رافع بن خدیج اوسی انصاری در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'عمربن' به 'عمر بن'
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-== جستارهای وابسته == * +== جستارهای وابسته == {{مدخل‌های وابسته}} * ))
جز (جایگزینی متن - 'عمربن' به 'عمر بن')
 
(۱۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{نبوت}}
{{نبوت}}
<div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث '''[[رافع بن خدیج اوسی انصاری]]''' است. "'''[[رافع بن خدیج اوسی انصاری]]'''" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
{{مدخل مرتبط
<div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[رافع بن خدیج اوسی انصاری در قرآن]] - [[رافع بن خدیج اوسی انصاری در حدیث]] - [[رافع بن خدیج اوسی انصاری در کلام اسلامی]]</div>
| موضوع مرتبط = رافع بن خدیج اوسی انصاری
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| عنوان مدخل  = [[رافع بن خدیج اوسی انصاری]]
| مداخل مرتبط = [[رافع بن خدیج اوسی انصاری در قرآن]] - [[رافع بن خدیج اوسی انصاری در حدیث]] - [[رافع بن خدیج اوسی انصاری در کلام اسلامی]]
| پرسش مرتبط  =  
}}


==مقدمه==
== مقدمه ==
[[ابوعبدالله]]<ref>الاستیعاب، ج ۲، ص ۴۷۹؛ المنتظم، ج ۶، ص ۱۴۳؛ اسدالغابه، ج ۲، ص ۳۸.</ref> (یا ابو خَدیج)<ref> الاستیعاب، ج ۲، ص ۴۷۹؛ اسدالغابه، ج ۲، ص ۳۸.</ref> [[رافع بن خدیج بن رافع اوسی]] از [[طایفه]] [[بنی‌حارثه]] بود<ref> المعارف، ص ۲۰۶؛ جمهرة انساب العرب، ص ۳۴۰؛ الاصابه، ج ۲، ص ۲۲۹.</ref>.
[[ابوعبدالله]]<ref>الاستیعاب، ج ۲، ص ۴۷۹؛ المنتظم، ج ۶، ص ۱۴۳؛ اسدالغابه، ج ۲، ص ۳۸.</ref> (یا ابو خَدیج)<ref> الاستیعاب، ج ۲، ص ۴۷۹؛ اسدالغابه، ج ۲، ص ۳۸.</ref> [[رافع بن خدیج بن رافع اوسی]] از [[طایفه]] [[بنی‌حارثه]] بود<ref> المعارف، ص ۲۰۶؛ جمهرة انساب العرب، ص ۳۴۰؛ الاصابه، ج ۲، ص ۲۲۹.</ref>.


برخی به [[خطا]] وی را [[خزرجی]] و از طایفه [[بنی‌نجار]] دانسته‌اند<ref> الاستیعاب، ج ۲، ص ۴۷۹.</ref>. مادرش حلیمه، دختر [[مسعود بن سنان بن عامر]] از طایفه خزرجی بنی‌بیاضه بود<ref>اسدالغابه، ج ۲، ص ۳۸؛ الاصابه، ج ۲، ص ۳۶۳.</ref>. از پدرش خدیج اطلاعات کافی در [[اختیار]] نیست و گویا هنگام [[هجرت پیامبر]]{{صل}} زنده نبوده است و هنگام [[وفات]] قطعه‌ای [[زمین]]، یک [[کنیز]] و غلامی حجامت‌گر برای او به [[ارث]] گذاشته بود<ref> الاصابه، ج ۲، ص ۲۲۹.</ref>. هنگام [[مهاجرت]] [[رسول خدا]]{{صل}} [[نوجوانی]] ۱۲، ۱۳ سیزده ساله بود<ref>الاخبار الطوال، ص ۳۱۶.</ref>، از این رو در [[سال دوم هجری]] [[پیامبر]]{{صل}} او را برای شرکت در [[نبرد]] [[بدر]]، کوچک شمرد و اجازه نداد در آن شرکت کند. در نبرد [[احد]] در سال سوم نیز [[حضرت]] با او چنین کرد و تنها [[نگهبانی]] [[مدینه]] را برای او مقرر کرد<ref> اسدالغابه، ج ۲، ص ۳۸؛ الاصابه، ج ۱، ص ۲۹۳.</ref>؛ ولی به پادرمیانی عمویش که بر توان او در [[تیراندازی]] تأکید داشت<ref> السیرة النبویه، ج ۲، ص ۶۶؛ مجمع الزوائد، ج ۶، ص ۱۰۸.</ref>، همچنین چون از همسالانش قد بلندتر، یا آنکه به ۱۵ سالگی رسیده بود، اجازه یافت در نبرد احد شرکت کند<ref> عیون الاثر، ج ۲، ص ۱۲.</ref>.
برخی به [[خطا]] وی را [[خزرجی]] و از طایفه [[بنی‌نجار]] دانسته‌اند<ref> الاستیعاب، ج ۲، ص ۴۷۹.</ref>. مادرش حلیمه، دختر [[مسعود بن سنان بن عامر]] از طایفه خزرجی بنی‌بیاضه بود<ref>اسدالغابه، ج ۲، ص ۳۸؛ الاصابه، ج ۲، ص ۳۶۳.</ref>. از پدرش خدیج اطلاعات کافی در [[اختیار]] نیست و گویا هنگام [[هجرت پیامبر]] {{صل}} زنده نبوده است و هنگام [[وفات]] قطعه‌ای [[زمین]]، یک [[کنیز]] و غلامی حجامت‌گر برای او به [[ارث]] گذاشته بود<ref> الاصابه، ج ۲، ص ۲۲۹.</ref>. هنگام [[مهاجرت]] [[رسول خدا]] {{صل}} [[نوجوانی]] ۱۲، ۱۳ سیزده ساله بود<ref>الاخبار الطوال، ص ۳۱۶.</ref>، از این رو در [[سال دوم هجری]] [[پیامبر]] {{صل}} او را برای شرکت در [[نبرد]] [[بدر]]، کوچک شمرد و اجازه نداد در آن شرکت کند. در نبرد [[احد]] در سال سوم نیز [[حضرت]] با او چنین کرد و تنها [[نگهبانی]] [[مدینه]] را برای او مقرر کرد<ref> اسدالغابه، ج ۲، ص ۳۸؛ الاصابه، ج ۱، ص ۲۹۳.</ref>؛ ولی به پادرمیانی عمویش که بر توان او در [[تیراندازی]] تأکید داشت<ref> السیرة النبویه، ج ۲، ص ۶۶؛ مجمع الزوائد، ج ۶، ص ۱۰۸.</ref>، همچنین چون از همسالانش قد بلندتر، یا آنکه به ۱۵ سالگی رسیده بود، اجازه یافت در نبرد احد شرکت کند<ref> عیون الاثر، ج ۲، ص ۱۲.</ref>.


به [[روایت]] دیگری، برای اجازه گرفتن روی پنجه‌های پای خود ایستاد، تا قدش بلندتر دیده شود و پیامبر{{صل}} با دیدن [[اشتیاق]] رافع و مهارت وی در تیراندازی به او اجازه داد [[پیکار]] کند<ref>تاریخ طبری، ج ۲، ص ۵۰۵.</ref>. رافع در این نبرد جزو تیراندازانی بود که پیامبر{{صل}} آنها را بر [[کوه]] عینین قرار داد تا از [[سپاه]] [[پشتیبانی]] کنند؛ ولی او نیز همراه دیگران پس از [[شکست]] اولیه [[قریش]] برای گردآوری [[غنایم]] [[جایگاه]] خود را رها کرد<ref> المغازی، ج ۱، ص ۲۳۲ـ۲۳۳؛ انساب الاشراف، ج ۱، ص ۳۸۸ـ۳۸۹؛ الطبقات، ج ۲، ص ۳۲؛ ج ۳، ص ۳۶۲.</ref>.
به [[روایت]] دیگری، برای اجازه گرفتن روی پنجه‌های پای خود ایستاد، تا قدش بلندتر دیده شود و پیامبر {{صل}} با دیدن [[اشتیاق]] رافع و مهارت وی در تیراندازی به او اجازه داد [[پیکار]] کند<ref>تاریخ طبری، ج ۲، ص ۵۰۵.</ref>. رافع در این نبرد جزو تیراندازانی بود که پیامبر {{صل}} آنها را بر [[کوه]] عینین قرار داد تا از [[سپاه]] [[پشتیبانی]] کنند؛ ولی او نیز همراه دیگران پس از [[شکست]] اولیه [[قریش]] برای گردآوری [[غنایم]] [[جایگاه]] خود را رها کرد<ref> المغازی، ج ۱، ص ۲۳۲ـ۲۳۳؛ انساب الاشراف، ج ۱، ص ۳۸۸ـ۳۸۹؛ الطبقات، ج ۲، ص ۳۲؛ ج ۳، ص ۳۶۲.</ref>.


[[رافع]]، گزارشگر فرار برخی از [[صحابه]] در [[نبرد]] [[احد]] است که در برخی منابع [[سیره]] و [[تاریخ]] نامشان به صورت «فلان و فلان» [[تغییر]] یافته است<ref> المغازی، ج ۱، ص ۲۹۵.</ref>. در این نبرد، تیری به نزدیکی استخوان ترقوه‌اش خورد که [[پیامبر]]{{صل}} خود آن را بیرون کشید.<ref> انساب الاشراف، ج ۱، ص ۳۸۶؛ اسدالغابه، ج ۲، ص ۳۸.</ref> رافع در بیشتر نبردهای پسین نیز حضور داشت<ref>المعارف، ص ۳۰۶ـ۳۰۷؛ الاستیعاب، ج ۲، ص ۴۷۹؛ اسدالغابه، ج، ص ۳۸.</ref> و از آنها گزارش‌هایی داشته است. در [[غزوه]] انمار بر ضد [[قبیله]] [[غطفان]] در [[سال سوم هجری]] گزارش کرده که چگونه پیامبر{{صل}} از دست یکی از [[دشمنان]] [[رهایی]] یافت <ref>اسدالغابه، ج ۲، ص ۸.</ref>. درباره نبرد مریسیع پس از [[سال ۵ هجری]]، نیز از [[نفاق]] [[عبدالله بن ابی]] و تلاش [[خزرجیان]] برای همراه ساختنش با [[رسول خدا]]{{صل}} گزارشی [[نقل]] کرده است<ref> المغازی، ج ۲، ص ۴۰۴، ۴۲۰ـ۴۲۱.</ref>.
[[رافع]]، گزارشگر فرار برخی از [[صحابه]] در [[نبرد]] [[احد]] است که در برخی منابع [[سیره]] و [[تاریخ]] نامشان به صورت «فلان و فلان» [[تغییر]] یافته است<ref> المغازی، ج ۱، ص ۲۹۵.</ref>. در این نبرد، تیری به نزدیکی استخوان ترقوه‌اش خورد که [[پیامبر]] {{صل}} خود آن را بیرون کشید.<ref> انساب الاشراف، ج ۱، ص ۳۸۶؛ اسدالغابه، ج ۲، ص ۳۸.</ref> رافع در بیشتر نبردهای پسین نیز حضور داشت<ref>المعارف، ص ۳۰۶ـ۳۰۷؛ الاستیعاب، ج ۲، ص ۴۷۹؛ اسدالغابه، ج، ص ۳۸.</ref> و از آنها گزارش‌هایی داشته است. در [[غزوه]] انمار بر ضد [[قبیله غطفان]] در [[سال سوم هجری]] گزارش کرده که چگونه پیامبر {{صل}} از دست یکی از [[دشمنان]] [[رهایی]] یافت <ref>اسدالغابه، ج ۲، ص ۸.</ref>. درباره نبرد مریسیع پس از [[سال ۵ هجری]]، نیز از [[نفاق]] [[عبدالله بن ابی]] و تلاش [[خزرجیان]] برای همراه ساختنش با [[رسول خدا]] {{صل}} گزارشی [[نقل]] کرده است<ref> المغازی، ج ۲، ص ۴۰۴، ۴۲۰ـ۴۲۱.</ref>.


گزارشی از سریه خبط در [[سال ۸ هجری]] ضد قبایلی از [[جهینه]] از او در دست است که در آن درگیری [[قیس بن سعد بن عباده انصاری]] از یک سو و [[ابوعبیده]] و عمربن خطاب از سوی دیگر را یاد کرده است <ref>المغازی، ج ۲، ص ۷۷۵ـ۷۷۶؛ الطبقات، ج ۲، ص ۱۰۰.</ref>.
گزارشی از سریه خبط در [[سال ۸ هجری]] ضد قبایلی از [[جهینه]] از او در دست است که در آن درگیری [[قیس بن سعد بن عباده انصاری]] از یک سو و [[ابوعبیده]] و عمر بن خطاب از سوی دیگر را یاد کرده است <ref>المغازی، ج ۲، ص ۷۷۵ـ۷۷۶؛ الطبقات، ج ۲، ص ۱۰۰.</ref>.


در [[غزوه تبوک]] در [[سال ۹ هجری]] هنگامی که [[سپاهیان]] در [[تبوک]] جای گرفتند، با اجازه پیامبر{{صل}} و همراه ۱۰ تن از [[انصار]] به شکارگاهی در آن نزدیکی رفت و با [[تیراندازی]] ۲۰ آهو شکار کرد و [[شب]] هنگام که به لشکرگاه بازگشت پیامبر{{صل}} [[دستور]] داد شکارها را میان [[لشکر]] پخش کنند و براساس مسائل [[امنیتی]] دیگر شکار را به آنها اجازه نداد<ref>المغازی، ج ۳، ص ۱۰۳۵ ـ ۱۰۳۶.</ref>. از [[رافع]] تا دوره [[عثمان]] اطلاعات مشخصی در [[اختیار]] نیست. از سویی گفته شده که در دوره عثمان [[والی]] [[شهر]] یمامه در مناطق مرکزی شبه [[جزیره عربستان]] بوده<ref>تاریخ المدینه، ج ۳، ص ۹۷۰.</ref>و از سوی دیگر برخی معتقدند عثمان وی را از [[مدینه]] [[تبعید]] کرد<ref>تاریخ طبری، ج ۴، ص ۲۸۵؛ الکامل، ابن اثیر، ج ۳، ص ۱۱۵.</ref>.
در [[غزوه تبوک]] در [[سال ۹ هجری]] هنگامی که [[سپاهیان]] در [[تبوک]] جای گرفتند، با اجازه پیامبر {{صل}} و همراه ۱۰ تن از [[انصار]] به شکارگاهی در آن نزدیکی رفت و با [[تیراندازی]] ۲۰ آهو شکار کرد و [[شب]] هنگام که به لشکرگاه بازگشت پیامبر {{صل}} [[دستور]] داد شکارها را میان [[لشکر]] پخش کنند و براساس مسائل [[امنیتی]] دیگر شکار را به آنها اجازه نداد<ref>المغازی، ج ۳، ص ۱۰۳۵ ـ ۱۰۳۶.</ref>. از [[رافع]] تا دوره [[عثمان]] اطلاعات مشخصی در [[اختیار]] نیست. از سویی گفته شده که در دوره عثمان [[والی]] [[شهر]] یمامه در مناطق مرکزی [[شبه جزیره عربستان]] بوده<ref>تاریخ المدینه، ج ۳، ص ۹۷۰.</ref>و از سوی دیگر برخی معتقدند عثمان وی را از [[مدینه]] [[تبعید]] کرد<ref>تاریخ طبری، ج ۴، ص ۲۸۵؛ الکامل، ابن اثیر، ج ۳، ص ۱۱۵.</ref>.


در دوره [[امام علی]]{{ع}} نخست بر اثر گرایش‌های [[عثمانی]] خود از [[بیعت]] خودداری کرد؛ ولی اندکی بعد از [[رأی]] خود بازگشت و دست بیعت داد<ref> تاریخ طبری، ج ۴، ص ۴۲۹ـ۴۳۰؛ البدء و التاریخ، ج ۵، ص ۲۰۹؛ تاریخ ابن خلدون، ج ۲، ص ۶۰۲ـ۶۰۳.</ref>. رافع جزو [[یاران امام علی]]{{ع}} درآمد و در [[نبرد صفین]] شرکت کرد <ref>اسدالغابه، ج ۲، ص ۳۸؛ تاریخ الاسلام، ج ۵، ص ۴۰۰ـ۴۰۱.</ref> و [[حضرت]] وی را از [[گواهان]] [[حکمیت]] برگزید<ref>وقعة صفین، ص ۵۰۶ ـ ۵۰۷؛ الاخبار الطوال، ص ۱۹۶.</ref> به نظر، رافع در دوره [[معاویه]] به مدینه رفته و آنجا [[عریف]] ([[نماینده]] [[حکومت]] در [[قبیله]]) [[طایفه]] خود شد <ref>الطبقات، ج ۶، ص ۱۳۲؛ اسدالغابه، ج ۲، ص ۳۸.</ref>.
در دوره [[امام علی]] {{ع}} نخست بر اثر گرایش‌های [[عثمانی]] خود از [[بیعت]] خودداری کرد؛ ولی اندکی بعد از [[رأی]] خود بازگشت و دست بیعت داد<ref> تاریخ طبری، ج ۴، ص ۴۲۹ـ۴۳۰؛ البدء و التاریخ، ج ۵، ص ۲۰۹؛ تاریخ ابن خلدون، ج ۲، ص ۶۰۲ـ۶۰۳.</ref>. رافع جزو [[یاران امام علی]] {{ع}} درآمد و در [[نبرد صفین]] شرکت کرد <ref>اسدالغابه، ج ۲، ص ۳۸؛ تاریخ الاسلام، ج ۵، ص ۴۰۰ـ۴۰۱.</ref> و [[حضرت]] وی را از [[گواهان]] [[حکمیت]] برگزید<ref>وقعة صفین، ص ۵۰۶ ـ ۵۰۷؛ الاخبار الطوال، ص ۱۹۶.</ref> به نظر، رافع در دوره [[معاویه]] به مدینه رفته و آنجا [[عریف]] ([[نماینده]] [[حکومت]] در [[قبیله]]) [[طایفه]] خود شد <ref>الطبقات، ج ۶، ص ۱۳۲؛ اسدالغابه، ج ۲، ص ۳۸.</ref>.


وی در آغاز دوره [[یزید بن معاویه]] در [[سال ۶۰ هجری]] هنگامی که دریافت [[عمرو اشدق]] والی [[یزید]] بر مدینه در پی اعزام لشکری برای [[سرکوب]] [[ابن زبیر]] است، به وی سفارش کرد با این کار [[حرمت]] [[خانه خدا]] را نشکند؛ اما او پاسخ داد که [[قریشیان]] اموری را می‌دانند که تو و دوستانت (یعنی [[انصار]]) نمی‌دانید<ref>انساب الاشراف، ج ۵، ص ۳۲۷ـ۳۲۸.</ref>.
وی در آغاز دوره [[یزید بن معاویه]] در [[سال ۶۰ هجری]] هنگامی که دریافت [[عمرو اشدق]] والی [[یزید]] بر مدینه در پی اعزام لشکری برای [[سرکوب]] [[ابن زبیر]] است، به وی سفارش کرد با این کار [[حرمت]] [[خانه خدا]] را نشکند؛ اما او پاسخ داد که [[قریشیان]] اموری را می‌دانند که تو و دوستانت (یعنی [[انصار]]) نمی‌دانید<ref>انساب الاشراف، ج ۵، ص ۳۲۷ـ۳۲۸.</ref>.
خط ۲۴: خط ۲۶:
رافع ۱۳ سال بعد و با پایان یافتن دوره ابن زبیر در اثناء سال ۷۳ یا اوایل ۷۴ و در سن ۸۶ سالگی از [[دنیا]] رفت <ref>الانساب، ج ۴، ص ۹؛ الاصابه، ج ۲، ص ۳۶۲ـ۳۶۴؛ تاریخ الاسلام، ج ۵، ص ۴۰۱.</ref>.
رافع ۱۳ سال بعد و با پایان یافتن دوره ابن زبیر در اثناء سال ۷۳ یا اوایل ۷۴ و در سن ۸۶ سالگی از [[دنیا]] رفت <ref>الانساب، ج ۴، ص ۹؛ الاصابه، ج ۲، ص ۳۶۲ـ۳۶۴؛ تاریخ الاسلام، ج ۵، ص ۴۰۱.</ref>.


[[بخاری]] [[وفات]] او را در اواخر [[حکومت معاویه]] و در سال ۵۹ دانسته است<ref>التاریخ الکبیر، ج ۳، ص ۲۹۹؛ الاصابه، ج ۲، ص ۳۶۲؛ ج ۸، ص ۴۳۱.</ref>، پس در ۷۲ سالگی از [[دنیا]] رفته است. برپایه برخی گزارش‌ها نیز عوارض زخم او در [[جنگ احد]] تا دم [[مرگ]] همراهش بود<ref>الاستیعاب، ج ۲، ص ۴۷۹ـ۴۸۰؛ المنتظم، ج ۶، ص ۱۴۳ـ۱۴۴؛ اسدالغابه، ج ۲، ص ۳۸.</ref> وفاتش را در همه روستاهای [[مدینه]] اعلام کردند، تا [[تشییع جنازه]] او را با [[شکوه]] برگزار کنند<ref> السنن الکبری، ج ۴، ص ۷۴؛ المعتبر، ج ۱، ص ۲۶۲؛ ذکری، ج ۱، ص ۲۹۹.</ref>.
[[بخاری]] [[وفات]] او را در اواخر [[حکومت معاویه]] و در سال ۵۹ دانسته است<ref>التاریخ الکبیر، ج ۳، ص ۲۹۹؛ الاصابه، ج ۲، ص ۳۶۲؛ ج ۸، ص ۴۳۱.</ref>، پس در ۷۲ سالگی از [[دنیا]] رفته است. برپایه برخی گزارش‌ها نیز عوارض زخم او در [[جنگ احد]] تا دم [[مرگ]] همراهش بود<ref>الاستیعاب، ج ۲، ص ۴۷۹ـ۴۸۰؛ المنتظم، ج ۶، ص ۱۴۳ـ۱۴۴؛ اسدالغابه، ج ۲، ص ۳۸.</ref> وفاتش را در همه روستاهای [[مدینه]] اعلام کردند، تا [[تشییع جنازه]] او را با شکوه برگزار کنند<ref> السنن الکبری، ج ۴، ص ۷۴؛ المعتبر، ج ۱، ص ۲۶۲؛ ذکری، ج ۱، ص ۲۹۹.</ref>.


[[عبدالله بن عمر]] و به گزارشی [[ابن عباس]] در تشییع جنازه او شرکت داشتند<ref>السنن الکبری، ج ۴، ص ۲۰ـ۲۱.</ref>. عبداللّه‌بن [[عمر]] بر جنازه او [[نماز]] گزارد و پیشاپیش پیکرش حرکت کرد<ref>السنن الکبری، ج ۴، ص ۲۰.</ref>. [[رافع بن خدیج]] در [[رقابت]] میان [[قبایل]]، به ویژه در برابر [[قریش]]، همواره بر نقش [[انصار]] تأکید داشت. به [[روایت]] او [[پیامبر]]{{صل}} برای مدینه و اطراف آن به مثابه [[مکه]] [[حرم]] [[تعیین]] کرد <ref>مسند احمد، ج ۴، ص ۱۴۱؛ صحیح مسلم، ج ۴، ص ۱۱۲.</ref> و مدینه را [[برتر]] از مکه دانست<ref> التاریخ الکبیر، ج ۱، ص ۱۶۰؛ الکامل، ابن عدی، ج ۶، ص ۱۹۱.</ref>. یکبار، زمانی که [[مروان]] در [[خطبه]] خود، مکه، مکیان و حرم مکی را ستود، [[رافع]] به [[اعتراض]] او را [[سرزنش]] کرد که به مدینه و حرم [[مدنی]] اشاره نکرده است<ref>صحیح مسلم، ج ۴، ص ۱۱۲ـ۱۱۳؛ امتاع الاسماع، ج ۱۰، ص ۳۶۴.</ref>.
[[عبدالله بن عمر]] و به گزارشی [[ابن عباس]] در تشییع جنازه او شرکت داشتند<ref>السنن الکبری، ج ۴، ص ۲۰ـ۲۱.</ref>. عبداللّه‌بن [[عمر]] بر جنازه او [[نماز]] گزارد و پیشاپیش پیکرش حرکت کرد<ref>السنن الکبری، ج ۴، ص ۲۰.</ref>. [[رافع بن خدیج]] در [[رقابت]] میان [[قبایل]]، به ویژه در برابر [[قریش]]، همواره بر نقش [[انصار]] تأکید داشت. به [[روایت]] او [[پیامبر]] {{صل}} برای مدینه و اطراف آن به مثابه [[مکه]] [[حرم]] [[تعیین]] کرد <ref>مسند احمد، ج ۴، ص ۱۴۱؛ صحیح مسلم، ج ۴، ص ۱۱۲.</ref> و مدینه را [[برتر]] از مکه دانست<ref> التاریخ الکبیر، ج ۱، ص ۱۶۰؛ الکامل، ابن عدی، ج ۶، ص ۱۹۱.</ref>. یکبار، زمانی که [[مروان]] در [[خطبه]] خود، مکه، مکیان و حرم مکی را ستود، [[رافع]] به [[اعتراض]] او را [[سرزنش]] کرد که به مدینه و حرم [[مدنی]] اشاره نکرده است<ref>صحیح مسلم، ج ۴، ص ۱۱۲ـ۱۱۳؛ امتاع الاسماع، ج ۱۰، ص ۳۶۴.</ref>.


همچنین او جزء ناقلان [[حدیث]] و [[اصحاب]] [[فتوا]] شمرده شده است<ref>الطبقات، ج ۲، ص ۲۸۷؛ الاصابه، ج ۱، ص ۷۵؛ امتاع الاسماع، ج ۹، ص ۱۳۰ ـ ۱۳۴.</ref> او روی هم رفته ۷۸ حدیث<ref>البدایة والنهایه، ج ۹، ص ۳؛ الاعلام، ج ۳، ص ۱۲.</ref>، نیز دعاهایی را از پیامبر{{صل}} بازگو کرده است<ref>سنن الترمذی، ج ۵، ص ۱۳۶؛ المستدرک، ج ۱، ص ۵۳۶ - ۵۳۷.</ref>. رافع، سخنانی را که از پیامبر{{صل}} می‌شنید، می‌نگاشت و در پرسشی در این باره از [[حضرت]]، ایشان [[نگارش]] [[حدیث]] را [[تأیید]] کرده بودند<ref>مجمع‌الزوائد، ج ۱، ص ۱۵۱.</ref>. [[رافع]]، [[فتوا]] دادن خود را پس از [[قتل عثمان]] در [[سال ۳۵ هجری]] در [[مدینه]] آغاز کرد<ref> الطبقات، ج ۲، ص ۲۸۴؛ الاصابه، ج ۱، ص ۷۵.</ref>. فتوای او به خودداری از [[قطع]] دست سارق نهال [[کشاورزی]]<ref>المبسوط، ج ۹، ص ۱۳۹.</ref> و مجاز نبودن کرایه [[زمین]] در برابر بخشی از محصول آن<ref>الرساله، ص ۴۴۵؛ المبسوط، ج ۲۳، ص ۱۳.</ref>، نمونه‌هایی از این فتاوا هستند.<ref>[[مهران اسماعیلی|اسماعیلی، مهران]]، [[رافع بن خدیج اوسی انصاری (مقاله)|مقاله «رافع بن خدیج اوسی انصاری»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۳.</ref>
همچنین او جزء ناقلان [[حدیث]] و [[اصحاب]] [[فتوا]] شمرده شده است<ref>الطبقات، ج ۲، ص ۲۸۷؛ الاصابه، ج ۱، ص ۷۵؛ امتاع الاسماع، ج ۹، ص ۱۳۰ ـ ۱۳۴.</ref> او روی هم رفته ۷۸ حدیث<ref>البدایة والنهایه، ج ۹، ص ۳؛ الاعلام، ج ۳، ص ۱۲.</ref>، نیز دعاهایی را از پیامبر {{صل}} بازگو کرده است<ref>سنن الترمذی، ج ۵، ص ۱۳۶؛ المستدرک، ج ۱، ص ۵۳۶ - ۵۳۷.</ref>. رافع، سخنانی را که از پیامبر {{صل}} می‌شنید، می‌نگاشت و در پرسشی در این باره از [[حضرت]]، ایشان [[نگارش]] [[حدیث]] را [[تأیید]] کرده بودند<ref>مجمع‌الزوائد، ج ۱، ص ۱۵۱.</ref>. [[رافع]]، [[فتوا]] دادن خود را پس از [[قتل عثمان]] در [[سال ۳۵ هجری]] در [[مدینه]] آغاز کرد<ref> الطبقات، ج ۲، ص ۲۸۴؛ الاصابه، ج ۱، ص ۷۵.</ref>. فتوای او به خودداری از [[قطع]] دست سارق نهال [[کشاورزی]]<ref>المبسوط، ج ۹، ص ۱۳۹.</ref> و مجاز نبودن کرایه [[زمین]] در برابر بخشی از محصول آن<ref>الرساله، ص ۴۴۵؛ المبسوط، ج ۲۳، ص ۱۳.</ref>، نمونه‌هایی از این فتاوا هستند.<ref>[[مهران اسماعیلی|اسماعیلی، مهران]]، [[رافع بن خدیج اوسی انصاری (مقاله)|مقاله «رافع بن خدیج اوسی انصاری»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۳.</ref>


==[[رافع بن خدیج]] در [[شأن نزول]]==
== [[رافع بن خدیج]] در [[شأن نزول]] ==
او با خوله<ref>تفسیر قرطبی، ج ۵، ص ۴۰۲؛ تفسیر بغوی، ج ۱، ص ۷۰۷.</ref> یا خویله<ref>کشف الاسرار، ج ۱، ص ۷۱۵.</ref> یا لوحه<ref>غرر التبیان، ص ۲۴۰.</ref> دختر [[محمد بن مسلمه]] یا [[ام عمیس]] [[خواهر]] وی<ref>المحبر، ص ۴۱۱.</ref> ـ که او نیز از [[طایفه]] بنی‌حارثه بود ـ [[ازدواج]] کرد؛ ولی به جهت سن بالای همسرش [[زن]] [[جوان]] دیگری را نیز به همسری گرفت. رافع [[همسر]] جوان خود را بر همسر پیشین خود ترجیح می‌داد، در نتیجه همسر نخستش [[طلاق]] خواست و رافع وی را طلاق داد؛ ولی پیش از سرآمدن عده‌اش، در گفت و گو و توافق با او مقرر شد خوله در ازای کاهش برخی انتظارات خود، به همسری و [[قیمومیت]] او باز گردد. [[تحمل]] چنین شرایطی باز برای خوله دشوار بود که این [[آیه]] نازل شد که بر اساس آن هرگاه زنی [[حس]] کند که شوهرش بنای [[سرکشی]] و [[کناره‌گیری]] دارد، بهتر است برای [[حفظ]] [[حریم]] زوجیت، از پاره‌ای از [[حقوق]] خود صرف‌نظر کرده و با هم [[صلح]] کنند: {{متن قرآن|وَإِنِ امْرَأَةٌ خَافَتْ مِنْ بَعْلِهَا نُشُوزًا أَوْ إِعْرَاضًا فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا أَنْ يُصْلِحَا بَيْنَهُمَا صُلْحًا وَالصُّلْحُ خَيْرٌ وَأُحْضِرَتِ الْأَنْفُسُ الشُّحَّ وَإِنْ تُحْسِنُوا وَتَتَّقُوا فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرًا}}<ref>«و اگر زنی از کناره‌گیری یا رویگردانی شویش بیم دارد بر آن دو گناهی نیست که میان خود به سازشی شایسته برسند و سازش نیکوتر است و جان‌ها آز را در آستین دارند و اگر نکویی کنید و پرهیزگاری ورزید بی‌گمان خداوند از آنچه انجام می‌دهید آگاه است» سوره نساء، آیه ۱۲۸.</ref>.<ref>تفسیر قمی، ج ۱، ص ۱۵۴؛ جامع البیان، ج ۵، ص ۱۹۶؛ التبیان، ج ۱۳، ص ۳۴۶ـ۳۴۷.</ref> رافع در آغاز [[هجرت]] ۱۲ ساله بود و هنگام [[رحلت پیامبر]]{{صل}} ساله<ref>تاریخ خلیفه، ص ۱۶۹ـ۱۷۰؛ الاخبار الطوال، ص ۳۱۶.</ref>. بر اساس محتوای [[سوره نساء]]، نیز از [[نزول]] این [[سوره]] پس از [[سوره احزاب]] باید به حوادث پس از [[سال ۵ هجری]] مربوط باشد؛ یعنی زمانی که [[رافع]] ۱۷ ساله یا بیشتر بوده است. برپایه این [[شأن نزول]] که راوی‌اش [[سعید بن مسیب مخزومی]] از [[قریش]] است، [[رافع بن خدیج]] پیش از ۱۷ سالگی با زنی سالمند [[ازدواج]] کرده؛ ولی در ۱۷ سالگی [[زن]] [[جوان]] دیگری را به همسری [[برگزیده]] است که به نزول این [[آیه]] انجامید. احتمال دارد این شأن نزول مربوط به [[قریشیان]] بوده؛ ولی آن را به دیگران نسبت داده‌اند؛ به ویژه آنکه برپایه [[روایات]] متعددی، این آیه درباره [[سوده دختر زمعه]] یکی از [[همسران]] [[قریشی]] [[پیامبر]]{{صل}} نازل شده که [[حضرت]] به جهت [[نارضایتی]] از وی [[تصمیم]] داشت او را [[طلاق]] دهد؛ ولی پس از [[مصالحه]] با [[رسول خدا]]{{صل}}زیر [[قیمومیت]] ایشان ماند<ref>تفسیر ابن ابی حاتم، ج ۴، ص ۱۰۷۹؛ جامع البیان، ج ۵، ص ۲۰۰؛ مجمع البیان، ج ۳، ص ۱۸۳.</ref>.<ref>[[مهران اسماعیلی|اسماعیلی، مهران]]، [[رافع بن خدیج اوسی انصاری (مقاله)|مقاله «رافع بن خدیج اوسی انصاری»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۳.</ref>
او با خوله<ref>تفسیر قرطبی، ج ۵، ص ۴۰۲؛ تفسیر بغوی، ج ۱، ص ۷۰۷.</ref> یا خویله<ref>کشف الاسرار، ج ۱، ص ۷۱۵.</ref> یا لوحه<ref>غرر التبیان، ص ۲۴۰.</ref> دختر [[محمد بن مسلمه]] یا [[ام عمیس]] [[خواهر]] وی<ref>المحبر، ص ۴۱۱.</ref> ـ که او نیز از [[طایفه]] بنی‌حارثه بود ـ [[ازدواج]] کرد؛ ولی به جهت سن بالای همسرش [[زن]] [[جوان]] دیگری را نیز به همسری گرفت. رافع [[همسر]] جوان خود را بر همسر پیشین خود ترجیح می‌داد، در نتیجه همسر نخستش [[طلاق]] خواست و رافع وی را طلاق داد؛ ولی پیش از سرآمدن عده‌اش، در گفت و گو و توافق با او مقرر شد خوله در ازای کاهش برخی انتظارات خود، به همسری و [[قیمومیت]] او باز گردد. [[تحمل]] چنین شرایطی باز برای خوله دشوار بود که این [[آیه]] نازل شد که بر اساس آن هرگاه زنی [[حس]] کند که شوهرش بنای [[سرکشی]] و [[کناره‌گیری]] دارد، بهتر است برای [[حفظ]] [[حریم]] زوجیت، از پاره‌ای از [[حقوق]] خود صرف‌نظر کرده و با هم [[صلح]] کنند: {{متن قرآن|وَإِنِ امْرَأَةٌ خَافَتْ مِنْ بَعْلِهَا نُشُوزًا أَوْ إِعْرَاضًا فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا أَنْ يُصْلِحَا بَيْنَهُمَا صُلْحًا وَالصُّلْحُ خَيْرٌ وَأُحْضِرَتِ الْأَنْفُسُ الشُّحَّ وَإِنْ تُحْسِنُوا وَتَتَّقُوا فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرًا}}<ref>«و اگر زنی از کناره‌گیری یا رویگردانی شویش بیم دارد بر آن دو گناهی نیست که میان خود به سازشی شایسته برسند و سازش نیکوتر است و جان‌ها آز را در آستین دارند و اگر نکویی کنید و پرهیزگاری ورزید بی‌گمان خداوند از آنچه انجام می‌دهید آگاه است» سوره نساء، آیه ۱۲۸.</ref>.<ref>تفسیر قمی، ج ۱، ص ۱۵۴؛ جامع البیان، ج ۵، ص ۱۹۶؛ التبیان، ج ۱۳، ص ۳۴۶ـ۳۴۷.</ref> رافع در آغاز [[هجرت]] ۱۲ ساله بود و هنگام [[رحلت پیامبر]] {{صل}} ساله<ref>تاریخ خلیفه، ص ۱۶۹ـ۱۷۰؛ الاخبار الطوال، ص ۳۱۶.</ref>. بر اساس محتوای [[سوره نساء]]، نیز از [[نزول]] این [[سوره]] پس از [[سوره احزاب]] باید به حوادث پس از [[سال ۵ هجری]] مربوط باشد؛ یعنی زمانی که [[رافع]] ۱۷ ساله یا بیشتر بوده است. برپایه این [[شأن نزول]] که راوی‌اش [[سعید بن مسیب مخزومی]] از [[قریش]] است، [[رافع بن خدیج]] پیش از ۱۷ سالگی با زنی سالمند [[ازدواج]] کرده؛ ولی در ۱۷ سالگی [[زن]] [[جوان]] دیگری را به همسری [[برگزیده]] است که به نزول این [[آیه]] انجامید. احتمال دارد این شأن نزول مربوط به [[قریشیان]] بوده؛ ولی آن را به دیگران نسبت داده‌اند؛ به ویژه آنکه برپایه [[روایات]] متعددی، این آیه درباره [[سوده دختر زمعه]] یکی از [[همسران]] [[قریشی]] [[پیامبر]] {{صل}} نازل شده که [[حضرت]] به جهت [[نارضایتی]] از وی [[تصمیم]] داشت او را [[طلاق]] دهد؛ ولی پس از [[مصالحه]] با [[رسول خدا]] {{صل}}زیر [[قیمومیت]] ایشان ماند<ref>تفسیر ابن ابی حاتم، ج ۴، ص ۱۰۷۹؛ جامع البیان، ج ۵، ص ۲۰۰؛ مجمع البیان، ج ۳، ص ۱۸۳.</ref>.<ref>[[مهران اسماعیلی|اسماعیلی، مهران]]، [[رافع بن خدیج اوسی انصاری (مقاله)|مقاله «رافع بن خدیج اوسی انصاری»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۳.</ref>
 
== پرسش‌های وابسته ==


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
{{مدخل‌های وابسته}}
{{مدخل وابسته}}
* [[ام عمیس]] (خواهر)
* [[ام عمیس]] (خواهر)
{{پایان مدخل‌ وابسته}}


==منابع==
== منابع ==
*[[پرونده:000064.jpg|22px]] [[مهران اسماعیلی|اسماعیلی، مهران]]، [[رافع بن خدیج اوسی انصاری (مقاله)|مقاله «رافع بن خدیج اوسی انصاری»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|'''دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳''']]
{{منابع}}
 
* [[پرونده:000064.jpg|22px]] [[مهران اسماعیلی|اسماعیلی، مهران]]، [[رافع بن خدیج اوسی انصاری (مقاله)|مقاله «رافع بن خدیج اوسی انصاری»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|'''دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳''']]
==پانویس==
{{پایان منابع}}


== پانویس ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:رافع بن خدیج اوسی انصاری]]
[[رده:رافع بن خدیج اوسی انصاری]]
[[رده:مدخل]]
۲۱۸٬۲۱۰

ویرایش