دار در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۰٬۵۸۱ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۱ اکتبر ۲۰۲۲
جز
جایگزینی متن - 'برخی از علما' به 'برخی از دانشمندان'
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'برخی از علما' به 'برخی از دانشمندان')
 
(۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱۰: خط ۱۰:
{{متن قرآن|فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ فَأَصْبَحُوا فِي دَارِهِمْ جَاثِمِينَ}}<ref>«آنگاه زمین‌لرزه آنان را فرو گرفت و در خانه‌شان از پا در آمدند» سوره اعراف، آیه ۷۸.</ref>.
{{متن قرآن|فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ فَأَصْبَحُوا فِي دَارِهِمْ جَاثِمِينَ}}<ref>«آنگاه زمین‌لرزه آنان را فرو گرفت و در خانه‌شان از پا در آمدند» سوره اعراف، آیه ۷۸.</ref>.
{{متن قرآن|فَكَذَّبُوهُ فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ فَأَصْبَحُوا فِي دَارِهِمْ جَاثِمِينَ}}<ref>«پس او را دروغگو شمردند آنگاه زلزله آنان را فرو گرفت و در خانه‌شان از پا افتادند» سوره عنکبوت، آیه ۳۷.</ref>.
{{متن قرآن|فَكَذَّبُوهُ فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ فَأَصْبَحُوا فِي دَارِهِمْ جَاثِمِينَ}}<ref>«پس او را دروغگو شمردند آنگاه زلزله آنان را فرو گرفت و در خانه‌شان از پا افتادند» سوره عنکبوت، آیه ۳۷.</ref>.
اگر، در متن دو [[آیه]] فوق دقت شود، ملاحظه می‌گردد، که آن [[آیه مبارکه]] دو بار، در دو [[سوره]] تکرار شده است و در هر دو آیه واژه دار، که نام مکانی است. در آنها آمده است.
آن [[آیه مبارکه]] دو بار، در دو [[سوره]] تکرار شده است و در هر دو آیه واژه دار - که نام مکانی است - در آنها آمده است.
برای سهولت کار: ابتدا لازم است بدانیم آیا آیه مذکور، که تکرار شده، در مورد یک حادثه است، که به علت نیاز؛ دو بار آمده، یا این که دو واقعه مشابه، اما جدا از هم بوده‌اند.<ref>[[محمد حسن عرب|عرب، محمد حسن]]، [[دانشنامه اماکن جغرافیایی قرآن مجید (کتاب)|دانشنامه اماکن جغرافیایی قرآن مجید]]، ص ۲۵۸.</ref>
حال، آیا آیه مذکور، که تکرار شده، در مورد یک حادثه است، که به علت نیاز؛ دو بار آمده؟ یا اینکه دو واقعه مشابه، اما جدا از هم بوده‌اند؟<ref>[[محمد حسن عرب|عرب، محمد حسن]]، [[دانشنامه اماکن جغرافیایی قرآن مجید (کتاب)|دانشنامه اماکن جغرافیایی قرآن مجید]]، ص ۲۵۸.</ref>


==[[تفسیر آیات]] پاسخ می‌دهد==
==[[تفسیر آیات]] پاسخ می‌دهد==
برخی از [[علما]]، در مورد [[تفسیر آیه]] ۹۱ [[سوره اعراف]]، می‌نویسند: «از [[تبلیغاتی]] که [[مخالفان]] [[شعیب]]، در برابر [[تابعان]] او می‌کردند... چنین بر می‌آید، که اشراف و [[متکبران]] [[خودخواهی]]، از [[قوم شعیب]] که، راه [[کفر]] را پیش گرفته بودند، به کسانی که احتمال می‌دادند؛ تحت تأثیر [[دعوت]] شعیب واقع شوند؛ می‌گفتند به طور مسلم اگر از شعیب [[پیروی]] کنید، از زیانکاران خواهید بود»<ref>ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۶، ص۲۵۷.</ref>.
برخی از دانشمندان، در مورد [[تفسیر آیه]] ۹۱ [[سوره اعراف]]، می‌نویسند: «از [[تبلیغاتی]] که [[مخالفان]] [[شعیب]]، در برابر [[تابعان]] او می‌کردند... چنین بر می‌آید، که اشراف و [[متکبران]] [[خودخواهی]]، از [[قوم شعیب]] که، راه [[کفر]] را پیش گرفته بودند، به کسانی که احتمال می‌دادند؛ تحت تأثیر [[دعوت]] شعیب واقع شوند؛ می‌گفتند به طور مسلم اگر از شعیب [[پیروی]] کنید، از زیانکاران خواهید بود»<ref>ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۶، ص۲۵۷.</ref>.
برخی از علما، در [[تفسیر نمونه]]<ref>تفسیر نمونه، ج۱۶، ص۲۷۰.</ref>، در ذیل آیه ۳۷ [[سوره عنکبوت]]، اشاره به داستان [[قوم]] [[حضرت شعیب]]{{ع}} نموده و طرف خطاب آیه را، قوم شعیب معرفی می‌نمایند.
برخی از دانشمندان<ref>تفسیر نمونه، ج۱۶، ص۲۷۰.</ref>، در ذیل آیه ۳۷ [[سوره عنکبوت]]، اشاره به داستان [[قوم]] [[حضرت شعیب]]{{ع}} نموده و طرف خطاب آیه را، قوم شعیب معرفی می‌نمایند.


نتیجه‌ای که از این وجه اشتراک حاصل می‌شود؛ کار ما را، در رسیدن به موضوع مورد [[پژوهش]]؛ آسان می‌نماید و آن این است، که واژه دار، در هر دو آیه مربوط به یک قوم است، که [[قرآن]] به دلیلی که داشته، بار دیگر آن را تکرار نموده است و آن [[طایفه]]، قوم حضرت شعیب بوده‌اند.
نتیجه‌ای که از این وجه اشتراک حاصل می‌شود؛ کار ما را، در رسیدن به موضوع مورد [[پژوهش]]؛ آسان می‌نماید و آن این است، که واژه دار، در هر دو آیه مربوط به یک قوم است، که [[قرآن]] به دلیلی که داشته، بار دیگر آن را تکرار نموده است و آن [[طایفه]]، قوم حضرت شعیب بوده‌اند.
خط ۳۹: خط ۳۹:
بعد از وقوع این معجزه [[خداوند]] به صالح امر فرمود: «به این [[مردم]] بی‌بند بار بگو خداوند مقرر فرموده، که یک [[روز]] آب رودخانه شهر مخصوص شما باشد و یک روز [[خوراک]] شتر... ولی باز مردم [[تسلیم]] امر خدا نشدند و روزی، که نوبت [[نوشیدن آب]] ناقه بود، شخصی از آن [[قوم]] به نام قدار)، آن ناقه را موقع آب خوردن - [[نوشیدن]] - پی کرد... در این موقع [[حضرت صالح]] طبق مدلول نظریات مورخین درباره آیه مورد تحقیق، به آنها خبر داد: که [[عذاب]] بر شما نازل می‌شود و علامتش این است که فردا رنگ‌های شما زرد می‌شود، روز بعد سرخ می‌گردد، روز سوم سیاه خواهد شد... روز سوم صدای مهیبی بلند... و باد [[تندی]] سخت وزیدن گرفت و آنان را هلاک ساخت و تمام [[خانه‌ها]] و [[قصور]] و آثار و ابنیه آنها را با [[خاک]] ریزه یکسان شد»<ref>سند شماره ۱، ص۴ و ۲۶۳.</ref>.
بعد از وقوع این معجزه [[خداوند]] به صالح امر فرمود: «به این [[مردم]] بی‌بند بار بگو خداوند مقرر فرموده، که یک [[روز]] آب رودخانه شهر مخصوص شما باشد و یک روز [[خوراک]] شتر... ولی باز مردم [[تسلیم]] امر خدا نشدند و روزی، که نوبت [[نوشیدن آب]] ناقه بود، شخصی از آن [[قوم]] به نام قدار)، آن ناقه را موقع آب خوردن - [[نوشیدن]] - پی کرد... در این موقع [[حضرت صالح]] طبق مدلول نظریات مورخین درباره آیه مورد تحقیق، به آنها خبر داد: که [[عذاب]] بر شما نازل می‌شود و علامتش این است که فردا رنگ‌های شما زرد می‌شود، روز بعد سرخ می‌گردد، روز سوم سیاه خواهد شد... روز سوم صدای مهیبی بلند... و باد [[تندی]] سخت وزیدن گرفت و آنان را هلاک ساخت و تمام [[خانه‌ها]] و [[قصور]] و آثار و ابنیه آنها را با [[خاک]] ریزه یکسان شد»<ref>سند شماره ۱، ص۴ و ۲۶۳.</ref>.
به هر حال: «[[ثمود]] قومی از [[اعراب]] اصیل بودند، که در [[وادی القری]]، بین [[مدینه]] و [[شام]] سکونت داشتند. اینان از بشر‌های ماقبل تاریخ‌اند، که [[تاریخ]] به جز اندکی، از اخبارشان را نقل نکرده و [[روزگار]]، آثارشان را از بین برده»<ref>محمد حسین طباطبایی، تفسیر المیزان، ترجمه محمد جواد حجتی کرمانی، ج۲۰، ص۱۸۷.</ref>. و آثار اندکی که از آنها باقی مانده نشان می‌دهد؛ که خانه‌های خود را در منطقه وادی القرای، سنگی و با سقف کوتاه، با درهای کوچک می‌ساختند و سرانجام بر اثر [[عصیان]]، در برابر پیامبرشان، [[خداوند]] آنان و مساکن آنها را با [[صیحه آسمانی]] از بین برد.<ref>[[محمد حسن عرب|عرب، محمد حسن]]، [[دانشنامه اماکن جغرافیایی قرآن مجید (کتاب)|دانشنامه اماکن جغرافیایی قرآن مجید]]، ص ۲۶۰.</ref>
به هر حال: «[[ثمود]] قومی از [[اعراب]] اصیل بودند، که در [[وادی القری]]، بین [[مدینه]] و [[شام]] سکونت داشتند. اینان از بشر‌های ماقبل تاریخ‌اند، که [[تاریخ]] به جز اندکی، از اخبارشان را نقل نکرده و [[روزگار]]، آثارشان را از بین برده»<ref>محمد حسین طباطبایی، تفسیر المیزان، ترجمه محمد جواد حجتی کرمانی، ج۲۰، ص۱۸۷.</ref>. و آثار اندکی که از آنها باقی مانده نشان می‌دهد؛ که خانه‌های خود را در منطقه وادی القرای، سنگی و با سقف کوتاه، با درهای کوچک می‌ساختند و سرانجام بر اثر [[عصیان]]، در برابر پیامبرشان، [[خداوند]] آنان و مساکن آنها را با [[صیحه آسمانی]] از بین برد.<ref>[[محمد حسن عرب|عرب، محمد حسن]]، [[دانشنامه اماکن جغرافیایی قرآن مجید (کتاب)|دانشنامه اماکن جغرافیایی قرآن مجید]]، ص ۲۶۰.</ref>
==دار==
{{متن قرآن|فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ فَأَصْبَحُوا فِي دَارِهِمْ جَاثِمِينَ}}<ref>«آنگاه زمین‌لرزه آنان را فرو گرفت و در خانه‌شان از پا در آمدند» سوره اعراف، آیه ۷۸.</ref>.
{{متن قرآن|فَكَذَّبُوهُ فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ فَأَصْبَحُوا فِي دَارِهِمْ جَاثِمِينَ}}<ref>«پس او را دروغگو شمردند آنگاه زلزله آنان را فرو گرفت و در خانه‌شان از پا افتادند» سوره عنکبوت، آیه ۳۷.</ref>.
===مقصود از «دار» چیست؟===
«دار» واژه‌ای است که در دو [[آیه]] تکراری سوره‌های [[اعراف]] و عنکبوت آورده شده و بیانگر نام مکان و [[روح]] مطلب در هر دو است. با خواندن [[آیات]] قبلی مشخص می‌شود که بحث در این آیات از [[شعیب]] و [[قوم]] ایشان است. به هر تقدیر از [[تبلیغاتی]] که [[مخالفان]] شعیب در برابر [[تابعان]] او می‌کردند سخن به میان آورده... در آیه بعد وضع این [[امت]] را چنین توضیح می‌دهد: هنگامی که کارشان به اینجا رسید و علاوه بر [[گمراهی]] خویش در [[گمراه]] ساختن دیگران نیز [[اصرار]] ورزیدند و هیچ‌گونه امیدی به [[ایمان آوردن]] آنها نبود [[مجازات]] [[الهی]] به [[حکم]] [[قانون]] قطع ریشه [[فساد]]، به سراغ آنها آمد»<ref>تفسیر نمونه، ج۱، ص۳۱۰.</ref>.
در [[سوره عنکبوت]] هم این اتفاق می‌افتد و «حکایت می‌کند که شعیب [[مردم]] را به [[عبادت خدا]]، یعنی [[توحید]] می‌خواند... و به طوری که برخی مورخین در [[تاریخ]] [[قوم مدین]] گفته‌اند فساد انگیزی آنان در [[زمین]] عبارت بوده از [[کم فروشی]] و [[خیانت]] در کیل و وزن»<ref>تفسیر المیزان، ج۱۶، ص۱۹۷.</ref>.
'''ختم [[کلام]]''': «[[مدین]] شهری است در جنوب [[غربی]] [[اردن]] که امروز به نام [[معان]] خوانده می‌شود، در [[شرق]] [[خلیج عقبه]] قرار گرفته و [[حضرت شعیب]]{{ع}} و قومش در آنجا می‌زیستند»<ref>تفسیر نمونه، ج۱۶، ص۲۸۵.</ref>.<ref>[[محرم فرزانه|فرزانه، محرم]]، [[اماکن جغرافیایی در قرآن (کتاب)|اماکن جغرافیایی در قرآن]]، ص ۴۶۷.</ref>
==دار==
{{متن قرآن|فَعَقَرُوهَا فَقَالَ تَمَتَّعُوا فِي دَارِكُمْ...}}<ref>«امّا او را پی کردند، و (صالح) گفت: سه روز در خانه‌های خویش برخوردار گردید (تا عذابتان برسد)؛ این وعده‌ای بی‌دروغ است» سوره هود، آیه ۶۵.</ref>.
این [[آیه]] به سرگذشت [[قوم ثمود]] اشاره دارد.
«با تمام تأکیدات [[صالح]]، [[سرکشان]] [[قوم]] [[تصمیم]] گرفتند [[ناقه]] را از بین ببرند زیرا این شتر را عامل [[نفوذ]] [[دعوت]] صالح در بین [[مردم]] و از بین رفتن [[منافع]] خود می‌دانستند. پس یکی از آنها بر ناقه تاخت و او را از پای در آورد، اما چون سایرین [[رضایت]] [[باطنی]] از این کار داشتند لذا فرمود آنها شتر را از پای در آوردند. پس صالح به آنها [[اخطار]] کرد سه [[روز]] تمام در خانه‌های خود از هر نعمتی که می‌خواهید بهره‌مند شوید اما پس از آن [[مجازات]] [[الهی]] فرا می‌رسد»<ref>خلاصه تفاسیر، ص۵۸۱.</ref>.
===قوم ثمود در کجا [[زندگی]] می‌کردند؟===
«قوم ثمود در [[سرزمین]] «[[وادی القری]]» بین [[مدینه]] و [[شام]] زندگی می‌کردند و [[شغل]] آنان [[کشاورزی]] و باغ‌داری بود [[حضرت صالح]] [[پیامبر]] برای [[هدایت]] این قوم برانگیخته شد و برای آنان شتری به عنوان [[معجزه]] آورد که آن را کشتند و به همین سبب در اثر [[عذاب]] [[صیحه آسمانی]] از پای در آمدند و صالح و [[مؤمنان]] قوم ثمود [[نجات]] یافتند»<ref>تفسیر قرآن مهر، ج۱۴، ص۲۳۲.</ref>.<ref>[[محرم فرزانه|فرزانه، محرم]]، [[اماکن جغرافیایی در قرآن (کتاب)|اماکن جغرافیایی در قرآن]]، ص ۴۶۹.</ref>
==دار==
{{متن قرآن|وَالَّذِينَ تَبَوَّءُوا الدَّارَ وَالْإِيمَانَ...}}<ref>«و (نیز برای) کسانی است که پیش از (آمدن) مهاجران، در خانه (های مدینه) و (پایگاه) ایمان، جای داشته‌اند؛ کسانی را که به سوی آنان هجرت کرده‌اند، دوست می‌دارند و در دل به آنچه به مهاجران داده‌اند، چشمداشتی ندارند و (آنان را) بر خویش برمی‌گزینند هر چند خود نیازمند باشند. و کسانی که از آزمندی جان خویش در امانند، رستگارند» سوره حشر، آیه ۹.</ref>.
از دید جغرافیایی، [[شناخت]] دار در این [[آیه]] نیازمند شناخت تعریف {{متن قرآن|تَبَوَّءُوا}} می‌باشد. برخی از دانشمندان در این زمینه می‌فرمایند: {{متن قرآن|تَبَوَّءُوا}} از ماده «بواء» بر وزن دواء در اصل، به معنی [[مساوات]] اجزاء مکان است و به تعبیر دیگر صاف و مرتب کردن یک مکان را «بواء» می‌گویند»<ref>استاد مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۲۹، ص۵۲۵.</ref>.
===به دنبال یافتن دار آیه===
[[مشرکان مکه]] در [[سال سیزدهم بعثت]] عرصه را بر [[پیامبر]] و اطرافیانش تنگ کردند. [[اولین امام]] [[شیعیان حضرت علی]]{{ع}} در بستر او خوابید و پیامبر راهی [[مدینه]] شد. «با [[فداکاری]] و جانبازی‌های [[انصار]] و [[مهاجرین]]، پایه‌های [[حکومت دینی]] در این [[شهر]]، بنیان‌گذاری شد... شتر پیامبر بر زمینی زانو زد که محل کنونی [[مسجد]] [[نبوی]] است... [[رسول خدا]] نقشه مسجد را طوری ترسیم کردند که [[قبله]] آن، رو به [[بیت المقدس]] باشد، همچنین برای مسجد، سه در قرار دادند»<ref>محمد حسن خادمی، راهنمای حج عمره، ج۳، ص۱۵ و ۲۷.</ref>.
{{متن قرآن|تَبَوَّءُوا الدَّارَ}} «تعبیر کنایه لطیفی است از این معنی که [[جمعیت]] انصار مدینه، قبل از آنکه پیامبر و [[مهاجران]] وارد این شهر شوند، زمینه‌های [[هجرت]] را فراهم کردند»<ref>تفسیر نمونه، ج۲۹، ص۵۲۵.</ref>.
با جمع‌بندی مطالب بالا پی می‌بریم که «دار» «[[مدینه النبی]]» می‌باشد که به اختصار مدینه می‌خوانند.<ref>[[محرم فرزانه|فرزانه، محرم]]، [[اماکن جغرافیایی در قرآن (کتاب)|اماکن جغرافیایی در قرآن]]، ص ۴۷۱.</ref>
==[[دار الایمان]]==
{{متن قرآن|وَالَّذِينَ تَبَوَّءُوا الدَّارَ وَالْإِيمَانَ مِنْ قَبْلِهِمْ...}}<ref>«و (نیز برای) کسانی است که پیش از (آمدن) مهاجران، در خانه (های مدینه) و (پایگاه) ایمان، جای داشته‌اند؛ کسانی را که به سوی آنان هجرت کرده‌اند، دوست می‌دارند و در دل به آنچه به مهاجران داده‌اند، چشمداشتی ندارند و (آنان را) بر خویش برمی‌گزینند هر چند خود نیازمند باشند. و کسانی که از آزمندی جان خویش در امانند، رستگارند» سوره حشر، آیه ۹.</ref>.
در این [[آیه]] از محیطی سخن به میان آمده است که [[انصار]] آن را تعمیر کرده‌اند و [[ایمان]] عطف بردار است.
«[[جمعیت]] انصار [[مدینه]] قبل از آنکه [[پیامبر]]{{صل}} و [[مهاجران]] وارد [[شهر]] شوند، زمینه‌های [[هجرت]] را فراهم کردند و همان‌گونه که [[تاریخ]] می‌گوید آنها دو بار در [[عقبه]] (گردنه‌ای نزدیک [[مکه]]) آمده و مخفیانه با [[پیامبر خدا]]{{صل}} [[بیعت]] کردند و به صورت مبلغانی به سوی مدینه بازگشتند وقتی یکی از [[مسلمانان]] مکه را به نام [[مصعب بن عمیر]] به عنوان مبلغ همراه خود به مدینه بردند تا [[افکار عمومی]] را برای [[هجرت پیامبر]] آماده سازند.
بنابراین نه تنها خانه‌های ظاهری را آماده [[پذیرایی]] مهاجران کردند که [[خانه]] [[دل]] و [[جان]] و محیط شهر خود را تا آنجا که می‌توانستند آماده ساختند»<ref>تفسیر نمونه، ج۲۳، ص۵۲۵.</ref>.
===موقعیت جغرافیایی [[دارالایمان]]===
با توجه به شرحی که آمد دارالایمان یکی از اسامی مدینه می‌باشد و «مدینه» دومین [[شهر مقدس]] [[جهان اسلام]] و در [[غرب]] [[عربستان]] است.<ref>[[محرم فرزانه|فرزانه، محرم]]، [[اماکن جغرافیایی در قرآن (کتاب)|اماکن جغرافیایی در قرآن]]، ص ۴۷۳.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
# [[پرونده:IM010435.jpg|22px]] [[محمد حسن عرب|عرب، محمد حسن]]، [[دانشنامه اماکن جغرافیایی قرآن مجید (کتاب)|'''دانشنامه اماکن جغرافیایی قرآن مجید''']]
# [[پرونده:IM010435.jpg|22px]] [[محمد حسن عرب|عرب، محمد حسن]]، [[دانشنامه اماکن جغرافیایی قرآن مجید (کتاب)|'''دانشنامه اماکن جغرافیایی قرآن مجید''']]
# [[پرونده:IM010430.jpg|22px]] [[محرم فرزانه|فرزانه، محرم]]، [[اماکن جغرافیایی در قرآن (کتاب)|'''اماکن جغرافیایی در قرآن''']]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}


۲۱۸٬۹۱۲

ویرایش