←اجتهاد پیامبر{{صل}}
خط ۸۶: | خط ۸۶: | ||
==اجتهاد [[پیامبر]]{{صل}}== | ==اجتهاد [[پیامبر]]{{صل}}== | ||
فقیهان و مفسّران شیعه | *فقیهان و مفسّران [[شیعه]]<ref>معارج الاصول، ص۱۸۰؛ زبدةالاصول، ص۱۶۱ و ۱۶۳؛ موسوعة طبقات الفقهاء (مقدمه)، ق اول، ص۱۱۳.</ref> و برخی از [[اهل سنت]]<ref>الاحکام، آمدی، ج۴، ص۳۹۸.</ref> معتقدند که پیامبران، اجتهاد نداشته و آنچه میگفتهاند، به [[وحی]] الهی بوده است، نه به فهم حاصل از اجتهاد؛ هر چند برخی از آنان اجتهاد نبی را عقلاً ممکن، و بر فرض وقوع، آن را از هرگونه خطا مصون میدانند. گروهی با تفکیک امور مربوط به دنیا، مانند امر متخاصمان، از امور مربوط به [[دین]] گفتهاند [[انبیا]] در امور دین اجتهاد نداشته ولی در امور مربوط به دنیا به اجتهاد عمل میکردهاند<ref>زبدة الاصول، ص۱۶۱ـ۱۶۳.</ref>. برخی دیگر از [[اهل سنت]]، وقوع آن را در امور جنگ "نه در احکام شرعی" پذیرفته<ref>زبدة الاصول، ص۱۶۱ـ۱۶۳.</ref> و بر آن، ادّعای اجماع کردهاند<ref>تاریخ الفقه الاسلامی، ص۵۸ـ۵۹.</ref>؛ زیرا [[پیامبر اکرم]]{{صل}} در جنگ، چیزی را که خدا تحریم نکرده بود تحریم کرد و در ترک جنگ به کسانی اذن داد که خدا به [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: چرا به آنان اذن دادی.<ref>التفسیرالکبیر، ج۲۸، ص۲۸۲.</ref> برخی نیز توقف کردهاند<ref>ارشادالفحول، ج۲، ص۲۲۰؛ موسوعة الفقه، ج۳، ص۹.</ref>. گروهی، نفی عمل به قیاس را ملازم نفی اجتهاد [[پیامبر]]{{صل}} دانستهاند<ref>تاریخ الفقه، ص۵۹.</ref>؛ ولی بیشتر آنان به اجتهاد انبیا اعتقاد دارند<ref>تاریخ الفقه ، ص۵۸ـ۵۹؛ الفصول فیالاصول، ج۳، ص۲۸۲ و ج۴، ص۴۳ و ۱۷۷؛ الاحکام، ابنحزم، ج۵، ص۷۰۰.</ref>؛ هرچند در چگونگی آن اختلاف کردهاند. | ||
برخی، اجتهاد انبیا را پس از یأس از وحی درباره احکام جایز میشمرند. | *برخی، اجتهاد [[انبیا]] را پس از یأس از وحی درباره احکام جایز میشمرند<ref>ارشاد الفحول، ج۲، ص۲۱۸ـ۲۱۹؛ اصول السرخسی، ج۲، ص۹۶؛ موسوعة الفقه، ج۳، ص۹.</ref>. و برخی دیگر، اجتهاد را در اوایل رسالت ممتنع و پس از آن بلامانع میدانند<ref>المصقول، ص۱۶۱.</ref>. گروهی [[عصمت]] [[انبیا]] را به اجتهاد نیز تعمیم دادهاند<ref>تفسیر قرطبی، ج۱۱، ص۲۰۴ـ۲۰۵؛ المنار، ج۵، ص۳۹۵ـ۳۹۶؛ اصولالسرخسی، ج۲، ص۹۵ـ۹۶.</ref> و برخی، خطا در اجتهاد را فقط درباره [[پیامبر اسلام]]{{صل}} منتفی میدانند. بدان جهت که پس از حضرت، کسی نیست تا اشتباهات او را تذکر دهد؛ امّا خطای دیگر [[انبیا]] از سوی [[پیغمبر]] بعدی برطرف میشد<ref>تفسیر قرطبی، ج۱۱، ص۲۰۴ـ۲۰۵.</ref>. گروهی نیز [[انبیا]] را در تبلیغ [[دین]]، نه در اجتهاد، معصوم دانستهاند<ref>المنار، ج۱۰، ص۹۴؛ اصول السرخسی، ج۲، ص۹۱.</ref>. عدّهای هم معتقدند: خطا در اجتهاد برای [[انبیا]] ممتنع نیست؛ امّا بسیار بعید است<ref>المصقول، ص۱۶۱.</ref> | ||
دلایل | ==دلایل جایز نبودن اجتهاد [[پیامبر]]{{صل}}== | ||
۱. آیات قرآن | ۱. آیات قرآن |