ازد در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۱۷ اکتبر ۲۰۲۲
جز
جایگزینی متن - 'شبه جزیره عربستان' به 'شبه جزیره عربستان'
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'شبه جزیره عربستان' به 'شبه جزیره عربستان')
خط ۸۴: خط ۸۴:
از دیگر بتان [[ازد]] باید به "ذوالشری"، "[[ذوالخلصه]]"، "ذوالکفین"، "عائم" از بتان ازد سرات،<ref> هشام بن محمد کلبی، الاصنام، ص۴۰</ref> "[[سعیده]]" [[معبود]] برخی از ازدیان از جمله [[بنی‌عجلان]] در [[اُحد]]،<ref> ابن‌حبیب، المحبر، ص۳۱۶-۳۱۷</ref> "باجَر" یا باجِر از بتان مشترک ازد عمان با مجاوران ایشان از [[قبیله طی]] و [[قضاعه]] <ref> هشام بن محمد کلبی، جمهرة النسب، ج۱، ص۲۰۹؛ ابن اثیر، مبارک، ج۱، ص۹۷؛ علی بن عیسی اربلی، کشف الغمه، ص۲۳۳</ref> و [[بت]] "رئام"<ref> یعقوبی، تاریخ، ج۱، ۲۵۵.</ref> اشاره کرد. ازدیان به هنگام قصد [[زیارت]] [[کعبه]]، نزد بتان خود می‌ایستادند و به [[نیایش]] می‌پرداختند؛ سپس تا ورود به [[مکه]] تلبیه خاص خود را می‌گفتند و وارد این [[شهر]] می‌شدند. <ref> یعقوبی، تاریخ، ج۱، ۲۵۵-۲۵۶.</ref> ازدیان [[بت‌پرست]] بر مرام خود تا مدت‌ها [[پس از ظهور]] [[اسلام]]، پایبند بودند.  
از دیگر بتان [[ازد]] باید به "ذوالشری"، "[[ذوالخلصه]]"، "ذوالکفین"، "عائم" از بتان ازد سرات،<ref> هشام بن محمد کلبی، الاصنام، ص۴۰</ref> "[[سعیده]]" [[معبود]] برخی از ازدیان از جمله [[بنی‌عجلان]] در [[اُحد]]،<ref> ابن‌حبیب، المحبر، ص۳۱۶-۳۱۷</ref> "باجَر" یا باجِر از بتان مشترک ازد عمان با مجاوران ایشان از [[قبیله طی]] و [[قضاعه]] <ref> هشام بن محمد کلبی، جمهرة النسب، ج۱، ص۲۰۹؛ ابن اثیر، مبارک، ج۱، ص۹۷؛ علی بن عیسی اربلی، کشف الغمه، ص۲۳۳</ref> و [[بت]] "رئام"<ref> یعقوبی، تاریخ، ج۱، ۲۵۵.</ref> اشاره کرد. ازدیان به هنگام قصد [[زیارت]] [[کعبه]]، نزد بتان خود می‌ایستادند و به [[نیایش]] می‌پرداختند؛ سپس تا ورود به [[مکه]] تلبیه خاص خود را می‌گفتند و وارد این [[شهر]] می‌شدند. <ref> یعقوبی، تاریخ، ج۱، ۲۵۵-۲۵۶.</ref> ازدیان [[بت‌پرست]] بر مرام خود تا مدت‌ها [[پس از ظهور]] [[اسلام]]، پایبند بودند.  


علاوه بر [[بت‌پرستی]]، گزارش‌هایی هم حکایت از رواج [[آیین]] [[مسیح]] در میان گروه‌هایی از ازدیان در نقاط گوناگون شبه [[جزیره عربستان]] دارند. در شمال، غسانیان از اواخر سده سوم میلادی [[دین مسیحیت]] را پذیرفته بودند و تحت [[نفوذ]] کلیسای [[روم]] بودند. در جنوب [[جزیرة العرب]]، [[نجران]] یکی از مراکز [[مسیحیت]] با [[گرایش]] [[نسطوری]] بود و ازدیان ماندگار در نجران این آیین را پذیرفته بودند.<ref> هشام بن محمد کلبی، جمهرة النسب، ص۶۱۷؛ ابن درید، الاشتقاق، ص۴۳۵؛ ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۳۳۱</ref>
علاوه بر [[بت‌پرستی]]، گزارش‌هایی هم حکایت از رواج [[آیین]] [[مسیح]] در میان گروه‌هایی از ازدیان در نقاط گوناگون [[شبه جزیره عربستان]] دارند. در شمال، غسانیان از اواخر سده سوم میلادی [[دین مسیحیت]] را پذیرفته بودند و تحت [[نفوذ]] کلیسای [[روم]] بودند. در جنوب [[جزیرة العرب]]، [[نجران]] یکی از مراکز [[مسیحیت]] با [[گرایش]] [[نسطوری]] بود و ازدیان ماندگار در نجران این آیین را پذیرفته بودند.<ref> هشام بن محمد کلبی، جمهرة النسب، ص۶۱۷؛ ابن درید، الاشتقاق، ص۴۳۵؛ ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۳۳۱</ref>


برخی منابع از رواج مسیحیت در میان ازدیان عمان نیز سخن به میان آورده و "[[جیفر بن جلندی]]" -[[پادشاه]] [[ازدی]] عمان- را نیز [[مسیحی]] برشمردند.<ref> حارثی، العقود الفضیه، ص:۸.</ref> دو تن از [[کاهنان]] [[معمر]] مسیحی به نام‌های "سطیح" و "عبدالمسیح" که در جریان إخبارها به [[بعثت]] [[پیامبر اکرم]] {{صل}} در منابع کهن [[اسلامی]] از آنان یاد می‌شود، از [[قبیله ازد]] بودند.<ref> سطیح: ابوحاتم سجستانی، المعمرون و الوصایا ص۶؛ یعقوبی، تاریخ، ج۲، ص۸. عبدالمسیح: ابن‌کثیر، البدایه و النهایه، ج۵، ص۱۶۶. احمد پاکتچی، ازد [پیش از اسلام]، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ص۳۰.</ref>
برخی منابع از رواج مسیحیت در میان ازدیان عمان نیز سخن به میان آورده و "[[جیفر بن جلندی]]" -[[پادشاه]] [[ازدی]] عمان- را نیز [[مسیحی]] برشمردند.<ref> حارثی، العقود الفضیه، ص:۸.</ref> دو تن از [[کاهنان]] [[معمر]] مسیحی به نام‌های "سطیح" و "عبدالمسیح" که در جریان إخبارها به [[بعثت]] [[پیامبر اکرم]] {{صل}} در منابع کهن [[اسلامی]] از آنان یاد می‌شود، از [[قبیله ازد]] بودند.<ref> سطیح: ابوحاتم سجستانی، المعمرون و الوصایا ص۶؛ یعقوبی، تاریخ، ج۲، ص۸. عبدالمسیح: ابن‌کثیر، البدایه و النهایه، ج۵، ص۱۶۶. احمد پاکتچی، ازد [پیش از اسلام]، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ص۳۰.</ref>
خط ۱۱۴: خط ۱۱۴:
بنابر [[روایت]] دیگر، هیأتی از ازدیان [[شهر]] "دَبا" در عمان<ref> یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۲، ص۵۴۳-۵۴۴</ref> بر پیامبر {{صل}} وارد شدند و چون اسلام آوردند، پیامبر {{صل}} [[حذیفة بن یمان ازدی]] را با ایشان گسیل داشت.<ref> ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۷، ص۱۰۱، کلاعی، ص۱۴۷</ref> همچنین [[جُلیحة بن شَجار بن صُحار غافقی]] و [[عَوز بن سُرَیر غافقی]] همراه مردانی از [[قوم]] خود<ref> ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۳۵۲؛ شهاب‌الدین احمد نویری، نهایة الأرب، ترجمه محمود مهدوی، جلد ۳، ص۱۰۲.</ref> و نیز نمایندگانی از تیره "بارق"،<ref> ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۳۵۲</ref> ضمن حضور در [[مدینه]] با [[رسول خدا]] {{صل}} [[دیدار]] کرده، [[اسلام]] پذیرفتند.
بنابر [[روایت]] دیگر، هیأتی از ازدیان [[شهر]] "دَبا" در عمان<ref> یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۲، ص۵۴۳-۵۴۴</ref> بر پیامبر {{صل}} وارد شدند و چون اسلام آوردند، پیامبر {{صل}} [[حذیفة بن یمان ازدی]] را با ایشان گسیل داشت.<ref> ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۷، ص۱۰۱، کلاعی، ص۱۴۷</ref> همچنین [[جُلیحة بن شَجار بن صُحار غافقی]] و [[عَوز بن سُرَیر غافقی]] همراه مردانی از [[قوم]] خود<ref> ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۳۵۲؛ شهاب‌الدین احمد نویری، نهایة الأرب، ترجمه محمود مهدوی، جلد ۳، ص۱۰۲.</ref> و نیز نمایندگانی از تیره "بارق"،<ref> ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۳۵۲</ref> ضمن حضور در [[مدینه]] با [[رسول خدا]] {{صل}} [[دیدار]] کرده، [[اسلام]] پذیرفتند.


علاوه بر این موارد، برخی منابع از [[وفد]] [[ازد]] عمان به [[ریاست]] [[أسَد بن یَبْرَح]] و وفدی دیگر به ریاست [[سَلَمة بن عِیاذ أزدی]] خبر داده‌اند آورده‌اند که در وفد اخیر رسول خدا {{صل}} از [[سلمة بن عیاض]] خواست که بقیه رؤسای ازد را به اسلام بخواند و نامه‌ای به دست [[ابی بن کعب]] برایشان نوشت. از دیگر نامه‌های [[پیامبر]] {{صل}} به ازدیان شبه [[جزیره عربستان]] می‌توان به نامه‌های حضرت به [[بدیل بن ورقاء خزاعی]] و [[دعوت]] او به اسلام،<ref> قاسم بن سلّام، کتاب النسب، ص۲۹۰.</ref> «جَیْفر» و «عَبَّاد» [[فرزندان]] «جُلنْدی» در صُحار و دعوت آنها به اسلام و نیز نامه‌ای مشابه به جُناده أزدی و قومش، همچنین [[نامه]] به ازدیان بارِقی و برشمردن [[حقوق]] ایشان اشاره کرد. <ref> أمینة بیطار، مقاله "ازد"، موسوعه عربیه.</ref>
علاوه بر این موارد، برخی منابع از [[وفد]] [[ازد]] عمان به [[ریاست]] [[أسَد بن یَبْرَح]] و وفدی دیگر به ریاست [[سَلَمة بن عِیاذ أزدی]] خبر داده‌اند آورده‌اند که در وفد اخیر رسول خدا {{صل}} از [[سلمة بن عیاض]] خواست که بقیه رؤسای ازد را به اسلام بخواند و نامه‌ای به دست [[ابی بن کعب]] برایشان نوشت. از دیگر نامه‌های [[پیامبر]] {{صل}} به ازدیان [[شبه جزیره عربستان]] می‌توان به نامه‌های حضرت به [[بدیل بن ورقاء خزاعی]] و [[دعوت]] او به اسلام،<ref> قاسم بن سلّام، کتاب النسب، ص۲۹۰.</ref> «جَیْفر» و «عَبَّاد» [[فرزندان]] «جُلنْدی» در صُحار و دعوت آنها به اسلام و نیز نامه‌ای مشابه به جُناده أزدی و قومش، همچنین [[نامه]] به ازدیان بارِقی و برشمردن [[حقوق]] ایشان اشاره کرد. <ref> أمینة بیطار، مقاله "ازد"، موسوعه عربیه.</ref>


نکته حائز اهمیت در باب وفد [[قبایل]] [[ازد]]، حضور متعدد هیئات [[نمایندگی]] این قوم در [[شهر مدینه]] است. این حضور متعدد [[نمایندگان]]، حاکی از وجود [[اختلاف]] و دو دستگی شدید بین قبایل ازد –حتی ازدیان ساکن در سراة [[یمن]]- و گویای عدم [[اتحاد]] و [[همبستگی]] و [[رهبری]] واحد بین آنهاست.<ref> منتظرالقائم، اصغر، نقش قبایل یمنی در حمایت از اهل بیت، ص۹۱.</ref> گرچه قوم ازد در [[احادیث نبوی]] بسیار مورد [[ستایش]] قرار گرفته‌ و از آنان با تعابیر بلندی یاد شده است، <ref> ر. ک. متقی هندی، کنز العمال، ج۱۲، ص۵۶-۵۸.</ref> لکن بسیاری از آنان پس از [[پذیرش اسلام]] و در همان قرن نخست [[اسلامی]]، رفته رفته به [[مذهب خوارج]] درآمدند که از چهره‌های نامدار آنان در [[عراق]] می‌توان به نام [[عبدالله بن وهب راسبی ازدی]]<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۲، ص۲۶۸؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۵، ص۷۵.</ref> اشاره کرد. برخی از منابع هم، یکی از عوامل [[ترویج]] [[مذهب]] خارجی [[اباضی]] در منطقه [[مصر]] را حضور ازدیان در [[فتوحات]] مصر و سکونت آنان در این [[سرزمین]] بعد از [[فتح]] آن گفته‌اند<ref> عبدالحلیم، الاباضیه فی مصر و المغرب، ص۳۹.</ref>.
نکته حائز اهمیت در باب وفد [[قبایل]] [[ازد]]، حضور متعدد هیئات [[نمایندگی]] این قوم در [[شهر مدینه]] است. این حضور متعدد [[نمایندگان]]، حاکی از وجود [[اختلاف]] و دو دستگی شدید بین قبایل ازد –حتی ازدیان ساکن در سراة [[یمن]]- و گویای عدم [[اتحاد]] و [[همبستگی]] و [[رهبری]] واحد بین آنهاست.<ref> منتظرالقائم، اصغر، نقش قبایل یمنی در حمایت از اهل بیت، ص۹۱.</ref> گرچه قوم ازد در [[احادیث نبوی]] بسیار مورد [[ستایش]] قرار گرفته‌ و از آنان با تعابیر بلندی یاد شده است، <ref> ر. ک. متقی هندی، کنز العمال، ج۱۲، ص۵۶-۵۸.</ref> لکن بسیاری از آنان پس از [[پذیرش اسلام]] و در همان قرن نخست [[اسلامی]]، رفته رفته به [[مذهب خوارج]] درآمدند که از چهره‌های نامدار آنان در [[عراق]] می‌توان به نام [[عبدالله بن وهب راسبی ازدی]]<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۲، ص۲۶۸؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۵، ص۷۵.</ref> اشاره کرد. برخی از منابع هم، یکی از عوامل [[ترویج]] [[مذهب]] خارجی [[اباضی]] در منطقه [[مصر]] را حضور ازدیان در [[فتوحات]] مصر و سکونت آنان در این [[سرزمین]] بعد از [[فتح]] آن گفته‌اند<ref> عبدالحلیم، الاباضیه فی مصر و المغرب، ص۳۹.</ref>.
۲۱۸٬۱۵۹

ویرایش