جز
جایگزینی متن - 'ref>[[دانشنامه نهج البلاغه' به 'ref>دینپرور، سید حسین، [[دانشنامه نهج البلاغه'
جز (جایگزینی متن - 'jpg|22px]] 22px دینپرور، سید حسین، [[دانشنامه نهج البلاغه') |
جز (جایگزینی متن - 'ref>[[دانشنامه نهج البلاغه' به 'ref>دینپرور، سید حسین، [[دانشنامه نهج البلاغه') |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
== مقدمه == | == مقدمه == | ||
* این [[نامه]] خطاب به قُثَم بن [[عباس بن عبدالمطلب]] نوشته شده است، او (تا هنگامی که [[امام]] {{ع}} به [[شهادت]] رسید) فرماندار [[منصوب]] او در [[مکه]] بود. [[معاویه]] پنهانی گروهی از داعیان خود را به [[مکه]] گسیل داشت تا [[مردم]] را به [[اطاعت]] از او فراخوانند و از [[یاری امام]] بازدارند و در دلهای آنها [[شبهه]] افکنند که [[امام علی]] {{ع}} یا در [[قتل عثمان]] دست داشته یا از [[یاری]] او دست شسته است و در هر حال او [[شایسته]] [[خلافت]] و [[امامت]] نیست. در عین طرح این مطالب، [[فضایل]] و [[مناقب]] ساختگی [[معاویه]] را با [[مردمان]] در میان بگذارند. بدینسبب [[امام]] {{ع}} این [[نامه]] را به [[کارگزار]] خویش در [[مکه]] نوشت تا او را [[آگاه]] سازد که بر آنچه [[سیاست]] اقتضا میکند، [[رفتار]] کند<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 779.</ref>. | * این [[نامه]] خطاب به قُثَم بن [[عباس بن عبدالمطلب]] نوشته شده است، او (تا هنگامی که [[امام]] {{ع}} به [[شهادت]] رسید) فرماندار [[منصوب]] او در [[مکه]] بود. [[معاویه]] پنهانی گروهی از داعیان خود را به [[مکه]] گسیل داشت تا [[مردم]] را به [[اطاعت]] از او فراخوانند و از [[یاری امام]] بازدارند و در دلهای آنها [[شبهه]] افکنند که [[امام علی]] {{ع}} یا در [[قتل عثمان]] دست داشته یا از [[یاری]] او دست شسته است و در هر حال او [[شایسته]] [[خلافت]] و [[امامت]] نیست. در عین طرح این مطالب، [[فضایل]] و [[مناقب]] ساختگی [[معاویه]] را با [[مردمان]] در میان بگذارند. بدینسبب [[امام]] {{ع}} این [[نامه]] را به [[کارگزار]] خویش در [[مکه]] نوشت تا او را [[آگاه]] سازد که بر آنچه [[سیاست]] اقتضا میکند، [[رفتار]] کند<ref>[[سید حسین دینپرور|دینپرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 779.</ref>. | ||
* در این [[نامه]] چند نکته نهفته است. نخست آنکه [[امام]] بر طریق [[سیاست]] مأمورانی را در بلاد مختلف بهکار گمارده بود تا او را از چند و چون احوال [[کارگزاران]]، [[دشمنان]] و [[مردم]] [[شهرها]] [[آگاه]] سازند. [[امام]] ویژگیهای افراد [[معاویه]] را برمیشمرد: افرادی کوردل و چشم و گوش بسته، سرگردان در راه [[حق]] و کمر در [[طاعت]] [[سلاطین]] [[ستمگر]] بسته، نافرمان در برابر [[فرمان خدا]] و دنیاپرستانی [[دین]] به [[دنیا]] فروش. [[امام]] در ادامه، [[کارگزار]] خویش را به هشیاری و [[پایداری]] در راه [[حق]] [[دعوت]] میکند و او را به پیگیری سیاستی مدبرانه در دفع بحران [[فرمان]] میدهد. [[محمد بن ابراهیم ثقفی]] زمان صدور [[نامه]] را سال ۳۹ ق ذکر میکند<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 780.</ref>. | * در این [[نامه]] چند نکته نهفته است. نخست آنکه [[امام]] بر طریق [[سیاست]] مأمورانی را در بلاد مختلف بهکار گمارده بود تا او را از چند و چون احوال [[کارگزاران]]، [[دشمنان]] و [[مردم]] [[شهرها]] [[آگاه]] سازند. [[امام]] ویژگیهای افراد [[معاویه]] را برمیشمرد: افرادی کوردل و چشم و گوش بسته، سرگردان در راه [[حق]] و کمر در [[طاعت]] [[سلاطین]] [[ستمگر]] بسته، نافرمان در برابر [[فرمان خدا]] و دنیاپرستانی [[دین]] به [[دنیا]] فروش. [[امام]] در ادامه، [[کارگزار]] خویش را به هشیاری و [[پایداری]] در راه [[حق]] [[دعوت]] میکند و او را به پیگیری سیاستی مدبرانه در دفع بحران [[فرمان]] میدهد. [[محمد بن ابراهیم ثقفی]] زمان صدور [[نامه]] را سال ۳۹ ق ذکر میکند<ref>[[سید حسین دینپرور|دینپرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 780.</ref>. | ||
== فرازی از [[نامه]] == | == فرازی از [[نامه]] == | ||
* اما بعد، [[مأمور]] اطلاعاتیِ من در [[مغرب]] گزارش داده است که گروهی از [[شامیان]] را به بهانه [[حج]] به [[مکه]] گسیل داشتهاند: مزدورانی کوردل و چشم و گوش بسته، آنها که به راه [[باطل]] رفته و پندارند که [[حق]] را جویند و در [[اطاعت]] [[مردمان]]، خدای را [[نافرمانی]] کنند، با ابرازِ [[دین]]، [[دنیا]] را دوشند و آن خانه زودگذر را به بهای جاودانسرای [[نیکان]] و پرواپیشگان خریدهاند. در حالی که به خیر و [[سعادت]] نرسد مگر آنکه خود اهل خیر باشد و دست [[همت]] به کمر زند؛ و جزای شر و [[بدی]] را جز [[بدکار]] نبیند. اینک تو را گویم ای [[فرماندار مکه]]، در تمشیت امور و [[مراقبت]] اوضاع چون مدبری [[قاطع]] و ناصحی خردمند که [[گوش به فرمان]] و [[فرمانبردار]] [[امام]] خویش است، به هوش و [[استوار]] باش و از کاری که موجب عذرخواهی شود بپرهیز. در هنگام [[فراوانی نعمت]] سرمست مشو و به روزگار [[تنگدستی]] و گرفتاری رشته کار از دست مده<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 780.</ref>. | * اما بعد، [[مأمور]] اطلاعاتیِ من در [[مغرب]] گزارش داده است که گروهی از [[شامیان]] را به بهانه [[حج]] به [[مکه]] گسیل داشتهاند: مزدورانی کوردل و چشم و گوش بسته، آنها که به راه [[باطل]] رفته و پندارند که [[حق]] را جویند و در [[اطاعت]] [[مردمان]]، خدای را [[نافرمانی]] کنند، با ابرازِ [[دین]]، [[دنیا]] را دوشند و آن خانه زودگذر را به بهای جاودانسرای [[نیکان]] و پرواپیشگان خریدهاند. در حالی که به خیر و [[سعادت]] نرسد مگر آنکه خود اهل خیر باشد و دست [[همت]] به کمر زند؛ و جزای شر و [[بدی]] را جز [[بدکار]] نبیند. اینک تو را گویم ای [[فرماندار مکه]]، در تمشیت امور و [[مراقبت]] اوضاع چون مدبری [[قاطع]] و ناصحی خردمند که [[گوش به فرمان]] و [[فرمانبردار]] [[امام]] خویش است، به هوش و [[استوار]] باش و از کاری که موجب عذرخواهی شود بپرهیز. در هنگام [[فراوانی نعمت]] سرمست مشو و به روزگار [[تنگدستی]] و گرفتاری رشته کار از دست مده<ref>[[سید حسین دینپرور|دینپرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 780.</ref>. | ||
== منابع == | == منابع == |