جز
جایگزینی متن - 'وصف' به 'وصف'
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
جز (جایگزینی متن - 'وصف' به 'وصف') |
||
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[ولید بن یزید در حدیث]] - [[ولید بن یزید در تاریخ اسلامی]]| پرسش مرتبط = }} | {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[ولید بن یزید در حدیث]] - [[ولید بن یزید در تاریخ اسلامی]]| پرسش مرتبط = }} | ||
==آشنایی اجمالی== | == آشنایی اجمالی == | ||
او ولید بن | او ولید بن یزید بن [[عبدالملک بن مروان|عبدالملک]] بن [[مروان بن الحکم]]، ابوالعباس [[اموی]] دمشقی است. ده [[روز]] بعد از [[مرگ]] عمویش [[هشام]]، در دِمَشق با او برای [[خلافت]] [[بیعت]] شد<ref>یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۶.</ref>. ولید [[بیهوده]] پرورش یافت. | ||
برخی منابع در | برخی منابع در وصف [[بدرفتاری]] او [[زیادهروی]] کردهاند، در حالیکه برخی منابع دیگر این توصیفها را رد نموده، او را خلیفهای دانستهاند که درباره او [[اتفاق نظر]] وجود دارد<ref>اصفهانی، ابوالفرج، الاغانی، ج۷، ص۲؛ ابناثیر، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۲۶۹؛ ولید در میان مورخان به ولیدفاسق و ولید زندیق معروف است. اما قاضی عیاض او را از خلفای اثنی عشر شمرده است. ابن ابی الحدید برخی احوال او را در ضمن اخبار حمقای عرب آورده است؛ ابن ابیالحدید، شرح نهج البلاغه؛ ج۱۸، ص۱۶۳. شعر ملحدانه وی و قرآن را هدف تیر قرار دادن حکایتگر بیدینی اوست؛ مسعودی، مروج الذهب... ، ج۳، ص۲۱۶. (ج).</ref>. | ||
آشکار است که در آن سوی این [[حمله]] رسواکننده، اهداف [[سیاسی]] وجود دارد. عموی وی، هشام، او را به [[پوچی]] شهره کرد تا از آن بهره ببرد و راههای [[خوشگذرانی]] و هوسبازی را برای او آماده کرد، به این منظور که: | آشکار است که در آن سوی این [[حمله]] رسواکننده، اهداف [[سیاسی]] وجود دارد. عموی وی، هشام، او را به [[پوچی]] شهره کرد تا از آن بهره ببرد و راههای [[خوشگذرانی]] و هوسبازی را برای او آماده کرد، به این منظور که: | ||
#با سرگرم شدن در این راه از مطالبه خلافت بازمانَد؛ | # با سرگرم شدن در این راه از مطالبه خلافت بازمانَد؛ | ||
# [[خشمگین]] کردن [[مردم]] برضد او و ایجاد [[افکار عمومی]] مخالف؛ | # [[خشمگین]] کردن [[مردم]] برضد او و ایجاد [[افکار عمومی]] مخالف؛ | ||
#این شیوه او را به [[رفتاری]] [[ناپسند]] کشانده و [[خلع]] او را از [[ولایتعهدی]] توجیه کند. در [[حقیقت]] هشام میخواست بعد از او پسرش، مَسْلَمَه، کار را به دست گیرد. این مسئله به [[هوای نفس]] ولید - که خوشگذرانی را [[دوست]] میداشت - دامن زد. از اینرو حمله برای بدنامی او، در [[زمان]] ولیعهدیش در خلافت عمویش، هشام آغاز شد. ولید درخواست عمویش را مبنی بر [[کنارهگیری]] از ولایتعهدی به نفع پسرش، مَسْلَمَه، رد کرد و در نتیجه فشارهای وارده، از دِمَشق به قصر [[ازرق]] در [[بادیه]] رفت و تا مرگ هشام در آنجا اقامت گزید<ref>طبری، تاریخ الرسل والملوک، ج۷، ص۲۱۲ - ۲۱۵. مترجم: او در ازرق میان بَلْقَین و فزاره بر سر آبی به نام اغدفجای گرفت.</ref>.<ref>[[محمد سهیل طقوش|طقوش، محمد سهیل]]، [[دولت امویان (کتاب)|دولت امویان]] ص ۲۰۹.</ref>. | # این شیوه او را به [[رفتاری]] [[ناپسند]] کشانده و [[خلع]] او را از [[ولایتعهدی]] توجیه کند. در [[حقیقت]] هشام میخواست بعد از او پسرش، مَسْلَمَه، کار را به دست گیرد. این مسئله به [[هوای نفس]] ولید - که خوشگذرانی را [[دوست]] میداشت - دامن زد. از اینرو حمله برای بدنامی او، در [[زمان]] ولیعهدیش در خلافت عمویش، هشام آغاز شد. ولید درخواست عمویش را مبنی بر [[کنارهگیری]] از ولایتعهدی به نفع پسرش، مَسْلَمَه، رد کرد و در نتیجه فشارهای وارده، از دِمَشق به قصر [[ازرق]] در [[بادیه]] رفت و تا مرگ هشام در آنجا اقامت گزید<ref>طبری، تاریخ الرسل والملوک، ج۷، ص۲۱۲ - ۲۱۵. مترجم: او در ازرق میان بَلْقَین و فزاره بر سر آبی به نام اغدفجای گرفت.</ref>.<ref>[[محمد سهیل طقوش|طقوش، محمد سهیل]]، [[دولت امویان (کتاب)|دولت امویان]] ص ۲۰۹.</ref>. | ||
==کارهای [[ولید]] دوم و سرانجام او== | == کارهای [[ولید]] دوم و سرانجام او == | ||
ولید دوم میخواست دوران او برخلاف [[زمان]] عمویش باشد، از اینرو در همان آغاز، مقرری [[سپاهیان]] را افزایش داد و [[اموال]] فراوانی که [[هشام]] باقی گذاشته بود، او را در این راه [[یاری]] نمود. وی از این اموال در [[کار خیر]] استفاده کرد و در بین [[مردم]]، به راه [[نیکی]] قدم گذاشته دستور داد به همه افراد زمینگیر، جذامی و [[نابینا]] خدمتکار و از [[بیتالمال]] به خانوادههای [[مسلمان]]، [[عطر]] و [[هدیه]] بدهند و در پرداختن مقرّری به مردم، بهویژه مردم [[شام]] و هیئتها [[افراط]] کرد. وی بسیار [[بخشنده]] بود<ref>طبری، تاریخ الرسل و الملوک، ج۷، ص۲۱۷.</ref>. | ولید دوم میخواست دوران او برخلاف [[زمان]] عمویش باشد، از اینرو در همان آغاز، مقرری [[سپاهیان]] را افزایش داد و [[اموال]] فراوانی که [[هشام]] باقی گذاشته بود، او را در این راه [[یاری]] نمود. وی از این اموال در [[کار خیر]] استفاده کرد و در بین [[مردم]]، به راه [[نیکی]] قدم گذاشته دستور داد به همه افراد زمینگیر، جذامی و [[نابینا]] خدمتکار و از [[بیتالمال]] به خانوادههای [[مسلمان]]، [[عطر]] و [[هدیه]] بدهند و در پرداختن مقرّری به مردم، بهویژه مردم [[شام]] و هیئتها [[افراط]] کرد. وی بسیار [[بخشنده]] بود<ref>طبری، تاریخ الرسل و الملوک، ج۷، ص۲۱۷.</ref>. | ||
خط ۱۷: | خط ۱۷: | ||
[[تعصبات]] قبایلی نقش آشکاری در ایجاد [[افکار عمومی]] مخالف، در برابر او داشت. ولید به [[حزب]] قیسی علاقه داشت، از اینرو از [[خالد بن عبدالله قسری]] که نیروهای [[یمنی]] [[پشتیبان]] او بودند، انتقام گرفت. او را به [[یوسف بن عمر ثقفی]] که [[افکار]] و گرایشهای همسو با ولید داشت، سپرد. [[یوسف]] او را دستگیر، [[محاکمه]] و سپس در [[شهر]] حِیرَه [[اعدام]] کرد<ref>طبری، تاریخ الرسل و الملوک، ج۷، ص۲۵۴ - ۲۶۰.</ref>. به این ترتیب دلهای یمنیها از او زهرآگین شد. یمنیها نیروی بزرگی را در شام و [[خراسان]] تشکیل میدادند. آنان به [[یزید]] پسر ولید اول پیوستند و با [[پشتیبانی]] از او به [[شورش]] تشویقش کردند<ref>ابنسعد، الطبقات الکبری، ج۱۰، ص۸.</ref>. | [[تعصبات]] قبایلی نقش آشکاری در ایجاد [[افکار عمومی]] مخالف، در برابر او داشت. ولید به [[حزب]] قیسی علاقه داشت، از اینرو از [[خالد بن عبدالله قسری]] که نیروهای [[یمنی]] [[پشتیبان]] او بودند، انتقام گرفت. او را به [[یوسف بن عمر ثقفی]] که [[افکار]] و گرایشهای همسو با ولید داشت، سپرد. [[یوسف]] او را دستگیر، [[محاکمه]] و سپس در [[شهر]] حِیرَه [[اعدام]] کرد<ref>طبری، تاریخ الرسل و الملوک، ج۷، ص۲۵۴ - ۲۶۰.</ref>. به این ترتیب دلهای یمنیها از او زهرآگین شد. یمنیها نیروی بزرگی را در شام و [[خراسان]] تشکیل میدادند. آنان به [[یزید]] پسر ولید اول پیوستند و با [[پشتیبانی]] از او به [[شورش]] تشویقش کردند<ref>ابنسعد، الطبقات الکبری، ج۱۰، ص۸.</ref>. | ||
[[یحیی بن زید بن علی بن حسین]] در دوران [[ولید]] دوم، در جَوْزجان - از شهرهای [[خراسان]] - در سال ۱۲۵ / ۷۴۳ [[قیام]] کرد. [[شعار]] وی بر [[ضد]] [[ظلم]] وستمِ فراگیری بود که به [[مردم]] میشد. [[نصر بن سیار]]، [[استاندار]] خراسان، [[سلم بن احوز مازنی]] را به سوی او گسیل داشت. وی او را تعقیب کرد و در [[شهر انبار]] به [[شهادت]] رساند<ref>مسعودی، مروج الذهب...، ج۳، ص۲۱۲ - ۲۱۳.</ref>. | [[یحیی بن زید بن علی بن حسین]] در دوران [[ولید]] دوم، در جَوْزجان - از شهرهای [[خراسان]] - در سال ۱۲۵ / ۷۴۳ [[قیام]] کرد. [[شعار]] وی بر [[ضد]] [[ظلم]] وستمِ فراگیری بود که به [[مردم]] میشد. [[نصر بن سیار]]، [[استاندار]] خراسان، [[سلم بن احوز مازنی]] را به سوی او گسیل داشت. وی او را تعقیب کرد و در [[شهر انبار]] به [[شهادت]] رساند<ref>مسعودی، مروج الذهب... ، ج۳، ص۲۱۲ - ۲۱۳.</ref>. | ||
به سرعت، [[انقلاب]] در برابر ولید دوم، در دِمَشق شعلهور شد. [[رهبری]] این قیام را [[یزید بن ولید بن عبدالملک]] به عهده داشت و نیروهای [[یمنی]] با همه توان از او [[پشتیبانی]] میکردند. بدین ترتیب درگیری - که رنگ قبایلی داشت - آغاز شد. | به سرعت، [[انقلاب]] در برابر ولید دوم، در دِمَشق شعلهور شد. [[رهبری]] این قیام را [[یزید بن ولید بن عبدالملک]] به عهده داشت و نیروهای [[یمنی]] با همه توان از او [[پشتیبانی]] میکردند. بدین ترتیب درگیری - که رنگ قبایلی داشت - آغاز شد. | ||