طمع در حدیث: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - 'انسان‌سازی' به 'انسان‌سازی')
 
(۱۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{ویرایش غیرنهایی}}
{{مدخل مرتبط
{{ولایت}}
| موضوع مرتبط = طمع
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| عنوان مدخل  = [[طمع]]
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث '''[[طمع]]''' است. "'''[[طمع]]'''" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
| مداخل مرتبط = [[طمع در قرآن]] - [[طمع در حدیث]] - [[طمع در نهج البلاغه]] - [[طمع در اخلاق اسلامی]] - [[طمع در فقه سیاسی]] - [[طمع در معارف دعا و زیارات]] - [[طمع در معارف و سیره سجادی]] - [[طمع در معارف و سیره نبوی]]
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| پرسش مرتبط  =  
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[طمع در قرآن]] | [[طمع در حدیث]] | [[طمع در نهج البلاغه]] | [[طمع در اخلاق اسلامی]] | [[طمع در معارف دعا و زیارات]]</div>
}}
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[دنیادوستی (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">


==روایات مربوطه==
== روایات مربوطه ==
# [[پیامبر اکرم]]{{صل}} فرمودند: "[[مردم]] را [[طمع]] به [[فقر]] کشیده است<ref>"{{متن حدیث| عَنِ الصَّادِقِ{{ع}} قَالَ قَالَ النَّبِيُّ{{صل}}‌ أَفْقَرُ النَّاسِ الطَّمِعُ‌}}؛ بحار الأنوار، ج۷۰، ص۱۶۸.</ref>؛
# [[پیامبر اکرم]] {{صل}} فرمودند: "[[مردم]] را [[طمع]] به [[فقر]] کشیده است<ref>"{{متن حدیث| عَنِ الصَّادِقِ {{ع}} قَالَ قَالَ النَّبِيُّ {{صل}}‌ أَفْقَرُ النَّاسِ الطَّمِعُ‌}}؛ بحار الأنوار، ج۷۰، ص۱۶۸.</ref>؛
# به [[امام صادق]]{{ع}} عرض کردم: "چه چیزی [[ایمان]] را در [[قلب]] [[انسان]] ثابت می‌کند؟ فرمودند: [[تقوا]] و [[پرهیزگاری]]؛ و آنچه آن را از [[قلب]] خارج می‌کند، طمع‌ورزی است"<ref>{{متن حدیث| عَنْ أَبَانِ بْنِ سُوَيْدٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} قَالَ: قُلْتُ مَا الَّذِي يُثْبِتُ الْإِيمَانَ فِي الْعَبْدِ قَالَ الَّذِي يُثْبِتُهُ فِيهِ الْوَرَعُ وَ الَّذِي يُخْرِجُهُ مِنْهُ الطَّمَعُ}}؛ بحار الأنوار، ج۷۰، ص۱۶۸.</ref>؛ # [[امام صادق]]{{ع}} فرمودند: چه [[ناپسند]] است برای [[مؤمن]]، که میل و خواسته‌ای داشته باشد که او را ذلیل می‌سازد"<ref>{{متن حدیث| قَالَ‌ أَبُو عَبْدِاللَّهِ‌{{ع}} قَالَ: مَا أَقْبَحَ بِالْمُؤْمِنِ أَنْ تَكُونَ لَهُ رَغْبَةٌ تُذِلُّهُ}}؛ اصول کافی، ج۲، ص۳۲۰.</ref>؛
# به [[امام صادق]] {{ع}} عرض کردم: "چه چیزی [[ایمان]] را در [[قلب]] [[انسان]] ثابت می‌کند؟ فرمودند: [[تقوا]] و [[پرهیزگاری]]؛ و آنچه آن را از [[قلب]] خارج می‌کند، طمع‌ورزی است"<ref>{{متن حدیث| عَنْ أَبَانِ بْنِ سُوَيْدٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ {{ع}} قَالَ: قُلْتُ مَا الَّذِي يُثْبِتُ الْإِيمَانَ فِي الْعَبْدِ قَالَ الَّذِي يُثْبِتُهُ فِيهِ الْوَرَعُ وَ الَّذِي يُخْرِجُهُ مِنْهُ الطَّمَعُ}}؛ بحار الأنوار، ج۷۰، ص۱۶۸.</ref>؛ # [[امام صادق]] {{ع}} فرمودند: چه [[ناپسند]] است برای [[مؤمن]]، که میل و خواسته‌ای داشته باشد که او را ذلیل می‌سازد"<ref>{{متن حدیث| قَالَ‌ أَبُو عَبْدِاللَّهِ‌{{ع}} قَالَ: مَا أَقْبَحَ بِالْمُؤْمِنِ أَنْ تَكُونَ لَهُ رَغْبَةٌ تُذِلُّهُ}}؛ اصول کافی، ج۲، ص۳۲۰.</ref>؛
#[[امام باقر]]{{ع}} فرمودند: "[[بنده]] [[بدی]] است آن بنده‌ای که طمعی دارد، که او را [[راهنمائی]] می‌کند؛ و [[بنده]] [[بدی]] است آن بنده‌ای که میل و رغبتی دارد، که او را ذلیل می‌نماید"<ref>{{متن حدیث| قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ{{ع}} بِئْسَ الْعَبْدُ عَبْدٌ لَهُ طَمَعٌ يَقُودُهُ وَ بِئْسَ الْعَبْدُ عَبْدٌ لَهُ رَغْبَةٌ تُذِلُّهُ}}؛ اصول کافی، ج۲، ص۳۲۰.</ref>؛
# [[امام باقر]] {{ع}} فرمودند: "[[بنده]] [[بدی]] است آن بنده‌ای که طمعی دارد، که او را [[راهنمائی]] می‌کند؛ و [[بنده]] [[بدی]] است آن بنده‌ای که میل و رغبتی دارد، که او را ذلیل می‌نماید"<ref>{{متن حدیث| قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ {{ع}} بِئْسَ الْعَبْدُ عَبْدٌ لَهُ طَمَعٌ يَقُودُهُ وَ بِئْسَ الْعَبْدُ عَبْدٌ لَهُ رَغْبَةٌ تُذِلُّهُ}}؛ اصول کافی، ج۲، ص۳۲۰.</ref>؛
# [[امام سجاد]]{{ع}} فرمودند: "تمام [[نیکی]] را دریافتم که در بریدن [[طمع]] از داشته‌های [[مردم]] جمع شده است<ref>"{{متن حدیث| قَالَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ{{ع}}‌ رَأَيْتُ الْخَيْرَ كُلَّهُ قَدِ اجْتَمَعَ فِي قَطْعِ الطَّمَعِ عَمَّا فِي أَيْدِي النَّاسِ}}؛ اصول کافی، ج۲، ص۳۲۰.</ref>؛
# [[امام سجاد]] {{ع}} فرمودند: "تمام [[نیکی]] را دریافتم که در بریدن [[طمع]] از داشته‌های [[مردم]] جمع شده است<ref>"{{متن حدیث| قَالَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ {{ع}}‌ رَأَيْتُ الْخَيْرَ كُلَّهُ قَدِ اجْتَمَعَ فِي قَطْعِ الطَّمَعِ عَمَّا فِي أَيْدِي النَّاسِ}}؛ اصول کافی، ج۲، ص۳۲۰.</ref>؛
# بنا بر آنچه در نهج‌البلاغة آمده است، [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} فرمودند: "به خویشتن توهین کرده است کسی که [[طمع]] ورزد، و به [[ذلّت]] خود [[رضایت]] داده است کسی که احتیاج خود را [[آشکار]] کند"<ref>{{عربی| قَالَ‌ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ{{ع}} فِي‌ نَهْجِ‌ الْبَلَاغَةِ أَزْرَى‌ بِنَفْسِهِ‌ مَنِ‌ اسْتَشْعَرَ الطَّمَعَ‌ وَ رَضِيَ بِالذُّلِّ مَنْ كَشَفَ عَنْ ضُرِّهِ }}؛ نهج‌البلاغة، صبحی صالح، حکمت ۲.</ref>؛
# بنا بر آنچه در نهج‌البلاغة آمده است، [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} فرمودند: "به خویشتن توهین کرده است کسی که [[طمع]] ورزد، و به [[ذلّت]] خود [[رضایت]] داده است کسی که احتیاج خود را آشکار کند"<ref>{{عربی| قَالَ‌ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ {{ع}} فِي‌ نَهْجِ‌ الْبَلَاغَةِ أَزْرَى‌ بِنَفْسِهِ‌ مَنِ‌ اسْتَشْعَرَ الطَّمَعَ‌ وَ رَضِيَ بِالذُّلِّ مَنْ كَشَفَ عَنْ ضُرِّهِ }}؛ نهج‌البلاغة، صبحی صالح، حکمت ۲.</ref>؛
#[[امیرالمؤمنین]]{{ع}} فرمودند: "طمعْ [[بردگی]] دائمی است"<ref>{{متن حدیث| الطَّمَعُ‌ رِقٌ‌ مُؤَبَّدٌ}}؛ نهج‌البلاغة، صبحی صالح، حکمت ۱۸۰.</ref>؛
# [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} فرمودند: "طمعْ [[بردگی]] دائمی است"<ref>{{متن حدیث| الطَّمَعُ‌ رِقٌ‌ مُؤَبَّدٌ}}؛ نهج‌البلاغة، صبحی صالح، حکمت ۱۸۰.</ref>؛
#[[امیرالمؤمنین]]{{ع}} فرمودند: "[[عقل‌ها]] بیشتر به هنگام غُرّش [[طمع]] کشته می‌شوند" <ref> {{متن حدیث| أَكْثَرُ مَصَارِعِ‌ الْعُقُولِ‌ تَحْتَ‌ بُرُوقِ‌ الْمَطَامِعِ‌}}؛ نهج‌البلاغة، صبحی صالح، حکمت ۲۱۹. </ref>؛
# [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} فرمودند: "[[عقل‌ها]] بیشتر به هنگام غُرّش [[طمع]] کشته می‌شوند" <ref> {{متن حدیث| أَكْثَرُ مَصَارِعِ‌ الْعُقُولِ‌ تَحْتَ‌ بُرُوقِ‌ الْمَطَامِعِ‌}}؛ نهج‌البلاغة، صبحی صالح، حکمت ۲۱۹. </ref>؛
#[[امیرالمؤمنین]]{{ع}} فرمودند: "[[طمع]] ورز با ذلیل شدن هم‌پیمان است"<ref>{{متن حدیث| الطَّامِعُ‌ فِي‌ وِثَاقِ‌ الذُّلِّ}}؛ نهج‌البلاغة، صبحی صالح، حکمت ۲۲۶.</ref>؛
# [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} فرمودند: "[[طمع]] ورز با ذلیل شدن هم‌پیمان است"<ref>{{متن حدیث| الطَّامِعُ‌ فِي‌ وِثَاقِ‌ الذُّلِّ}}؛ نهج‌البلاغة، صبحی صالح، حکمت ۲۲۶.</ref>؛
#[[امیرالمؤمنین]]{{ع}} فرمودند: "آن کس که نزد [[ثروتمندی]] آید و به‌خاطر ثروتش برای او [[تواضع]] کند، دو سوّم دینش را از دست داده است" <ref>{{متن حدیث| مَنْ أَتَى غَنِيّاً فَتَوَاضَعَ‌ لِغِنَاهُ‌ ذَهَبَ‌ ثُلُثَا دِينِهِ}}؛ نهج‌البلاغة، صبحی صالح، حکمت ۲۲۸.</ref>؛
# [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} فرمودند: "آن کس که نزد [[ثروتمندی]] آید و به‌خاطر ثروتش برای او [[تواضع]] کند، دو سوّم دینش را از دست داده است" <ref>{{متن حدیث| مَنْ أَتَى غَنِيّاً فَتَوَاضَعَ‌ لِغِنَاهُ‌ ذَهَبَ‌ ثُلُثَا دِينِهِ}}؛ نهج‌البلاغة، صبحی صالح، حکمت ۲۲۸.</ref>؛
# [[امام صادق]]{{ع}} فرمودند: "یکی از [[یاران پیامبر اکرم]]{{صل}} در فقری سخت واقع شد، از این رو [[همسر]] آن مرد به او گفت: به نزد [[پیامبر]] برو و از ایشان چیزی درخواست کن. آن مرد نزد [[پیامبر]] {{صل}} آمد و چون ایشان او را دیدند فرمودند: هرکس که از ما درخواست نماید ما به او اعطا می‌کنیم، و هرکس استغنا ورزد و چیزی طلب نکند [[خداوند]] او را بی‌نیاز گرداند. آن مرد چون این سخن شنید، با خود گفت: منظور ایشان از این جمله من هستم. از این رو نزد همسرش بازگشت و او را از آنچه گذشته بود [[آگاه]] کرد. همسرش امّا گفت: [[پیامبر]] هم یک [[انسان]] است، از این رو باید حالت خود را برایشان شرح دهی. آن مرد نزد [[پیامبر]]{{صل}} بازگشت و چون [[پیامبر اکرم]] او را دیدند باز فرمودند: هرکس که از ما درخواست نماید ما به او اعطا می‌کنیم، و هرکس استغنا ورزد و چیزی طلب نکند [[خداوند]] او را بی‌نیاز گرداند. این کار سه مرتبه تکرار شد، تا آنکه آن مرد [[تبری]] به قرض گرفت، به کوه رفت، چوبی را قطع کرد و آن را به اندکی آرد، فروخت و آن را خوردند. فردا نیز به همین کار پرداخت و بیشتر از روز گذشته هیزم تهیه کرد، آن را فروخت و غذائی تهیّه کرد. او این کار را ادامه داد تا اندک‌اندک [[تبری]] خرید؛ پس از آن چهارپا وغلامی تهیّه کرد و کم کم ثروتمند شد. او روزی به نزد [[پیامبر اکرم]]{{صل}} آمد و برای ایشان توضیح داد که نزد ایشان آمد تا چیزی طلب کند، و [[سخن پیامبر]] را شنید و از درخواست خود صرف‌نظر کرد. [[پیامبر اکرم]]{{صل}} نیز فرمودند: به تو گفتم که هرکس که از ما درخواست نماید ما به او اعطا می‌کنیم، و هرکس استغنا ورزد و چیزی طلب نکند [[خداوند]] او را بی‌نیاز گرداند"<ref>{{متن حدیث| عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} قَالَ: اشْتَدَّتْ حَالُ رَجُلٍ مِنْ أَصْحَابِ النَّبِيِّ{{صل}} فَقَالَتْ لَهُ امْرَأَتُهُ لَوْ أَتَيْتَ رَسُولَ اللَّهِ{{صل}} فَسَأَلْتَهُ‌فَجَاءَ إِلَى النَّبِيِّ{{صل}} فَلَمَّا رَآهُ النَّبِيُّ{{صل}} قَالَ مَنْ سَأَلَنَا أَعْطَيْنَاهُ وَ مَنِ اسْتَغْنَى أَغْنَاهُ اللَّهُ فَقَالَ الرَّجُلُ مَا يَعْنِي غَيْرِي فَرَجَعَ إِلَى امْرَأَتِهِ فَأَعْلَمَهَا فَقَالَتْ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ{{صل}} بَشَرٌ فَأَعْلِمْهُ‌فَأَتَاهُ فَلَمَّا رَآهُ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} قَالَ مَنْ سَأَلَنَا أَعْطَيْنَاهُ وَ مَنِ اسْتَغْنَى أَغْنَاهُ اللَّهُ حَتَّى فَعَلَ الرَّجُلُ ذَلِكَ ثَلَاثاً ثُمَّ ذَهَبَ الرَّجُلُ فَاسْتَعَارَ مِعْوَلًا ثُمَّ أَتَى الْجَبَلَ فَصَعِدَهُ فَقَطَعَ حَطَباً ثُمَّ جَاءَ بِهِ فَبَاعَهُ بِنِصْفِ مُدٍّ مِنْ دَقِيقٍ فَرَجَعَ بِهِ فَأَكَلَهُ ثُمَّ ذَهَبَ مِنَ الْغَدِ فَجَاءَ بِأَكْثَرَ مِنْ ذَلِكَ فَبَاعَهُ فَلَمْ يَزَلْ يَعْمَلُ وَ يَجْمَعُ حَتَّى اشْتَرَى مِعْوَلًا ثُمَّ جَمَعَ حَتَّى اشْتَرَى بَكْرَيْنِ‌وَ غُلَاماً ثُمَّ أَثْرَى‌حَتَّى أَيْسَرَ فَجَاءَ إِلَى النَّبِيِّ{{صل}} فَأَعْلَمَهُ كَيْفَ جَاءَ يَسْأَلُهُ وَ كَيْفَ سَمِعَ النَّبِيَّ{{صل}} فَقَالَ النَّبِيُّ{{صل}} قُلْتُ لَكَ مَنْ سَأَلَنَا أَعْطَيْنَاهُ وَ مَنِ اسْتَغْنَى أَغْنَاهُ اللَّهُ}}؛ اصول کافی، ج۲، ص۱۳۹.</ref>؛
# [[امام صادق]] {{ع}} فرمودند: "یکی از [[یاران پیامبر اکرم]] {{صل}} در فقری سخت واقع شد، از این رو [[همسر]] آن مرد به او گفت: به نزد [[پیامبر]] برو و از ایشان چیزی درخواست کن. آن مرد نزد [[پیامبر]] {{صل}} آمد و چون ایشان او را دیدند فرمودند: هرکس که از ما درخواست نماید ما به او اعطا می‌کنیم، و هرکس استغنا ورزد و چیزی طلب نکند [[خداوند]] او را بی‌نیاز گرداند. آن مرد چون این سخن شنید، با خود گفت: منظور ایشان از این جمله من هستم. از این رو نزد همسرش بازگشت و او را از آنچه گذشته بود [[آگاه]] کرد. همسرش امّا گفت: [[پیامبر]] هم یک [[انسان]] است، از این رو باید حالت خود را برایشان شرح دهی. آن مرد نزد [[پیامبر]] {{صل}} بازگشت و چون [[پیامبر اکرم]] او را دیدند باز فرمودند: هرکس که از ما درخواست نماید ما به او اعطا می‌کنیم، و هرکس استغنا ورزد و چیزی طلب نکند [[خداوند]] او را بی‌نیاز گرداند. این کار سه مرتبه تکرار شد، تا آنکه آن مرد [[تبری]] به قرض گرفت، به کوه رفت، چوبی را قطع کرد و آن را به اندکی آرد، فروخت و آن را خوردند. فردا نیز به همین کار پرداخت و بیشتر از روز گذشته هیزم تهیه کرد، آن را فروخت و غذائی تهیّه کرد. او این کار را ادامه داد تا اندک‌اندک [[تبری]] خرید؛ پس از آن چهارپا وغلامی تهیّه کرد و کم کم ثروتمند شد. او روزی به نزد [[پیامبر اکرم]] {{صل}} آمد و برای ایشان توضیح داد که نزد ایشان آمد تا چیزی طلب کند، و [[سخن پیامبر]] را شنید و از درخواست خود صرف‌نظر کرد. [[پیامبر اکرم]] {{صل}} نیز فرمودند: به تو گفتم که هرکس که از ما درخواست نماید ما به او اعطا می‌کنیم، و هرکس استغنا ورزد و چیزی طلب نکند [[خداوند]] او را بی‌نیاز گرداند"<ref>{{متن حدیث| عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ {{ع}} قَالَ: اشْتَدَّتْ حَالُ رَجُلٍ مِنْ أَصْحَابِ النَّبِيِّ {{صل}} فَقَالَتْ لَهُ امْرَأَتُهُ لَوْ أَتَيْتَ رَسُولَ اللَّهِ {{صل}} فَسَأَلْتَهُ‌فَجَاءَ إِلَى النَّبِيِّ {{صل}} فَلَمَّا رَآهُ النَّبِيُّ {{صل}} قَالَ مَنْ سَأَلَنَا أَعْطَيْنَاهُ وَ مَنِ اسْتَغْنَى أَغْنَاهُ اللَّهُ فَقَالَ الرَّجُلُ مَا يَعْنِي غَيْرِي فَرَجَعَ إِلَى امْرَأَتِهِ فَأَعْلَمَهَا فَقَالَتْ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ {{صل}} بَشَرٌ فَأَعْلِمْهُ‌فَأَتَاهُ فَلَمَّا رَآهُ رَسُولُ اللَّهِ {{صل}} قَالَ مَنْ سَأَلَنَا أَعْطَيْنَاهُ وَ مَنِ اسْتَغْنَى أَغْنَاهُ اللَّهُ حَتَّى فَعَلَ الرَّجُلُ ذَلِكَ ثَلَاثاً ثُمَّ ذَهَبَ الرَّجُلُ فَاسْتَعَارَ مِعْوَلًا ثُمَّ أَتَى الْجَبَلَ فَصَعِدَهُ فَقَطَعَ حَطَباً ثُمَّ جَاءَ بِهِ فَبَاعَهُ بِنِصْفِ مُدٍّ مِنْ دَقِيقٍ فَرَجَعَ بِهِ فَأَكَلَهُ ثُمَّ ذَهَبَ مِنَ الْغَدِ فَجَاءَ بِأَكْثَرَ مِنْ ذَلِكَ فَبَاعَهُ فَلَمْ يَزَلْ يَعْمَلُ وَ يَجْمَعُ حَتَّى اشْتَرَى مِعْوَلًا ثُمَّ جَمَعَ حَتَّى اشْتَرَى بَكْرَيْنِ‌وَ غُلَاماً ثُمَّ أَثْرَى‌حَتَّى أَيْسَرَ فَجَاءَ إِلَى النَّبِيِّ {{صل}} فَأَعْلَمَهُ كَيْفَ جَاءَ يَسْأَلُهُ وَ كَيْفَ سَمِعَ النَّبِيَّ {{صل}} فَقَالَ النَّبِيُّ {{صل}} قُلْتُ لَكَ مَنْ سَأَلَنَا أَعْطَيْنَاهُ وَ مَنِ اسْتَغْنَى أَغْنَاهُ اللَّهُ}}؛ اصول کافی، ج۲، ص۱۳۹.</ref>؛
*این [[روایت]]، درس‌هائی چند در خود دارد که همگی در شمار درس‌های برجسته انسان‌سازی است. در اینجا به شماری از این دروس اشاره می‌کنیم:
* این [[روایت]]، درس‌هائی چند در خود دارد که همگی در شمار درس‌های برجسته [[انسان‌سازی]] است. در اینجا به شماری از این دروس اشاره می‌کنیم:
#[[پیامبر اکرم]]{{صل}} خود ریشه درخت [[طمع]] را از قلب‌های [[اصحاب]] خود بر می‌کند، و آثار آن را از [[دل]] آن‌ها می‌زدود. این مطلب حتّی در حالت احتیاج آنان به مقدار بسیار اندکی از [[غذا]] نیز ادامه می‌یافت. داستان معروف [[امیرالمؤمنین]]{{ع}}، برادرشان عقیل و [[آهن گداخته]] نیز، می‌تواند در همین راستا [[تفسیر]] شود؛ چه اگر [[پیامبر اکرم]]{{صل}} و یا هریک از [[معصومان]] [[امّت]]{{عم}}، در می‌یافتند که برکندن این ریشه به شدّت عمل [[نیازمند]] است، بدون [[هراس]] به آن عمل می‌فرمودند، تا [[جان]] [[مردمان]] را از این [[رذیلت]] بپالایند؛ همان‌گونه که [[صاحب]] شتری که به [[بیماری]] پوستی جرب [[مبتلا]] شده است، بدون درنگْ آهن تفتیده را بر [[بدن]] حیوان می‌نهد، تا آن [[بیماری]] سرانجام به [[هلاکت]] شتر نیانجامد.
# [[پیامبر اکرم]] {{صل}} خود ریشه درخت [[طمع]] را از قلب‌های [[اصحاب]] خود بر می‌کند، و آثار آن را از [[دل]] آن‌ها می‌زدود. این مطلب حتّی در حالت احتیاج آنان به مقدار بسیار اندکی از [[غذا]] نیز ادامه می‌یافت. داستان معروف [[امیرالمؤمنین]] {{ع}}، برادرشان عقیل و [[آهن گداخته]] نیز، می‌تواند در همین راستا [[تفسیر]] شود؛ چه اگر [[پیامبر اکرم]] {{صل}} و یا هریک از [[معصومان]] [[امّت]] {{عم}}، در می‌یافتند که برکندن این ریشه به شدّت عمل [[نیازمند]] است، بدون [[هراس]] به آن عمل می‌فرمودند، تا [[جان]] [[مردمان]] را از این [[رذیلت]] بپالایند؛ همان‌گونه که [[صاحب]] شتری که به [[بیماری]] پوستی جرب [[مبتلا]] شده است، بدون درنگْ آهن تفتیده را بر [[بدن]] حیوان می‌نهد، تا آن [[بیماری]] سرانجام به [[هلاکت]] شتر نیانجامد.
#[[ناامیدی]] از [[ثروت]] [[مردم]]، موجب می‌شود تا [[آدمی]] از دام [[فقر]] برهد؛ گویا این رهیدن از آثار وضعی قطع [[طمع]] می‌باشد.
# [[ناامیدی]] از [[ثروت]] [[مردم]]، موجب می‌شود تا [[آدمی]] از دام [[فقر]] برهد؛ گویا این رهیدن از آثار وضعی قطع [[طمع]] می‌باشد.
#از مهم‌ترین درس‌های این [[حدیث شریف]]، آن است که [[بی‌نیازی]] مادّی، در گرو فعّالیّت و همّت است؛ چه اگر [[آدمی]] به [[سختی]] تلاش کند و با همّت بلند به‌سوی [[هدف]] خود بشتابد، به آن [[هدف]] واصل می‌شود. از این‌رو، سخن آن کس که گفت: "نمی‌شود، نمی‌توانم در قاموس [[انسان]] راه ندارد"، سخنی بسیار ارزشمند شمرده می‌شود<ref> [[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص 334-336.</ref>.
# از مهم‌ترین درس‌های این [[حدیث شریف]]، آن است که [[بی‌نیازی]] مادّی، در گرو فعّالیّت و همّت است؛ چه اگر [[آدمی]] به [[سختی]] تلاش کند و با همّت بلند به‌سوی [[هدف]] خود بشتابد، به آن [[هدف]] واصل می‌شود. از این‌رو، سخن آن کس که گفت: "نمی‌شود، نمی‌توانم در قاموس [[انسان]] راه ندارد"، سخنی بسیار ارزشمند شمرده می‌شود<ref> [[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص 334-336.</ref>.


==منابع==
== منابع ==
{{منابع}}
* [[پرونده:10115255.jpg|22px]] [[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|'''دانش اخلاق اسلامی ج۲''']]
* [[پرونده:10115255.jpg|22px]] [[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|'''دانش اخلاق اسلامی ج۲''']]
{{پایان منابع}}


==پانویس==
== پانویس ==
{{یادآوری پانویس}}
{{پانویس}}
{{پانویس2}}


[[رده: مدخل]]
[[رده: مدخل]]
[[رده: طمع]]
[[رده: طمع]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۱ اکتبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۳:۱۸

روایات مربوطه

  1. پیامبر اکرم (ص) فرمودند: "مردم را طمع به فقر کشیده است[۱]؛
  2. به امام صادق (ع) عرض کردم: "چه چیزی ایمان را در قلب انسان ثابت می‌کند؟ فرمودند: تقوا و پرهیزگاری؛ و آنچه آن را از قلب خارج می‌کند، طمع‌ورزی است"[۲]؛ # امام صادق (ع) فرمودند: چه ناپسند است برای مؤمن، که میل و خواسته‌ای داشته باشد که او را ذلیل می‌سازد"[۳]؛
  3. امام باقر (ع) فرمودند: "بنده بدی است آن بنده‌ای که طمعی دارد، که او را راهنمائی می‌کند؛ و بنده بدی است آن بنده‌ای که میل و رغبتی دارد، که او را ذلیل می‌نماید"[۴]؛
  4. امام سجاد (ع) فرمودند: "تمام نیکی را دریافتم که در بریدن طمع از داشته‌های مردم جمع شده است[۵]؛
  5. بنا بر آنچه در نهج‌البلاغة آمده است، امیرالمؤمنین (ع) فرمودند: "به خویشتن توهین کرده است کسی که طمع ورزد، و به ذلّت خود رضایت داده است کسی که احتیاج خود را آشکار کند"[۶]؛
  6. امیرالمؤمنین (ع) فرمودند: "طمعْ بردگی دائمی است"[۷]؛
  7. امیرالمؤمنین (ع) فرمودند: "عقل‌ها بیشتر به هنگام غُرّش طمع کشته می‌شوند" [۸]؛
  8. امیرالمؤمنین (ع) فرمودند: "طمع ورز با ذلیل شدن هم‌پیمان است"[۹]؛
  9. امیرالمؤمنین (ع) فرمودند: "آن کس که نزد ثروتمندی آید و به‌خاطر ثروتش برای او تواضع کند، دو سوّم دینش را از دست داده است" [۱۰]؛
  10. امام صادق (ع) فرمودند: "یکی از یاران پیامبر اکرم (ص) در فقری سخت واقع شد، از این رو همسر آن مرد به او گفت: به نزد پیامبر برو و از ایشان چیزی درخواست کن. آن مرد نزد پیامبر (ص) آمد و چون ایشان او را دیدند فرمودند: هرکس که از ما درخواست نماید ما به او اعطا می‌کنیم، و هرکس استغنا ورزد و چیزی طلب نکند خداوند او را بی‌نیاز گرداند. آن مرد چون این سخن شنید، با خود گفت: منظور ایشان از این جمله من هستم. از این رو نزد همسرش بازگشت و او را از آنچه گذشته بود آگاه کرد. همسرش امّا گفت: پیامبر هم یک انسان است، از این رو باید حالت خود را برایشان شرح دهی. آن مرد نزد پیامبر (ص) بازگشت و چون پیامبر اکرم او را دیدند باز فرمودند: هرکس که از ما درخواست نماید ما به او اعطا می‌کنیم، و هرکس استغنا ورزد و چیزی طلب نکند خداوند او را بی‌نیاز گرداند. این کار سه مرتبه تکرار شد، تا آنکه آن مرد تبری به قرض گرفت، به کوه رفت، چوبی را قطع کرد و آن را به اندکی آرد، فروخت و آن را خوردند. فردا نیز به همین کار پرداخت و بیشتر از روز گذشته هیزم تهیه کرد، آن را فروخت و غذائی تهیّه کرد. او این کار را ادامه داد تا اندک‌اندک تبری خرید؛ پس از آن چهارپا وغلامی تهیّه کرد و کم کم ثروتمند شد. او روزی به نزد پیامبر اکرم (ص) آمد و برای ایشان توضیح داد که نزد ایشان آمد تا چیزی طلب کند، و سخن پیامبر را شنید و از درخواست خود صرف‌نظر کرد. پیامبر اکرم (ص) نیز فرمودند: به تو گفتم که هرکس که از ما درخواست نماید ما به او اعطا می‌کنیم، و هرکس استغنا ورزد و چیزی طلب نکند خداوند او را بی‌نیاز گرداند"[۱۱]؛
  • این روایت، درس‌هائی چند در خود دارد که همگی در شمار درس‌های برجسته انسان‌سازی است. در اینجا به شماری از این دروس اشاره می‌کنیم:
  1. پیامبر اکرم (ص) خود ریشه درخت طمع را از قلب‌های اصحاب خود بر می‌کند، و آثار آن را از دل آن‌ها می‌زدود. این مطلب حتّی در حالت احتیاج آنان به مقدار بسیار اندکی از غذا نیز ادامه می‌یافت. داستان معروف امیرالمؤمنین (ع)، برادرشان عقیل و آهن گداخته نیز، می‌تواند در همین راستا تفسیر شود؛ چه اگر پیامبر اکرم (ص) و یا هریک از معصومان امّت (ع)، در می‌یافتند که برکندن این ریشه به شدّت عمل نیازمند است، بدون هراس به آن عمل می‌فرمودند، تا جان مردمان را از این رذیلت بپالایند؛ همان‌گونه که صاحب شتری که به بیماری پوستی جرب مبتلا شده است، بدون درنگْ آهن تفتیده را بر بدن حیوان می‌نهد، تا آن بیماری سرانجام به هلاکت شتر نیانجامد.
  2. ناامیدی از ثروت مردم، موجب می‌شود تا آدمی از دام فقر برهد؛ گویا این رهیدن از آثار وضعی قطع طمع می‌باشد.
  3. از مهم‌ترین درس‌های این حدیث شریف، آن است که بی‌نیازی مادّی، در گرو فعّالیّت و همّت است؛ چه اگر آدمی به سختی تلاش کند و با همّت بلند به‌سوی هدف خود بشتابد، به آن هدف واصل می‌شود. از این‌رو، سخن آن کس که گفت: "نمی‌شود، نمی‌توانم در قاموس انسان راه ندارد"، سخنی بسیار ارزشمند شمرده می‌شود[۱۲].

منابع

پانویس

  1. "« عَنِ الصَّادِقِ (ع) قَالَ قَالَ النَّبِيُّ (ص)‌ أَفْقَرُ النَّاسِ الطَّمِعُ‌»؛ بحار الأنوار، ج۷۰، ص۱۶۸.
  2. « عَنْ أَبَانِ بْنِ سُوَيْدٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ: قُلْتُ مَا الَّذِي يُثْبِتُ الْإِيمَانَ فِي الْعَبْدِ قَالَ الَّذِي يُثْبِتُهُ فِيهِ الْوَرَعُ وَ الَّذِي يُخْرِجُهُ مِنْهُ الطَّمَعُ»؛ بحار الأنوار، ج۷۰، ص۱۶۸.
  3. « قَالَ‌ أَبُو عَبْدِاللَّهِ‌(ع) قَالَ: مَا أَقْبَحَ بِالْمُؤْمِنِ أَنْ تَكُونَ لَهُ رَغْبَةٌ تُذِلُّهُ»؛ اصول کافی، ج۲، ص۳۲۰.
  4. « قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ (ع) بِئْسَ الْعَبْدُ عَبْدٌ لَهُ طَمَعٌ يَقُودُهُ وَ بِئْسَ الْعَبْدُ عَبْدٌ لَهُ رَغْبَةٌ تُذِلُّهُ»؛ اصول کافی، ج۲، ص۳۲۰.
  5. "« قَالَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ (ع)‌ رَأَيْتُ الْخَيْرَ كُلَّهُ قَدِ اجْتَمَعَ فِي قَطْعِ الطَّمَعِ عَمَّا فِي أَيْدِي النَّاسِ»؛ اصول کافی، ج۲، ص۳۲۰.
  6. قَالَ‌ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ (ع) فِي‌ نَهْجِ‌ الْبَلَاغَةِ أَزْرَى‌ بِنَفْسِهِ‌ مَنِ‌ اسْتَشْعَرَ الطَّمَعَ‌ وَ رَضِيَ بِالذُّلِّ مَنْ كَشَفَ عَنْ ضُرِّهِ ؛ نهج‌البلاغة، صبحی صالح، حکمت ۲.
  7. « الطَّمَعُ‌ رِقٌ‌ مُؤَبَّدٌ»؛ نهج‌البلاغة، صبحی صالح، حکمت ۱۸۰.
  8. « أَكْثَرُ مَصَارِعِ‌ الْعُقُولِ‌ تَحْتَ‌ بُرُوقِ‌ الْمَطَامِعِ‌»؛ نهج‌البلاغة، صبحی صالح، حکمت ۲۱۹.
  9. « الطَّامِعُ‌ فِي‌ وِثَاقِ‌ الذُّلِّ»؛ نهج‌البلاغة، صبحی صالح، حکمت ۲۲۶.
  10. « مَنْ أَتَى غَنِيّاً فَتَوَاضَعَ‌ لِغِنَاهُ‌ ذَهَبَ‌ ثُلُثَا دِينِهِ»؛ نهج‌البلاغة، صبحی صالح، حکمت ۲۲۸.
  11. « عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ: اشْتَدَّتْ حَالُ رَجُلٍ مِنْ أَصْحَابِ النَّبِيِّ (ص) فَقَالَتْ لَهُ امْرَأَتُهُ لَوْ أَتَيْتَ رَسُولَ اللَّهِ (ص) فَسَأَلْتَهُ‌فَجَاءَ إِلَى النَّبِيِّ (ص) فَلَمَّا رَآهُ النَّبِيُّ (ص) قَالَ مَنْ سَأَلَنَا أَعْطَيْنَاهُ وَ مَنِ اسْتَغْنَى أَغْنَاهُ اللَّهُ فَقَالَ الرَّجُلُ مَا يَعْنِي غَيْرِي فَرَجَعَ إِلَى امْرَأَتِهِ فَأَعْلَمَهَا فَقَالَتْ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ (ص) بَشَرٌ فَأَعْلِمْهُ‌فَأَتَاهُ فَلَمَّا رَآهُ رَسُولُ اللَّهِ (ص) قَالَ مَنْ سَأَلَنَا أَعْطَيْنَاهُ وَ مَنِ اسْتَغْنَى أَغْنَاهُ اللَّهُ حَتَّى فَعَلَ الرَّجُلُ ذَلِكَ ثَلَاثاً ثُمَّ ذَهَبَ الرَّجُلُ فَاسْتَعَارَ مِعْوَلًا ثُمَّ أَتَى الْجَبَلَ فَصَعِدَهُ فَقَطَعَ حَطَباً ثُمَّ جَاءَ بِهِ فَبَاعَهُ بِنِصْفِ مُدٍّ مِنْ دَقِيقٍ فَرَجَعَ بِهِ فَأَكَلَهُ ثُمَّ ذَهَبَ مِنَ الْغَدِ فَجَاءَ بِأَكْثَرَ مِنْ ذَلِكَ فَبَاعَهُ فَلَمْ يَزَلْ يَعْمَلُ وَ يَجْمَعُ حَتَّى اشْتَرَى مِعْوَلًا ثُمَّ جَمَعَ حَتَّى اشْتَرَى بَكْرَيْنِ‌وَ غُلَاماً ثُمَّ أَثْرَى‌حَتَّى أَيْسَرَ فَجَاءَ إِلَى النَّبِيِّ (ص) فَأَعْلَمَهُ كَيْفَ جَاءَ يَسْأَلُهُ وَ كَيْفَ سَمِعَ النَّبِيَّ (ص) فَقَالَ النَّبِيُّ (ص) قُلْتُ لَكَ مَنْ سَأَلَنَا أَعْطَيْنَاهُ وَ مَنِ اسْتَغْنَى أَغْنَاهُ اللَّهُ»؛ اصول کافی، ج۲، ص۱۳۹.
  12. مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۲، ص 334-336.