شرک در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۰ بایت حذف‌شده ،  ‏۱۱ سپتامبر ۲۰۲۲
جز
جایگزینی متن - 'وصف' به 'وصف'
جز (جایگزینی متن - 'وصف' به 'وصف')
خط ۲۳۴: خط ۲۳۴:
تلازم میان ربوبیت و خالقیت را می‌توان از [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يُدَبِّرُ الْأَمْرَ مَا مِنْ شَفِيعٍ إِلَّا مِنْ بَعْدِ إِذْنِهِ ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ}}<ref>«به راستی پروردگارتان خداوندی است که آسمان‌ها و زمین را در شش روز آفرید سپس بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا یافت؛ کار (هستی) را کارسازی می‌کند، هیچ میانجی مگر با اذن او (در کار) نیست، این است خداوند پروردگار شما، او را بپرستید! آیا پند نمی‌گیرید؟» سوره یونس، آیه ۳.</ref> استفاده کرد. این آیه با تأکید به مخاطبان خود اعلام می‌کند از آنجا که شما خالقیت خدا را پذیرفته‌اید، باید ربّ بودن او را نیز بپذیرید؛ زیرا ربوبیت شعبه‌ای از خالقیت است.<ref>تفسیر موضوعی، ج۲، ص۴۲۷. </ref> تلازم [[ربوبیت]] و [[خالقیت]] از این روست که تنها [[خالق]] شی‌ء از [[هویت]] و ذات و نیز از عوامل و موانع کمال آن شی‌ء [[آگاه]] است و [[قدرت]] آن را دارد که امور آن شی‌ء را [[تدبیر]] کند، نه موجودی که با آن [[بیگانه]] است.<ref> تسنیم، ج۲، ص۳۶۳. </ref> بر اساس [[آیات قرآن کریم]]، یکی از بیشترین مواجهه‌های [[پیامبران]] با [[مشرکان]] درباره [[شرک]] [[ربوبی]] بوده است. به نظر می‌رسد بیشتر مشرکانی که [[قرآن کریم]] به مناسبتی باورهای آنها را گزارش کرده است، به خدای یگانه و خالقیت او نسبت به [[جهان]]، اعتراف داشتند: {{متن قرآن|وَلَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ}}<ref>«و اگر از آنان بپرسی: چه کسی آسمان‌ها و زمین را آفریده است؟ می‌گویند: خداوند» سوره لقمان، آیه ۲۵.</ref>؛ ولی می‌پنداشتند که [[تدبیر امور عالم]] به موجوداتی مانند [[فرشتگان]]، [[جنّ]]، [[ستارگان]]، [[ارواح]] [[مقدس]] و به تعبیر [[قرآن]] "ارباب" واگذار شده است. بر این اساس، مشرکان برای فرشتگان، قدّیسان و اجرام آسمانی به نوعی ربوبیت قائل بوده و هر یک از آنها را در بخشی از عالم دارای نقش مستقل می‌پنداشتند و از همین رو برای آنها [[احترام]] خاصی قائل بودند، تمثال و مجسمه‌های آنها را می‌ساختند، از آنها برای [[شفای بیماران]] و [[نزول]] [[باران]] و دفع خطر کمک می‌خواستند، در برابر آنها [[کرنش]] و [[بندگی]] می‌کردند و به آنها تبرّک می‌جستند.<ref>تفسیر موضوعی، ج۲، ص۵۸۳، "توحید در قرآن".</ref> کاربرد پُرشمار اسم "[[ربّ]]" در قرآن کریم بیانگر اهتمام قرآن به [[توحید ربوبی]] و [[نفی]] شرک در [[ربوبیّت]] است. این اسم نزدیک به ۱۰۰۰ بار در قرآن آمده است و پس از لفظ [[جلاله]] "[[اللّه]]" بیشترین کاربرد را دارد. شمول [[ربوبیت الهی]] بر همه چیز در عالم که از تعابیر فراگیری مانند {{متن قرآن|الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ}}<ref>«سپاس، خداوند، پروردگار جهانیان را» سوره فاتحه، آیه ۲.</ref>، {{متن قرآن|رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا }}<ref>«پروردگار آسمان‌ها و زمین است و آنچه میان آنهاست» سوره مریم، آیه ۶۵.</ref> استفاده می‌شود، برای [[ربوبیت غیر خدا]] و شرک ربوبی جایی نگذاشته است.
تلازم میان ربوبیت و خالقیت را می‌توان از [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يُدَبِّرُ الْأَمْرَ مَا مِنْ شَفِيعٍ إِلَّا مِنْ بَعْدِ إِذْنِهِ ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ}}<ref>«به راستی پروردگارتان خداوندی است که آسمان‌ها و زمین را در شش روز آفرید سپس بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا یافت؛ کار (هستی) را کارسازی می‌کند، هیچ میانجی مگر با اذن او (در کار) نیست، این است خداوند پروردگار شما، او را بپرستید! آیا پند نمی‌گیرید؟» سوره یونس، آیه ۳.</ref> استفاده کرد. این آیه با تأکید به مخاطبان خود اعلام می‌کند از آنجا که شما خالقیت خدا را پذیرفته‌اید، باید ربّ بودن او را نیز بپذیرید؛ زیرا ربوبیت شعبه‌ای از خالقیت است.<ref>تفسیر موضوعی، ج۲، ص۴۲۷. </ref> تلازم [[ربوبیت]] و [[خالقیت]] از این روست که تنها [[خالق]] شی‌ء از [[هویت]] و ذات و نیز از عوامل و موانع کمال آن شی‌ء [[آگاه]] است و [[قدرت]] آن را دارد که امور آن شی‌ء را [[تدبیر]] کند، نه موجودی که با آن [[بیگانه]] است.<ref> تسنیم، ج۲، ص۳۶۳. </ref> بر اساس [[آیات قرآن کریم]]، یکی از بیشترین مواجهه‌های [[پیامبران]] با [[مشرکان]] درباره [[شرک]] [[ربوبی]] بوده است. به نظر می‌رسد بیشتر مشرکانی که [[قرآن کریم]] به مناسبتی باورهای آنها را گزارش کرده است، به خدای یگانه و خالقیت او نسبت به [[جهان]]، اعتراف داشتند: {{متن قرآن|وَلَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ}}<ref>«و اگر از آنان بپرسی: چه کسی آسمان‌ها و زمین را آفریده است؟ می‌گویند: خداوند» سوره لقمان، آیه ۲۵.</ref>؛ ولی می‌پنداشتند که [[تدبیر امور عالم]] به موجوداتی مانند [[فرشتگان]]، [[جنّ]]، [[ستارگان]]، [[ارواح]] [[مقدس]] و به تعبیر [[قرآن]] "ارباب" واگذار شده است. بر این اساس، مشرکان برای فرشتگان، قدّیسان و اجرام آسمانی به نوعی ربوبیت قائل بوده و هر یک از آنها را در بخشی از عالم دارای نقش مستقل می‌پنداشتند و از همین رو برای آنها [[احترام]] خاصی قائل بودند، تمثال و مجسمه‌های آنها را می‌ساختند، از آنها برای [[شفای بیماران]] و [[نزول]] [[باران]] و دفع خطر کمک می‌خواستند، در برابر آنها [[کرنش]] و [[بندگی]] می‌کردند و به آنها تبرّک می‌جستند.<ref>تفسیر موضوعی، ج۲، ص۵۸۳، "توحید در قرآن".</ref> کاربرد پُرشمار اسم "[[ربّ]]" در قرآن کریم بیانگر اهتمام قرآن به [[توحید ربوبی]] و [[نفی]] شرک در [[ربوبیّت]] است. این اسم نزدیک به ۱۰۰۰ بار در قرآن آمده است و پس از لفظ [[جلاله]] "[[اللّه]]" بیشترین کاربرد را دارد. شمول [[ربوبیت الهی]] بر همه چیز در عالم که از تعابیر فراگیری مانند {{متن قرآن|الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ}}<ref>«سپاس، خداوند، پروردگار جهانیان را» سوره فاتحه، آیه ۲.</ref>، {{متن قرآن|رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا }}<ref>«پروردگار آسمان‌ها و زمین است و آنچه میان آنهاست» سوره مریم، آیه ۶۵.</ref> استفاده می‌شود، برای [[ربوبیت غیر خدا]] و شرک ربوبی جایی نگذاشته است.


همچنین قرآن کریم افزون بر کاربرد [[وصف]] "ربّ" برای [[خدا]]، مظاهر گوناگون ربوبیّت را از خدا می‌داند که در نتیجه برای [[ربوبیت غیر خدا]] و [[شرک]] [[ربوبی]] جایی نمی‌گذارد؛ مظاهری مانند رزق‌رسانی {{متن قرآن|زُيِّنَ لِلَّذِينَ كَفَرُوا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا وَيَسْخَرُونَ مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ اتَّقَوْا فَوْقَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَاللَّهُ يَرْزُقُ مَنْ يَشَاءُ بِغَيْرِ حِسَابٍ}}<ref>«زندگانی این جهان برای کافران آراسته شده است و (آنان) مؤمنان را به ریشخند می‌گیرند اما پرهیزگاران در روز رستخیز از آنان فراترند و خداوند به هر کس بخواهد بی‌شمار روزی می‌رساند» سوره بقره، آیه ۲۱۲.</ref>، [[عزّت]] بخشیدن و به [[ذلّت]] کشاندن {{متن قرآن|قُلِ اللَّهُمَّ مَالِكَ الْمُلْكِ تُؤْتِي الْمُلْكَ مَنْ تَشَاءُ وَتَنْزِعُ الْمُلْكَ مِمَّنْ تَشَاءُ وَتُعِزُّ مَنْ تَشَاءُ وَتُذِلُّ مَنْ تَشَاءُ بِيَدِكَ الْخَيْرُ إِنَّكَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ}}<ref>«بگو خداوندا! ای دارنده فرمانروایی! به هر کس بخواهی فرمانروایی می‌بخشی و از هر کس بخواهی فرمانروایی را باز می‌ستانی و هر کس را بخواهی گرامی می‌داری و هر کس را بخواهی خوار می‌گردانی؛ نیکی در کف توست بی‌گمان تو بر هر کاری توانایی» سوره آل عمران، آیه ۲۶.</ref>، اعطای [[فرمانروایی]] و سلب آن، بخشیدن فرزند دختر یا پسر {{متن قرآن|لِلَّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ يَهَبُ لِمَنْ يَشَاءُ إِنَاثًا وَيَهَبُ لِمَنْ يَشَاءُ الذُّكُورَ}}<ref>«فرمانفرمایی آسمان‌ها و زمین از آن خداوند است، آنچه را بخواهد می‌آفریند، به هر که خواهد فرزندان دختر و به هر که خواهد فرزندان پسر می‌بخشد» سوره شوری، آیه ۴۹.</ref>، گردش دادن شب و [[روز]] {{متن قرآن|ذَلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ يُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهَارِ وَيُولِجُ النَّهَارَ فِي اللَّيْلِ وَأَنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ بَصِيرٌ}}<ref>«این بدان روست که خداوند از شب می‌کاهد و بر روز می‌افزاید و از روز می‌کاهد و بر شب می‌افزاید و اینکه خداوند شنوایی بیناست» سوره حج، آیه ۶۱.</ref>، [[میراندن]] و [[زنده کردن]] {{متن قرآن|وَأَنَّهُ هُوَ أَمَاتَ وَأَحْيَا}}<ref>«و اینکه اوست که می‌میراند و زنده می‌گرداند» سوره نجم، آیه ۴۴.</ref> و [[تدبیر امور عالم]] در همه مراتب. {{متن قرآن|يُدَبِّرُ الْأَمْرَ مِنَ السَّمَاءِ إِلَى الْأَرْضِ ثُمَّ يَعْرُجُ إِلَيْهِ فِي يَوْمٍ كَانَ مِقْدَارُهُ أَلْفَ سَنَةٍ مِمَّا تَعُدُّونَ}}<ref>«کار (جهان) را از آسمان تا زمین تدبیر می‌کند سپس (کردارها) در روزی که در شمار شما هزار سال است به سوی او بالا می‌رود» سوره سجده، آیه ۵.</ref> برخی، گستردگی قلمرو مصادیق [[ربوبیت]] را از مفهوم [[ربّ]] استفاده کرده و بر این باورند که اسم ربّ بر همه [[افعال الهی]] دلالت می‌کند و اسمای حسنایی مانند [[خالق]]، [[بارئ]]، [[مصوّر]]، قهّار، [[وهّاب]]، [[رزّاق]]، [[فتّاح]]، [[قابض]]، [[باسط]]، [[حافظ]]، [[رافع]]، [[معزّ]]، [[مذلّ]]، لطیف، خبیر، [[حلیم]]، رقیب، باعث، [[شهید]]، مبدئ، [[معید]]، [[محیی]]، [[ممیت]]، [[نافع]]، ضار و [[غفور]] را دربر می‌گیرد؛<ref>المنار، ج۱، ص۴۲. </ref> همچنین برخی ربّ را پس از کلمه جلاله [[اللّه]]، جامع همه [[صفات جمال]] و جلال و از جمله حروف [[اسم اعظم]] [[خداوند]] دانسته‌اند.<ref> اسماء اللّه الحسنی، ص۱۳۱ - ۱۳۲. </ref>
همچنین قرآن کریم افزون بر کاربرد وصف "ربّ" برای [[خدا]]، مظاهر گوناگون ربوبیّت را از خدا می‌داند که در نتیجه برای [[ربوبیت غیر خدا]] و [[شرک]] [[ربوبی]] جایی نمی‌گذارد؛ مظاهری مانند رزق‌رسانی {{متن قرآن|زُيِّنَ لِلَّذِينَ كَفَرُوا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا وَيَسْخَرُونَ مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ اتَّقَوْا فَوْقَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَاللَّهُ يَرْزُقُ مَنْ يَشَاءُ بِغَيْرِ حِسَابٍ}}<ref>«زندگانی این جهان برای کافران آراسته شده است و (آنان) مؤمنان را به ریشخند می‌گیرند اما پرهیزگاران در روز رستخیز از آنان فراترند و خداوند به هر کس بخواهد بی‌شمار روزی می‌رساند» سوره بقره، آیه ۲۱۲.</ref>، [[عزّت]] بخشیدن و به [[ذلّت]] کشاندن {{متن قرآن|قُلِ اللَّهُمَّ مَالِكَ الْمُلْكِ تُؤْتِي الْمُلْكَ مَنْ تَشَاءُ وَتَنْزِعُ الْمُلْكَ مِمَّنْ تَشَاءُ وَتُعِزُّ مَنْ تَشَاءُ وَتُذِلُّ مَنْ تَشَاءُ بِيَدِكَ الْخَيْرُ إِنَّكَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ}}<ref>«بگو خداوندا! ای دارنده فرمانروایی! به هر کس بخواهی فرمانروایی می‌بخشی و از هر کس بخواهی فرمانروایی را باز می‌ستانی و هر کس را بخواهی گرامی می‌داری و هر کس را بخواهی خوار می‌گردانی؛ نیکی در کف توست بی‌گمان تو بر هر کاری توانایی» سوره آل عمران، آیه ۲۶.</ref>، اعطای [[فرمانروایی]] و سلب آن، بخشیدن فرزند دختر یا پسر {{متن قرآن|لِلَّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ يَهَبُ لِمَنْ يَشَاءُ إِنَاثًا وَيَهَبُ لِمَنْ يَشَاءُ الذُّكُورَ}}<ref>«فرمانفرمایی آسمان‌ها و زمین از آن خداوند است، آنچه را بخواهد می‌آفریند، به هر که خواهد فرزندان دختر و به هر که خواهد فرزندان پسر می‌بخشد» سوره شوری، آیه ۴۹.</ref>، گردش دادن شب و [[روز]] {{متن قرآن|ذَلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ يُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهَارِ وَيُولِجُ النَّهَارَ فِي اللَّيْلِ وَأَنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ بَصِيرٌ}}<ref>«این بدان روست که خداوند از شب می‌کاهد و بر روز می‌افزاید و از روز می‌کاهد و بر شب می‌افزاید و اینکه خداوند شنوایی بیناست» سوره حج، آیه ۶۱.</ref>، [[میراندن]] و [[زنده کردن]] {{متن قرآن|وَأَنَّهُ هُوَ أَمَاتَ وَأَحْيَا}}<ref>«و اینکه اوست که می‌میراند و زنده می‌گرداند» سوره نجم، آیه ۴۴.</ref> و [[تدبیر امور عالم]] در همه مراتب. {{متن قرآن|يُدَبِّرُ الْأَمْرَ مِنَ السَّمَاءِ إِلَى الْأَرْضِ ثُمَّ يَعْرُجُ إِلَيْهِ فِي يَوْمٍ كَانَ مِقْدَارُهُ أَلْفَ سَنَةٍ مِمَّا تَعُدُّونَ}}<ref>«کار (جهان) را از آسمان تا زمین تدبیر می‌کند سپس (کردارها) در روزی که در شمار شما هزار سال است به سوی او بالا می‌رود» سوره سجده، آیه ۵.</ref> برخی، گستردگی قلمرو مصادیق [[ربوبیت]] را از مفهوم [[ربّ]] استفاده کرده و بر این باورند که اسم ربّ بر همه [[افعال الهی]] دلالت می‌کند و اسمای حسنایی مانند [[خالق]]، [[بارئ]]، [[مصوّر]]، قهّار، [[وهّاب]]، [[رزّاق]]، [[فتّاح]]، [[قابض]]، [[باسط]]، [[حافظ]]، [[رافع]]، [[معزّ]]، [[مذلّ]]، لطیف، خبیر، [[حلیم]]، رقیب، باعث، [[شهید]]، مبدئ، [[معید]]، [[محیی]]، [[ممیت]]، [[نافع]]، ضار و [[غفور]] را دربر می‌گیرد؛<ref>المنار، ج۱، ص۴۲. </ref> همچنین برخی ربّ را پس از کلمه جلاله [[اللّه]]، جامع همه [[صفات جمال]] و جلال و از جمله حروف [[اسم اعظم]] [[خداوند]] دانسته‌اند.<ref> اسماء اللّه الحسنی، ص۱۳۱ - ۱۳۲. </ref>


بر اساس روایتی، ربّ بزرگ‌ترین نام خداست.<ref>روض الجنان، ج۱، ص۶۹. </ref> اطلاق و فراگیری [[ربوبیت خدا]] و نیز نامتناهی بودن این ربوبیت مستلزم این است که ربوبیت در [[خدا]] منحصر است؛ زیرا ربوبیت فراگیر و نامحدود برای ربوبیت دیگران جایی نمی‌گذارد، از همین رو در [[آیه]] {{متن قرآن|الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ}}<ref>«سپاس، خداوند، پروردگار جهانیان را» سوره فاتحه، آیه ۲.</ref> با تأکید، همه [[عوالم]] را زیر مجموعه [[ربوبیت الهی]] معرفی کرده است<ref>تفسیر سید مصطفی خمینی، ج۱، ص۳۳۵ - ۳۳۷. </ref> و اساساً به جز خدا کسی واجد همه [[کمالات]] نیست تا بتواند به اقتضای [[ربوبیّت]]، آن را به مربوب‌های خود [[افاضه]] کند؛<ref> القرآن و العقل، ج۲، ص۲۳. </ref> همچنین [[قرآن]] ربوبیّت غیر خدا را دارای [[مفسده]] می‌داند و به روش برهانی و در قالب [[قیاس]] استثنایی و بیان [[تالی]] فاسدِ تعدّد [[خدایان]] دارای ربوبیّت، آن را در خدا منحصر دانسته و از دیگران [[نفی]] می‌کند: {{متن قرآن|لَوْ كَانَ فِيهِمَا آلِهَةٌ إِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتَا فَسُبْحَانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا يَصِفُونَ}}<ref>«اگر در آن دو (- آسمان و زمین) جز خداوند خدایانی می‌بودند، هر دو تباه می‌شدند پس پاکا که خداوند است- پروردگار اورنگ (فرمانفرمایی جهان)- از آنچه وصف می‌کنند» سوره انبیاء، آیه ۲۲.</ref>.<ref> الالهیات، ج۲، ص۶۷. </ref> و در قالب [[جدل]] از زبان [[حضرت یوسف]] {{ع}}، با استفهام انکاری، [[ربوبیت خداوند]] یگانه [[قهار]] را در برابر [[ربوبیت]] [[خدایان]] گوناگون متعین می‌داند: {{متن قرآن|يَا صَاحِبَيِ السِّجْنِ أَأَرْبَابٌ مُتَفَرِّقُونَ خَيْرٌ أَمِ اللَّهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ}}<ref>«ای دو یار زندان! آیا خدایان پراکنده بهتر است یا خداوند یگانه دادفرما؟» سوره یوسف، آیه ۳۹.</ref> بی‌تردید، مشکل اساسی بسیاری از [[بت‌پرستان]]، [[شرک]] در ربوبیت بود و [[باور]] به وجود ارباب و مدبّرهای مستقل در [[تدبیر]] هستی، آنان را به [[عبادت بت‌ها]] می‌کشاند.<ref> تسنیم، ج۲، ص۳۶۲. </ref> ماجرای [[ابراهیم]] در [[تقابل]] با مشرکانی که اجرام آسمانی را می‌پرستیدند، گویای این [[حقیقت]] است که آنها با وجود اینکه [[خورشید]]، ماه و [[ستارگان]] را مخلوق [[خدا]] می‌دانستند، می‌پنداشتند که تدبیر بخشی از امور عالم به آنها [[تفویض]] شده است و از همین‌رو ابراهیم {{ع}} افول و غروب این اجرام را دلیل روشنی بر [[نفی]] ربوبیت اجرام آسمانی می‌داند؛ زیرا اقتضای تدبیر و ربوبیت، اِشراف و [[سیطره]] مستمر مدبِّر بر امور موجودِ مدبَّر است که با غروب و [[غیبت]] ناسازگار است: {{متن قرآن|فَلَمَّا جَنَّ عَلَيْهِ اللَّيْلُ رَأَى كَوْكَبًا قَالَ هَذَا رَبِّي فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَا أُحِبُّ الْآفِلِينَ}}<ref>«و چون شب بر او چادر افکند ستاره‌ای دید گفت: این پروردگار من است اما هنگامی که ناپدید شد گفت: ناپدیدشوندگان را دوست نمی‌دارم» سوره انعام، آیه ۷۶.</ref>، {{متن قرآن|فَلَمَّا رَأَى الْقَمَرَ بَازِغًا قَالَ هَذَا رَبِّي فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَئِنْ لَمْ يَهْدِنِي رَبِّي لَأَكُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضَّالِّينَ}}<ref>«آنگاه چون ماه را تابان دید گفت: این پروردگار من است و چون فرو شد گفت: اگر پروردگارم مرا رهنمایی نکند بی‌گمان از گروه گمراهان خواهم بود» سوره انعام، آیه ۷۷.</ref>، {{متن قرآن|فَلَمَّا رَأَى الشَّمْسَ بَازِغَةً قَالَ هَذَا رَبِّي هَذَا أَكْبَرُ فَلَمَّا أَفَلَتْ قَالَ يَا قَوْمِ إِنِّي بَرِيءٌ مِمَّا تُشْرِكُونَ}}<ref>«هنگامی که خورشید را درخشان دید گفت: این پروردگار من است، این بزرگ‌تر است و چون غروب کرد گفت: ای قوم من! من از آنچه شریک (خداوند) قرار می‌دهید بیزارم» سوره انعام، آیه ۷۸.</ref>، {{متن قرآن|إِنِّي وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ حَنِيفًا وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ}}<ref>«من با درستی آیین روی خویش به سوی کسی آورده‌ام که آسمان‌ها و زمین را آفریده است و من از مشرکان نیستم» سوره انعام، آیه ۷۹.</ref>.<ref>مفاهیم القرآن، ج۱، ص۳۳۹. </ref> به گفته [[علامه طباطبایی]]، جمله {{متن قرآن|فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَا أُحِبُّ الْآفِلِينَ}}<ref>«هنگامی که ناپدید شد گفت: ناپدیدشوندگان را دوست نمی‌دارم» سوره انعام، آیه ۷۶.</ref> دلیلی بر ابطال ربوبیت ستارگان است؛ زیرا با [[غروب]]ستارگان، تداوم تدبیر و [[ربوبیّت]] آنها ممکن نیست.<ref> المیزان، ج۷، ص۱۷۷. </ref> [[علامه]] در توضیح این [[استدلال]] ادامه داده است که ربوبیّت با محبوبیّت ملازم است؛ زیرا از یک سو ربوبیّت ارتباطی [[حقیقی]] میان [[ربّ]] و مربوب است که جذب [[تکوینی]] مربوب به سوی ربّ و [[تبعیّت]] مربوب از ربّ را در پی دارد و از سوی دیگر چیزی که غروب می‌کند و پس از دستیابی به آن از دست می‌رود، نمی‌تواند [[محبوب]] مربوب باشد. بنابراین لازم است که [[ربّ]] [[ثبات]] و استقرار داشته باشد و از [[مرگ]] و زوال و غروب و خفاء به دور باشد و این خود برهانی است که هرگونه [[شرک]] در [[ربوبیت]] را [[باطل]] و [[نفی]] می‌کند.<ref> المیزان، ج۷، ص۱۷۷. </ref> برخی [[مفسران]] در توضیح [[استدلال]] [[ابراهیم]] {{ع}}به افول در نفی [[ربوبیّت]] غیر [[خدا]] گفته‌اند که [[برهان]] افول بر حدوث و امکان آفل و نیاز او به [[محدث]] و [[واجب]] الوجود بالذات دلالت دارد؛ زیرا افول و حرکت نشانه حدوث و هر حادث نیازمند به قدیم است.<ref>التفسیر الکبیر، ج۱۳، ص۵۲. </ref> برخی نیز با تعبیری دیگر گفته‌اند که افول، حرکت است و هر حرکتی محرّکی دارد و [[سلسله]] محرک‌ها باید به یک محرّک نامتحرک ختم شود و آن [[خداوند متعال]] است،<ref>المیزان، ج۷، ص۱۸۶. </ref> از همین رو ابراهیم {{ع}}به [[صراحت]] هرگونه اثرگذاری اجرام آسمانی را نفی کرده و با ایجاد پیوند میان [[خالقیت]] و ربوبیّت، به صراحت به [[مشرکان]] اعلام می‌کند که ربّ آنان پروردگاری است که [[آسمان‌ها]] و [[زمین]] را [[آفریده]] است: {{متن قرآن|قَالَ بَلْ رَبُّكُمْ رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ الَّذِي فَطَرَهُنَّ وَأَنَا عَلَى ذَلِكُمْ مِنَ الشَّاهِدِينَ}}<ref>«گفت: (نه،) بلکه پروردگارتان، پروردگار آسمان‌ها و زمین است که آنها را پدید آورده است و من بر این گواهم» سوره انبیاء، آیه ۵۶.</ref>
بر اساس روایتی، ربّ بزرگ‌ترین نام خداست.<ref>روض الجنان، ج۱، ص۶۹. </ref> اطلاق و فراگیری [[ربوبیت خدا]] و نیز نامتناهی بودن این ربوبیت مستلزم این است که ربوبیت در [[خدا]] منحصر است؛ زیرا ربوبیت فراگیر و نامحدود برای ربوبیت دیگران جایی نمی‌گذارد، از همین رو در [[آیه]] {{متن قرآن|الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ}}<ref>«سپاس، خداوند، پروردگار جهانیان را» سوره فاتحه، آیه ۲.</ref> با تأکید، همه [[عوالم]] را زیر مجموعه [[ربوبیت الهی]] معرفی کرده است<ref>تفسیر سید مصطفی خمینی، ج۱، ص۳۳۵ - ۳۳۷. </ref> و اساساً به جز خدا کسی واجد همه [[کمالات]] نیست تا بتواند به اقتضای [[ربوبیّت]]، آن را به مربوب‌های خود [[افاضه]] کند؛<ref> القرآن و العقل، ج۲، ص۲۳. </ref> همچنین [[قرآن]] ربوبیّت غیر خدا را دارای [[مفسده]] می‌داند و به روش برهانی و در قالب [[قیاس]] استثنایی و بیان [[تالی]] فاسدِ تعدّد [[خدایان]] دارای ربوبیّت، آن را در خدا منحصر دانسته و از دیگران [[نفی]] می‌کند: {{متن قرآن|لَوْ كَانَ فِيهِمَا آلِهَةٌ إِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتَا فَسُبْحَانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا يَصِفُونَ}}<ref>«اگر در آن دو (- آسمان و زمین) جز خداوند خدایانی می‌بودند، هر دو تباه می‌شدند پس پاکا که خداوند است- پروردگار اورنگ (فرمانفرمایی جهان)- از آنچه وصف می‌کنند» سوره انبیاء، آیه ۲۲.</ref>.<ref> الالهیات، ج۲، ص۶۷. </ref> و در قالب [[جدل]] از زبان [[حضرت یوسف]] {{ع}}، با استفهام انکاری، [[ربوبیت خداوند]] یگانه [[قهار]] را در برابر [[ربوبیت]] [[خدایان]] گوناگون متعین می‌داند: {{متن قرآن|يَا صَاحِبَيِ السِّجْنِ أَأَرْبَابٌ مُتَفَرِّقُونَ خَيْرٌ أَمِ اللَّهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ}}<ref>«ای دو یار زندان! آیا خدایان پراکنده بهتر است یا خداوند یگانه دادفرما؟» سوره یوسف، آیه ۳۹.</ref> بی‌تردید، مشکل اساسی بسیاری از [[بت‌پرستان]]، [[شرک]] در ربوبیت بود و [[باور]] به وجود ارباب و مدبّرهای مستقل در [[تدبیر]] هستی، آنان را به [[عبادت بت‌ها]] می‌کشاند.<ref> تسنیم، ج۲، ص۳۶۲. </ref> ماجرای [[ابراهیم]] در [[تقابل]] با مشرکانی که اجرام آسمانی را می‌پرستیدند، گویای این [[حقیقت]] است که آنها با وجود اینکه [[خورشید]]، ماه و [[ستارگان]] را مخلوق [[خدا]] می‌دانستند، می‌پنداشتند که تدبیر بخشی از امور عالم به آنها [[تفویض]] شده است و از همین‌رو ابراهیم {{ع}} افول و غروب این اجرام را دلیل روشنی بر [[نفی]] ربوبیت اجرام آسمانی می‌داند؛ زیرا اقتضای تدبیر و ربوبیت، اِشراف و [[سیطره]] مستمر مدبِّر بر امور موجودِ مدبَّر است که با غروب و [[غیبت]] ناسازگار است: {{متن قرآن|فَلَمَّا جَنَّ عَلَيْهِ اللَّيْلُ رَأَى كَوْكَبًا قَالَ هَذَا رَبِّي فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَا أُحِبُّ الْآفِلِينَ}}<ref>«و چون شب بر او چادر افکند ستاره‌ای دید گفت: این پروردگار من است اما هنگامی که ناپدید شد گفت: ناپدیدشوندگان را دوست نمی‌دارم» سوره انعام، آیه ۷۶.</ref>، {{متن قرآن|فَلَمَّا رَأَى الْقَمَرَ بَازِغًا قَالَ هَذَا رَبِّي فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَئِنْ لَمْ يَهْدِنِي رَبِّي لَأَكُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضَّالِّينَ}}<ref>«آنگاه چون ماه را تابان دید گفت: این پروردگار من است و چون فرو شد گفت: اگر پروردگارم مرا رهنمایی نکند بی‌گمان از گروه گمراهان خواهم بود» سوره انعام، آیه ۷۷.</ref>، {{متن قرآن|فَلَمَّا رَأَى الشَّمْسَ بَازِغَةً قَالَ هَذَا رَبِّي هَذَا أَكْبَرُ فَلَمَّا أَفَلَتْ قَالَ يَا قَوْمِ إِنِّي بَرِيءٌ مِمَّا تُشْرِكُونَ}}<ref>«هنگامی که خورشید را درخشان دید گفت: این پروردگار من است، این بزرگ‌تر است و چون غروب کرد گفت: ای قوم من! من از آنچه شریک (خداوند) قرار می‌دهید بیزارم» سوره انعام، آیه ۷۸.</ref>، {{متن قرآن|إِنِّي وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ حَنِيفًا وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ}}<ref>«من با درستی آیین روی خویش به سوی کسی آورده‌ام که آسمان‌ها و زمین را آفریده است و من از مشرکان نیستم» سوره انعام، آیه ۷۹.</ref>.<ref>مفاهیم القرآن، ج۱، ص۳۳۹. </ref> به گفته [[علامه طباطبایی]]، جمله {{متن قرآن|فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَا أُحِبُّ الْآفِلِينَ}}<ref>«هنگامی که ناپدید شد گفت: ناپدیدشوندگان را دوست نمی‌دارم» سوره انعام، آیه ۷۶.</ref> دلیلی بر ابطال ربوبیت ستارگان است؛ زیرا با [[غروب]]ستارگان، تداوم تدبیر و [[ربوبیّت]] آنها ممکن نیست.<ref> المیزان، ج۷، ص۱۷۷. </ref> [[علامه]] در توضیح این [[استدلال]] ادامه داده است که ربوبیّت با محبوبیّت ملازم است؛ زیرا از یک سو ربوبیّت ارتباطی [[حقیقی]] میان [[ربّ]] و مربوب است که جذب [[تکوینی]] مربوب به سوی ربّ و [[تبعیّت]] مربوب از ربّ را در پی دارد و از سوی دیگر چیزی که غروب می‌کند و پس از دستیابی به آن از دست می‌رود، نمی‌تواند [[محبوب]] مربوب باشد. بنابراین لازم است که [[ربّ]] [[ثبات]] و استقرار داشته باشد و از [[مرگ]] و زوال و غروب و خفاء به دور باشد و این خود برهانی است که هرگونه [[شرک]] در [[ربوبیت]] را [[باطل]] و [[نفی]] می‌کند.<ref> المیزان، ج۷، ص۱۷۷. </ref> برخی [[مفسران]] در توضیح [[استدلال]] [[ابراهیم]] {{ع}}به افول در نفی [[ربوبیّت]] غیر [[خدا]] گفته‌اند که [[برهان]] افول بر حدوث و امکان آفل و نیاز او به [[محدث]] و [[واجب]] الوجود بالذات دلالت دارد؛ زیرا افول و حرکت نشانه حدوث و هر حادث نیازمند به قدیم است.<ref>التفسیر الکبیر، ج۱۳، ص۵۲. </ref> برخی نیز با تعبیری دیگر گفته‌اند که افول، حرکت است و هر حرکتی محرّکی دارد و [[سلسله]] محرک‌ها باید به یک محرّک نامتحرک ختم شود و آن [[خداوند متعال]] است،<ref>المیزان، ج۷، ص۱۸۶. </ref> از همین رو ابراهیم {{ع}}به [[صراحت]] هرگونه اثرگذاری اجرام آسمانی را نفی کرده و با ایجاد پیوند میان [[خالقیت]] و ربوبیّت، به صراحت به [[مشرکان]] اعلام می‌کند که ربّ آنان پروردگاری است که [[آسمان‌ها]] و [[زمین]] را [[آفریده]] است: {{متن قرآن|قَالَ بَلْ رَبُّكُمْ رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ الَّذِي فَطَرَهُنَّ وَأَنَا عَلَى ذَلِكُمْ مِنَ الشَّاهِدِينَ}}<ref>«گفت: (نه،) بلکه پروردگارتان، پروردگار آسمان‌ها و زمین است که آنها را پدید آورده است و من بر این گواهم» سوره انبیاء، آیه ۵۶.</ref>
خط ۲۵۵: خط ۲۵۵:
با بهره‌گیری از مجموع [[آیات قرآن]] در این زمینه می‌توان برهانی را این گونه اقامه کرد: ارباب و آلهه [[ربوبیت]] ندارند و کسی که ربوبیت ندارد [[شایستگی]] [[معبود]] بودن ندارد. در نتیجه، ارباب و آلهه (غیر خدا) شایستگی [[عبادت]] ندارند، از همین‌رو در [[آیات]] فراوانی که از زبان پیامبران گزارش شده‌اند، اقتضائات ربوبیت، مانند روزی‌رسانی، [[هدایت]] و [[اضلال]]، نفع و ضرر رساندن، ایجاد [[زندگی]] و [[مرگ]] و [[سلامت]] و [[مرض]]، از معبودهای غیر [[حقیقی]] [[نفی]] شده‌اند، تا در نتیجه صلاحیت آنها برای عبادت منتفی باشد؛ از جمله، [[ابراهیم]] {{ع}} با [[استدلال]] به همین [[برهان]] در مواجهه با [[آزر]]، او را به سبب عبادت موجوداتی که از شنیدن و دیدن بی‌بهره‌اند و سود و زیانی ندارند [[نکوهش]] کرده است: {{متن قرآن|إِذْ قَالَ لِأَبِيهِ يَا أَبَتِ لِمَ تَعْبُدُ مَا لَا يَسْمَعُ وَلَا يُبْصِرُ وَلَا يُغْنِي عَنْكَ شَيْئًا}}<ref>«هنگامی که به پدر خویش گفت: ای پدر! چرا چیزی را می‌پرستی که نه می‌شنود و نه می‌بیند و نه هیچ به کار تو می‌آید؟» سوره مریم، آیه ۴۲.</ref> خدا دانستن [[بت‌ها]] و معبودانی که در هیچ امری و از جمله در رزق‌رسانی نقشی ندارند را [[بهتان]] دانسته است و [[باور]] درست را که [[رزق]] از سوی خداست و او باید عبادت شود به آنها متذکر می‌شود: {{متن قرآن|إِنَّمَا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَوْثَانًا وَتَخْلُقُونَ إِفْكًا إِنَّ الَّذِينَ تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لَا يَمْلِكُونَ لَكُمْ رِزْقًا فَابْتَغُوا عِنْدَ اللَّهِ الرِّزْقَ وَاعْبُدُوهُ وَاشْكُرُوا لَهُ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ}}<ref>«تنها بت‌هایی را به جای خداوند می‌پرستید و دروغی فرا می‌بافید؛ بی‌گمان کسانی که به جای خداوند می‌پرستید اختیار روزی شما را ندارند، روزی را نزد خداوند بجویید و او را بپرستید و او را سپاس گزارید که به سوی او باز گردانده می‌شوید» سوره عنکبوت، آیه ۱۷.</ref> [[رسول خدا]] {{صل}} نیز به [[صراحت]] به [[مشرکان]] اعلام می‌کند که من معبودهای شما را نمی‌پرستم، بلکه اللّه را که مرگ و زندگی در دست اوست، می‌پرستم: {{متن قرآن|قُلْ يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنْ كُنْتُمْ فِي شَكٍّ مِنْ دِينِي فَلَا أَعْبُدُ الَّذِينَ تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلَكِنْ أَعْبُدُ اللَّهَ الَّذِي يَتَوَفَّاكُمْ وَأُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ}}<ref>«بگو: ای مردم! اگر در دین من شک دارید پس (بدانید که) من کسانی را که به جای خداوند می‌پرستید نمی‌پرستم ولی خداوندی را می‌پرستم که جان شما را می‌ستاند و فرمان یافته‌ام که از مؤمنان باشم» سوره یونس، آیه ۱۰۴.</ref> از این [[آیه]] به روشنی استفاده می‌شود که فقدان شایستگی معبودهای مخاطبان [[آیه]] به سبب فقدان [[ربوبیت]] آنها در موضوع [[مرگ]] و [[زندگی]] است.
با بهره‌گیری از مجموع [[آیات قرآن]] در این زمینه می‌توان برهانی را این گونه اقامه کرد: ارباب و آلهه [[ربوبیت]] ندارند و کسی که ربوبیت ندارد [[شایستگی]] [[معبود]] بودن ندارد. در نتیجه، ارباب و آلهه (غیر خدا) شایستگی [[عبادت]] ندارند، از همین‌رو در [[آیات]] فراوانی که از زبان پیامبران گزارش شده‌اند، اقتضائات ربوبیت، مانند روزی‌رسانی، [[هدایت]] و [[اضلال]]، نفع و ضرر رساندن، ایجاد [[زندگی]] و [[مرگ]] و [[سلامت]] و [[مرض]]، از معبودهای غیر [[حقیقی]] [[نفی]] شده‌اند، تا در نتیجه صلاحیت آنها برای عبادت منتفی باشد؛ از جمله، [[ابراهیم]] {{ع}} با [[استدلال]] به همین [[برهان]] در مواجهه با [[آزر]]، او را به سبب عبادت موجوداتی که از شنیدن و دیدن بی‌بهره‌اند و سود و زیانی ندارند [[نکوهش]] کرده است: {{متن قرآن|إِذْ قَالَ لِأَبِيهِ يَا أَبَتِ لِمَ تَعْبُدُ مَا لَا يَسْمَعُ وَلَا يُبْصِرُ وَلَا يُغْنِي عَنْكَ شَيْئًا}}<ref>«هنگامی که به پدر خویش گفت: ای پدر! چرا چیزی را می‌پرستی که نه می‌شنود و نه می‌بیند و نه هیچ به کار تو می‌آید؟» سوره مریم، آیه ۴۲.</ref> خدا دانستن [[بت‌ها]] و معبودانی که در هیچ امری و از جمله در رزق‌رسانی نقشی ندارند را [[بهتان]] دانسته است و [[باور]] درست را که [[رزق]] از سوی خداست و او باید عبادت شود به آنها متذکر می‌شود: {{متن قرآن|إِنَّمَا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَوْثَانًا وَتَخْلُقُونَ إِفْكًا إِنَّ الَّذِينَ تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لَا يَمْلِكُونَ لَكُمْ رِزْقًا فَابْتَغُوا عِنْدَ اللَّهِ الرِّزْقَ وَاعْبُدُوهُ وَاشْكُرُوا لَهُ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ}}<ref>«تنها بت‌هایی را به جای خداوند می‌پرستید و دروغی فرا می‌بافید؛ بی‌گمان کسانی که به جای خداوند می‌پرستید اختیار روزی شما را ندارند، روزی را نزد خداوند بجویید و او را بپرستید و او را سپاس گزارید که به سوی او باز گردانده می‌شوید» سوره عنکبوت، آیه ۱۷.</ref> [[رسول خدا]] {{صل}} نیز به [[صراحت]] به [[مشرکان]] اعلام می‌کند که من معبودهای شما را نمی‌پرستم، بلکه اللّه را که مرگ و زندگی در دست اوست، می‌پرستم: {{متن قرآن|قُلْ يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنْ كُنْتُمْ فِي شَكٍّ مِنْ دِينِي فَلَا أَعْبُدُ الَّذِينَ تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلَكِنْ أَعْبُدُ اللَّهَ الَّذِي يَتَوَفَّاكُمْ وَأُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ}}<ref>«بگو: ای مردم! اگر در دین من شک دارید پس (بدانید که) من کسانی را که به جای خداوند می‌پرستید نمی‌پرستم ولی خداوندی را می‌پرستم که جان شما را می‌ستاند و فرمان یافته‌ام که از مؤمنان باشم» سوره یونس، آیه ۱۰۴.</ref> از این [[آیه]] به روشنی استفاده می‌شود که فقدان شایستگی معبودهای مخاطبان [[آیه]] به سبب فقدان [[ربوبیت]] آنها در موضوع [[مرگ]] و [[زندگی]] است.


[[آیات]] {{متن قرآن|قُلْ مَنْ يُنَجِّيكُمْ مِنْ ظُلُمَاتِ الْبَرِّ وَالْبَحْرِ تَدْعُونَهُ تَضَرُّعًا وَخُفْيَةً لَئِنْ أَنْجَانَا مِنْ هَذِهِ لَنَكُونَنَّ مِنَ الشَّاكِرِينَ}}<ref>«بگو: چه کس شما را از تاریکناهای خشکی و دریا می‌رهاند؟ در حالی که او را به لابه و در نهان می‌خوانید که اگر از این (ورطه) رهایی‌مان دهد از سپاسگزاران خواهیم بود» سوره انعام، آیه ۶۳.</ref>، {{متن قرآن|قُلِ اللَّهُ يُنَجِّيكُمْ مِنْهَا وَمِنْ كُلِّ كَرْبٍ ثُمَّ أَنْتُمْ تُشْرِكُونَ}}<ref>«بگو: خداوند شما را از آن (ورطه) و از هر بلا رهایی می‌بخشد باز هم شما شرک می‌ورزید» سوره انعام، آیه ۶۴.</ref> در قالب استفهام تقریری از مخاطبان می‌پرسد که چه کسی شما را از دشواری‌هایی که در تاریکی‌های خشکی و دریا برایتان پدید می‌آید [[رهایی]] می‌بخشد؟ در هنگامه [[سختی‌ها]] شما او را آشکارا و با [[فروتنی]] و نیز در [[نهان]] می‌خوانید و [[عهد]] می‌کنید که اگر ما را از این [[مهلکه]] برهاند، از سپاسگزاران خواهیم شد. خداست که شما را از آن سختی‌ها و از هر اندوهی دیگر [[نجات]] بخشد؛ آن‌گاه شما [[پیمان]] خود را می‌شکنید و برای او [[شریک]] قرار می‌دهید.<ref>المیزان، ج۷، ص۱۴۳. </ref> از آنجا که [[عبادت]] [[خدایان دروغین]] از سوی [[مشرکان]] بر پایه [[امید]] یا [[ترس]] نهاده شده است، [[خداوند]] در شماری از آیات، [[خدایان]] را به [[ناتوانی]] از سود و زیان‌رسانی [[وصف]] کرده است تا هرگونه اقتضایی را برای [[عبادت غیر خدا]] [[نفی]] کند، از همین رو [[ابراهیم]] {{ع}} در [[رویارویی]] با [[بت‌پرستان]]، آنان را به سبب [[پرستش]] خدایانی که سود و زیان ندارند [[نکوهیده]] است: {{متن قرآن|قَالَ أَفَتَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَنْفَعُكُمْ شَيْئًا وَلَا يَضُرُّكُمْ}}<ref>«گفت: آیا به جای خداوند چیزی را می‌پرستید که برای شما هیچ سودی و زیانی ندارد؟» سوره انبیاء، آیه ۶۶.</ref> [[رسول خدا]] {{صل}} نیز مشرکان را مخاطب قرار داده و با استفهام انکاری می‌پرسد: {{متن قرآن|قُلْ أَنَدْعُو مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَنْفَعُنَا وَلَا يَضُرُّنَا وَنُرَدُّ عَلَى أَعْقَابِنَا بَعْدَ إِذْ هَدَانَا اللَّهُ كَالَّذِي اسْتَهْوَتْهُ الشَّيَاطِينُ فِي الْأَرْضِ حَيْرَانَ لَهُ أَصْحَابٌ يَدْعُونَهُ إِلَى الْهُدَى ائْتِنَا قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدَى وَأُمِرْنَا لِنُسْلِمَ لِرَبِّ الْعَالَمِينَ}}<ref>«بگو آیا به جای خداوند کسی را (به پرستش) بخوانیم که نه به ما سود می‌رساند و نه زیان می‌زند و پس از آنکه خداوند ما را راهنمایی کرده است به (عقاید) گذشته خود بازگردانده شویم؟ چونان کسی که شیطان‌ها او را در زمین، سرگشته و سرگردان کرده‌اند در حالی که او را همراهانی است که به راهیابی فرا می‌خوانندش که نزد ما بیا؛ بگو: تنها رهنمود خداوند، رهنمود است و فرمان یافته‌ایم که تسلیم پروردگار جهانیان باشیم» سوره انعام، آیه ۷۱.</ref>؛ نیز با لحنی خاص پرستشگران بت‌های بی‌سود و زیان و شفاعت‌خواهان از چنین موجوداتی را نکوهیده است: {{متن قرآن|وَيَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَضُرُّهُمْ وَلَا يَنْفَعُهُمْ وَيَقُولُونَ هَؤُلَاءِ شُفَعَاؤُنَا عِنْدَ اللَّهِ قُلْ أَتُنَبِّئُونَ اللَّهَ بِمَا لَا يَعْلَمُ فِي السَّمَاوَاتِ وَلَا فِي الْأَرْضِ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَى عَمَّا يُشْرِكُونَ}}<ref>«و به جای خداوند چیزی را می‌پرستند که نه زیانی به آنان می‌رساند و نه سودی و می‌گویند اینان میانجی‌های ما نزد خداوندند؛ بگو: آیا خداوند را از چیزی آگاه می‌کنید که خود در آسمان‌ها و زمین سراغ ندارد؟ پاکا و فرابرترا که اوست از شرکی که می‌ورزند» سوره یونس، آیه ۱۸.</ref> آیه {{متن قرآن|وَلَا تَدْعُ مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَنْفَعُكَ وَلَا يَضُرُّكَ فَإِنْ فَعَلْتَ فَإِنَّكَ إِذًا مِنَ الظَّالِمِينَ}}<ref>«و به جای خداوند چیزی را (به پرستش) مخوان که نه تو را سودی می‌رساند و نه زیانی، اگر چنین کنی آنگاه بی‌گمان از ستمگرانی» سوره یونس، آیه ۱۰۶.</ref> به [[صراحت]] از عبادت خدایان بی‌سود و زیان و از گرفتار شدن در [[شرک عبادی]] و [[ظلم]] [[پرهیز]] داده است.  
[[آیات]] {{متن قرآن|قُلْ مَنْ يُنَجِّيكُمْ مِنْ ظُلُمَاتِ الْبَرِّ وَالْبَحْرِ تَدْعُونَهُ تَضَرُّعًا وَخُفْيَةً لَئِنْ أَنْجَانَا مِنْ هَذِهِ لَنَكُونَنَّ مِنَ الشَّاكِرِينَ}}<ref>«بگو: چه کس شما را از تاریکناهای خشکی و دریا می‌رهاند؟ در حالی که او را به لابه و در نهان می‌خوانید که اگر از این (ورطه) رهایی‌مان دهد از سپاسگزاران خواهیم بود» سوره انعام، آیه ۶۳.</ref>، {{متن قرآن|قُلِ اللَّهُ يُنَجِّيكُمْ مِنْهَا وَمِنْ كُلِّ كَرْبٍ ثُمَّ أَنْتُمْ تُشْرِكُونَ}}<ref>«بگو: خداوند شما را از آن (ورطه) و از هر بلا رهایی می‌بخشد باز هم شما شرک می‌ورزید» سوره انعام، آیه ۶۴.</ref> در قالب استفهام تقریری از مخاطبان می‌پرسد که چه کسی شما را از دشواری‌هایی که در تاریکی‌های خشکی و دریا برایتان پدید می‌آید [[رهایی]] می‌بخشد؟ در هنگامه [[سختی‌ها]] شما او را آشکارا و با [[فروتنی]] و نیز در [[نهان]] می‌خوانید و [[عهد]] می‌کنید که اگر ما را از این [[مهلکه]] برهاند، از سپاسگزاران خواهیم شد. خداست که شما را از آن سختی‌ها و از هر اندوهی دیگر [[نجات]] بخشد؛ آن‌گاه شما [[پیمان]] خود را می‌شکنید و برای او [[شریک]] قرار می‌دهید.<ref>المیزان، ج۷، ص۱۴۳. </ref> از آنجا که [[عبادت]] [[خدایان دروغین]] از سوی [[مشرکان]] بر پایه [[امید]] یا [[ترس]] نهاده شده است، [[خداوند]] در شماری از آیات، [[خدایان]] را به [[ناتوانی]] از سود و زیان‌رسانی وصف کرده است تا هرگونه اقتضایی را برای [[عبادت غیر خدا]] [[نفی]] کند، از همین رو [[ابراهیم]] {{ع}} در [[رویارویی]] با [[بت‌پرستان]]، آنان را به سبب [[پرستش]] خدایانی که سود و زیان ندارند [[نکوهیده]] است: {{متن قرآن|قَالَ أَفَتَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَنْفَعُكُمْ شَيْئًا وَلَا يَضُرُّكُمْ}}<ref>«گفت: آیا به جای خداوند چیزی را می‌پرستید که برای شما هیچ سودی و زیانی ندارد؟» سوره انبیاء، آیه ۶۶.</ref> [[رسول خدا]] {{صل}} نیز مشرکان را مخاطب قرار داده و با استفهام انکاری می‌پرسد: {{متن قرآن|قُلْ أَنَدْعُو مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَنْفَعُنَا وَلَا يَضُرُّنَا وَنُرَدُّ عَلَى أَعْقَابِنَا بَعْدَ إِذْ هَدَانَا اللَّهُ كَالَّذِي اسْتَهْوَتْهُ الشَّيَاطِينُ فِي الْأَرْضِ حَيْرَانَ لَهُ أَصْحَابٌ يَدْعُونَهُ إِلَى الْهُدَى ائْتِنَا قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدَى وَأُمِرْنَا لِنُسْلِمَ لِرَبِّ الْعَالَمِينَ}}<ref>«بگو آیا به جای خداوند کسی را (به پرستش) بخوانیم که نه به ما سود می‌رساند و نه زیان می‌زند و پس از آنکه خداوند ما را راهنمایی کرده است به (عقاید) گذشته خود بازگردانده شویم؟ چونان کسی که شیطان‌ها او را در زمین، سرگشته و سرگردان کرده‌اند در حالی که او را همراهانی است که به راهیابی فرا می‌خوانندش که نزد ما بیا؛ بگو: تنها رهنمود خداوند، رهنمود است و فرمان یافته‌ایم که تسلیم پروردگار جهانیان باشیم» سوره انعام، آیه ۷۱.</ref>؛ نیز با لحنی خاص پرستشگران بت‌های بی‌سود و زیان و شفاعت‌خواهان از چنین موجوداتی را نکوهیده است: {{متن قرآن|وَيَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَضُرُّهُمْ وَلَا يَنْفَعُهُمْ وَيَقُولُونَ هَؤُلَاءِ شُفَعَاؤُنَا عِنْدَ اللَّهِ قُلْ أَتُنَبِّئُونَ اللَّهَ بِمَا لَا يَعْلَمُ فِي السَّمَاوَاتِ وَلَا فِي الْأَرْضِ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَى عَمَّا يُشْرِكُونَ}}<ref>«و به جای خداوند چیزی را می‌پرستند که نه زیانی به آنان می‌رساند و نه سودی و می‌گویند اینان میانجی‌های ما نزد خداوندند؛ بگو: آیا خداوند را از چیزی آگاه می‌کنید که خود در آسمان‌ها و زمین سراغ ندارد؟ پاکا و فرابرترا که اوست از شرکی که می‌ورزند» سوره یونس، آیه ۱۸.</ref> آیه {{متن قرآن|وَلَا تَدْعُ مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَنْفَعُكَ وَلَا يَضُرُّكَ فَإِنْ فَعَلْتَ فَإِنَّكَ إِذًا مِنَ الظَّالِمِينَ}}<ref>«و به جای خداوند چیزی را (به پرستش) مخوان که نه تو را سودی می‌رساند و نه زیانی، اگر چنین کنی آنگاه بی‌گمان از ستمگرانی» سوره یونس، آیه ۱۰۶.</ref> به [[صراحت]] از عبادت خدایان بی‌سود و زیان و از گرفتار شدن در [[شرک عبادی]] و [[ظلم]] [[پرهیز]] داده است.  


[[قرآن کریم]] در شماری از [[آیات]] بر این نکته پای فشرده که معبودهای ساختگی نه تنها برای دیگران توان جذب سود و دفع زیان ندارند، برای خود نیز نمی‌توانند جلب [[منفعت]] و دفع ضرری داشته باشند، از همین‌رو [[قرآن]] انسان‌های گرفتار در شرک عبادی را [[نکوهیده]] که با وجود اینکه [[ربوبیّت]] همه هستی مختص خداست، چرا آنان غیر [[خدا]] را که حتی [[مالک]] سود و زیان برای خویش نیست به [[ولایت]] و [[سرپرستی]] گرفته‌اند: {{متن قرآن|قُلْ مَنْ رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ قُلِ اللَّهُ قُلْ أَفَاتَّخَذْتُمْ مِنْ دُونِهِ أَوْلِيَاءَ لَا يَمْلِكُونَ لِأَنْفُسِهِمْ نَفْعًا وَلَا ضَرًّا قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الْأَعْمَى وَالْبَصِيرُ أَمْ هَلْ تَسْتَوِي الظُّلُمَاتُ وَالنُّورُ أَمْ جَعَلُوا لِلَّهِ شُرَكَاءَ خَلَقُوا كَخَلْقِهِ فَتَشَابَهَ الْخَلْقُ عَلَيْهِمْ قُلِ اللَّهُ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ وَهُوَ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ}}<ref>«بگو: پروردگار آسمان‌ها و زمین کیست؟ بگو: خداوند؛ بگو: آیا در برابر او سرورانی گزیده‌اید که هیچ سود و زیانی برای خویش در اختیار ندارند؟ بگو: آیا نابینا و بینا برابر است؟ یا تیرگی‌ها با روشنایی برابرند؟ یا برای خداوند شریک‌هایی تراشیده‌اند که همانند آفرینش او را آفریده‌اند بنابراین (این دو) آفرینش بر آنان مشتبه شده است؟ بگو خداوند آفریننده هر چیز است و اوست که یگانه دادفرماست» سوره رعد، آیه ۱۶.</ref> و این معبودان حتی [[قدرت]] [[یاری]] خود را ندارند: {{متن قرآن|أَمْ لَهُمْ آلِهَةٌ تَمْنَعُهُمْ مِنْ دُونِنَا لَا يَسْتَطِيعُونَ نَصْرَ أَنْفُسِهِمْ وَلَا هُمْ مِنَّا يُصْحَبُونَ}}<ref>«آیا خدایانی دارند که آنان را در برابر ما نگهداری می‌کنند؟ آنها به خویش یاری نمی‌توانند کرد و از سوی ما نیز همراهی نمی‌شوند» سوره انبیاء، آیه ۴۳.</ref> [[آیه]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ وَالَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ}}<ref>«ای مردم! پروردگارتان را بپرستید که شما و پیشینیانتان را آفرید، باشد که پرهیزگاری ورزید» سوره بقره، آیه ۲۱.</ref> به [[صراحت]] میان [[عبادت]] و [[ربوبیت]] پیوند برقرار کرده و [[حکم]] {{متن قرآن|اعْبُدُوا}} را بر [[وصف]] {{متن قرآن|رَبَّكُمُ}} معلق کرده است و تعلیق حکم عبادت بر وصف ربوبیت، بیانگر علیت وصف یادشده برای [[ضرورت]] عبادت است: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّكُمُ}}.<ref> تسنیم، ج۲، ص۳۶۲. </ref>
[[قرآن کریم]] در شماری از [[آیات]] بر این نکته پای فشرده که معبودهای ساختگی نه تنها برای دیگران توان جذب سود و دفع زیان ندارند، برای خود نیز نمی‌توانند جلب [[منفعت]] و دفع ضرری داشته باشند، از همین‌رو [[قرآن]] انسان‌های گرفتار در شرک عبادی را [[نکوهیده]] که با وجود اینکه [[ربوبیّت]] همه هستی مختص خداست، چرا آنان غیر [[خدا]] را که حتی [[مالک]] سود و زیان برای خویش نیست به [[ولایت]] و [[سرپرستی]] گرفته‌اند: {{متن قرآن|قُلْ مَنْ رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ قُلِ اللَّهُ قُلْ أَفَاتَّخَذْتُمْ مِنْ دُونِهِ أَوْلِيَاءَ لَا يَمْلِكُونَ لِأَنْفُسِهِمْ نَفْعًا وَلَا ضَرًّا قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الْأَعْمَى وَالْبَصِيرُ أَمْ هَلْ تَسْتَوِي الظُّلُمَاتُ وَالنُّورُ أَمْ جَعَلُوا لِلَّهِ شُرَكَاءَ خَلَقُوا كَخَلْقِهِ فَتَشَابَهَ الْخَلْقُ عَلَيْهِمْ قُلِ اللَّهُ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ وَهُوَ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ}}<ref>«بگو: پروردگار آسمان‌ها و زمین کیست؟ بگو: خداوند؛ بگو: آیا در برابر او سرورانی گزیده‌اید که هیچ سود و زیانی برای خویش در اختیار ندارند؟ بگو: آیا نابینا و بینا برابر است؟ یا تیرگی‌ها با روشنایی برابرند؟ یا برای خداوند شریک‌هایی تراشیده‌اند که همانند آفرینش او را آفریده‌اند بنابراین (این دو) آفرینش بر آنان مشتبه شده است؟ بگو خداوند آفریننده هر چیز است و اوست که یگانه دادفرماست» سوره رعد، آیه ۱۶.</ref> و این معبودان حتی [[قدرت]] [[یاری]] خود را ندارند: {{متن قرآن|أَمْ لَهُمْ آلِهَةٌ تَمْنَعُهُمْ مِنْ دُونِنَا لَا يَسْتَطِيعُونَ نَصْرَ أَنْفُسِهِمْ وَلَا هُمْ مِنَّا يُصْحَبُونَ}}<ref>«آیا خدایانی دارند که آنان را در برابر ما نگهداری می‌کنند؟ آنها به خویش یاری نمی‌توانند کرد و از سوی ما نیز همراهی نمی‌شوند» سوره انبیاء، آیه ۴۳.</ref> [[آیه]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ وَالَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ}}<ref>«ای مردم! پروردگارتان را بپرستید که شما و پیشینیانتان را آفرید، باشد که پرهیزگاری ورزید» سوره بقره، آیه ۲۱.</ref> به [[صراحت]] میان [[عبادت]] و [[ربوبیت]] پیوند برقرار کرده و [[حکم]] {{متن قرآن|اعْبُدُوا}} را بر وصف {{متن قرآن|رَبَّكُمُ}} معلق کرده است و تعلیق حکم عبادت بر وصف ربوبیت، بیانگر علیت وصف یادشده برای [[ضرورت]] عبادت است: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّكُمُ}}.<ref> تسنیم، ج۲، ص۳۶۲. </ref>


== [[مبارزه]] با شرک عبادی با [[انکار الوهیت]] غیر خدا ==
== [[مبارزه]] با شرک عبادی با [[انکار الوهیت]] غیر خدا ==
خط ۳۶۵: خط ۳۶۵:
در [[منطق قرآن کریم]]، [[خدا]] معیار [[دوستی‌ها]] و دشمنی‌هاست. بر اساس همین اصل، در منظومه [[تعالیم اسلامی]] دو مفهوم "[[تولّی]]"، یعنی [[دوستی با خدا]] و با [[دوستان]] خدا شامل [[پیامبران]]، [[اوصیا]]، [[اولیای الهی]] و [[مؤمنان]] و "[[تبرّی]]"، یعنی [[دشمنی با دشمنان خدا]] و [[دشمنان]] دوستان خدا شکل گرفته است.<ref> المیزان، ج۵، ص۱۹۶؛ صراط النجاه، ج۳، ص۴۵۲. </ref> از نظر [[قرآن]]، [[ایمان به خدا]] و [[پیامبر]] با [[دوستی]] با [[دشمنان خدا]] ناسازگار است: {{متن قرآن|وَلَوْ كَانُوا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالنَّبِيِّ وَمَا أُنْزِلَ إِلَيْهِ مَا اتَّخَذُوهُمْ أَوْلِيَاءَ وَلَكِنَّ كَثِيرًا مِنْهُمْ فَاسِقُونَ}}<ref>«و اگر به خداوند و پیامبر و آنچه به سوی او فرو فرستاده شده است ایمان می‌داشتند آنان را سرور نمی‌گرفتند اما بسیاری از ایشان نافرمانند» سوره مائده، آیه ۸۱.</ref> بر پایه روایتی، [[رسول خدا]] {{صل}}ضمن تأکید بر اهمیت فرایضی مانند [[نماز]]، [[روزه]]، [[جهاد]] و [[حج]]، محکم‌ترین دستگیره [[ایمان]] را دوستی و [[دشمنی]] در [[راه خدا]] و [[دوست داشتن]] خدا و [[بیزاری از دشمنان]] خدا برشمرده است؛<ref>الکافی، ج۲، ص۱۲۵. </ref> نیز بر اساس روایتی، [[دین]] چیزی جز حُب و [[بغض]] نیست.<ref> تفسیر عیاشی، ج۱، ص۱۶۷؛ کنزالعمال، ج۳، ص۴۷۶. </ref> برائت از مشرکان در قلمرو مفهومیِ تبرّی جای می‌گیرد و از آن اخصّ است. تبرّی و برائت اگرچه به لحاظ الزامات عملی آن از [[فروع]] شمرده شده، پیش از آنکه جنبه [[فقهی]] داشته باشد، [[صبغه]] [[اعتقادی]] دارد؛ زیرا از [[لوازم ایمان]] شمرده شده است. از سوی دیگر، ابراز [[بیزاری]]، اجتناب و [[گسستن]] پیوندها که در جنبه عملی [[برائت]] لازم است، موجب جدایی صفوف [[موحدان]] از [[مشرکان]] و تمایز آنها شده و به بعد [[اجتماعی]] [[برائت]] اهمیت داده است.
در [[منطق قرآن کریم]]، [[خدا]] معیار [[دوستی‌ها]] و دشمنی‌هاست. بر اساس همین اصل، در منظومه [[تعالیم اسلامی]] دو مفهوم "[[تولّی]]"، یعنی [[دوستی با خدا]] و با [[دوستان]] خدا شامل [[پیامبران]]، [[اوصیا]]، [[اولیای الهی]] و [[مؤمنان]] و "[[تبرّی]]"، یعنی [[دشمنی با دشمنان خدا]] و [[دشمنان]] دوستان خدا شکل گرفته است.<ref> المیزان، ج۵، ص۱۹۶؛ صراط النجاه، ج۳، ص۴۵۲. </ref> از نظر [[قرآن]]، [[ایمان به خدا]] و [[پیامبر]] با [[دوستی]] با [[دشمنان خدا]] ناسازگار است: {{متن قرآن|وَلَوْ كَانُوا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالنَّبِيِّ وَمَا أُنْزِلَ إِلَيْهِ مَا اتَّخَذُوهُمْ أَوْلِيَاءَ وَلَكِنَّ كَثِيرًا مِنْهُمْ فَاسِقُونَ}}<ref>«و اگر به خداوند و پیامبر و آنچه به سوی او فرو فرستاده شده است ایمان می‌داشتند آنان را سرور نمی‌گرفتند اما بسیاری از ایشان نافرمانند» سوره مائده، آیه ۸۱.</ref> بر پایه روایتی، [[رسول خدا]] {{صل}}ضمن تأکید بر اهمیت فرایضی مانند [[نماز]]، [[روزه]]، [[جهاد]] و [[حج]]، محکم‌ترین دستگیره [[ایمان]] را دوستی و [[دشمنی]] در [[راه خدا]] و [[دوست داشتن]] خدا و [[بیزاری از دشمنان]] خدا برشمرده است؛<ref>الکافی، ج۲، ص۱۲۵. </ref> نیز بر اساس روایتی، [[دین]] چیزی جز حُب و [[بغض]] نیست.<ref> تفسیر عیاشی، ج۱، ص۱۶۷؛ کنزالعمال، ج۳، ص۴۷۶. </ref> برائت از مشرکان در قلمرو مفهومیِ تبرّی جای می‌گیرد و از آن اخصّ است. تبرّی و برائت اگرچه به لحاظ الزامات عملی آن از [[فروع]] شمرده شده، پیش از آنکه جنبه [[فقهی]] داشته باشد، [[صبغه]] [[اعتقادی]] دارد؛ زیرا از [[لوازم ایمان]] شمرده شده است. از سوی دیگر، ابراز [[بیزاری]]، اجتناب و [[گسستن]] پیوندها که در جنبه عملی [[برائت]] لازم است، موجب جدایی صفوف [[موحدان]] از [[مشرکان]] و تمایز آنها شده و به بعد [[اجتماعی]] [[برائت]] اهمیت داده است.


[[قرآن کریم]] در آیاتی پرشمار به موضوع [[برائت از مشرکان]] پرداخته است. یکی از محوری‌ترین [[آیات]] برائت از مشرکان، [[آیه]] {{متن قرآن|قَدْ كَانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِي إِبْرَاهِيمَ وَالَّذِينَ مَعَهُ إِذْ قَالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَآءُ مِنْكُمْ وَمِمَّا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ كَفَرْنَا بِكُمْ وَبَدَا بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمُ الْعَدَاوَةُ وَالْبَغْضَاءُ أَبَدًا حَتَّى تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَحْدَهُ إِلَّا قَوْلَ إِبْرَاهِيمَ لِأَبِيهِ لَأَسْتَغْفِرَنَّ لَكَ وَمَا أَمْلِكُ لَكَ مِنَ اللَّهِ مِنْ شَيْءٍ رَبَّنَا عَلَيْكَ تَوَكَّلْنَا وَإِلَيْكَ أَنَبْنَا وَإِلَيْكَ الْمَصِيرُ}}<ref>«بی‌گمان برای شما ابراهیم و همراهان وی نمونه‌ای نیکویند آنگاه که به قوم خود گفتند: ما از شما و آنچه به جای خداوند می‌پرستید بیزاریم، شما را انکار می‌کنیم و میان ما و شما جاودانه دشمنی و کینه پدید آمده است تا زمانی که به خداوند یگانه ایمان آورید؛ جز (این) گفتار ابراهیم که به پدرش گفت: برای تو از خداوند آمرزش خواهم خواست و من برای تو در برابر خداوند هیچ اختیاری ندارم؛ پروردگارا! ما بر تو توکل داریم و به سوی تو روی می‌آوریم و بازگشت (هر چیز) به سوی توست» سوره ممتحنه، آیه ۴.</ref> است. بر اساس این آیه، [[ابراهیم]] {{ع}} که در متون [[اسلامی]] قهرمان [[توحید]] و [[مبارزه]] با [[شرک]] دانسته شده و نیز [[پیروان]] او، در موضوع برائت از مشرکان، [[اسوه]] و الگوی [[مؤمنان]] معرفی شده‌اند. بر بی‌زاریشان از مشرکان، با تعابیر {{متن قرآن|إِنَّا بُرَآءُ مِنْكُمْ}}، {{متن قرآن|كَفَرْنَا بِكُمْ}} و {{متن قرآن|وَبَدَا بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمُ الْعَدَاوَةُ وَالْبَغْضَاءُ}} تأکید شده و به استمرار این برائت تا [[زمان]] [[آلوده]] بودن مشرکان به شرک تصریح شده است؛ همچنین ابراهیم {{ع}} از معبودهای مشرکان [[اعلام بیزاری]] و راه خود را از مشرکان جدا کرده است: {{متن قرآن|فَلَمَّا رَأَى الشَّمْسَ بَازِغَةً قَالَ هَذَا رَبِّي هَذَا أَكْبَرُ فَلَمَّا أَفَلَتْ قَالَ يَا قَوْمِ إِنِّي بَرِيءٌ مِمَّا تُشْرِكُونَ}}<ref>«هنگامی که خورشید را درخشان دید گفت: این پروردگار من است، این بزرگ‌تر است و چون غروب کرد گفت: ای قوم من! من از آنچه شریک (خداوند) قرار می‌دهید بیزارم» سوره انعام، آیه ۷۸.</ref>، {{متن قرآن|إِنِّي وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ حَنِيفًا وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ}}<ref>«من با درستی آیین روی خویش به سوی کسی آورده‌ام که آسمان‌ها و زمین را آفریده است و من از مشرکان نیستم» سوره انعام، آیه ۷۹.</ref> از آنجا که مفهوم برائت بر مدار [[دشمنی با خدا]] [[استوار]] است، به محض روشن شدن دشمنی با خدا، ابراز برائت لازم می‌شود، چنان‌که ابراهیم {{ع}} از [[آزر]] اعلام بیزاری کرد: {{متن قرآن|وَمَا كَانَ اسْتِغْفَارُ إِبْرَاهِيمَ لِأَبِيهِ إِلَّا عَنْ مَوْعِدَةٍ وَعَدَهَا إِيَّاهُ فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ أَنَّهُ عَدُوٌّ لِلَّهِ تَبَرَّأَ مِنْهُ إِنَّ إِبْرَاهِيمَ لَأَوَّاهٌ حَلِيمٌ}}<ref>«و آمرزش خواهی ابراهیم برای پدرش جز بنا به وعده‌ای نبود که به وی داده بود و چون بر او آشکار گشت که وی دشمن خداوند است از وی دوری جست؛ بی‌گمان ابراهیم دردمندی بردبار بود» سوره توبه، آیه ۱۱۴.</ref>، {{متن قرآن|وَأَعْتَزِلُكُمْ وَمَا تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَأَدْعُو رَبِّي عَسَى أَلَّا أَكُونَ بِدُعَاءِ رَبِّي شَقِيًّا}}<ref>«و از شما و آنچه به جای خداوند (به پرستش) می‌خوانید کناره می‌جویم و پروردگارم را می‌خوانم باشد که در خواندن پروردگارم رنجور نباشم» سوره مریم، آیه ۴۸.</ref>، {{متن قرآن|فَلَمَّا اعْتَزَلَهُمْ وَمَا يَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَكُلًّا جَعَلْنَا نَبِيًّا}}<ref>«پس چون از آنان و آنچه به جای خداوند می‌پرستیدند کناره گرفت، اسحاق و (نوه‌اش) یعقوب را بدو بخشیدیم و همه را پیامبر کردیم» سوره مریم، آیه ۴۹.</ref> روی گرداندن و [[کناره‌گیری]] ابراهیم {{ع}} از [[خدایان دروغین]] و مشرکان را با واژه "اعتزال" گزارش کرده است. [[برائت]] و رویگردانی [[اصحاب کهف]] از [[مشرکان]] [[زمان]] خود نیز با تعبیر "اعتزال" گزارش شده است: {{متن قرآن|وَإِذِ اعْتَزَلْتُمُوهُمْ وَمَا يَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ }}<ref>«و اکنون که از آنان و از آنچه جز خداوند می‌پرستند کناره جستید» سوره کهف، آیه ۱۶.</ref> [[رسول خدا]] {{صل}} بر اساس [[وحی الهی]] [[وظیفه]] داشت از مشرکان روی برگرداند: {{متن قرآن|اتَّبِعْ مَا أُوحِيَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ وَأَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِينَ}}<ref>«از آنچه به تو از سوی پروردگارت وحی می‌شود پیروی کن! هیچ خدایی جز او نیست و از مشرکان روی بگردان» سوره انعام، آیه ۱۰۶.</ref> از آنجا که [[پیوندهای خویشاوندی]] و [[ارتباطات]] [[عاطفی]] میان [[خویشاوندان]] می‌تواند تهدیدی برای [[برائت]] به شمار آید و زمینه‌ای برای علاقه‌مندی و [[دوستی]] فراهم کند، [[قرآن کریم]] هشدار داده است که نباید [[مؤمنان]] با [[دشمنان خدا]] و [[پیامبر]] [[دوستی]] کنند، هرچند این [[دشمنان]] [[پدران]]، [[برادران]] یا خویشاوندان آنان باشند: {{متن قرآن|لَا تَجِدُ قَوْمًا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ يُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَوْ كَانُوا آبَاءَهُمْ أَوْ أَبْنَاءَهُمْ أَوْ إِخْوَانَهُمْ أَوْ عَشِيرَتَهُمْ أُولَئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الْإِيمَانَ وَأَيَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ وَيُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ أُولَئِكَ حِزْبُ اللَّهِ أَلَا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ}}<ref>«گروهی را نمی‌یابی که با ایمان به خداوند و روز واپسین، با کسانی که با خداوند و پیامبرش مخالفت ورزیده‌اند دوستی ورزند هر چند که آنان پدران یا فرزندان یا برادران یا خویشانشان باشند؛ آنانند که (خداوند) ایمان را در دلشان برنوشته و با روحی از خویش تأییدشان کرده است و آنان را به بوستان‌هایی درمی‌آورد که از بن آنها جویباران روان است، در آنها جاودانند، خداوند از آنان خرسند است و آنان از وی خرسندند، آنان حزب خداوندند، آگاه باشید که بی‌گمان حزب خداوند است که (گرویدگان به آن) رستگارند» سوره مجادله، آیه ۲۲.</ref> در این [[آیه]]، [[حکم]] [[حرمت]] دوستی بر [[وصف]] {{متن قرآن|مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ}} تعلیق شده و بدین معناست که حرمت دوستی در صورتی است که دوستی با مشرکان به علت [[دشمنی]] آنان با [[خدا]] و [[رسول]] شکل بگیرد، از این رو با [[رفتار نیک]] با [[والدین]] [[مشرک]] [[سازگاری]] دارد: {{متن قرآن|وَصَاحِبْهُمَا فِي الدُّنْيَا مَعْرُوفًا}}<ref>«در این جهان با آنان به شایستگی همراهی کن» سوره لقمان، آیه ۱۵.</ref> بنابراین، با وجود [[لزوم]] [[برائت از مشرکان]] و [[غفلت]] نورزیدن از [[مکر]] آنها، [[مسلمان]] می‌تواند نسبت به غیر مسلمان و از جمله مشرک [[نیکی]] و با وی به [[عدالت]] [[رفتار]] کند: {{متن قرآن|لَا يَنْهَاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ لَمْ يُقَاتِلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَلَمْ يُخْرِجُوكُمْ مِنْ دِيَارِكُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ}}<ref>«خداوند شما را از نیکی ورزیدن و دادگری با آنان که با شما در کار دین جنگ نکرده‌اند و شما را از خانه‌هایتان بیرون نرانده‌اند باز نمی‌دارد؛ بی‌گمان خداوند دادگران را دوست می‌دارد» سوره ممتحنه، آیه ۸.</ref> بارزترین و شدیدترین [[آیات]] برائت از مشرکان که به صورت عام، صریح و رسمی اعلام شد، آیات نخست [[سوره توبه]] نازل شده در [[سال نهم هجری]] است که به دست [[علی]] {{ع}} در [[روز عید قربان]] و در [[منا]] به [[مشرکان]] اعلام شد.
[[قرآن کریم]] در آیاتی پرشمار به موضوع [[برائت از مشرکان]] پرداخته است. یکی از محوری‌ترین [[آیات]] برائت از مشرکان، [[آیه]] {{متن قرآن|قَدْ كَانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِي إِبْرَاهِيمَ وَالَّذِينَ مَعَهُ إِذْ قَالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَآءُ مِنْكُمْ وَمِمَّا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ كَفَرْنَا بِكُمْ وَبَدَا بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمُ الْعَدَاوَةُ وَالْبَغْضَاءُ أَبَدًا حَتَّى تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَحْدَهُ إِلَّا قَوْلَ إِبْرَاهِيمَ لِأَبِيهِ لَأَسْتَغْفِرَنَّ لَكَ وَمَا أَمْلِكُ لَكَ مِنَ اللَّهِ مِنْ شَيْءٍ رَبَّنَا عَلَيْكَ تَوَكَّلْنَا وَإِلَيْكَ أَنَبْنَا وَإِلَيْكَ الْمَصِيرُ}}<ref>«بی‌گمان برای شما ابراهیم و همراهان وی نمونه‌ای نیکویند آنگاه که به قوم خود گفتند: ما از شما و آنچه به جای خداوند می‌پرستید بیزاریم، شما را انکار می‌کنیم و میان ما و شما جاودانه دشمنی و کینه پدید آمده است تا زمانی که به خداوند یگانه ایمان آورید؛ جز (این) گفتار ابراهیم که به پدرش گفت: برای تو از خداوند آمرزش خواهم خواست و من برای تو در برابر خداوند هیچ اختیاری ندارم؛ پروردگارا! ما بر تو توکل داریم و به سوی تو روی می‌آوریم و بازگشت (هر چیز) به سوی توست» سوره ممتحنه، آیه ۴.</ref> است. بر اساس این آیه، [[ابراهیم]] {{ع}} که در متون [[اسلامی]] قهرمان [[توحید]] و [[مبارزه]] با [[شرک]] دانسته شده و نیز [[پیروان]] او، در موضوع برائت از مشرکان، [[اسوه]] و الگوی [[مؤمنان]] معرفی شده‌اند. بر بی‌زاریشان از مشرکان، با تعابیر {{متن قرآن|إِنَّا بُرَآءُ مِنْكُمْ}}، {{متن قرآن|كَفَرْنَا بِكُمْ}} و {{متن قرآن|وَبَدَا بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمُ الْعَدَاوَةُ وَالْبَغْضَاءُ}} تأکید شده و به استمرار این برائت تا [[زمان]] [[آلوده]] بودن مشرکان به شرک تصریح شده است؛ همچنین ابراهیم {{ع}} از معبودهای مشرکان [[اعلام بیزاری]] و راه خود را از مشرکان جدا کرده است: {{متن قرآن|فَلَمَّا رَأَى الشَّمْسَ بَازِغَةً قَالَ هَذَا رَبِّي هَذَا أَكْبَرُ فَلَمَّا أَفَلَتْ قَالَ يَا قَوْمِ إِنِّي بَرِيءٌ مِمَّا تُشْرِكُونَ}}<ref>«هنگامی که خورشید را درخشان دید گفت: این پروردگار من است، این بزرگ‌تر است و چون غروب کرد گفت: ای قوم من! من از آنچه شریک (خداوند) قرار می‌دهید بیزارم» سوره انعام، آیه ۷۸.</ref>، {{متن قرآن|إِنِّي وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ حَنِيفًا وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ}}<ref>«من با درستی آیین روی خویش به سوی کسی آورده‌ام که آسمان‌ها و زمین را آفریده است و من از مشرکان نیستم» سوره انعام، آیه ۷۹.</ref> از آنجا که مفهوم برائت بر مدار [[دشمنی با خدا]] [[استوار]] است، به محض روشن شدن دشمنی با خدا، ابراز برائت لازم می‌شود، چنان‌که ابراهیم {{ع}} از [[آزر]] اعلام بیزاری کرد: {{متن قرآن|وَمَا كَانَ اسْتِغْفَارُ إِبْرَاهِيمَ لِأَبِيهِ إِلَّا عَنْ مَوْعِدَةٍ وَعَدَهَا إِيَّاهُ فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ أَنَّهُ عَدُوٌّ لِلَّهِ تَبَرَّأَ مِنْهُ إِنَّ إِبْرَاهِيمَ لَأَوَّاهٌ حَلِيمٌ}}<ref>«و آمرزش خواهی ابراهیم برای پدرش جز بنا به وعده‌ای نبود که به وی داده بود و چون بر او آشکار گشت که وی دشمن خداوند است از وی دوری جست؛ بی‌گمان ابراهیم دردمندی بردبار بود» سوره توبه، آیه ۱۱۴.</ref>، {{متن قرآن|وَأَعْتَزِلُكُمْ وَمَا تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَأَدْعُو رَبِّي عَسَى أَلَّا أَكُونَ بِدُعَاءِ رَبِّي شَقِيًّا}}<ref>«و از شما و آنچه به جای خداوند (به پرستش) می‌خوانید کناره می‌جویم و پروردگارم را می‌خوانم باشد که در خواندن پروردگارم رنجور نباشم» سوره مریم، آیه ۴۸.</ref>، {{متن قرآن|فَلَمَّا اعْتَزَلَهُمْ وَمَا يَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَكُلًّا جَعَلْنَا نَبِيًّا}}<ref>«پس چون از آنان و آنچه به جای خداوند می‌پرستیدند کناره گرفت، اسحاق و (نوه‌اش) یعقوب را بدو بخشیدیم و همه را پیامبر کردیم» سوره مریم، آیه ۴۹.</ref> روی گرداندن و [[کناره‌گیری]] ابراهیم {{ع}} از [[خدایان دروغین]] و مشرکان را با واژه "اعتزال" گزارش کرده است. [[برائت]] و رویگردانی [[اصحاب کهف]] از [[مشرکان]] [[زمان]] خود نیز با تعبیر "اعتزال" گزارش شده است: {{متن قرآن|وَإِذِ اعْتَزَلْتُمُوهُمْ وَمَا يَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ }}<ref>«و اکنون که از آنان و از آنچه جز خداوند می‌پرستند کناره جستید» سوره کهف، آیه ۱۶.</ref> [[رسول خدا]] {{صل}} بر اساس [[وحی الهی]] [[وظیفه]] داشت از مشرکان روی برگرداند: {{متن قرآن|اتَّبِعْ مَا أُوحِيَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ وَأَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِينَ}}<ref>«از آنچه به تو از سوی پروردگارت وحی می‌شود پیروی کن! هیچ خدایی جز او نیست و از مشرکان روی بگردان» سوره انعام، آیه ۱۰۶.</ref> از آنجا که [[پیوندهای خویشاوندی]] و [[ارتباطات]] [[عاطفی]] میان [[خویشاوندان]] می‌تواند تهدیدی برای [[برائت]] به شمار آید و زمینه‌ای برای علاقه‌مندی و [[دوستی]] فراهم کند، [[قرآن کریم]] هشدار داده است که نباید [[مؤمنان]] با [[دشمنان خدا]] و [[پیامبر]] [[دوستی]] کنند، هرچند این [[دشمنان]] [[پدران]]، [[برادران]] یا خویشاوندان آنان باشند: {{متن قرآن|لَا تَجِدُ قَوْمًا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ يُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَوْ كَانُوا آبَاءَهُمْ أَوْ أَبْنَاءَهُمْ أَوْ إِخْوَانَهُمْ أَوْ عَشِيرَتَهُمْ أُولَئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الْإِيمَانَ وَأَيَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ وَيُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ أُولَئِكَ حِزْبُ اللَّهِ أَلَا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ}}<ref>«گروهی را نمی‌یابی که با ایمان به خداوند و روز واپسین، با کسانی که با خداوند و پیامبرش مخالفت ورزیده‌اند دوستی ورزند هر چند که آنان پدران یا فرزندان یا برادران یا خویشانشان باشند؛ آنانند که (خداوند) ایمان را در دلشان برنوشته و با روحی از خویش تأییدشان کرده است و آنان را به بوستان‌هایی درمی‌آورد که از بن آنها جویباران روان است، در آنها جاودانند، خداوند از آنان خرسند است و آنان از وی خرسندند، آنان حزب خداوندند، آگاه باشید که بی‌گمان حزب خداوند است که (گرویدگان به آن) رستگارند» سوره مجادله، آیه ۲۲.</ref> در این [[آیه]]، [[حکم]] [[حرمت]] دوستی بر وصف {{متن قرآن|مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ}} تعلیق شده و بدین معناست که حرمت دوستی در صورتی است که دوستی با مشرکان به علت [[دشمنی]] آنان با [[خدا]] و [[رسول]] شکل بگیرد، از این رو با [[رفتار نیک]] با [[والدین]] [[مشرک]] [[سازگاری]] دارد: {{متن قرآن|وَصَاحِبْهُمَا فِي الدُّنْيَا مَعْرُوفًا}}<ref>«در این جهان با آنان به شایستگی همراهی کن» سوره لقمان، آیه ۱۵.</ref> بنابراین، با وجود [[لزوم]] [[برائت از مشرکان]] و [[غفلت]] نورزیدن از [[مکر]] آنها، [[مسلمان]] می‌تواند نسبت به غیر مسلمان و از جمله مشرک [[نیکی]] و با وی به [[عدالت]] [[رفتار]] کند: {{متن قرآن|لَا يَنْهَاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ لَمْ يُقَاتِلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَلَمْ يُخْرِجُوكُمْ مِنْ دِيَارِكُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ}}<ref>«خداوند شما را از نیکی ورزیدن و دادگری با آنان که با شما در کار دین جنگ نکرده‌اند و شما را از خانه‌هایتان بیرون نرانده‌اند باز نمی‌دارد؛ بی‌گمان خداوند دادگران را دوست می‌دارد» سوره ممتحنه، آیه ۸.</ref> بارزترین و شدیدترین [[آیات]] برائت از مشرکان که به صورت عام، صریح و رسمی اعلام شد، آیات نخست [[سوره توبه]] نازل شده در [[سال نهم هجری]] است که به دست [[علی]] {{ع}} در [[روز عید قربان]] و در [[منا]] به [[مشرکان]] اعلام شد.


این [[سوره]] به سبب شروع با جمله {{متن قرآن|بَرَاءَةٌ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ}}<ref>«(این) بیزاری خداوند و پیامبر اوست» سوره توبه، آیه ۱.</ref> [[سوره]] "[[برائت]]" نیز نامیده شده است. آغاز نشدن این سوره با {{متن قرآن|بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ}}<ref>«به نام خداوند بخشنده بخشاینده» سوره فاتحه، آیه ۱.</ref> بر شدّت برائت افزوده است. [[آیه]] نخست سوره اگرچه مشتمل بر برائت [[خدا]] و پیامبرش از مشرکان [[پیمان‌شکن]] است، در آیه سوم به صورت عام {{متن قرآن|وَأَذَانٌ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ إِلَى النَّاسِ}}<ref>«و (این) اعلامی از سوی خداوند و پیامبر او» سوره توبه، آیه ۳.</ref> همه مشرکان را شامل می‌شود.<ref> المیزان، ج۹، ص۱۴۹. </ref> به رغم این برائت، [[قرآن]] [[التزام]] به پیمان‌هایی را که با مشرکان منعقد شده لازم می‌داند و تا به سرآمدن [[زمان]] [[پیمان]]، تعرّض به آن را جایز نمی‌داند: {{متن قرآن|بَرَاءَةٌ مِّنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ إِلَى الَّذِينَ عَاهَدتُّم مِّنَ الْمُشْرِكِينَ فَسِيحُواْ فِي الأَرْضِ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَاعْلَمُواْ أَنَّكُمْ غَيْرُ مُعْجِزِي اللَّهِ وَأَنَّ اللَّهَ مُخْزِي الْكَافِرِينَ وَأَذَانٌ مِّنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ إِلَى النَّاسِ يَوْمَ الْحَجِّ الأَكْبَرِ أَنَّ اللَّهَ بَرِيءٌ مِّنَ الْمُشْرِكِينَ وَرَسُولُهُ فَإِن تُبْتُمْ فَهُوَ خَيْرٌ لَّكُمْ وَإِن تَوَلَّيْتُمْ فَاعْلَمُواْ أَنَّكُمْ غَيْرُ مُعْجِزِي اللَّهِ وَبَشِّرِ الَّذِينَ كَفَرُواْ بِعَذَابٍ أَلِيمٍ إِلاَّ الَّذِينَ عَاهَدتُّم مِّنَ الْمُشْرِكِينَ ثُمَّ لَمْ يَنقُصُوكُمْ شَيْئًا وَلَمْ يُظَاهِرُواْ عَلَيْكُمْ أَحَدًا فَأَتِمُّواْ إِلَيْهِمْ عَهْدَهُمْ إِلَى مُدَّتِهِمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَّقِينَ فَإِذَا انسَلَخَ الأَشْهُرُ الْحُرُمُ فَاقْتُلُواْ الْمُشْرِكِينَ حَيْثُ وَجَدتُّمُوهُمْ وَخُذُوهُمْ وَاحْصُرُوهُمْ وَاقْعُدُواْ لَهُمْ كُلَّ مَرْصَدٍ فَإِن تَابُواْ وَأَقَامُواْ الصَّلاةَ وَآتَوُاْ الزَّكَاةَ فَخَلُّواْ سَبِيلَهُمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ }}<ref>«(این) بیزاری خداوند و پیامبر اوست از مشرکانی که با آنان پیمان بسته‌اید چهار ماه در این سرزمین (آزاد) بگردید و بدانید که شما خداوند را به ستوه نمی‌توانید آورد و خداوند رسواگر کافران است. و (این) اعلامی از سوی خداوند و پیامبر او در روز حجّ اکبر به مردم است که خداوند و پیامبرش از مشرکان بیزارند پس اگر توبه کنید برای شما بهتر است و اگر روی بگردانید بدانید که شما خداوند را به ستوه نمی‌توانید آورد و کافران را به عذابی دردناک نوید ده! مگر کسانی از مشرکان که با آنان پیمان بسته‌اید سپس چیزی از (پیمان) شما نکاسته‌اند و در برابر شما از کسی پشتیبانی نکرده‌اند؛ پیمان اینان را تا پایان زمانشان پاس بدارید؛ بی‌گمان خداوند پرهیزکاران را دوست می‌دارد. و چون ماه‌های حرام به پایان رسید مشرکان را هر جا یافتید بکشید و دستگیرشان کنید و به محاصره درآورید و در هر کمینگاهی به کمین آنان بنشینید؛ و اگر توبه کردند و نماز برپا داشتند و زکات دادند آزادشان بگذارید که بی‌گمان خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره توبه، آیه ۱-۵.</ref> اعزام [[امیرمؤمنان علی]] {{ع}} از [[مدینه]] با شتر مخصوص [[رسول خدا]] {{صل}}برای بازستاندن [[آیات برائت]] از [[ابوبکر]] و نیز تأکید رسول خدا {{صل}}بر [[ابلاغ]] این [[آیات]] به دست [[علی]] {{ع}} در موسم [[حج]]، نشان اهمیت [[برائت از مشرکان]] است.<ref>مجمع البیان، ج۵، ص۶ - ۸. </ref> از این آیات برمی‌آید که [[هدف]] نهاییِ ساختن بیت‌اللّه، رسیدن به [[توحید]] است و دستیابی به توحید [[ناب]] بدون [[تبرّی]] تام از هر [[شرک]] و [[انزجار]] از هر [[مشرک]]، شدنی نیست.<ref>صهبای حج، ص۱۲۶. </ref> برائت از مشرکان و شدّت برخورد با آنان نباید موجب شود [[فرصت]] شنیدن سخن[[حق]] و [[دعوت]] [[اسلام]] از آنها دریغ شود؛ زیرا همه این اقدام‌ها برای این است که آنها از [[گمراهی]] [[نجات]] یابند و به راه صحیح و مستقیم [[هدایت]] شوند. بنابراین اگر مشرکی [[امان]] خواست باید به او [[امان]] داد تا [[کلام خدا]] را بشنود و سپس او را به مکان امنش بازگرداند:{{متن قرآن|وَإِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ اسْتَجَارَكَ فَأَجِرْهُ حَتَّى يَسْمَعَ كَلَامَ اللَّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَا يَعْلَمُونَ}}<ref>«و اگر یکی از مشرکان از تو پناه خواست به او پناه ده تا کلام خداوند را بشنود سپس او را به پناهگاه وی برسان؛ این بدان روست که اینان گروهی نادانند» سوره توبه، آیه ۶.</ref>.
این [[سوره]] به سبب شروع با جمله {{متن قرآن|بَرَاءَةٌ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ}}<ref>«(این) بیزاری خداوند و پیامبر اوست» سوره توبه، آیه ۱.</ref> [[سوره]] "[[برائت]]" نیز نامیده شده است. آغاز نشدن این سوره با {{متن قرآن|بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ}}<ref>«به نام خداوند بخشنده بخشاینده» سوره فاتحه، آیه ۱.</ref> بر شدّت برائت افزوده است. [[آیه]] نخست سوره اگرچه مشتمل بر برائت [[خدا]] و پیامبرش از مشرکان [[پیمان‌شکن]] است، در آیه سوم به صورت عام {{متن قرآن|وَأَذَانٌ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ إِلَى النَّاسِ}}<ref>«و (این) اعلامی از سوی خداوند و پیامبر او» سوره توبه، آیه ۳.</ref> همه مشرکان را شامل می‌شود.<ref> المیزان، ج۹، ص۱۴۹. </ref> به رغم این برائت، [[قرآن]] [[التزام]] به پیمان‌هایی را که با مشرکان منعقد شده لازم می‌داند و تا به سرآمدن [[زمان]] [[پیمان]]، تعرّض به آن را جایز نمی‌داند: {{متن قرآن|بَرَاءَةٌ مِّنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ إِلَى الَّذِينَ عَاهَدتُّم مِّنَ الْمُشْرِكِينَ فَسِيحُواْ فِي الأَرْضِ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَاعْلَمُواْ أَنَّكُمْ غَيْرُ مُعْجِزِي اللَّهِ وَأَنَّ اللَّهَ مُخْزِي الْكَافِرِينَ وَأَذَانٌ مِّنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ إِلَى النَّاسِ يَوْمَ الْحَجِّ الأَكْبَرِ أَنَّ اللَّهَ بَرِيءٌ مِّنَ الْمُشْرِكِينَ وَرَسُولُهُ فَإِن تُبْتُمْ فَهُوَ خَيْرٌ لَّكُمْ وَإِن تَوَلَّيْتُمْ فَاعْلَمُواْ أَنَّكُمْ غَيْرُ مُعْجِزِي اللَّهِ وَبَشِّرِ الَّذِينَ كَفَرُواْ بِعَذَابٍ أَلِيمٍ إِلاَّ الَّذِينَ عَاهَدتُّم مِّنَ الْمُشْرِكِينَ ثُمَّ لَمْ يَنقُصُوكُمْ شَيْئًا وَلَمْ يُظَاهِرُواْ عَلَيْكُمْ أَحَدًا فَأَتِمُّواْ إِلَيْهِمْ عَهْدَهُمْ إِلَى مُدَّتِهِمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَّقِينَ فَإِذَا انسَلَخَ الأَشْهُرُ الْحُرُمُ فَاقْتُلُواْ الْمُشْرِكِينَ حَيْثُ وَجَدتُّمُوهُمْ وَخُذُوهُمْ وَاحْصُرُوهُمْ وَاقْعُدُواْ لَهُمْ كُلَّ مَرْصَدٍ فَإِن تَابُواْ وَأَقَامُواْ الصَّلاةَ وَآتَوُاْ الزَّكَاةَ فَخَلُّواْ سَبِيلَهُمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ }}<ref>«(این) بیزاری خداوند و پیامبر اوست از مشرکانی که با آنان پیمان بسته‌اید چهار ماه در این سرزمین (آزاد) بگردید و بدانید که شما خداوند را به ستوه نمی‌توانید آورد و خداوند رسواگر کافران است. و (این) اعلامی از سوی خداوند و پیامبر او در روز حجّ اکبر به مردم است که خداوند و پیامبرش از مشرکان بیزارند پس اگر توبه کنید برای شما بهتر است و اگر روی بگردانید بدانید که شما خداوند را به ستوه نمی‌توانید آورد و کافران را به عذابی دردناک نوید ده! مگر کسانی از مشرکان که با آنان پیمان بسته‌اید سپس چیزی از (پیمان) شما نکاسته‌اند و در برابر شما از کسی پشتیبانی نکرده‌اند؛ پیمان اینان را تا پایان زمانشان پاس بدارید؛ بی‌گمان خداوند پرهیزکاران را دوست می‌دارد. و چون ماه‌های حرام به پایان رسید مشرکان را هر جا یافتید بکشید و دستگیرشان کنید و به محاصره درآورید و در هر کمینگاهی به کمین آنان بنشینید؛ و اگر توبه کردند و نماز برپا داشتند و زکات دادند آزادشان بگذارید که بی‌گمان خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره توبه، آیه ۱-۵.</ref> اعزام [[امیرمؤمنان علی]] {{ع}} از [[مدینه]] با شتر مخصوص [[رسول خدا]] {{صل}}برای بازستاندن [[آیات برائت]] از [[ابوبکر]] و نیز تأکید رسول خدا {{صل}}بر [[ابلاغ]] این [[آیات]] به دست [[علی]] {{ع}} در موسم [[حج]]، نشان اهمیت [[برائت از مشرکان]] است.<ref>مجمع البیان، ج۵، ص۶ - ۸. </ref> از این آیات برمی‌آید که [[هدف]] نهاییِ ساختن بیت‌اللّه، رسیدن به [[توحید]] است و دستیابی به توحید [[ناب]] بدون [[تبرّی]] تام از هر [[شرک]] و [[انزجار]] از هر [[مشرک]]، شدنی نیست.<ref>صهبای حج، ص۱۲۶. </ref> برائت از مشرکان و شدّت برخورد با آنان نباید موجب شود [[فرصت]] شنیدن سخن[[حق]] و [[دعوت]] [[اسلام]] از آنها دریغ شود؛ زیرا همه این اقدام‌ها برای این است که آنها از [[گمراهی]] [[نجات]] یابند و به راه صحیح و مستقیم [[هدایت]] شوند. بنابراین اگر مشرکی [[امان]] خواست باید به او [[امان]] داد تا [[کلام خدا]] را بشنود و سپس او را به مکان امنش بازگرداند:{{متن قرآن|وَإِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ اسْتَجَارَكَ فَأَجِرْهُ حَتَّى يَسْمَعَ كَلَامَ اللَّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَا يَعْلَمُونَ}}<ref>«و اگر یکی از مشرکان از تو پناه خواست به او پناه ده تا کلام خداوند را بشنود سپس او را به پناهگاه وی برسان؛ این بدان روست که اینان گروهی نادانند» سوره توبه، آیه ۶.</ref>.
خط ۳۷۵: خط ۳۷۵:
# استغفار برای مشرک زنده جایز نیست و آشکار شدن دوزخی بودن مشرکان با اظهار شرک و [[اصرار]] بر آن محقق می‌شود. صاحبان این نظر ناچار شده‌اند استغفار ابراهیم برای آزر را به چند گونه توجیه کنند: به گفته [[شیخ طوسی]]، آزر وعده پذیرش [[ایمان]] داد و ابراهیم وعده استغفار. سپس آزر ابراز ایمان و ابراهیم برای او استغفار کرد. سپس [[خدا]] به ابراهیم خبر داد که ایمان آزر از روی [[نفاق]] بوده است؛ آن‌گاه ابراهیم از او [[تبری]] جست.<ref> التبیان، ج ۵، ص۳۰۹؛ نک: من وحی القرآن، ج ۹، ص۱۷۳. </ref> به نظر برخی، استغفار ابراهیم برای آزر مشروط به ایمان بوده است: {{عربی|"اللهم اغفر لأبي اذا آمن"}}<ref> روض الجنان، ج ۱۰، ص۶۰. </ref> برخی گفته‌اند که ابراهیم برای آزر استغفار نکرد، بلکه وعده استغفار داد که این توجیه با [[ظاهر قرآن]] که از تحقق [[استغفار]] خبر می‌دهد {{متن قرآن|وَاغْفِرْ لِأَبِي إِنَّهُ كَانَ مِنَ الضَّالِّينَ}}<ref>«و از پدرم درگذر که او از گمرهان است» سوره شعراء، آیه ۸۶.</ref> ناسازگار است.<ref>روض الجنان، ج۱۰، ص۶۰. </ref> به گفته برخی، [[ابراهیم]]، [[آزر]] را [[مؤمن]] می‌پنداشت و همواره برای او استغفار می‌کرد؛ ولی در [[روز قیامت]] که [[شرک]] آزر برای ابراهیم آشکار می‌شود از او [[تبرّی]] می‌جوید.<ref>جامع البیان، ج۱۱، ص۶۴. </ref> به هر تقدیر، با نظر به موجّه بودن استغفار ابراهیم {{ع}} برای آزر، باید [[اسوه]] بودن ابراهیم برای [[مسلمانان]] را به صورت فراگیر و بی‌استثنا در همه امور دانست که در نتیجه استغفار او برای آزر هم تأسی‌پذیر است و مسلمانان با وجود چنین شرایطی می‌توانند برای [[مشرک]] استغفار کنند: {{متن قرآن|قَدْ كَانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِي إِبْرَاهِيمَ وَالَّذِينَ مَعَهُ إِذْ قَالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَآءُ مِنْكُمْ وَمِمَّا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ كَفَرْنَا بِكُمْ وَبَدَا بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمُ الْعَدَاوَةُ وَالْبَغْضَاءُ أَبَدًا حَتَّى تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَحْدَهُ إِلَّا قَوْلَ إِبْرَاهِيمَ لِأَبِيهِ لَأَسْتَغْفِرَنَّ لَكَ وَمَا أَمْلِكُ لَكَ مِنَ اللَّهِ مِنْ شَيْءٍ رَبَّنَا عَلَيْكَ تَوَكَّلْنَا وَإِلَيْكَ أَنَبْنَا وَإِلَيْكَ الْمَصِيرُ}}<ref>«بی‌گمان برای شما ابراهیم و همراهان وی نمونه‌ای نیکویند آنگاه که به قوم خود گفتند: ما از شما و آنچه به جای خداوند می‌پرستید بیزاریم، شما را انکار می‌کنیم و میان ما و شما جاودانه دشمنی و کینه پدید آمده است تا زمانی که به خداوند یگانه ایمان آورید؛ جز (این) گفتار ابراهیم که به پدرش گفت: برای تو از خداوند آمرزش خواهم خواست و من برای تو در برابر خداوند هیچ اختیاری ندارم؛ پروردگارا! ما بر تو توکل داریم و به سوی تو روی می‌آوریم و بازگشت (هر چیز) به سوی توست» سوره ممتحنه، آیه ۴.</ref> بنابراین {{متن قرآن|إِلَّا قَوْلَ إِبْرَاهِيمَ}} استثنا از [[تأسی]] به ابراهیم نیست، بلکه استثنا از مضمون جمله {{متن قرآن|إِنَّا بُرَآءُ مِنْكُمْ}} است.
# استغفار برای مشرک زنده جایز نیست و آشکار شدن دوزخی بودن مشرکان با اظهار شرک و [[اصرار]] بر آن محقق می‌شود. صاحبان این نظر ناچار شده‌اند استغفار ابراهیم برای آزر را به چند گونه توجیه کنند: به گفته [[شیخ طوسی]]، آزر وعده پذیرش [[ایمان]] داد و ابراهیم وعده استغفار. سپس آزر ابراز ایمان و ابراهیم برای او استغفار کرد. سپس [[خدا]] به ابراهیم خبر داد که ایمان آزر از روی [[نفاق]] بوده است؛ آن‌گاه ابراهیم از او [[تبری]] جست.<ref> التبیان، ج ۵، ص۳۰۹؛ نک: من وحی القرآن، ج ۹، ص۱۷۳. </ref> به نظر برخی، استغفار ابراهیم برای آزر مشروط به ایمان بوده است: {{عربی|"اللهم اغفر لأبي اذا آمن"}}<ref> روض الجنان، ج ۱۰، ص۶۰. </ref> برخی گفته‌اند که ابراهیم برای آزر استغفار نکرد، بلکه وعده استغفار داد که این توجیه با [[ظاهر قرآن]] که از تحقق [[استغفار]] خبر می‌دهد {{متن قرآن|وَاغْفِرْ لِأَبِي إِنَّهُ كَانَ مِنَ الضَّالِّينَ}}<ref>«و از پدرم درگذر که او از گمرهان است» سوره شعراء، آیه ۸۶.</ref> ناسازگار است.<ref>روض الجنان، ج۱۰، ص۶۰. </ref> به گفته برخی، [[ابراهیم]]، [[آزر]] را [[مؤمن]] می‌پنداشت و همواره برای او استغفار می‌کرد؛ ولی در [[روز قیامت]] که [[شرک]] آزر برای ابراهیم آشکار می‌شود از او [[تبرّی]] می‌جوید.<ref>جامع البیان، ج۱۱، ص۶۴. </ref> به هر تقدیر، با نظر به موجّه بودن استغفار ابراهیم {{ع}} برای آزر، باید [[اسوه]] بودن ابراهیم برای [[مسلمانان]] را به صورت فراگیر و بی‌استثنا در همه امور دانست که در نتیجه استغفار او برای آزر هم تأسی‌پذیر است و مسلمانان با وجود چنین شرایطی می‌توانند برای [[مشرک]] استغفار کنند: {{متن قرآن|قَدْ كَانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِي إِبْرَاهِيمَ وَالَّذِينَ مَعَهُ إِذْ قَالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَآءُ مِنْكُمْ وَمِمَّا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ كَفَرْنَا بِكُمْ وَبَدَا بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمُ الْعَدَاوَةُ وَالْبَغْضَاءُ أَبَدًا حَتَّى تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَحْدَهُ إِلَّا قَوْلَ إِبْرَاهِيمَ لِأَبِيهِ لَأَسْتَغْفِرَنَّ لَكَ وَمَا أَمْلِكُ لَكَ مِنَ اللَّهِ مِنْ شَيْءٍ رَبَّنَا عَلَيْكَ تَوَكَّلْنَا وَإِلَيْكَ أَنَبْنَا وَإِلَيْكَ الْمَصِيرُ}}<ref>«بی‌گمان برای شما ابراهیم و همراهان وی نمونه‌ای نیکویند آنگاه که به قوم خود گفتند: ما از شما و آنچه به جای خداوند می‌پرستید بیزاریم، شما را انکار می‌کنیم و میان ما و شما جاودانه دشمنی و کینه پدید آمده است تا زمانی که به خداوند یگانه ایمان آورید؛ جز (این) گفتار ابراهیم که به پدرش گفت: برای تو از خداوند آمرزش خواهم خواست و من برای تو در برابر خداوند هیچ اختیاری ندارم؛ پروردگارا! ما بر تو توکل داریم و به سوی تو روی می‌آوریم و بازگشت (هر چیز) به سوی توست» سوره ممتحنه، آیه ۴.</ref> بنابراین {{متن قرآن|إِلَّا قَوْلَ إِبْرَاهِيمَ}} استثنا از [[تأسی]] به ابراهیم نیست، بلکه استثنا از مضمون جمله {{متن قرآن|إِنَّا بُرَآءُ مِنْكُمْ}} است.
=== [[حرمت]] [[ازدواج]] ===
=== [[حرمت]] [[ازدواج]] ===
ازدواج دائم و موقت مرد و [[زن]] [[مسلمان]] با زن و [[مرد]] مشرک [[حرام]] است.<ref>مسالک الافهام، ج۳، ص۲۳۵؛ غایة المرام، ج۳، ص۶۸ - ۶۹. </ref> [[قرآن کریم]] در [[آیه]] {{متن قرآن|وَلَا تَنْكِحُوا الْمُشْرِكَاتِ حَتَّى يُؤْمِنَّ وَلَأَمَةٌ مُؤْمِنَةٌ خَيْرٌ مِنْ مُشْرِكَةٍ وَلَوْ أَعْجَبَتْكُمْ وَلَا تُنْكِحُوا الْمُشْرِكِينَ حَتَّى يُؤْمِنُوا وَلَعَبْدٌ مُؤْمِنٌ خَيْرٌ مِنْ مُشْرِكٍ وَلَوْ أَعْجَبَكُمْ أُولَئِكَ يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَاللَّهُ يَدْعُو إِلَى الْجَنَّةِ وَالْمَغْفِرَةِ بِإِذْنِهِ وَيُبَيِّنُ آيَاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ}}<ref>«با زنان مشرک ازدواج نکنید تا ایمان آورند که کنیزی مؤمن از زن (آزاد) مشرک بهتر است هر چند (آن زن مشرک) دلتان را برده باشد، و به مردان مشرک (نیز) زن مؤمن ندهید تا ایمان آورند که یک برده مؤمن از مرد (آزاد) مشرک بهتر است هر چند (آن مرد مشرک) از شما دل برده باشد، آنان (شما را) به دوزخ فرا می‌خوانند و خداوند به بهشت و آمرزش- به اذن خویش- فرا می‌خواند و آیات خود را برای مردم روشن می‌دارد باشد که آنان پند گیرند» سوره بقره، آیه ۲۲۱.</ref> به [[صراحت]] از مردان با [[ایمان]] می‌خواهد با [[زنان]] مشرک، تا زمانی که به شرک [[آلوده]] و [[ایمان]] نیاورده‌اند، [[ازدواج]] نکنند، هرچند مردان مؤمن ناچار به ازدواج با [[کنیزان]] شوند؛ زیرا [[کنیز]] باایمان از [[آزاد]] مشرک بهتر است، هرچند زن مشرک آنان را شیفته خود کند: {{متن قرآن|{{متن قرآن|وَلَا تَنْكِحُوا الْمُشْرِكَاتِ حَتَّى يُؤْمِنَّ وَلَأَمَةٌ مُؤْمِنَةٌ خَيْرٌ مِنْ مُشْرِكَةٍ وَلَوْ أَعْجَبَتْكُمْ}}. در ادامه آیه نیز به صراحت از [[مؤمنان]] می‌خواهد به مردان مشرک [[همسر]] ندهند، اگرچه زنان مؤمن ناچار به ازدواج با بردگان باایمان شوند، چون برده باایمان از مشرک آزاد بهتر است، هرچند [[مال]] و [[ثروت]] [[مرد]] [[مشرک]] شگفت‌آور باشد: {{متن قرآن|وَلَا تُنْكِحُوا الْمُشْرِكِينَ حَتَّى يُؤْمِنُوا وَلَعَبْدٌ مُؤْمِنٌ خَيْرٌ مِنْ مُشْرِكٍ وَلَوْ أَعْجَبَكُمْ}}. در پایان این [[آیه]]، [[حکمت]] [[تحریم]] پیوند [[ازدواج]] را اثرپذیری فرد باایمان از مشرک و گرفتار شدن در [[دوزخ]] می‌داند، درحالی که [[خدا]] برای [[مؤمنان]] [[بهشت]] را می‌خواهد: {{متن قرآن|أُولَئِكَ يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَاللَّهُ يَدْعُو إِلَى الْجَنَّةِ وَالْمَغْفِرَةِ بِإِذْنِهِ}}. همچنین [[حرمت]] ازدواج از آیه {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا جَاءَكُمُ الْمُؤْمِنَاتُ مُهَاجِرَاتٍ فَامْتَحِنُوهُنَّ اللَّهُ أَعْلَمُ بِإِيمَانِهِنَّ فَإِنْ عَلِمْتُمُوهُنَّ مُؤْمِنَاتٍ فَلَا تَرْجِعُوهُنَّ إِلَى الْكُفَّارِ لَا هُنَّ حِلٌّ لَهُمْ وَلَا هُمْ يَحِلُّونَ لَهُنَّ وَآتُوهُمْ مَا أَنْفَقُوا وَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ أَنْ تَنْكِحُوهُنَّ إِذَا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ وَلَا تُمْسِكُوا بِعِصَمِ الْكَوَافِرِ وَاسْأَلُوا مَا أَنْفَقْتُمْ وَلْيَسْأَلُوا مَا أَنْفَقُوا ذَلِكُمْ حُكْمُ اللَّهِ يَحْكُمُ بَيْنَكُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ}}<ref>«ای مؤمنان! چون زنان مؤمن هجرت‌کنان نزد شما بیایند، (ایمان) آنان را بیازمایید، خداوند به ایمان آنان داناتر است پس اگر آنان را مؤمن دانستید به سوی کافران بازنگردانید که ایشان برای آنان و آنان برای ایشان حلال نیستند و آنچه (آن کافران) هزینه کرده‌اند به آنها بپردازید و هر گاه مهر آنان را بدهید گناهی بر شما نیست که آنان را به همسری درآورید و به پیوند (پیشین خود با) زنان کافر پایبند نباشید و (اگر زنان شما نزد آنها بروند) کابین آنان را بخواهید و آنها نیز می‌توانند کابینی که (به زنانشان) داده‌اند (از شما) بخواهند؛ این حکم خداوند است که در میان شما داوری می‌کند و خداوند دانایی فرزانه است» سوره ممتحنه، آیه ۱۰.</ref> استفاده شده است.<ref>زبدة البیان، ج۱، ص۳۲۰. </ref> در این آیه، [[قرآن کریم]] درباره زنانی که از [[مکّه]] به [[مدینه]] [[هجرت]] می‌کنند [[فرمان]] می‌دهد که آنان را بیازمایید و اگر آنان را در [[ادعای ایمان]]، صادق یافتید و مطمئن شدید که مؤمن‌اند، [[حق]] ندارید آنها را به [[مکه]] بازگردانید؛ زیرا [[زنان]] باایمان و [[مشرکان]] مکه بر یکدیگر [[حلال]] نیستند و شما می‌توانید با این زنان ازدواج کنید؛ مشروط به اینکه پیش از ازدواج مهری را که مشرکان به زنان خود داده‌اند به آنان بپردازید: {{متن قرآن|إِذَا جَاءَكُمُ الْمُؤْمِنَاتُ مُهَاجِرَاتٍ فَامْتَحِنُوهُنَّ اللَّهُ أَعْلَمُ بِإِيمَانِهِنَّ فَإِنْ عَلِمْتُمُوهُنَّ مُؤْمِنَاتٍ فَلا تَرْجِعُوهُنَّ إِلَى الْكُفَّارِ لا هُنَّ حِلٌّ لَّهُمْ وَلا هُمْ يَحِلُّونَ لَهُنَّ وَآتُوهُم مَّا أَنفَقُوا وَلا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ أَن تَنكِحُوهُنَّ إِذَا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ}} در ادامه همین آیه، قرآن کریم از مردان باایمانی که [[همسران]] مشرکشان در مکه مانده‌اند می‌خواهد [[پیمان]] [[زناشویی]] خود را با آنان ادامه ندهند و مهریه‌ای را که داده‌اند از مشرکان بازپس گیرند: {{.متن قرآن|وَلا تُمْسِكُوا بِعِصَمِ الْكَوَافِرِ وَاسْأَلُوا مَا أَنفَقْتُمْ وَلْيَسْأَلُوا مَا أَنفَقُوا ذَلِكُمْ حُكْمُ اللَّهِ يَحْكُمُ بَيْنَكُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ }} برخی، [[حرمت]] ازدواج با مشرک را از آیه {{متن قرآن|لَا تَجِدُ قَوْمًا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ يُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَوْ كَانُوا آبَاءَهُمْ أَوْ أَبْنَاءَهُمْ أَوْ إِخْوَانَهُمْ أَوْ عَشِيرَتَهُمْ أُولَئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الْإِيمَانَ وَأَيَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ وَيُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ أُولَئِكَ حِزْبُ اللَّهِ أَلَا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ}}<ref>«گروهی را نمی‌یابی که با ایمان به خداوند و روز واپسین، با کسانی که با خداوند و پیامبرش مخالفت ورزیده‌اند دوستی ورزند هر چند که آنان پدران یا فرزندان یا برادران یا خویشانشان باشند؛ آنانند که (خداوند) ایمان را در دلشان برنوشته و با روحی از خویش تأییدشان کرده است و آنان را به بوستان‌هایی درمی‌آورد که از بن آنها جویباران روان است، در آنها جاودانند، خداوند از آنان خرسند است و آنان از وی خرسندند، آنان حزب خداوندند، آگاه باشید که بی‌گمان حزب خداوند است که (گرویدگان به آن) رستگارند» سوره مجادله، آیه ۲۲.</ref> استفاده کرده‌اند؛ زیرا این آیه به گونه اِخبار در [[مقام]] انشاء، [[دوستی]] مؤمنان با [[دشمنان خدا]] و از جمله مشرکان را [[نفی]] می‌کند، در حالی که پیمان ازدواج خود برای برقراری [[مودّت]] و [[محبّت]] صورت می‌پذیرد.<ref>جواهر الکلام، ج۳۰، ص۴۱. </ref> در پاسخ به این [[استدلال]] گفته‌اند که [[حکم]] [[حرمت]] [[دوستی]] بر [[وصف]] {{متن قرآن|مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ}} معلق شده و بدین معناست که ناروا بودن دوستی در صورتی است که به علّت [[دشمنی]] آنان با [[خدا]] شکل گیرد.<ref>جواهر الکلام، ج۳۰، ص۴۱. </ref>
ازدواج دائم و موقت مرد و [[زن]] [[مسلمان]] با زن و [[مرد]] مشرک [[حرام]] است.<ref>مسالک الافهام، ج۳، ص۲۳۵؛ غایة المرام، ج۳، ص۶۸ - ۶۹. </ref> [[قرآن کریم]] در [[آیه]] {{متن قرآن|وَلَا تَنْكِحُوا الْمُشْرِكَاتِ حَتَّى يُؤْمِنَّ وَلَأَمَةٌ مُؤْمِنَةٌ خَيْرٌ مِنْ مُشْرِكَةٍ وَلَوْ أَعْجَبَتْكُمْ وَلَا تُنْكِحُوا الْمُشْرِكِينَ حَتَّى يُؤْمِنُوا وَلَعَبْدٌ مُؤْمِنٌ خَيْرٌ مِنْ مُشْرِكٍ وَلَوْ أَعْجَبَكُمْ أُولَئِكَ يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَاللَّهُ يَدْعُو إِلَى الْجَنَّةِ وَالْمَغْفِرَةِ بِإِذْنِهِ وَيُبَيِّنُ آيَاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ}}<ref>«با زنان مشرک ازدواج نکنید تا ایمان آورند که کنیزی مؤمن از زن (آزاد) مشرک بهتر است هر چند (آن زن مشرک) دلتان را برده باشد، و به مردان مشرک (نیز) زن مؤمن ندهید تا ایمان آورند که یک برده مؤمن از مرد (آزاد) مشرک بهتر است هر چند (آن مرد مشرک) از شما دل برده باشد، آنان (شما را) به دوزخ فرا می‌خوانند و خداوند به بهشت و آمرزش- به اذن خویش- فرا می‌خواند و آیات خود را برای مردم روشن می‌دارد باشد که آنان پند گیرند» سوره بقره، آیه ۲۲۱.</ref> به [[صراحت]] از مردان با [[ایمان]] می‌خواهد با [[زنان]] مشرک، تا زمانی که به شرک [[آلوده]] و [[ایمان]] نیاورده‌اند، [[ازدواج]] نکنند، هرچند مردان مؤمن ناچار به ازدواج با [[کنیزان]] شوند؛ زیرا [[کنیز]] باایمان از [[آزاد]] مشرک بهتر است، هرچند زن مشرک آنان را شیفته خود کند: {{متن قرآن|{{متن قرآن|وَلَا تَنْكِحُوا الْمُشْرِكَاتِ حَتَّى يُؤْمِنَّ وَلَأَمَةٌ مُؤْمِنَةٌ خَيْرٌ مِنْ مُشْرِكَةٍ وَلَوْ أَعْجَبَتْكُمْ}}. در ادامه آیه نیز به صراحت از [[مؤمنان]] می‌خواهد به مردان مشرک [[همسر]] ندهند، اگرچه زنان مؤمن ناچار به ازدواج با بردگان باایمان شوند، چون برده باایمان از مشرک آزاد بهتر است، هرچند [[مال]] و [[ثروت]] [[مرد]] [[مشرک]] شگفت‌آور باشد: {{متن قرآن|وَلَا تُنْكِحُوا الْمُشْرِكِينَ حَتَّى يُؤْمِنُوا وَلَعَبْدٌ مُؤْمِنٌ خَيْرٌ مِنْ مُشْرِكٍ وَلَوْ أَعْجَبَكُمْ}}. در پایان این [[آیه]]، [[حکمت]] [[تحریم]] پیوند [[ازدواج]] را اثرپذیری فرد باایمان از مشرک و گرفتار شدن در [[دوزخ]] می‌داند، درحالی که [[خدا]] برای [[مؤمنان]] [[بهشت]] را می‌خواهد: {{متن قرآن|أُولَئِكَ يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَاللَّهُ يَدْعُو إِلَى الْجَنَّةِ وَالْمَغْفِرَةِ بِإِذْنِهِ}}. همچنین [[حرمت]] ازدواج از آیه {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا جَاءَكُمُ الْمُؤْمِنَاتُ مُهَاجِرَاتٍ فَامْتَحِنُوهُنَّ اللَّهُ أَعْلَمُ بِإِيمَانِهِنَّ فَإِنْ عَلِمْتُمُوهُنَّ مُؤْمِنَاتٍ فَلَا تَرْجِعُوهُنَّ إِلَى الْكُفَّارِ لَا هُنَّ حِلٌّ لَهُمْ وَلَا هُمْ يَحِلُّونَ لَهُنَّ وَآتُوهُمْ مَا أَنْفَقُوا وَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ أَنْ تَنْكِحُوهُنَّ إِذَا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ وَلَا تُمْسِكُوا بِعِصَمِ الْكَوَافِرِ وَاسْأَلُوا مَا أَنْفَقْتُمْ وَلْيَسْأَلُوا مَا أَنْفَقُوا ذَلِكُمْ حُكْمُ اللَّهِ يَحْكُمُ بَيْنَكُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ}}<ref>«ای مؤمنان! چون زنان مؤمن هجرت‌کنان نزد شما بیایند، (ایمان) آنان را بیازمایید، خداوند به ایمان آنان داناتر است پس اگر آنان را مؤمن دانستید به سوی کافران بازنگردانید که ایشان برای آنان و آنان برای ایشان حلال نیستند و آنچه (آن کافران) هزینه کرده‌اند به آنها بپردازید و هر گاه مهر آنان را بدهید گناهی بر شما نیست که آنان را به همسری درآورید و به پیوند (پیشین خود با) زنان کافر پایبند نباشید و (اگر زنان شما نزد آنها بروند) کابین آنان را بخواهید و آنها نیز می‌توانند کابینی که (به زنانشان) داده‌اند (از شما) بخواهند؛ این حکم خداوند است که در میان شما داوری می‌کند و خداوند دانایی فرزانه است» سوره ممتحنه، آیه ۱۰.</ref> استفاده شده است.<ref>زبدة البیان، ج۱، ص۳۲۰. </ref> در این آیه، [[قرآن کریم]] درباره زنانی که از [[مکّه]] به [[مدینه]] [[هجرت]] می‌کنند [[فرمان]] می‌دهد که آنان را بیازمایید و اگر آنان را در [[ادعای ایمان]]، صادق یافتید و مطمئن شدید که مؤمن‌اند، [[حق]] ندارید آنها را به [[مکه]] بازگردانید؛ زیرا [[زنان]] باایمان و [[مشرکان]] مکه بر یکدیگر [[حلال]] نیستند و شما می‌توانید با این زنان ازدواج کنید؛ مشروط به اینکه پیش از ازدواج مهری را که مشرکان به زنان خود داده‌اند به آنان بپردازید: {{متن قرآن|إِذَا جَاءَكُمُ الْمُؤْمِنَاتُ مُهَاجِرَاتٍ فَامْتَحِنُوهُنَّ اللَّهُ أَعْلَمُ بِإِيمَانِهِنَّ فَإِنْ عَلِمْتُمُوهُنَّ مُؤْمِنَاتٍ فَلا تَرْجِعُوهُنَّ إِلَى الْكُفَّارِ لا هُنَّ حِلٌّ لَّهُمْ وَلا هُمْ يَحِلُّونَ لَهُنَّ وَآتُوهُم مَّا أَنفَقُوا وَلا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ أَن تَنكِحُوهُنَّ إِذَا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ}} در ادامه همین آیه، قرآن کریم از مردان باایمانی که [[همسران]] مشرکشان در مکه مانده‌اند می‌خواهد [[پیمان]] [[زناشویی]] خود را با آنان ادامه ندهند و مهریه‌ای را که داده‌اند از مشرکان بازپس گیرند: {{.متن قرآن|وَلا تُمْسِكُوا بِعِصَمِ الْكَوَافِرِ وَاسْأَلُوا مَا أَنفَقْتُمْ وَلْيَسْأَلُوا مَا أَنفَقُوا ذَلِكُمْ حُكْمُ اللَّهِ يَحْكُمُ بَيْنَكُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ }} برخی، [[حرمت]] ازدواج با مشرک را از آیه {{متن قرآن|لَا تَجِدُ قَوْمًا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ يُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَوْ كَانُوا آبَاءَهُمْ أَوْ أَبْنَاءَهُمْ أَوْ إِخْوَانَهُمْ أَوْ عَشِيرَتَهُمْ أُولَئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الْإِيمَانَ وَأَيَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ وَيُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ أُولَئِكَ حِزْبُ اللَّهِ أَلَا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ}}<ref>«گروهی را نمی‌یابی که با ایمان به خداوند و روز واپسین، با کسانی که با خداوند و پیامبرش مخالفت ورزیده‌اند دوستی ورزند هر چند که آنان پدران یا فرزندان یا برادران یا خویشانشان باشند؛ آنانند که (خداوند) ایمان را در دلشان برنوشته و با روحی از خویش تأییدشان کرده است و آنان را به بوستان‌هایی درمی‌آورد که از بن آنها جویباران روان است، در آنها جاودانند، خداوند از آنان خرسند است و آنان از وی خرسندند، آنان حزب خداوندند، آگاه باشید که بی‌گمان حزب خداوند است که (گرویدگان به آن) رستگارند» سوره مجادله، آیه ۲۲.</ref> استفاده کرده‌اند؛ زیرا این آیه به گونه اِخبار در [[مقام]] انشاء، [[دوستی]] مؤمنان با [[دشمنان خدا]] و از جمله مشرکان را [[نفی]] می‌کند، در حالی که پیمان ازدواج خود برای برقراری [[مودّت]] و [[محبّت]] صورت می‌پذیرد.<ref>جواهر الکلام، ج۳۰، ص۴۱. </ref> در پاسخ به این [[استدلال]] گفته‌اند که [[حکم]] [[حرمت]] [[دوستی]] بر وصف {{متن قرآن|مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ}} معلق شده و بدین معناست که ناروا بودن دوستی در صورتی است که به علّت [[دشمنی]] آنان با [[خدا]] شکل گیرد.<ref>جواهر الکلام، ج۳۰، ص۴۱. </ref>
=== [[نجاست]] [[مشرکان]] ===
=== [[نجاست]] [[مشرکان]] ===
بیشتر [[دانشمندان شیعه]] بدون هرگونه تردیدی بر نجاست مشرکان تأکید کرده‌اند.<ref>کنز العرفان، ج۱، ص۴۵؛ مستمسک العروه، ج۱، ص۳۶۷؛ ج۲، ص۱۶۱. </ref> استناد این نظر به [[فقهای شیعه]] چنان گسترده است که بسیاری این نظر را [[اجماعی]] دانسته‌اند. با این حال، تنها گروهی از [[فقیهان]] متأخر و معاصر، [[ادله]] نجاست ذاتی مشرکان را ناتمام دانسته، به [[احتیاط]] [[واجب]] در نجاست مشرکان قائل شده‌اند و تنها شمار اندکی قول به [[طهارت]] ذاتی را پذیرفته‌اند.<ref>نک: طهارت و نجاست اهل کتاب و مشرکان در فقه اسلامی، ص۳۳۱ - ۳۳۲. </ref>  
بیشتر [[دانشمندان شیعه]] بدون هرگونه تردیدی بر نجاست مشرکان تأکید کرده‌اند.<ref>کنز العرفان، ج۱، ص۴۵؛ مستمسک العروه، ج۱، ص۳۶۷؛ ج۲، ص۱۶۱. </ref> استناد این نظر به [[فقهای شیعه]] چنان گسترده است که بسیاری این نظر را [[اجماعی]] دانسته‌اند. با این حال، تنها گروهی از [[فقیهان]] متأخر و معاصر، [[ادله]] نجاست ذاتی مشرکان را ناتمام دانسته، به [[احتیاط]] [[واجب]] در نجاست مشرکان قائل شده‌اند و تنها شمار اندکی قول به [[طهارت]] ذاتی را پذیرفته‌اند.<ref>نک: طهارت و نجاست اهل کتاب و مشرکان در فقه اسلامی، ص۳۳۱ - ۳۳۲. </ref>  
۲۱۷٬۵۸۱

ویرایش