راه بشر چنان بود که از قبیله جهینه می‌گذشت. در این [[قبیله]] زنی [[جوان]] و [[زیبا]] [[عاشق]] بِشر شد و با آنکه شوهر داشت، هر [[روز]] سر راه بِشر می‌نشست تا بِشر به او نگاه کند. چون چنین شد، بِشر به آن [[زن]] علاقه پیدا کرد<ref>ر. ک: ابن اثیر، ج۷، ص۲۷۹؛ ابن حجر، ج۸، ص۳۴۹.</ref><ref>[[قاسم خانجانی|خانجانی، قاسم]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۲ (کتاب)|مقاله «بشر اسدی»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۲، ص:۲۳۳.</ref>
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
{{مدخل‌های وابسته}}
{{مدخل وابسته}}


{{پایان مدخل‌ وابسته}}
{{پایان مدخل وابسته}}


== منابع ==
== منابع ==
خط ۲۰: خط ۱۸:
{{پانویس}}
{{پانویس}}


{{صحابه}}
[[رده:بشر اسدی]]
[[رده:مدخل]]
[[رده:اعلام]]
[[رده:اعلام]]
[[رده:صحابه]]
[[رده:اصحاب پیامبر]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۴ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۱۸:۵۲

مقدمه

ابن حجر[۱] در معرفی وی بدون ارائه مشخصاتی از او می‌گوید: او هند را دوست داشت، چندان که از این علاقه درگذشت. ابن حجر توضیح بیشتر را به شرح حال هند، زنی از قبیله جهینه ارجاع داده و در آنجا به نقل از مستغفری و ابوموسی مدینی گوید: در ابتدای اسلام، جوانی از بنی اسد بن عبدالعزی به نام «بِشر» برای دیدار رسول خدا (ص) خدمت آن حضرت می‌رفت. راه بشر چنان بود که از قبیله جهینه می‌گذشت. در این قبیله زنی جوان و زیبا عاشق بِشر شد و با آنکه شوهر داشت، هر روز سر راه بِشر می‌نشست تا بِشر به او نگاه کند. چون چنین شد، بِشر به آن زن علاقه پیدا کرد[۲][۳]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. ابن حجر، ج۱، ص۴۴۰.
  2. ر. ک: ابن اثیر، ج۷، ص۲۷۹؛ ابن حجر، ج۸، ص۳۴۹.
  3. خانجانی، قاسم، مقاله «بشر اسدی»، دانشنامه سیره نبوی ج۲، ص:۲۳۳.