بحث:رقیه دختر پیامبر خاتم: تفاوت میان نسخه‌ها

جز (جایگزینی متن - 'حبیب محمدزاده|محمدزاده،حبیب' به 'حبیب محمدزاده|محمدزاده، حبیب')
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۱۴: خط ۱۴:
==[[وفات]] رقیه==
==[[وفات]] رقیه==
*[[وفات]] او در [[رمضان]] [[سال دوم هجری]] صورت گرفت<ref>شیخ حسین دیار بکری، تاریخ الخمیس فی أحوال انفس النفیس، ج۱، ص۴۰۶، شمس‌الدین محمد ذهبی، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الأعلام، ج۲، ص۱۲۴؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۳، ص۱۵۱.</ref> و در روزی که [[زید بن حارثه]] به [[مدینه]] وارد شد تا خبر [[پیروزی]] [[مسلمانان]] را در [[جنگ بدر]] به اطلاع [[مردم]] برساند<ref>ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۳، ص۱۷۸؛ ابوبکر بیهقی، دلائل النبوة و معرفة احوال صاحب الشریعه، ج۷، ص۲۸۳؛ ابوالربیع حمیری کلاعی، الإکتفاء بما تضمنه من مغازی رسول الله{{صل}} و الثلاثة الخلفاء، ج۱، ص۳۴۴.</ref>. [[پیامبر اکرم]]{{صل}} در [[مرگ]] او فرمود: "ملحق شو به سَلفمان، [[عثمان بن مظعون]]"<ref>وی مرد عابدی بود و روزها روزه می‌گرفت و شب‌ها به عبادت طی می‌کرد. او اولین مهاجری بود که در مدینه از دنیا رفت و در بقیع مدفون شد. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۳۰.</ref><ref>[[حبیب محمدزاده|محمدزاده، حبیب]]، [[رقیه و ام‌کلثوم (مقاله)|رقیه و ام‌کلثوم]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۳۸۷-۳۸۸.</ref>.
*[[وفات]] او در [[رمضان]] [[سال دوم هجری]] صورت گرفت<ref>شیخ حسین دیار بکری، تاریخ الخمیس فی أحوال انفس النفیس، ج۱، ص۴۰۶، شمس‌الدین محمد ذهبی، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الأعلام، ج۲، ص۱۲۴؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۳، ص۱۵۱.</ref> و در روزی که [[زید بن حارثه]] به [[مدینه]] وارد شد تا خبر [[پیروزی]] [[مسلمانان]] را در [[جنگ بدر]] به اطلاع [[مردم]] برساند<ref>ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۳، ص۱۷۸؛ ابوبکر بیهقی، دلائل النبوة و معرفة احوال صاحب الشریعه، ج۷، ص۲۸۳؛ ابوالربیع حمیری کلاعی، الإکتفاء بما تضمنه من مغازی رسول الله{{صل}} و الثلاثة الخلفاء، ج۱، ص۳۴۴.</ref>. [[پیامبر اکرم]]{{صل}} در [[مرگ]] او فرمود: "ملحق شو به سَلفمان، [[عثمان بن مظعون]]"<ref>وی مرد عابدی بود و روزها روزه می‌گرفت و شب‌ها به عبادت طی می‌کرد. او اولین مهاجری بود که در مدینه از دنیا رفت و در بقیع مدفون شد. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۳۰.</ref><ref>[[حبیب محمدزاده|محمدزاده، حبیب]]، [[رقیه و ام‌کلثوم (مقاله)|رقیه و ام‌کلثوم]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۳۸۷-۳۸۸.</ref>.
== [[مظلومیت پیامبر]] {{صل}} در [[شکنجه]] دخترش [[رقیه]] توسط عثمان ==
ماجرای [[ازدواج]] [[رقیه دختر رسول خدا]] با عثمان این‌گونه نگاشته شده که: [[ابوبصیر]] از [[امام صادق]] {{ع}} [[روایت]] کرده که ایشان فرمود: سبب ازدواج رقیه با عثمان این بود که پیامبر در میان [[اصحاب]] ندا داد هر کس جیش العسره یعنی [[غزوه تبوک]] را برای [[حمله]] آماده کند و [[چاه]] رومه را حفر کند و از [[مال]] خود برای این دو مورد [[خرج]] نماید، خانه‌ای در [[بهشت]] برای او فراهم می‌شود و من برایش نزد [[خدا]] خانه‌ای را در بهشت ضمانت می‌کنم. عثمان عرض کرد: من از مال خود برای آن دو خرج می‌کنم، آیا شما برای من خانه‌ای در بهشت ضمانت می‌کنی؟ [[رسول خدا]] فرمود: خرج کن من برای تو نزد خدا ضامن خانه‌ای در بهشت هستم. عثمان برای [[سپاه]] و حفر چاه خرج کرد و خانه‌ای به ضمانت رسول خدا برای او لحاظ شد. سپس در [[دل]] عثمان افتاد تا از [[رقیه دختر پیامبر]] [[خواستگاری]] کند، او رقیه را از پیامبر خواستگاری کرد.
پیامبر به او فرمود: رقیه می‌گوید [[زن]] تو نمی‌شوم مگر آنکه خانه‌ای را که من برای تو نزد خدا در بهشت ضمانت کرده‌ام برای مهریه به او بسپاری و این‌گونه من از عهده خانه‌ای که در بهشت برای تو ضمانت کردم بیرون می‌آیم. عثمان عرض کرد: چنین کن ای رسول خدا! پس [[حضرت]]، رقیه را به همسری او در آورد و در آن هنگام [[گواهی]] داد که ذمه‌اش از عهده [[خانه]] عثمان خارج شده و خانه تضمینی در بهشت تنها برای رقیه است و بر رسول خدا هیچ تعهدی برای بازگشت خانه عثمان نیست، چه اینکه رقیه زنده بماند و چه در گذرد، سپس رقیه در گذشت<ref>البرهان، ج۹، ص۴۹۸.</ref>.
باند [[اموی]] شرورترین قبیله‌ای بودند که از عصر [[رسالت پیامبر]] {{صل}} تا بعد از وفاتش و قبضه کردن [[خلافت]] و تبدیل آن به [[سلطنت]]، از هیچ [[جسارت]] و اهانتی به پیامبر {{صل}} و به [[اهل]] بیتش فروگذار نکردند. عثمان که [[تاریخ]] سیاه [[خلافت]] غاصبانه‌اش را در جای خود ورق زده‌ایم، در عصر [[حیات پیامبر اکرم]] {{صل}} با تهمتی واهی [[رقیه]] بنت الرسول را زیر [[شکنجه]] و ضربات کتک گرفت و سرانجام به [[شهادت]] رسید. [[دفاع]] عثمان از عموی خود که از [[مشرکین]] معروف بود و [[پیامبر]] {{صل}} خونش را [[مباح]] کرده بود، نشان می‌دهد در عین اینکه عثمان به ظاهر [[مسلمان]] شده بود؛ ولی این دفاع، ریشه در عمق [[جاهلیت]] از یک طرف و [[نفاق]] او از طرف دیگر دارد.
[[مغیره بن ابی العاص]] عموی عثمان که در جاهلیت به [[پیامبر اکرم]] {{صل}} جسارت‌ها کرده بود و پیامبر {{صل}} [[خون]] او را مباح کرده و کسی جرئت نداشت به او [[پناه]] دهد. عثمان در [[منزل]] به او پناه داد. [[وحی]] نازل شد که مغیره [[دشمن خدا]] و پیامبر {{صل}}، در [[خانه]] عثمان مخفی است. پیامبر {{صل}} به علی {{ع}} دستور [[قتل]] مغیره را در خانه عثمان صادر کرد. عثمان از آمدن علی {{ع}} خبردار شد، فوراً عموی خود را حضور پیامبر {{صل}} آورد و سه [[روز]] مهلت خواست تا از [[مدینه]] خارج شود. وقتی عثمان از منزل پیامبر {{صل}} بیرون رفت پیامبر {{صل}} دست به [[آسمان]] بلند کرد و گفت: {{عربی|اللهم العن مغیره...}}. خدایا [[لعنت]] کن مغیره و آن کس که به او آب و نان دهد و او را پناه دهد و به او عطا کند و کار او را درست کند. (آیا عثمان که آب و [[غذا]] و پناه و عطا به او داد مشمول [[لعن]] پیامبر {{صل}} نیست؟) روز چهارم مغیره از مدینه خارج شد.
وحی آمد که مغیره به طرف [[مکه]] فرار می‌کند. پیامبر {{صل}}، علی {{ع}} و [[عمار]] را فرستاد در کنار [[شهر]] او را کشتند و عثمان که همسرش [[رقیه دختر پیامبر]] {{صل}} بود به [[تهمت]] اینکه رقیه به [[حضرت]] جریان مغیره را اطلاع داده به [[تلافی]] خون عموی خود رقیه را شکنجه داد. رقیه از این پیش آمد به پدرش [[رسول خدا]] [[شکایت]] کرد، [[حضرت]] با [[اخلاق]] [[کریم]] خود فرمود: [[قبیح]] است [[زن]] با [[دیانت]] هر [[روز]] از شوهرش [[شکایت]] کند، عثمان چهار مرتبه به [[رقیه]] صدمه زد، سرانجام [[پیامبر]] {{صل}} به علی {{ع}} فرمود: شمشیرت را بردار و رقیه را از [[خانه]] عثمان [[نجات]] ده. اگر عثمان [[امتناع]] کرد، گردن او را بزن! علی {{ع}} آمد و رقیه را به [[خانه پیامبر]] {{صل}} آورد. رقیه جای [[شکنجه]] عثمان را در بدنش به پیامبر {{صل}} نشان داد، [[چشم]] [[رسول خدا]] به جراحت‌های [[بدن]] دخترش که افتاد فرمود: [[خدا]] عثمان را بکشد که تو را کشته است. روز چهارم در اثر شدت ضربات عثمان، رقیه از [[دنیا]] رفت و در [[بقیع]] به [[خاک]] سپرده شد<ref>منتخب التواریخ، ص۲۴.</ref>.<ref>[[علی راجی|راجی، علی]]، [[مظلومیت پیامبر (کتاب)|مظلومیت پیامبر]] ص ۹۰.</ref>.
==پانویس==
==پانویس==
{{یادآوری پانویس}}
{{یادآوری پانویس}}
{{پانویس2}}
{{پانویس2}}
۱۱۳٬۲۵۵

ویرایش