بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'وصف' به 'وصف') |
بدون خلاصۀ ویرایش برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''[[ | '''[[حدیث دوات و قلم| حدیث دوات و قلم]]''' اشاره به داستانی دارد که [[پیامبر اسلام]]{{صل}} در [[سال یازدهم هجرت]]، چهار [[روز]] پیش از [[ارتحال]] خویش [[تصمیم]] گرفت سندی مکتوب درباره موضوع [[خلافت]] و تثبیت [[موقعیت]] و [[جانشینی]] [[امیرالمؤمنین]] علی{{ع}} به یادگار بگذارد؛ چراکه از توطئههایی که دور از چشم ایشان برای [[غصب]] [[مقام خلافت]] [[حضرت]] صورت میگرفت به خوبی [[آگاه]] بود. به همین دلیل روزی که سران [[صحابه]] برای [[عیادت]] ایشان آمده بودند، به حاضران فرمود: "کاغذ و دواتی بیاورید تا برای شما چیزی بنویسم که پس از آن [[گمراه]] نشوید". | ||
روشن است که [[هدف]] [[پیامبر]]{{صل}} چیزی جز [[تحکیم]] و تثبیت خلافت [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} و [[لزوم]] [[پیروی]] از [[اهلبیت]] خود نبود و این مطلب با توجه به [[حدیث ثقلین]] مشخص میشود که [[مورد اتفاق]] جمیع [[محدثان]] از [[اهل تسنن]] و [[تشیع]] است. | |||
[[روایت]] شده است که [[عمر بن خطاب]] در [[دیدار]] با [[ابنعباس]] گفت: "[[رسول]] [[الله]]، هنگام [[بیماری]]، قصد داشت تا به اسم علی{{ع}} تصریح کند؛ اما من به خاطر [[اسلام]] از این کار ممانعت کردم". [[ابن عباس]]، همۀ [[مصیبت]] و فاجعه را در آن روز [[پنجشنبه]] میداند که نگذاشتند پیامبر آنچه را میخواهد به [[صراحت]] بنویسد. در [[منابع حدیثی]] و [[تاریخی]] از این واقعه به {{عربی|"رَزِیَّةُ یَوْمَ الْخَمِیسِ"}} هم یاد شده است. | |||
[[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} در مسألۀ [[تعیین جانشین]] و روشن ساختن [[تکلیف]] [[امت]] پس از خود، در طول ۲۳ سال [[پیامبری]] از هیچ [[فرصت]] و موقعیتی فروگذار نکرده بود و امر [[امامت]] را بیان کرده بود. امّا میدانست که [[فتنهانگیزان]] قدرت [[طلب]] مانع خواهند شد که [[امام علی|امیر المؤمنین]] به خلافت برسد. برای آخرینبار و برای اتمام [[حجت]] و اینکه شبههای نماند و امامت و خلافت و [[وصی]] آن حضرت روشن باشد، در روزهای آخر [[عمر]] خویش فرمود که قلم و کاغذی بیاورند... برخی [[حدس]] میزدند که این نکته دربارۀ خلافت است، ازاینرو شلوغ کردند و نگذاشتند. [[پیامبر خاتم|پیامبر اسلام]]{{صل}} فرموده بود: {{متن حدیث|هَلُمَّ أَکْتُبَ لَکُمْ کِتَاباً لَا تَضِلُّوا بَعْدَهُ}} یا {{متن حدیث|ائْتُونِی بِدَوَاةٍ وَ کَتِفٍ أَکْتُبْ لَکُمْ کِتَاباً لَا تَضِلُّوا بَعْدَهُ أَبَداً}} و با عبارتهای دیگر. | |||
پس از درخواست [[رسول خدا]]{{صل}} برای آوردن قلم و دوات، برخی گفتند: "قلم و دوات را بیاورید" و برخی گفتند: "نیازی نیست". در پارهای از [[روایات]]، نام آنان که [[مخالفت]] کردهاند نیامده است؛ ولی در بخشی از آنها تصریح شده است که [[عمر بن خطاب]] به مخالفت برخاست و گفت: "[[بیماری]] بر [[پیامبر]]{{صل}} چیره شده است (که چنین سخنانی میگوید). [[قرآن]] نزد شماست و [[کتاب خدا]] برای ما کافی است". بنابر [[نقلی]] او گفت: "این [[مرد]] (پیامبر) [[هذیان]] میگوید". | |||
<div class="mainpage_box_more">[[ | عکسالعملی که رسول خدا{{صل}} در برابر برخوردهای ناروای جمعی از [[صحابه]] و [[نزاع]] و درگیری آنان از خود نشان داد نیز در خور توجه است. مطابق روایات، پیامبر{{صل}} فرمود: "از پیش من برخیزید (و دور شوید) که نزد من نزاع و [[کشمکش]] سزاوار نیست"؛ این [[روایت]] مشخص میکند که رسول خدا{{صل}} تا چه اندازه از [[اختلاف]] و سخنان جسارتآمیز آنان ناراحت شده است. | ||
<div class="mainpage_box_more">[[حدیث دوات و قلم|ادامه]]</div> |