←عدم فروگذاري امور مرتبط با سعادت مردم در کتاب خدا
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
در هر صورت، آيه بيانگر جامعيت قرآن در پرتو هدف و فلسفه نزول آن است و نميگويد قرآن تبيان هر امري است، بلکه تأكيد ميكند تمام مسائلي كه براي هدايت بشر لازم است در قرآن بيان شده و حق و باطل در آن كاملاً آشكار و متمايز گرديده است؛ به نحوي كه با استناد به آن و معيار قرار دادنش ميتوان اعمال و رفتار و افكار همگان را در روز حساب با آن سنجيد و بر له يا عليه آنان شهادت داد. <ref>آريان، حمید، جامعيت قرآن در بيان مفسر الميزان، مجله قرآنشناخت، س1، ش1، 1387، ص149.</ref> | در هر صورت، آيه بيانگر جامعيت قرآن در پرتو هدف و فلسفه نزول آن است و نميگويد قرآن تبيان هر امري است، بلکه تأكيد ميكند تمام مسائلي كه براي هدايت بشر لازم است در قرآن بيان شده و حق و باطل در آن كاملاً آشكار و متمايز گرديده است؛ به نحوي كه با استناد به آن و معيار قرار دادنش ميتوان اعمال و رفتار و افكار همگان را در روز حساب با آن سنجيد و بر له يا عليه آنان شهادت داد. <ref>آريان، حمید، جامعيت قرآن در بيان مفسر الميزان، مجله قرآنشناخت، س1، ش1، 1387، ص149.</ref> | ||
==عدم فروگذاري امور مرتبط با سعادت مردم در کتاب خدا== | ===عدم فروگذاري امور مرتبط با سعادت مردم در کتاب خدا=== | ||
آيه ديگري که بر جامعيت قرآن در چارچوب هدف و فلسفۀ نزول آن دلالت دارد، آيۀ 38 سورۀ انعام است: «وَ ما مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ وَ لا طائِرٍ يَطِيرُ بِجَناحَيْهِ إِلاَّ أُمَمٌ أَمْثالُكُمْ ما فَرَّطْنا فِي الْكِتابِ مِنْ شَيْءٍ ثُمَّ إِلي رَبِّهِمْ يُحْشَرُونَ.» | آيه ديگري که بر جامعيت قرآن در چارچوب هدف و فلسفۀ نزول آن دلالت دارد، آيۀ 38 سورۀ انعام است: «وَ ما مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ وَ لا طائِرٍ يَطِيرُ بِجَناحَيْهِ إِلاَّ أُمَمٌ أَمْثالُكُمْ ما فَرَّطْنا فِي الْكِتابِ مِنْ شَيْءٍ ثُمَّ إِلي رَبِّهِمْ يُحْشَرُونَ.» | ||
چيزي كه اداي حق آن لازم و بيان وصفش در كتاب ضروري بوده، خداوند در بيان آن هيچگونه كوتاهي و چيزي از آن فروگذار نكرده است، پس كتاب، كتابي تام و كامل است. اما مراد از كتاب چيست؟ مقصود از آن، يا لوح محفوظ است كه همه چيز، از گذشته و حال و آينده در آن مكتوب است، يا قرآن است؛ کما اينکه خداوند در چند جاي کلامش آن را به اين نام خوانده است. در اين صورت، معناي آيه اين خواهد بود: "از آنجا كه قرآن مجيد كتاب هدايتي است که به صراط مستقيم راهنمایی مينمايد، و اين هدايتگرياش مبتني بر بيان حقايق معارفي است که در مقام ارشاد به حق صريح و حقيقت محض، کسي را از آن بينيازي نيست، در اين كتاب نسبت به بيان هر آنچه سعادت دنيوي و اخروي مردم به دانستن آنها متوقف است، هيچگونه تفريط و كوتاهياي صورت نگرفته است؛ همانگونه كه خداوند (در جاي ديگر قرآن) فرموده است: «نَزَّلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ تِبْياناً لِكُلِّ شَيْءٍ» | چيزي كه اداي حق آن لازم و بيان وصفش در كتاب ضروري بوده، خداوند در بيان آن هيچگونه كوتاهي و چيزي از آن فروگذار نكرده است، پس كتاب، كتابي تام و كامل است. اما مراد از كتاب چيست؟ مقصود از آن، يا لوح محفوظ است كه همه چيز، از گذشته و حال و آينده در آن مكتوب است، يا قرآن است؛ کما اينکه خداوند در چند جاي کلامش آن را به اين نام خوانده است. در اين صورت، معناي آيه اين خواهد بود: "از آنجا كه قرآن مجيد كتاب هدايتي است که به صراط مستقيم راهنمایی مينمايد، و اين هدايتگرياش مبتني بر بيان حقايق معارفي است که در مقام ارشاد به حق صريح و حقيقت محض، کسي را از آن بينيازي نيست، در اين كتاب نسبت به بيان هر آنچه سعادت دنيوي و اخروي مردم به دانستن آنها متوقف است، هيچگونه تفريط و كوتاهياي صورت نگرفته است؛ همانگونه كه خداوند (در جاي ديگر قرآن) فرموده است: «نَزَّلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ تِبْياناً لِكُلِّ شَيْءٍ» <ref>ر.ک: الميزان في تفسير القرآن، ج7، ص 81 و 82.</ref> | ||
در روايتي | در روايتي از امام رضا(علیه السلام)) در ذيل آيه نقل شده عدم تفريط چيزي در کتاب خدا اينگونه توضيح داده شده است: «خداوند زماني پيامبر اسلام را از اين دنيا برد كه دينش را كامل كرده بود؛ زيرا قرآني را بر او نازل كرده كه تبيان كل شيء است و در آن حلال و حرام و حدود و احكام و هر آنچه را كه مردم بدان نياز دارند، به صورت كامل بيان نموده است، آنگونه كه خدا خود كرده است: «و ما فَرَّطْنا فِي الْكِتابِ مِنْ شَيْءٍ» <ref>كليني، الكافي، ج 1، ص 198-199، باب نادر جامع في فضل الامام وصفاته، روايت اول. </ref> | ||
پس در اينجا نيز عدم فروگذاري چيزي در قرآن در راستاي همان رسالت هدايتگري آن است، و حلال و حرام و حدود و احكام در روايت نيز اشاره به بيان محدودۀ نيازهاي ديني و هدايتي دارد كه هدف نزول قرآن است. | پس در اينجا نيز عدم فروگذاري چيزي در قرآن در راستاي همان رسالت هدايتگري آن است، و حلال و حرام و حدود و احكام در روايت نيز اشاره به بيان محدودۀ نيازهاي ديني و هدايتي دارد كه هدف نزول قرآن است. <ref>آريان، حمید، جامعيت قرآن در بيان مفسر الميزان، مجله قرآنشناخت، س1، ش1، 1387، ص156.</ref> | ||
==قرآن، تفصيل همۀ نيازهاي ديني== | ==قرآن، تفصيل همۀ نيازهاي ديني== | ||
آيۀ ديگري که در باب جامعيت قرآن بعضاً مورد استدلال و استشهاد قرار گرفته، آيۀ 111 سورۀ يوسف است: «لَقَدْ كانَ فِي قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِأُولِي الْأَلْبابِ ما كانَ حَدِيثاً يُفْتَري وَ لكِنْ تَصْدِيقَ الَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَ تَفْصِيلَ كُلِّ شَيْءٍ وَ هُدي وَ رَحْمَةً لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ.» | آيۀ ديگري که در باب جامعيت قرآن بعضاً مورد استدلال و استشهاد قرار گرفته، آيۀ 111 سورۀ يوسف است: «لَقَدْ كانَ فِي قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِأُولِي الْأَلْبابِ ما كانَ حَدِيثاً يُفْتَري وَ لكِنْ تَصْدِيقَ الَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَ تَفْصِيلَ كُلِّ شَيْءٍ وَ هُدي وَ رَحْمَةً لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ.» |