جز
جایگزینی متن - 'ref>[[دانشنامه نهج البلاغه' به 'ref>دینپرور، سید حسین، [[دانشنامه نهج البلاغه'
جز (جایگزینی متن - 'ref>[[دانشنامه نهج البلاغه' به 'ref>دینپرور، سید حسین، [[دانشنامه نهج البلاغه') |
|||
(۴۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۹ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{ | {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[عمر بن خطاب در نهج البلاغه]] - [[عمر بن خطاب در تاریخ اسلامی]] - [[عمر بن خطاب در معارف و سیره نبوی]]| پرسش مرتبط = }} | ||
'''عمر بن خطاب''' | '''عمر بن خطاب'''، [[چهل]] [[سال]] پیش از [[هجرت]] در [[مکه]] متولّد شد و بیشتر عمر خویش را در [[جاهلیت]] گذراند. پنج سال پیش از [[هجرت]] [[مسلمان]] شد. او در تمام [[غزوات]] در رکاب [[پیامبر اکرم]] {{صل}} حضور داشت، گرچه گزارشی از رشادتهای او ثبت نشده است. [[روایت]] مشهوری است مبنی بر اینکه [[عمر]] هنگام [[احتضار]] [[پیامبر اکرم]]، آنگاه که [[پیامبر]] خواست وصیتی بنویسد تا پس از او [[امت اسلام]] [[گمراه]] نشوند، [[پیامبر]] را به هذیان متهم کرد. | ||
[[عمر]] پس از [[ارتحال پیامبر]]، با [[همراهی]] [[ابوبکر]] سردمدار ماجرایی شدند که در آن حق مسلم [[امام علی]] {{ع}} در [[وصایت]] و [[جانشینی پیامبر اکرم]] [[غصب]] شد و [[خلافت]] به [[ابوبکر]] رسید. ابوبکر نیز هنگام وفاتش [[عمر]] را به [[جانشینی]] خویش برگزید. | |||
عمر بن خطاب در سال ۱۳ هجری بر کرسی [[خلافت]] تکیه زد و ده سال [[حکومت]] کرد و در سال ۲۳ هجری با خنجر ابو لؤلؤ مجروح شد و درگذشت. وی در بستر [[مرگ]] با تعیین شواریی متشکل از شش نفر از [[صحابه پیامبر]]، امر [[جانشینی]] را به تصمیم [[شورا]] واگذار کرد. | |||
==[[ | == مقدمه == | ||
عمر بن خطاب، ملقب به [[ابوحفص]]، از [[قبیله قریش]]، تیره عدی بن کعب، مادرش حَنتَمَه و پسرش [[عبدالله بن عمر]] [[چهل]] [[سال]] پیش از [[هجرت]] در [[مکه]] متولّد شد و بیشتر عمر خویش را در [[جاهلیت]] گذراند. در [[مکّه]] پنج سال پیش از [[هجرت]] [[مسلمان]] شد. دخترش [[حفصه]]، [[همسر پیامبر اکرم]] و [[امکلثوم]]، [[فرزند امام علی]] {{ع}} یکی از [[همسران]] او بود<ref>[[سید حسین دینپرور|دینپرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 589-591؛ [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۴۲۴.</ref>. او مردی بلند قامت، گندمگون و دارای هیبت و جذبه، با [[اراده]] و [[قاطع]] و در تصمیمگیری [[سادهزیست]] و بیتکلف مینمود. او در تمام [[غزوات]] در رکاب [[پیامبر اکرم]] {{صل}} حضور داشت، گرچه [[تاریخ]]، گزارشی از رشادتهای او همپای [[امام علی]] {{ع}} [[روایت]] نکرده است. [[روایت]] مشهوری است مبنی بر اینکه [[عمر]] هنگام [[احتضار پیامبر اکرم]]، آنگاه که [[پیامبر]] خواست وصیتی بنویسد تا پس از او [[امت اسلام]] [[گمراه]] نشوند، [[پیامبر]] را به [[هذیان]] و استیلای [[مرض]] بر او متهم کرد. | |||
#همانگونه که بنا به گفته [[عمر]]، [[وصیت پیامبر]]{{صل}} در حال [[بیماری]] اعتبار ندارد [با اینکه [[قرآن]] بر صحت [[گفتار پیامبر]]{{صل}} و دور بودن آن از هرگونه [[لغزش]] [[گواه]] است] پس [[عهد]] و [[وصیّت]] [[ابوبکر]] در حال [[بیماری]] به طریق اولی فاقد هرگونه [[ارزش]] و اعتبار است. | [[عمر]] پس از [[ارتحال پیامبر]]، در ابتدا [[مرگ]] ایشان را [[انکار]] کرد، سپس با [[همراهی]] [[ابوبکر]] سردمدار ماجرایی شدند که در آن حق مسلم [[امام علی]] {{ع}} در [[وصایت]] و [[جانشینی پیامبر اکرم]] [[غصب]] شد. از این ماجرا با عنوان ماجرای [[سقیفه بنیساعده]] یاد میشود. به موجب [[واقعه سقیفه]]، [[خلافت]] پس از [[پیامبر اکرم]] به [[ابوبکر]] رسید. او نیز هنگام وفاتش [[عمر]] را به [[جانشینی]] خویش برگزید. | ||
#این [[وصیت]] در جمع [[صحابه]] و به [[اختیار]] و [[انتخاب]] [[اهل حل و عقد]] نبوده، بلکه تنها [[عثمان]] [[شاهد]] صحنه بوده است<ref>ر.ک: الکامل فی التاریخ، ابناثیر، ج۲، ص۴۲۵ – ۴۲۶.</ref>. | |||
#چرا [[ابوبکر]] در امر [[خلافت]] از [[سیره پیامبر]]{{صل}} [[تبعیت]] نکرد؟ که مدعیاند درباره [[خلافت]] نصّی صادر نکرده و آن را به تصمیمگیری [[امت]] واگذار کرده است<ref>ر.ک: شرح المقاصد، تفتازانی، ج۵، ص۲۶۳.</ref> در حالی که سزاوار بود | عمر بن خطاب در سال ۱۳ هجری بر کرسی [[خلافت]] تکیه زد و ده سال [[حکومت]] کرد و در سال ۲۳ [[هجری]] با خنجر [[غلام]] ایرانی مغیره، [[ابولؤلؤ]] مجروح شد و درگذشت. زمان [[عمر]] زمینۀ مناسبی برای [[کشورگشایی]] [[مسلمانان]] که از دوره [[ابوبکر]] آغاز شده بود، ایجاد شد. از اینرو تسلط [[مسلمانان]] بر نواحی گوناگون مانند [[عراق]]، [[آذربایجان]]، [[اهواز]]، [[فارس]]، نواحی مرکزی و غربی [[ایران]]، [[شام]]، [[موصل]] و [[مصر]] صورت پذیرفت. همزمان با [[فتوحات]] [[مسلمانان]]، سیل عظیم [[غنایم]]، [[خراج]] و [[جزیه]] به [[سرزمینهای اسلامی]] سرازیر شد. [[خلیفه]] بر این اساس [[مستمری]] برای [[قبایل]] [[عرب]] تعیین و دیوانی برای ثبت آن تأسیس کرد. | ||
[[عمر]] در دوران [[خلافت]] خود، دست به بدعتهایی در [[دین اسلام]] و [[سنت پیامبر]] زد، از جمله [[متعه نساء]] و [[متعه حج]] که در زمان [[پیامبر]] رواج داشت و در زمان [[خلیفه]] [[تحریم]] شد. وی در بستر [[مرگ]] با تعیین شواریی متشکل از شش نفر از [[صحابه پیامبر]]، امر [[جانشینی]] را به تصمیم [[شورا]] واگذار کرد<ref>[[سید حسین دینپرور|دینپرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص ۵۸۹-۵۹۱.</ref>. | |||
وی از نخستین کسانی بود که در روز [[غدیر خم]] با [[امام علی|علی]] {{ع}} بر مسألۀ [[ولایت]]، [[بیعت]] کرد و به وی تهنیت گفت، امّا پس از [[پیامبر]] [[بیعت]] [[شکست]] و [[خلافت]] را از [[اهل بیت]] [[پیامبر]] دور ساخت. او بود که نگذاشت [[پیامبر]] در آخرین روزهای [[زندگی]]، سندی مکتوب دربارۀ [[خلافت امام علی|خلافت علی]] {{ع}} برجای بگذارد و [[شعار]] [[حسبنا کتاب الله]] سرداد. تلاش وی برای [[بیعت]] [[مردم]] با [[ابوبکر]]، [[زمینهسازی]] برای [[خلافت]] خود بود. وقتی در ماجرای وادارکردن [[امام علی|امیر المؤمنین]] {{ع}} به [[بیعت اجباری]] با [[خلافت ابوبکر]]، عمر بن خطاب آن حضرت را [[تهدید]] کرد که: تو را رها نمیکنیم تا [[بیعت]] کنی، چه بخواهی چه نخواهی، حضرت با اشاره به همین نکته فرمود: "بدوش دوشیدنی که بخشی از آن سهم توست و امروز برای آن به [[سختی]] بکوش و آن را محکم کن، تا فردا به خودت بازگردد"<ref>{{متن حدیث|احْلِبْ حَلْباً لَكَ شَطْرُهُ اشْدُدْ لَهُ الْيَوْمَ لِيَرِدَ عَلَيْكَ غَدا}}؛ بحار الأنوار، ج ۲۸ ص ۱۸۵.</ref> هنگام [[مرگ]] نیز شورای شش نفرهای برای [[انتخاب]] خلیفۀ بعدی [[تعیین]] کرد که نتیجۀ آن [[قدرت]] یافتن [[عثمان]] و کنار گذاشتن [[امام علی|علی بن ابی طالب]] {{ع}} بود.<ref>برخی از قضایای او را در شرح ابن ابی الحدید، ج ۱ ص ۱۷۳ و بحار الأنوار، ج ۳۱ مطالعه کنید، نیز کتاب «من حیاة الخلیفه عمر بن خطاب» عبد الرحمان احمد البکری</ref>.<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۴۲۴.</ref> | |||
== [[دلایل]] [[مؤمن الطاق]] بر عدم [[فضیلت]] [[خلیفه دوم]] [[عمر بن خطاب]] == | |||
[[مؤمن الطاق]] دلایلی را بر عدم [[فضیلت]] [[خلیفه دوم]] بیان کرده است مانند: | |||
# [[عمر]] نمیدانست حکمِ نمازِ شخصِ جنبی که آب برای [[غسل]] پیدا نکرده چیست و گفته: شخص جنب [[نماز]] نخواند حتی اگر یک سال طول بکشد. | |||
# او به [[اشتباه]] در مورد زنی [[حکم]] کرد که در غیاب و [[مسافرت]] شوهر [[ازدواج]] و [[حکم]] کرده بود اگر با [[همسر]] دوم همبستر شده، [[زن]] اوست، ولی اگر همبستر نشده [[زن]] [[فرد]] اول است. | |||
# در مورد زنی که شوهرش چهار سال به [[مسافرت]] رفته بود اجازه داد در صورت [[تمایل]] [[ازدواج]] کند و حال آنکه [[امت اسلامی]] جملگی معتقدند وی نمیتواند [[ازدواج]] نماید؛ مگر [[گواهان]] بر [[مرگ]] شوهرش [[شهادت]] دهند یا به طلاقش [[گواهی]] دهند. | |||
[[مؤمن الطاق]] در [[حقیقت]] با به رخ کشاندن ناآگاهیهای [[عمر]]، او را فردی نامناسب برای [[تصدی]] [[منصب امامت]] میشمارد و تلویحاً در مقابل، کسی را که به گفته خودِ [[عمر]]، عالمتر از اوست برای چنین مقامی لایق معرفی میکند<ref>مفید، الاختصاص، ص۱۱۱؛ مجلسی، بحارالأنوار، ج۱۰، ص۲۳۰.</ref>.<ref>[[اکبر اقوام کرباسی|اقوام کرباسی، اکبر]]، [[مؤمن الطاق (کتاب)|مؤمن الطاق]]، ص۲۱۸-۲۱۹.</ref> | |||
== خلافت عمر == | |||
{{اصلی|خلافت عمر}} | |||
پس از [[مرگ ابوبکر]]، عمر بن خطاب بر [[مسند خلافت]] تکیه زد. وی که از سوی [[خلیفه]] پیشین به این سمت [[منصوب]] شد<ref>تاریخ خلفا، ج۲، ص۶۳.</ref>، بیش از ده سال بر [[جامعه اسلامی]] [[حکومت]] کرد. در دوران خلافت عمر، [[قدرت سیاسی]] و نظامی [[مسلمین]] شکوفاتر شد و با [[فتح]] [[ایران]]، [[دمشق]]، [[حمص]]، بعلبک، [[انطاکیه]]، [[بیتالمقدس]] و [[مصر]]، جغرافیای [[جهان اسلام]] به سرعت توسعه یافت. | |||
در این دوران همچنین فاصله گرفتن از [[سنتهای اصیل]] [[نبوی]] و رواج برخی [[بدعتها]]، بیتوجهی به اصل [[شایستهسالاری]] و [[انتخاب]] افرادی چون: فرزند [[ابوسفیان]] برای یک [[منصب]] مهم [[حکومتی]] و رواج نابرابریهای غیر عادلانه بین اقشار و نژادهای گوناگون [[مسلمین]]، از جمله [[عرب]] و [[عجم]]، کارکرد نظام خلافت را زیر سؤال برده بود<ref>تاریخ خلفا، ج۲، ص۸۱-۸۲.</ref>.<ref>[[علی اصغر نصرتی|نصرتی، علی اصغر]]، [[نظام سیاسی اسلام (کتاب)|نظام سیاسی اسلام]]، ص ۱۹۵.</ref> | |||
عمده [[دلیل]] [[اهل سنت]] در این زمینه این است که [[ابوبکر]] در روزهای آخر [[عمر]] و در بستر [[بیماری]] [[وصیت]] کرد که [[خلیفه]] بعد از من عُمَر است<ref>الاحکام السلطانیه، ج۱، ص۱۰؛ الکامل فی التاریخ، ابناثیر، ج۲، ص۴۲۶.</ref>. اما این [[وصیت]] به چند [[دلیل]] [[مشروعیت]] نداشته است: | |||
# [[مشروعیت]] [[خلافت]] وصیتکننده ([[ابوبکر]]) ثابت نشده تا او بتواند [[جانشین]] بعد از خویش را نیز [[تعیین]] کند. | |||
# همانگونه که بنا به گفته [[عمر]]، [[وصیت پیامبر]] {{صل}} در حال [[بیماری]] اعتبار ندارد [با اینکه [[قرآن]] بر صحت [[گفتار پیامبر]] {{صل}} و دور بودن آن از هرگونه [[لغزش]] [[گواه]] است] پس [[عهد]] و [[وصیّت]] [[ابوبکر]] در حال [[بیماری]] به طریق اولی فاقد هرگونه [[ارزش]] و اعتبار است. | |||
# این [[وصیت]] در جمع [[صحابه]] و به [[اختیار]] و [[انتخاب]] [[اهل حل و عقد]] نبوده، بلکه تنها [[عثمان]] [[شاهد]] صحنه بوده است<ref>ر. ک: الکامل فی التاریخ، ابناثیر، ج۲، ص۴۲۵ – ۴۲۶.</ref>. | |||
# چرا [[ابوبکر]] در امر [[خلافت]] از [[سیره پیامبر]] {{صل}} [[تبعیت]] نکرد؟ که مدعیاند درباره [[خلافت]] نصّی صادر نکرده و آن را به تصمیمگیری [[امت]] واگذار کرده است<ref>ر. ک: شرح المقاصد، تفتازانی، ج۵، ص۲۶۳.</ref> در حالی که سزاوار بود [[ابوبکر]] نیز چنین میکرد<ref>[[عبدالله ابراهیمزاده آملی|ابراهیمزاده آملی، عبدالله]]، [[امامت و رهبری - ابراهیمزاده آملی (کتاب)| امامت و رهبری]]، ص۱۲۴-۱۲۵.</ref>. | |||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == | ||
{{مدخل وابسته}} | |||
* [[عثمان بن مظعون]] (دایی) | |||
* [[قدامة بن مظعون]] (دایی) | |||
{{پایان مدخل وابسته}} | |||
==منابع== | == منابع == | ||
{{منابع}} | |||
# [[پرونده:1368987.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|'''فرهنگ غدیر''']] | |||
# [[پرونده:1100439.jpg|22px]] [[عبدالله ابراهیمزاده آملی|ابراهیمزاده آملی، عبدالله]]، [[امامت و رهبری - ابراهیمزاده آملی (کتاب)| '''امامت و رهبری''']] | |||
# [[پرونده:1100672.jpg|22px]] [[علی اصغر نصرتی|نصرتی، علی اصغر]]، [[نظام سیاسی اسلام (کتاب)|'''نظام سیاسی اسلام''']] | |||
{{ | # [[پرونده:13681049.jpg|22px]] [[سید حسین دینپرور|دینپرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|'''دانشنامه نهج البلاغه ج۲''']] | ||
{{پایان منابع}} | |||
== پانویس == | |||
{{پانویس}} | |||
{{صحابه}} | {{صحابه مهاجر به مدینه}} | ||
[[رده: | [[رده:خلفا]] |