مخالفان علی: تفاوت میان نسخه‌ها

۳ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۵ اوت ۲۰۱۸
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۳: خط ۳۳:




==خوارج==
==[[خوارج]]==
'''پیدایش خوارج:''' خوارج در لغت به معنای شورشیان است. پیدایش این گروه به جنگ صفين باز می‌گردد. در آخرین روزی که سپاه [[امام علی]] {{ع}} در آستانه پیروزی بود سپاه معاویه قرآن‌ها را بر سر نیزه کردند تا یاران علی {{ع}} دچار تردید شوند. علی {{ع}} با تیزهوشی دستور به ادامه جنگ داد و فرمود: حقیقت قرآن منم و این کاغذها ظاهر قرآن است. کاغذ قرآن در برابر حقیقت آن احترامی ندارد.
'''پیدایش خوارج:''' خوارج در لغت به معنای شورشیان است. پیدایش این گروه به جنگ صفين باز می‌گردد. در آخرین روزی که سپاه [[امام علی]] {{ع}} در آستانه پیروزی بود سپاه معاویه قرآن‌ها را بر سر نیزه کردند تا یاران علی {{ع}} دچار تردید شوند. علی {{ع}} با تیزهوشی دستور به ادامه جنگ داد و فرمود: حقیقت قرآن منم و این کاغذها ظاهر قرآن است. کاغذ قرآن در برابر حقیقت آن احترامی ندارد.
اصحاب خاص [[امام علی]] {{ع}} به رهبری مالک اشتر به جنگ ادامه دادند، ولی برخی افراد ظاهربین نادان و مقدس‌نمای فاقد تشخیص، امام را به ترک جنگ مجبور کردند. تلاش علی {{ع}} برای روشن کردن این افراد بی‌فایده بود و حضرت به ناچار حکمیت را پذیرفت. عمروعاص از سوی معاویه حکم شد و [[امام علی]] {{ع}} نیز عبدالله بن عباس را معرفی کرد؛ اما این جاهلان به بهانۀ خویشاوندی او با علی {{ع}}، با این پیشنهاد مخالفت کردند. امام علی {{ع}} مالک اشتر را معرفی کرد که با او نیز مخالفت کردند. سرانجام ابوموسی اشعری را که فردی احمق و با گرایش‌هایی ضد [[امام علی|علی]] {{ع}} بود، معرفی کردند. او نیز با ساده‌لوحی از عمروعاص فریب خورد و معاویه برای خلافت تعیین شد. پس از این رسوایی، مقدس‌نمایان، امام را مقصر دانستند و مدعی شدند حکمیت انسان کفر است و حکم تنها از آن خداوند است. آنها [[امام علی]] {{ع}} را کافر دانسته و او را به توبه و استغفار امر کردند، اما علی {{ع}} این کار را نپذیرفت و ایشان حکم ارتداد علی {{ع}} را صادر کردند. این عده در آینده‌ای نه چندان دور باغی و شورشی شدند و به خوارج لقب یافتند. حزب سیاسی ایشان کم‌کم تبدیل به یک جریان فاسد عقیدتی با اصول عقایدی خشک و شکننده شد.<ref>[[مرتضی مطهری|مطهری مرتضی]]، [[جاذبه و دافعه علی (کتاب)|جاذبه و دافعه علی]]، مجموعه آثار، ج ۱۶، ص ۲۹۴؛ ج ۲۱، ص ۸۸.</ref>
اصحاب خاص [[امام علی]] {{ع}} به رهبری مالک اشتر به جنگ ادامه دادند، ولی برخی افراد ظاهربین نادان و مقدس‌نمای فاقد تشخیص، امام را به ترک جنگ مجبور کردند. تلاش علی {{ع}} برای روشن کردن این افراد بی‌فایده بود و حضرت به ناچار حکمیت را پذیرفت. عمروعاص از سوی معاویه حکم شد و [[امام علی]] {{ع}} نیز عبدالله بن عباس را معرفی کرد؛ اما این جاهلان به بهانۀ خویشاوندی او با علی {{ع}}، با این پیشنهاد مخالفت کردند. امام علی {{ع}} مالک اشتر را معرفی کرد که با او نیز مخالفت کردند. سرانجام ابوموسی اشعری را که فردی احمق و با گرایش‌هایی ضد [[امام علی|علی]] {{ع}} بود، معرفی کردند. او نیز با ساده‌لوحی از عمروعاص فریب خورد و معاویه برای خلافت تعیین شد. پس از این رسوایی، مقدس‌نمایان، امام را مقصر دانستند و مدعی شدند حکمیت انسان کفر است و حکم تنها از آن خداوند است. آنها [[امام علی]] {{ع}} را کافر دانسته و او را به توبه و استغفار امر کردند، اما علی {{ع}} این کار را نپذیرفت و ایشان حکم ارتداد علی {{ع}} را صادر کردند. این عده در آینده‌ای نه چندان دور باغی و شورشی شدند و به خوارج لقب یافتند. حزب سیاسی ایشان کم‌کم تبدیل به یک جریان فاسد عقیدتی با اصول عقایدی خشک و شکننده شد.<ref>[[مرتضی مطهری|مطهری مرتضی]]، [[جاذبه و دافعه علی (کتاب)|جاذبه و دافعه علی]]، مجموعه آثار، ج ۱۶، ص ۲۹۴؛ ج ۲۱، ص ۸۸.</ref>
خط ۶۲: خط ۶۲:
درسی که می‌توانیم از خوارج برای این دوران بگیریم لزوم هماهنگی میان تقدس و بینش افراد است. تاریخ اسلام گواه این مطلب است که با افزایش مقدس‌های فاقد بینش و بصیرت، خطر عوام‌فریبی از سوی دشمنان بیشتر شده است. منفعت‌پرستان با زیرکی از تقوای بدون بصیرت برخی متدينان سوء استفاده کرده و حوادثی همچون بر نیزه کردن قرآن بارها رخ داده است.
درسی که می‌توانیم از خوارج برای این دوران بگیریم لزوم هماهنگی میان تقدس و بینش افراد است. تاریخ اسلام گواه این مطلب است که با افزایش مقدس‌های فاقد بینش و بصیرت، خطر عوام‌فریبی از سوی دشمنان بیشتر شده است. منفعت‌پرستان با زیرکی از تقوای بدون بصیرت برخی متدينان سوء استفاده کرده و حوادثی همچون بر نیزه کردن قرآن بارها رخ داده است.
نکته دیگر اینکه بسنده کردن به کلیات بی‌نتیجه است. بدون تعیین طرز صحیح استنباط و برداشت از قرآن دعوت به پیروی از قرآن مفید نیست. خوارج گرچه دعوت به قرآن می‌کردند، ولی چون با شیوه صحیح استفاده از این منبع نورانی آشنا نبودند بیشتر گمراه می‌شدند. قرآن وجوه متعددی دارد که باعث گمراهی بیشتر افراد فاسد می‌شود. مثلاً در قرآن از حقانیت علی {{ع}} یا معاویه در جنگ صفین سخنی به میان نیامده است، بلکه تنها توصیه به هوشیاری در تشخیص فرقه ظالم شده است. [[امام علی|علی]] {{ع}} می‌فرماید: عدم تطبیق کلیات به مصادیق جزئی بی‌فایده است. باید در هر زمان مصداق ظلم و عدل را به درستی تشخیص داد.<ref>یادداشت‌ها، ج ۳، ص ۳۷۴.</ref><ref>[[عبدالله محمدی|محمدی، عبدالله]]، [[امیر مؤمنان علی (کتاب)|امیر مؤمنان علی؛ چلچراغ حکمت]] صفحه ۹۳ تا۱۰۶.</ref>
نکته دیگر اینکه بسنده کردن به کلیات بی‌نتیجه است. بدون تعیین طرز صحیح استنباط و برداشت از قرآن دعوت به پیروی از قرآن مفید نیست. خوارج گرچه دعوت به قرآن می‌کردند، ولی چون با شیوه صحیح استفاده از این منبع نورانی آشنا نبودند بیشتر گمراه می‌شدند. قرآن وجوه متعددی دارد که باعث گمراهی بیشتر افراد فاسد می‌شود. مثلاً در قرآن از حقانیت علی {{ع}} یا معاویه در جنگ صفین سخنی به میان نیامده است، بلکه تنها توصیه به هوشیاری در تشخیص فرقه ظالم شده است. [[امام علی|علی]] {{ع}} می‌فرماید: عدم تطبیق کلیات به مصادیق جزئی بی‌فایده است. باید در هر زمان مصداق ظلم و عدل را به درستی تشخیص داد.<ref>یادداشت‌ها، ج ۳، ص ۳۷۴.</ref><ref>[[عبدالله محمدی|محمدی، عبدالله]]، [[امیر مؤمنان علی (کتاب)|امیر مؤمنان علی؛ چلچراغ حکمت]] صفحه ۹۳ تا۱۰۶.</ref>


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
۲۱۸٬۲۲۷

ویرایش