بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش برچسب: برگرداندهشده |
بدون خلاصۀ ویرایش برچسبها: برگرداندهشده پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''[[ | '''[[هجرت|هجرت]]''' به معنای دوری و ترک کردن است و مصداق روشن آن در [[هجرت پیامبر اکرم]] {{صل}} از [[مکه]] به [[مدینه]] تبلور یافته است که در ربیع الاول [[سال]] سیزده هجری در پی افزایش [[آزار]] و اذیتهای [[مشرکان]] نسبت به [[مسلمانان]] به وقوع پیوست. درباره انگیزهها و اهداف [[هجرت]] از [[مکّه]] به چند نکته اشاره میشود: | ||
# مکّه [[سرزمین]] مناسبی برای ادامه [[دعوت]] نبود و [[رسول خدا]] {{صل}} نهایت بهرهبرداری ممکن را از این [[شهر]] کرده بود و هیچ امیدی برای [[پیوستن]] گروههای دیگری به [[آیین اسلام]] نداشت. | |||
# [[رسول اکرم]] {{صل}} به عنوان [[نماینده]] و مبلّغ [[آیین توحیدی]] نمیتوانست به پیشرفتهای اندک دوران مکّه بسنده کند؛ زیرا اسلام دین همه [[بشریت]] است و همه [[انسانها]] را در سراسر [[گیتی]] مخاطب خود میداند. | |||
# مسلمانان سالهای دراز در مقابل [[ظلم و ستم]] و [[عذاب]] و [[شکنجه]] [[مشرکان]] [[مقاومت]] کرده بودند. چنان که گروهی از [[یاران]] بیپناه حضرت به ناچار ترک [[شهر]] و دیار کردند و از ظلم و ستم [[قریش]] به [[سرزمین]] [[غربت]]. اگر همین وضعیت تداوم پیدا میکرد، نه تنها [[روحیه]] [[یأس]] و [[نومیدی]] بر آنان مستولی میشد، چه بسا به [[شرک]] و [[بتپرستی]] بازمیگشتند و خود و دیگران را به [[هلاکت]] میانداختند. | |||
[[ | اشراف قریش برای جلوگیری از نشر بیشتر اسلام در [[دار الندوه]] گرد هم آمدند، پیشنهادهایی مطرح شد، در نهایت [[رأی]] آنان بر پیشنهاد [[ابوجهل]] یا شیطان قرار گرفت که از هر [[قبیله]] یک [[جوان]] دلیر و نسبدار و گیرنده [[انتخاب]] کنند و آنگاه به هر کدام از [[جوانان]] یک [[شمشیر]] برّنده بدهند و آنان با شمشیرهای خود بر [[پیامبر]] {{صل}} وارد شوند و دستهجمعی او را بکشند و [[خون]] او در میان همه [[قبایل]] پراکنده شود و [[بنی عبد مناف]] نتوانند با همه [[طوایف]] [[قریش]] بجنگند و ناچار به گرفتن دیه تن در دهند و آنان هم دیه میدهند. بدین ترتیب کار پایان مییابد. | ||
[[خداوند متعال]] از [[طریق وحی]] پیامبرش را از این [[توطئه]] [[آگاه]] کرد. [[رسول اکرم]] {{صل}} [[علی]] {{ع}} را از [[توطئه]] قریش خبر داد و او را فرمود که در بسترش بخوابد. علی {{ع}} در بستر پیامبر {{صل}} خوابید و برد خصوصی حضرت را روی خود کشید. پیامبر {{صل}} در حالی از [[خانه]] خارج شد که قریش خانه را در محاصره داشتند و [[انتظار]] میکشیدند تا بخوابد. [[قریش]] صبحگاهان به علی {{ع}} [[یورش]] بردند و تا او چشم خود را به آنان باز کند، با شمشیرهای کشیده به او [[حمله]] آوردند و چون به او نگریستند، دریافتند که علی است. پرسیدند: تو علی هستی؟ گفت: من علی هستم. گفتند: [[هدف]] ما تو نبودی. یارت چه کرد؟ فرمود: از او چیزی نمیدانم. [[ایثار]] و [[فداکاری]] [[علی بن ابیطالب]] {{ع}} در این شب که به "[[لیلةالمبیت]]" مشهور شده است، سبب شد [[آیه]] ۲۰۷ [[سوره بقره]] در این باره نازل شود. | |||
مورّخان در [[تاریخ]] دقیق خروج حضرت از [[مکّه]]، ورود به قباء و [[مدینه]] [[اختلاف]] فراوانی دارند. در عین حال به اتّفاق [[عقیده]] دارند که در روزهای نخست ماه [[ربیع الاول]] به یثرب وارد شد. مطابق بررسیهای [[علامه مجلسی]]، رسول خدا {{صل}} روز [[دوشنبه]] اول ماه ربیع الاول از مکّه خارج شد و [[روز جمعه]] دوازدهم همین ماه وارد مدینه شد. | |||
<div class="mainpage_box_more">[[هجرت|ادامه]]</div> | |||
<div class="mainpage_box_more">[[ |