جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵، قسمت دوم
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
}} | }} | ||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
از آنجا که در [[آیه]] {{متن قرآن|وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ وَلَا يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إِلَّا خَسَارًا}}<ref>«و از قرآن آنچه برای مؤمنان شفا و بخشایش است فرو میفرستیم و بر ستمکاران جز زیان نمیافزاید» سوره اسراء، آیه ۸۲.</ref>، [[قرآن]] [[شفاء]] نامیده شده به آن آیه شفاء میگویند. | از آنجا که در [[آیه]] {{متن قرآن|وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ وَلَا يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إِلَّا خَسَارًا}}<ref>«و از قرآن آنچه برای مؤمنان شفا و بخشایش است فرو میفرستیم و بر ستمکاران جز زیان نمیافزاید» سوره اسراء، آیه ۸۲.</ref>، [[قرآن]] [[شفاء]] نامیده شده به آن آیه شفاء میگویند. | ||
شفاء از ریشه "ش ف ی" در لغت به معنای [[سلامت]] از [[بیماری]] اشراف بر شیء و لبه چیزی آمده است<ref>العین، ج۶، ص۲۹۰؛ معجم مقاییس اللغه، ج۳، ص۱۹۹.</ref>. بنابراین، [[شفا]] (به [[فتح]] شین) به معنای کنار یا حاشیه {{عربی|"شَفَا الْبِئْرِ"}} یعنی کنار [[چاه]] آمده است که تثنیه آن شفوان و جمع آن اشفاء است: {{متن قرآن|وَكُنْتُمْ عَلَى شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْهَا}}<ref>«و در لبه پرتگاهی از آتش بودید که شما را از آن رهانید» سوره آل عمران، آیه ۱۰۳.</ref>. مقصود از کنار [[آتش]] در اینجا [[هلاکت]] است. شفاء (به کسر شین) به معنی [[صحت و سلامت]] است. راغب گوید: شفاء از [[مرض]] رسیدن به کنار [[سلامتی]] است<ref>مفردات، ص۴۵۹؛ قاموس قرآن، ج۴، ص۵۸.</ref>. در قرآن شِفاء (به کسر شین) شش بار و شَفا (به فتح شین) دو بار به کار رفته است. | شفاء از ریشه "ش ف ی" در لغت به معنای [[سلامت]] از [[بیماری]] اشراف بر شیء و لبه چیزی آمده است<ref>العین، ج۶، ص۲۹۰؛ معجم مقاییس اللغه، ج۳، ص۱۹۹.</ref>. بنابراین، [[شفا]] (به [[فتح]] شین) به معنای کنار یا حاشیه {{عربی|"شَفَا الْبِئْرِ"}} یعنی کنار [[چاه]] آمده است که تثنیه آن شفوان و جمع آن اشفاء است: {{متن قرآن|وَكُنْتُمْ عَلَى شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْهَا}}<ref>«و در لبه پرتگاهی از آتش بودید که شما را از آن رهانید» سوره آل عمران، آیه ۱۰۳.</ref>. مقصود از کنار [[آتش]] در اینجا [[هلاکت]] است. شفاء (به کسر شین) به معنی [[صحت و سلامت]] است. راغب گوید: شفاء از [[مرض]] رسیدن به کنار [[سلامتی]] است<ref>مفردات، ص۴۵۹؛ قاموس قرآن، ج۴، ص۵۸.</ref>. در قرآن شِفاء (به کسر شین) شش بار و شَفا (به فتح شین) دو بار به کار رفته است. | ||
معنای شفاء بودن قرآن این است که [[آیات قرآن]] سبب شفای بیماریهای جسمی و [[روحی]] [[انسان]] است. قرآن، نسخهای است برای سامان بخشیدن به نابسامانیها، بهبودی فرد و [[جامعه]] از انواع [[بیماریهای اخلاقی]] و [[اجتماعی]]. [[بهترین]] دلیل برای [[اثبات]] این [[واقعیت]]، مقایسه وضع [[عرب جاهلی]] با [[تربیت]] شدگان [[مکتب]] [[پیامبر]]{{صل}} در آغاز [[اسلام]] است، چگونه آن [[قوم]] خونخوار و [[جاهل]] و [[نادان]] که انواع بیماریهای اجتماعی و [[اخلاقی]] سر تا پای وجودشان را فرا گرفته بود با استفاده از این نسخه [[شفابخش]] نه تنها درمان یافتند، بلکه آن چنان [[قوی]] و نیرومند شدند که قدرتهای [[جبار]] [[زمان]] خود را به زانو درآوردند. | معنای شفاء بودن قرآن این است که [[آیات قرآن]] سبب شفای بیماریهای جسمی و [[روحی]] [[انسان]] است. قرآن، نسخهای است برای سامان بخشیدن به نابسامانیها، بهبودی فرد و [[جامعه]] از انواع [[بیماریهای اخلاقی]] و [[اجتماعی]]. [[بهترین]] دلیل برای [[اثبات]] این [[واقعیت]]، مقایسه وضع [[عرب جاهلی]] با [[تربیت]] شدگان [[مکتب]] [[پیامبر]] {{صل}} در آغاز [[اسلام]] است، چگونه آن [[قوم]] خونخوار و [[جاهل]] و [[نادان]] که انواع بیماریهای اجتماعی و [[اخلاقی]] سر تا پای وجودشان را فرا گرفته بود با استفاده از این نسخه [[شفابخش]] نه تنها درمان یافتند، بلکه آن چنان [[قوی]] و نیرومند شدند که قدرتهای [[جبار]] [[زمان]] خود را به زانو درآوردند. | ||
[[مفسران]] در [[تفسیر]] این آیه، چهار مبحث مهم را مطرح نمودهاند: | [[مفسران]] در [[تفسیر]] این آیه، چهار مبحث مهم را مطرح نمودهاند: | ||
#در این که مقصود از کلمه "مِنْ" در {{متن قرآن|مِنَ الْقُرْآنِ}} چیست؟ در این باره دو دیدگاه وجود دارد: | # در این که مقصود از کلمه "مِنْ" در {{متن قرآن|مِنَ الْقُرْآنِ}} چیست؟ در این باره دو دیدگاه وجود دارد: | ||
##"مِنْ" برای تبیین است؛ زیرا میدانیم که [[شفاء]] و [[رحمت]] بودن مخصوص قسمتی از [[قرآن]] نیست، بلکه اثر [[قطعی]] همه [[آیات قرآن]] است، لذا [[مفسران]] بزرگ کلمه "من" را در اینجا [[بیانیه]] دانستهاند. | ##"مِنْ" برای تبیین است؛ زیرا میدانیم که [[شفاء]] و [[رحمت]] بودن مخصوص قسمتی از [[قرآن]] نیست، بلکه اثر [[قطعی]] همه [[آیات قرآن]] است، لذا [[مفسران]] بزرگ کلمه "من" را در اینجا [[بیانیه]] دانستهاند. | ||
## "مِنْ" برای [[تبعیض]] و اشاره به [[نزول تدریجی قرآن]] میباشد (به خصوص اینکه جمله {{متن قرآن|نُنَزِّلُ}} فعل مضارع است) در این صورت معنی جمله روی هم رفته چنین میشود: ما قرآن را نازل میکنیم و هر بخشی از آنکه نازل میشود به [[تنهایی]] مایه [[شفا]] و رحمت است... لکن نتیجه این سخن نیز این است که همه اجزای قرآن شفاست<ref> تفسیر نمونه، ج۱۲، ص۳۳۷.</ref>. | ## "مِنْ" برای [[تبعیض]] و اشاره به [[نزول تدریجی قرآن]] میباشد (به خصوص اینکه جمله {{متن قرآن|نُنَزِّلُ}} فعل مضارع است) در این صورت معنی جمله روی هم رفته چنین میشود: ما قرآن را نازل میکنیم و هر بخشی از آنکه نازل میشود به [[تنهایی]] مایه [[شفا]] و رحمت است... لکن نتیجه این سخن نیز این است که همه اجزای قرآن شفاست<ref> تفسیر نمونه، ج۱۲، ص۳۳۷.</ref>. | ||
# [[آیه]]، قرآن را شفا و رحمت دانسته است. پس ممکن است سؤال شود که تفاوت این دو چیست؟ فرق و تفاوت میان شفا و رحمت این است که شفا در مقابل [[بیماریها]]، [[عیبها]] و نقصهاست، بنابراین نخستین کاری که قرآن در وجود [[انسانها]] میکند همان [[پاکسازی]] آنان از انواع بیماریهای [[فکری]] و [[اخلاقی]] فرد و [[جامعه]] است. از این مرحله در اصطلاح [[عرفان]] به [[تخلیه]] تعبیر میکنند. پس از آن، مرحله رحمت فرا میرسد که مرحله [[تخلق]] به [[اخلاق الهی]] و جوانه زدن شکوفههای [[فضائل انسانی]] در وجود افرادی است که تحت [[تربیت]] قرآن قرار گرفتهاند. از این مرحله در اصطلاح عرفان به [[تحلیه]] تعبیر میکنند. البته فرق دقیقتر این است که گفته شود شفا نیز جلوهای از رحمت گسترده [[الهی]] است لکن رحمتی که بعد از شفاء ذکر شده یک رحمت خاص است برای افرادی که از قرآن استفاده میبرند. به عبارت دیگر، با رحمت اول [[بیماری]] برطرف میشود و با رحمت دوم [[صحت و سلامت]] به او باز میگردد<ref>المیزان، ج۱۳، ص۱۸۴.</ref>. | # [[آیه]]، قرآن را شفا و رحمت دانسته است. پس ممکن است سؤال شود که تفاوت این دو چیست؟ فرق و تفاوت میان شفا و رحمت این است که شفا در مقابل [[بیماریها]]، [[عیبها]] و نقصهاست، بنابراین نخستین کاری که قرآن در وجود [[انسانها]] میکند همان [[پاکسازی]] آنان از انواع بیماریهای [[فکری]] و [[اخلاقی]] فرد و [[جامعه]] است. از این مرحله در اصطلاح [[عرفان]] به [[تخلیه]] تعبیر میکنند. پس از آن، مرحله رحمت فرا میرسد که مرحله [[تخلق]] به [[اخلاق الهی]] و جوانه زدن شکوفههای [[فضائل انسانی]] در وجود افرادی است که تحت [[تربیت]] قرآن قرار گرفتهاند. از این مرحله در اصطلاح عرفان به [[تحلیه]] تعبیر میکنند. البته فرق دقیقتر این است که گفته شود شفا نیز جلوهای از رحمت گسترده [[الهی]] است لکن رحمتی که بعد از شفاء ذکر شده یک رحمت خاص است برای افرادی که از قرآن استفاده میبرند. به عبارت دیگر، با رحمت اول [[بیماری]] برطرف میشود و با رحمت دوم [[صحت و سلامت]] به او باز میگردد<ref>المیزان، ج۱۳، ص۱۸۴.</ref>. | ||
#براساس ذیل آیه: {{متن قرآن|وَلَا يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إِلَّا خَسَارًا}}، این قرآن که مایه [[هدایت]]، شفاء و رحمت است برای [[ظالمان]] نتیجه معکوس دارد و موجب [[گمراهی]]، [[خسران]] و [[شقاوت]] آنان میشود؛ زیرا وجود آنان بر اثر [[کفر]]، [[ظلم]] و [[نفاق]] به شکل دیگری درآمده، لذا هر جا [[نور]] [[حق]] را میبینند به [[ستیز]] با آن برمیخیزند و این مقابله و ستیز با [[حق]]، بر [[پلیدی]] آنها میافزاید و [[روح]] [[طغیان]] و [[سرکشی]] را در آنها تقویت میکند. [[آیات قرآن]] طبق مثل معروف همچون قطرههای حیاتبخش [[باران]] است که در باغها، لاله میروید و در شورهزارها خس! درست به همین دلیل، برای استفاده از [[قرآن]] باید قبلاً [[آمادگی]] پذیرش را پیدا کرد و به اصطلاح علاوه بر فاعلیت فاعل، قابلیت محل نیز شرط است<ref>تفسیر نمونه، ج۱۲، ص۲۳۸.</ref>. قرآن برای کسانی که [[مخالف]] قرآن باشند، مایه زیانکاری و [[بدبختی]] است، زیرا هر حکمی از قرآن را که زیر پا بگذارند بر [[گناه]] و گمراهی آنها افزوده میگردد. اساساً هر نعمتی که از آن به طور درست استفاده نشود تبدیل به نقمت میشود. حقیقتی که در این [[آیه]] آمده در چندین آیه دیگر [[قرآنی]] نیز مورد تأکید قرار گرفته است از جمله: {{متن قرآن|وَإِذَا مَا أُنْزِلَتْ سُورَةٌ فَمِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ أَيُّكُمْ زَادَتْهُ هَذِهِ إِيمَانًا فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا فَزَادَتْهُمْ إِيمَانًا وَهُمْ يَسْتَبْشِرُونَ * وَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزَادَتْهُمْ رِجْسًا إِلَى رِجْسِهِمْ وَمَاتُوا وَهُمْ كَافِرُونَ}}<ref>«و چون سورهای نازل شود برخی از ایشان میگویند: «این (سوره) به ایمان کدامیک از شما افزود؟» ولی به ایمان کسانی که ایمان آوردهاند میافزاید و آنان شاد میشوند و اما در بیماردلان بر پلیدیشان پلیدی میافزاید و آنان کافر خواهند مرد» سوره توبه، آیه ۱۲۴-۱۲۵.</ref><ref>تفسیر کوثر، ص۳۵۰.</ref>. | # براساس ذیل آیه: {{متن قرآن|وَلَا يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إِلَّا خَسَارًا}}، این قرآن که مایه [[هدایت]]، شفاء و رحمت است برای [[ظالمان]] نتیجه معکوس دارد و موجب [[گمراهی]]، [[خسران]] و [[شقاوت]] آنان میشود؛ زیرا وجود آنان بر اثر [[کفر]]، [[ظلم]] و [[نفاق]] به شکل دیگری درآمده، لذا هر جا [[نور]] [[حق]] را میبینند به [[ستیز]] با آن برمیخیزند و این مقابله و ستیز با [[حق]]، بر [[پلیدی]] آنها میافزاید و [[روح]] [[طغیان]] و [[سرکشی]] را در آنها تقویت میکند. [[آیات قرآن]] طبق مثل معروف همچون قطرههای حیاتبخش [[باران]] است که در باغها، لاله میروید و در شورهزارها خس! درست به همین دلیل، برای استفاده از [[قرآن]] باید قبلاً [[آمادگی]] پذیرش را پیدا کرد و به اصطلاح علاوه بر فاعلیت فاعل، قابلیت محل نیز شرط است<ref>تفسیر نمونه، ج۱۲، ص۲۳۸.</ref>. قرآن برای کسانی که [[مخالف]] قرآن باشند، مایه زیانکاری و [[بدبختی]] است، زیرا هر حکمی از قرآن را که زیر پا بگذارند بر [[گناه]] و گمراهی آنها افزوده میگردد. اساساً هر نعمتی که از آن به طور درست استفاده نشود تبدیل به نقمت میشود. حقیقتی که در این [[آیه]] آمده در چندین آیه دیگر [[قرآنی]] نیز مورد تأکید قرار گرفته است از جمله: {{متن قرآن|وَإِذَا مَا أُنْزِلَتْ سُورَةٌ فَمِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ أَيُّكُمْ زَادَتْهُ هَذِهِ إِيمَانًا فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا فَزَادَتْهُمْ إِيمَانًا وَهُمْ يَسْتَبْشِرُونَ * وَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزَادَتْهُمْ رِجْسًا إِلَى رِجْسِهِمْ وَمَاتُوا وَهُمْ كَافِرُونَ}}<ref>«و چون سورهای نازل شود برخی از ایشان میگویند: «این (سوره) به ایمان کدامیک از شما افزود؟» ولی به ایمان کسانی که ایمان آوردهاند میافزاید و آنان شاد میشوند و اما در بیماردلان بر پلیدیشان پلیدی میافزاید و آنان کافر خواهند مرد» سوره توبه، آیه ۱۲۴-۱۲۵.</ref><ref>تفسیر کوثر، ص۳۵۰.</ref>. | ||
# [[شفابخش]] بودن قرآن بیشتر برای بیماریهای [[روحی]] و [[اخلاقی]] [[انسان]] است، این بیماریها که شباهت زیادی با بیماریهای جسمی دارد، هر دو کشنده است و هر دو نیاز به طبیب و درمان و [[پرهیز]] دارد. هر دو گاهی سبب سرایت به دیگران میشود و هر دو باید ریشهیابی شوند و پس از [[شناخت]] ریشه اصلی باید به درمان هر دو پرداخت. | # [[شفابخش]] بودن قرآن بیشتر برای بیماریهای [[روحی]] و [[اخلاقی]] [[انسان]] است، این بیماریها که شباهت زیادی با بیماریهای جسمی دارد، هر دو کشنده است و هر دو نیاز به طبیب و درمان و [[پرهیز]] دارد. هر دو گاهی سبب سرایت به دیگران میشود و هر دو باید ریشهیابی شوند و پس از [[شناخت]] ریشه اصلی باید به درمان هر دو پرداخت. | ||
[[قرآن]]، نسخه [[شفابخشی]] است برای برطرف ساختن [[ضعفها]] و زبونیها و ترسهای بیدلیل، [[اختلافها]] و پراکندگیها. قرآن، داروی شفابخشی است برای آنها که از [[بیماری]] [[عشق به دنیا]]، [[وابستگی]] به مادیات و [[تسلیم]] بیقید و شرط در برابر [[شهوتها]] [[رنج]] میبرند. قرآن نسخه شفابخشی است برای [[دنیایی]] که [[آتش]] [[جنگها]] در هر سوی آن افروخته است و کمرش زیر بار مسابقه تسلیحاتی [[خم]] شده و مهمترین سرمایههای [[اقتصادی]] و [[انسانی]] خود را در پای غول [[جنگ]] و تسلیحات میریزد. قرآن، نسخه شفابخشی است برای آنها که پردههای ظلمانی [[شهوات]] آنها را از رسیدن به [[قرب]] [[پروردگار]] مانع شده است. در [[سوره یونس]] میخوانیم: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَتْكُمْ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَشِفَاءٌ لِمَا فِي الصُّدُورِ وَهُدًى وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ}}<ref>«ای مردم! برای شما پندی از سوی پروردگارتان و شفایی برای دلها و رهنمود و بخشایشی برای مؤمنان آمده است» سوره یونس، آیه ۵۷.</ref>.<ref>تفسیر نمونه، ج۱۲، ص۲۳۹؛ مجمع البیان، ج۶، ص۶۷۳؛ المیزان، ج۱۳، ص۱۸۴.</ref>. | [[قرآن]]، نسخه [[شفابخشی]] است برای برطرف ساختن [[ضعفها]] و زبونیها و ترسهای بیدلیل، [[اختلافها]] و پراکندگیها. قرآن، داروی شفابخشی است برای آنها که از [[بیماری]] [[عشق به دنیا]]، [[وابستگی]] به مادیات و [[تسلیم]] بیقید و شرط در برابر [[شهوتها]] [[رنج]] میبرند. قرآن نسخه شفابخشی است برای [[دنیایی]] که [[آتش]] [[جنگها]] در هر سوی آن افروخته است و کمرش زیر بار مسابقه تسلیحاتی [[خم]] شده و مهمترین سرمایههای [[اقتصادی]] و [[انسانی]] خود را در پای غول [[جنگ]] و تسلیحات میریزد. قرآن، نسخه شفابخشی است برای آنها که پردههای ظلمانی [[شهوات]] آنها را از رسیدن به [[قرب]] [[پروردگار]] مانع شده است. در [[سوره یونس]] میخوانیم: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَتْكُمْ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَشِفَاءٌ لِمَا فِي الصُّدُورِ وَهُدًى وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ}}<ref>«ای مردم! برای شما پندی از سوی پروردگارتان و شفایی برای دلها و رهنمود و بخشایشی برای مؤمنان آمده است» سوره یونس، آیه ۵۷.</ref>.<ref>تفسیر نمونه، ج۱۲، ص۲۳۹؛ مجمع البیان، ج۶، ص۶۷۳؛ المیزان، ج۱۳، ص۱۸۴.</ref>. | ||
نکته مهم و جالب این که داروهای دردهای [[جسمانی]] غالباً اثرهای نامطلوبی روی ارگانهای [[بدن]] میگذارند تا آنجا که گفته شده: هیچ دارویی نیست مگر اینکه خود سرچشمه بیماری دیگر است<ref>الکافی، ج۸، ص۲۷۳.</ref>، اما قرآن داروی شفابخشی است که هیچگونه اثر نامطلوب روی [[جان]] و [[فکر]] و [[روح آدمی]] ندارد، بلکه به عکس تمام آن خیر و [[برکت]] است. [[حضرت علی]]{{ع}} در مورد قرآن میفرماید: {{متن حدیث|شِفَاءً لَا تُخْشَى أَسْقَامُهُ}} قرآن داروی شفابخشی است که هیچ بیماری از آن برنمیخیزد<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۹۸.</ref>. | نکته مهم و جالب این که داروهای دردهای [[جسمانی]] غالباً اثرهای نامطلوبی روی ارگانهای [[بدن]] میگذارند تا آنجا که گفته شده: هیچ دارویی نیست مگر اینکه خود سرچشمه بیماری دیگر است<ref>الکافی، ج۸، ص۲۷۳.</ref>، اما قرآن داروی شفابخشی است که هیچگونه اثر نامطلوب روی [[جان]] و [[فکر]] و [[روح آدمی]] ندارد، بلکه به عکس تمام آن خیر و [[برکت]] است. [[حضرت علی]] {{ع}} در مورد قرآن میفرماید: {{متن حدیث|شِفَاءً لَا تُخْشَى أَسْقَامُهُ}} قرآن داروی شفابخشی است که هیچ بیماری از آن برنمیخیزد<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۹۸.</ref>. | ||
بر اساس [[روایات]]، [[شفا بودن قرآن]] اختصاص به بیماریهای [[روحی]] و [[روانی]] ندارد و برای بیماریهای جسمانی نیز مفید است. [[فیض کاشانی]] در این باره مینویسد: الفاظ قرآن برای بیماریهای جسمانی و معانی آن برای بیماریهای روحی و [[اخلاقی]] شفاست<ref>الصافی، ج۳، ص۲۱۳.</ref>. | بر اساس [[روایات]]، [[شفا بودن قرآن]] اختصاص به بیماریهای [[روحی]] و [[روانی]] ندارد و برای بیماریهای جسمانی نیز مفید است. [[فیض کاشانی]] در این باره مینویسد: الفاظ قرآن برای بیماریهای جسمانی و معانی آن برای بیماریهای روحی و [[اخلاقی]] شفاست<ref>الصافی، ج۳، ص۲۱۳.</ref>. | ||
در برخی روایات بر روی درمان بیماریهای روحی و روانی به وسیله قرآن تأکید شده است. به عنوان نمونه، [[حضرت علی]]{{ع}} در سخن بسیار جامع خود این [[حقیقت]] را با شیواترین عبارات بیان فرموده است که: از این کتاب بزرگ آسمانی برای بیماریهای خود [[شفا]] بخواهید و برای حل مشکلاتتان از آن [[یاری]] بطلبید، چرا که در این کتاب درمان بزرگترین دردهاست: درد [[کفر]]، [[نفاق]]، [[گمراهی]] و [[ضلالت]]<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۷۶.</ref>. | در برخی روایات بر روی درمان بیماریهای روحی و روانی به وسیله قرآن تأکید شده است. به عنوان نمونه، [[حضرت علی]] {{ع}} در سخن بسیار جامع خود این [[حقیقت]] را با شیواترین عبارات بیان فرموده است که: از این کتاب بزرگ آسمانی برای بیماریهای خود [[شفا]] بخواهید و برای حل مشکلاتتان از آن [[یاری]] بطلبید، چرا که در این کتاب درمان بزرگترین دردهاست: درد [[کفر]]، [[نفاق]]، [[گمراهی]] و [[ضلالت]]<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۷۶.</ref>. | ||
[[آگاه]] باشید که [[علم]] [[حوادث آینده]]، و سرگذشت رخدادهای گذشته، و درمان دردهای شما، و مایههای [[نظم]] امورتان در آن نهفته است<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۵۸.</ref>. امروزه برخی از [[دانشمندان]] تجربه نموده و گفتهاند: نظم و آهنگ موجود بین حروف و کلمات [[قرآن]] میتواند برای [[آرامش]] دادن [[بیماران]] بسیار مفید باشد. تلقین برخی از جملات قرآن میتواند برای درمان برخی از [[بیماریها]] و افزایش [[امید]] در بیماران بسیار مؤثر باشد. اساس برخی از بیماریهای جسمی، [[فکر]] و [[خیال]] است و روی آوردن به [[معنویت]] و قرآن برای درمان این بیماریها کاملاً مفید است.<ref>[[محمود سرمدی|سرمدی، محمود]]، [[آیه شفا (مقاله)|مقاله «آیه شفا»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|دانشنامه معاصر قرآن کریم]]</ref> | [[آگاه]] باشید که [[علم]] [[حوادث آینده]]، و سرگذشت رخدادهای گذشته، و درمان دردهای شما، و مایههای [[نظم]] امورتان در آن نهفته است<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۵۸.</ref>. امروزه برخی از [[دانشمندان]] تجربه نموده و گفتهاند: نظم و آهنگ موجود بین حروف و کلمات [[قرآن]] میتواند برای [[آرامش]] دادن [[بیماران]] بسیار مفید باشد. تلقین برخی از جملات قرآن میتواند برای درمان برخی از [[بیماریها]] و افزایش [[امید]] در بیماران بسیار مؤثر باشد. اساس برخی از بیماریهای جسمی، [[فکر]] و [[خیال]] است و روی آوردن به [[معنویت]] و قرآن برای درمان این بیماریها کاملاً مفید است.<ref>[[محمود سرمدی|سرمدی، محمود]]، [[آیه شفا (مقاله)|مقاله «آیه شفا»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|دانشنامه معاصر قرآن کریم]]</ref> |