حارث بن شریح نمیری: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «{{امامت}} {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = اصحاب پیامبر | عنوان مدخل = حارث بن شریح نمیری | مداخل مرتبط = | پرسش مرتبط = }} == آشنایی اجمالی == او فرزند شریح بن ذؤیب بن ربیعة بن حارث بن نمیر بن عامر<ref>ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۶۷۲.</ref>، از شاخه بنونمیر از تی...» ایجاد کرد) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
جز (جایگزینی متن - 'قبیله بنیتمیم' به 'قبیله بنیتمیم') |
||
(۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | {{مدخل مرتبط | ||
| موضوع مرتبط = اصحاب پیامبر | | موضوع مرتبط = اصحاب پیامبر | ||
خط ۷: | خط ۶: | ||
}} | }} | ||
== آشنایی اجمالی == | == آشنایی اجمالی == | ||
او فرزند [[شریح بن ذؤیب بن ربیعة بن حارث بن نمیر بن عامر]]<ref>ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۶۷۲.</ref>، از شاخه [[بنونمیر]] از تیره [[بنو عامر بن صعصعه]]، از قبیله [[هوازن]]<ref>ابن حزم، جمهرة أنساب العرب، ص۲۷۱ و ۲۷۹.</ref> است. بعضی<ref>ابن حبان، الثقات، ج۳، ص۷۸؛ ابن ابی حاتم، الجرح و التعدیل، ج۳، ص۷۶.</ref> از باب نسبت به جد، او را فرزند [[شریح بن ربیعة بن عامر]] معرفی نمودهاند. [[ابن عبدالبر]]<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۱، ص۳۶۴.</ref> نیز به [[اشتباه]] او را «نقری» و از | او فرزند [[شریح بن ذؤیب بن ربیعة بن حارث بن نمیر بن عامر]]<ref>ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۶۷۲.</ref>، از شاخه [[بنونمیر]] از تیره [[بنو عامر بن صعصعه]]، از قبیله [[هوازن]]<ref>ابن حزم، جمهرة أنساب العرب، ص۲۷۱ و ۲۷۹.</ref> است. بعضی<ref>ابن حبان، الثقات، ج۳، ص۷۸؛ ابن ابی حاتم، الجرح و التعدیل، ج۳، ص۷۶.</ref> از باب نسبت به جد، او را فرزند [[شریح بن ربیعة بن عامر]] معرفی نمودهاند. [[ابن عبدالبر]]<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۱، ص۳۶۴.</ref> نیز به [[اشتباه]] او را «نقری» و از [[قبیله بنیتمیم]] معرفی کرده است. [[ابن اثیر]]<ref>ابن اثیر، اسد الغابه، ج۱، ص۶۱۴.</ref> و [[ذهبی]]<ref>ذهبی، تجرید أسماء الصحابه، ص۱۰۱.</ref> منشأ اشتباه او را در این میدانند که: «ابن عبدالبر در شمار کسانی که به همراه [[حارث بن شریح نمیری]]، که در جریان [[وفود]] به [[خدمت]] [[رسول خدا]] {{صل}} میرسیدند، از [[قیس بن عاصم]] هم نام میبرد و از طرف دیگر، همو در کتابش فقط شرح حال [[قیس بن عاصم منقری]]<ref>که فردی غیر از قیس بن عاصم نمیری است؛ ر. ک: ابن حجر، الاصابه، ج۵، ص۳۶۶ و ۳۶۷.</ref> را آورده است<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۳، ص۳۵۴.</ref>؛ گویا ابن عبدالبر با ملاحظه وفود همزمان حارث با [[قیس بن عاصم]] (که در نزد او منقری است)، حارث را نیز منقری تمیمی دانسته است»؛ ابن اثیر به عنوان مؤید سخن خود اضافه کرده: از آنجا که [[ابن منده]] فقط شرح حال [[قیس بن عاصم منقری]] را آورده، [[ابوموسی مدینی]] هم در مستدرک خود بر ابنمنده، [[قیس بن عاصم نمیری]] را آورده است و این بیانگر آن است که اگر قیس، منقری بود، نیازی بر استدراک نام قیس نمیری نبود. احتمال دیگری نیز وجود دارد که ابن عبدالبر، حارث را با [[ابوسفیان حارث بن شریح منقری تمیمی بزاز]]، از [[محدثان]] [[بصره]]<ref>سمعانی، الأنساب، ج۵، ص۳۹۷.</ref> و از [[اصحاب امام باقر]] {{ع}}<ref>طوسی، رجال، ص۱۳۲.</ref> و [[امام صادق]] {{ع}}<ref>طوسی، رجال، ص۱۹۳، البته با تصحیف به صورت حرب بن شریح.</ref> [[اشتباه]] کرده باشد. | ||
نام حارث در شمار صحابهای که [[روایت]] نقل کردهاند، ثبت شده است<ref>ابن جوزی، تلقیح فهوم أهل الأثر، ص۲۸۸.</ref>. مستند [[صحابی]] بودن او به جز روایتی که نقل کرده، حضورش در [[وفد]] بنوتمیر، به محضر [[رسول خدا]]{{صل}} است<ref>بخاری، التاریخ الکبیر، ج۲، ص۲۶۳؛ طوسی، رجال، ص۳۷.</ref>. در این وفد [[قرة بن دعموص]] و [[قیس بن عاصم]] نیز حضور داشتند<ref>ابونعیم، معرفة الصحابه، ج۲، ص۸۱۲.</ref>. ظاهراً وفد بنو نمیر به جهت آن بوده که آنان از گسیل [[لشکر اسلام]] [[آگاهی]] یافته و پیشاپیش برای [[امان]] گرفتن نزد [[پیامبر]] آمدند. | نام حارث در شمار صحابهای که [[روایت]] نقل کردهاند، ثبت شده است<ref>ابن جوزی، تلقیح فهوم أهل الأثر، ص۲۸۸.</ref>. مستند [[صحابی]] بودن او به جز روایتی که نقل کرده، حضورش در [[وفد]] بنوتمیر، به محضر [[رسول خدا]] {{صل}} است<ref>بخاری، التاریخ الکبیر، ج۲، ص۲۶۳؛ طوسی، رجال، ص۳۷.</ref>. در این وفد [[قرة بن دعموص]] و [[قیس بن عاصم]] نیز حضور داشتند<ref>ابونعیم، معرفة الصحابه، ج۲، ص۸۱۲.</ref>. ظاهراً وفد بنو نمیر به جهت آن بوده که آنان از گسیل [[لشکر اسلام]] [[آگاهی]] یافته و پیشاپیش برای [[امان]] گرفتن نزد [[پیامبر]] آمدند. | ||
[[ابن شبه]]<ref>ابن شبه، ابن شبه نمیری، عمر، تاریخ المدینة المنوره، ج۲، ص۵۹۷-۵۹۲.</ref> با اینکه نام حارث را به اشتباه، [[شریح بن حارث]] ثبت کرده<ref>ر.ک: ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۶۷۲ و ج۳، ص۳۱۹.</ref>، ولی اطلاعات بیشتری از وفد بنو نمیر آورده است. او میگوید: پس از آنکه بزرگانی نمیری حاضر در وفد، [[تبلیغ اسلام]] را برای تمام شاخههای تیره بنو نمیر قبول نکرده و فقط آن را برای شاخه حارث بن نمیر پذیرفتند، قرة بن دعموص و شریح بن حارث ([[حارث بن شریح]]) از جمع آنان جدا شده و به محضر رسول خدا{{صل}} رسیدند و تبلیغ اسلام را برای تمام شاخههای بنونمیر پذیرفتند. آنگاه پیامبر فرمود: من [[خالد بن ولید]] و [[شیینة بن حصن]] فزاری را به سوی [[قبیله]] شما اعزام نمودهام، شما این [[نامه]] را برای [[نجات]] قبیلهتان برای آن دو ببرید. متن نامه این گونه بود: «بنونمیر به نزد من آمده و [[اسلام]] را پذیرفتند، شما پس از رسیدن نامه از [[حمله]] به آنان خودداری کرده و در عوض به سوی یمامه و [[مردم]] "عَمق"<ref>وادیای در اطراف طائف، بنگرید: حموی، ج۴، ص۱۵۶.</ref> بروید». | [[ابن شبه]]<ref>ابن شبه، ابن شبه نمیری، عمر، تاریخ المدینة المنوره، ج۲، ص۵۹۷-۵۹۲.</ref> با اینکه نام حارث را به اشتباه، [[شریح بن حارث]] ثبت کرده<ref>ر. ک: ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۶۷۲ و ج۳، ص۳۱۹.</ref>، ولی اطلاعات بیشتری از وفد بنو نمیر آورده است. او میگوید: پس از آنکه بزرگانی نمیری حاضر در وفد، [[تبلیغ اسلام]] را برای تمام شاخههای تیره بنو نمیر قبول نکرده و فقط آن را برای شاخه حارث بن نمیر پذیرفتند، قرة بن دعموص و شریح بن حارث ([[حارث بن شریح]]) از جمع آنان جدا شده و به محضر رسول خدا {{صل}} رسیدند و تبلیغ اسلام را برای تمام شاخههای بنونمیر پذیرفتند. آنگاه پیامبر فرمود: من [[خالد بن ولید]] و [[شیینة بن حصن]] فزاری را به سوی [[قبیله]] شما اعزام نمودهام، شما این [[نامه]] را برای [[نجات]] قبیلهتان برای آن دو ببرید. متن نامه این گونه بود: «بنونمیر به نزد من آمده و [[اسلام]] را پذیرفتند، شما پس از رسیدن نامه از [[حمله]] به آنان خودداری کرده و در عوض به سوی یمامه و [[مردم]] "عَمق"<ref>وادیای در اطراف طائف، بنگرید: حموی، ج۴، ص۱۵۶.</ref> بروید». | ||
حارث و [[قره]] به سوی خالد شتافتند و توانستند قبل از حمله او به بنونمیر، نامه پیامبر را به او برسانند. اما خالد پس از خواندن نامه شرط کرد: تنها در صورتی به بنونمیر حمله نخواهد کرد که آنان در حالی که [[اذان]] میگویند، به نزد او بیایند. [[حارث]] و [[قره]] به میان [[قبیله]] خود رفته و دستور خالد را [[اجرا]] کردند. خالد نیز از [[حمله]] به نمیریها خودداری کرده و به سوی عمق شتافت<ref>ابن شبه، ابن شبه نمیری، عمر، تاریخ المدینة المنوره، ج۲، ص۵۹۵.</ref>. | حارث و [[قره]] به سوی خالد شتافتند و توانستند قبل از حمله او به بنونمیر، نامه پیامبر را به او برسانند. اما خالد پس از خواندن نامه شرط کرد: تنها در صورتی به بنونمیر حمله نخواهد کرد که آنان در حالی که [[اذان]] میگویند، به نزد او بیایند. [[حارث]] و [[قره]] به میان [[قبیله]] خود رفته و دستور خالد را [[اجرا]] کردند. خالد نیز از [[حمله]] به نمیریها خودداری کرده و به سوی عمق شتافت<ref>ابن شبه، ابن شبه نمیری، عمر، تاریخ المدینة المنوره، ج۲، ص۵۹۵.</ref>. | ||
بعد از این واقعه حارث و قره به محضر [[پیامبر]] رسیدند و [[حضرت]] را از [[نجات]] یافتن بنو [[نمیر]] [[آگاه]] کردند. پیامبر خوشحال شد و دوبار فرمود: «[[خداوند]] ابا دارد که برای بنونمیر جز خیر برساند». سپس برای حارث [[دعا]] نمود و او را به [[سرپرستی]] قبیلهاش [[منصوب]] کرد. در هنگام بازگشت، آن دو از پیامبر پرسیدند: چه [[دستوری]] برای ما دارید؟ که [[رسول خدا]]{{صل}} آنان را به [[شرک نورزیدن]]، به جای آوردن [[حج]] و گرفتن [[روزه]] سفارش کرد. | بعد از این واقعه حارث و قره به محضر [[پیامبر]] رسیدند و [[حضرت]] را از [[نجات]] یافتن بنو [[نمیر]] [[آگاه]] کردند. پیامبر خوشحال شد و دوبار فرمود: «[[خداوند]] ابا دارد که برای بنونمیر جز خیر برساند». سپس برای حارث [[دعا]] نمود و او را به [[سرپرستی]] قبیلهاش [[منصوب]] کرد. در هنگام بازگشت، آن دو از پیامبر پرسیدند: چه [[دستوری]] برای ما دارید؟ که [[رسول خدا]] {{صل}} آنان را به [[شرک نورزیدن]]، به جای آوردن [[حج]] و گرفتن [[روزه]] سفارش کرد. | ||
مدتی پس از این واقعه، آنان پیامبر را در مسجدی بین [[مکه]] و [[مدینه]]، در حالی که برای [[مردم]] [[خطبه]] میخواند، [[ملاقات]] کردند؛ از جمله سخنان حضرت در این خطبه سخنانی درباره [[حقوق]] [[برادران دینی]] است، که قسمتهایی از آن را منابع دیگر<ref>ابن قانع، معجم الصحابه، ج۱، ص۱۸۳؛ بیهقی، احمد بن الحسین، شعب الایمان، ج۶، ص۱۱۵؛ متقی هندی، کنز العمال، ج۱، ص۱۵۱؛ سیوطی، جلال الدین، الدر المنثور، ج۲، ص۱۸۹.</ref> نیز به نقل از حارث آورده: [[مسلمان]] [[برادر]] مسلمان است و باید [[سلام]] او را همان گونه و یا بهتر از آن پاسخ دهد... و ماعون (نیکویی و [[احسان]]) را از او منع نکند. پرسیدند: ماعون چیست؟ حضرت که در صدد بیان گستردگی مفهوم ماعون بودند، فرمودند: ماعون هر چیزی است که از آب، سنگ و آهن باشد<ref>ابن شبه، ابن شبه نمیری، عمر، تاریخ المدینة المنوره، ج۲، ص۵۹۶.</ref>. | مدتی پس از این واقعه، آنان پیامبر را در مسجدی بین [[مکه]] و [[مدینه]]، در حالی که برای [[مردم]] [[خطبه]] میخواند، [[ملاقات]] کردند؛ از جمله سخنان حضرت در این خطبه سخنانی درباره [[حقوق]] [[برادران دینی]] است، که قسمتهایی از آن را منابع دیگر<ref>ابن قانع، معجم الصحابه، ج۱، ص۱۸۳؛ بیهقی، احمد بن الحسین، شعب الایمان، ج۶، ص۱۱۵؛ متقی هندی، کنز العمال، ج۱، ص۱۵۱؛ سیوطی، جلال الدین، الدر المنثور، ج۲، ص۱۸۹.</ref> نیز به نقل از حارث آورده: [[مسلمان]] [[برادر]] مسلمان است و باید [[سلام]] او را همان گونه و یا بهتر از آن پاسخ دهد... و ماعون (نیکویی و [[احسان]]) را از او منع نکند. پرسیدند: ماعون چیست؟ حضرت که در صدد بیان گستردگی مفهوم ماعون بودند، فرمودند: ماعون هر چیزی است که از آب، سنگ و آهن باشد<ref>ابن شبه، ابن شبه نمیری، عمر، تاریخ المدینة المنوره، ج۲، ص۵۹۶.</ref>. | ||
حارث تا [[رحلت پیامبر]] و بعد از آن در [[خلافت ابوبکر]] سرپرستی قومش را بر عهده داشت، ولی هنگامی که در آغاز [[خلافت عمر]] با [[نامه]] رسول خدا{{صل}} به نزد او رفت، وی نامه پیامبر را گرفت و زیر پا انداخت!! و گفت: {{عربی |لا، ما هو الا مُلكٌ، إِنصَرِف}} «نه؛ آن [[حکومتی]] بیش نبود برگرد که من آن را پس میگیرم»<ref>ابن شبه، ابن شبه نمیری، عمر، تاریخ المدینة المنوره، ج۲، ص۵۹۶.</ref>.<ref>[[رسول قلیچ|قلیچ، رسول]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۲ (کتاب)|مقاله «حارث بن شریح نمیری»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۲، ص ۴۶۴-۲۶۵.</ref> | حارث تا [[رحلت پیامبر]] و بعد از آن در [[خلافت ابوبکر]] سرپرستی قومش را بر عهده داشت، ولی هنگامی که در آغاز [[خلافت عمر]] با [[نامه]] رسول خدا {{صل}} به نزد او رفت، وی نامه پیامبر را گرفت و زیر پا انداخت!! و گفت: {{عربی |لا، ما هو الا مُلكٌ، إِنصَرِف}} «نه؛ آن [[حکومتی]] بیش نبود برگرد که من آن را پس میگیرم»<ref>ابن شبه، ابن شبه نمیری، عمر، تاریخ المدینة المنوره، ج۲، ص۵۹۶.</ref>.<ref>[[رسول قلیچ|قلیچ، رسول]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۲ (کتاب)|مقاله «حارث بن شریح نمیری»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۲، ص ۴۶۴-۲۶۵.</ref> | ||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == | ||
{{مدخل وابسته}} | {{مدخل وابسته}} | ||
*[[شریح بن ذؤیب بن ربیعة بن حارث بن نمیر بن عامر]] (پدر) | * [[شریح بن ذؤیب بن ربیعة بن حارث بن نمیر بن عامر]] (پدر) | ||
*[[بنونمیر]] (قبیله) | * [[بنونمیر]] (قبیله) | ||
*[[بنو عامر بن صعصعه]] (قبیله) | * [[بنو عامر بن صعصعه]] (قبیله) | ||
[[هوازن]] (قبیله) | [[هوازن]] (قبیله) | ||
خط ۳۸: | خط ۳۷: | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده:اعلام]] | [[رده:اعلام]] | ||
[[رده:اصحاب پیامبر]] | [[رده:اصحاب پیامبر]] |
نسخهٔ کنونی تا ۳ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۲۲:۰۵
آشنایی اجمالی
او فرزند شریح بن ذؤیب بن ربیعة بن حارث بن نمیر بن عامر[۱]، از شاخه بنونمیر از تیره بنو عامر بن صعصعه، از قبیله هوازن[۲] است. بعضی[۳] از باب نسبت به جد، او را فرزند شریح بن ربیعة بن عامر معرفی نمودهاند. ابن عبدالبر[۴] نیز به اشتباه او را «نقری» و از قبیله بنیتمیم معرفی کرده است. ابن اثیر[۵] و ذهبی[۶] منشأ اشتباه او را در این میدانند که: «ابن عبدالبر در شمار کسانی که به همراه حارث بن شریح نمیری، که در جریان وفود به خدمت رسول خدا (ص) میرسیدند، از قیس بن عاصم هم نام میبرد و از طرف دیگر، همو در کتابش فقط شرح حال قیس بن عاصم منقری[۷] را آورده است[۸]؛ گویا ابن عبدالبر با ملاحظه وفود همزمان حارث با قیس بن عاصم (که در نزد او منقری است)، حارث را نیز منقری تمیمی دانسته است»؛ ابن اثیر به عنوان مؤید سخن خود اضافه کرده: از آنجا که ابن منده فقط شرح حال قیس بن عاصم منقری را آورده، ابوموسی مدینی هم در مستدرک خود بر ابنمنده، قیس بن عاصم نمیری را آورده است و این بیانگر آن است که اگر قیس، منقری بود، نیازی بر استدراک نام قیس نمیری نبود. احتمال دیگری نیز وجود دارد که ابن عبدالبر، حارث را با ابوسفیان حارث بن شریح منقری تمیمی بزاز، از محدثان بصره[۹] و از اصحاب امام باقر (ع)[۱۰] و امام صادق (ع)[۱۱] اشتباه کرده باشد.
نام حارث در شمار صحابهای که روایت نقل کردهاند، ثبت شده است[۱۲]. مستند صحابی بودن او به جز روایتی که نقل کرده، حضورش در وفد بنوتمیر، به محضر رسول خدا (ص) است[۱۳]. در این وفد قرة بن دعموص و قیس بن عاصم نیز حضور داشتند[۱۴]. ظاهراً وفد بنو نمیر به جهت آن بوده که آنان از گسیل لشکر اسلام آگاهی یافته و پیشاپیش برای امان گرفتن نزد پیامبر آمدند.
ابن شبه[۱۵] با اینکه نام حارث را به اشتباه، شریح بن حارث ثبت کرده[۱۶]، ولی اطلاعات بیشتری از وفد بنو نمیر آورده است. او میگوید: پس از آنکه بزرگانی نمیری حاضر در وفد، تبلیغ اسلام را برای تمام شاخههای تیره بنو نمیر قبول نکرده و فقط آن را برای شاخه حارث بن نمیر پذیرفتند، قرة بن دعموص و شریح بن حارث (حارث بن شریح) از جمع آنان جدا شده و به محضر رسول خدا (ص) رسیدند و تبلیغ اسلام را برای تمام شاخههای بنونمیر پذیرفتند. آنگاه پیامبر فرمود: من خالد بن ولید و شیینة بن حصن فزاری را به سوی قبیله شما اعزام نمودهام، شما این نامه را برای نجات قبیلهتان برای آن دو ببرید. متن نامه این گونه بود: «بنونمیر به نزد من آمده و اسلام را پذیرفتند، شما پس از رسیدن نامه از حمله به آنان خودداری کرده و در عوض به سوی یمامه و مردم "عَمق"[۱۷] بروید».
حارث و قره به سوی خالد شتافتند و توانستند قبل از حمله او به بنونمیر، نامه پیامبر را به او برسانند. اما خالد پس از خواندن نامه شرط کرد: تنها در صورتی به بنونمیر حمله نخواهد کرد که آنان در حالی که اذان میگویند، به نزد او بیایند. حارث و قره به میان قبیله خود رفته و دستور خالد را اجرا کردند. خالد نیز از حمله به نمیریها خودداری کرده و به سوی عمق شتافت[۱۸].
بعد از این واقعه حارث و قره به محضر پیامبر رسیدند و حضرت را از نجات یافتن بنو نمیر آگاه کردند. پیامبر خوشحال شد و دوبار فرمود: «خداوند ابا دارد که برای بنونمیر جز خیر برساند». سپس برای حارث دعا نمود و او را به سرپرستی قبیلهاش منصوب کرد. در هنگام بازگشت، آن دو از پیامبر پرسیدند: چه دستوری برای ما دارید؟ که رسول خدا (ص) آنان را به شرک نورزیدن، به جای آوردن حج و گرفتن روزه سفارش کرد.
مدتی پس از این واقعه، آنان پیامبر را در مسجدی بین مکه و مدینه، در حالی که برای مردم خطبه میخواند، ملاقات کردند؛ از جمله سخنان حضرت در این خطبه سخنانی درباره حقوق برادران دینی است، که قسمتهایی از آن را منابع دیگر[۱۹] نیز به نقل از حارث آورده: مسلمان برادر مسلمان است و باید سلام او را همان گونه و یا بهتر از آن پاسخ دهد... و ماعون (نیکویی و احسان) را از او منع نکند. پرسیدند: ماعون چیست؟ حضرت که در صدد بیان گستردگی مفهوم ماعون بودند، فرمودند: ماعون هر چیزی است که از آب، سنگ و آهن باشد[۲۰].
حارث تا رحلت پیامبر و بعد از آن در خلافت ابوبکر سرپرستی قومش را بر عهده داشت، ولی هنگامی که در آغاز خلافت عمر با نامه رسول خدا (ص) به نزد او رفت، وی نامه پیامبر را گرفت و زیر پا انداخت!! و گفت: لا، ما هو الا مُلكٌ، إِنصَرِف «نه؛ آن حکومتی بیش نبود برگرد که من آن را پس میگیرم»[۲۱].[۲۲]
جستارهای وابسته
- شریح بن ذؤیب بن ربیعة بن حارث بن نمیر بن عامر (پدر)
- بنونمیر (قبیله)
- بنو عامر بن صعصعه (قبیله)
هوازن (قبیله)
منابع
پانویس
- ↑ ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۶۷۲.
- ↑ ابن حزم، جمهرة أنساب العرب، ص۲۷۱ و ۲۷۹.
- ↑ ابن حبان، الثقات، ج۳، ص۷۸؛ ابن ابی حاتم، الجرح و التعدیل، ج۳، ص۷۶.
- ↑ ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۱، ص۳۶۴.
- ↑ ابن اثیر، اسد الغابه، ج۱، ص۶۱۴.
- ↑ ذهبی، تجرید أسماء الصحابه، ص۱۰۱.
- ↑ که فردی غیر از قیس بن عاصم نمیری است؛ ر. ک: ابن حجر، الاصابه، ج۵، ص۳۶۶ و ۳۶۷.
- ↑ ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۳، ص۳۵۴.
- ↑ سمعانی، الأنساب، ج۵، ص۳۹۷.
- ↑ طوسی، رجال، ص۱۳۲.
- ↑ طوسی، رجال، ص۱۹۳، البته با تصحیف به صورت حرب بن شریح.
- ↑ ابن جوزی، تلقیح فهوم أهل الأثر، ص۲۸۸.
- ↑ بخاری، التاریخ الکبیر، ج۲، ص۲۶۳؛ طوسی، رجال، ص۳۷.
- ↑ ابونعیم، معرفة الصحابه، ج۲، ص۸۱۲.
- ↑ ابن شبه، ابن شبه نمیری، عمر، تاریخ المدینة المنوره، ج۲، ص۵۹۷-۵۹۲.
- ↑ ر. ک: ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۶۷۲ و ج۳، ص۳۱۹.
- ↑ وادیای در اطراف طائف، بنگرید: حموی، ج۴، ص۱۵۶.
- ↑ ابن شبه، ابن شبه نمیری، عمر، تاریخ المدینة المنوره، ج۲، ص۵۹۵.
- ↑ ابن قانع، معجم الصحابه، ج۱، ص۱۸۳؛ بیهقی، احمد بن الحسین، شعب الایمان، ج۶، ص۱۱۵؛ متقی هندی، کنز العمال، ج۱، ص۱۵۱؛ سیوطی، جلال الدین، الدر المنثور، ج۲، ص۱۸۹.
- ↑ ابن شبه، ابن شبه نمیری، عمر، تاریخ المدینة المنوره، ج۲، ص۵۹۶.
- ↑ ابن شبه، ابن شبه نمیری، عمر، تاریخ المدینة المنوره، ج۲، ص۵۹۶.
- ↑ قلیچ، رسول، مقاله «حارث بن شریح نمیری»، دانشنامه سیره نبوی ج۲، ص ۴۶۴-۲۶۵.