جوان‌مردی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۳۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۹ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{خرد}}
{{مدخل مرتبط
{{امامت}}
| موضوع مرتبط = جوان‌مردی
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| عنوان مدخل  = جوان‌مردی
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">مدخل‌های وابسته به این بحث:</div>
| مداخل مرتبط = [[جوان‌مردی در نهج البلاغه]] - [[جوان‌مردی در معارف و سیره نبوی]] - [[جوان‌مردی در معارف و سیره علوی]] - [[جوان‌مردی در معارف و سیره حسینی]]
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| پرسش مرتبط  =
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[جوان‌مردی در قرآن]] | [[جوان‌مردی در حدیث]] | [[جوان‌مردی در نهج البلاغه]] | [[جوان‌مردی در معارف دعا و زیارات]] | [[جوان‌مردی در کلام اسلامی]] | [[جوان‌مردی در اخلاق اسلامی]]</div>
}}
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
'''جوان‌مردی''' یا '''[[فتوت]]'''، [[آیین مردانگی]] و [[عیّاری]]. [[فتوّت]] و [[مردانگی]] گرچه یک واژۀ [[دینی]] و [[اخلاقی]] است و از نشانه‌های آن، [[ایمان]] به [[خدا]]، [[جهاد]]، کمک به [[مظلوم]]، [[یاری]] [[مستمندان]]، [[ایثار]] و [[وارستگی]] از پلیدی‌هاست، امّا اصطلاحا جوانمردان به طیفی از پهلوانان، شجاعان و عیّاران گفته می‌شود که صفت [[مردانگی]] و [[ایثار]] دارند و حامی محرومان و مظلومانند<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۴۵۲.</ref>.
: <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[جوان‌مردی (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">


==مقدمه==
== مقدمه ==
*[[فتوت]] و جوان‌مردی کنایه از کریم بودن، [[سخاوت]] و [[بخشندگی]] است و از آن به [[مروت]]، رادمردی و [[شجاعت]] آمیخته با [[ایثار]] و گذشت نیز یاد می‌کنند. این ویژگی، [[زن]] و مرد و پیر و [[جوان]] را شامل می‌شود. در [[حقیقت]]، جوان‌مردی و [[مروت]]، صفتی است نفسانی که [[انسان]] را به کسب [[اخلاق]] [[پسندیده]] و ترک [[اخلاق]] فاسد و پست، می‌کشاند.
در اصطلاحات [[صوفیه]] نیز کاربرد فراوان دارد و برای "[[فتوّت]]"، معنا و [[نشانه‌ها]] و مراحل و [[رسوم]] مختلف می‌دانند. کتاب‌های بسیاری نیز با عنوان "فتوّت‌نامه" به [[شعر]] و [[نثر]] نوشته شده و آنها [[آداب]] ویژگی‌های جوان‌مردی و خصال جوانمردان برشمرده شده است. شاید این عناوین، برگرفته از نام [[اصحاب کهف]] باشد که [[خداوند]] از آن جوانمردان با [[ایمان]] با عنوان {{متن قرآن|فِتْيَةٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ}}<ref>کهف آیه ۱۳</ref> یاد کرده است، یا از کار [[ابراهیم]] [[بت‌شکن]] گرفته باشند که از او نیز با عنوان "[[فتی]]" یاد شده است {{متن قرآن|سَمِعْنَا فَتًى يَذْكُرُهُمْ يُقَالُ لَهُ إِبْرَاهِيمُ}}<ref>انبیاء آیه ۶۰</ref> یا از [[لقب]] "[[فتی]]" برای [[امام علی|امیر مؤمنان]] گرفته شده، که دربارۀ ایشان {{عربی|لا فتی إلاّ علیّ...}} گفته شده است.<ref>ر. ک: مدخل "لا فتی الا علی" از همین کتاب</ref> ازاین‌رو در "فتوّت‌نامۀ" ملا [[حسین]] کاشفی آمده است: [[ابراهیم خلیل]]، به عقیدۀ [[اهل]] [[فتوت]] اول نقطۀ دایرۀ [[فتوت]] و [[ابو الفتیان]] است. از پس او [[یوسف صدّیق]]، سه دیگر [[یوشع بن نون]]، چهارم [[اصحاب کهف]] و پنجم [[مرتضی علی]]. امّا از [[فتی]] مطلق، مراد [[امام علی|علی بن ابی طالب]] است و [[سند]] سلسلۀ [[فتوّت]] به آن [[حضرت]] منتهی می‌گردد.<ref>لغت‌نامه، دهخدا، ج ۱۰ ص ۱۴۹۷۰</ref> حقّا که [[امام علی|علی]]]{{ع}} در [[صفات کمال]] و جوان‌مردی و [[پارسایی]] و [[دفاع از مظلومان]] و [[دلسوزی برای بیچارگان]] و ترحّم بر درماندگان، سرآمد همگان است و نامش به [[مردانگی]] شهرۀ آفاق. جوانمردان، هرگاه "[[فتی]]" می‌گفتند مقصودشان [[امام علی|علی]]]{{ع}} بود و سلسلۀ خود را هم به آن [[حضرت]] منتهی می‌ساختند، در همان فتوت‌نامه آمده است: "مبدأ [[فتوّت]] و [[مظهر]] آن [[ابراهیم خلیل]] است و [[قطب]] [[فتوت]] [[امام علی|مرتضی علی]] {{ع}} و خاتم [[فتوت]] [[امام مهدی|مهدی هادی]] {{ع}} خواهد بود و چنانچه [[ابراهیم]] که [[قطب]] [[نبوت]] بود، هرپیغمبری که بعد از او آمد، [[متابعت]] او کرد که {{متن قرآن|اتَّبِعْ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا}}<ref>نحل آیه ۱۲۳</ref> و همچنین هرصاحب فتوّتی که بعد از شاه [[ولایت]] باشد، هرآینه او را [[متابعت]] وی باید کرد. پس هرعلمی که مبدأ آن [[ابراهیم خلیل]] {{ع}} باشد و [[قطب]] آن علیّ [[ولیّ]] {{ع}} و خاتم آن [[امام مهدی|مهدی هادی]] {{ع}} در [[شرف]] آن‌چه توان گفت؟"<ref>فتوّت‌نامه، مولا حسین واعظ کاشفی (به اهتمام محمّد جعفر محجوب) ص ۶، بنیاد فرهنگ ایران، ۱۳۵۰ دربارۀ «فتوت» به مقدمۀ مبسوط همین کتاب مراجعه شود، نیز «کتاب ماه هنر» شمارۀ ۳۱-۳۲ مقالۀ پژوهشی دربارۀ اهل فتوّت.</ref> در [[نقل]] دیگری چنین آمده است: علت [[اعتقاد]] و [[پیروی]] عیّاران و [[جماعت]] زورخانه‌رو، به [[مولای متقیان]] [[امام علی|علی]]]{{ع}} در آن است که وی را [[مظهر]] [[آرزوهای انسانی]]، و [[دادگری]] و [[برادری]] و [[برابری]] می‌شناختند. اینان آن [[حضرت]] را برای آن پیشوای خود می‌خواندند که در عین [[دولت]]، جامۀ [[فقیران]] می‌پوشید و در خانه‌ای ساده [[زندگی]] می‌کرد و حتّی غذایش در دورۀ [[خلافت]] و [[جهانداری]] هم از حدود نان جو و خرما درنمی‌گذشت و آنچه هم اضافه داشت به [[مردم]] [[فقیر]] و یتیم‌دار می‌بخشید... به این [[دلایل]] بود که پهلوانان و عیّاران آن [[حضرت]] را [[مظهر]] عالی‌ترین [[آمال]] [[انسانی]] می‌دانستند و همیشه از [[فرزندان]] و [[القاب]] آن [[حضرت]] ([[علویان]]) در مقابل [[بنی‌امیه]] و [[بنی عباس]] [[حمایت]] می‌کردند و احترامی هم که هنوز در زورخانه‌ها به [[سادات]] می‌گذارند از این [[انگیزه]] ناشی می‌شود.<ref>کتاب ماه هنر، شمارۀ ۳۱-۳۲ ص ۱۴ به نقل از "تاریخ و فرهنگ زورخانه"</ref> [[لقب]] "[[شاه مردان]] [[علی]]" هم که بر آن [[حضرت]] نهاده‌اند، بی‌اشاره به بعد [[مردانگی]] و [[فتوّت]] او نیست. داستان "[[جوانمرد]] قصّاب" هم بی‌ارتباط به این موضوع نیست<ref>کتاب ماه هنر، شمارۀ ۳۱-۳۲ ص ۴۲</ref><ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۴۵۲.</ref>.
*جوان‌مردی تاریخچه‌ای طولانی دارد، ولی [[شیعیان]] ریشه آن را با اتکا به [[کلام]] معروف {{عربی|" لَا فَتَى إِلَّا عَلِيُّ ، لَا سَيْفَ إِلَّا ذوالفقار "}} که [[جبرئیل]] در [[جنگ احد]] آن را ندا داد، به [[امام علی]] {{ع}} می‌رسانند. آنان [[علی]] {{ع}} را شاه مردان نام نهاده‌اند و او را [[بهترین]] نمونه جوان‌مردی و [[فتوت]] می‌دانند.
*[[حضرت علی]] {{ع}} جوان‌مردی را صفت ارزشمندی می‌داند و می‌فرماید: "[[مردانگی]]، نامی است که همه [[فضایل]] و محاسن را در برمی‌گیرد و مانع هرگونه پستی است." ایشان درجه [[مردانگی]] را به شرافتو [[خردمندی]] [[انسان]] وابسته می‌داند. [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} در [[پاسخ]] کسانی که درباره [[مردانگی]] [[گفت‌وگو]] می‌کردند، فرمود: "[[خداوند]] در کتاب خود [[پاسخ]] شما را داده است و می‎فرماید: همانا [[خداوند]] به [[عدل]] و [[احسان]] [[فرمان]] می‌دهد."
*[[عدل]]، [[انصاف]] است و [[احسان]]، [[تفضل]]. غیر از این‌ها چیز دیگری هم هست. ایشان آغاز [[مردانگی]] را در [[طاعت]] [[خداوند]] و خوشرویی می‌دانند و در توصیف [[مروت]] و جوان‌مردی، به صفاتی اشاره دارند، از جمله:[[دادگری]] در [[حکومت]]، رسیدگی به [[خویشاوندان]] و همسایگان، بذل [[احسان]] و [[پذیرایی]] از میهمان، [[تحمل]] نسبت به لغزش‌های برادران، چشم فروهشتن، شرم و [[حیا]] داشتن، پایین آوردن صدا، راه رفتن با [[اعتدال]]، [[بخشندگی]] در عین تنگ‌دستی، خویشتن‌داری از نیازخواهی، خودداری از [[حرام]]، خودداری از منت نهادن، دوری از [[بخل]]، [[حرص]]، [[دروغ]]، [[غیبت]] و سرزنش دیگران. هم‌چنین کمال [[مردانگی]] را در [[فهم]] [[دین]]، [[میانه‌روی]] در زندگی، [[شکیبایی]] در [[سختی]]، [[صداقت]] و [[وفای به عهد]] می‌دانند. آن بزرگوار در برخورد با شخص جوان‌مرد سفارش می‌کند: از لغزش‌های جوان‌مردان درگذرید که کسی از آنان نلغزد، جز آن‌که دست خدایش بر فراز کند<ref>نهج البلاغه، حکمت ۲۰</ref>.
*سخنان و [[سیره عملی]] [[حضرت علی]] {{ع}} نشان از وجود اوج و قله جوان‌مردی در این [[امام]] دارد که در ادامه به بخشی از یک [[خطبه]] و [[نامه]] اشاره می‌شود. در جریان [[جنگ صفین]]، به [[امام علی]] {{ع}} خبر می‌رسد که [[سپاه معاویه]]، به شهر [[انبار]] حمله کرده و از پای زنی، خلخال (چیزی شبیه به دست‌بند) ربوده‌اند. [[حضرت علی]] {{ع}} سخت برآشفت و نگران شد. مردمان را در [[مسجد]] گرد آورد و در ضمن خطبه‌ای شورانگیز فرمود: شنیده‌ام مهاجم به خانه‌های [[مسلمانان]] و کسانی که در [[پناه]] اسلام‌اند، درآمده و گردن‌بند و دست‌بند و گوشواره و خلخال از گردن و دست و پای زنان به درمی‌کرده است؛ حالی که آن [[ستم‌دیدگان]] برابر آن متجاوزان، جز زاری و [[رحمت]] خواستن سلاحی نداشته‌اند. سپس غارتگران، پشتواره‌ها از [[مال]] [[مسلمانان]] بسته، نه کُشته‌ای بر جای نهاده و نه خسته، به شهر خود بازگشته‌اند. اگر از این پس، مرد مسلمانی از [[غم]] چنین حادثه‌ای بمیرد، چه جای ملامت است، که در دیده من [[شایسته]] چنین [[کرامت]] است<ref>نهج البلاغه، خطبه ۲۷</ref>. و در بخشی از [[نامه]] خود به خراج‌ستانان می‌نویسد: پس داد [[مردم]] را از خود بدهید و در برآوردن حاجت‌های آنان [[شکیبایی]] ورزید، که شما رعیت را گنجوارانید و [[امت]] را [[وکیلان]] و [[امامان]] را سفیران. [[حاجت]] کسی را روا ناکرده مگذارید و او را از آنچه مطلوب اوست بازمدارید و برای گرفتن [[خراج]]، پوشش زمستانی و تابستانی رعیت را مفروشید و چارپایی که بدان کار کنند و بندهایی را که در [[اختیار]] دارند؛ و برای درهمی کسی را تازیانه مزنید و دست به [[مال]] کسی مبرید، نمازگزار باشد یا [[پیمان]] [[مسلمان]] را عهده‌دار<ref>نهج البلاغه، نامه ۵۱</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 266- 267.</ref>.


== پرسش‌های وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
{{مدخل وابسته}}
* [[اسباب جوانمردی]]
* [[مراتب جوانمردی]]
* [[شجاعت]]
* [[کرامت نفس]]
{{پایان مدخل وابسته}}


== جستارهای وابسته ==
== منابع ==
{{منابع}}
# [[پرونده:1368987.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|'''فرهنگ غدیر''']]
{{پایان منابع}}


==منابع==
== پانویس ==
* [[پرونده:13681048.jpg|22px]] [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|'''دانشنامه نهج البلاغه ج۱''']]؛
{{پانویس}}


==پانویس==
{{فضیلت}}
{{یادآوری پانویس}}
{{فضایل اخلاقی}}
{{پانویس2}}


[[رده:امام علی]]
[[رده:فضایل اخلاقی]]
[[رده:جوان‌مردی]]
[[رده:جوان‌مردی]]
[[رده:مدخل نهج البلاغه]]
[[رده:مدخل فرهنگ غدیر]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۴ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۲۳:۲۸

جوان‌مردی یا فتوت، آیین مردانگی و عیّاری. فتوّت و مردانگی گرچه یک واژۀ دینی و اخلاقی است و از نشانه‌های آن، ایمان به خدا، جهاد، کمک به مظلوم، یاری مستمندان، ایثار و وارستگی از پلیدی‌هاست، امّا اصطلاحا جوانمردان به طیفی از پهلوانان، شجاعان و عیّاران گفته می‌شود که صفت مردانگی و ایثار دارند و حامی محرومان و مظلومانند[۱].

مقدمه

در اصطلاحات صوفیه نیز کاربرد فراوان دارد و برای "فتوّت"، معنا و نشانه‌ها و مراحل و رسوم مختلف می‌دانند. کتاب‌های بسیاری نیز با عنوان "فتوّت‌نامه" به شعر و نثر نوشته شده و آنها آداب ویژگی‌های جوان‌مردی و خصال جوانمردان برشمرده شده است. شاید این عناوین، برگرفته از نام اصحاب کهف باشد که خداوند از آن جوانمردان با ایمان با عنوان ﴿فِتْيَةٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ[۲] یاد کرده است، یا از کار ابراهیم بت‌شکن گرفته باشند که از او نیز با عنوان "فتی" یاد شده است ﴿سَمِعْنَا فَتًى يَذْكُرُهُمْ يُقَالُ لَهُ إِبْرَاهِيمُ[۳] یا از لقب "فتی" برای امیر مؤمنان گرفته شده، که دربارۀ ایشان لا فتی إلاّ علیّ... گفته شده است.[۴] ازاین‌رو در "فتوّت‌نامۀ" ملا حسین کاشفی آمده است: ابراهیم خلیل، به عقیدۀ اهل فتوت اول نقطۀ دایرۀ فتوت و ابو الفتیان است. از پس او یوسف صدّیق، سه دیگر یوشع بن نون، چهارم اصحاب کهف و پنجم مرتضی علی. امّا از فتی مطلق، مراد علی بن ابی طالب است و سند سلسلۀ فتوّت به آن حضرت منتهی می‌گردد.[۵] حقّا که علی](ع) در صفات کمال و جوان‌مردی و پارسایی و دفاع از مظلومان و دلسوزی برای بیچارگان و ترحّم بر درماندگان، سرآمد همگان است و نامش به مردانگی شهرۀ آفاق. جوانمردان، هرگاه "فتی" می‌گفتند مقصودشان علی](ع) بود و سلسلۀ خود را هم به آن حضرت منتهی می‌ساختند، در همان فتوت‌نامه آمده است: "مبدأ فتوّت و مظهر آن ابراهیم خلیل است و قطب فتوت مرتضی علی (ع) و خاتم فتوت مهدی هادی (ع) خواهد بود و چنانچه ابراهیم که قطب نبوت بود، هرپیغمبری که بعد از او آمد، متابعت او کرد که ﴿اتَّبِعْ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا[۶] و همچنین هرصاحب فتوّتی که بعد از شاه ولایت باشد، هرآینه او را متابعت وی باید کرد. پس هرعلمی که مبدأ آن ابراهیم خلیل (ع) باشد و قطب آن علیّ ولیّ (ع) و خاتم آن مهدی هادی (ع) در شرف آن‌چه توان گفت؟"[۷] در نقل دیگری چنین آمده است: علت اعتقاد و پیروی عیّاران و جماعت زورخانه‌رو، به مولای متقیان علی](ع) در آن است که وی را مظهر آرزوهای انسانی، و دادگری و برادری و برابری می‌شناختند. اینان آن حضرت را برای آن پیشوای خود می‌خواندند که در عین دولت، جامۀ فقیران می‌پوشید و در خانه‌ای ساده زندگی می‌کرد و حتّی غذایش در دورۀ خلافت و جهانداری هم از حدود نان جو و خرما درنمی‌گذشت و آنچه هم اضافه داشت به مردم فقیر و یتیم‌دار می‌بخشید... به این دلایل بود که پهلوانان و عیّاران آن حضرت را مظهر عالی‌ترین آمال انسانی می‌دانستند و همیشه از فرزندان و القاب آن حضرت (علویان) در مقابل بنی‌امیه و بنی عباس حمایت می‌کردند و احترامی هم که هنوز در زورخانه‌ها به سادات می‌گذارند از این انگیزه ناشی می‌شود.[۸] لقب "شاه مردان علی" هم که بر آن حضرت نهاده‌اند، بی‌اشاره به بعد مردانگی و فتوّت او نیست. داستان "جوانمرد قصّاب" هم بی‌ارتباط به این موضوع نیست[۹][۱۰].

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۴۵۲.
  2. کهف آیه ۱۳
  3. انبیاء آیه ۶۰
  4. ر. ک: مدخل "لا فتی الا علی" از همین کتاب
  5. لغت‌نامه، دهخدا، ج ۱۰ ص ۱۴۹۷۰
  6. نحل آیه ۱۲۳
  7. فتوّت‌نامه، مولا حسین واعظ کاشفی (به اهتمام محمّد جعفر محجوب) ص ۶، بنیاد فرهنگ ایران، ۱۳۵۰ دربارۀ «فتوت» به مقدمۀ مبسوط همین کتاب مراجعه شود، نیز «کتاب ماه هنر» شمارۀ ۳۱-۳۲ مقالۀ پژوهشی دربارۀ اهل فتوّت.
  8. کتاب ماه هنر، شمارۀ ۳۱-۳۲ ص ۱۴ به نقل از "تاریخ و فرهنگ زورخانه"
  9. کتاب ماه هنر، شمارۀ ۳۱-۳۲ ص ۴۲
  10. محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۴۵۲.