|
|
(یک نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد) |
خط ۱: |
خط ۱: |
| {{خرد}}
| | #تغییرمسیر [[اهل بیت پیامبر خاتم در قرآن]] |
| {{امامت}}
| |
| <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| |
| : <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از زیرشاخههای بحث '''[[اهل بیت]]''' است. "'''[[اهل بیت]]'''" از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:</div>
| |
| <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| |
| : <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[اهل بیت در قرآن]] | [[اهل بیت در حدیث]] | [[اهل بیت در کلام اسلامی]] | [[اهل بیت در فلسفه اسلامی]] | [[اهل بیت در عرفان اسلامی]]</div>
| |
| <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| |
| : <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[اهل بیت (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
| |
| <div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">
| |
| | |
| ==واژهشناسی لغوی==
| |
| *"اهل بیت" ترکیبی اضافی و مرکب از "اهل" و "بیت" است. واژه "اهل" به معانی سزاوار و لایق به چیزی، مختار و منتخب، خاندان، اقوام و خویشان، عیال و فرزندان، ملت و امت و ... آمده<ref>بصائر ذوی التمییز، ج۲، ص۸۳ ـ ۸۴.</ref>. که قدر جامع همه آنها تعلق، سنخیت، اُنس و الفت داشتن با چیزی و اختصاص داشتن به آن است. البته هرچه تعلق چیزی به چیزی بیشتر باشد اختصاص بدان شدیدتر است و هرچه اختصاص شدیدتر باشد صدق عنوان "اهل" قویتر خواهد بود<ref>التحقیق، ج۱، ص۱۶۹ ـ ۱۷۱، «اهل».</ref>. از نظر واژهشناسان "آل" به دلیل اینکه مصغّر آن "اُهَیْل" است با "اهل" یکی است، با این تفاوت که "آل" مخصوص انسانهاست و باید به اسم عَلَم اضافه شود، در حالی که چنین التزامی در کار برد "اهل" وجود ندارد<ref>مفردات، ص۹۸، «آل».</ref>.
| |
| *"بیت" نیز به معنای خانه و محل سکونت است<ref>لسان العرب، ج۱، ص۵۴۵، «بیت».</ref> و بدین ترتیب، ترکیب "اهلبیت" به معنای "ساکنان خانه" است.
| |
| *اهل بیت در آیات و روایات برخاندان [[پیامبر]]{{صل}} "وابستگان بیت نبوی" منطبق میگردد. با توجه به معنای لغوی، ترکیب اهل بیت در درجه نخست کسانی را در برمیگیرد که با صاحب بیت پیوندی نزدیکتر برقرار ساختهاند. چنین است که محدثان، مفسران و سیره نویسان مسلمان ـ با وجود گرایشهای گوناگونی که داشتهاند ـ همواره ارتباط چند نام را با اصطلاح اهل بیت ناگسستنی یافتهاند: [[امام علی|علی]]، [[فاطمه زهرا|فاطمه]]، [[امام حسن|حسن]] و [[امام حسین|حسین]]{{عم}}<ref>التفسیر الکبیر، ج۲۷، ص۱۶۶.</ref> و احادیثی را از [[پیامبر]]{{صل}} نقل کردهاند که بر پایه آنها محبوبترین اهل بیت{{عم}} نزد [[پیامبر]]{{صل}} [[امام علی|علی بن ابی طالب]]{{ع}}و [[فاطمه زهرا|حضرت زهرا]]{{س}} هستند<ref>السنن الکبری، ج۵، ص۱۴۳؛ کنزالعمال، ج۱۱، ص۶۰۴؛ المعجم الکبیر، ج۲۴، ص۱۳۶.</ref>. گفتنی است که بر اساس روایاتی پرشمار<ref>مجمع البیان، ج۹، ص۴۴؛ الصافی، ج۴، ص۱۸۹؛ کمال الدین، ص۲۷۸.</ref>. عنوان اهل بیت شامل سایر [[امامان]] [[معصوم]]{{عم}} نیز میشود.
| |
| *اهل بیت که گاه با عناوینی چون عترت [[پیامبر]]{{صل}}، ذوی القربی و آلمحمد{{صل}} خوانده میشوند در سخنان [[پیامبر|رسول گرامی]]{{صل}} و سیره عملی آن حضرت نقشی محوری یافته، در جایگاهی بس والا قرار گرفتهاند. حدیث متواتر ثقلین اهل بیت را کنار قرآن مینشاند<ref>مسند احمد، ج۳، ص۳۹۴؛ صحیح مسلم، سنوسی، ج۸، ص۲۳۳؛ المستدرک، ج۳، ص۱۱۸.</ref>. حدیث پرآوازه سفینه، اهل بیت [[پیامبر]]{{صل}} را به کشتی نوح همانند میکند و کسانی را که از این کشتی بهره نگیرند غرق دریای گمراهی میخواند<ref>المستدرک، ج۳، ص۱۶۳؛ مجمع الزوائد، ج۹، ص۱۶۸؛ کنزالعمال، ج۱۲، ص۹۴.</ref>. در حدیثی دیگر که به حدیث امان معروف است، [[پیامبر|رسول خدا]]{{صل}}اهلبیت خود را محور وحدت امت مینامد و مخالفان آنان را در حزب ابلیس جای میدهد<ref>المستدرک، ج۳، ص۱۶۲؛ ذخائر العقبی، ص۱۷؛ الصواعق المحرقه، ص۱۸۷.</ref>. در روایتی دیگر، علی و فرزندانش هدایتگرانی خوانده شدهاند که هیچگاه کسی را از باب هدایت خارج نساخته و درِ ضلالت را به روی کسی نمیگشایند<ref>کنز العمال، ج۱۱، ص۶۱۱ـ۶۱۲.</ref><ref>[[حسن یوسفیان|یوسفیان، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۵، ص:۷۶ - ۹۵.</ref>
| |
| | |
| ==[[اهل بیت]]{{عم}} در [[قرآن]]==
| |
| *در [[قرآن کریم]]، ترکیب "اهل بیت" یک بار {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَحَرَّمْنَا عَلَيْهِ الْمَرَاضِعَ مِن قَبْلُ فَقَالَتْ هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَى أَهْلِ بَيْتٍ يَكْفُلُونَهُ لَكُمْ وَهُمْ لَهُ نَاصِحُونَ }}﴾}} <ref> و پیش از آن، (پستان) دایگان را از او بازداشتیم؛ (خواهر موسی) گفت: میخواهید شما را به خانوادهای رهنمون شوم که او را برای شما نگهدارند و خیراندیش او باشند؟؛ سوره قصص، آیه: ۱۲.</ref> و "اهلالبیت" دوبار آمده است {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| قَالُواْ أَتَعْجَبِينَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ رَحْمَتُ اللَّهِ وَبَرَكَاتُهُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ إِنَّهُ حَمِيدٌ مَّجِيدٌ }}﴾}} <ref> گفتند: آیا از کار خداوند در شگفتی با آنکه بخشایش خداوند و برکات او ارزانی شما خاندان (رسالت) است؟ بیگمان او ستودهای ارجمند است؛ سوره هود، آیه: ۷۳.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الأُولَى وَأَقِمْنَ الصَّلاةَ وَآتِينَ الزَّكَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}}﴾}} <ref> و در خانههایتان آرام گیرید و چون خویشآرایی دوره جاهلیت نخستین خویشآرایی مکنید و نماز بپا دارید و زکات بپردازید و از خداوند و فرستاده او فرمانبرداری کنید؛ جز این نیست که خداوند میخواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند؛ سوره احزاب، آیه: ۳۳.</ref>، از این میان آنچه به خاندان گرامی [[پیامبر|پیامبر اسلام]]{{صل}} اشاره دارد و به اعتراف همگان فضیلتی بس والا برای آنان رقم میزند آیه ۳۳ سوره احزاب است، افزون بر این، آیات فراوان دیگری میتوان یافت که درباره اهلبیت نازل شده، یا بالاترین مصداق خود را در این گروه یافته است. اهلبیت همان "صراط مستقیم"اند که همواره دستیابی به آن را از خدا میطلبیم: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| اهدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ}}﴾}} <ref> راه راست را به ما بنمای؛ سوره حمد، آیه: ۶.</ref><ref>مناقب، ج۳، ص۸۹ـ۹۰.</ref> و به نشانه و ستارهای همانندند که به مدد آن هدایت مییابیم: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَعَلامَاتٍ وَبِالنَّجْمِ هُمْ يَهْتَدُونَ}}﴾}} <ref> و نشانههایی را (برای مردم نهاد) و آنان با ستاره راهیابی میکنند؛ سوره نحل، آیه: ۱۶.</ref><ref>تفسیر فرات الکوفی، ص۲۳۴؛ مجمع البیان، ج۶، ص۵۴۵.</ref>. علم کتاب نزد ایشان است و آنان صاحبان علم<ref>نورالثقلین، ج۱، ص۳۲۳.</ref>{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ وَالْمَلائِكَةُ وَأُوْلُواْ الْعِلْمِ قَائِمًا بِالْقِسْطِ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ}}﴾}} <ref> خداوند- که به دادگری ایستاده است- و فرشتگان و دانشوران گواهی میدهند که: هیچ خدایی نیست جز او که پیروزمند فرزانه است؛ سوره آل عمران، آیه: ۱۸.</ref> و عالم به تأویل متشابهات و راسخان در علم<ref>البرهان، ج۱، ص۵۹۸ـ۶۰۰.</ref> {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| هُوَ الَّذِيَ أَنزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُّحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاء الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاء تَأْوِيلِهِ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلاَّ أُوْلُواْ الأَلْبَابِ}}﴾}} <ref> اوست که این کتاب را بر تو فرو فرستاد؛ برخی از آن، آیات «محکم» (/ استوار/ یک رویه) اند، که بنیاد این کتاباند و برخی دیگر (آیات) «متشابه» (/ چند رویه) اند؛ اما آنهایی که در دل کژی دارند، از سر آشوب و تأویل جویی، از آیات متشابه آن، پیروی میکنند در حالی که تأویل آن را جز خداوند نمیداند و استواران در دانش، میگویند: ما بدان ایمان داریم، تمام آن از نزد پروردگار ماست و جز خردمندان، کسی در یاد نمیگیرد؛ سوره آل عمران، آیه: ۷.</ref> و بابهایی هستند که برای ورود به مدینه علم، گزیری از آنها نیست: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| يَسْأَلُونَكَ عَنِ الأهِلَّةِ قُلْ هِيَ مَوَاقِيتُ لِلنَّاسِ وَالْحَجِّ وَلَيْسَ الْبِرُّ بِأَنْ تَأْتُوْا الْبُيُوتَ مِن ظُهُورِهَا وَلَكِنَّ الْبِرَّ مَنِ اتَّقَى وَأْتُواْ الْبُيُوتَ مِنْ أَبْوَابِهَا وَاتَّقُواْ اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ}}﴾}} <ref> از تو درباره ماههای نو میپرسند، بگو: آنها زمان نمای مردم و حجّاند؛ و نیکی آن نیست که از پشت خانهها به درون آنها درآیید بلکه (حقیقت) نیکی (از آن) کسی است که پرهیزگاری ورزد و به خانهها از در درآیید، و از خداوند پروا کنید باشد که رستگار گردید؛ سوره بقره، آیه: ۱۸۹.</ref><ref>مجمعالبیان، ج۲، ص۵۰۹؛ البرهان، ج۱، ص۴۰۸ـ۴۰۹.</ref>. فضایل اهلبیت چنان والاست که دشمنان بر آن حسد میبرند: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَى مَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ }}﴾}} <ref> یا اینکه به مردم برای آنچه خداوند به آنان از بخشش خود داده است رشک میبرند؛ سوره نساء، آیه: ۵۴.</ref><ref>کتاب سلیمبن قیس، ص۱۹۴؛ بصائرالدرجات، ص۵۵ـ۵۶؛ تفسیر ابنابی حاتم، ج۳، ص۹۷۸.</ref> و دانش آنها چنان گسترده است که نشاید آن را با دانش دیگران برابر انگارند: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ}}﴾}} <ref> آیا آنان که میدانند با آنها که نمیدانند برابرند؟؛ سوره زمر، آیه: ۹.</ref><ref>الکافی، ج۱، ص۲۱۲؛ جامع البیان، مج۱۲، ج۲۳، ص۲۴۱؛ مجمع البیان، ج۸، ص۷۶۷.</ref> خداوند آنان را برای تبیین آموزههای کتاب خویش برگزیده: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتَابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنَا مِنْ عِبَادِنَا }}﴾}} <ref> سپس این کتاب را به کسانی از بندگان خویش که برگزیدهایم به میراث دادیم؛ سوره فاطر، آیه: ۳۲.</ref><ref>الکافی، ج۱، ص۲۱۵؛ عیون اخبار الرضا{{ع}}، ج۱، ص۴۶۸؛ مجمع البیان، ج۸، ص۶۳۸؛ المیزان، ج۱۷، ص۴۵.</ref> و [[امام]] پیشین را واسطه انتقال معارف امانات الهی به [[امام]] پسین ساخته است: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَن تُؤَدُّواْ الأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا}}﴾}} <ref> خداوند به شما فرمان میدهد که امانتها را به صاحب آنها باز گردانید؛ سوره نساء، آیه: ۵۸.</ref><ref>تفسیر عیاشی، ج۱، ص۲۴۹؛ البرهان، ج۲، ص۱۰۲.</ref> اهلبیت در خانههایی بلند مرتبه جای گرفتهاند: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَن تُرْفَعَ}}﴾}} <ref> (این چراغ) در خانههایی (است) که خداوند رخصت داده است تا والایی یابند؛ سوره نور، آیه: ۳۶.</ref><ref>الدر المنثور، ج۶، ص۲۰۳.</ref> و در کار نیک از همگان پیشی میگیرند: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَمِنْهُمْ سَابِقٌ بِالْخَيْرَاتِ}}﴾}} <ref> برخی با اذن خداوند در کارهای نیک پیشتازند؛ سوره فاطر، آیه: ۳۲.</ref><ref>مجمع البیان، ج۸، ص۶۳۹.</ref> آنان در راه میانه گام برمیدارند: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا }}﴾}} <ref> و بدین گونه شما را امّتی میانه کردهایم؛ سوره بقره، آیه: ۱۴۳.</ref><ref>کتاب سلیمبن قیس، ص۴۶۵، ۴۰۸؛ الکافی، ج۱، ص۱۹۱؛ شواهد التنزیل، ج۱، ص۱۱۹.</ref> و ریسمان نجات بخش خداوندیاند: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلاَ تَفَرَّقُواْ }}﴾}} <ref> و همگان به ریسمان خداوند بیاویزید و مپرا کنید؛ سوره آل عمران، آیه: ۱۰۳.</ref><ref>الغیبه، ص۴۲ـ۴۳؛ الصافی، ج۱، ص۳۶۵ـ۳۶۶؛ نورالابصار، ص۱۱۲.</ref> و برای بهرهمندی از رحمت و مغفرت الهی، راهی جز هدایتیابی به ولایت آنان نیست: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَإِنِّي لَغَفَّارٌ لِّمَن تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا ثُمَّ اهْتَدَى}}﴾}} <ref> و به راستی من آمرزنده آن کسم که توبه کند و ایمان آورد و کاری شایسته کند سپس به راه آید؛ سوره طه، آیه: ۸۲.</ref><ref>النور المشتعل، ص۱۴۲؛ مناقب، ج۳، ص۱۰۳؛ تفسیر قرطبی، ج۱۱، ص۱۵۴.</ref><ref>[[حسن یوسفیان|یوسفیان، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۵، ص:۷۶ - ۹۵.</ref>.
| |
| | |
| ==فضایل [[اهل بیت]]{{عم}}==
| |
| {{همچنین ببینید|فضایل اهل بیت}}
| |
| *بسیاری از آیات [[قرآن کریم]] به [[اهل بیت]] ارتباط مییابد؛ اعم از شأن نزول یا انطباق ـ که شمار آنها به صدها فقره میرسد<ref>شواهد التنزیل.</ref><ref>[[حسن یوسفیان|یوسفیان، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۵، ص:۷۶ - ۹۵.</ref>.
| |
| ==='''پاک از پلیدیها'''===
| |
| {{همچنین ببینید|تطهیر اهل بیت}}
| |
| {{همچنین ببینید|آیه تطهیر}}
| |
| *بر اساس بخشی از آیه ۳۳ سوره احزاب که به [[آیه تطهیر]] شهرت یافته، اراده تخلفناپذیر خداوند بر این تعلق گرفته است که هرگونه پلیدی را از اهلبیت بزداید و آنان را به طور کامل پاک و پاکیزه گرداند: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}}﴾}} <ref> خداوند میخواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند؛ سوره احزاب، آیه: ۳۳.</ref> دانشمندان شیعه این فضیلت را برابر با عصمت میدانند. چنین برداشتی از آیه با توجه به نکات ذیل تأیید میگردد<ref>[[حسن یوسفیان|یوسفیان، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۵، ص:۷۶ - ۹۵.</ref>:
| |
| ====اراده تکوینی خدا بر تطهیر [[اهل بیت]] از هرگونه پلیدی====
| |
| *بیتردید، اراده در آیه تطهیر تکوینی است؛ نه تشریعی، زیرا اراده تشریعی خداوند به تطهیر همه مؤمنان تعلق گرفته است:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَلَكِن يُرِيدُ لِيُطَهِّرَكُمْ }}﴾}} <ref> میخواهد شما را پاکیزه گرداند؛ سوره مائده، آیه: ۶.</ref> و برای کسی فضیلتی به ارمغان نمیآورد، در حالی که این آیه ویژه اهلبیت {{عم}}است و به اعتراف همگان آنان را در جایگاهی بس والا مینشاند<ref>تلخیص الشافی، ج۲، ص۲۵۰، ۲۵۳؛ مجمع البیان، ج۸، ص۵۶۰؛ المیزان، ج۱۶، ص۳۱۲ـ۳۱۳.</ref>. البته ناگفته نماند که اراده تکوینی خداوند در طول اراده انسانهاست و با آن منافاتی ندارد. از سوی دیگر، با نگاهی گذرا به آیات قرآن کریم درمییابیم که واژه "رجس" درباره مجموعهای از آلودگیهای ظاهری و باطنی به کار رفته است: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَيْسِرُ وَالأَنصَابُ وَالأَزْلامُ رِجْسٌ مِّنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ }}﴾}} <ref> ای مؤمنان! جز این نیست که شراب و قمار و انصاب و ازلام ، پلیدی (و) کار شیطان است پس، از آنها دوری گزینید باشد که رستگار گردید؛ سوره مائده، آیه: ۹۰.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| كَذَلِكَ يَجْعَلُ اللَّهُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لاَ يُؤْمِنُونَ}}﴾}} <ref> بدین گونه خداوند عذاب را بر کسانی که ایمان نمیآورند؛ برمیگمارد؛ سوره اعراف، آیه: ۱۲۵.</ref>؛{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| قُل لاَّ أَجِدُ فِي مَا أُوحِيَ إِلَيَّ مُحَرَّمًا عَلَى طَاعِمٍ يَطْعَمُهُ إِلاَّ أَن يَكُونَ مَيْتَةً أَوْ دَمًا مَّسْفُوحًا أَوْ لَحْمَ خِنزِيرٍ فَإِنَّهُ رِجْسٌ أَوْ فِسْقًا أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ بَاغٍ وَلاَ عَادٍ فَإِنَّ رَبَّكَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ}}﴾}} <ref> بگو: در آنچه به من وحی شده است چیزی نمییابم که برای خورندهای که آن را میخورد حرام باشد؛ مگر مردار و یا خون ریخته یا گوشت خوک که پلید است و یا (آنچه) از سر نافرمانی جز به نام خداوند ذبح شده باشد اما کسی که (از خوردن آنها) ناگزیر شده است در حالی که افزونخواه (برای رسیدن به لذت) و متجاوز (از حدّ سدّ جوع) نباشد بیگمان پروردگارت آمرزنده بخشاینده است؛ سوره انعام، آیه: ۱۴۵.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| قَالَ قَدْ وَقَعَ عَلَيْكُم مِّن رَّبِّكُمْ رِجْسٌ وَغَضَبٌ أَتُجَادِلُونَنِي فِي أَسْمَاء سَمَّيْتُمُوهَا أَنتُمْ وَآبَاؤُكُم مَّا نَزَّلَ اللَّهُ بِهَا مِن سُلْطَانٍ فَانتَظِرُواْ إِنِّي مَعَكُم مِّنَ الْمُنتَظِرِينَ}}﴾}} <ref> گفت: بیگمان عذاب و خشمی از (سوی) پروردگارتان برای شما رقم خورده است آیا در نامهایی که شما و پدرانتان آنها را نامگذاری کردهاید- (و) خداوند هیچ برهانی بر (تأیید) آنها نفرستاده است- با من چالش میورزید؟ پس چشم به راه (عذاب خداوند) بدارید که من نیز با شما از چشم به راه داشتگانم؛ سوره اعراف، آیه: ۷۱.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| سَيَحْلِفُونَ بِاللَّهِ لَكُمْ إِذَا انقَلَبْتُمْ إِلَيْهِمْ لِتُعْرِضُواْ عَنْهُمْ فَأَعْرِضُواْ عَنْهُمْ إِنَّهُمْ رِجْسٌ وَمَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ جَزَاء بِمَا كَانُواْ يَكْسِبُونَ}}﴾}} <ref> هنگامی که نزد ایشان باز گردید برای شما به خداوند سوگند خواهند خورد که دست از سر آنان بدارید؛ بنابراین از آنان رو بگردانید که پلیدند و به کیفر آنچه انجام میدادند جایگاهشان دوزخ است؛ سوره توبه، آیه: ۹۵.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ فَزَادَتْهُمْ رِجْسًا إِلَى رِجْسِهِمْ وَمَاتُواْ وَهُمْ كَافِرُونَ}}﴾}} <ref> و اما در بیماردلان بر پلیدیشان پلیدی میافزاید و آنان کافر خواهند مرد؛ سوره توبه، آیه: ۱۲۵.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَمَا كَانَ لِنَفْسٍ أَن تُؤْمِنَ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ وَيَجْعَلُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لاَ يَعْقِلُونَ}}﴾}} <ref> و هیچ کس را جز به اذن خداوند یارایی نیست که ایمان آورد و (خداوند) عذاب را بر آنان که خرد نمیورزند برقرار میدارد؛ سوره یونس، آیه: ۱۰۰.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| ذَلِكَ وَمَن يُعَظِّمْ حُرُمَاتِ اللَّهِ فَهُوَ خَيْرٌ لَّهُ عِندَ رَبِّهِ وَأُحِلَّتْ لَكُمُ الأَنْعَامُ إِلاَّ مَا يُتْلَى عَلَيْكُمْ فَاجْتَنِبُوا الرِّجْسَ مِنَ الأَوْثَانِ وَاجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ }}﴾}} <ref> چنین است؛ و هر که حرمتهای خداوند را سترگ بدارد همان نزد پروردگارش برای او بهتر است. و (گوشت) چارپایان بر شما حلال است جز آنچه (حرام بودن آن) برایتان خوانده شود پس، از پلیدیها که بتهایند دوری گزینید و از گفتار دروغ (نیز) بپرهیزید ؛ سوره حج، آیه: ۳۰.</ref> و چون در این آیه با الف و لام جنس یا استغراق همراه گشته است همه نوع پلیدی را در برمیگیرد<ref>فتح القدیر، ج۴، ص۲۷۸؛ روح المعانی، مج۱۲، ج۲۲، ص۱۸؛ الالهیات، ج۴، ص۱۲۸ـ۱۲۹.</ref>، در نتیجه پیام آیه این است که خداوند با اراده تکوینی تخلفناپذیر خود هرگونه پلیدی را از اهلبیت زدوده و آنان را پاک و مطهّر ساخته است، چنانکه برخی از راویان و مفسران اهلسنت، در تفسیر آیه شریفه این حدیث را از [[پیامبر|پیامبر اکرم]]{{صل}} گزارش کردهاند که من و اهلبیتم از همه گناهان پاکیزه و مبرا هستیم<ref>دلائل النبوه، ج۱، ص۱۷۱؛ الدرالمنثور، ج۶، ص۶۰۶؛ فتحالقدیر، ج۴، ص۲۸۰.</ref>. [[فاطمه زهرا|حضرت زهرا]]{{س}} نیز در ضمن احتجاجهای خویش در ماجرای فدک به آیه استشهاد کرده و اهلبیت{{عم}} را از هر بدی معصوم و از هر زشتی پاکیزه دانستهاند<ref>کتاب سلیمبن قیس، ص۲۲۷؛ بحارالانوار، ج۳۰، ص۳۰۶.</ref><ref>[[حسن یوسفیان|یوسفیان، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۵، ص:۷۶ - ۹۵.</ref>.
| |
| | |
| ====سازگاری "اذهاب" و "تطهیر" با [[عصمت]]====
| |
| *برخی از کسانی که [[آیه تطهیر]] را دلیل بر [[عصمت]] اهلبیت نمیدانند، بر این نکته پای میفشارند که پاک ساختن از پلیدیها "تطهیر" و زدودن آلودگیها "اِذهاب رجس" نه تنها گواه بر عصمت اهلبیت نیست، بلکه نشان آن است که آنان نیز، همچون دیگران، از آلوده شدن به گناه ایمنی ندارند، زیرا اذهاب و تطهیر درباره «رفع» پلیدیهای موجود به کار میرود؛ نه "دفع" آنچه هنوز تحقق نیافتهاست<ref>روح المعانی، مج۱۲، ج۲۲، ص۱۸.</ref>، در حالی که دامنه کاربرد این واژه، فراتر از رفع آلودگیهای موجود است و دفع پلیدیهای تحقق نیافته را نیز در برمیگیرد.
| |
| *[[شیخ مفید]] برای توضیح معنای اذهاب از یکی از مترادفهای آن کمک میگیرد که در قالب دعا چنین به کار میرود: "خداوند هر گونه ناگواری را از شما دور گرداند". روشن است که مقصود گوینده تنها بر طرف شدن گرفتاریهای موجود نیست، بلکه میخواهد که از آغاز، گَرد بلا بر او ننشیند<ref>سلسله مؤلفات، ج۶، ص۲۷؛ «المسائل العکبریه»؛ منشور جاوید، ج۵، ص۲۹۳ـ۲۹۴.</ref>. چگونگی کاربرد این واژه در روایات نیز شاهدی گویا بر مدعاست، چنان که [[پیامبر|پیامبراکرم{{صل}} میفرماید: {{عربی|اندازه=150%|« مَنْ أَطْعَمَ أَخَاهُ حَلَاوَةً أَذْهَبَ اللَّهُ عَنْهُ مَرَارَةَ الْمَوْت»}}<ref>هرکس کام برادر مؤمن خود را شیرین سازد خداوند تلخی مرگ را از وی دور گرداند؛ بحارالانوار، ج۱۸، ص۱۶؛ ج۲۳، ص۱۱۶؛ ج۴۷، ص۱۳۳؛ ج۶۳، ص۳۹۷؛ ج۷۲، ص۴۵۶.</ref>. واضح است که منظور از این سخن آن نیست که ابتدا تلخی مرگ را به وی میچشاند و سپس آن را برطرف میسازد، بلکه مقصود این است که از ابتدا مرگ برای چنین شخصی گوارا خواهد بود.
| |
| *نگاهی گذرا به موارد کاربرد واژه تطهیر در [[قرآن]] نیز بر آنچه گفته شد مهر تأیید میزند؛ از باب نمونه در سوره واقعه، در وصف کتاب مکنون آمده است: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| لّا يَمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُونَ}}﴾}} <ref> که جز پاکان را به آن دسترس نیست؛ سوره واقعه، آیه: ۷۹.</ref> یکی از احتمالاتی که بیشتر مفسران [[اهل سنت]] به آن اشاره کردهاند این است که منظور از {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|الْمُطَهَّرُونَ}}﴾}} فرشتگان الهی است که از آغاز آفرینش از وسوسههای شیطانی و آلودگی به طبیعت جسمانی، پاک و منزه بودهاند<ref>التفسیرالکبیر، ج۲۹، ص۱۹۵ـ۱۹۶؛ تفسیر بیضاوی، ج۵، ص۲۳۹ـ۲۹۲؛ روح المعانی، مج۱۵، ج۲۷، ص۲۳۵.</ref>؛ همچنین در سوره مدثّر به [[پیامبر|پیامبر گرامی اسلام]]{{صل}} دستور داده شده است: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَثِيَابَكَ فَطَهِّرْ }}﴾}} <ref> و جامهات را پاکیزه گردان؛ سوره مدثر، آیه: ۴.</ref> از جمله اقوال مفسران در این آیه این است که مقصود از لباس، همین لباس ظاهری است و منظور از سفارش به تطهیر یا این است که پیامبر و دیگر مسلمانان باید لباس آلوده به نجاست را شست و شو دهند "رفع" یا آنکه، بر خلاف شیوه رایج در دوران جاهلیت، لباسهای خود را کوتاه کرده، بر زمین نکشانند تا به نجاست آلوده نگردد "دفع"<ref>التفسیرالکبیر، ج۳۰، ص۱۹۱ـ۱۹۲؛ تفسیر بیضاوی، ج۵، ص۴۱۱.</ref>. این مفسران عربزبان در تفسیرهای خود بر احادیثی اعتماد کردهاند که زبان مادری غالب راویان آنها نیز عربی بوده است و هیچ یک از آنان استفاده از واژه تطهیر درباره دفع آلودگیهای تحقق نیافته را ناسازگار با برداشت زبانی خود نمیدیدهاند<ref>[[حسن یوسفیان|یوسفیان، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۵، ص:۷۶ - ۹۵.</ref>.
| |
| | |
| ====مقصود از [[اهل بیت]]{{عم}}====
| |
| *[[پیامبر|پیامبر اکرم]]{{صل}} پیش و پس از نزول [[آیه تطهیر]]، با شیوههایی به یاد ماندنی اهلبیت را به همگان معرفی کرده، راهِ هرگونه توجیهی را بسته است. براساس روایات فراوانی که به "[[حدیث کساء]]" شهرت یافته، [[پیامبر|رسول خدا]]{{صل}} پارچهای بر روی خود و [[امام علی|علی]]{{ع}} و [[فاطمه زهرا|فاطمه]]{{س}} و فرزندانشان، [[امام حسن|حسن]]{{ع}} و [[امام حسین|حسین]]{{ع}} انداخته، جمله {{عربی|اندازه=150%|"اللَّهُمَ هَؤُلَاءِ أَهْلُ بَيْتِي"}} را برای آیندگان به یادگار گذاشت<ref>مسند احمد، ج۷، ص۴۱۶ـ۴۱۷؛ ج۵، ص۷۹؛ صحیح مسلم، سنوسی، ج۸، ص۲۷۶؛ سنن الترمذی، ج۵، ص۳۱، ۳۲۸، ۳۶۱.</ref> و در پاسخ به [[امّ سلمه]] که از شایستهترین همسران [[پیامبر]] بود و پیوستن به اصحاب کساء را درخواست میکرد، فرمود: "رحمت خدا بر تو باد. تو همواره به راه خیر و رستگاری بودهای و چقدر من از تو راضیام؛ لیکن این فضیلت ویژه من و این گرامیان است"<ref>جامعالبیان، مج۱۲، ج۲۲، ص۱۱ـ۱۳؛ تاریخ دمشق، ج۴۲، ص۲۶۰ـ۲۶۱؛ بحارالانوار، ج۱۰، ص۱۴۱.</ref>. [[پیامبر|پیامبر خدا]]{{صل}} برای آنکه وظیفه خویش در تبیین آیات الهی را به گونهای شایسته به جای آورد، به این مقدار نیز بسنده نکرده، بلکه با به کارگیری شیوهای فراموش نشدنی و در مدت زمانی نسبتاً طولانی، آن هم به صورت هر روزه، به معرفی اهلبیت پرداخت. در روایتی از [[ابن عباس]] در اینباره آمده است: [[پیامبر|رسول خدا]]{{صل}} تا ۹ ماه، روزی ۵ بار، هنگام فرا رسیدن وقت نماز به در خانه [[امام علی|علی بن ابی طالب]]{{ع}} میآمد و میفرمود: درود و رحمت خدا بر شما اهلبیت، خداوند اراده کرده است که هرگونه پلیدی را از شما اهلبیت دورگرداند و به طور کامل و شایسته پاکتان سازد. وقت نماز است، آماده شوید. رحمت خدا بر شما باد<ref>عیون اخبار الرضا{{ع}}، ج۱، ص۴۹۵؛ الدرالمنثور، ج۶، ص۶۰۶؛ سننالترمذی، ج۵، ص۳۱.</ref>. مضمون این حدیث در تفسیر آیه شریفه {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَأْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلاةِ وَاصْطَبِرْ عَلَيْهَا }}﴾}} <ref>و خانوادهات را به نماز فرمان ده و بر آن شکیب کن؛ سوره طه، آیه: ۱۳۲.</ref> نیز به چشم میخورد<ref>تاریخ دمشق، ج۴۲، ص۱۳۶؛ الدرالمنثور، ج۵، ص۶۱۳.</ref>، با این همه، برخی از مفسران با دستاویز قرار دادن روایاتی از عِکرمه، [[عروة بن زبیر]] و [[مقاتل بن سلیمان]]<ref>تفسیر ابنابی حاتم، ج۹، ص۳۱۳۲؛ الدرالمنثور، ج۶، ص۶۰۳؛ روح المعانی، مج۱۲، ج۲۲، ص۱۹.</ref>، یا با استناد به این نکته که آیات پیش و پس از فقره معروف به آیه تطهیر درباره همسران [[پیامبر]] است<ref>تفسیر قرطبی، ج۱۴، ص۱۱۹؛ غرائب القرآن، ج۵، ص۴۶۰؛ تفسیر ابنکثیر، ج۳، ص۴۹۱، ۴۹۴.</ref> تلاش کردهاند که اصحاب کساء را از گستره تطهیر خارج سازند، یا دست کم زنان [[پیامبر|پیامبر اکرم]]{{صل}} را نیز در قلمرو آن بگنجانند. در این باره به بیان چند نکته بسنده میکنیم<ref>[[حسن یوسفیان|یوسفیان، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۵، ص:۷۶ - ۹۵.</ref>:
| |
| *یک. سه راوی یاد شده کینه [[اهل بیت]] را در دل میپرورانده و به تصریح تذکره نویسان [[اهل سنت]]، اشخاصی فاسق، غیر قابل اعتماد، و دروغگو بودهاند؛ [[احمد بن حنبل]] و [[مالک بن انس]]، از پیشوایان چهارگانه [[اهل سنت]]، و نیز مسلم ـ که کتاب صحیح او از معتبرترین کتب روایی [[اهل سنت]] به شمار میرود ـ به نکوهش عکرمه پرداخته و از نقل روایاتش خودداری میورزیدهاند<ref>وفیات الاعیان، ج۳، ص۲۶۵ـ۲۶۶؛ میزان الاعتدال، ج۵، ص۱۱۶؛ تهذیب التهذیب، ج۷، ص۲۳۰، ۲۳۳.</ref>. نسائی، صاحب سنن، مقاتل را یکی از ۴ نفری میشمارد که در جعل حدیث پرآوازهاند و [[خارجة بن مصعب]]، از معاصران مقاتل، میگوید: من خون یهودی را حلال نمیشمارم؛ امّا اگر بر [[مقاتل بن سلیمان]] دست یابم، شکمش را میدرم<ref>وفیات الاعیان، ج۵، ص۲۵۶ـ۲۵۷؛ میزان الاعتدال، ج۶، ص۵۰۵، ۵۰۷؛ تهذیب التهذیب، ج۱۰، ص۲۵۳، ۲۵۵.</ref>. [[عروة بن زبیر]] نیز همچون برادرش عبدالله با اهلبیت [[پیامبر]] دشمنی میورزیده و با شنیدن نام [[امیر مؤمنان علی]]{{ع}} به شدت دگرگون میشده است. به گفته [[ابو جعفر اسکافی]] وی از کسانی بود که با دریافت مبالغی هنگفت از معاویه در نکوهش [[امیر مؤمنان]]{{ع}} به جعل حدیث میپرداخت<ref>شرح نهج البلاغه، ج۴، ص۶۳ـ۶۴، ۶۹، ۱۰۲.</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/5/6.htm دائرة المعارف قرآن کریم، ج۵، ص ۸۱.]</ref>.
| |
| *دو. شمار احادیثی که [[آیه تطهیر]] را ویژه خمسه طیّبه میداند، حتی در میان کتب روایی [[اهل سنت]]، بسیار بیشتر از روایات کسانی چون عکرمه است و حتی برخی از این منابع به نقل از راویانی چون [[زید بن ارقم]] بر خروج نساء النبی از مفهوم اهلبیت چنین استدلال کردهاند: زن پس از طلاق به نزد خویشاوندان خود باز میگردد، پس [[اهل بیت]] [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} نَه همسران او، بلکه کسانیاند که با وی از یک ریشه بوده و صدقه بر آنها حرام گشته است<ref>صحیح مسلم، سنوسی، ج۸، ص۲۳۲ـ۲۳۳.</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/5/6.htm دائرة المعارف قرآن کریم، ج۵، ص ۸۲.]</ref>.
| |
| *سه. روایات پیشگفته صریح در نزول [[آیه تطهیر]] به تنهایی است و حتی یک روایت بر نزول این آیه در ضمن آیات همسران [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} وارد نشده و کسی نیز آن را ذکر نکرده است، حتی کسانی که قائل به اختصاص آیه به همسران [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}}اند، چنان که به عکرمه و عروه نسبت داده میشود، بنابراین، آیه تطهیر برحسب نزول جزو آیات همسران [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} و نیز متصل به آن نبوده و قرار گرفتن آن بین آیات مزبور یا به فرمان [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} یا هنگام تألیف بعد از رحلت ایشان بوده و مؤید آن این است که انسجام و اتصال آیه {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ }}﴾}} <ref>و در خانههایتان آرام گیرید؛ سوره احزاب، آیه: ۳۳.</ref> بر فرض برداشته شدن آیهتطهیر از بین جملههای آن به هم نمیخورد، بر این اساس موقعیت آیه تطهیر نسبت به آیه {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ }}﴾}} مانند موقعیت {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُواْ }}﴾}} <ref>امروز کافران از دین شما نومید شدند؛ سوره مائده، آیه: ۳.</ref> نسبت به آیه محرمات اکل از سوره مائده است<ref>المیزان، ج۱۶، ص۳۰۹، ۳۱۲.</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/5/6.htm دائرة المعارف قرآن کریم، ج۵، ص ۸۲.]</ref>.
| |
| *چهار. تفاوت ضمایر [[آیه تطهیر]] با آیات پسین و پیشین، و نیز تمایز آشکار در لحن این دو بخش ـ که یکی مخاطب خود را به شدت میستاید و دیگری خوف و امید را به هم میآمیزد ـ گواه روشن این ادعاست که همسران [[پیامبر]] را از این فضیلت نصیبی نیست<ref>بحارالانوار، ج۳۵، ص۲۳۵؛ منشور جاوید، ج۵، ص۳۰۸، ۳۱۲؛ بررسی مسائل کلی امامت، ص۲۱۷، ۲۱۹.</ref>. به گفته برخی دانشمندان، اگر اصحاب جمل عایشه را در منقبت مورد اشاره آیه شریک میدیدند، بیتردید نقشی از آن بر پیشانی جمل پدید میآوردند<ref>فاطمة الزهراء{{س}}، ص۱۸.</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/5/6.htm دائرة المعارف قرآن کریم، ج۵، ص ۸۲.]</ref>.
| |
| | |
| ===شرکت در مباهله و دعوت به دین حق===
| |
| {{همچنین ببینید|مباهله}}
| |
| *در سال دهم هجری گروهی از مسیحیان نجران ـ که شمارشان به ۶۰ تن میرسید ـ به مدینه آمدند و پس از گفت و گوهای طولانی با [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]]{{صل}} همچنان بر درستی آموزههای مسیحی همچون الوهیت [[حضرت عیسی]]{{ع}} اصرار ورزیدند<ref>التفسیر الکبیر، ج۷، ص۱۶۵ـ۱۶۶.</ref>. سرانجام آیه معروف مباهله به این گفت و گوها پایان داد و راه دیگری فرا روی مسیحیان نهاد: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءنَا وَنِسَاءكُمْ وَأَنفُسَنَا وأَنفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَةَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ}}﴾}} <ref> بنابراین، پس از دست یافتن تو به دانش ، به هر کس که با تو به چالش برخیزد؛ بگو: بیایید تا فرزندان خود و فرزندان شما و زنان خود و زنان شما و خودیهای خویش و خودیهای شما را فرا خوانیم آنگاه (به درگاه خداوند) زاری کنیم تا لعنت خداوند را بر دروغگویان نهیم؛ سوره آل عمران، آیه: ۶۱.</ref> پیام آیه برای عالمان مسیحی ـ با توجّه به آگاهیشان از تاریخ انبیا ـ این بود که دو گروه با تضرّع خدای خود را بخوانند و از او بخواهند تا دروغگویان را به لعن و عذاب خویش گرفتار سازد. فردای آن روز پیامبر خدا در حالی که دست [[حسن]]{{ع}} را به کف و [[حسین]]{{ع}} را در آغوش گرفته بود و [[علی]]{{ع}} و [[فاطمه]]{{س}} او را همراهی میکردند، قدم به میدان مباهله نهاد و رعب و هراسی بر دل مسیحیان افکند. اسقف نجران با دیدن این صحنه به یاران خود گفت: چهرههایی را میبینم که اگر از خدا بخواهند کوهی را از میان بردارد، چنان خواهد کرد<ref>الکشاف، ج۱، ص۳۶۸ـ۳۶۹؛ مجمعالبیان، ج۲، ص۷۶۲؛ التفسیر الکبیر، ج۸، ص۸۵.</ref>. بدین ترتیب، مسیحیان از مباهله سرباز زده، به پرداختن جزیه تن دادند. درباره این آیهو رویداد پس از نزول آن نکاتی درخور توجه است<ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/5/6.htm دائرة المعارف قرآن کریم، ج۵، ص ۸۳.]</ref>:
| |
| *الف. برخی، عناوین به کار رفته در آیه را بیارتباط با اهلبیت میشمارند و در این مسئله، راویان [[اهل سنت]] را به پیروی کورکورانه از شیعیان متهم میسازند<ref>تفسیر المنار، ج۳، ص۳۲۲.</ref>. برخی دیگر پا را فراتر نهاده و بیمهابا اعلام میکنند که در صحاح سته و مسند و مُوطّأ خبری از این احادیث نیست<ref>جامعالبیان، مج۳، ج۳، ص۴۰۹.</ref>. این در حالی است که به نقل بسیاری از محدّثان بزرگ [[اهل سنت]]، [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]]{{صل}} پس از نزول آیه مباهله، [[علی]]{{ع}}، [[فاطمه]]{{س}}، [[حسن]]{{ع}} و [[حسین]]{{ع}} را نزد خود خواند و همچون موارد مشابه دیگر جمله {{عربی|اندازه=150%|« اللَّهُمَ هَؤُلَاءِ أَهْلُ بَيْتِي»}}<ref>مسند احمد، ج۱، ص۳۰۱ـ۳۰۲؛ صحیح مسلم، سنوسی ج۸، ص۲۳۰؛ سنن الترمذی، ج۴، ص۲۹۳.</ref> را به یادگار گذاشت. آوازه این شأن نزول به گونهای است که [[سعد بن ابی وقاص]] در پاسخ این پرسش معاویه که چرا از ناسزاگویی به ابو تراب خود داری میکنی؟ بر سه ویژگی آن حضرت تأکید میورزد و یکی از آنها را منزلتی میداند که آیه مباهله برای ایشان به ارمغان آورده است<ref>صحیح مسلم، سنوسی، ج۸، ص۲۲۸ـ۲۳۰؛ تاریخ دمشق، ج۴۲، ص۱۱۱ـ۱۱۲.</ref>، بر همین اساس، بسیاری از مفسران بزرگ [[اهل سنت]]، آیه مزبور را دلیل بر نبوت [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} و نیز قویترین دلیل بر فضیلت اهلبیت آن حضرت دانستهاند<ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/5/6.htm دائرة المعارف قرآن کریم، ج۵، ص ۸۳.]</ref>.
| |
| *ب. با کنار هم نهادن آیه مباهله و روایاتی که به تفسیر آن پرداخته است چنین به دست میآید که اولاً [[امام حسن]]{{ع}} و [[امام حسین]]{{ع}} پسران رسول خدایند و بر خلاف پندار دوران جاهلیت نوادگان دختری را نیز میتوان فرزند به شمار آورد<ref>التفسیر الکبیر، ج۸، ص۸۶.</ref>. ثانیاً [[فاطمه زهرا]]{{س}} سرآمد همه زنانی است که به گونهای به [[پیامبر]] منسوباند<ref>مجمع البیان، ج۲، ص۷۶۳ـ۷۶۴؛ المیزان، ج۳، ص۲۲۵.</ref>. ثالثاً مقصود از {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| أَنفُسَنَا}}﴾}} نه خود [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}}، بلکه [[علی بن ابی طالب]]{{ع}} است، زیرا آدمی همواره دیگری را به کاری فرا میخواند و دعوت از خود تعبیر پسندیدهای نیست<ref>سلسله مؤلفات، ج۲، ص۳۸، «الفصول المختاره»؛ مجمعالبیان، ج۲، ص۷۶۴؛ التفسیر الکبیر، ج۸، ص۸۶.</ref> از آیه مباهله میتوان نتیجه گرفت که [[علی]]{{ع}} پس از [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} سرآمد همه مردمان است و همچون ایشان بر پیامبران پیشین برتری دارد<ref>التفسیر الکبیر، ج۸، ص۸۶.</ref>، چنانکه در کلامی منسوب به [[امام رضا]]{{ع}} به آن اشاره شده است<ref>سلسله مؤلفات، ج۲، ص۳۸، «الفصول المختاره».</ref>. این برداشت هرچند از دیدگاه برخی نادرست مینماید<ref>التفسیر الکبیر، ج۸، ص۸۶ـ۸۷.</ref>؛ اما به هر حال، منزلتی که تعبیر {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| أَنفُسَنَا}}﴾}} به بار میآورد انکار ناشدنی است و با احادیثی چون {{عربی|اندازه=150%|« أَنَ عَلِيّاً مِنِّي وَ أَنَا مِنْه»}} <ref>مسند احمد، ج۶، ص۴۸۹؛ سنن الترمذی، ج۵، ص۲۹۶؛ المستدرک، ج۳، ص۱۱۹.</ref>. نیز تأیید میگردد<ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/5/6.htm دائرة المعارف قرآن کریم، ج۵، ص ۸۴.]</ref>.
| |
| *ج. فراخوانی نزدیکترین کسان [[پیامبر]] برای مباهله نه تنها بیانگر اطمینان [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} به حقانیت خویش، بلکه همچنین نشان آن است که همه افراد اهلبیت در دعوت به دین حق و مباهله بر سر آن، شریکاند<ref>المیزان، ج۳، ص۲۲۴ـ۲۲۷.</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/5/6.htm دائرة المعارف قرآن کریم، ج۵، ص ۸۴.]</ref>.
| |
| | |
| ===[[ولایت]] و رهبری===
| |
| {{همچنین ببینید|ولایت اهل بیت}}
| |
| {{همچنین ببینید|رهبری اهل بیت}}
| |
| *[[قرآن کریم]] والیان امر را کنار [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} قرار داده و با یک فرمان مؤمنان را به اطاعت از پیامبر و اطاعت از آنان فراخوانده است: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللَّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُولِي الأَمْرِ مِنكُمْ }}﴾}} <ref> ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید؛ سوره نساء، آیه: ۵۹.</ref>. [[پیامبر خاتم|رسولخدا]]{{صل}}افزون بر دریافت و ابلاغ [[وحی]]، دست کم دو وظیفه مهم دیگر بر عهده داشت: تبیین آموزههای وحیانی، و فرمانروایی و حکومت. بیشک اطاعت از خدا با وظیفه نخست دریافت و ابلاغ [[وحی]] پیوند میخورد و اطاعت از رسول در دو قلمرو دیگر تبیین و حکم قابل تصور است. نکته درخور توجه، آن است که از کنار هم آمدن {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|الرَّسُولَ}}﴾}} و {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|أُولِي الأَمْرِ}}﴾}} و بسنده شدن به یک {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|أَطِيعُواْ}}﴾}} برای هر دو میتوان دریافت که اولواالامر، صرف نظر از دریافت و ابلاغ وحی، با [[پیامبر]]{{صل}} همسان و برابرند و بر همگان واجب است که تبیین معارف الهی را از آنان بجویند و نیز امر حکومت بر جامعه اسلامی را بدانان بسپارند<ref>المیزان، ج۴، ص۳۸۸.</ref>. از سوی دیگر، این اطاعت به دلیل آنکه قید و شرطی را به همراه ندارد، اطاعتی همه جانبه و بیچون و چراست، و این مطلب جز با عصمت رسول و اولواالامر سازگار نیست، زیرا سرسپردگی بدین صورت تنها در برابر کسی سزاست که از کجاندیشی و کجروی مصون است و در گفتار و رفتار، مردم را جز به آنچه رضای خداست نمیخواند<ref>المیزان، ج۴، ص۳۸۹، ۳۹۱؛ کشف المراد، ص۴۹۳.</ref> برخی از مفسران [[اهل سنت]] دلالت آیه بر [[عصمت]] را میپذیرند؛ ولی اولواالامر را به نخبگان امت تفسیر میکنند<ref>التفسیر الکبیر، ج۱۰، ص۱۴۴.</ref>، در حالی که در منابع معتبر آنان آمده است که [[پیامبر خاتم|رسول گرامی اسلام]]{{صل}} جانشینان خود را ـ با به کارگیری تعابیری چون خلیفه، والی و امیر ـ ۱۲ تن شمرده و همه آنان را از قریش "طایفه بنیهاشم"<ref>ینابیعالموده، ج۱، ص۳۴۱، ۳۵۱؛ احقاقالحق، ج۱۳، ص۱،۷۴.</ref> دانسته است. این خود نشان آن است که عنوان اولیالامر فقط بر امامان دوازدهگانه شیعه منطبق است و شامل خلفای دیگر نمیشود<ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/5/6.htm دائرة المعارف قرآن کریم، ج۵، ص ۸۴.]</ref>.
| |
| | |
| ===اطعام و ایثار===
| |
| *بر پایه احادیثی که در منابع [[شیعه]] و سنی آمده است<ref>الکشاف، ج۴، ص۶۷۰؛ روحالمعانی، مج۱۶، ج۲۹، ص۲۶۹، ۲۷۱.</ref>. [[امیر مؤمنان]]{{ع}} و [[فاطمه زهرا]]{{س}} به همراه فضّه با نذر سه روز روزه شفای [[امام حسن]]{{ع}} و [[امام حسین]]{{ع}} را از خدا طلبیدند و پس از اندکی خواسته خود را برآورده دیدند. به شکرانه این بهبودی، هر ۵ تن لب از طعام فرو بستند و در روزگاری که گویا خشک سالی و قحطی سفره اهلبیت را خالیتر از همیشه ساخته بود<ref>بحارالانوار، ج۳۵، ص۲۴۳.</ref>، روز را به شب رساندند. در آن زمان [[فاطمه زهرا]]{{س}} برای همسایه یهودی کاری را ریسیدن پشم به انجام میرساند که اجرت آن، سه پیمانه جو بود و میتوانست به کارِ افطار آید؛ هر شب یک پیمانه و هر پیمانه ۵ قرص نان؛ اما تقدیر و آزمون الهی سرنوشت دیگری را رقم زد. هنوز لقمهای از گلویی فرونرفته بود که مسکینی آمد و طعامی طلبید و درگشاده دستی هر ۵ تن را با یکدیگر برابر دید. روز بعد یتیمی از راه رسید و روز سوم اسیری که هر کدام ۵ قرض نان را به همراه بردند و سفره اهلبیت را خالی و ایثارشان را پُر آوازه ساختند: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَالَّذِينَ تَبَوَّؤُوا الدَّارَ وَالإِيمَانَ مِن قَبْلِهِمْ يُحِبُّونَ مَنْ هَاجَرَ إِلَيْهِمْ وَلا يَجِدُونَ فِي صُدُورِهِمْ حَاجَةً مِّمَّا أُوتُوا وَيُؤْثِرُونَ عَلَى أَنفُسِهِمْ وَلَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ وَمَن يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ}}﴾}} <ref> و (نیز برای) کسانی است که پیش از (آمدن) مهاجران ، در خانه (های مدینه) و (پایگاه) ایمان، جای داشتهاند؛ کسانی را که به سوی آنان هجرت کردهاند، دوست میدارند و در دل به آنچه به مهاجران دادهاند، چشمداشتی ندارند و (آنان را) بر خویش برمیگزینند هر چند خود نیازمند باشند. و کسانی که از آزمندی جان خویش در امانند، رستگارند؛ سوره حشر، آیه: ۹.</ref><ref>بحارالانوار، ج۳۵، ص۲۴۳.</ref> سرانجام، جبرئیل از سوی خداوند چنین هدیه آورد: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيمًا وَأَسِيرًا }}﴾}} <ref> و خوراک را با دوست داشتنش به بینوا و یتیم و اسیر میدهند؛ سوره انسان، آیه: ۸.</ref> و از انگیزه این اطعام و بی اعتنایی اهلبیت به پاداش و ستایش مردمان چنین خبر داد<ref>کشف الاسرار، ج۱۰، ص۳۲۱؛ بحارالانوار، ج۳۵، ص۲۴۱.</ref>: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لا نُرِيدُ مِنكُمْ جَزَاء وَلا شُكُورًا}}﴾}} <ref> (با خود میگویند:) شما را تنها برای خشنودی خداوند خوراک میدهیم، نه پاداشی از شما خواهانیم و نه سپاسی؛ سوره انسان، آیه: ۹.</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/5/6.htm دائرة المعارف قرآن کریم، ج۵، ص ۸۵.]</ref>.
| |
| *برخی گفتهاند: سوره هل اتی مکی است<ref>منهاجالسنه، ج۲، ص۱۱۷.</ref> و ازدواج [[امام علی]]{{ع}} و [[فاطمه زهرا|فاطمه]]{{س}} و تولد [[امام حسن]]{{ع}} و [[امام حسین]]{{ع}} در مدینه روی داده است، از اینرو نمیتوان انطباق آیات یاد شده را بر اهلبیت{{عم}} پذیرفت؛ ولی همانگونه که بسیاری از دانشمندان [[اهل سنت]] تأکید کردهاند در مکی یا مدنی بودن سوره هل اتی بین صاحب نظران اختلاف است<ref>روح المعانی، مج۱۶، ج۲۹، ص۲۵۸.</ref>، افزون بر اینکه شمار کسانی که همه سوره یا آیات یاد شده را مدنی میدانند ـ حتی در میان [[اهل سنت]] ـ بسیار بیشتر از کسانی است که مکی بودن آن را ترجیح دادهاند<ref>تفسیرالخازن، ج۴، ص۳۳۷؛ الغدیر، ج۳، ص۱۶۹ـ۱۷۱.</ref>. از سوی دیگر، چه بسیار است سورههایی که مکی نامیده میشود، در حالی که برخی از آیات آنها ـ به اتفاق مفسران ـ در مدینه نازل شده است و به طور کلی، سورهای که اولین آیاتش در مکه فرود آمده است، هر چند آیات دیگری در مدینه به آن ضمیمه شده باشد، مکی نام میگیرد<ref>بحارالانوار، ج۳۵، ص۲۵۶؛ المیزان، ج۲۰، ص۱۳۱.</ref>. گفتنی است که در این سوره هنگام اشاره به نعمتهای بهشتی، سخن از حورالعین به میان نیامده، بلکه به جای آن گفته شده است: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَيَطُوفُ عَلَيْهِمْ وِلْدَانٌ مُّخَلَّدُونَ إِذَا رَأَيْتَهُمْ حَسِبْتَهُمْ لُؤْلُؤًا مَّنثُورًا }}﴾}} <ref> و خدمتگزارانی هماره جوان گرد آنان میگردند که چون بنگریشان، میپنداری که مرواریدهایی پراکندهاند؛ سوره انسان، آیه: ۱۹.</ref>. سبب این امر را میتوان احترام و پاسداشت مقام سیده عالمیان دانست<ref>روحالمعانی، مج۱۶، ج۲۹، ص۲۵۸؛ المیزان، ج۲۰، ص۱۳۱.</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/5/6.htm دائرة المعارف قرآن کریم، ج۵، ص ۸۵.]</ref>.
| |
| | |
| ===وساطت و شفاعت===
| |
| *[[قرآن کریم]] وسیله جویی همگان را در سیر به سوی خدا امری لازم دانسته است: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللَّهَ وَابْتَغُواْ إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ وَجَاهِدُواْ فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ}}﴾}} <ref> ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و به سوی او راه جویید و در راه او جهاد کنید باشد که رستگار گردید؛ سوره مائده، آیه: ۳۵.</ref> با توجه به اینکه مراد از وسیله اهلبیت{{عم}}<ref>مناقب، ج۳، ص۹۲؛ بحارالانوار، ج۲۵، ص۲۳؛ البرهان، ج۲، ص۲۹۲.</ref> و منظور از وسیلهجویی شفاعت خواهی است آیه یاد شده بیانگر منزلت والای اهلبیت{{عم}} در مقام شفاعت و وساطت در پیشگاه خداوند است. در آیهای دیگر با اشاره به لغزش [[حضرت آدم]]{{ع}}، از کلماتی سخن به میان آمده است که دریافت آنها به پذیرش توبه وی انجامید: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| فَتَلَقَّى آدَمُ مِن رَّبِّهِ كَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَيْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ }}﴾}} <ref> آنگاه آدم از پروردگارش کلماتی فرا گرفت و (پروردگار) از او در گذشت که او بسیار توبهپذیر بخشاینده است؛ سوره بقره، آیه: ۳۷.</ref>. در تفسیر این {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|كَلِمَاتٍ}}﴾}} عبارات گوناگونی آوردهاند<ref>تفسیر عیاشی، ج۱، ص۴۱؛ الکافی، ج۸، ص۳۰۴ـ۳۰۵؛ التفسیر الکبیر، ج۳، ص۱۹.</ref> که یکی از آنها استغاثهای است که در آیه زیر بازگو شده است: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| قَالاَ رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنفُسَنَا وَإِن لَّمْ تَغْفِرْ لَنَا وَتَرْحَمْنَا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ}}﴾}} <ref> گفتند: پروردگارا! ما به خویش ستم کردیم و اگر ما را نیامرزی و بر ما نبخشایی بیگمان از زیانکاران خواهیم بود؛ سوره اعراف، آیه: ۲۳.</ref><ref>الکشاف، ج۱، ص۱۲۸ـ۱۲۹؛ تفسیر بغوی، ج۱، ص۳۵.</ref>، با این حال، روایاتی دیگر ـ که میتواند مکمّل احادیث دسته نخست به شمار آیدـ بیانگر آن است که [[حضرت آدم]]{{ع}} با دیدن نور خمسه طیّبه<ref>کنز الدقائق، ج۱، ص۳۷۶.</ref> یا مشاهده اسامی مبارکشان بر لوح عرش<ref>تفسیر عیاشی، ج۱، ص۴۱.</ref> با منزلت والای اهلبیت آشنا گردید و آنان را واسطه بهرهمندی خویش از رحمت و مغفرت الهی قرار داد<ref>الخصال، ص۳۰۵؛ البرهان، ج۱، ص۱۹۳؛ نورالثقلین، ج۱، ص۶۷.</ref>. در منابع روایی [[اهل سنت]] نیز همین مضمون آمده و به نام ۵ تن آلعبا تصریح شده است<ref>الدرالمنثور، ج۱، ص۱۴۷.</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/5/6.htm دائرة المعارف قرآن کریم، ج۵، ص ۸۶.]</ref>.
| |
| ===رسوخ در علم===
| |
| *[[قرآن کریم]] گروهی را که در علم و دانش گامهایی استوار برداشتهاند "[[راسخان در علم]]" مینامد و بر اساس برخی از تفاسیر، بر آگاهی آنان از تأویل آیات الهی تأکید میورزد: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ}}﴾}} <ref> گفتند: در حالی که تأویل آن را جز خداوند نمیداند و استواران در دانش، میگویند؛ سوره آل عمران، آیه: ۷.</ref> امامان معصوم{{عم}} با اشاره به این آیه [[پیامبر اکرم]]{{صل}} را «افضل الراسخین» <ref>تفسیر عیاشی، ج۱، ص۱۶۴؛ الکافی، ج۱، ص۲۱۳؛ البرهان، ج۱، ص۵۹۷ـ۵۹۹.</ref>. خوانده و درباره خود نیز فرمودهاند: {{عربی|اندازه=150%|« نَحْنُ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ وَ نَحْنُ نَعْلَمُ تَأْوِيلَه»}}<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۴۴؛ الکافی، ج۱، ص۲۱۳؛ نورالثقلین، ج۱، ص۳۱۵، ۳۱۸.</ref>. بر اساس این تفسیر، "واو" در {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَالرَّاسِخُونَ}}﴾}} برای عطف است و نشان میدهد که افزون بر خداوند، گروهی از آدمیان نیز از تأویل آیات متشابه آگاهاند. آن گونه که برخی گفتهاند صحابه و تابعان به تفسیر همه آیات الهی همّت گماشتند و از تفسیر هیچ یک از آنها ـ به بهانه آنکه از متشابهات است و دانش آن را جز خدا نمیداند ـ دست فرو نگذاشتند. در همینباره [[ابنعباس]] میگفت: من از کسانی هستم که در علم راسخاند<ref>مجمعالبیان، ج۲، ص۷۰۱.</ref>. از سوی دیگر، بسیاری از دانشمندان اهل سنت این تفسیر را نمیپذیرند و با استینافی شمردن «واو»، واژههای پس از آن را تشکیل دهنده جملهای جدید میدانند<ref>جامع البیان، مج۳، ج۳، ص۲۵۰؛ التفسیر الکبیر، ج۷، ص۱۸۹ـ۱۹۰؛ تفسیر ابنکثیر، ج۱، ص۳۵۵.</ref>: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا }}﴾}} <ref> استواران در دانش، میگویند: ما بدان ایمان داریم؛ سوره آل عمران، آیه: ۷.</ref> این تفسیر با ظاهر یکی از خطبههای نهج البلاغه نیز تأیید میگردد<ref>بحارالانوار، ج۳، ص۲۵۷.</ref>؛ آنجا که [[امام]]{{ع}} شنونده را از فرو رفتن در عرصه برخی از دانشها بیم میدهد و توجه وی را به این نکته فرا میخواند که چه سان خداوند گروهی را که به عجز خود اعتراف میکنند، ستوده و خودداری از کنجکاویهای بیهوده را «رسوخ در علم» نامیده است<ref>نهج البلاغه، خطبه ۹۱؛ تفسیر عیاشی، ج۱، ص۱۶۳؛ البرهان، ج۱، ص۵۹۹.</ref>. با این همه، نزاع بر سر استینافی یا عاطفه بودن «واو» بی نتیجه و دلایل هر دو گروه قابل نقد است<ref>المیزان، ج۳، ص۵۰.</ref>، زیرا از یک سو شرط اساسی اطلاع بر تأویل قرآن طهارت است: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| لّا يَمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُونَ}}﴾}} <ref> که جز پاکان را به آن دسترس نیست؛ سوره واقعه، آیه: ۷۹.</ref>؛ نه رسوخ، زیرا قرآن برخی از اهل کتاب را راسخ در علم دانسته است، در حالی که نمیتوان آنان را عالم به تاویل دانست. از سوی دیگر اهلبیت به شهادت آیه تطهیر از هرگونه پلیدی پاکیزهاند، پس باید بر تأویل قرآن مطلع باشند و اگر میبینیم در آیه بر رسوخ تکیه شده به جهت آن است که رسوخ نتیجه طهارت است<ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/5/6.htm دائرة المعارف قرآن کریم، ج۵، ص ۸۷.]</ref>.
| |
| | |
| ==وظیفه مسلمانان در برابر [[اهل بیت]]{{عم}}==
| |
| *[[قرآن کریم]] افزون بر شمردن فضایل [[اهل بیت]]{{عم}}، وظیفه عموم مسلمانان را در برابر آنان نیز تعیین کرده است. برخی از این وظایف عبارتاست از<ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/5/6.htm دائرة المعارف قرآن کریم، ج۵، ص ۸۸.]</ref>:
| |
| ===پرسش در امور دینی===
| |
| *خدا در [[قرآن کریم]] خطاب به مشرکانی که بشر "عادی"<ref>المیزان، ج۱۲، ص۲۵۷.</ref> بودن انبیا را بهانهای برای انکار رسالتشان قرار دادند، میفرماید: اگر درباره پیامبران پیشین اطلاعی ندارید از اهل ذکر بپرسید: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ إِلاَّ رِجَالاً نُّوحِي إِلَيْهِمْ فَاسْأَلُواْ أَهْلَ الذِّكْرِ إِن كُنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ}}﴾}} <ref> و ما پیش از تو جز مردانی را که به آنها وحی میکردیم نفرستادیم؛ اگر نمیدانید از اهل کتاب (آسمانی) بپرسید؛ سوره نحل، آیه: ۴۳.</ref> با توجه به سیاق آیه، مقصود از «ذکر» کتابهای آسمانی و مراد از {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|أَهْلَ الذِّكْرِ}}﴾}} دانشمندان یهودی و مسیحی است که از ویژگیهای پیامبران پیشین باخبر بودند و میتوانستند مشرکان را از آنها آگاه سازند<ref>جامع البیان، مج۸، ج۱۴، ص۱۴۵؛ تفسیر ابنکثیر، ج۲، ص۵۹۱؛ المیزان، ج۱۲، ص۲۸۵.</ref>. با این همه، خطابهایی از این دست در چارچوب رویدادی که درباره آن نازل شده است، محصور نمیگردد و حکمی کلی و جهان شمول به دست میدهد، براین اساس، هنگامی که آیه یاد شده را بریده از شأن نزول آن در نظر میگیریم، بیانگر حکمی عقلایی است که نادانان را به پرسش از دانایان فرا میخواند<ref>المیزان،ج۱۲، ص۲۸۵.</ref>، ازاینرو [[پیامبر گرامی اسلام]]{{صل}} لزوم بهرهگیری از دانش عالمان را به همین آیه مستند میسازد<ref>الدرالمنثور، ج۵، ص۱۳۳.</ref>. از سوی دیگر، با توجه به این نکته که «ذکر» در [[قرآن کریم]] درباره [[پیامبر اکرم]]{{صل}}{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ عَذَابًا شَدِيدًا فَاتَّقُوا اللَّهَ يَا أُولِي الأَلْبَابِ الَّذِينَ آمَنُوا قَدْ أَنزَلَ اللَّهُ إِلَيْكُمْ ذِكْرًا رَّسُولا يَتْلُو عَلَيْكُمْ آيَاتِ اللَّهِ مُبَيِّنَاتٍ لِّيُخْرِجَ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَمَن يُؤْمِن بِاللَّهِ وَيَعْمَلْ صَالِحًا يُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا قَدْ أَحْسَنَ اللَّهُ لَهُ رِزْقًا}}﴾}} <ref> خداوند برای آنان عذابی سخت آماده کرده است پس ای خردمندان باایمان، از خداوند پروا کنید که خداوند برای شما یادکردی فرستاده است؛ پیامبری که بر شما آیات روشنگر خداوند را میخواند تا کسانی را که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند به سوی روشنایی، از تیرگیها بیرون آورد و هر کس به خداوند ایمان ورزد و کاری شایسته کند، او را به بوستانهایی درمیآورد که از بن آنها جویباران روان است، هماره در آن جاودانند، خداوند برای او روزی نیکویی فراهم کرده است؛ سوره طلاق، آیه: ۱۰ - ۱۱.</ref> و کتاب آسمانی ایشان {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَإِنَّهُ لَذِكْرٌ لَّكَ وَلِقَوْمِكَ وَسَوْفَ تُسْأَلُونَ}}﴾}} <ref> و همانا آن، یادکردی برای تو و قوم توست و زودا که بازخواست شوید؛ سوره زخرف، آیه: ۴۴.</ref> نیز به کار رفته است میتوان "اهل الذکر" را با "اهلالبیت" برابر انگاشت<ref>الکافی، ج۱، ص۲۱۰ـ۲۱۱؛ تفسیر فرات الکوفی، ص۲۳۵؛ البرهان، ج۳، ص۴۲۵.</ref>، زیرا آنان نه تنها اهل و خاندان پیامبرند، بلکه به گواهی روایاتی چون حدیث متواتر ثقلین در صدر همه قرآن شناسان "اهل القرآن" جای دارند<ref>المیزان، ج۱۲، ص۲۸۵؛ ج۱۴، ص۲۵۷.</ref>، از همین رو [[رسول خدا]]{{صل}} در برخی از احادیث، اهل ذکر را بر "[[ائمه]]" منطبق میسازد<ref>الکافی، ج۱، ص۲۱۰؛ البرهان، ج۳، ص۴۲۳.</ref> و در سخنان امامان معصوم{{عم}} تعبیراتی از این دست فراوان به چشم میخورد: {{عربی|اندازه=150%|« نَحْنُ أَهْلُ الذِّكْرِ وَ نَحْنُ الْمَسْئُولُون»}}<ref>جامع البیان، مج۸، ج۱۴، ص۱۴۵؛ الکافی، ج۱، ص۲۱۰ـ۲۱۱؛ البرهان، ج۳، ص۴۲۳، ۴۲۹.</ref>. گفتنی است که برخی از دانشمندان شیعه توجیهات دیگری ازاینروایات ارائه دادهاند که چندان استوار به نظر نمیآید<ref>الصافی، ج۳، ص۱۳۷.</ref>. گروهی از مفسران [[اهل سنت]] نیز به راز نهفته در این تعابیر پی نبرده و این پرسش را در انداختهاند که چگونه میتوان مشرکانی را که با [[پیامبر]] مخالفت میورزند، به مراجعه به [[اهل بیت]] آن حضرت فرا خواند<ref>روح المعانی، مج ۸، ج۱۴، ص۲۱۸.</ref>! برخی دیگر از آنان با اشاره به حدیثی از [[امام باقر]]{{ع}} جمله {{عربی|اندازه=150%|« نَحْنُ أَهْلُ الذِّكْرِ»}} را به معنای "ما مسلمانان اهل ذکریم" تأویل بردهاند!<ref>تفسیر ابنکثیر، ج۲، ص۵۹۱ـ۵۹۲.</ref> آنچه گذشت نادرستی این پندارها را نمایانده، مقصود حقیقی احادیث یاد شده را آشکار میسازد<ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/5/6.htm دائرة المعارف قرآن کریم، ج۵، ص ۸۸.]</ref>.
| |
| | |
| ===دوستی و مودّت===
| |
| *آیه ۲۳ سوره شوری به مزد رسالت [[پیامبر گرامی اسلام]]{{صل}} اشاره کرده است: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| قُل لّا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى }}﴾}} <ref> بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمیخواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را؛ سوره شوری، آیه: ۲۳.</ref>. دربارهاین آیه نکات گوناگونی قابل طرح است<ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/5/6.htm دائرة المعارف قرآن کریم، ج۵، ص ۸۸.]</ref>.:
| |
| '''الف. متصل یا منقطع بودن استثنا:'''
| |
| *برخی از آیات [[قرآن]] بیانگر آن است که پیامبران الهی برای رسالت خود مزدی از مردم نمیخواهند: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَمَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِيَ إِلاَّ عَلَى رَبِّ الْعَالَمِينَ}}﴾}} <ref> و من از شما برای این (پیامبری) پاداشی نمیخواهم، پاداش من جز با پروردگار جهانیان نیست؛ سوره شعراء، آیه: ۱۹.</ref>. و نیز {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| قُل لاَّ أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِنْ هُوَ إِلاَّ ذِكْرَى لِلْعَالَمِينَ}}﴾}} <ref> بگو: من برای آن (پیامبری) از شما پاداشی نمیخواهم؛ آن جز یاد کردی برای جهانیان نیست؛ سوره انعام، آیه: ۹۰.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| يَا قَوْمِ لا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِنْ أَجْرِيَ إِلاَّ عَلَى الَّذِي فَطَرَنِي}}﴾}} <ref> ای قوم من! در برابر آن (رسالت) از شما پاداشی نمیخواهم؛ پاداش من جز بر (عهده) آن کس که مرا آفریده است نیست؛ سوره هود، آیه: ۵۱.</ref>. گروهی دیگر از آیات، اموری چون گام نهادن در راه خدا: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| قُلْ مَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِلاَّ مَن شَاء أَن يَتَّخِذَ إِلَى رَبِّهِ سَبِيلا }}﴾}} <ref> بگو: برای این (پیامبری) از شما مزدی نمیخواهم جز این که هر کس بخواهد به سوی پروردگار خویش راهی پیش گیرد؛ سوره فرقان، آیه: ۵۷.</ref> و دوستی با اهل بیت{{عم}}: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}}﴾}} <ref> دوستداری خویشاوندان خود؛ سوره شوری، آیه: ۲۳.</ref> را پاداش رسالت [[پیامبر اکرم]]{{صل}}دانسته است. ناسازگاری ظاهری این دو دسته از آیات با اندک تأملی زدودنی است؛ پیامبران الهی از کسی اجر و پاداش مادی نمیطلبند: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَيَا قَوْمِ لا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مَالاً }}﴾}} <ref> و ای قوم من! برای آن (پیامبری خود) از شما مالی نمیخواهم؛ سوره هود، آیه: ۲۹.</ref> و بهره اجر معنویشان نیز به خود مردم باز میگردد: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| قُلْ مَا سَأَلْتُكُم مِّنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَكُمْ }}﴾}} <ref> بگو هر پاداشی از شما خواسته باشم از آن خودتان باد!؛ سوره سبأ، آیه: ۴۷.</ref>، بر این اساس، مزد خواستن و نخوانستن را میتوان با یکدیگر سازگاری داد و هر دو را تعبیری درست به شمار آورد<ref>المیزان، ج۱۸، ص۴۲ـ۴۳، ۴۶ـ۴۷.</ref>. بنا بر آنچه گذشت، تلاش دو گروه از مفسران در تفسیر آیه مودّت بیهوده به نظر میآید: یک. کسانی که از ظاهر استثنا دست برداشته، آن را منقطع به شمار آوردهاند<ref>تفسیر بغوی، ج۵، ص۸۱؛ التفسیر الکبیر، ج۲۷، ص۱۶۵؛ سلسلهمؤلفات، ج۵، ص۱۴۱؛ «الاعتقادات».</ref> یا دست کم از برابریِ دو احتمالِ اتصال و انقطاع سخن گفتهاند<ref>الکشاف، ج۴، ص۲۱۹؛ تفسیر نسفی، ج۴، ص۱۰۵؛ غرائب القرآن، ج۶، ص۷۳.</ref>. دو. آنان که برخی از آیاتِ دسته نخست را ناسخ آیه مودّت پنداشتهاند<ref>تفسیر بغوی، ج۴، ص۱۱۱؛ تفسیر قرطبی، ج۱۶، ص۱۶ـ۱۷؛ الدرالمنثور، ج۷، ص۳۴۶ـ۳۴۷؛ فتحالبیان، ج۸، ص۳۷۳.</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/5/6.htm دائرة المعارف قرآن کریم، ج۵، ص ۸۹.]</ref>.
| |
| '''ب. مقصود از "مودّت فیالقربی":'''
| |
| *یکی از نکات کلیدی در بیان آیه مورد بحث، روشن ساختن معنای "مودّت فی القربی" است. معنایی که عموم دانشمندان شیعه از آن جانبداری میکنند<ref>تفسیر فرات الکوفی، ص۳۸۸ـ۳۹۹؛ مجمعالبیان، ج۹، ص۴۳ـ۴۴؛ الصافی، ج۴، ص۳۷۲.</ref> و برخی از مفسران اهل سنت نیز بدان گرایش دارند<ref>الکشاف، ج۴، ص۲۱۹، ۲۲۱؛تفسیر بغوی، ج۴، ص۱۱۱؛ التفسیر الکبیر، ج۲۷، ص۱۶۵ ـ۱۶۶؛ روح المعانی، مج۱۴، ج۲۵، ص۴۷، ۵۰.</ref> آن است که مقصود از این مودّت، دوستی با خویشاوندان [[پیامبر]] "اهل بیت" است<ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/5/6.htm دائرة المعارف قرآن کریم، ج۵، ص ۸۹.]</ref>.
| |
| *این معنا با روایاتی که در منابع شیعی و سنی آمده است به خوبی تأیید میگردد<ref>تفسیر قرطبی، ج۱۶، ص۱۶ـ۱۷؛ غرائب القرآن، ج۶، ص۷۴؛ تفسیر ابنکثیر، ج۴، ص۱۲۱، ۱۲۳.</ref>. بر اساس یکی ازاینروایات ـ که گروهی از دانشمندان [[اهل سنت]] به توثیق راویان آن پرداختهاند<ref>مجمع الزوائد، ج۹، ص۱۶۸.</ref> ـ [[پیامبر گرامی اسلام]]{{صل}} در پاسخ به این پرسش که دوستی با کدام یک از خویشاوندانت بر ما واجب شده است؟ فرمود: {{عربی|اندازه=150%|« عَلِيٌ وَ فَاطِمَةُ وَ ابْنَاهُمَا»}}<ref>تفسیر ابنابی حاتم، ج۱۰، ص۳۲۷۶؛ المعجم الکبیر، ج۳، ص۴۷؛ التفسیر الکبیر، ج۲۷، ص۱۶۶.</ref> حدیثی دیگر بیانگر آن است که [[رسول خدا]]{{صل}} با اشاره به آیه مودّت، ارزش عبادت چندین هزار ساله را در گرو پذیرش محبت اهلبیت دانسته است<ref>المستدرک، ج۳، ص۱۶۱؛ تاریخ دمشق، ج۴۲، ص۶۵ـ۶۶.</ref>. بر پایه یکی دیگر از روایات کسی که با دوستی آلمحمد{{صل}} بمیرد، به جایگاه شهیدان بار یافته و با ایمان کامل از دنیا رفته است. در برابر، فرجام دشمنی با اهلبیت، محرومیّت از بهشت و ناامیدی از رحمت الهی است<ref>الکشاف، ج۴، ص۲۲۰ـ۲۲۱؛ التفسیر الکبیر، ج۲۷، ص۱۴۲ـ۱۴۳؛ تفسیر ابنعربی، ج۲، ص۴۳۳.</ref>. برخی از مفسران به کارگیری «فی» در «فی القربی» به جای «لام» "للقربی" را از آن رو میدانند که اهلبیت [[پیامبر]] به منزله جایگاه محبت اند؛ مکانی که دوستی مؤمنان در آن جای میگیرد و استقرار مییابد<ref>الکشاف، ج۴، ص۲۱۹؛ التفسیر الکبیر، ج۲۷، ص۱۶۷؛ تفسیرنسفی، ج۴، ص۱۰۵.</ref>، بر این اساس توهم کسانی که گمان کردهاند وجود "فی" در آیه، دلیل نادرستی معنای یاد شده است<ref>تفسیر قاسمی، ج۱۴، ص۳۰۸.</ref> ردّ میگردد<ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/5/6.htm دائرة المعارف قرآن کریم، ج۵، ص ۸۹.]</ref>.
| |
| *[[امام سجاد]]{{ع}} به ناسزاگوی شامی فرمود: آیا تاکنون [[قرآن]] نخواندهای و در سوره شوری به لزوم دوستی با [[اهل بیت]] [[پیامبر]] پی نبردهای؟ آن که اکنون اسیرش مییابی و بر دروازه شام دشنامش میگویی از کسانی است که آیه مودّت دوستی او را واجب ساخته است<ref>جامع البیان، مج۱۳، ج۲۵، ص۳۳؛ تفسیر ابنکثیر، ج۴، ص۱۲۱؛ الدرالمنثور، ج۷، ص۳۴۸.</ref>. گفتنی است که فرا خواندن مردم به دوستی [[اهل بیت]]، در درجه نخست، برای آن است که از هدایت آنان بهرهمند گردند و صراط مستقیم الهی را در پیش گیرند، ازاینرو، آنچه در آیه مودّت مزد رسالت خوانده شده، با آنچه در سوره فرقان آمده است، مضمونی یگانه و پیوندی ناگسستنی دارد: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| قُلْ مَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِلاَّ مَن شَاء أَن يَتَّخِذَ إِلَى رَبِّهِ سَبِيلا }}﴾}} <ref> بگو: برای این (پیامبری) از شما مزدی نمیخواهم جز این که هر کس بخواهد به سوی پروردگار خویش راهی پیش گیرد؛ سوره فرقان، آیه: ۵۷.</ref> در واقع ـ چنان که گذشت ـ بهره این اجر به خود پاداش دهندگان باز میگردد<ref>مجمعالبیان، ج۹، ص۴۴؛ تفسیر ابنعربی، ج۲، ص۴۳۲.</ref>: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| قُلْ مَا سَأَلْتُكُم مِّنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَكُمْ إِنْ أَجْرِيَ إِلاَّ عَلَى اللَّهِ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ}}﴾}} <ref> بگو هر پاداشی از شما خواسته باشم از آن خودتان باد! پاداش من جز با خداوند نیست و او به هر چیزی گواه است؛ سوره سبأ، آیه: ۴۷.</ref> و از همین رو، اجر نامیدن آن نیز نشان از عطوفت بیکران نبوی دارد؛ [[پیامبر]]{{صل}} چنان به رستگاری و سعادت مردم دل بسته است که رهیابی آنان را پاداش زحمات توان فرسای خود میشمارد. البته درباره معنای مودّت فی القربی نظرهای دیگر نیز مطرح شدهاست<ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/5/6.htm دائرة المعارف قرآن کریم، ج۵، ص ۹۰.]</ref>.:
| |
| *یک. مراد صله ارحام و رعایت حال خویشاوندان است<ref>جامع البیان، مج۱۳، ج۲۵، ص۳۲ـ۳۳؛ غرائب القرآن، ج۶، ص۷۴؛ روح المعانی، مج۱۴، ج۲۵، ص۳۲.</ref> اکنون جای این پرسش است که دوستی هر کس با خویشاوندان خود چه تناسبی با مزد رسالت دارد؟<ref>نمونه، ج۲۰، ص۴۰۸.</ref> افزون بر این، مودّت به خویشاوندان، به خودی خود، کار پسندیدهای نیست<ref>المیزان، ج۱۸، ص۴۵.</ref>؛ به فرموده قرآن کریم مؤمنان باید از دوستی با دشمنان خدا و رسول ـاگرچه پدر، فرزند، یا برادرشان باشد ـ بپرهیزند{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| لا تَجِدُ قَوْمًا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ يُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَوْ كَانُوا آبَاءَهُمْ أَوْ أَبْنَاءَهُمْ أَوْ إِخْوَانَهُمْ أَوْ عَشِيرَتَهُمْ أُوْلَئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الإِيمَانَ وَأَيَّدَهُم بِرُوحٍ مِّنْهُ وَيُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ أُوْلَئِكَ حِزْبُ اللَّهِ أَلا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ}}﴾}} <ref> گروهی را نمییابی که با ایمان به خداوند و روز واپسین، با کسانی که با خداوند و پیامبرش مخالفت ورزیدهاند دوستی ورزند هر چند که آنان پدران یا فرزندان یا برادران یا خویشانشان باشند؛ آنانند که (خداوند) ایمان را در دلشان برنوشته و با روحی از خویش تأییدشان کرده است و آنان را به بوستانهایی درمیآورد که از بن آنها جویباران روان است، در آنها جاودانند، خداوند از آنان خرسند است و آنان از وی خرسندند، آنان حزب خداوندند، آگاه باشید که بیگمان حزب خداوند است که (گرویدگان به آن) رستگارند؛ سوره مجادله، آیه: ۲۲.</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/5/6.htm دائرة المعارف قرآن کریم، ج۵، ص ۹۱.]</ref>.
| |
| *دو. مقصود مدارای کافران قریش ـ که با [[پیامبر]]{{صل}} پیوند خویشاوندی داشتند ـ با آن حضرت است<ref>تفسیر قرطبی، ج۱۶، ص۱۵ـ۱۶؛ الدرالمنثور، ج۷، ص۳۴۷؛ روحالمعانی، مج۱۴، ج۲۵، ص۳۰.</ref>، بر این اساس معنای آیه چنین است: اگر مرا به رسالت استوار نمیدارید و دعوت مرا اجابت نمیکنید باری به حکم قرابت که میان من و شماست مرا مرنجانید<ref>کشف الاسرار، ج۹، ص۲۴.</ref>. این معنا دارای این اشکال اساسی است که از دیدگاه کافران قریش، [[رسول خدا]]{{صل}} جز توهین به خدایان و ایجاد گرفتاریهای فراوان کاری نکرده است، پس چگونه معقول است که از آنان مزدی طلب کند! منقطع شمردن استثنا نیز گرهی از کار نمیگشاید<ref>المیزان، ج۱۸، ص۴۳.</ref>، زیرا خود داری از دریافت اجرت نیز در جایی متصور است که زمینه درخواست آن فراهم باشد<ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/5/6.htm دائرة المعارف قرآن کریم، ج۵، ص ۹۱.]</ref>.
| |
| *سه. منظور تقرب جستن به خداست<ref>مسند احمد، ج۱، ص۴۴۲.</ref>، بر این اساس معنای آیه چنین است: مزدی از شما نمیخواهم، جز آنکه برای خدا (یا با خدا) دوستی بورزید و با اطاعت از فرمانهایش به سوی او تقرّب جویید<ref>جامعالبیان، مج۱۳، ج۲۵، ص۳۴؛ تفسیر ابنابی حاتم، ج۱۰، ص۳۲۷۷؛ الدرالمنثور، ج۷، ص۳۵۰.</ref>. این معنا چون با ساختار عبارت {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى }}﴾}} فاصله بسیار دارد، در سخنان بسیاری از مفسران تغییراتی یافته و گاه به صورت "دوستی با مقربان درگاه الهی" در آمده است<ref>کشف الاسرار، ج۹، ص۲۳.</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/5/6.htm دائرة المعارف قرآن کریم، ج۵، ص ۹۲.]</ref>.
| |
| *به هر حال، یکی از اشکالات این معنا ابهام نهفته در آن است، افزون بر آنکه مشرکان مکه نیز با این سخن سرِ ستیز نداشتند و پرستش بتها را راهی برای تقرب به خدا میدانستند: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| مَا نَعْبُدُهُمْ إِلاَّ لِيُقَرِّبُونَا إِلَى اللَّهِ زُلْفَى}}﴾}} <ref> ما اینان را جز برای آنکه ما را به خداوند، نیک نزدیک گردانند نمیپرستیم؛ سوره زمر، آیه: ۳.</ref> ناگفته پیداست که در مقام دعوت به توحید، گفتن چنین سخنانی دو پهلو کارساز نیست<ref>المیزان، ج۱۸، ص۴۵ـ۴۶؛ نمونه، ج۲۰، ص۴۰۷.</ref>، افزون بر این در مفهوم مودت نوعی دلجویی و رسیدگی نهفته است<ref>مفردات، ص۸۶۰.</ref>، ازاینرو نمیتوان آن را درباره دوستی ورزیدن با خداوند به کارگرفت<ref>المیزان، ج۱۸، ص۴۶.</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/5/6.htm دائرة المعارف قرآن کریم، ج۵، ص ۹۲.]</ref>.
| |
| '''ج. مکی یا مدنی بودن آیه:'''
| |
| *برخی از مفسران [[اهل سنت]]، با وجود تأکید بر لزوم محبت اهلبیت، آیه مودت را بیارتباط با آنان میشمارند<ref>تفسیر قاسمی، ج۱۴، ص۳۰۷، ۳۰۹.</ref> برخی دیگر در تأیید این دیدگاه از مکی بودن آیه جانبداری میکنند و چنین نتیجه میگیرند که هنگام نزول آیه، [[امام حسن]]{{ع}} و [[امام حسین]]{{ع}} قدم به عرصه گیتی نگذاشته بودهاند تا مشمول آن قرار گیرند<ref>منهاج السنه، ج۲، ص۱۴۷؛ تفسیر ابنکثیر، ج۴، ص۱۲۱ـ۱۲۲؛ روح البیان، ج۸، ص۳۱۱.</ref>. این در حالی است که بسیاری از دانشمندان [[اهل سنت]] بر مدنی بودن آیه مودّت و برخی دیگر از آیات سوره شوری تصریح کردهاند<ref>تفسیر الخازن، ج۴، ص۹۰؛ فتح القدیر، ج۴، ص۵۲۴؛ الاتقان، ج۴، ص۹۰.</ref>؛ همچنین گروهی از مفسران در شأن نزول آیه، به حکایاتی مربوط به انصار اشاره کرده و از تصمیم آنان برای پرداخت اجرت پیامبر<ref>کشف الاسرار، ج۹، ص۲۲؛ الکشاف، ج۴، ص۲۲۱؛ التفسیر الکبیر، ج۲۷، ص۱۶۴.</ref> یا مفاخره میان ایشان و مهاجران<ref>تفسیر قرطبی، ج۱۶، ص۱۷؛ الدرالمنثور، ج۷، ص۳۴۷ـ۳۴۸؛ فتحالبیان، ج۸، ص۳۷۲.</ref> سخن گفتهاند که این دو شأن نزول نیز ادعای مکی بودن آیه را رد میکند<ref>روح المعانی، مج۱۴، ج۲۵، ص۴۷؛ الغدیر، ج۱، ص۲۵۵، ۲۵۸.</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/5/6.htm دائرة المعارف قرآن کریم، ج۵، ص ۹۲.]</ref>.
| |
| ===تأمین منابع مالی===
| |
| *[[قرآن کریم]] در کنار نام خدا و رسول، ترکیب {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|ذِي الْقُرْبَى}}﴾}} را ذکر کرده است و مالیاتهایی چون خمس {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَاعْلَمُواْ أَنَّمَا غَنِمْتُم مِّن شَيْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ إِن كُنتُمْ آمَنتُمْ بِاللَّهِ وَمَا أَنزَلْنَا عَلَى عَبْدِنَا يَوْمَ الْفُرْقَانِ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ}}﴾}} <ref> و اگر به خداوند و به آنچه بر بنده خویش، روز بازشناخت درستی از نادرستی (در جنگ بدر)، روز رویارویی آن دو گروه (مسلمان و مشرک) فرو فرستادیم ایمان دارید بدانید که آنچه غنیمت گرفتهاید از هرچه باشد یک پنجم آن از آن خداوند و فرستاده او و خویشاوند (وی) و یتیمان و بینوایان و ماندگان در راه (از خاندان او) است و خداوند بر هر کاری تواناست؛ سوره انفال، آیه: ۴۱.</ref> و {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| مَّا أَفَاء اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ كَيْ لا يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ الأَغْنِيَاء مِنكُمْ وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانتَهُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ }}﴾}} <ref> آنچه خداوند از (داراییهای) اهل این شهرها بر پیامبرش (به غنیمت) بازگرداند از آن خداوند و [[پیامبر]] و خویشاوند و یتیمان و مستمندان و در راه مانده است تا میان توانگران شما دست به دست نگردد و آنچه پیامبر به شما میدهد بگیرید و از آنچه شما را از آن باز میدارد دست بکشید و از خداوند پروا کنید که خداوند، سخت کیفر است؛ سوره حشر، آیه: ۷.</ref> را از منابع مالی آنان میشمارد: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَاعْلَمُواْ أَنَّمَا غَنِمْتُم مِّن شَيْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ}}﴾}} دانشمندان [[اهل سنت]] با پذیرش این نکته که مقصود از ذوی القربی خویشاوندان [[پیامبر]] است درباره چارچوب دقیق آن اختلاف ورزیده و گزینههایی چون "تنها بنیهاشم"، "بنی هاشم و بنی مطّلب" و "همه افراد قریش" را مطرح ساختهاند<ref>جامعالبیان، مج۶، ج۱۰، ص۸، ۱۰؛ تفسیر قرطبی، ج۸، ص۱۰؛ تفسیر ابنکثیر، ج۲، ص۳۲۵.</ref>. سخنی از ابنعباس نشان آن است که این گونه تعمیمها نه در سنت پیامبر، که در طمع ورزی، یا جهالت و نادانی ریشه داشته است<ref>صحیح مسلم، سنوسی، ج۶، ص۴۷۹، ۵۴۰؛ تفسیر ابنابیحاتم، ج۵، ص۱۷۰۴؛ الدرالمنثور، ج۴، ص۶۸.</ref>، افزون بر این برخی از روایاتی که در منابع اهل تسنن آمده، بیانگر آن است که در زمان دو خلیفه نخست، گروهی سهم ذویالقربی را از آنِ خویشاوندان خلیفه دانستند و سرانجام به هزینه کردن آن در امور عام المنفعه رضایت دادند<ref>تفسیر ابنابی حاتم، ج۵، ص۱۷۰۵؛ تفسیر ابنکثیر، ج۲، ص۳۲۴؛ الدرالمنثور، ج۴، ص۶۵ـ۶۶.</ref>. دستگاه خلافت نیز با استناد به احادیثی منسوب به پیامبر ـ که میراث مادی را با شأن معنوی نبوّت ناسازگار میشمرد ـ بر این دیدگاه مهر تأیید نهاد<ref>جامع البیان، مج۶، ج۱۰، ص۱۱؛ مج۱۴، ج۲۸، ص۴۹.</ref> و حتی به باز پسگیری آنچه در زمان پیامبر عطا شده بود فرمان داد<ref>صحیح مسلم، سنوسی، ج۶، ص۳۴۲، ۳۵۰.</ref> از سوی دیگر، امامان معصوم شیعه بر استمرار این حکم قرآنی تأکید میورزند و مقصود از گروههایی چون یتامی و مساکین را نیز بینوایان بنی هاشم میدانند<ref>جامعالبیان، مج ۶، ج۱۰، ص۱۱ ـ ۱۲؛ الکافی، ج۱، ص۵۳۹ ـ ۵۴۰؛ تفسیر ابن کثیر، ج۲، ص۳۲۴.</ref> در واقع، خداوند برای بزرگداشت مقام خاندان پیامبر صدقه (زکات)<ref>الکافی، ج۴، ص۵۹؛ وسائل الشیعه، ج۹، ص۲۶۸، ۲۷۱؛ جواهر الکلام، ج۱۵، ص۴۰۶، ۴۱۳.</ref>. را بر آنان حرام ساخته، به جای آن خمس را نهاده است<ref>صحیح مسلم، سنوسی، ج۳، ص۵۹۱، ۶۰۰؛ سننالنسائی، ج۵، ص۱۰۷، ۱۰۹؛ تفسیر قرطبی، ج۸، ص۱۰.</ref>. به گفته برخی جای شگفتی است که کسانی مانند ابوحنیفه حرمت صدقه بر اهلبیت را همچنان برقرار میدانند و با این حال، به پایان یافتن بهرهوری آنان از خمس فتوا میدهند!<ref>تفسیر المنار، ج۱۰، ص۹.</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/5/6.htm دائرة المعارف قرآن کریم، ج۵، ص ۹۳.]</ref>.
| |
| ===نثار صلوات===
| |
| *یکی از شیوههایی که میتواند مردم را با پیشوایان معصوم پیوند دهد، بزرگداشت یاد و نام آنان است، ازاینرو، خداوند در [[قرآن کریم]] از مؤمنان میخواهد که بر [[رسول گرامی]] او سلام دهند و صلوات نثارش کنند: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| إِنَّ اللَّهَ وَمَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِيمًا}}﴾}} <ref> خداوند و فرشتگانش بر پیامبر درود میفرستند، ای مؤمنان! بر او درود فرستید و به شایستگی (بدو) سلام کنید؛ سوره احزاب، آیه: ۵۶.</ref>. پس از نزول این آیه، گروهی از مسلمانان نزد [[پیامبر]]{{صل}} آمدند و از چگونگی صلوات بر ایشان پرسیدند. نکته در خور توجه در پاسخ آن حضرت<ref>جامع البیان، مج۱۲، ج۲۲، ص۵۳ـ۵۴؛ سنن النسائی، ج۳، ص۴۶، ۴۹؛ الدرالمنثور، ج۶، ص۶۴۶، ۶۵۵.</ref> آن است که درود بر آلمحمد اهلبیت<ref>جامع البیان، مج۱۲، ج۲۲، ص۵۴؛ الدرالمنثور، ج۶، ص۶۴۷ـ۶۴۸.</ref> ذریّه<ref>صحیح مسلم، سنوسی، ج۲، ۲۸۷؛ الدرالمنثور، ج۶، ص۶۴۸.</ref> نیز جزئی از صلوات گردیدهاست: {{عربی|اندازه=150%|"اللَّهُمَ صَلِ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ عَلَى آلِ مُحَمَّدٍ كَمَا صَلَّيْتَ عَلَى إِبْرَاهِيمَ وَ عَلَى آلِ إِبْرَاهِيم"}}<ref>صحیحالبخاری، ج۵ـ۶، ص۳۲؛ ج۷، ص۲۰۲؛ صحیح مسلم، سنوسی، ج۲، ص۲۸۷؛ سنن الترمذی، ج۵، ص۳۸.</ref>. به باور برخی از دانشمندان [[اهل سنت]]، اشاره به ثنای الهی بر (ابراهیم و) آلابراهیم زمینهساز این درخواست است که خداوند اهلبیت را با [[پیامبر]] شریک سازد و با این کار، نعمت را بر وی همچون ابراهیم، تمام گرداند<ref>صحیح مسلم، نووی، ج۴، ص۱۲۵.</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/5/6.htm دائرة المعارف قرآن کریم، ج۵، ص ۹۳.]</ref>.
| |
| *گفتنی است که بسیاری از دانشمندان [[اهل سنت]] جایگاه اصلی این صلوات را فریضه "نماز" میدانند، و این نکته را از الفاظ به کار رفته در پرسش از [[رسول خدا]]{{صل}} استنباط میکنند<ref>السنن الکبری، ج۲، ص۵۰۸ـ۵۰۹؛ صحیح مسلم، نووی، ج۴، ص۱۲۴ـ۱۲۵؛ تفسیر ابنکثیر، ج۳، ص۵۱۵.</ref>: "نحوه سلام بر تو را میدانیم {{عربی|اندازه=150%|"السَّلَامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا النَّبِيُ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُه"}}، صلوات را چگونه بر زبان آوریم؟"، بر همین اساس، محدثان [[اهل سنت]] عناوینی از این دست را برای احادیث مذکور برمیگزینند: "باب الصلاة علی النبی بعد التشهد"<ref>صحیح مسلم، سنوسی، ج۲، ص۲۸۷؛ سنن النسائی، ج۳، ص۴۴، ۴۷.</ref> در برخی دیگر از این احادیث در پرسش از [[رسول خدا]]{{صل}} به نام نماز تصریح شده است: "چگونه در نماز بر شما درود فرستیم"؟<ref>السنن الکبری، ج۲، ص۵۰۷، ۵۰۹؛ تفسیر ابنکثیر، ج۳، ص۵۱۶؛ الدرالمنثور، ج۶، ص۶۵۰.</ref> برخی از پیشوایان [[اهل سنت]] با استناد به این روایات به وجوب صلوات در تشهد فتوا میدهند<ref>الکشاف،ج۳، ص۵۵۸؛ الشفا بتعریف حقوق المصطفی(صلی الله علیه وآله)، ج۲، ص۶۲ـ۶۳؛ صحیح مسلم، نووی، ج۴، ص۱۲۳ـ۱۲۴.</ref> و درود بر آلپیامبر را نیز گریزناپذیر میشمارند<ref>تفسیر ابنکثیر، ج۳، ص۵۱۶؛ الصواعق المحرقه، ص۱۴۸.</ref><ref>[[حسن یوسفیان|یوسفیان، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۵، ص:۷۶ - ۹۵.</ref>.
| |
| | |
| ==منابع==
| |
| * [[پرونده:1313.jpg|22px]] [[حسن یوسفیان|یوسفیان، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|'''دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵''']]؛
| |
| | |
| ==جستارهای وابسته==
| |
| {{پرسشهای وابسته}}
| |
| {{ستون-شروع|3}}
| |
| * [[هدایتگر]]
| |
| * [[ولی]]
| |
| * [[خلیفه]]
| |
| * [[شاهد]] ([[شهید]])
| |
| * [[وارث]]
| |
| * [[حجت]]
| |
| * [[امت وسط]]
| |
| * [[اصطفا]]
| |
| * [[اجتبا]]
| |
| * [[امامان از اهل بیت پیامبر خاتم]]
| |
| * [[امامان دوازدهگانه]]
| |
| * [[امامت امام على]]
| |
| * [[امام حسن مجتبى]]
| |
| * [[امام حسین]]
| |
| * [[امام سجاد]]
| |
| * [[امام باقر]]
| |
| * [[امام صادق]]
| |
| * [[امام کاظم]]
| |
| * [[امام رضا]]
| |
| * [[امام جواد]]
| |
| * [[امام هادى]]
| |
| * [[امام حسن عسکری]]
| |
| * [[امام مهدى]]
| |
| {{پایان}}
| |
| {{پایان}}
| |
| | |
| =='''[[:رده:آثار وابسته به اهل بیت|منبعشناسی جامع اهل بیت]]'''==
| |
| * [[:رده:کتابشناسی کتابهای اهل بیت|کتابشناسی اهل بیت]]؛
| |
| * [[:رده:مقالهشناسی مقالههای اهل بیت|مقالهشناسی اهل بیت]]؛
| |
| * [[:رده:پایاننامهشناسی پایاننامههای اهل بیت|پایاننامهشناسی اهل بیت]].
| |
| | |
| ==پانویس==
| |
| {{پانویس2}}
| |
| | |
| | |
| [[رده:مدخلهای قرآنی دانشنامه]]
| |
| [[رده:اهل بیت]]
| |