امامت از دیدگاه اسماعیلیه: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'وصف' به 'وصف'
جز (جایگزینی متن - 'وصف' به 'وصف')
خط ۱۱: خط ۱۱:
برای بررسی زوایای [[اندیشه]] [[اسماعیلیان]]، نخست باید به [[دین‌شناسی]] خاص آنان پرداخت؛ آنگاه است که [[جایگاه امامت]] در این [[تفکر]] رخ می‌‌نماید. ناگفته نماند که این دین‌شناسی، برآمده از عناصر [[دینی]] و [[فلسفی]] متنوع و مختلفی است که [[شناخت کامل]] آن خالی از [[دشواری]] نیست. آنچه به این پیچیدگی شدت می‌‌بخشد، این است که مقوله‌هایی همچون [[پیامبرشناسی]]، [[ولایت]] و [[امام‌شناسی]]، [[معرفت‌شناسی]] و [[جهان‌شناسی]]، در این دستگاه دینی ـ فلسفی آنچنان درهم‌تنیده شده که از یک سو بازشناسی حوزه‌های یاد شده را از یکدیگر ناممکن ساخته و از سوی دیگر [[شناخت]] هر حوزه را به [[درک]] دیگر حوزه‌ها منوط و وابسته کرده است<ref>[http://lib.eshia.ir/23022/10/3910 [[عظیم نانجی| نانجی، عظیم]]، دانشنامه بزرگ اسلامی، ج ۱۰، ص ۳۹۱۰.]؛ [[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۱ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی]]، ص ۲۷۶.</ref>.
برای بررسی زوایای [[اندیشه]] [[اسماعیلیان]]، نخست باید به [[دین‌شناسی]] خاص آنان پرداخت؛ آنگاه است که [[جایگاه امامت]] در این [[تفکر]] رخ می‌‌نماید. ناگفته نماند که این دین‌شناسی، برآمده از عناصر [[دینی]] و [[فلسفی]] متنوع و مختلفی است که [[شناخت کامل]] آن خالی از [[دشواری]] نیست. آنچه به این پیچیدگی شدت می‌‌بخشد، این است که مقوله‌هایی همچون [[پیامبرشناسی]]، [[ولایت]] و [[امام‌شناسی]]، [[معرفت‌شناسی]] و [[جهان‌شناسی]]، در این دستگاه دینی ـ فلسفی آنچنان درهم‌تنیده شده که از یک سو بازشناسی حوزه‌های یاد شده را از یکدیگر ناممکن ساخته و از سوی دیگر [[شناخت]] هر حوزه را به [[درک]] دیگر حوزه‌ها منوط و وابسته کرده است<ref>[http://lib.eshia.ir/23022/10/3910 [[عظیم نانجی| نانجی، عظیم]]، دانشنامه بزرگ اسلامی، ج ۱۰، ص ۳۹۱۰.]؛ [[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۱ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی]]، ص ۲۷۶.</ref>.


رابطه [[امامت]] با مسأله [[مبدأ و معاد]]: براساس [[اندیشه]] [[اسماعیلی]]، در ازل جریان پیدایش از مبدِع "[[غیب]] الغیوب" که هیچ [[وصف]] و نشانی ندارد، آغاز می‌‌شود؛ آنچه از غیب الغیوب [[تشخص]] پیدا کرده و از ورای پرده غیب به صورت شخص ظاهر شده، [[عقل اول]] "[[عقل کل]]" است. بعد از عقل اول، نفس کل منبعث می‌‌شود. پس از اینها عقل سوم (= [[آدم روحانی]]) منبعث می‌‌شود که به سبب تخلفش ۷ مرتبه [[نزول]] می‌‌کند و تا مرتبه عقل دهم فرو می‌‌آید. این [[تخلف]] موجب فاجعه ای در [[آسمان]] می‌‌شود و در آن [[ساحت]] [[نورانی]]، عالمی از "کثافت " وارد می‌‌سازد. این ۷ مرتبه، مراتب تخلف [[انسان]] است. از سوی دیگر، جریان مبدأ با جریان [[معاد]] تؤم است و گویی این دو، مؤلفه‌های یک فرایند هستند. معاد یک نوع بازگشت و [[توبه]] است، یعنی بعد از تخلفی که صورت گرفته و آدم آسمانی به مرتبه عقل دهم تنزل پیدا کرده است، دوباره می‌‌خواهد به مرتبه عقل سوم یا به اصل خود باز گردد. هر یک از عقولی که در عالم [[ابداع]] هستند، خودشان عالمی از صور نورانی را شامل می‌‌شوند. عقل سوم به آن صورت‌های نورانی که در مرتبه او بودند، ندای [[توحید]] در داد، اما آنان استنکاف ورزیدند و همین امر باطنشان را دچار [[ظلمت]] کرد. آدم آسمانی دریافت که اینها هرگز از این ظلمت [[رهایی]] نخواهند یافت؛ از این رو، [[همت]] خود را مصروف این امر ساخت که به عنوان [[مدبر]] [[عالم طبیعت]]، سایر صور را [[نجات]] بخشد. آدم کلی به عنوان [[نماینده]] عقل دهم بر روی [[زمین]] و آغاز [[بشریت]] است. آدم کلی [[معصوم]] و دوره او دوره [[کشف]] بود<ref>اکنون دوره ستر، یعنی دوره ای است که باطن در پشت پرده ظاهر پنهان است </ref>. در دوره [[کشف]] [[بواطن]] مشهود و [[بشریت]] در [[سعادت]] بود؛ زیرا حقایق را مستقیماً دریافت می‌‌کرد. زمانی که [[آدم]] کلی [[جانشین]] خود را معین کرد، خود به عالم [[ابداع]] رفت و جایگزین [[عقل]] دهم شد و عقل دهم صعود پیدا کرد و به مرحله عقل سوم رفت. در این جریان بازگشت (= [[معاد]])، عقل سوم باز می‌‌گردد و به جای اصلیش، یعنی مرتبه عقل دوم می‌‌رود. دوره ستر با [[حضرت آدم]] شروع شده است<ref>نک: حسین بن علی، «رساله المبدأ و المعاد»، سه رساله اسماعیلی، به کوشش هانری کربن، ص۱۰۱-۱۱۰؛ مسائل مجموعه»، اربعه کتب اسماعیلیه، به کوشش اشتروتمان، ص۶؛ کربن، هانری، تاریخ فلسفه اسلامی، ترجمه جواد طباطبایی، ص۱۲۷ -۱۱۸.</ref>.
رابطه [[امامت]] با مسأله [[مبدأ و معاد]]: براساس [[اندیشه]] [[اسماعیلی]]، در ازل جریان پیدایش از مبدِع "[[غیب]] الغیوب" که هیچ وصف و نشانی ندارد، آغاز می‌‌شود؛ آنچه از غیب الغیوب [[تشخص]] پیدا کرده و از ورای پرده غیب به صورت شخص ظاهر شده، [[عقل اول]] "[[عقل کل]]" است. بعد از عقل اول، نفس کل منبعث می‌‌شود. پس از اینها عقل سوم (= [[آدم روحانی]]) منبعث می‌‌شود که به سبب تخلفش ۷ مرتبه [[نزول]] می‌‌کند و تا مرتبه عقل دهم فرو می‌‌آید. این [[تخلف]] موجب فاجعه ای در [[آسمان]] می‌‌شود و در آن [[ساحت]] [[نورانی]]، عالمی از "کثافت " وارد می‌‌سازد. این ۷ مرتبه، مراتب تخلف [[انسان]] است. از سوی دیگر، جریان مبدأ با جریان [[معاد]] تؤم است و گویی این دو، مؤلفه‌های یک فرایند هستند. معاد یک نوع بازگشت و [[توبه]] است، یعنی بعد از تخلفی که صورت گرفته و آدم آسمانی به مرتبه عقل دهم تنزل پیدا کرده است، دوباره می‌‌خواهد به مرتبه عقل سوم یا به اصل خود باز گردد. هر یک از عقولی که در عالم [[ابداع]] هستند، خودشان عالمی از صور نورانی را شامل می‌‌شوند. عقل سوم به آن صورت‌های نورانی که در مرتبه او بودند، ندای [[توحید]] در داد، اما آنان استنکاف ورزیدند و همین امر باطنشان را دچار [[ظلمت]] کرد. آدم آسمانی دریافت که اینها هرگز از این ظلمت [[رهایی]] نخواهند یافت؛ از این رو، [[همت]] خود را مصروف این امر ساخت که به عنوان [[مدبر]] [[عالم طبیعت]]، سایر صور را [[نجات]] بخشد. آدم کلی به عنوان [[نماینده]] عقل دهم بر روی [[زمین]] و آغاز [[بشریت]] است. آدم کلی [[معصوم]] و دوره او دوره [[کشف]] بود<ref>اکنون دوره ستر، یعنی دوره ای است که باطن در پشت پرده ظاهر پنهان است </ref>. در دوره [[کشف]] [[بواطن]] مشهود و [[بشریت]] در [[سعادت]] بود؛ زیرا حقایق را مستقیماً دریافت می‌‌کرد. زمانی که [[آدم]] کلی [[جانشین]] خود را معین کرد، خود به عالم [[ابداع]] رفت و جایگزین [[عقل]] دهم شد و عقل دهم صعود پیدا کرد و به مرحله عقل سوم رفت. در این جریان بازگشت (= [[معاد]])، عقل سوم باز می‌‌گردد و به جای اصلیش، یعنی مرتبه عقل دوم می‌‌رود. دوره ستر با [[حضرت آدم]] شروع شده است<ref>نک: حسین بن علی، «رساله المبدأ و المعاد»، سه رساله اسماعیلی، به کوشش هانری کربن، ص۱۰۱-۱۱۰؛ مسائل مجموعه»، اربعه کتب اسماعیلیه، به کوشش اشتروتمان، ص۶؛ کربن، هانری، تاریخ فلسفه اسلامی، ترجمه جواد طباطبایی، ص۱۲۷ -۱۱۸.</ref>.


مراتب [[دعوت]] در [[اندیشه]] [[اسماعیلیه]] با همین ۱۰ مرتبه عقل قابل [[تطبیق]] است: اول "[[ناطق]]" (= [[پیامبر]]) است که واضع [[شریعت]] است؛ دوم "[[وصی]]" است که "اساس "[[امامت]] و نخستین [[امام]] هر دوره و [[امانت]] دار سر [[تأویل]] است؛ سوم امام است که جانشین اساس است و [[اعتدال]] ظاهر و [[باطن]] را [[حفظ]] می‌‌کند. [[تاریخ]] [[مقدس]] بشریت ۷ دوره دارد که در ۶ دوره نخستین، ۶ [[پیامبر اولوالعزم]] و ۶ وصی و ۷ امام وجود دارد. دوره ستر کنونی یا دوره هفتم زمانی به پایان می‌‌رسد که [[محمد بن اسماعیل]] "[[هفتمین امام]] هفتمین دوره" [[ظهور]] می‌‌کند، در آنجا [[مقام]] ناطق و وصی یکی است؛ البته [[محمد بن اسماعیل]] شریعت جدیدی نمی‌آورد، بلکه دوره او دوره کشف است و [[باطن شریعت]] آشکار می‌‌شود و ظاهر از میان می‌‌رود<ref>کربن، هانری، تاریخ فلسفه اسلامی، ترجمه جواد طباطبایی، ص۱۳۲ -۱۳۱؛ غالب، مصطفی، مقدمه بر اثبات الامامه احمد بن ابراهیم نیشابوری، ص۱۸.</ref>.
مراتب [[دعوت]] در [[اندیشه]] [[اسماعیلیه]] با همین ۱۰ مرتبه عقل قابل [[تطبیق]] است: اول "[[ناطق]]" (= [[پیامبر]]) است که واضع [[شریعت]] است؛ دوم "[[وصی]]" است که "اساس "[[امامت]] و نخستین [[امام]] هر دوره و [[امانت]] دار سر [[تأویل]] است؛ سوم امام است که جانشین اساس است و [[اعتدال]] ظاهر و [[باطن]] را [[حفظ]] می‌‌کند. [[تاریخ]] [[مقدس]] بشریت ۷ دوره دارد که در ۶ دوره نخستین، ۶ [[پیامبر اولوالعزم]] و ۶ وصی و ۷ امام وجود دارد. دوره ستر کنونی یا دوره هفتم زمانی به پایان می‌‌رسد که [[محمد بن اسماعیل]] "[[هفتمین امام]] هفتمین دوره" [[ظهور]] می‌‌کند، در آنجا [[مقام]] ناطق و وصی یکی است؛ البته [[محمد بن اسماعیل]] شریعت جدیدی نمی‌آورد، بلکه دوره او دوره کشف است و [[باطن شریعت]] آشکار می‌‌شود و ظاهر از میان می‌‌رود<ref>کربن، هانری، تاریخ فلسفه اسلامی، ترجمه جواد طباطبایی، ص۱۳۲ -۱۳۱؛ غالب، مصطفی، مقدمه بر اثبات الامامه احمد بن ابراهیم نیشابوری، ص۱۸.</ref>.
۲۱۸٬۱۹۶

ویرایش