جهاد نظامی: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۱٬۸۳۷ بایت حذف‌شده ،  ‏۹ نوامبر ۲۰۲۲
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{مدخل مرتبط
{{مدخل مرتبط
| موضوع مرتبط = جهاد
| موضوع مرتبط = جهاد
| عنوان مدخل  = جهاد نظامی
| عنوان مدخل  =  
| مداخل مرتبط =  
| مداخل مرتبط = [[جهاد نظامی در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]]
| پرسش مرتبط  =  
| پرسش مرتبط  =  
}}
}}
خط ۹: خط ۹:


== مقدمه ==
== مقدمه ==
جهاد نظامی، به [[جهاد ابتدایی]] و [[دفاعی]]، تقسیم شده است<ref>علامه حلی، حسن بن یوسف، منتهی المطلب، ج۱۴، ص۲۵؛ امام خمینی، البیع، ج۲، ص۶۶۴.</ref>. در جهاد ابتدایی [[نبرد]] [[مسلمانان]] با سران [[کفر]] و [[شرک]] برای [[دعوت]] غیر [[مسلمان]] به [[اسلام]] و رفع موانع [[یکتاپرستی]] و [[عدالت]] است<ref>منتظری، حسینعلی، دراسات فی ولایة الفقیه، ج۱، ص۱۱۵.</ref>؛ درحالی که در [[جهاد دفاعی]] نبرد با [[متجاوزان]] و مهاجمان برای [[دفاع]] از حوزه اسلام و سرزمین‌های آن و [[حفظ جان]]، [[اموال]] و حیثیت مسلمانان است<ref>نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۲۱، ص۱۴؛ منتظری، حسینعلی، دراسات فی ولایة الفقیه، ج۱، ص۱۱۵.</ref>. البته هریک از این دو قسم دارای [[احکام]] و شرایط خاصی است. شرایط [[وجوب]] جهاد ابتدایی تا نُه شرط ذکر شده است<ref>ابن براج طرابلسی، عبدالعزیز، المهذب، ج۱، ص۲۹۳؛ نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۲۱، ص۵؛ خوئی، سید ابوالقاسم، منهاج الصالحین، ج۱، ص۳۶۲، ۳۶۶-۳۶۷.</ref> که مهمترین و بحث برانگیزترین آنها «[[اذن امام]]» است؛ یعنی آیا دعوت ([[اذن]]) به [[جهاد]]، منحصر در شخص [[امام]] و [[نائب خاص]] اوست یا [[فقیه جامع الشرایط]] نیز در [[زمان غیبت]] می‌تواند عهده‌دار این امر شود؟ بر اساس فتوای مشهور که برخی آن را [[اجماعی]] دانسته‌اند<ref>طباطبائی، سید علی، ریاض المسائل، ج۸، ص۱۳-۱۴؛ نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۲۱، ص۱۱.</ref> [[دعوت امام]] موضوعیت دارد و در صورت نبود امام، جهاد [[مشروع]] نخواهد بود<ref>طباطبائی، سید علی، ریاض المسائل، ج۸، ص۱۳؛ نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۲۱، ص۱۳.</ref>؛ گر چه این شرط در سده‌های اخیر مورد تردید قرار گرفته است<ref>ر. ک: سبزواری، محمدباقر، کفایة الاحکام (کفایة الفقه)، ج۱، ص۳۶۸؛ نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۲۱، ص۱۴.</ref> به طوری که در [[مشروعیت جهاد]]، اذن فقیه جامع الشرایط تقویت شده و قائلان به نظریه اخیر رو به افزایش بوده‌اند<ref>ر. ک: خوئی، سید ابوالقاسم، منهاج الصالحین، ج۱، ص۳۶۵؛ روحانی، سید محمدصادق، فقه الصادق {{ع}}، ج۱۳، ص۳۴.</ref>؛ در این میان [[امام خمینی]] با اینکه [[فقهای جامع الشرایط]] را در [[عصر غیبت]]، [[نائب]] امام {{ع}} در تکفل تمام [[امور سیاسی]] مسلمانان دانسته<ref>امام خمینی، البیع، ج۲، ص۶۲۴-۶۲۶.</ref>، اما [[ولایت]] بر [[اعلان]] [[جهاد ابتدایی]] را استثنا کرده و طبق نظر مشهور [[فتوا]] داده است<ref>امام خمینی، تحریر الوسیلة، ص۳۷۷.</ref>؛ هرچند در مباحث استدلالی خود، قول مشهور را قابل مناقشه دانسته است<ref>امام خمینی، البیع، ج۲، ص۶۶۴.</ref>، که از ظاهر آن، کفایت [[اذن]] [[فقیه]] استفاده می‌شود. [[آیت‌الله خامنه‌ای]] نیز به جواز جهاد ابتدایی با [[حکم]] [[ولی امر]] فتوا داده است<ref>آیت الله خامنه‌ای، ۱۴۲۴، ۲۲۷.</ref>.
جهاد نظامی، به [[جهاد ابتدایی]] و [[دفاعی]]، تقسیم شده است<ref>علامه حلی، حسن بن یوسف، منتهی المطلب، ج۱۴، ص۲۵؛ امام خمینی، البیع، ج۲، ص۶۶۴.</ref>. در جهاد ابتدایی [[نبرد]] [[مسلمانان]] با سران [[کفر]] و [[شرک]] برای [[دعوت]] غیر [[مسلمان]] به [[اسلام]] و رفع موانع [[یکتاپرستی]] و [[عدالت]] است<ref>منتظری، حسینعلی، دراسات فی ولایة الفقیه، ج۱، ص۱۱۵.</ref>؛ درحالی که در [[جهاد دفاعی]] نبرد با [[متجاوزان]] و مهاجمان برای [[دفاع]] از حوزه اسلام و سرزمین‌های آن و [[حفظ جان]]، [[اموال]] و حیثیت مسلمانان است<ref>نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۲۱، ص۱۴؛ منتظری، حسینعلی، دراسات فی ولایة الفقیه، ج۱، ص۱۱۵.</ref>. البته هریک از این دو قسم دارای [[احکام]] و شرایط خاصی است. شرایط [[وجوب]] جهاد ابتدایی تا نُه شرط ذکر شده است<ref>ابن براج طرابلسی، عبدالعزیز، المهذب، ج۱، ص۲۹۳؛ نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۲۱، ص۵؛ خوئی، سید ابوالقاسم، منهاج الصالحین، ج۱، ص۳۶۲، ۳۶۶-۳۶۷.</ref> که مهمترین و بحث برانگیزترین آنها «[[اذن امام]]» است؛ یعنی آیا دعوت ([[اذن]]) به [[جهاد]]، منحصر در شخص [[امام]] و [[نائب خاص]] اوست یا [[فقیه جامع الشرایط]] نیز در [[زمان غیبت]] می‌تواند عهده‌دار این امر شود؟ بر اساس فتوای مشهور که برخی آن را [[اجماعی]] دانسته‌اند<ref>طباطبائی، سید علی، ریاض المسائل، ج۸، ص۱۳-۱۴؛ نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۲۱، ص۱۱.</ref> [[دعوت امام]] موضوعیت دارد و در صورت نبود امام، جهاد [[مشروع]] نخواهد بود<ref>طباطبائی، سید علی، ریاض المسائل، ج۸، ص۱۳؛ نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۲۱، ص۱۳.</ref>؛ گر چه این شرط در سده‌های اخیر مورد تردید قرار گرفته است<ref>ر.ک: سبزواری، محمدباقر، کفایة الاحکام (کفایة الفقه)، ج۱، ص۳۶۸؛ نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۲۱، ص۱۴.</ref> به طوری که در [[مشروعیت جهاد]]، اذن فقیه جامع الشرایط تقویت شده و قائلان به نظریه اخیر رو به افزایش بوده‌اند<ref>ر.ک: خوئی، سید ابوالقاسم، منهاج الصالحین، ج۱، ص۳۶۵؛ روحانی، سید محمدصادق، فقه الصادق {{ع}}، ج۱۳، ص۳۴.</ref>.


برخی از [[فقیهان]] قائل شده‌اند که دایره [[وجوب دفاع]] صرفاً در حد به مخاطره افتادن [[دین اسلام]] است؛ لذا اگر [[استیلاء]] [[کفار]] بر [[بلاد اسلامی]]، ضرر به اسلامیت نزند، [[دفاع]] را [[واجب]] ندانسته‌اند<ref>نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۲۱، ص۴۷؛ سبزواری، سید عبدالأعلی، مهذب الاحکام، ج۱۵، ص۱۱۲.</ref>؛ ولی [[تأمل]] در عبارات فقهای گذشته و دوره‌های....... می‌فهماند چنین فتوایی را صحیح نمی‌دانسته‌اند؛ از این‌رو برخی از [[فقها]] محدوده دفاع را [[جامعه اسلامی]] یا حوزه [[اسلام]] دانسته‌اند که [[ظهور]] در [[سرزمین اسلامی]] دارد<ref>ابن ادریس حلی، محمد بن منصور، السرائر، ج۲، ص۴؛ امام خمینی، تحریر الوسیلة، ص۳۷۸.</ref> و برخی دیگر نیز [[سرزمین]] و بلاد اسلامی را موضوع وجوب دفاع شمرده‌اند<ref>ابوالصلاح حلبی، تقی بن نجم، الکافی فی الفقه، ص۲۴۶؛ کاشف الغطاء، جعفر، کشف الغطاء عن مبهمات الشریعة الغراء، ج۴، ص۲۸۸.</ref>. از مصادیق بارزی که در عصر حاضر، بر [[لزوم]] [[جهاد دفاعی]] آن تأکید شده، قضیه [[فلسطین]] است<ref>ر. ک: ورعی، سید جواد، «المبادئ التشریعیة النظریة الدفاع فی الفقه الاسلامی»، فقه اهل البیت {{عم}} (فصلنامه)، قم، مؤسسة دائرة المعارف فقه اسلامی، س ۸، ش۳۲، ۱۴۲۴ق، ص۱۵۹.</ref>، که موضع [[انقلاب اسلامی]] نیز در [[تأیید]] این دفاع واضح است<ref>امام خمینی، صحیفه امام، ج۱۲، ص۱۴۸؛ آیت‌الله خامنه‌ای، ۱۳/۹/۱۳۶۹.</ref>؛ چنانکه در مسئله اشغال افغانستان و تأکید بر دفاع از آن [[امام]]<ref>خمینی، صحیفه امام، ج۲۰، ص۳۱۷؛ آیت‌الله خامنه‌ای، ۱۱/۷/۱۳۶۸.</ref> و دفاع از بوسنی و هرزگوین این امر وجود داشته است<ref>آیت الله خامنه‌ای، ۱۴/۳/۱۳۷۲.</ref>. در [[اندیشه]] انقلاب اسلامی دایره دفاع فراتر از [[حمله]] نظامی [[دشمنان]] به [[سرزمین‌های اسلامی]] است. در [[حقیقت]] حساسیت و نقطه اصلی حالت تدافعی نسبت به اقداماتی است که [[وابستگی]] [[سیاسی]]، [[اقتصادی]] و مانند آن را به دنبال داشته و نهایتاً به [[ضعف]] [[اسلام]] و [[مسلمین]] ختم شود<ref>امام خمینی، تحریر الوسیلة، ص۳۷۸-۳۷۹.</ref>. ابزار [[دفاعی]] نیز به تناسب [[جبهه]] تهاجمی [[دشمنان]] تنظیم گشته و چنین نیست که مختص به آلات نظامی باشد؛ بلکه در حوزه [[دفاع]]، ابزار سلبی نیز مطرح می‌شود؛ مانند [[تحریم]] کالاهای تولیدی دشمنان و ترک [[معامله]] با آنان، که داخل در این جبهه است<ref>امام خمینی، تحریر الوسیلة، ص۳۷۹.</ref>. [[امام خمینی]] و حتی [[معاملات]] [[تجاری]] را که زمینه‌ساز [[سیطره]] [[معنوی]] (نه فیزیکی) [[استعمار]] بر [[ممالک اسلامی]] می‌شود ممنوع می‌دانستند<ref>امام خمینی، تحریر الوسیلة، ص۳۷۹.</ref>، پیامد چنین روابطی تنها در حوزه [[حکم تکلیفی]] نیست؛ بلکه به لحاظ [[حکم وضعی]] نیز موجب بطلان قراردادهای منعقد شده می‌گردد<ref>امام خمینی، تحریر الوسیلة، ص۳۷۹.</ref>.
برخی از [[فقیهان]] قائل شده‌اند که دایره [[وجوب دفاع]] صرفاً در حد به مخاطره افتادن [[دین اسلام]] است؛ لذا اگر [[استیلاء]] [[کفار]] بر [[بلاد اسلامی]]، ضرر به اسلامیت نزند، [[دفاع]] را [[واجب]] ندانسته‌اند<ref>نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۲۱، ص۴۷؛ سبزواری، سید عبدالأعلی، مهذب الاحکام، ج۱۵، ص۱۱۲.</ref>؛ ولی [[تأمل]] در عبارات فقهای گذشته و دوره‌های بعد می‌فهماند چنین فتوایی را صحیح نمی‌دانسته‌اند؛ از این‌رو برخی از [[فقها]] محدوده دفاع را [[جامعه اسلامی]] یا حوزه [[اسلام]] دانسته‌اند که [[ظهور]] در [[سرزمین اسلامی]] دارد<ref>ابن ادریس حلی، محمد بن منصور، السرائر، ج۲، ص۴؛ امام خمینی، تحریر الوسیلة، ص۳۷۸.</ref> و برخی دیگر نیز [[سرزمین]] و بلاد اسلامی را موضوع وجوب دفاع شمرده‌اند<ref>ابوالصلاح حلبی، تقی بن نجم، الکافی فی الفقه، ص۲۴۶؛ کاشف الغطاء، جعفر، کشف الغطاء عن مبهمات الشریعة الغراء، ج۴، ص۲۸۸.</ref>. از مصادیق بارزی که در عصر حاضر، بر [[لزوم]] [[جهاد دفاعی]] آن تأکید شده، قضیه [[فلسطین]] است<ref>ر.ک: ورعی، سید جواد، «المبادئ التشریعیة النظریة الدفاع فی الفقه الاسلامی»، فقه اهل البیت {{عم}} (فصلنامه)، قم، مؤسسة دائرة المعارف فقه اسلامی، س ۸، ش۳۲، ۱۴۲۴ق، ص۱۵۹.</ref>.<ref>[[محمد جواد ادرکنی|ادرکنی، محمد جواد]]، [[جهاد - ادرکنی (مقاله)| مقاله «جهاد»]]، [[مقالاتی از اندیشه‌نامه انقلاب اسلامی (کتاب)|مقالاتی از اندیشه‌نامه انقلاب اسلامی‌]] ص ۴۲۲.</ref>
 
[[شبهات]] مستشرقین درباره [[جهاد]]. یکی از مهمترین نقاطی که [[مستشرقان]] بر آن تمرکز کرده و به شبهات پیرامون آن دامن زده‌اند، مسئله جهاد است<ref>زحیلی، وهبة بن مصطفی، آثار الحرب فی الفقه الاسلامی (آثار جنگ در فقه اسلامی)، ترجمه عبدالحسین بینش، ص۲۱.</ref>. به [[اعتقاد]] برخی صاحب‌نظران این رویکرد مستشرقان در تحقیق مسائل [[اسلامی]] دارای خلل‌های روشی بوده<ref>مرصفی، سعد، المستشرقون و الشئة، ص۹.</ref> که از مهمترین آنها، دخالت دادن برخی پیش‌فرض‌ها است؛ لذا جهت‌گیری آنان در راستای [[اثبات]] غیر [[الهی]] بودن [[دعوت پیامبر]] {{صل}} بوده است<ref>نفیسی، شادی، عقل‌گرایی در تفاسیر قرن چهاردهم، ص۶۰ - ۶۱.</ref>. از این‌رو در تحلیل عوامل گسترش اعجاب‌انگیز اسلام با پررنگ کردن عواملی خارجی، درصدد استناد این امر به پدیده‌هایی غیر از [[مقبولیت]] [[حقیقت اسلام]] بوده‌اند<ref>عطاء، عوض عبدالهادی، الجهاد بین عقیدة المسلمین و شبه المستشرقین، ص۸۵.</ref>، از سوی دیگر، مواجهه برخی محققان [[مسلمان]] با این اشکال‌ها دارای آسیب‌هایی بوده، چنانکه برخی از [[روشنفکران]] غرب‌گرا رویه‌ای منفعلانه در پیش گرفته و در قالب تفسیرهایی [[انحرافی]] از قبیل منحصر بودن [[حکم جهاد]] به [[زمان پیامبر]] {{صل}} و [[ریاضت]] [[نفسانی]] دانستن اصل [[جهاد]] یا خارجی قلمداد کردن جهاد از متن [[دین]]، در صدد [[پاک]] کردن صورت مسئله برآمده‌اند<ref>البهی، محمد، الفکر الاسلامی الحدیث و صلته بالاستعمار الغربی، ص۲۰۵-۲۰۶.</ref>. رویکرد [[انقلاب اسلامی]] تأکید بر [[نفی]] این [[انفعال]]، و بیان [[واقعیت]] جهاد [[اسلامی]] و [[مذمت]] وادادگی در مقابل این اشکال‌ها بوده است<ref>آیت الله خامنه‌ای، ۱/۱/۱۳۷۶؛ ۱۴/۳/۱۳۸۹.</ref>.
 
اساس [[جهاد ابتدایی]] بر [[دعوت به اسلام]] و [[یکتاپرستی]] بوده<ref>آیت الله خامنه‌ای، ۵/۷/۱۳۷۰.</ref>، بدون آنکه [[هدف]] مستقیم و مباشر آن، [[مسلمان]] کردن اجباری باشد. آنچه در [[تشریع]] جهاد مهم است [[حاکمیت]] دین بوده است و [[گرایش]] به [[اسلام]] به عنوان افق و چشم‌اندازی مهم مورد توجه [[قانون‌گذار]] بوده است<ref>طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۶۸؛ مصباح یزدی، محمدتقی، جنگ و جهاد در قرآن، ص۱۵۳.</ref>؛ به عبارتی هدف در جهاد ابتدایی، از میان برداشتن موانع [[پیشرفت]] دین و [[تبلیغ]] آن بوده است<ref>مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۲۰، ص۲۶۲.</ref>. [[خداوند]] در [[قرآن کریم]]<ref>{{متن قرآن|لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى لَا انْفِصَامَ لَهَا وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ}} «در (کار) دین هیچ اکراهی نیست که رهیافت از گمراهی آشکار است پس، آنکه به طاغوت کفر ورزد و به خداوند ایمان آورد، بی‌گمان به دستاویز اس[[تورات]]ر چنگ زده است که هرگز گسستن ندارد و خداوند شنوای داناست» سوره بقره، آیه ۲۵۶.</ref> [[اکراه]] در دین را نفی کرده<ref>طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۳۴۲.</ref> و از اینکه [[پیامبر]] {{صل}} [[مردم]] را به طور قهرآمیز به اسلام در آورد برحذر داشته است<ref>{{متن قرآن|وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ لَآمَنَ مَنْ فِي الْأَرْضِ كُلُّهُمْ جَمِيعًا أَفَأَنْتَ تُكْرِهُ النَّاسَ حَتَّى يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ}} «و اگر پروردگارت می‌خواست، تمام آن کسان که روی زمین‌اند همگی ایمان می‌آوردند؛ آیا تو مردم را ناگزیر می‌کنی که مؤمن باشند؟» سوره یونس، آیه ۹۹.</ref>؛ لذا اسلام از چنین اتهاماتی مبرا است<ref>حسینی بهشتی، سید محمد، نقش آزادی در تربیت کودکان، ص۱۷؛ امام خمینی، صحیفه امام، ج۱۴، ص۹۳؛ آیت‌الله خامنه‌ای، ۲۷/۶/۱۳۸۵.</ref>. علاوه براین، اساس گسترش [[امور اعتقادی]]، با [[زور]] امکان‌پذیر نیست<ref>آیت الله خامنه‌ای، ۱/۱/۱۳۷۶.</ref> و در [[قرآن]] حتی یک [[آیه]] وجود ندارد که به [[اجبار]] در [[تغییر]] [[دین]] [[دعوت]] کند<ref>آرنولد، توماس، تاریخ گسترش اسلام، ترجمه ابوالفضل عزتی، ص۳۲۱.</ref>. [[شاهد]] این مدعا، [[اقرار]] برخی [[مستشرقان]] درخصوص مسئله [[گسترش اسلام]] است که بر اساس آن، نه تنها اکراهی در [[اسلام]] ساکنان صورت نگرفته، بلکه شواهد نشان می‌دهد حتی کفاری که در برخی برهه‌های [[تاریخی]] بر [[مسلمانان]] [[پیروز]] شده‌اند؛ مانند [[ترکان]] سلجوقی (قرن ۱۱م) و مغولان (قرن ۱۳م) [[آیین]] [[دشمنان]] شکست‌خورده خود یعنی اسلام را پذیرا شده‌اند<ref>آرنولد، توماس، تاریخ گسترش اسلام، ترجمه ابوالفضل عزتی، ص۲.</ref>.
 
اشکالی نیز به این صورت مطرح شده که [[اصل دین]] موافق [[صلح]] است؛ نه [[تشریع]] [[جنگ]] و [[جهاد]]، ولی آنچه که [[فطرت]] [[سلیم]] به وضوح آن را [[درک]] می‌کند، حسن [[دفع تجاوز]] است و چون [[دین اسلام]] [[دینی]] جامع و خاتم بوده و بر اساس [[فطرت انسانی]] می‌باشد از این‌رو نمی‌تواند نسبت به این امر مهم بی‌تفاوت باشد<ref>مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۲۰، ص۲۲۸.</ref>. البته گویا مستشرقان در مقابل [[رفتاری]] که در میان ابناء [[مسیحیت]] و دولت‌هایشان رخ داده و در [[تاریخ]] نیز ثبت شده، خود را به [[فراموشی]] زده‌اند؛ جنگ‌هایی که [[میزان]] [[خشونت]] آن بسیار فراتر از تلفاتی است که در [[جنگ‌های اسلامی]] مطرح بوده است؛ مانند بی‌گناهانی که در جنگ‌های مذهبی بین پروتستان‌ها و کاتولیک‌ها کشته شدند<ref>شرح نامه (شرح اجمالی نامه حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای به عموم جوانان در اروپا و آمریکای شمالی)، ص۶۰-۶۱.</ref> و یا جنگ‌هایی که در دوره مدرن به راه انداختند و میلیون‌ها [[انسان]] را با [[سلاح‌های کشتار جمعی]] و غیر آن نابود کرده و بسیاری را گرفتار امراض جسمی و [[روحی]] کردند<ref>شرح نامه (شرح اجمالی نامه حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای به عموم جوانان در اروپا و آمریکای شمالی)، ص۶۱.</ref>.<ref>[[محمد جواد ادرکنی|ادرکنی، محمد جواد]]، [[جهاد - ادرکنی (مقاله)| مقاله «جهاد»]]، [[مقالاتی از اندیشه‌نامه انقلاب اسلامی (کتاب)|مقالاتی از اندیشه‌نامه انقلاب اسلامی‌]] ص ۴۲۲.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
۱۱۸٬۰۰۱

ویرایش