←جامعيت و تحدي به علم و معرفت
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
برخی از اندیشمندان گفته اند: «عموميت تحدي نسبت به جن و انس در صورتي معنا دارد كه دايرهاش تمام اوصاف و ويژگيها و زمينههايي را كه امكان تفاضل و سبقتجويي در آنها وجود دارد را دربرگيرد. بر اين اساس، قرآن براي فرد بليغ و سخنور در بلاغتش، و براي حكيم در حكمتش، و براي عالم در علمش، و براي عالم علوم اجتماعي در تخصص خاص خودش، و براي قانونگذاران و حقوقدانان در قانونگذاريشان، و براي اهل سياست در سياستشان، و براي حاكمان و واليان در حكومتشان، و براي تمام جهانيان در آنچه به صورت همگاني بدان دست نميتوانند يافت، مانند غيب، اختلاف در حكم و علم و بيان، معجزه است و كسي مانند آنرا نميتواند بياورد. پس قرآن مدعي عموميت اعجاز خود از تمام جهات است.» <ref>ر.ك: سیدمحمد حسین طباطبایی، الميزان في تفسير القرآن، ج 1، ص 59 و60.</ref> | برخی از اندیشمندان گفته اند: «عموميت تحدي نسبت به جن و انس در صورتي معنا دارد كه دايرهاش تمام اوصاف و ويژگيها و زمينههايي را كه امكان تفاضل و سبقتجويي در آنها وجود دارد را دربرگيرد. بر اين اساس، قرآن براي فرد بليغ و سخنور در بلاغتش، و براي حكيم در حكمتش، و براي عالم در علمش، و براي عالم علوم اجتماعي در تخصص خاص خودش، و براي قانونگذاران و حقوقدانان در قانونگذاريشان، و براي اهل سياست در سياستشان، و براي حاكمان و واليان در حكومتشان، و براي تمام جهانيان در آنچه به صورت همگاني بدان دست نميتوانند يافت، مانند غيب، اختلاف در حكم و علم و بيان، معجزه است و كسي مانند آنرا نميتواند بياورد. پس قرآن مدعي عموميت اعجاز خود از تمام جهات است.» <ref>ر.ك: سیدمحمد حسین طباطبایی، الميزان في تفسير القرآن، ج 1، ص 59 و60.</ref> | ||
اين سخن بدان معناست كه قرآن در تمام زمينههاي جدي معرفتي كه بشر با آن درگير است، مطالبي دارد كه فوق همانندآوري است. پس تحدي عام آن اثبات كنندۀ اعجازش در تمام جهات ياد شده است. بنابراين لازمۀ عموميت اين هماوردطلبي قرآن، اشتمال آن بر همۀ زمينههاي معرفتي و مهارتي بشر، و به عبارت ديگر جامعيت آن در تمام جهات است. <ref>آريان، حمید، جامعيت قرآن در بيان مفسر الميزان، مجله قرآنشناخت، س1، ش1، 1387، ص 145.</ref> | اين سخن بدان معناست كه قرآن در تمام زمينههاي جدي معرفتي كه بشر با آن درگير است، مطالبي دارد كه فوق همانندآوري است. پس تحدي عام آن اثبات كنندۀ اعجازش در تمام جهات ياد شده است. بنابراين لازمۀ عموميت اين هماوردطلبي قرآن، اشتمال آن بر همۀ زمينههاي معرفتي و مهارتي بشر، و به عبارت ديگر جامعيت آن در تمام جهات است. <ref>آريان، حمید، جامعيت قرآن در بيان مفسر الميزان، مجله قرآنشناخت، س1، ش1، 1387، ص 145.</ref> | ||
==جامعيت و تحدي به علم و معرفت== | ===جامعيت و تحدي به علم و معرفت=== | ||
علاوه بر تحدي عام، تحدي قرآن به علم و معرفت مورد توجه قرار گرفته است و قرآن از طريق آياتي چون «وَ نَزَّلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ تِبْياناً لِكُلِّ شَيْءٍ»، <ref>سورۀ نحل، آیۀ 89.</ref> «وَ لا رَطْبٍ وَ لا يابِسٍ إِلاَّ فِي كِتابٍ مُبِينٍ» <ref>سورۀ انعام، آیۀ 59.</ref> و امثال آن، به خصوصِ علم و معرفت تحدي كرده است. با سير و بررسي در متن تعاليم اسلام، ميتوان به اين امر واقف شد که اسلام از طريق بيان كليات در قرآن و ارجاع جزئيات به پيامبر اکرم، متعرض ريز و درشت معارف الهي فلسفي، اخلاق فاضله، قوانين فرعي ديني اعم از عبادي، معاملي، سياسي، اجتماعي و هر آنچه كه با فعل و عمل انسان تماس و ارتباط مييابد، شده است؛ البته بر مدار فطرت و اصل توحيد. از سوي ديگر، بقاء انطباق اين امور بر صلاح انسان را با گذشت زمان با آياتي چون آيۀ 9 سورۀ حجر و آيۀ 42 سورۀ سجده بيان و تضمين كرده است. <ref>ر.ك: سیدمحمد حسین طباطبایی، الميزان في تفسير القرآن، ج 1، ص 62 و 63.</ref> | علاوه بر تحدي عام، تحدي قرآن به علم و معرفت مورد توجه قرار گرفته است و قرآن از طريق آياتي چون «وَ نَزَّلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ تِبْياناً لِكُلِّ شَيْءٍ»، <ref>سورۀ نحل، آیۀ 89.</ref> «وَ لا رَطْبٍ وَ لا يابِسٍ إِلاَّ فِي كِتابٍ مُبِينٍ» <ref>سورۀ انعام، آیۀ 59.</ref> و امثال آن، به خصوصِ علم و معرفت تحدي كرده است. با سير و بررسي در متن تعاليم اسلام، ميتوان به اين امر واقف شد که اسلام از طريق بيان كليات در قرآن و ارجاع جزئيات به پيامبر اکرم، متعرض ريز و درشت معارف الهي فلسفي، اخلاق فاضله، قوانين فرعي ديني اعم از عبادي، معاملي، سياسي، اجتماعي و هر آنچه كه با فعل و عمل انسان تماس و ارتباط مييابد، شده است؛ البته بر مدار فطرت و اصل توحيد. از سوي ديگر، بقاء انطباق اين امور بر صلاح انسان را با گذشت زمان با آياتي چون آيۀ 9 سورۀ حجر و آيۀ 42 سورۀ سجده بيان و تضمين كرده است. <ref>ر.ك: سیدمحمد حسین طباطبایی، الميزان في تفسير القرآن، ج 1، ص 62 و 63.</ref> | ||
از این بیان استفاده می شود، قرآن بايد مشتمل بر علوم گوناگوني باشد که فوق همانندآوري است و اگر چنين است، پس جامع آن علوم مختلف است؛ زيرا، مراد از علم و معرفت، نوع خاصي از معرفت، همانند معرفت تجربي نيست، بلكه معرفت به صورت مطلق است كه شاخههاي مختلف دانش را دربرميگيرد. از سوي ديگر، با فرض اشتمال قرآن بر كليات تعاليم اسلام و هر آنچه به نحوي با فعل و عمل آدمي ارتباط دارد، و مصونيت آن از همانندآوري و تغيير و تحول و تكامل، بايد اين کتاب حداقل جامع اصول و كليات تمام علومي باشد كه با عمل انسان ربط پيدا ميکنند. <ref>آريان، حمید، جامعيت قرآن در بيان مفسر الميزان، مجله قرآنشناخت، س1، ش1، 1387، ص 146.</ref> | از این بیان استفاده می شود، قرآن بايد مشتمل بر علوم گوناگوني باشد که فوق همانندآوري است و اگر چنين است، پس جامع آن علوم مختلف است؛ زيرا، مراد از علم و معرفت، نوع خاصي از معرفت، همانند معرفت تجربي نيست، بلكه معرفت به صورت مطلق است كه شاخههاي مختلف دانش را دربرميگيرد. از سوي ديگر، با فرض اشتمال قرآن بر كليات تعاليم اسلام و هر آنچه به نحوي با فعل و عمل آدمي ارتباط دارد، و مصونيت آن از همانندآوري و تغيير و تحول و تكامل، بايد اين کتاب حداقل جامع اصول و كليات تمام علومي باشد كه با عمل انسان ربط پيدا ميکنند. <ref>آريان، حمید، جامعيت قرآن در بيان مفسر الميزان، مجله قرآنشناخت، س1، ش1، 1387، ص 146.</ref> |