|
|
(۲۰ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد) |
خط ۱: |
خط ۱: |
| {{مهدویت/بالا}} | | {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[بنیامین در قرآن]] - [[بنیامین در تاریخ اسلامی]]| پرسش مرتبط = }} |
| {{امامت}}
| |
| <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| |
| : <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:</div>
| |
| <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| |
| : <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[بنیامین در قرآن]] | [[بنیامین در تاریخ اسلامی]]</div>
| |
| <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| |
|
| |
|
| ==مقدمه== | | == مقدمه == |
| [[بنیامین]] را واژهای [[عبری]] <ref> لغت نامه، ج ۳، ص ۴۳۸۱؛ دانشنامه جهان اسلام، ج ۴، ص۴۵۳.</ref> و به معنای "پسرِ دست راست"<ref>دائرةالمعارف بستانی، ج ۵، ص ۶۳۱؛ لغتنامه، ج۳،ص۴۳۸۱؛Judaica: Benjamin</ref> یا "پسرِ [[برکت]]"<ref>قاموس الکتاب المقدس، ص ۱۹۲.</ref> دانستهاند. برخی دیگر، معنای آن را "پسر جنوب" گفتهاند، زیرا وی تنها پسر [[یعقوب]]{{ع}} بود که در جنوب یعنی [[سرزمین]] کنعان به [[دنیا]] آمد.<ref>دانشنامه جهان اسلام، ج ۴، ص ۴۵۳؛Judaica: Benjamin</ref> گاه و به سبب [[تولد]] بنیامین در [[دوران پیری]] یعقوب، از او با نام "بن یمیم" به معنای پسر روزگاران نیز یاد شده است.<ref> دائرةالمعارف بستانی، ج ۵، ص ۶۳۱؛ دانشنامه جهان اسلام، ج۴، ص ۴۵۳.</ref> ضبط "ابن یامین"<ref>مجمعالبیان، ج ۵، ص ۳۷۸؛ روض الجنان، ج ۱۱، ص ۱۱۵؛ نورالثقلین، ج ۲، ص ۴۴۲.</ref> و "ابن یامیل"<ref>نورالثقلین، ج ۲، ص ۴۳۹؛ بحارالانوار، ج ۱۲، ص ۳۰۶.</ref> نیز در برخی منابع آمده که گویا به سبب خلاف [[شهرت]]، مورد توجه قرار نگرفته است.<ref>لغت نامه، ج ۳، ص ۴۳۸۱؛ بحارالانوار، ج ۱۲، ص ۲۸۷، ۳۰۶.</ref> بر اساس گزارش [[تورات]]، [[مادر]] بنیامین به نام "راحیل"، او را هنگام بازگشت از "فَدّان اِرام" به کنعان و در "[[بیت]] لحم" به دنیا آورد. او که پس از تولد بنیامین از دنیا رفت، پیش از [[مرگ]]، نام او را "بِنْ أوْنی" به معنای "پسرِ درد و [[رنج]] من" نامید؛ اما یعقوب{{ع}} آن را که مفهوم نامیمونی داشت، از سر تفأل به خیر و برکت، به بنیامین تغییرداد.<ref>کتاب مقدس، تکوین: ۳۵، ۱۶ ـ ۱۹، ۲۴؛ قاموس کتاب مقدس، ص ۱۹۰.Judaica: Benjamin</ref> [[کتاب مقدس]]، بنیامین را پسری لطیف، [[مطیع]] و [[محبوب]] یعقوب میخواند که به ویژه پس از فقدان [[یوسف]]{{ع}} شدیداً به وی دلبسته بوده است؛<ref> کتاب مقدس، تکوین ۴۲: ۳۸؛ قاموس کتاب مقدس، ص ۱۹۰؛ دانشنامه جهان اسلام، ج ۴، ص ۴۵۳.</ref> همچنین علاقه آن دو [[برادر]] به یکدیگر وصفناپذیر بوده است.<ref>کتاب مقدس، تکوین، ۴۲ ـ ۴۶؛ قاموس کتاب مقدس، ص ۱۹۰.</ref> | | [[بنیامین]] را واژهای [[عبری]] <ref> لغت نامه، ج ۳، ص ۴۳۸۱؛ دانشنامه جهان اسلام، ج ۴، ص۴۵۳.</ref> و به معنای "پسرِ دست راست"<ref>دائرةالمعارف بستانی، ج ۵، ص ۶۳۱؛ لغتنامه، ج۳،ص۴۳۸۱؛Judaica: Benjamin</ref> یا "پسرِ [[برکت]]"<ref>قاموس الکتاب المقدس، ص ۱۹۲.</ref> دانستهاند. برخی دیگر، معنای آن را "پسر جنوب" گفتهاند، زیرا وی تنها پسر [[یعقوب]] {{ع}} بود که در جنوب یعنی [[سرزمین]] کنعان به [[دنیا]] آمد.<ref>دانشنامه جهان اسلام، ج ۴، ص ۴۵۳؛Judaica: Benjamin</ref> گاه و به سبب [[تولد]] بنیامین در [[دوران پیری]] یعقوب، از او با نام "بن یمیم" به معنای پسر روزگاران نیز یاد شده است.<ref> دائرةالمعارف بستانی، ج ۵، ص ۶۳۱؛ دانشنامه جهان اسلام، ج۴، ص ۴۵۳.</ref> ضبط "ابن یامین"<ref>مجمعالبیان، ج ۵، ص ۳۷۸؛ روض الجنان، ج ۱۱، ص ۱۱۵؛ نورالثقلین، ج ۲، ص ۴۴۲.</ref> و "ابن یامیل"<ref>نورالثقلین، ج ۲، ص ۴۳۹؛ بحارالانوار، ج ۱۲، ص ۳۰۶.</ref> نیز در برخی منابع آمده که گویا به سبب خلاف [[شهرت]]، مورد توجه قرار نگرفته است.<ref>لغت نامه، ج ۳، ص ۴۳۸۱؛ بحارالانوار، ج ۱۲، ص ۲۸۷، ۳۰۶.</ref> بر اساس گزارش [[تورات]]، [[مادر]] بنیامین به نام "راحیل"، او را هنگام بازگشت از "فَدّان اِرام" به کنعان و در "[[بیت]] لحم" به دنیا آورد. او که پس از تولد بنیامین از دنیا رفت، پیش از [[مرگ]]، نام او را "بِنْ أوْنی" به معنای "پسرِ درد و [[رنج]] من" نامید؛ اما یعقوب {{ع}} آن را که مفهوم نامیمونی داشت، از سر تفأل به خیر و برکت، به بنیامین تغییرداد.<ref>کتاب مقدس، تکوین: ۳۵، ۱۶ ـ ۱۹، ۲۴؛ قاموس کتاب مقدس، ص ۱۹۰.Judaica: Benjamin</ref> [[کتاب مقدس]]، بنیامین را پسری لطیف، [[مطیع]] و [[محبوب]] یعقوب میخواند که به ویژه پس از فقدان [[یوسف]] {{ع}} شدیداً به وی دلبسته بوده است؛<ref> کتاب مقدس، تکوین ۴۲: ۳۸؛ قاموس کتاب مقدس، ص ۱۹۰؛ دانشنامه جهان اسلام، ج ۴، ص ۴۵۳.</ref> همچنین علاقه آن دو [[برادر]] به یکدیگر وصفناپذیر بوده است.<ref>کتاب مقدس، تکوین، ۴۲ ـ ۴۶؛ قاموس کتاب مقدس، ص ۱۹۰.</ref> |
|
| |
|
| [[کتاب مقدس]] در جایی برای [[بنیامین]] سه فرزند <ref>کتاب مقدس، اول تواریخ، ۷: ۶</ref> و در جای دیگر ۱۰ فرزند با ذکر نامهایشان یاد میکند <ref> کتاب مقدس، تکوین، ۴۶: ۲۱.</ref> که گویا مربوط به دو دوره از [[زندگی]] اوست. [[محل دفن]] بنیامین در روستای "ظَهْرحِمار" میان نابلس و بیسان قرار دارد.<ref>معجم البلدان، ج ۴، ص ۶۳.</ref> [[نسل]] و [[نوادگان]] بنیامین یکی از [[اسباط]] دوازدهگانه بنیاسرائیل به نام بنیامینیان را تشکیل میدادند.<ref>دایرةالمعارف بستانی، ج ۵، ص ۶۳۲؛Britannica: Benjamin</ref> [[سبط]] بنیامین را [[شجاع]]، [[جنگجو]]، دارای مهارت بهکارگیری [[سلاح]] به ویژه فلاخن خواندهاند.<ref>دایرةالمعارف بستانی، ج ۵، ص ۶۳۲؛ دانشنامه جهان اسلام، ج۴، ص ۴۵۳؛ Encarta: Benjamin</ref> پس از [[پیروزی]] آشوریان بر اسباط دهگانه شمالی و انقراض آنان، سبط بنیامین با سبط یهودا درآمیخت و [[یهودیان]] امروز، خود را متعلق به آن دو [[طایفه]] میدانند <ref> Encarta؛ Britannica: Benjamin.</ref>.<ref>[[علی اسدی|اسدی]] و [[حسین اترک|اترک]]، [[بنیامین - اسدی و اترک (مقاله)|مقاله «بنیامین»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۶ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۶.</ref> | | [[کتاب مقدس]] در جایی برای [[بنیامین]] سه فرزند <ref>کتاب مقدس، اول تواریخ، ۷: ۶</ref> و در جای دیگر ۱۰ فرزند با ذکر نامهایشان یاد میکند <ref> کتاب مقدس، تکوین، ۴۶: ۲۱.</ref> که گویا مربوط به دو دوره از [[زندگی]] اوست. [[محل دفن]] بنیامین در روستای "ظَهْرحِمار" میان نابلس و بیسان قرار دارد.<ref>معجم البلدان، ج ۴، ص ۶۳.</ref> [[نسل]] و [[نوادگان]] بنیامین یکی از [[اسباط]] دوازدهگانه بنیاسرائیل به نام بنیامینیان را تشکیل میدادند.<ref>دایرةالمعارف بستانی، ج ۵، ص ۶۳۲؛Britannica: Benjamin</ref> [[سبط]] بنیامین را [[شجاع]]، [[جنگجو]]، دارای مهارت بهکارگیری [[سلاح]] به ویژه فلاخن خواندهاند.<ref>دایرةالمعارف بستانی، ج ۵، ص ۶۳۲؛ دانشنامه جهان اسلام، ج۴، ص ۴۵۳؛ Encarta: Benjamin</ref> پس از [[پیروزی]] آشوریان بر اسباط دهگانه شمالی و انقراض آنان، سبط بنیامین با سبط یهودا درآمیخت و [[یهودیان]] امروز، خود را متعلق به آن دو [[طایفه]] میدانند <ref> Encarta؛ Britannica: Benjamin.</ref><ref>[[علی اسدی|اسدی]] و [[حسین اترک|اترک]]، [[بنیامین - اسدی و اترک (مقاله)|مقاله «بنیامین»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۶ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۶.</ref> |
|
| |
|
| ==یاد کردهای بنیامین در [[قرآن]]== | | == یاد کردهای بنیامین در [[قرآن]] == |
| بنیامین از نامهای غیر مصرّح قرآن است که فقط در [[سوره یوسف]] و مجموعاً ۲۲ بار از او یاد شده است: ۱۱ بار با واژه "أخ" {{متن قرآن|إِذْ قَالُوا لَيُوسُفُ وَأَخُوهُ أَحَبُّ إِلَى أَبِينَا مِنَّا وَنَحْنُ عُصْبَةٌ إِنَّ أَبَانَا لَفِي ضَلَالٍ مُبِينٍ}}<ref>«(یاد کن) آنگاه را که گفتند: یوسف و برادر (تنی) اش (بنیامین) برای پدرمان از ما دوستداشتنیترند با آنکه ما گروهی توانمندیم؛ بیگمان پدر ما، در گمراهی آشکاری است» سوره یوسف، آیه ۸.</ref>، {{متن قرآن|وَلَمَّا جَهَّزَهُمْ بِجَهَازِهِمْ قَالَ ائْتُونِي بِأَخٍ لَكُمْ مِنْ أَبِيكُمْ أَلَا تَرَوْنَ أَنِّي أُوفِي الْكَيْلَ وَأَنَا خَيْرُ الْمُنْزِلِينَ}}<ref>«و چون ساز و برگ آنان را آماده کرد گفت: برادر پدری خود را نزد من آورید آیا نمیبینید که من پیمانه را تمام میپیمایم و بهترین میزبانم؟» سوره یوسف، آیه ۵۹.</ref>، {{متن قرآن|فَلَمَّا رَجَعُوا إِلَى أَبِيهِمْ قَالُوا يَا أَبَانَا مُنِعَ مِنَّا الْكَيْلُ فَأَرْسِلْ مَعَنَا أَخَانَا نَكْتَلْ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ}}<ref>«پس چون نزد پدرشان بازگشتند گفتند: ای پدر پیمانه را از ما بازداشتند؛ برادرمان را با ما بفرست تا پیمانه گیری کنیم و ما نگهدار او خواهیم بود» سوره یوسف، آیه ۶۳.</ref>، {{متن قرآن|وَلَمَّا فَتَحُوا مَتَاعَهُمْ وَجَدُوا بِضَاعَتَهُمْ رُدَّتْ إِلَيْهِمْ قَالُوا يَا أَبَانَا مَا نَبْغِي هَذِهِ بِضَاعَتُنَا رُدَّتْ إِلَيْنَا وَنَمِيرُ أَهْلَنَا وَنَحْفَظُ أَخَانَا وَنَزْدَادُ كَيْلَ بَعِيرٍ ذَلِكَ كَيْلٌ يَسِيرٌ}}<ref>«و چون کالای خود را گشودند دریافتند که سرمایهشان را به آنان بازگرداندهاند گفتند: ای پدر ! (بیش از این) چه میخواهیم؟ این سرمایه ماست که به ما باز گرداندهاند و (بگذار برویم) برای خانواده خود غلّه بیاوریم و برادرمان را نگه میداریم و یک بار شتر هم میافزاییم، این (که آوردهایم) پیمانهای اندک است» سوره یوسف، آیه ۶۵.</ref>، {{متن قرآن|وَلَمَّا دَخَلُوا عَلَى يُوسُفَ آوَى إِلَيْهِ أَخَاهُ قَالَ إِنِّي أَنَا أَخُوكَ فَلَا تَبْتَئِسْ بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ}}<ref>«و چون بر یوسف وارد شدند او برادر (تنی) خویش را نزد خود جای داد، (نهانی به او) گفت: من برادر تو هستم پس، از آنچه (اینان) میکردند دلگیر مباش!» سوره یوسف، آیه ۶۹.</ref>، {{متن قرآن|فَلَمَّا جَهَّزَهُمْ بِجَهَازِهِمْ جَعَلَ السِّقَايَةَ فِي رَحْلِ أَخِيهِ ثُمَّ أَذَّنَ مُؤَذِّنٌ أَيَّتُهَا الْعِيرُ إِنَّكُمْ لَسَارِقُونَ}}<ref>«آنگاه، چون ساز و برگ آنان را آماده میکرد جام (زرّین شاه) را در باربند شتر برادرش (بنیامین) نهاد سپس بانگ بردارندهای بانگ برداشت: که ای کاروانیان بیگمان شما دزدید!» سوره یوسف، آیه ۷۰.</ref>، {{متن قرآن|فَبَدَأَ بِأَوْعِيَتِهِمْ قَبْلَ وِعَاءِ أَخِيهِ ثُمَّ اسْتَخْرَجَهَا مِنْ وِعَاءِ أَخِيهِ كَذَلِكَ كِدْنَا لِيُوسُفَ مَا كَانَ لِيَأْخُذَ أَخَاهُ فِي دِينِ الْمَلِكِ إِلَّا أَنْ يَشَاءَ اللَّهُ نَرْفَعُ دَرَجَاتٍ مَنْ نَشَاءُ وَفَوْقَ كُلِّ ذِي عِلْمٍ عَلِيمٌ}}<ref>«آنگاه (جست و جو را) از باربندهای آنان پیش از باربند برادر (تنیاش) آغازید سپس آن را از باربند برادرش بیرون آورد! بدینگونه برای یوسف چارهگری کردیم (زیرا) او برادرش را بر آیین آن پادشاه نمیتوانست بازداشت کند- مگر آنکه خداوند میخواست- هر کس را که بخواه» سوره یوسف، آیه ۷۶.</ref>، {{متن قرآن|قَالَ هَلْ عَلِمْتُمْ مَا فَعَلْتُمْ بِيُوسُفَ وَأَخِيهِ إِذْ أَنْتُمْ جَاهِلُونَ}}<ref>«گفت: آیا میدانید که با یوسف و برادرش هنگامی که نادان بودید چه کردید؟» سوره یوسف، آیه ۸۹.</ref>، {{متن قرآن|قَالُوا أَإِنَّكَ لَأَنْتَ يُوسُفُ قَالَ أَنَا يُوسُفُ وَهَذَا أَخِي قَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَيْنَا إِنَّهُ مَنْ يَتَّقِ وَيَصْبِرْ فَإِنَّ اللَّهَ لَا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ}}<ref>«گفتند: آیا تو همان یوسفی؟ گفت: من یوسفم و این، برادر من (بنیامین) است؛ خداوند بر ما منّت نهاد، چنین است که هر کس پرهیزگاری ورزد و شکیبایی کند بیگمان خداوند پاداش نیکوکاران را تباه نمیگرداند» سوره یوسف، آیه ۹۰.</ref>، ۱۰ مرتبه با [[ضمیر]] [[غایب]] {{متن قرآن|فَإِنْ لَمْ تَأْتُونِي بِهِ فَلَا كَيْلَ لَكُمْ عِنْدِي وَلَا تَقْرَبُونِ}}<ref>«و اگر او را نزد من نیاورید پیمانه ای نزد من نخواهید داشت و نزدیک من نیایید» سوره یوسف، آیه ۶۰.</ref>، {{متن قرآن|قَالُوا سَنُرَاوِدُ عَنْهُ أَبَاهُ وَإِنَّا لَفَاعِلُونَ}}<ref>«گفتند: او را از پدرش با ترفند خواهیم خواست و بیگمان ما این کار را میکنیم» سوره یوسف، آیه ۶۱.</ref>، {{متن قرآن|فَلَمَّا رَجَعُوا إِلَى أَبِيهِمْ قَالُوا يَا أَبَانَا مُنِعَ مِنَّا الْكَيْلُ فَأَرْسِلْ مَعَنَا أَخَانَا نَكْتَلْ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ}}<ref>«پس چون نزد پدرشان بازگشتند گفتند: ای پدر پیمانه را از ما بازداشتند؛ برادرمان را با ما بفرست تا پیمانه گیری کنیم و ما نگهدار او خواهیم بود» سوره یوسف، آیه ۶۳.</ref>، {{متن قرآن|قَالَ هَلْ آمَنُكُمْ عَلَيْهِ إِلَّا كَمَا أَمِنْتُكُمْ عَلَى أَخِيهِ مِنْ قَبْلُ فَاللَّهُ خَيْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ}}<ref>«گفت: آیا شما را بر او جز همانگونه امین میتوانم داشت که پیش از این بر برادرش امین داشته بودم؟ پس خداوند بهترین نگهبان و او بخشایندهترین بخشایندگان است» سوره یوسف، آیه ۶۴.</ref>، {{متن قرآن|قَالَ لَنْ أُرْسِلَهُ مَعَكُمْ حَتَّى تُؤْتُونِ مَوْثِقًا مِنَ اللَّهِ لَتَأْتُنَّنِي بِهِ إِلَّا أَنْ يُحَاطَ بِكُمْ فَلَمَّا آتَوْهُ مَوْثِقَهُمْ قَالَ اللَّهُ عَلَى مَا نَقُولُ وَكِيلٌ}}<ref>«(یعقوب) گفت: هرگز او را با شما نمیفرستم تا در پیشگاه خداوند به من پیمانی سپارید که او را نزد من باز میآورید- مگر آنکه (همه) گرفتار شوید - پس چون بدو پیمان سپردند گفت: خداوند بر آنچه میگوییم گواه است» سوره یوسف، آیه ۶۶.</ref>، {{متن قرآن|قَالُوا إِنْ يَسْرِقْ فَقَدْ سَرَقَ أَخٌ لَهُ مِنْ قَبْلُ فَأَسَرَّهَا يُوسُفُ فِي نَفْسِهِ وَلَمْ يُبْدِهَا لَهُمْ قَالَ أَنْتُمْ شَرٌّ مَكَانًا وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا تَصِفُونَ}}<ref>«گفتند: اگر (بنیامین) دزدی میکند (شگفت نیست) برادری دارد که (او نیز) پیش از این دزدی کرده است؛ یوسف آن (سرزنش) را در درون خود پنهان داشت و برای آنان آشکار نکرد (و در دل) گفت: جایگاه شما از او بدتر است و خداوند به آنچه وصف میکنید آگاهتر است» سوره یوسف، آیه ۷۷.</ref>، {{متن قرآن|قَالُوا يَا أَيُّهَا الْعَزِيزُ إِنَّ لَهُ أَبًا شَيْخًا كَبِيرًا فَخُذْ أَحَدَنَا مَكَانَهُ إِنَّا نَرَاكَ مِنَ الْمُحْسِنِينَ}}<ref>«گفتند: ای عزیز (مصر)! او پدر پیر کهنسالی دارد، یکی از ما را به جای او بگیر، ما تو را از نیکوکاران میبینیم» سوره یوسف، آیه ۷۸.</ref> و یک بار نیز با عنوان "ابن". {{متن قرآن|ارْجِعُوا إِلَى أَبِيكُمْ فَقُولُوا يَا أَبَانَا إِنَّ ابْنَكَ سَرَقَ وَمَا شَهِدْنَا إِلَّا بِمَا عَلِمْنَا وَمَا كُنَّا لِلْغَيْبِ حَافِظِينَ}}<ref>«نزد پدرتان بازگردید و بگویید: ای پدر ! به راستی پسرت دزدی کرده است و ما جز به آنچه (دیدیم و) دانستیم گواهی ندادیم و علم غیب هم نداشتیم» سوره یوسف، آیه ۸۱.</ref> قرآن نگاه مستقلی به بنیامین ندارد و فقط به عنوان یکی از شخصیتهای دخیل در داستان [[حضرت یوسف]]{{ع}} از او یاد میکند. وی در آغاز داستان، حضور کمرنگی دارد {{متن قرآن|إِذْ قَالُوا لَيُوسُفُ وَأَخُوهُ أَحَبُّ إِلَى أَبِينَا مِنَّا وَنَحْنُ عُصْبَةٌ إِنَّ أَبَانَا لَفِي ضَلَالٍ مُبِينٍ}}<ref>«(یاد کن) آنگاه را که گفتند: یوسف و برادر (تنی) اش (بنیامین) برای پدرمان از ما دوستداشتنیترند با آنکه ما گروهی توانمندیم؛ بیگمان پدر ما، در گمراهی آشکاری است» سوره یوسف، آیه ۸.</ref>؛ اما در بخشهای بعدی و پس از [[دیدار]] نخست یوسف با [[برادران]] در [[مصر]]، نقش وی برجسته شده، تا پایان حکایت، حضور پر رنگ او [[حفظ]] میشود.
| |
|
| |
|
| از گزارش قرآن هم برمیآید که بنیامین نیز مانند یوسف که هر دو از یک [[مادر]] بودند، بیش از برادران دیگر، مورد علاقه [[یعقوب]]{{ع}} بوده است: {{متن قرآن|إِذْ قَالُوا لَيُوسُفُ وَأَخُوهُ أَحَبُّ إِلَى أَبِينَا مِنَّا وَنَحْنُ عُصْبَةٌ إِنَّ أَبَانَا لَفِي ضَلَالٍ مُبِينٍ}}<ref>«(یاد کن) آنگاه را که گفتند: یوسف و برادر (تنی) اش (بنیامین) برای پدرمان از ما دوستداشتنیترند با آنکه ما گروهی توانمندیم؛ بیگمان پدر ما، در گمراهی آشکاری است» سوره یوسف، آیه ۸.</ref> این [[پیوند عاطفی]]، [[حسادت]] [[برادران]] را برانگیخته، زمینهساز [[آزار]] و [[اذیت]] [[بنیامین]] از سوی آنان میشد {{متن قرآن|وَلَمَّا دَخَلُوا عَلَى يُوسُفَ آوَى إِلَيْهِ أَخَاهُ قَالَ إِنِّي أَنَا أَخُوكَ فَلَا تَبْتَئِسْ بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ}}<ref>«و چون بر یوسف وارد شدند او برادر (تنی) خویش را نزد خود جای داد، (نهانی به او) گفت: من برادر تو هستم پس، از آنچه (اینان) میکردند دلگیر مباش!» سوره یوسف، آیه ۶۹.</ref>، {{متن قرآن|قَالَ هَلْ عَلِمْتُمْ مَا فَعَلْتُمْ بِيُوسُفَ وَأَخِيهِ إِذْ أَنْتُمْ جَاهِلُونَ}}<ref>«گفت: آیا میدانید که با یوسف و برادرش هنگامی که نادان بودید چه کردید؟» سوره یوسف، آیه ۸۹.</ref>؛ اما بنیامین همه [[ناملایمات]] و نیز [[رنج]] سالها دوری از [[برادر]] را با [[صبر]] و [[بردباری]] [[تحمل]] کرد و [[پاداش نیک]] آن را با [[دیدار]] یوسف که در اوج [[عزت]] و [[اقتدار]] بود، دریافت کرد. {{متن قرآن|قَالُوا أَإِنَّكَ لَأَنْتَ يُوسُفُ قَالَ أَنَا يُوسُفُ وَهَذَا أَخِي قَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَيْنَا إِنَّهُ مَنْ يَتَّقِ وَيَصْبِرْ فَإِنَّ اللَّهَ لَا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ}}<ref>«گفتند: آیا تو همان یوسفی؟ گفت: من یوسفم و این، برادر من (بنیامین) است؛ خداوند بر ما منّت نهاد، چنین است که هر کس پرهیزگاری ورزد و شکیبایی کند بیگمان خداوند پاداش نیکوکاران را تباه نمیگرداند» سوره یوسف، آیه ۹۰.</ref>
| | == تلاش برادران برای بردن بنیامین == |
| نقشه یوسف برای آوردن بنیامین به نزد خود هنگام [[قحطی]] و [[خشکسالی]] در [[سرزمین]] کنعان و روانه شدن پسران دهگانه [[یعقوب]]{{ع}} به [[مصر]] برای تهیه آذوقه <ref>جامع البیان، مج ۸، ج ۱۳، ص ۱۰؛ مجمعالبیان، ج ۵، ص ۳۷۴ کتاب مقدس، پیدایش، ۴۲: ۱ ـ ۳.</ref>
| |
|
| |
|
| آن [[حضرت]] به سبب [[دلبستگی]] شدید به بنیامین و [[ترس]] از دچار آمدن او به [[سرنوشت]] یوسف، وی را نزد خود نگه میدارد.<ref>کتاب مقدس، تکوین ۴۲: ۴؛ جامعالبیان، مج ۸، ج ۱۳، ص ۱۰.</ref> یوسف با دیدن برادران، آنها را میشناسد؛ اما خود را معرفی نمیکند. {{متن قرآن|وَجَاءَ إِخْوَةُ يُوسُفَ فَدَخَلُوا عَلَيْهِ فَعَرَفَهُمْ وَهُمْ لَهُ مُنْكِرُونَ}}<ref>«و برادران یوسف (به مصر) آمدند و بر او وارد شدند و او آنان را شناخت در حالی که آنها او را نشناختند» سوره یوسف، آیه ۵۸.</ref> از [[سیاق آیات]] برمیآید که یوسف، به بهانهای درباره اصل و [[نسب]] و [[خاندان]] آنها پرسشهایی کرده، پس از اطلاع از زنده بودن [[پدر]] و بنیامین {{متن قرآن| وَلَمَّا جَهَّزَهُم بِجَهَازِهِمْ قَالَ ائْتُونِي بِأَخٍ لَّكُم مِّنْ أَبِيكُمْ أَلاَ تَرَوْنَ أَنِّي أُوفِي الْكَيْلَ وَأَنَاْ خَيْرُ الْمُنزِلِينَ فَإِن لَّمْ تَأْتُونِي بِهِ فَلاَ كَيْلَ لَكُمْ عِندِي وَلاَ تَقْرَبُونِ قَالُواْ سَنُرَاوِدُ عَنْهُ أَبَاهُ وَإِنَّا لَفَاعِلُونَ}}<ref>«و چون ساز و برگ آنان را آماده کرد گفت: برادر پدری خود را نزد من آورید آیا نمیبینید که من پیمانه را تمام میپیمایم و بهترین میزبانم؟ و اگر او را نزد من نیاورید پیمانه ای نزد من نخواهید داشت و نزدیک من نیایید.گفتند: او را از پدرش با ترفند خواهیم خواست و بیگمان ما این کار را میکنیم» سوره یوسف، آیه ۵۹-۶۱.</ref>، زمینه درخواست برای آوردن بنیامین به نزد خویش را فراهم میآورد. [[قرآن]] در این باره به جزئیات اشاره نمیکند؛ اما براساس گزارش [[تورات]]<ref>کتاب مقدس، پیدایش، ۴۲: ۸ ـ ۲۴.</ref>و [[تفاسیر]] متأثر از آن،<ref>جامعالبیان، مج ۸، ج ۱۳، ص ۱۰؛ کشف الاسرار، ج ۵، ص ۹۹؛ مجمعالبیان، ج ۵، ص ۳۷۴.</ref> یوسف برای اینکه [[شک و تردید]] برادرانش را برنینگیزد، آنان را به [[اتهام]] [[جاسوسی]]، سه [[روز]] [[زندانی]] میکند. آنان در [[مقام]] [[دفاع]]، به معرفی خود، پدر پیر و برادر دیگرشان میپردازند که نزد پدر مانده است و اینکه به قصد خرید غلّه به مصر آمدهاند. پس از آماده شدن بارها و هنگام حرکت، یوسف از آنان میخواهد که به عنوان [[گواه]] [[صدق]] خویش، در [[سفر]] دوم، [[برادر]] دیگرشان را هم بیاورند: {{متن قرآن|وَلَمَّا جَهَّزَهُمْ بِجَهَازِهِمْ قَالَ ائْتُونِي بِأَخٍ لَكُمْ مِنْ أَبِيكُمْ أَلَا تَرَوْنَ أَنِّي أُوفِي الْكَيْلَ وَأَنَا خَيْرُ الْمُنْزِلِينَ}}<ref>«و چون ساز و برگ آنان را آماده کرد گفت: برادر پدری خود را نزد من آورید آیا نمیبینید که من پیمانه را تمام میپیمایم و بهترین میزبانم؟» سوره یوسف، آیه ۵۹.</ref>؛ اما جزئیات یاد شده مستند معتبری ندارد <ref>المیزان، ج ۱۱، ص ۲۰۹.</ref> و با بخش پایانی [[آیه]] نیز سازگار نیست. ظاهر این بخش نشان میدهد که آنان به [[شایستگی]] مورد [[احترام]] و [[پذیرایی]] یوسف قرار گرفته و آذوقه کاملی دریافت کردهاند و اینبااتهام [[جاسوسی]] و [[زندانی]] شدن آنها چندان [[سازگاری]] نیست.
| | == نقشه یوسف برای نگهداری بنیامین در [[مصر]] == |
|
| |
|
| نگرفتن بهای آذوقه و قرار دادن پنهانی آن در میان بار [[برادران]] برای [[ترغیب]] آنها به بازگشت دوباره {{متن قرآن|وَقَالَ لِفِتْيَانِهِ اجْعَلُوا بِضَاعَتَهُمْ فِي رِحَالِهِمْ لَعَلَّهُمْ يَعْرِفُونَهَا إِذَا انْقَلَبُوا إِلَى أَهْلِهِمْ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ}}<ref>«و (یوسف) به غلامان خویش گفت: سرمایه آنان را در باربند شترهایشان بگذارید تا چون نزد خاندان خویش بازگردند آن را باز شناسند، شاید که آنان بازگردند» سوره یوسف، آیه ۶۲.</ref>، [[یادآوری]] احترام و مهمان نوازی خویش {{متن قرآن|وَلَمَّا جَهَّزَهُمْ بِجَهَازِهِمْ قَالَ ائْتُونِي بِأَخٍ لَكُمْ مِنْ أَبِيكُمْ أَلَا تَرَوْنَ أَنِّي أُوفِي الْكَيْلَ وَأَنَا خَيْرُ الْمُنْزِلِينَ}}<ref>«و چون ساز و برگ آنان را آماده کرد گفت: برادر پدری خود را نزد من آورید آیا نمیبینید که من پیمانه را تمام میپیمایم و بهترین میزبانم؟» سوره یوسف، آیه ۵۹.</ref> و مشروط کردن جواز ورود آنان به [[مصر]] و تهیه دوباره آذوقه، به همراه آوردن [[بنیامین]]، همه در [[ارتباط]] با [[زمینهسازی]] برای آمدن دوباره آنها و همراه آوردن بنیامین، قابل ارزیابی است: {{متن قرآن|فَإِنْ لَمْ تَأْتُونِي بِهِ فَلَا كَيْلَ لَكُمْ عِنْدِي وَلَا تَقْرَبُونِ}}<ref>«و اگر او را نزد من نیاورید پیمانه ای نزد من نخواهید داشت و نزدیک من نیایید» سوره یوسف، آیه ۶۰.</ref> برادران قول مؤکد میدهند که ضمن گفت و گو با [[پدر]] و [[راضی]] کردن او، بنیامین را نزد یوسف{{ع}} بیاورند: {{متن قرآن|قَالُوا سَنُرَاوِدُ عَنْهُ أَبَاهُ وَإِنَّا لَفَاعِلُونَ}}<ref>«گفتند: او را از پدرش با ترفند خواهیم خواست و بیگمان ما این کار را میکنیم» سوره یوسف، آیه ۶۱.</ref>.<ref>[[علی اسدی|اسدی]] و [[حسین اترک|اترک]]، [[بنیامین - اسدی و اترک (مقاله)|مقاله «بنیامین»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۶ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۶.</ref>
| | == تلاش برادران برای [[رهایی]] بنیامین == |
|
| |
|
| ==تلاش برادران برای بردن بنیامین== | | == منابع == |
| برادران در تلاش برای جلب [[رضایت]] پدر و همراه بردن بنیامین، ابتدا، شرط یوسف{{ع}} مبنی بر آوردن بنیامین به عنوان جواز ورود دوباره به مصر و تهیه آذوقه را یادآوری میکنند، تا با توجه به [[قحطی]] و [[خشکسالی]] و نیاز شدید [[خانواده]] به آذوقه، رضایت پدر را به دست آورند: {{متن قرآن|فَلَمَّا رَجَعُوا إِلَى أَبِيهِمْ قَالُوا يَا أَبَانَا مُنِعَ مِنَّا الْكَيْلُ فَأَرْسِلْ مَعَنَا أَخَانَا نَكْتَلْ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ}}<ref>«پس چون نزد پدرشان بازگشتند گفتند: ای پدر پیمانه را از ما بازداشتند؛ برادرمان را با ما بفرست تا پیمانه گیری کنیم و ما نگهدار او خواهیم بود» سوره یوسف، آیه ۶۳.</ref> اشاره به اندک بودن آذوقهای که گرفتهاند و آوردن یک بارِ اضافی گندم نیز در این زمینه قابل ارزیابی است: {{متن قرآن|وَلَمَّا فَتَحُوا مَتَاعَهُمْ وَجَدُوا بِضَاعَتَهُمْ رُدَّتْ إِلَيْهِمْ قَالُوا يَا أَبَانَا مَا نَبْغِي هَذِهِ بِضَاعَتُنَا رُدَّتْ إِلَيْنَا وَنَمِيرُ أَهْلَنَا وَنَحْفَظُ أَخَانَا وَنَزْدَادُ كَيْلَ بَعِيرٍ ذَلِكَ كَيْلٌ يَسِيرٌ}}<ref>«و چون کالای خود را گشودند دریافتند که سرمایهشان را به آنان بازگرداندهاند گفتند: ای پدر ! (بیش از این) چه میخواهیم؟ این سرمایه ماست که به ما باز گرداندهاند و (بگذار برویم) برای خانواده خود غلّه بیاوریم و برادرمان را نگه میداریم و یک بار شتر هم میافزاییم، این (که آوردهایم) پیمانهای اندک است» سوره یوسف، آیه ۶۵.</ref> از ظاهر آیه برمیآید که در هر بار، بیش از یک بارِ شتر به هر نفر آذوقه نمیدادهاند.
| | {{منابع}} |
| | | * [[پرونده:000057.jpg|22px]] [[علی اسدی|اسدی]] و [[حسین اترک|اترک]]، [[بنیامین - اسدی و اترک (مقاله)|مقاله «بنیامین»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۶ (کتاب)|'''دائرة المعارف قرآن کریم ج۶''']] |
| علاقه فراوان [[یعقوب]] به [[بنیامین]] و [[نگرانی]] او نسبت به [[جان]] وی، به ویژه با توجه به سابقه برخورد [[برادران]] با یوسف و نیز احتمال وجود خطر برای او از جانب [[عزیز مصر]] نیز مانع از آن میشد که [[پدر]] با رفتن وی موافقت کند.<ref>جامعالبیان، مج ۸، ج ۱۳، ص ۱۴؛ مجمعالبیان، ج ۵، ص ۳۷۸؛ قس: کتاب مقدس، تکوین ۴۲: ۳۸ ـ ۲۹.</ref> برادران در تلاش برای رفع این نگرانیها از یک سو به بازگرداندن بهای آذوقه اشاره میکردند که میتواند نشانه [[لطف]]، [[مهربانی]] و [[خیرخواهی]] عزیز مصر نسبت به آنان باشد <ref> جامع البیان، مج ۸، ج ۱۳، ص ۱۴ ـ ۱۵؛ روض الجنان، ج ۱۱، ص ۱۱۲.</ref> و از سوی دیگر بر [[حفظ]] و حراست از بنیامین به ویژه با استفاده از تعبیر محبتآمیز "[[برادر]]"، تأکید میکردند: {{متن قرآن|وَلَمَّا فَتَحُوا مَتَاعَهُمْ وَجَدُوا بِضَاعَتَهُمْ رُدَّتْ إِلَيْهِمْ قَالُوا يَا أَبَانَا مَا نَبْغِي هَذِهِ بِضَاعَتُنَا رُدَّتْ إِلَيْنَا وَنَمِيرُ أَهْلَنَا وَنَحْفَظُ أَخَانَا وَنَزْدَادُ كَيْلَ بَعِيرٍ ذَلِكَ كَيْلٌ يَسِيرٌ}}<ref>«و چون کالای خود را گشودند دریافتند که سرمایهشان را به آنان بازگرداندهاند گفتند: ای پدر ! (بیش از این) چه میخواهیم؟ این سرمایه ماست که به ما باز گرداندهاند و (بگذار برویم) برای خانواده خود غلّه بیاوریم و برادرمان را نگه میداریم و یک بار شتر هم میافزاییم، این (که آوردهایم) پیمانهای اندک است» سوره یوسف، آیه ۶۵.</ref> و نیز {{متن قرآن|فَلَمَّا رَجَعُوا إِلَى أَبِيهِمْ قَالُوا يَا أَبَانَا مُنِعَ مِنَّا الْكَيْلُ فَأَرْسِلْ مَعَنَا أَخَانَا نَكْتَلْ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ}}<ref>«پس چون نزد پدرشان بازگشتند گفتند: ای پدر پیمانه را از ما بازداشتند؛ برادرمان را با ما بفرست تا پیمانه گیری کنیم و ما نگهدار او خواهیم بود» سوره یوسف، آیه ۶۳.</ref>.<ref>المیزان، ج ۱۱، ص ۲۱۳.</ref> [[حضرت یعقوب]]{{ع}} در برابر این درخواست به قول پسرانش مبنی بر [[حفاظت]] از جان یوسف و [[اعتماد]] وی به آنان اشاره و با [[یادآوری]] [[سرنوشت]] یوسف، بیاعتمادی خویش را به آنها ابراز میکند، آنگاه با [[وصف]] کردن [[خداوند]] به عنوان مهربانترین و [[بهترین]] نگهدارنده، این معنا را گوشزد میکند که اگر قرار باشد روی مهربانی و نگهداری کسی نسبت به بنیامین، [[تکیه]] کند، او کسی جز خداوند نیست: {{متن قرآن|قَالَ هَلْ آمَنُكُمْ عَلَيْهِ إِلَّا كَمَا أَمِنْتُكُمْ عَلَى أَخِيهِ مِنْ قَبْلُ فَاللَّهُ خَيْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ}}<ref>«گفت: آیا شما را بر او جز همانگونه امین میتوانم داشت که پیش از این بر برادرش امین داشته بودم؟ پس خداوند بهترین نگهبان و او بخشایندهترین بخشایندگان است» سوره یوسف، آیه ۶۴.</ref> یعقوب{{ع}} با این سخن، نه همه گفتههای پسرانش بلکه ابراز [[محبت]] [[دروغین]] و نیز توان آنان نسبت به [[حفظ جان]] بنیامین را رد میکند.<ref>المیزان، ج ۱۱، ص ۲۱۴.</ref> بازگشت بهای آذوقه در میان بارها از یک سو {{متن قرآن|وَلَمَّا فَتَحُوا مَتَاعَهُمْ وَجَدُوا بِضَاعَتَهُمْ رُدَّتْ إِلَيْهِمْ قَالُوا يَا أَبَانَا مَا نَبْغِي هَذِهِ بِضَاعَتُنَا رُدَّتْ إِلَيْنَا وَنَمِيرُ أَهْلَنَا وَنَحْفَظُ أَخَانَا وَنَزْدَادُ كَيْلَ بَعِيرٍ ذَلِكَ كَيْلٌ يَسِيرٌ}}<ref>«و چون کالای خود را گشودند دریافتند که سرمایهشان را به آنان بازگرداندهاند گفتند: ای پدر ! (بیش از این) چه میخواهیم؟ این سرمایه ماست که به ما باز گرداندهاند و (بگذار برویم) برای خانواده خود غلّه بیاوریم و برادرمان را نگه میداریم و یک بار شتر هم میافزاییم، این (که آوردهایم) پیمانهای اندک است» سوره یوسف، آیه ۶۵.</ref> و نیاز شدید [[خانواده]] به [[غذا]] از سوی دیگر، [[یعقوب]]{{ع}} را برآن میدارد که با رفتن [[بنیامین]] موافقت کند، با این شرط که [[برادران]] [[سوگند]] یاد کنند و [[پیمان]] اکیدی ببندند که او را [[حفظ]] کرده، دوباره نزد [[پدر]] بیاورند، مگر اینکه در شرایطی چون [[مرگ]] یا [[گرفتاری]] همگانی توان این کار را نداشته باشند: {{متن قرآن|قَالَ لَنْ أُرْسِلَهُ مَعَكُمْ حَتَّى تُؤْتُونِ مَوْثِقًا مِنَ اللَّهِ لَتَأْتُنَّنِي بِهِ إِلَّا أَنْ يُحَاطَ بِكُمْ فَلَمَّا آتَوْهُ مَوْثِقَهُمْ قَالَ اللَّهُ عَلَى مَا نَقُولُ وَكِيلٌ}}<ref>«(یعقوب) گفت: هرگز او را با شما نمیفرستم تا در پیشگاه خداوند به من پیمانی سپارید که او را نزد من باز میآورید- مگر آنکه (همه) گرفتار شوید - پس چون بدو پیمان سپردند گفت: خداوند بر آنچه میگوییم گواه است» سوره یوسف، آیه ۶۶.</ref>.<ref> جامع البیان، مج ۸، ج ۱۳، ص ۱۶؛ کشف الاسرار، ج ۵، ص۱۰۳ـ۱۰۲؛ مجمع البیان، ج ۵، ص ۳۷۹.</ref> پس از پیمان برادران، یعقوب، [[خدا]] را بر آن [[شاهد]] و ناظر گرفته و با رفتن بنیامین موافقت میکند. بر اساس پارهای از گزارشها، بنیامین در طول مسیر، از [[احترام]] و [[خدمت]] شایان توجه برادران برخوردار میشود.<ref>کشف الاسرار، ج ۵، ص ۱۰۹.</ref> هنگامی که آنان نزد یوسف{{ع}} [[راه]] مییابند، وی بنیامین را در آغوش گرفته، ضمن معرفی خویش، از او به سبب [[بدرفتاری]] گذشته برادران [[دلجویی]] میکند: {{متن قرآن|وَلَمَّا دَخَلُوا عَلَى يُوسُفَ آوَى إِلَيْهِ أَخَاهُ قَالَ إِنِّي أَنَا أَخُوكَ فَلَا تَبْتَئِسْ بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ}}<ref>«و چون بر یوسف وارد شدند او برادر (تنی) خویش را نزد خود جای داد، (نهانی به او) گفت: من برادر تو هستم پس، از آنچه (اینان) میکردند دلگیر مباش!» سوره یوسف، آیه ۶۹.</ref> [[قرآن]] درباره جزئیات این [[دیدار]] و گفت و گوی یوسف با برادران و بنیامین و اینکه آیا یوسف در همان آغاز خود را به بنیامین معرفی کرد یا در [[فرصت]] مناسب دیگری، چیزی گزارش نکرده است؛ اما [[مفسران]] در این باره مطالب مختلفی گفتهاند؛ کنارهگیری بنیامین از برادران در حضور یوسف،<ref>تفسیر قمی، ج ۱، ص ۳۷۷؛ البرهان، ج ۴، ص ۲۰۲.</ref> معرفی وی ازسوی برادران به عنوان [[برادری]] که [[وعده]] همراه آوردنش را داده بودند و [[تکریم]] آنان از سوی یوسف و وعده [[پاداش]] به سبب این کار،<ref>روض الجنان، ج ۱۱، ص ۱۱۴.</ref> [[پرسش]] یوسف از بنیامین درباره علت کنارهگیری از برادرانش و اشاره بنیامین به داستان یوسف در پاسخ به آن و [[تصمیم]] وی پس از آن حادثه بر [[مشارکت]] نکردن با برادران در هیچ کاری از این قبیل است؛ همچنین [[پرسش]] [[یوسف]] از نام [[بنیامین]] و [[زن]] و [[فرزندان]] او،<ref>تفسیر قمی، ج ۱، ص ۳۷۷؛ کشفالاسرار، ج ۵، ص ۱۰۹؛ مجمعالبیان، ج ۵، ص ۳۸۴.</ref> [[دستور]] یوسف مبنی بر نشستن هر دو برادرِ تنی بر سر یک سفره [[غذا]]، تنها ماندن بنیامین و پرسش یوسف در این باره و در نتیجه نشاندن وی بر سر سفره خویش و مطالب دیگری از این دست، جزئیاتی است که به عنوان [[زمینهسازی]] یوسف برای معرفی خویش به بنیامین گفته شده است.<ref>جامعالبیان، مج ۸، ج ۱۳، ص ۲۰؛ کشف الاسرار، ج ۵، ص۱۱۰ ـ ۱۱۱؛ البرهان، ج ۴، ص ۲۰۲.</ref> این گزارشها، افزون بر [[اختلاف]] فراوانی که در منابع گوناگون با یکدیگر دارند، <ref>تفسیر قمی، ج ۱، ص ۳۷۷؛ جامعالبیان، مج ۸، ج ۱۳، ص ۲۰؛ مجمعالبیان، ج ۵، ص ۳۸۴.</ref> فاقد شواهد و مستندات معتبر تاریخیاند. آنچه از گزارش [[قرآن]] برمیآید این است که در آغوش گرفتن بنیامین و معرفی خود به وی دور از چشم [[برادران]] بوده است یا دست کم آنان سخنان آن دو را نشنیدهاند، زیرا که برادران تا [[زمان]] [[سفر]] و [[دیدار]] سوم یوسف را نمیشناختند {{متن قرآن|قَالُوا أَإِنَّكَ لَأَنْتَ يُوسُفُ قَالَ أَنَا يُوسُفُ وَهَذَا أَخِي قَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَيْنَا إِنَّهُ مَنْ يَتَّقِ وَيَصْبِرْ فَإِنَّ اللَّهَ لَا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ}}<ref>«گفتند: آیا تو همان یوسفی؟ گفت: من یوسفم و این، برادر من (بنیامین) است؛ خداوند بر ما منّت نهاد، چنین است که هر کس پرهیزگاری ورزد و شکیبایی کند بیگمان خداوند پاداش نیکوکاران را تباه نمیگرداند» سوره یوسف، آیه ۹۰.</ref>.<ref>[[علی اسدی|اسدی]] و [[حسین اترک|اترک]]، [[بنیامین - اسدی و اترک (مقاله)|مقاله «بنیامین»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۶ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۶.</ref>
| | {{پایان منابع}} |
| | |
| ==نقشه یوسف برای نگهداری بنیامین در [[مصر]]==
| |
| یوسف بر اساس [[قوانین]] [[پادشاهی]] مصر و بدون [[رضایت]] برادران نمیتوانست، بنیامین را نزد خود نگهدارد، از این رو با [[هدایت]] و [[الهام]] [[خداوند]] نقشهای کشید که آنان ناگزیر و بر اساس [[قانون]] پذیرفته شده خویش، بنیامین را به وی تحویل دهند: {{متن قرآن|فَبَدَأَ بِأَوْعِيَتِهِمْ قَبْلَ وِعَاءِ أَخِيهِ ثُمَّ اسْتَخْرَجَهَا مِنْ وِعَاءِ أَخِيهِ كَذَلِكَ كِدْنَا لِيُوسُفَ مَا كَانَ لِيَأْخُذَ أَخَاهُ فِي دِينِ الْمَلِكِ إِلَّا أَنْ يَشَاءَ اللَّهُ نَرْفَعُ دَرَجَاتٍ مَنْ نَشَاءُ وَفَوْقَ كُلِّ ذِي عِلْمٍ عَلِيمٌ}}<ref>«آنگاه (جست و جو را) از باربندهای آنان پیش از باربند برادر (تنیاش) آغازید سپس آن را از باربند برادرش بیرون آورد! بدینگونه برای یوسف چارهگری کردیم (زیرا) او برادرش را بر آیین آن پادشاه نمیتوانست بازداشت کند- مگر آنکه خداوند میخواست- هر کس را که بخواهیم به پایههایی فرا میبریم و ز هر دانندهای داناتری هست» سوره یوسف، آیه ۷۶.</ref> [[آگاهی]] بنیامین از این نقشه هرچند مورد اختلاف [[مفسران]] است؛<ref>تفسیر قمی، ج ۱، ص ۳۷۷؛ روضالجنان، ج ۱۱، ص ۱۱۶؛ المیزان، ج ۱۱، ص ۲۲۲.</ref> اما آگاهی وی از نسبت [[برادری]] خود با یوسف و گزارش نشدن هیچ واکنش [[دفاعی]] از او هنگام پیدا شدن پیمانه در میان بارها و [[اتهام]] دزدی به وی میتواند مؤید [[آگاه]] بودنش از نقشه باشد.<ref>المیزان، ج ۱۱، ص ۲۲۲.</ref> هنگامی که بارها بسته میشود، [[یوسف]]، پیمانه [[پادشاه]] را میان بارهای [[بنیامین]] پنهان میکند، آنگاه آنان متهم به دزدی میشوند: {{متن قرآن|فَلَمَّا جَهَّزَهُمْ بِجَهَازِهِمْ جَعَلَ السِّقَايَةَ فِي رَحْلِ أَخِيهِ ثُمَّ أَذَّنَ مُؤَذِّنٌ أَيَّتُهَا الْعِيرُ إِنَّكُمْ لَسَارِقُونَ}}<ref>«آنگاه، چون ساز و برگ آنان را آماده میکرد جام (زرّین شاه) را در باربند شتر برادرش (بنیامین) نهاد سپس بانگ بردارندهای بانگ برداشت: که ای کاروانیان بیگمان شما دزدید!» سوره یوسف، آیه ۷۰.</ref> [[برادران]] در [[مقام]] [[دفاع]]، [[سوگند]] یاد میکنند که برای [[فسادانگیزی]] در [[مصر]] نیامدهاند و سابقه دزدی ندارند: {{متن قرآن|قَالُواْ وَأَقْبَلُواْ عَلَيْهِم مَّاذَا تَفْقِدُونَ قَالُواْ نَفْقِدُ صُوَاعَ الْمَلِكِ وَلِمَن جَاءَ بِهِ حِمْلُ بَعِيرٍ وَأَنَاْ بِهِ زَعِيمٌ قَالُواْ تَاللَّهِ لَقَدْ عَلِمْتُم مَّا جِئْنَا لِنُفْسِدَ فِي الأَرْضِ وَمَا كُنَّا سَارِقِينَ}}<ref>«برادران یوسف) رو به آنان آوردند و گفتند: مگر چه گم کردهاید؟ گفتند: پیمانه (زرّین) شاه را گم کردهایم و (یوسف گفت) هر که آن را بیاورد یک بار شتر (جایزه) خواهد داشت و من بدین (وعده) ضامنم. گفتند: سوگند به خداوند که شما میدانید ما نیامدهایم تا در این سرزمین تبهکاری کنیم و ما دزد نیستیم» سوره یوسف، آیه ۷۱-۷۳.</ref>، آنگاه در پاسخ اینکه اگر [[دروغگو]] باشند و دزدی کار آنان باشد، سارق چگونه [[مجازات]] شود، از [[کیفر]] [[بردگی]] و به [[خدمت]] گرفته شدن دزد بر اساس [[قوانین]] خویش خبر میدهند: {{متن قرآن|قَالُواْ فَمَا جَزَاؤُهُ إِن كُنتُمْ كَاذِبِينَ قَالُواْ جَزَاؤُهُ مَن وُجِدَ فِي رَحْلِهِ فَهُوَ جَزَاؤُهُ كَذَلِكَ نَجْزِي الظَّالِمِينَ}}<ref>«گفتند اگر دروغ گفته باشید کیفر آن چیست؟ گفتند: کیفر آن، (برده شدن) همان کسی است که (جام) در باربند وی یافته شود او خود کیفر آن است؛ ما ستمگران را بدینگونه کیفر میدهیم» سوره یوسف، آیه ۷۴-۷۵.</ref> بعد از این اعتراف، بار شتران را یکی یکی جست و جو میکنند و برای اینکه [[شک و تردید]] برادران برانگیخته نشود،<ref>کشف الاسرار، ج ۵، ص ۱۱۳؛ مجمعالبیان، ج ۵، ص ۳۸۶؛ المیزان، ج ۱۱، ص ۲۲۵.</ref> ابتدا بارهای آنان و در آخر محموله بنیامین بازرسی و پیمانه در میان آن پیدا میشود: {{متن قرآن|فَبَدَأَ بِأَوْعِيَتِهِمْ قَبْلَ وِعَاءِ أَخِيهِ ثُمَّ اسْتَخْرَجَهَا مِنْ وِعَاءِ أَخِيهِ كَذَلِكَ كِدْنَا لِيُوسُفَ مَا كَانَ لِيَأْخُذَ أَخَاهُ فِي دِينِ الْمَلِكِ إِلَّا أَنْ يَشَاءَ اللَّهُ نَرْفَعُ دَرَجَاتٍ مَنْ نَشَاءُ وَفَوْقَ كُلِّ ذِي عِلْمٍ عَلِيمٌ}}<ref>«آنگاه (جست و جو را) از باربندهای آنان پیش از باربند برادر (تنیاش) آغازید سپس آن را از باربند برادرش بیرون آورد! بدینگونه برای یوسف چارهگری کردیم (زیرا) او برادرش را بر آیین آن پادشاه نمیتوانست بازداشت کند- مگر آنکه خداوند میخواست- هر کس را که بخواهیم به پایههایی فرا میبریم و ز هر دانندهای داناتری هست» سوره یوسف، آیه ۷۶.</ref> گروهی از [[مفسران]] با استناد به ظاهر [[آیه]]، قرار دادن پیمانه در میان بارها و بازرسی آن را به خود یوسف<ref>جامعالبیان، مج ۸، ج ۱۳، ص ۳۰؛ مجمعالبیان، ج ۵، ص ۳۸۶.</ref> و برخی دیگر به مأموران وی نسبت میدهند؛<ref> التبیان، ج ۶، ص ۱۷۴؛ کشفالاسرار، ج ۵، ص ۱۱۳؛ روض الجنان، ج ۱۱، ص ۱۲۳.</ref> اما با توجه به اینکه در صورت قویتر بودن آمر از مباشر، فعل به آمر نسبت داده میشود، دیدگاه دوم میتواند با ظاهر آیه سازگار باشد. برخی مفسران معتقدند برای اینکه [[برادران]] پی به نقشه [[یوسف]] نبرند، در آغاز و با این سخن که [[بنیامین]] به [[دلیل]] کوچک بودن، نمیتواند دزدی کرده باشد، از جست و جوی محموله وی خودداری میشود؛ اما برادران برای [[اثبات]] بیگناهی خویش بر انجام بازرسی [[اصرار]] میورزند.<ref>جامعالبیان، مج ۸، ج ۱۳، ص ۳۰؛ روض الجنان، ج ۱۱، ص ۱۲۳.</ref> با پیدا شدن پیمانه، برادران، بنیامین را همانند برادرش یوسف، دزد میخوانند: {{متن قرآن|قَالُوا إِنْ يَسْرِقْ فَقَدْ سَرَقَ أَخٌ لَهُ مِنْ قَبْلُ فَأَسَرَّهَا يُوسُفُ فِي نَفْسِهِ وَلَمْ يُبْدِهَا لَهُمْ قَالَ أَنْتُمْ شَرٌّ مَكَانًا وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا تَصِفُونَ}}<ref>«گفتند: اگر (بنیامین) دزدی میکند (شگفت نیست) برادری دارد که (او نیز) پیش از این دزدی کرده است؛ یوسف آن (سرزنش) را در درون خود پنهان داشت و برای آنان آشکار نکرد (و در دل) گفت: جایگاه شما از او بدتر است و خداوند به آنچه وصف میکنید آگاهتر است» سوره یوسف، آیه ۷۷.</ref> یوسف با شنیدن این [[اتهام]] ناراحت شده؛ اما چیزی را بروز نمیدهد. آنها در واقع با این سخن، افزون بر ابراز دوباره [[کینه]] و [[حسد]] خویش، از دزدی بنیامین، [[بیزاری]] جسته، خود را از وی و برادرش جدا میکنند.<ref> التفسیر الکبیر، ج ۱۸، ص ۱۸۳؛ المیزان، ج ۱۱، ص ۲۲۶.</ref> بر اساس پارهای از گزارشهای [[تفسیری]]، برادران با [[سرزنش]] بنیامین، او و برادرش را مایه دردسر همیشگی خود میخوانند. بنیامین نیز در [[مقام]] [[دفاع]] و با اشاره به داستان یوسف{{ع}}، آنان را مایه [[مصیبت]] خود و برادرش نامیده، در رد اتهام دزدی، قرار دادن پیمانه دربار خویش را به همان کسی نسبت میدهد که بهای آذوقه را در میان بار برادران نهاده بود<ref>جامعالبیان، مج ۸، ج ۱۳، ص ۴۱؛ مجمعالبیان، ج ۵، ص ۳۸۶.</ref>.<ref>[[علی اسدی|اسدی]] و [[حسین اترک|اترک]]، [[بنیامین - اسدی و اترک (مقاله)|مقاله «بنیامین»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۶ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۶.</ref>
| |
| | |
| ==تلاش برادران برای [[رهایی]] بنیامین==
| |
| با [[تعیین]] [[مجازات]] [[بردگی]] برای بنیامین، برادران میکوشند با [[یادآوری]] [[پدر]] پیر او و [[نیکوکار]] [[خواندن]] [[عزیز مصر]] (یوسف)، [[عواطف]] وی را تحریک و با پیشنهاد نگهداری یکی از آنها به جای بنیامین، او را [[آزاد]] کنند: {{متن قرآن|قَالُوا يَا أَيُّهَا الْعَزِيزُ إِنَّ لَهُ أَبًا شَيْخًا كَبِيرًا فَخُذْ أَحَدَنَا مَكَانَهُ إِنَّا نَرَاكَ مِنَ الْمُحْسِنِينَ}}<ref>«گفتند: ای عزیز (مصر)! او پدر پیر کهنسالی دارد، یکی از ما را به جای او بگیر، ما تو را از نیکوکاران میبینیم» سوره یوسف، آیه ۷۸.</ref>؛ اما یوسف با ظالمانه خواندن این پیشنهاد، آن را نمیپذیرد: {{متن قرآن|قَالَ مَعَاذَ اللَّهِ أَنْ نَأْخُذَ إِلَّا مَنْ وَجَدْنَا مَتَاعَنَا عِنْدَهُ إِنَّا إِذًا لَظَالِمُونَ}}<ref>«گفت: پناه بر خداوند که جز آن کس را بگیریم که کالای خویش را نزد او یافتهایم زیرا آنگاه ستمگر خواهیم بود» سوره یوسف، آیه ۷۹.</ref> برادران پس از [[ناامید]] شدن از یوسف{{ع}}، به کناری رفته، دور از دیگران به چارهجویی میپردازند. [[برادر]] بزرگتر با [[یادآوری]] [[سوگند]] و [[پیمان]] اکیدشان و نیز کوتاهی گذشته درباره [[یوسف]]، از عدم بازگشت خویش به کنعان و ماندگار شدن در [[مصر]] جز با اجازه و [[رضایت]] [[پدر]] خبر میدهد: {{متن قرآن|فَلَمَّا اسْتَيْأَسُوا مِنْهُ خَلَصُوا نَجِيًّا قَالَ كَبِيرُهُمْ أَلَمْ تَعْلَمُوا أَنَّ أَبَاكُمْ قَدْ أَخَذَ عَلَيْكُمْ مَوْثِقًا مِنَ اللَّهِ وَمِنْ قَبْلُ مَا فَرَّطْتُمْ فِي يُوسُفَ فَلَنْ أَبْرَحَ الْأَرْضَ حَتَّى يَأْذَنَ لِي أَبِي أَوْ يَحْكُمَ اللَّهُ لِي وَهُوَ خَيْرُ الْحَاكِمِينَ}}<ref>«چون از او ناامید شدند رازگویان به گوشهای رفتند : بزرگ ایشان گفت آیا نمیدانید پدرتان در پیشگاه خداوند از شما پیمان گرفته است و پیش از این با یوسف چه کوتاهی کردهاید؟ من از این سرزمین پا بیرون نمینهم تا پدرم اجازه دهد یا خداوند درباره من داوری فرماید و او بهترین داوران است» سوره یوسف، آیه ۸۰.</ref>، آنگاه از آنان میخواهد به کنعان بازگشته، ضمن [[آگاه کردن]] پدر از دزدی [[بنیامین]]، در پاسخ این [[پرسش]] وی که [[مصریان]] از کجا [[مجازات]] [[بردگی]] سارق را دانستند، بگویند که ما بدون [[آگاهی]] از [[سرقت]] بنیامین، فقط به [[کیفر]] سرقت براساس [[قوانین]] جزایی خویش [[گواهی]] دادیم و اگر سخنان ما را [[باور]] نمیکنی، از [[مردمان]] مصر (که شماری از آنان در آن نواحی ساکن بودند) و کاروانیان همراه بپرس تا [[درستی]] گفتار ما روشن گردد: {{متن قرآن|ارْجِعُواْ إِلَى أَبِيكُمْ فَقُولُواْ يَا أَبَانَا إِنَّ ابْنَكَ سَرَقَ وَمَا شَهِدْنَا إِلاَّ بِمَا عَلِمْنَا وَمَا كُنَّا لِلْغَيْبِ حَافِظِينَ وَاسْأَلِ الْقَرْيَةَ الَّتِي كُنَّا فِيهَا وَالْعِيرَ الَّتِي أَقْبَلْنَا فِيهَا وَإِنَّا لَصَادِقُونَ}}<ref>«نزد پدرتان بازگردید و بگویید: ای پدر ! به راستی پسرت دزدی کرده است و ما جز به آنچه (دیدیم و) دانستیم گواهی ندادیم و علم غیب هم نداشتیم و از (مردم) شهری که در آن بودیم و از کاروانیانی که با آنها (به اینجا) روی آوردهایم بپرس و بیگمان ما راستگوییم» سوره یوسف، آیه ۸۱-۸۲.</ref> [[برادران]] در بازگشت، سخنان یاد شده را بازگو میکنند و [[یعقوب]]{{ع}} تأثیر وسوسههای [[نفسانی]] آنان را در این حادثه بازگو میکند: {{متن قرآن|قَالَ بَلْ سَوَّلَتْ لَكُمْ أَنْفُسُكُمْ أَمْرًا فَصَبْرٌ جَمِيلٌ عَسَى اللَّهُ أَنْ يَأْتِيَنِي بِهِمْ جَمِيعًا إِنَّهُ هُوَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ}}<ref>«(یعقوب) گفت: (نه چنین است) بلکه هوای نفستان کاری را در چشمتان آراست پس (کار من) شکیبی نیکو (خواهد بود)، باشد که خداوند همه آنان را به نزد من باز آورد، اوست که دانای فرزانه است» سوره یوسف، آیه ۸۳.</ref> برخی این سخن یعقوب{{ع}} را [[تکذیب]] گفتار پسرانش میدانند <ref> مجمعالبیان، ج ۵، ص ۳۹۴.</ref> و برخی دیگر با توجه به قراین موجود مانند امکان بررسی صحت و سقم خبر، [[تکذیب]] آنان را بعید میشمارند، با این توضیح که این حادثه نیز به نوعی ادامه داستان یوسف بود و آنها چندان هم از آن ناخشنود نبودند.<ref> المیزان، ج ۱۱، ص ۲۳۱.</ref>
| |
|
| |
|
| یعقوب در برابر این پیشآمد نیز مانند گم شدن یوسف، بدون هیچ [[شکوه]] و [[ناسپاسی]]، [[بردباری]] کرده، درد [[دل]] خویش را به [[خداوند]] واگویه میکند، با این [[امید]] که هر سه فرزند او را به وی بازگرداند: {{متن قرآن|قَالَ بَلْ سَوَّلَتْ لَكُمْ أَنْفُسُكُمْ أَمْرًا فَصَبْرٌ جَمِيلٌ عَسَى اللَّهُ أَنْ يَأْتِيَنِي بِهِمْ جَمِيعًا إِنَّهُ هُوَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ}}<ref>«(یعقوب) گفت: (نه چنین است) بلکه هوای نفستان کاری را در چشمتان آراست پس (کار من) شکیبی نیکو (خواهد بود)، باشد که خداوند همه آنان را به نزد من باز آورد، اوست که دانای فرزانه است» سوره یوسف، آیه ۸۳.</ref>؛ گویا [[یعقوب]]{{ع}} با توجه به مجموع برخوردهای [[عزیز مصر]]، به ویژه [[رفتار]] وی با [[بنیامین]] و حوادث پیش آمده، [[حدس]] میزند که وی نباید کسی جز یوسف باشد،<ref> کشف الاسرار، ج ۵، ص ۱۲۴؛ التفسیر الکبیر، ج ۱۸، ص ۱۹۸.</ref> بر این اساس از پسرانش میخواهد با [[امید به رحمت خدا]] به جستو جوی یوسف و برادرش بروند: {{متن قرآن|يَا بَنِيَّ اذْهَبُوا فَتَحَسَّسُوا مِنْ يُوسُفَ وَأَخِيهِ وَلَا تَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِنَّهُ لَا يَيْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْكَافِرُونَ}}<ref>«ای فرزندان من! بروید و از یوسف و برادرش خبر گیرید و از رحمت خداوند نومید نگردید که جز گروه کافران (کسی) از رحمت خداوند نومید نمیگردد» سوره یوسف، آیه ۸۷.</ref> [[الهام]] [[خداوند]] و نیز در [[خواب]] دیدن [[عزرائیل]] و خبر وی مبنی بر قبض نکردن [[روح]] یوسف را نیز در این زمینه دخیل دانستهاند.<ref> مجمعالبیان، ج ۵، ص ۳۹۵؛ روضالجنان، ج ۱۱، ص ۱۳۹؛ التفسیر الکبیر، ج ۱۸، ص ۱۹۸.</ref> [[برادران]] روانه [[مصر]] میشوند و در [[دیدار]] با یوسف، به سبب [[شرمساری]] از دزدی بنیامین و نیاز به آذوقه، با [[خضوع]] و خاکساری، از سختیها و گرفتار شدن خود و [[خانواده]] و متاع اندکشان برای خرید آذوقه خبر میدهند و با [[یادآوری]] [[پاداش]] خداوند به بخشایشگران، خواستار دریافت آذوقه و [[آزادی]] بنیامین میشوند: {{متن قرآن|فَلَمَّا دَخَلُوا عَلَيْهِ قَالُوا يَا أَيُّهَا الْعَزِيزُ مَسَّنَا وَأَهْلَنَا الضُّرُّ وَجِئْنَا بِبِضَاعَةٍ مُزْجَاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْكَيْلَ وَتَصَدَّقْ عَلَيْنَا إِنَّ اللَّهَ يَجْزِي الْمُتَصَدِّقِينَ}}<ref>«و چون بر او درآمدند، گفتند: ای عزیز (مصر)! به ما و خانواده ما گزند (بسیار) رسیده است و سرمایهای ناچیز آوردهایم؛ تو پیمانه ما را تمام بپیمای و به ما صدقه بده که خداوند صدقه دهندگان را دوست میدارد» سوره یوسف، آیه ۸۸.</ref> شماری از [[مفسران]] مراد از [[تصدق]] را درخواست آزادی بنیامین <ref>جامعالبیان، مج ۸، ج ۱۳، ص ۷۲؛ مجمعالبیان، ج ۵، ص ۳۹۹؛ المیزان، ج ۱۱، ص ۲۳۵.</ref> و گروهی دیگر اشاره به پرداخت غلّه بیشتر در مقابل متاع اندک آنان دانستهاند.<ref>جامعالبیان، مج ۸، ج ۱۳، ص ۷۱؛ کشفالاسرار، ج ۵، ص۱۲۵؛ مجمعالبیان، ج ۵، ص ۳۹۹.</ref> یوسف در برخوردی جوانمردانه، با یادآوری رفتار گذشته برادران با وی و بنیامین و مربوط [[خواندن]] آن به [[زمان]] [[نادانی]] آنها، زمینه معرفی خویش را فراهم میکند، آنگاه در پاسخ برادرانش که آیا وی [[یوسف]] است، آن را [[تأیید]] کرده، با معرفی [[بنیامین]] به عنوان [[برادر]] خویش از [[منت]] [[خدا]] بر آن دو و [[پاداش]] [[پرهیزگاری]] و بردباریشان در جریان حوادث پیش آمده خبر میدهد: {{متن قرآن|قَالَ هَلْ عَلِمْتُم مَّا فَعَلْتُم بِيُوسُفَ وَأَخِيهِ إِذْ أَنتُمْ جَاهِلُونَ قَالُواْ أَإِنَّكَ لَأَنتَ يُوسُفُ قَالَ أَنَاْ يُوسُفُ وَهَذَا أَخِي قَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَيْنَا إِنَّهُ مَنَّ يَتَّقِ وَيَصْبِرْ فَإِنَّ اللَّهَ لاَ يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ}}<ref>«گفت: آیا میدانید که با یوسف و برادرش هنگامی که نادان بودید چه کردید؟ گفتند: آیا تو همان یوسفی؟ گفت: من یوسفم و این، برادر من (بنیامین) است؛ خداوند بر ما منّت نهاد، چنین است که هر کس پرهیزگاری ورزد و شکیبایی کند بیگمان خداوند پاداش نیکوکاران را تباه نمیگرداند» سوره یوسف، آیه ۸۹-۹۰.</ref>.<ref>[[علی اسدی|اسدی]] و [[حسین اترک|اترک]]، [[بنیامین - اسدی و اترک (مقاله)|مقاله «بنیامین»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۶ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۶.</ref>
| | == جستارهای وابسته == |
| | | {{مدخل وابسته}} |
| ==منابع==
| | * [[قوم یوسف]] |
| * [[پرونده:000057.jpg|22px]] [[علی اسدی|اسدی]] و [[حسین اترک|اترک]]، [[بنیامین - اسدی و اترک (مقاله)|مقاله «بنیامین»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۶ (کتاب)|'''دائرة المعارف قرآن کریم ج۶''']]
| | * [[دین یوسف]] |
| | * [[یعقوب]] (پدر) |
| | * [[یوسف]] (برادر) |
| | * [[برادران یوسف]] |
| | * [[بنیاسرائیل]] |
| | {{پایان مدخل وابسته}} |
|
| |
|
| ==پانویس== | | == پانویس == |
| {{پانویس}} | | {{پانویس}} |
|
| |
|
| [[رده:بنیامین]] | | [[رده:بنیامین]] |
| [[رده:مدخل]]
| |
| [[رده:اعلام]] | | [[رده:اعلام]] |