ریحانه بنت زید: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'رده:صحابه' به 'رده:صحابه پیامبر') |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
(۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{ | {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[ریحانه بنت زید در تراجم و رجال]] - [[ریحانه بنت زید در تاریخ اسلامی]]| پرسش مرتبط = }} | ||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
[[ریحانه دختر زید بن عمرو]] از [[قبیله]] [[بنی نضیر]] است. چون [[همسر]] او، «حَکَم»، از [[بنی قریظه]] بود، بعضی او را به قبیله بنی قریظه نسبت دادهاند<ref>زوجات النبی{{صل}}، سعید ایوب، ص۱۱۶.</ref>. حکم، مردی [[یهودی]] بود که به [[ریحانه]] بسیار علاقه مند و به او [[احترام]] میگذاشت. ریحانه هم با آنکه [[زن]] بسیار [[زیبایی]] بود، میگفت: پس از او، همسری نخواهم گرفت. | [[ریحانه دختر زید بن عمرو]] از [[قبیله]] [[بنی نضیر]] است. چون [[همسر]] او، «حَکَم»، از [[بنی قریظه]] بود، بعضی او را به قبیله بنی قریظه نسبت دادهاند<ref>زوجات النبی {{صل}}، سعید ایوب، ص۱۱۶.</ref>. حکم، مردی [[یهودی]] بود که به [[ریحانه]] بسیار علاقه مند و به او [[احترام]] میگذاشت. ریحانه هم با آنکه [[زن]] بسیار [[زیبایی]] بود، میگفت: پس از او، همسری نخواهم گرفت. | ||
هنگامی که [[پیامبر]]{{صل}} با بنی قریظه جنگید و آنها را [[اسیر]] کرد و به حکم [[سعد بن معاذ]] بنا شد مردان کشته شوند، [[اسیران]] را به نزد [[رسول خدا]]{{صل}} آوردند. [[حضرت]] [[دستور]] داد ریحانه را از میان [[اسرا]] جدا کرده و به [[خانه]] [[ام منذر]]، دختر [[قیس]]، بفرستند. از این عمل معلوم شد که حضرت او را برای خود [[انتخاب]] کرده است؛ زیرا گزیده از [[غنایم]]، مخصوص [[امام]] و پیامبر میباشد. | هنگامی که [[پیامبر]] {{صل}} با بنی قریظه جنگید و آنها را [[اسیر]] کرد و به حکم [[سعد بن معاذ]] بنا شد مردان کشته شوند، [[اسیران]] را به نزد [[رسول خدا]] {{صل}} آوردند. [[حضرت]] [[دستور]] داد ریحانه را از میان [[اسرا]] جدا کرده و به [[خانه]] [[ام منذر]]، دختر [[قیس]]، بفرستند. از این عمل معلوم شد که حضرت او را برای خود [[انتخاب]] کرده است؛ زیرا گزیده از [[غنایم]]، مخصوص [[امام]] و پیامبر میباشد. | ||
موقعی که رسول خدا{{صل}} از کار بنی قریظه خلاص شد، به خانه ام منذر رفت و ریحانة را طلبید و جلو روی خود نشانید و او را به [[اسلام]] [[دعوت]] کرد. ریحانه ابتدا نپذیرفت و سپس پیامبر{{صل}} به او فرمود: "اگر [[خدا]] و رسولش را [[اختیار]] کنی، رسول خدا{{صل}} هم تو را برای خود اختیار خواهد کرد". ریحانه گفت: "خدا و رسولش را اختیار میکنم" و [[مسلمان]] شد. | موقعی که رسول خدا {{صل}} از کار بنی قریظه خلاص شد، به خانه ام منذر رفت و ریحانة را طلبید و جلو روی خود نشانید و او را به [[اسلام]] [[دعوت]] کرد. ریحانه ابتدا نپذیرفت و سپس پیامبر {{صل}} به او فرمود: "اگر [[خدا]] و رسولش را [[اختیار]] کنی، رسول خدا {{صل}} هم تو را برای خود اختیار خواهد کرد". ریحانه گفت: "خدا و رسولش را اختیار میکنم" و [[مسلمان]] شد. | ||
پیامبر{{صل}} او را [[آزاد]] ساخت و پس از [[آزادی]] او را به همسری خود درآورد، و مهریه او را مانند دیگر [[همسران]] خود [[دوازده]] و نیم اوقیه طلا یا نقره معادل پانصد [[درهم]] [[تعیین]] کرد. این [[ازدواج]] در [[محرم]] [[سال ششم هجری]] واقع شد. | پیامبر {{صل}} او را [[آزاد]] ساخت و پس از [[آزادی]] او را به همسری خود درآورد، و مهریه او را مانند دیگر [[همسران]] خود [[دوازده]] و نیم اوقیه طلا یا نقره معادل پانصد [[درهم]] [[تعیین]] کرد. این [[ازدواج]] در [[محرم]] [[سال ششم هجری]] واقع شد. | ||
از این [[تاریخ]]، ریحانه جزو [[زنان]] رسول خدا{{صل}} شد و پیامبر{{صل}} مانند سایر زنها برای او سهمی قرار داد. پیامبر{{صل}} به ریحانه بسیار توجه و علاقه داشت تا جایی که هر چه از پیامبر{{صل}} میخواست، حضرت از او دریغ نمیفرمود، تا آنجا که به او گفتند: اگر آزادی بنی قریظه را تقاضا میکردی، پذیرفته میشد ولی وقت گذشته بود <ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۸، ص۱۰۳.</ref>.<ref>[[جعفر جوان هوشیار|جوان هوشیار، جعفر]]، [[ریحانه بنت زید (مقاله)|مقاله «ریحانه بنت زید»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۵ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۵، ص ۱۱۴-۱۱۱۵.</ref> | از این [[تاریخ]]، ریحانه جزو [[زنان]] رسول خدا {{صل}} شد و پیامبر {{صل}} مانند سایر زنها برای او سهمی قرار داد. پیامبر {{صل}} به ریحانه بسیار توجه و علاقه داشت تا جایی که هر چه از پیامبر {{صل}} میخواست، حضرت از او دریغ نمیفرمود، تا آنجا که به او گفتند: اگر آزادی بنی قریظه را تقاضا میکردی، پذیرفته میشد ولی وقت گذشته بود <ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۸، ص۱۰۳.</ref>.<ref>[[جعفر جوان هوشیار|جوان هوشیار، جعفر]]، [[ریحانه بنت زید (مقاله)|مقاله «ریحانه بنت زید»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۵ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۵، ص ۱۱۴-۱۱۱۵.</ref> | ||
==سرانجام [[ریحانه]] | == سرانجام [[ریحانه]] == | ||
== منابع == | == منابع == | ||
خط ۲۶: | خط ۲۲: | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده:اعلام]] | [[رده:اعلام]] | ||
[[رده: | [[رده:اصحاب پیامبر]] | ||
نسخهٔ کنونی تا ۲۵ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۰۰:۲۰
مقدمه
ریحانه دختر زید بن عمرو از قبیله بنی نضیر است. چون همسر او، «حَکَم»، از بنی قریظه بود، بعضی او را به قبیله بنی قریظه نسبت دادهاند[۱]. حکم، مردی یهودی بود که به ریحانه بسیار علاقه مند و به او احترام میگذاشت. ریحانه هم با آنکه زن بسیار زیبایی بود، میگفت: پس از او، همسری نخواهم گرفت.
هنگامی که پیامبر (ص) با بنی قریظه جنگید و آنها را اسیر کرد و به حکم سعد بن معاذ بنا شد مردان کشته شوند، اسیران را به نزد رسول خدا (ص) آوردند. حضرت دستور داد ریحانه را از میان اسرا جدا کرده و به خانه ام منذر، دختر قیس، بفرستند. از این عمل معلوم شد که حضرت او را برای خود انتخاب کرده است؛ زیرا گزیده از غنایم، مخصوص امام و پیامبر میباشد.
موقعی که رسول خدا (ص) از کار بنی قریظه خلاص شد، به خانه ام منذر رفت و ریحانة را طلبید و جلو روی خود نشانید و او را به اسلام دعوت کرد. ریحانه ابتدا نپذیرفت و سپس پیامبر (ص) به او فرمود: "اگر خدا و رسولش را اختیار کنی، رسول خدا (ص) هم تو را برای خود اختیار خواهد کرد". ریحانه گفت: "خدا و رسولش را اختیار میکنم" و مسلمان شد.
پیامبر (ص) او را آزاد ساخت و پس از آزادی او را به همسری خود درآورد، و مهریه او را مانند دیگر همسران خود دوازده و نیم اوقیه طلا یا نقره معادل پانصد درهم تعیین کرد. این ازدواج در محرم سال ششم هجری واقع شد.
از این تاریخ، ریحانه جزو زنان رسول خدا (ص) شد و پیامبر (ص) مانند سایر زنها برای او سهمی قرار داد. پیامبر (ص) به ریحانه بسیار توجه و علاقه داشت تا جایی که هر چه از پیامبر (ص) میخواست، حضرت از او دریغ نمیفرمود، تا آنجا که به او گفتند: اگر آزادی بنی قریظه را تقاضا میکردی، پذیرفته میشد ولی وقت گذشته بود [۲].[۳]
سرانجام ریحانه
منابع
پانویس
- ↑ زوجات النبی (ص)، سعید ایوب، ص۱۱۶.
- ↑ الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۸، ص۱۰۳.
- ↑ جوان هوشیار، جعفر، مقاله «ریحانه بنت زید»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۵، ص ۱۱۴-۱۱۱۵.