جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵، قسمت دوم
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۵: | خط ۵: | ||
* وادی [[محبت]] قاعدهای دارد، هر مقدار [[محبت]] کسی در [[قلب]] [[انسان]] بیشتر و شدیدتر باشد، خودش را بیشتر فراموش میکند و در عوض [[محبوب]] در قلبش جای بیشتری باز میکند. هر [[قدر]] این ویژگی بیشتر تحقق یابد، [[محبت]] خالصتر و درجۀ آن بالاتر میشود تا جایی که اگر در این مسیر به [[سختی]] بیفتد و رنجی را [[تحمل]] کند، این [[ناراحتی]] و [[رنج]]، سد راه [[محبت]] او نشده و [[مانع]] عرض ارادتش نمیشود؛ چرا که خود را نمیبیند و تنها به [[محبوب]] [[فکر]] میکند و قلبش مالامال از [[محبت]] اوست؛ به همین [[دلیل]] ابتدای امر چه بسا [[پول]] خرج کردن یا زحمت کشیدن در راه اظهار [[محبت]] به [[محبوب]] برایش [[سختی]] داشته باشد ـ که البته آن را با وجود سختیاش [[تحمل]] میکند ـ ولی وقتی محبتش بیشتر شد، کم کم [[سختی]] آن از بین میرود و [[تحمل]] مشکلات در این مسیر دیگر برایش [[رنج]] آور نخواهد بود، بلکه از خدای خود میخواهد، بتواند [[رنج]] و زحمتی را برای عرض ارادت و [[محبت]] بیشتر به محبوبش [[تحمل]] کند. آنقدر محبوبش برایش [[عزیز]] است که [[تحمل]] آن [[رنجها]] نه تنها تلخی ندارد، بلکه شیرین است و نه تنها [[سختی]] ندارد، بلکه [[آرامش]] بخش است و نه تنها از آنها گله نمیکند، بلکه همه را به [[جان]] میخرد در نهایت، تنها چیزی که در این مسیر بدان میاندیشد، فقط و فقط راحتی محبوبش است. یک لبخند [[محبوب]] که برخاسته از [[قلب]] خوشحال و [[خشنود]] او باشد به همۀ آن مشکلات و [[سختیها]] میارزد و آنچه برای این [[محب]] اهمیت دارد همین است و لا غیر. این همان قاعدهای است که در وادی [[محبت]] میتواند معیار [[خلوص]] و شدت آن باشد<ref>ر. ک: [[سید محمد بنیهاشمی|بنیهاشمی، سید محمد]]، [[سلسله درسهای مهدویت ج۱۰ (کتاب)|انتظار فرج]]، ص ۱۳۷ـ۱۴۰.</ref>. | * وادی [[محبت]] قاعدهای دارد، هر مقدار [[محبت]] کسی در [[قلب]] [[انسان]] بیشتر و شدیدتر باشد، خودش را بیشتر فراموش میکند و در عوض [[محبوب]] در قلبش جای بیشتری باز میکند. هر [[قدر]] این ویژگی بیشتر تحقق یابد، [[محبت]] خالصتر و درجۀ آن بالاتر میشود تا جایی که اگر در این مسیر به [[سختی]] بیفتد و رنجی را [[تحمل]] کند، این [[ناراحتی]] و [[رنج]]، سد راه [[محبت]] او نشده و [[مانع]] عرض ارادتش نمیشود؛ چرا که خود را نمیبیند و تنها به [[محبوب]] [[فکر]] میکند و قلبش مالامال از [[محبت]] اوست؛ به همین [[دلیل]] ابتدای امر چه بسا [[پول]] خرج کردن یا زحمت کشیدن در راه اظهار [[محبت]] به [[محبوب]] برایش [[سختی]] داشته باشد ـ که البته آن را با وجود سختیاش [[تحمل]] میکند ـ ولی وقتی محبتش بیشتر شد، کم کم [[سختی]] آن از بین میرود و [[تحمل]] مشکلات در این مسیر دیگر برایش [[رنج]] آور نخواهد بود، بلکه از خدای خود میخواهد، بتواند [[رنج]] و زحمتی را برای عرض ارادت و [[محبت]] بیشتر به محبوبش [[تحمل]] کند. آنقدر محبوبش برایش [[عزیز]] است که [[تحمل]] آن [[رنجها]] نه تنها تلخی ندارد، بلکه شیرین است و نه تنها [[سختی]] ندارد، بلکه [[آرامش]] بخش است و نه تنها از آنها گله نمیکند، بلکه همه را به [[جان]] میخرد در نهایت، تنها چیزی که در این مسیر بدان میاندیشد، فقط و فقط راحتی محبوبش است. یک لبخند [[محبوب]] که برخاسته از [[قلب]] خوشحال و [[خشنود]] او باشد به همۀ آن مشکلات و [[سختیها]] میارزد و آنچه برای این [[محب]] اهمیت دارد همین است و لا غیر. این همان قاعدهای است که در وادی [[محبت]] میتواند معیار [[خلوص]] و شدت آن باشد<ref>ر. ک: [[سید محمد بنیهاشمی|بنیهاشمی، سید محمد]]، [[سلسله درسهای مهدویت ج۱۰ (کتاب)|انتظار فرج]]، ص ۱۳۷ـ۱۴۰.</ref>. | ||
* یکی از عواملی که میتواند نقش بسیاری در [[دوست داشتن]] [[ظهور]] داشته باشد، [[دوست داشتن]] خود [[حضرت مهدی]] {{ع}} است. هر کس [[محبت]] و علاقهاش به [[حضرت مهدی]] {{ع}} بیشتر باشد، [[ظهور]] ایشان را بیشتر [[دوست]] میدارد و هر کس به [[ظهور]] آن [[حضرت]] بیشتر علاقه داشته باشد، [[انتظار]] او شدیدتر است و البته این [[محبت]] برخاسته از [[شناخت]] و [[معرفت]] به آن [[حضرت]] است به گونهای که از [[سخنان ائمه]] [[معصوم]] {{ع}} درمییابیم، ایشان به سبب [[معرفت]] فراوانشان به آن [[آخرین حجت الهی]] از [[بهترین]] واژگان [[محبت]] بهره گرفتهاند. [[رسول اکرم]] {{صل}} فرمودند: {{متن حدیث|بِأَبِی وَ أُمِّی سَمِیِّی وَ شَبِیهِی وَ شَبِیهُ مُوسَی بْنِ عِمْرَانَ عَلَیْهِ جُیُوبُ النُّورِ}}<ref>علی بن محمد خراز قمی، کفایه الاثر، ص ۱۵۶.</ref>. | * یکی از عواملی که میتواند نقش بسیاری در [[دوست داشتن]] [[ظهور]] داشته باشد، [[دوست داشتن]] خود [[حضرت مهدی]] {{ع}} است. هر کس [[محبت]] و علاقهاش به [[حضرت مهدی]] {{ع}} بیشتر باشد، [[ظهور]] ایشان را بیشتر [[دوست]] میدارد و هر کس به [[ظهور]] آن [[حضرت]] بیشتر علاقه داشته باشد، [[انتظار]] او شدیدتر است و البته این [[محبت]] برخاسته از [[شناخت]] و [[معرفت]] به آن [[حضرت]] است به گونهای که از [[سخنان ائمه]] [[معصوم]] {{ع}} درمییابیم، ایشان به سبب [[معرفت]] فراوانشان به آن [[آخرین حجت الهی]] از [[بهترین]] واژگان [[محبت]] بهره گرفتهاند. [[رسول اکرم]] {{صل}} فرمودند: {{متن حدیث|بِأَبِی وَ أُمِّی سَمِیِّی وَ شَبِیهِی وَ شَبِیهُ مُوسَی بْنِ عِمْرَانَ عَلَیْهِ جُیُوبُ النُّورِ}}<ref>علی بن محمد خراز قمی، کفایه الاثر، ص ۱۵۶.</ref>. | ||
* کسی که به [[ظهور امام زمان]] {{ع}} صد در صد [[معتقد]] است و وقوع آن را هم نزدیک میبیند، هر [[قدر]] آن وضعیت [[موعود]] را بیشتر [[دوست]] بدارد، انتظارش نسبت به آن بیشتر خواهد بود و اگر آن را خوش نداشته باشد انتظارش ضعیف و [[سست]] میشود. این [[دوست داشتن]] فقط زمانی به وجود میآید که [[مؤمنان]] تصویر روشنی از [[زمان ظهور حضرت مهدی]] {{ع}} داشته باشند، تا اینکه نه فقط از آن نترسند، بلکه برای وقوعش لحظه شماری کنند<ref>ر. ک: [[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[مؤلفههای انتظار توانمند از نگاه روایات معصومین (مقاله)[مؤلفههای انتظار توانمند از نگاه روایات معصومین]]، | * کسی که به [[ظهور امام زمان]] {{ع}} صد در صد [[معتقد]] است و وقوع آن را هم نزدیک میبیند، هر [[قدر]] آن وضعیت [[موعود]] را بیشتر [[دوست]] بدارد، انتظارش نسبت به آن بیشتر خواهد بود و اگر آن را خوش نداشته باشد انتظارش ضعیف و [[سست]] میشود. این [[دوست داشتن]] فقط زمانی به وجود میآید که [[مؤمنان]] تصویر روشنی از [[زمان ظهور حضرت مهدی]] {{ع}} داشته باشند، تا اینکه نه فقط از آن نترسند، بلکه برای وقوعش لحظه شماری کنند<ref>ر. ک: [[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[مؤلفههای انتظار توانمند از نگاه روایات معصومین (مقاله)[مؤلفههای انتظار توانمند از نگاه روایات معصومین]]، ص؟؟ ؟.</ref>. | ||
* [[عشق]] با خود، تلاش خستگی ناپذیر میآورد. آنکه [[سستی]] میورزد [[عاشق]] نیست؛ با این نگرش، [[منتظر]] میکوشد به گونهای [[رضایت]] [[امام]] خود که تبلور [[رضایت الهی]] است را به دست آورد. از سوی دیگر، میکوشد مصداق روایاتی گردد که وظایفی چون [[تقوی]] و [[ورع]] را برای او به عنوان [[منتظر]] بیان نمودهاند: «هرکس [[دوست]] دارد و خوشحال میشود که از [[اصحاب قائم]] باشد، پس [[منتظر]] باشد، [[ورع]] را سرلوحۀ [[اعمال]] خود قرار داده و [[محاسن اخلاق]] را در حال [[انتظار]] زینت [[جان]] خود سازد»<ref>{{متن حدیث|مَنْ سَرَّهُ أَنْ یَکُونَ مِنْ أَصْحَابِ الْقَائِمِ فَلْیَنْتَظِرْ وَ لْیَعْمَلْ بِالْوَرَعِ وَ مَحَاسِنِ الْأَخْلَاقِ وَ هُوَ مُنْتَظِرٌ}}؛ نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبة، باب ۱۱، ص۲۰۰.</ref>.<ref>ر. ک: [[محمد صابر جعفری|جعفری، محمد صابر]]، [[سستی و مسئولیتگریزی چالشی در عصر غیبت (مقاله)|سستی و مسئولیتگریزی چالشی در عصر غیبت]]، ص۳۴۱.</ref> | * [[عشق]] با خود، تلاش خستگی ناپذیر میآورد. آنکه [[سستی]] میورزد [[عاشق]] نیست؛ با این نگرش، [[منتظر]] میکوشد به گونهای [[رضایت]] [[امام]] خود که تبلور [[رضایت الهی]] است را به دست آورد. از سوی دیگر، میکوشد مصداق روایاتی گردد که وظایفی چون [[تقوی]] و [[ورع]] را برای او به عنوان [[منتظر]] بیان نمودهاند: «هرکس [[دوست]] دارد و خوشحال میشود که از [[اصحاب قائم]] باشد، پس [[منتظر]] باشد، [[ورع]] را سرلوحۀ [[اعمال]] خود قرار داده و [[محاسن اخلاق]] را در حال [[انتظار]] زینت [[جان]] خود سازد»<ref>{{متن حدیث|مَنْ سَرَّهُ أَنْ یَکُونَ مِنْ أَصْحَابِ الْقَائِمِ فَلْیَنْتَظِرْ وَ لْیَعْمَلْ بِالْوَرَعِ وَ مَحَاسِنِ الْأَخْلَاقِ وَ هُوَ مُنْتَظِرٌ}}؛ نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبة، باب ۱۱، ص۲۰۰.</ref>.<ref>ر. ک: [[محمد صابر جعفری|جعفری، محمد صابر]]، [[سستی و مسئولیتگریزی چالشی در عصر غیبت (مقاله)|سستی و مسئولیتگریزی چالشی در عصر غیبت]]، ص۳۴۱.</ref> | ||