ازلی بودن خدا در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - 'رده:مدخل‌' به 'رده:مدخل')
جز (جایگزینی متن - 'وصف' به 'وصف')
 
(۱۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{خرد}}
{{نبوت}}
{{نبوت}}
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
{{مدخل مرتبط
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث '''[[ازلی بودن خدا]]''' است. "'''[[ازلی بودن خدا]]'''" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
| موضوع مرتبط = ازلی بودن خدا
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| عنوان مدخل  = [[ازلی بودن خدا]]
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[ازلی بودن خدا در قرآن]] | [[ازلی بودن خدا در حدیث]] | [[ازلی بودن خدا در نهج البلاغه]] | [[ازلی بودن خدا در معارف دعا و زیارات]] | [[ازلی بودن خدا در کلام اسلامی]] | [[ازلی بودن خدا در اخلاق اسلامی]] | [[ازلی بودن خدا در عرفان اسلامی]]</div>
| مداخل مرتبط = [[ازلی بودن خدا در قرآن]] - [[ازلی بودن خدا در حدیث]] - [[ازلی بودن خدا در نهج البلاغه]] - [[ازلی بودن خدا در معارف دعا و زیارات]] - [[ازلی بودن خدا در کلام اسلامی]] - [[ازلی بودن خدا در اخلاق اسلامی]] - [[ازلی بودن خدا در عرفان اسلامی]]
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| پرسش مرتبط  = ازلی بودن خدا (پرسش)
: <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[ازلی بودن خدا (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
}}
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">


==مقدمه==
== مقدمه ==
*"ازلی بودن [[خدا]]" بدان معنا نیست که ذات باری یک وجود ازلی است که در امتدادی غیرمتناهی وجود دارد؛ زیرا آنجا اساساً امتدادی در کار نیست و زمانی وجود نداشته است. بر همین اساس، درباره [[خدا]] به "سرمد" تعبیر می‌‌کنند. در [[نهج‌البلاغه]] آمده است:"[[خداوند]] وجودش بر زمان تقدم دارد" <ref>{{متن حدیث|سَبَقَ الْأَوْقَاتَ كَوْنُهُ وَ الْعَدَمَ وُجُودُهُ}}؛ مطهری، شرح مبسوط منظومه، ج۴، ص۱۵۳ - ۱۵۲.</ref><ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۲۷.</ref>.
*"ازلی بودن [[خدا]]" بدان معنا نیست که ذات باری یک وجود ازلی است که در امتدادی غیرمتناهی وجود دارد؛ زیرا آنجا اساساً امتدادی در کار نیست و زمانی وجود نداشته است. بر همین اساس، درباره [[خدا]] به "سرمد" تعبیر می‌‌کنند. در [[نهج‌البلاغه]] آمده است:"[[خداوند]] وجودش بر زمان تقدم دارد" <ref>{{متن حدیث|سَبَقَ الْأَوْقَاتَ كَوْنُهُ وَ الْعَدَمَ وُجُودُهُ}}؛ مطهری، شرح مبسوط منظومه، ج۴، ص۱۵۳ - ۱۵۲.</ref><ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۲۷.</ref>.
*به بیان دیگر: معدوم بودن در برهه‌ای از زمان، نشانه [[نیازمندی]] و ممکن‌الوجود بودن آن است و چون واجب‌الوجود خود به خود وجود دارد و به هیچ موجودی [[نیازمند]] نیست، همیشه خواهد بود. از این‌رو، دو صفت برای واجب‌الوجود اثبات می‌‌شود: ازلی بودن، یعنی نداشتن سابقه در گذشته و دیگری ابدی بودن، یعنی معدوم نشدن در [[آینده]]. مجموع این دو صفت را "سرمدی" گویند<ref>مصباح یزدی، آموزش عقاید، ص۸۵.</ref>.
* به بیان دیگر: معدوم بودن در برهه‌ای از زمان، نشانه [[نیازمندی]] و ممکن‌الوجود بودن آن است و چون واجب‌الوجود خود به خود وجود دارد و به هیچ موجودی [[نیازمند]] نیست، همیشه خواهد بود. از این‌رو، دو صفت برای واجب‌الوجود اثبات می‌‌شود: ازلی بودن، یعنی نداشتن سابقه در گذشته و دیگری ابدی بودن، یعنی معدوم نشدن در [[آینده]]. مجموع این دو صفت را "سرمدی" گویند<ref>مصباح یزدی، آموزش عقاید، ص۸۵.</ref>.
*به سخن دیگر: ازلی و ابدی بودن، دو صفت متضایف هستند که یکی روی در نفی عدم سابق دارد و دیگری سر در نفی عدم لاحق؛ و آنچه جامع هر دو [[وصف]] [[الهی]] است، صفت "سرمد" است.
* به سخن دیگر: ازلی و ابدی بودن، دو صفت متضایف هستند که یکی روی در نفی عدم سابق دارد و دیگری سر در نفی عدم لاحق؛ و آنچه جامع هر دو وصف [[الهی]] است، صفت "سرمد" است.
*بر اساس یک تعبیر دقیق‌تر، می‌توان گفت: سرمدیت واجب‌الوجود، نفی کننده سه عدم و مثبِت سه وجود زمانی است. در بعد ایجایی: او "بود"، "هست" و "خواهد بود"؛ و در بعد سلبی: "عدم بر او در گذشته راه نداشته"، "ندارد" و "نخواهد داشت"<ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۲۸.</ref>.
* بر اساس یک تعبیر دقیق‌تر، می‌توان گفت: سرمدیت واجب‌الوجود، نفی کننده سه عدم و مثبِت سه وجود زمانی است. در بعد ایجایی: او "بود"، "هست" و "خواهد بود"؛ و در بعد سلبی: "عدم بر او در گذشته راه نداشته"، "ندارد" و "نخواهد داشت"<ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۲۸.</ref>.


==منابع==
== منابع ==
{{منابع}}
* [[پرونده:10119661.jpg|22px]] [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|'''فرهنگ اصطلاحات علم کلام''']]
* [[پرونده:10119661.jpg|22px]] [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|'''فرهنگ اصطلاحات علم کلام''']]
{{پایان منابع}}


==جستارهای وابسته==
== پانویس ==
{{پانویس}}


==پانویس==
{{یادآوری پانویس}}
{{پانویس2}}
[[رده:مدخل]]
[[رده:ازلی بودن خدا]]
[[رده:ازلی بودن خدا]]
[[رده:مفاهیم در کلام اسلامی]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۹ سپتامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۹:۴۹

مقدمه

  • "ازلی بودن خدا" بدان معنا نیست که ذات باری یک وجود ازلی است که در امتدادی غیرمتناهی وجود دارد؛ زیرا آنجا اساساً امتدادی در کار نیست و زمانی وجود نداشته است. بر همین اساس، درباره خدا به "سرمد" تعبیر می‌‌کنند. در نهج‌البلاغه آمده است:"خداوند وجودش بر زمان تقدم دارد" [۱][۲].
  • به بیان دیگر: معدوم بودن در برهه‌ای از زمان، نشانه نیازمندی و ممکن‌الوجود بودن آن است و چون واجب‌الوجود خود به خود وجود دارد و به هیچ موجودی نیازمند نیست، همیشه خواهد بود. از این‌رو، دو صفت برای واجب‌الوجود اثبات می‌‌شود: ازلی بودن، یعنی نداشتن سابقه در گذشته و دیگری ابدی بودن، یعنی معدوم نشدن در آینده. مجموع این دو صفت را "سرمدی" گویند[۳].
  • به سخن دیگر: ازلی و ابدی بودن، دو صفت متضایف هستند که یکی روی در نفی عدم سابق دارد و دیگری سر در نفی عدم لاحق؛ و آنچه جامع هر دو وصف الهی است، صفت "سرمد" است.
  • بر اساس یک تعبیر دقیق‌تر، می‌توان گفت: سرمدیت واجب‌الوجود، نفی کننده سه عدم و مثبِت سه وجود زمانی است. در بعد ایجایی: او "بود"، "هست" و "خواهد بود"؛ و در بعد سلبی: "عدم بر او در گذشته راه نداشته"، "ندارد" و "نخواهد داشت"[۴].

منابع

پانویس

  1. «سَبَقَ الْأَوْقَاتَ كَوْنُهُ وَ الْعَدَمَ وُجُودُهُ»؛ مطهری، شرح مبسوط منظومه، ج۴، ص۱۵۳ - ۱۵۲.
  2. محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۲۷.
  3. مصباح یزدی، آموزش عقاید، ص۸۵.
  4. محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۲۸.