جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵، قسمت دوم
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۲: | خط ۲: | ||
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[مراتب شرک در قرآن]] - [[مراتب شرک در حدیث]] - [[مراتب شرک در نهج البلاغه]] - [[مراتب شرک در اخلاق اسلامی]] - [[مراتب شرک در معارف دعا و زیارات]] - [[مراتب شرک در کلام اسلامی]]| پرسش مرتبط = مراتب شرک (پرسش)}} | {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[مراتب شرک در قرآن]] - [[مراتب شرک در حدیث]] - [[مراتب شرک در نهج البلاغه]] - [[مراتب شرک در اخلاق اسلامی]] - [[مراتب شرک در معارف دعا و زیارات]] - [[مراتب شرک در کلام اسلامی]]| پرسش مرتبط = مراتب شرک (پرسش)}} | ||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
* [[شرک]] همانند [[توحید]] مراتبی دارد. [[باور]] نیاوردن به هر یک از مراتب [[توحید]]، [[انسان]] را به مرتبتی از [[شرک]] میاندازد. برخی مراتب [[شرک]] موجب [[کفر]] و بیرون رفتن از [[ایمان]] میشوند که آنها را "[[شرک]] جلی" گویند. برخی مراتب دیگر [[شرک]] بسیار پنهانیاند و به آسانی پیدا نمیشوند و از میان نمیروند. از [[آیات]] قرانی نیز بر میآید که [[ایمان]] بسیاری از [[مردمان]] به [[شرک]] آلوده است<ref>{{متن قرآن| وَكَأَيِّن مِّن آيَةٍ فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ يَمُرُّونَ عَلَيْهَا وَهُمْ عَنْهَا مُعْرِضُونَ }}؛ سوره یوسف، آیه ۱۰۵؛ المیزان، ۱۱/ ۲۷۳.</ref>. این [[مرتبت]] از [[شرک]] را "[[شرک]] خفی" مینامند<ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 205.</ref>. | * [[شرک]] همانند [[توحید]] مراتبی دارد. [[باور]] نیاوردن به هر یک از مراتب [[توحید]]، [[انسان]] را به مرتبتی از [[شرک]] میاندازد. برخی مراتب [[شرک]] موجب [[کفر]] و بیرون رفتن از [[ایمان]] میشوند که آنها را "[[شرک]] جلی" گویند. برخی مراتب دیگر [[شرک]] بسیار پنهانیاند و به آسانی پیدا نمیشوند و از میان نمیروند. از [[آیات]] قرانی نیز بر میآید که [[ایمان]] بسیاری از [[مردمان]] به [[شرک]] آلوده است<ref>{{متن قرآن| وَكَأَيِّن مِّن آيَةٍ فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ يَمُرُّونَ عَلَيْهَا وَهُمْ عَنْهَا مُعْرِضُونَ }}؛ سوره یوسف، آیه ۱۰۵؛ المیزان، ۱۱/ ۲۷۳.</ref>. این [[مرتبت]] از [[شرک]] را "[[شرک]] خفی" مینامند<ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 205.</ref>. | ||
* [[پیامبر اسلام]] {{صل}} درباره همین [[شرک]] است که فرموده است: "[[شرک]] در [[امت]] من پنهانتر است از موری که شب تاریک بر سنگی سیاه راه میرود"<ref>میزان الحکمة، ۲/ ۱۴۳۸.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 205.</ref>. | * [[پیامبر اسلام]] {{صل}} درباره همین [[شرک]] است که فرموده است: "[[شرک]] در [[امت]] من پنهانتر است از موری که شب تاریک بر سنگی سیاه راه میرود"<ref>میزان الحکمة، ۲/ ۱۴۳۸.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 205.</ref>. | ||
*برخی گونههای [[شرک]] خفی عبارتاند از: | * برخی گونههای [[شرک]] خفی عبارتاند از: | ||
# [[شرک]] در [[توحید افعالی]]: بدین معنا است که [[آدمی]] در همان حال که خویش را به [[توحید افعالی]] پایپند میپندارد، آثار را به [[علل]] و اسباب طبیعی نسبت میدهد. | # [[شرک]] در [[توحید افعالی]]: بدین معنا است که [[آدمی]] در همان حال که خویش را به [[توحید افعالی]] پایپند میپندارد، آثار را به [[علل]] و اسباب طبیعی نسبت میدهد. | ||
# [[شرک]] در [[توحید عملی]]: هر گونه [[پیروی]] از آفریدگان، اگر به [[رضای خدا]] نباشد، گونهای [[شرک]] است؛ همانند [[پیروی]] از [[هواهای نفسانی]]، [[شیاطین]]، [[ستمگران]] و [[حاکمان جور]]<ref>میزان الحکمة، ۲/ ۱۴۳۸.</ref>. | # [[شرک]] در [[توحید عملی]]: هر گونه [[پیروی]] از آفریدگان، اگر به [[رضای خدا]] نباشد، گونهای [[شرک]] است؛ همانند [[پیروی]] از [[هواهای نفسانی]]، [[شیاطین]]، [[ستمگران]] و [[حاکمان جور]]<ref>میزان الحکمة، ۲/ ۱۴۳۸.</ref>. | ||
خط ۱۲: | خط ۱۲: | ||
# [[شرک]] در [[توحید افعالی]]: [[معتزله]]، که [[علل]] و اسباب طبیعی را در تأثیر مستقل میپندارند، به [[شرک]] در [[توحید افعالی]] دچارند<ref>مفاهیم القرآن، ۱/ ۳۰۱.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 205.</ref>. | # [[شرک]] در [[توحید افعالی]]: [[معتزله]]، که [[علل]] و اسباب طبیعی را در تأثیر مستقل میپندارند، به [[شرک]] در [[توحید افعالی]] دچارند<ref>مفاهیم القرآن، ۱/ ۳۰۱.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 205.</ref>. | ||
==مراتب شرک در اصطلاحات کلام== | == مراتب شرک در اصطلاحات کلام == | ||
#شرک ذاتی: [[اعتقاد]] به چند مبدئی، "شرک ذاتی" است و نقطه مقابل "[[توحید ذاتی]]" است. [[قرآن]] آنجا که [[اقامه برهان]] میکند ([[برهان]] تمانع) و میگوید: {{متن قرآن|لَوْ كَانَ فِيهِمَا آلِهَةٌ إِلاَّ اللَّهُ لَفَسَدَتَا فَسُبْحَانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا | # شرک ذاتی: [[اعتقاد]] به چند مبدئی، "شرک ذاتی" است و نقطه مقابل "[[توحید ذاتی]]" است. [[قرآن]] آنجا که [[اقامه برهان]] میکند ([[برهان]] تمانع) و میگوید: {{متن قرآن|لَوْ كَانَ فِيهِمَا آلِهَةٌ إِلاَّ اللَّهُ لَفَسَدَتَا فَسُبْحَانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا يَصِفُونَ }}<ref> اگر در آن دو (- آسمان و زمین) جز خداوند خدایانی میبودند، هر دو تباه میشدند پس پاکا که خداوند است- پروردگار اورنگ (فرمانفرمایی جهان)- از آنچه وصف میکنند؛ سوره انبیاء، آیه: ۲۲.</ref>. در برابر این گروه [[اقامه برهان]] میکنند. این گونه [[اعتقاد]] سبب [[خروج]] از چرگه اهل [[توحید]] و [[خروج]] از حوزه [[اسلام]] است. [[اسلام]] شرک ذاتی را در هر شکل و هر صورت به کلی طرد میکند. شرک ذاتی، مانند بعضی که به ثنویت یا [[تثلیث]] یا چند اصل قدیم ازلی مستقل از یکدیگر قائل بودهاند، [[جهان]] را چند پایه و چند قطبی و چند کانونی میدانستهاند. | ||
#شرک صفاتی: شرک صفاتی، یعنی عدم [[وحدت]] صفات با ذاتی. به [[علت]] دقیق بودن مسئله شرک صفاتی، این مسئله در میان [[عامه]] [[مردم]] هرگز مطرح نمیشود. برخی [[اندیشمندان]] که در این گونه مسائل میاندیشند، اما صلاحیت و تعمق کافی ندارند به شرک در [[صفات]] [[مبتلا]] میشوند. [[اشاعره]] از [[متکلمین]] [[اسلامی]] دچار این نوع شرک شدهاند. این نوع شرک، شرک خفی است و موجب [[خروج]] از حوزه [[اسلام]] نیست. | # شرک صفاتی: شرک صفاتی، یعنی عدم [[وحدت]] صفات با ذاتی. به [[علت]] دقیق بودن مسئله شرک صفاتی، این مسئله در میان [[عامه]] [[مردم]] هرگز مطرح نمیشود. برخی [[اندیشمندان]] که در این گونه مسائل میاندیشند، اما صلاحیت و تعمق کافی ندارند به شرک در [[صفات]] [[مبتلا]] میشوند. [[اشاعره]] از [[متکلمین]] [[اسلامی]] دچار این نوع شرک شدهاند. این نوع شرک، شرک خفی است و موجب [[خروج]] از حوزه [[اسلام]] نیست. | ||
#شرک در [[خالقیت]]: یعنی برخی مخلوقات [[خدا]] را با او در [[خالقیت]] شریک دانستن. مثلاً اگر گفته شود: [[خداوند]] [[مسئول]] [[خلقت]] [[شرور]] نیست بلکه آفریده بعضی از مخلوقات است؛ شرک در [[خالقیت]] صورت گرفته است. این گونه شرک که شرک در [[خالقیت]] و فاعلیت است، نقطه مقابل [[توحید افعالی]] است. [[اسلام]] این گونه شرک را نیز غیر قابل [[گذشت]] میداند. البته شرک در [[خالقیت]] به نوبه خود دارای مراتبی است که بعضی از آن مراتب، شرک خفی است نه شرک جلی، و موجب [[خروج]] کلی از جرگه اهل [[توحید]] و حوزه [[اسلام]] نیست. | # شرک در [[خالقیت]]: یعنی برخی مخلوقات [[خدا]] را با او در [[خالقیت]] شریک دانستن. مثلاً اگر گفته شود: [[خداوند]] [[مسئول]] [[خلقت]] [[شرور]] نیست بلکه آفریده بعضی از مخلوقات است؛ شرک در [[خالقیت]] صورت گرفته است. این گونه شرک که شرک در [[خالقیت]] و فاعلیت است، نقطه مقابل [[توحید افعالی]] است. [[اسلام]] این گونه شرک را نیز غیر قابل [[گذشت]] میداند. البته شرک در [[خالقیت]] به نوبه خود دارای مراتبی است که بعضی از آن مراتب، شرک خفی است نه شرک جلی، و موجب [[خروج]] کلی از جرگه اهل [[توحید]] و حوزه [[اسلام]] نیست. | ||
#شرک در [[پرستش]]: نقطه مقابل [[توحید در عبادت]] است. شرک در [[پرستش]]، شرک عملی و از نوع بودن و شدن دروغین است. برخی در مرحله [[پرستش]]، چوب یا سنگ یا فلز یا حیوان یا [[ستاره]] یا [[خورشید]] یا درخت یا دریا را میپرستیدهاند. این نوع از شرک فراوان بوده، هنوز هم در گوشه و کنار [[جهان]] یافت میشود<ref>مطهری، آشنایی با قرآن، ج۱ و ۲، ص۲۰۱ - ۲۰۰؛ همو، مقدمهای بر جهانبینی اسلامی، ج۲، ص۷۵ - ۷۴ و ۶۸ - ۶۱.</ref><ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۱۲۶.</ref>. | # شرک در [[پرستش]]: نقطه مقابل [[توحید در عبادت]] است. شرک در [[پرستش]]، شرک عملی و از نوع بودن و شدن دروغین است. برخی در مرحله [[پرستش]]، چوب یا سنگ یا فلز یا حیوان یا [[ستاره]] یا [[خورشید]] یا درخت یا دریا را میپرستیدهاند. این نوع از شرک فراوان بوده، هنوز هم در گوشه و کنار [[جهان]] یافت میشود<ref>مطهری، آشنایی با قرآن، ج۱ و ۲، ص۲۰۱ - ۲۰۰؛ همو، مقدمهای بر جهانبینی اسلامی، ج۲، ص۷۵ - ۷۴ و ۶۸ - ۶۱.</ref><ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۱۲۶.</ref>. | ||
*در [[باور]] بتپرستان، [[بت]] "تمثال "هایی از ارباب و خدایانند، نه اینکه خود این [[بتها]] [[خدا]] باشند. البته عوام آنها چهبسا میان [[بتها]] و ارباب فرق نگذاشته، خود [[بتها]] را [[پرستش]] کنند<ref>طباطبایی، المیزان، ج۱۷، ص۳۵۶.</ref>. | * در [[باور]] بتپرستان، [[بت]] "تمثال "هایی از ارباب و خدایانند، نه اینکه خود این [[بتها]] [[خدا]] باشند. البته عوام آنها چهبسا میان [[بتها]] و ارباب فرق نگذاشته، خود [[بتها]] را [[پرستش]] کنند<ref>طباطبایی، المیزان، ج۱۷، ص۳۵۶.</ref>. | ||
*نقطه مقابل شرک در [[پرستش]]، [[توحید عبادی]] است. به اصطلاح "[[توحید عبادی]]" [[رجوع]] شود<ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۱۲۷.</ref>. | * نقطه مقابل شرک در [[پرستش]]، [[توحید عبادی]] است. به اصطلاح "[[توحید عبادی]]" [[رجوع]] شود<ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۱۲۷.</ref>. | ||
== منابع == | == منابع == |