|
|
(۱۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد) |
خط ۱: |
خط ۱: |
| {{ولایت}} | | {{مدخل مرتبط |
| <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">این مدخل از زیرشاخههای '''[[توحید]]''' است. "'''[[توحید در اطاعت]]'''" از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:</div>
| | | موضوع مرتبط = توحید |
| <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[توحید در اطاعت در قرآن]] - [[توحید در اطاعت در حدیث]] - [[توحید در اطاعت در کلام اسلامی]] - [[توحید در اطاعت در عرفان اسلامی]]</div>
| | | عنوان مدخل = |
| <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[توحید در اطاعت (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
| | | مداخل مرتبط = [[توحید در اطاعت در قرآن]] |
| ==واژه شناسی لغوی==
| | | پرسش مرتبط = |
| * واژه [[اطاعت]] در کتب لغت، در معانی متعددی به کار رفته است؛ مانند: [[انقیاد]] و [[تسلیم]]، [[خضوع]]، [[پیروی کردن]] از [[امر]] و [[فرمان]]، موافقت کردن و میل و رغبت<ref>[[غفار شاهدی|شاهدی، غفار]]، [[توحید و حکومت دینی (مقاله)|توحید و حکومت دینی]]، [[حکومت اسلامی (نشریه)|فصلنامه حکومت اسلامی]]، ص۳۲۹ تا ۳۶۹.</ref>.
| | }} |
| *از مجموع معانی مذکور برای [[اطاعت]] استفاده میشود که [[اطاعت]] در اصل، به معنای [[انقیاد]] و [[تسلیم]] است و سپس در معنای [[پیروی کردن]] از [[امر]] و [[فرمان]] به کار رفته است. [[اطاعت]] هم در مورد [[انسان]] به کار می رود و هم در مورد غیر [[انسان]]؛ اگر در غیر [[انسان]] به کار رود به معنای [[پیروی فطری]] و [[پیروی ذاتی|ذاتی]] است اما اگر در [[انسان]] به کار رود به معنای [[پیروی]] از [[امر]] و [[حکم]] است البته اگر با سه شرط همراه باشد:
| |
| #[[رغبت]]؛
| |
| #[[خضوع]]؛
| |
| #[[عمل بر طبق امر]]<ref>[[غفار شاهدی|شاهدی، غفار]]، [[توحید و حکومت دینی (مقاله)|توحید و حکومت دینی]]، [[حکومت اسلامی (نشریه)|فصلنامه حکومت اسلامی]]، ص۳۲۹ تا ۳۶۹.</ref>.
| |
| *بنابراین، [[اطاعت]] در [[انسان]] و [[موجود دارای اختیار]] و [[اراده]]، یعنی [[پیروی]] از [[امر]] و [[حکم]] با [[رغبت]] و [[خضوع]] و این معنا از [[اطاعت]] می تواند در عمل دو بعد داشته باشد<ref>[[غفار شاهدی|شاهدی، غفار]]، [[توحید و حکومت دینی (مقاله)|توحید و حکومت دینی]]، [[حکومت اسلامی (نشریه)|فصلنامه حکومت اسلامی]]، ص۳۲۹ تا ۳۶۹.</ref>:
| |
| #اطاعت در امر روحانی و الهی باشد؛ مانند: [[اطاعت خدا]] و [[اطاعت رسول|رسول]] و ...
| |
| #اطاعت در امر غیر الهی باشد؛ مانند: [[اطاعت کافران]]، [[اطاعت مکذبان|مکذبان]] و [[اطاعت مسرفان|مسرفان]] و ...
| |
| *از همین جا معنای [[توحید]] در [[اطاعت]] هم روشن می شود که منظور، [[اطاعت]] همراه با [[خضوع]] و [[رغبت]]، در برابر [[حکم]] خداست و چنین اطاعتی فقط شایسته او است: {{متن قرآن|اتَّبِعُواْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكُم مِّن رَّبِّكُمْ وَلاَ تَتَّبِعُواْ مِن دُونِهِ أَوْلِيَاء قَلِيلاً مَّا تَذَكَّرُونَ }}<ref> از آنچه از سوی پروردگارتان به سوی شما فرو فرستاده شده است پیروی کنید و جز وی از سرورانی (دیگر) پیروی نکنید؛ اندک پند میپذیرید؛ سوره اعراف، آیه: ۳.</ref>. البته [[توحید]] در [[اطاعت]] عام است و شامل [[اطاعت مطلق از خداوند]] در [[تکوین]] و [[تشریع]] می گردد اما چون [[اطاعت]] در باره [[انسان]] مطرح است که دارای [[اراده]] و [[اختیار]] است، بیشتر [[اطاعت]] از [[تشریع الهی]] مورد نظر است. بنابراین، [[اطاعت]] از [[اراده الهی]] یعنی [[اطاعت از قانون الهی]] که همان [[دین]] اوست<ref>[[غفار شاهدی|شاهدی، غفار]]، [[توحید و حکومت دینی (مقاله)|توحید و حکومت دینی]]، [[حکومت اسلامی (نشریه)|فصلنامه حکومت اسلامی]]، ص۳۲۹ تا ۳۶۹.</ref>
| |
|
| |
|
| ==[[اثبات]] [[توحید]] در [[اطاعت]]== | | ==مقدمه== |
| *[[توحید]] در [[اطاعت]]، هم با [[عقل]] قابل [[اثبات]] است و هم با [[دلایل نقلی]]. ما در این قسمت مهمترین [[دلیل عقلی]]، که همان ملازمه میان [[خالقیت]] و [[ربوبیت]] خدا و [[اطاعت]] میباشد، را مطرح کرده و [[ادله نقلی]] را نیز در [[تأیید]] آن ذکر خواهیم کرد<ref>[[غفار شاهدی|شاهدی، غفار]]، [[توحید و حکومت دینی (مقاله)|توحید و حکومت دینی]]، [[حکومت اسلامی (نشریه)|فصلنامه حکومت اسلامی]]، ص۳۲۹ تا ۳۶۹.</ref>
| | یکی از مظاهر و [[شؤون]] [[توحید در ربوبیت]]، [[توحید]] در [[حق اطاعت]] است؛ زیرا خداوند به دلیل این که [[آفریدگار]] و [[پروردگار]] [[جهان]] است، مالک [[حقیقی]] میباشد و همه موجودات مملوک و مسخر او هستند، در نتیجه او از [[حق اطاعت]] بالذات برخوردار است و [[حق اطاعت]] دیگران، تابع [[مشیت]] و [[اذن الهی]] است: {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا لِيُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ}}<ref>«و ما هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر برای آنکه به اذن خداوند از او فرمانبرداری کنند و اگر آنان هنگامی که به خویش ستم روا داشتند نزد تو میآمدند و از خداوند آمرزش میخواستند و پیامبر برای آنان آمرزش میخواست خداوند را توبهپذیر بخشاینده مییافتند» سوره نساء، آیه ۶۴.</ref>.<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[توحید افعالی - ربانی گلپایگانی (مقاله)|مقاله «توحید افعالی»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۳ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی، ج۳]] ص ۶۰.</ref> |
| ===[[دلیل عقلی]]=== | | |
| *وقتی ثابت شد که [[خداوند]] [[خالق]] و صاحب و [[رب]] [[انسان]] است و در این امور شریکی ندارد، لازمه آن این است که [[مطاع]] مطلق هم اوست و شریکی ندارد.
| | == معناشناسی == |
| *یکی از محققان مینویسد: {{عربی|"فإن الرب بما هو صاحب الإنسان ومدبر حياتة ومخطط مسارة وخالقه على وجه له حق الطاعة كما له حق الحاكمية، فليس هناك مطاع بالذات الا هو فهو الذي يجب ان يطاع ويتمثل امره ولا يجب اطاعة غيره الا اذا كان بإذنه وامره"}} <ref>الالهیات، ج۲، ص۷۹.</ref>. همین [[دلیل]] را یکی دیگر از محققان با بیان دیگر مطرح کرده است که عبارت است از: "[[مطاع]] مطلق، تنها کسی است که از همه چیز [[آگاه]] است و [[حکیم]] و خبیر است و خالی از هرگونه [[خطا]] و نیز [[رحیم]] و [[مهربان]] است و این صفات تنها در ذات [[پاک]] [[خداوند]] جمع است" <ref>پیام قرآن، ج۳، ص۳۹۰.</ref>.
| | واژه [[اطاعت]] در کتب لغت، در معانی متعددی به کار رفته است؛ مانند: [[انقیاد]] و [[تسلیم]]، [[خضوع]]، [[پیروی کردن]] از [[امر]] و [[فرمان]]، موافقت کردن و میل و رغبت. |
| *بنابراین، اگر خواست [[حکمرانان]]، [[دوستان]]، [[فرزندان]]، [[خویشان]] و حتی خواست [[دل]] با خواست [[خدا]] هماهنگ نشد [[اطاعت]] آن در مسیر [[شرک]] است و باید از آن احتراز کرد<ref>[[غفار شاهدی|شاهدی، غفار]]، [[توحید و حکومت دینی (مقاله)|توحید و حکومت دینی]]، [[حکومت اسلامی (نشریه)|فصلنامه حکومت اسلامی]]، ص۳۲۹ تا ۳۶۹.</ref>.
| | |
| ===[[دلیل نقلی]]===
| | از مجموع معانی مذکور برای [[اطاعت]] استفاده میشود که [[اطاعت]] در اصل، به معنای [[انقیاد]] و [[تسلیم]] است و سپس در معنای [[پیروی کردن]] از [[امر]] و [[فرمان]] به کار رفته است. [[اطاعت]] هم در مورد [[انسان]] به کار می رود و هم در مورد غیر [[انسان]]؛ اگر در غیر [[انسان]] به کار رود به معنای [[پیروی فطری]] و [[پیروی ذاتی|ذاتی]] است اما اگر در [[انسان]] به کار رود به معنای [[پیروی]] از [[امر]] و [[حکم]] است البته اگر با سه شرط همراه باشد: |
| *{{متن قرآن|فَاتَّقُوا اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُمْ وَاسْمَعُوا وَأَطِيعُوا وَأَنفِقُوا خَيْرًا لّأَنفُسِكُمْ وَمَن يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ}}<ref> هر چه میتوانید از خداوند پروا کنید و سخن نیوش باشید و فرمان برید و (در راه خداوند) هزینه کنید که برای خودتان بهتر است؛ و کسانی که از آزمندی جان خویش در امانند، رستگارند؛ سوره تغابن، آیه: ۱۶.</ref>، {{متن قرآن|وَمَا أَهْلَكْنَا مِن قَرْيَةٍ إِلاَّ لَهَا مُنذِرُونَ}}<ref> و ما هیچ شهری را نابود نکردیم مگر آنکه بیمدهندگانی داشت؛ سوره شعراء، آیه: ۲۰۸.</ref>. [[آیه شریفه]] ابتدا [[دستور]] به [[تقوا]] و سپس [[دستور]] به شنیدن [[فرمان خدا]] میدهد؛ شنیدنی که مقدمه [[اطاعت]] است و سرانجام [[دستور]] به [[اطاعت]] [[فرمان]] او میدهد که این [[اطاعت]] مطلق است و در انحصار [[خداوند]] میباشد، {{متن قرآن|اتَّبِعُواْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكُم مِّن رَّبِّكُمْ وَلاَ تَتَّبِعُواْ مِن دُونِهِ أَوْلِيَاء قَلِيلاً مَّا تَذَكَّرُونَ }}<ref> از آنچه از سوی پروردگارتان به سوی شما فرو فرستاده شده است پیروی کنید و جز وی از سرورانی (دیگر) پیروی نکنید؛ اندک پند میپذیرید؛ سوره اعراف، آیه: ۳.</ref>. در این [[آیه]] تعبیر از متابعت از [[احکام الهی]] شده که همان [[اطاعت]] است و اینکه میفرماید از غیر [[خدا]] [[پیروی]] نکنید بیانگر [[توحید]] در [[اطاعت]] است، {{متن قرآن|قُلْ أَطِيعُواْ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَإِن تَوَلَّوْا فَإِنَّ اللَّهَ لاَ يُحِبُّ الْكَافِرِينَ}}<ref> بگو از خداوند و پیامبر فرمان برید و اگر پشت کردند (بدانند که) بیگمان خداوند کافران را دوست نمیدارد؛ سوره آل عمران، آیه: ۳۲.</ref>، {{متن قرآن|قُلْ هَلْ مِن شُرَكَائِكُم مَّن يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ قُلِ اللَّهُ يَهْدِي لِلْحَقِّ أَفَمَن يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَن يُتَّبَعَ أَمَّن لاَّ يَهِدِّيَ إِلاَّ أَن يُهْدَى فَمَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ}}<ref> بگو آیا از شریکانتان کسی هست که به سوی «حق» رهنمون باشد؟ بگو خداوند به «حق» رهنماست؛ آیا آنکه به حقّ رهنمون میگردد سزاوارتر است که پیروی شود یا آنکه راه نمییابد مگر آنکه راه برده شود؟ پس چه بر سرتان آمده است؟ چگونه داوری میکنید؟؛ سوره یونس، آیه: ۳۵.</ref><ref>[[غفار شاهدی|شاهدی، غفار]]، [[توحید و حکومت دینی (مقاله)|توحید و حکومت دینی]]، [[حکومت اسلامی (نشریه)|فصلنامه حکومت اسلامی]]، ص۳۲۹ تا ۳۶۹.</ref>.
| | # [[رغبت]]؛ |
| *[[علامه طباطبایی]] در مورد نحوه [[استدلال]] به این [[آیه]] مینویسد: "یعنی به [[حکم]] [[فطرت]] و [[عقل]]، "حق" بهطور مطلق [[واجب]] الاتباع است. وقتی [[حق]] [[واجب]] الاتباع شد کسی که به [[حق]] [[دعوت]] میکند نیز باید [[واجب]] الاتباع باشد چون [[حق]] میگوید و به [[حق]] [[دعوت]] میکند چنین کسی باید از دیگران ترجیح داده شود"<ref>ان المتبع عند العقل هو الحق و لما کان الحق سبحانه هو الهادی الی الحق دون ما یدعونه بین الارباب من دون الله فلیکن هو المتبع دون ما یدعونه من الارباب.</ref><ref>[[غفار شاهدی|شاهدی، غفار]]، [[توحید و حکومت دینی (مقاله)|توحید و حکومت دینی]]، [[حکومت اسلامی (نشریه)|فصلنامه حکومت اسلامی]]، ص۳۲۹ تا ۳۶۹.</ref>
| | # [[خضوع]]؛ |
| *[[امام علی]]{{ع}}: "هرگز [[اطاعت]] از مخلوق در معصیتخالق جایز نیست " <ref>{{عربی|" لَا طَاعَةَ لِمَخْلُوقٍ فِي مَعْصِيَةِ الْخَالِق"}}</ref>.
| | # [[عمل بر طبق امر]]. |
| *[[امام باقر]]{{ع}}: " کسی که به گفتار گویندهای گوش فرا دهد "و از سخنش [[اطاعت]] کند" او را پرستیده است. اگر [[ناطق]] [[حکم خدا]] را میگوید [[پرستش]] [[خدا]] کرده و اگر از سوی [[شیطان]] [[سخن]] میگوید [[پرستش]] [[شیطان]] کرده است"<ref>{{عربی|" مَنْ أَصْغَى إِلَى نَاطِقٍ فَقَدْ عَبَدَهُ فَإِنْ كَانَ النَّاطِقُ يُؤَدِّي عَنِ اللَّهِ فَقَدْ عَبَدَ اللَّهَ وَ إِنْ كَانَ النَّاطِقُ يُؤَدِّي عَنِ الشَّيْطَانِ فَقَدْ عَبَدَ الشَّيْطَانَ"}}</ref><ref>[[غفار شاهدی|شاهدی، غفار]]، [[توحید و حکومت دینی (مقاله)|توحید و حکومت دینی]]، [[حکومت اسلامی (نشریه)|فصلنامه حکومت اسلامی]]، ص۳۲۹ تا ۳۶۹.</ref>
| | |
| *[[امام علی]]{{ع}}: "کسی که [[اطاعت]] مخلوق را در معصیت [[خالق]] [[آیین]] خود قرار دهد [[دین]] ندارد" <ref>{{عربی|" لَا دِينَ لِمَنْ دَانَ بِطَاعَةِ الْمَخْلُوقِ فِي مَعْصِيَةِ الْخَالِقِ"}}؛ بحارالانوار، ج۷۳، ص۹۳، ح۶، علامه مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، دارالکتب الاسلامیه، تهران، بازار سلطانی، چاپ دوم، ۱۳۶۳، ج۷۳، ص۹۳، ح۶.</ref>.
| | بنابراین، [[اطاعت]] در [[انسان]] و [[موجود دارای اختیار]] و [[اراده]]، یعنی [[پیروی]] از [[امر]] و [[حکم]] با [[رغبت]] و [[خضوع]] و این معنا از [[اطاعت]] می تواند در عمل دو بعد داشته باشد: |
| *از مجموع [[آیات]] و [[روایات]] استفاده میشود که تنها باید از [[خداوند]] [[اطاعت]] کرد و [[اطاعت]] غیر از [[خدا]] [[شرک]] و [[نامشروع]] است، چون هر حاکمی که با [[فرمان الهی]] [[حاکم]] نشود [[نامشروع]] است اما [[اطاعت]] [[انبیا]] و [[ائمه]] و... در طول اطاعت خداست یا تجلی [[اطاعت]] اوست و با [[فرمان الهی]] [[اعمال]] [[حاکمیت]] میکنند، لذا [[اطاعت]] از آنان اطاعت [[خدا]] محسوب میگردد و با [[توحید]] در [[اطاعت]] منافات ندارد چون مبنای [[حق]] در حاکمیت [[سیاسی]] [[فرمان الهی]] است.
| | # اطاعت در امر روحانی و الهی باشد؛ مانند: [[اطاعت خدا]] و [[اطاعت رسول|رسول]] و ... |
| *اما اینکه چرا باید فقط از [[فرمان خداوند]] [[اطاعت]] کرد، در ضمن [[دلیل عقلی]] روشن شد و آن اینکه چون [[خداوند]] مالک و [[رب]] و [[خالق]] انسانهاست و نیز [[حق]] است و جز [[حق]] نمیگوید و به راه [[حق]] [[علم]] دارد، لذا تنها او [[شایسته]] [[اطاعت]] مطلق است و [[اطاعت]] از غیر او بدون اجازه [[الهی]] و گام برداشتن در مسیر [[ضلالت]] است البته در جای خود ثابت شده است که عینیت [[اطاعت]] خدا در [[اطاعت]] از [[قوانین]] اوست که توسط [[انبیا]] بیان میگردد<ref>[[غفار شاهدی|شاهدی، غفار]]، [[توحید و حکومت دینی (مقاله)|توحید و حکومت دینی]]، [[حکومت اسلامی (نشریه)|فصلنامه حکومت اسلامی]]، ص۳۲۹ تا ۳۶۹.</ref>.
| | # اطاعت در امر غیر الهی باشد؛ مانند: [[اطاعت کافران]]، [[اطاعت مکذبان|مکذبان]] و [[اطاعت مسرفان|مسرفان]] و ... |
| | |
| | از همین جا معنای [[توحید]] در [[اطاعت]] هم روشن می شود که منظور، [[اطاعت]] همراه با [[خضوع]] و [[رغبت]]، در برابر [[حکم]] خداست و چنین اطاعتی فقط شایسته او است: {{متن قرآن|اتَّبِعُواْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكُم مِّن رَّبِّكُمْ وَلاَ تَتَّبِعُواْ مِن دُونِهِ أَوْلِيَاء قَلِيلاً مَّا تَذَكَّرُونَ }}<ref> از آنچه از سوی پروردگارتان به سوی شما فرو فرستاده شده است پیروی کنید و جز وی از سرورانی (دیگر) پیروی نکنید؛ اندک پند میپذیرید؛ سوره اعراف، آیه۳.</ref>. البته [[توحید]] در [[اطاعت]] عام است و شامل [[اطاعت مطلق از خداوند]] در [[تکوین]] و [[تشریع]] می گردد اما چون [[اطاعت]] در باره [[انسان]] مطرح است که دارای [[اراده]] و [[اختیار]] است، بیشتر [[اطاعت]] از [[تشریع الهی]] مورد نظر است. بنابراین، [[اطاعت]] از [[اراده الهی]] یعنی [[اطاعت از قانون الهی]] که همان [[دین]] اوست<ref>[[غفار شاهدی|شاهدی، غفار]]، [[توحید و حکومت دینی (مقاله)|توحید و حکومت دینی]]، [[حکومت اسلامی (نشریه)|فصلنامه حکومت اسلامی]]، ص۳۲۹ تا ۳۶۹.</ref>. |
| | |
| | == [[اثبات]] [[توحید]] در [[اطاعت]] == |
| | [[توحید]] در [[اطاعت]]، هم با [[عقل]] قابل [[اثبات]] است و هم با [[دلایل نقلی]]. ما در این قسمت مهمترین [[دلیل عقلی]]، که همان ملازمه میان [[خالقیت]] و [[ربوبیت]] خدا و [[اطاعت]] میباشد، را مطرح کرده و [[ادله نقلی]] را نیز در [[تأیید]] آن ذکر خواهیم کرد. |
| | |
| | === دلیل عقلی === |
| | وقتی ثابت شد که [[خداوند]] [[خالق]] و صاحب و [[رب]] [[انسان]] است و در این امور شریکی ندارد، لازمه آن این است که [[مطاع]] مطلق هم اوست و شریکی ندارد. |
| | |
| | یکی از محققان مینویسد: {{عربی|"فإن الرب بما هو صاحب الإنسان ومدبر حياتة ومخطط مسارة وخالقه على وجه له حق الطاعة كما له حق الحاكمية، فليس هناك مطاع بالذات الا هو فهو الذي يجب ان يطاع ويتمثل امره ولا يجب اطاعة غيره الا اذا كان بإذنه وامره"}} <ref>الالهیات، ج۲، ص۷۹.</ref>. همین [[دلیل]] را یکی دیگر از محققان با بیان دیگر مطرح کرده است که عبارت است از: "[[مطاع]] مطلق، تنها کسی است که از همه چیز [[آگاه]] است و [[حکیم]] و خبیر است و خالی از هرگونه [[خطا]] و نیز [[رحیم]] و [[مهربان]] است و این صفات تنها در ذات [[پاک]] [[خداوند]] جمع است"<ref>پیام قرآن، ج۳، ص۳۹۰.</ref>. |
| | |
| | بنابراین، اگر خواست [[حکمرانان]]، [[دوستان]]، [[فرزندان]]، [[خویشان]] و حتی خواست [[دل]] با خواست [[خدا]] هماهنگ نشد [[اطاعت]] آن در مسیر [[شرک]] است و باید از آن احتراز کرد<ref>[[غفار شاهدی|شاهدی، غفار]]، [[توحید و حکومت دینی (مقاله)|توحید و حکومت دینی]]، [[حکومت اسلامی (نشریه)|فصلنامه حکومت اسلامی]]، ص۳۲۹ تا ۳۶۹.</ref>. |
| | |
| | === [[دلیل نقلی]] === |
| | {{متن قرآن|فَاتَّقُوا اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُمْ وَاسْمَعُوا وَأَطِيعُوا وَأَنفِقُوا خَيْرًا لّأَنفُسِكُمْ وَمَن يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ}}<ref> هر چه میتوانید از خداوند پروا کنید و سخن نیوش باشید و فرمان برید و (در راه خداوند) هزینه کنید که برای خودتان بهتر است؛ و کسانی که از آزمندی جان خویش در امانند، رستگارند؛ سوره تغابن، آیه۱۶.</ref>، {{متن قرآن|وَمَا أَهْلَكْنَا مِن قَرْيَةٍ إِلاَّ لَهَا مُنذِرُونَ}}<ref> و ما هیچ شهری را نابود نکردیم مگر آنکه بیمدهندگانی داشت؛ سوره شعراء، آیه۲۰۸.</ref>. [[آیه شریفه]] ابتدا [[دستور]] به [[تقوا]] و سپس [[دستور]] به شنیدن [[فرمان خدا]] میدهد؛ شنیدنی که مقدمه [[اطاعت]] است و سرانجام [[دستور]] به [[اطاعت]] [[فرمان]] او میدهد که این [[اطاعت]] مطلق است و در انحصار [[خداوند]] میباشد، {{متن قرآن|اتَّبِعُواْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكُم مِّن رَّبِّكُمْ وَلاَ تَتَّبِعُواْ مِن دُونِهِ أَوْلِيَاء قَلِيلاً مَّا تَذَكَّرُونَ }}<ref> از آنچه از سوی پروردگارتان به سوی شما فرو فرستاده شده است پیروی کنید و جز وی از سرورانی (دیگر) پیروی نکنید؛ اندک پند میپذیرید؛ سوره اعراف، آیه۳.</ref>. در این [[آیه]] تعبیر از متابعت از [[احکام الهی]] شده که همان [[اطاعت]] است و اینکه میفرماید از غیر [[خدا]] [[پیروی]] نکنید بیانگر [[توحید]] در [[اطاعت]] است، {{متن قرآن|قُلْ أَطِيعُواْ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَإِن تَوَلَّوْا فَإِنَّ اللَّهَ لاَ يُحِبُّ الْكَافِرِينَ}}<ref> بگو از خداوند و پیامبر فرمان برید و اگر پشت کردند (بدانند که) بیگمان خداوند کافران را دوست نمیدارد؛ سوره آل عمران، آیه۳۲.</ref>، {{متن قرآن|قُلْ هَلْ مِن شُرَكَائِكُم مَّن يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ قُلِ اللَّهُ يَهْدِي لِلْحَقِّ أَفَمَن يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَن يُتَّبَعَ أَمَّن لاَّ يَهِدِّيَ إِلاَّ أَن يُهْدَى فَمَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ}}<ref> بگو آیا از شریکانتان کسی هست که به سوی «حق» رهنمون باشد؟ بگو خداوند به «حق» رهنماست؛ آیا آنکه به حقّ رهنمون میگردد سزاوارتر است که پیروی شود یا آنکه راه نمییابد مگر آنکه راه برده شود؟ پس چه بر سرتان آمده است؟ چگونه داوری میکنید؟؛ سوره یونس، آیه۳۵.</ref>. |
| | |
| | [[علامه طباطبایی]] در مورد نحوه [[استدلال]] به این [[آیه]] مینویسد: "یعنی به [[حکم]] [[فطرت]] و [[عقل]]، "حق" بهطور مطلق [[واجب]] الاتباع است. وقتی [[حق]] [[واجب]] الاتباع شد کسی که به [[حق]] [[دعوت]] میکند نیز باید [[واجب]] الاتباع باشد چون [[حق]] میگوید و به [[حق]] [[دعوت]] میکند چنین کسی باید از دیگران ترجیح داده شود"<ref>ان المتبع عند العقل هو الحق و لما کان الحق سبحانه هو الهادی الی الحق دون ما یدعونه بین الارباب من دون الله فلیکن هو المتبع دون ما یدعونه من الارباب.</ref> |
| | |
| | [[امام علی]] {{ع}}: "هرگز [[اطاعت]] از مخلوق در معصیتخالق جایز نیست " <ref>{{متن حدیث|لَا طَاعَةَ لِمَخْلُوقٍ فِي مَعْصِيَةِ الْخَالِق}}</ref>. |
| | |
| | [[امام باقر]] {{ع}}: " کسی که به گفتار گویندهای گوش فرا دهد "و از سخنش [[اطاعت]] کند" او را پرستیده است. اگر [[ناطق]] [[حکم خدا]] را میگوید [[پرستش]] [[خدا]] کرده و اگر از سوی [[شیطان]] [[سخن]] میگوید [[پرستش]] [[شیطان]] کرده است"<ref>{{متن حدیث|مَنْ أَصْغَى إِلَى نَاطِقٍ فَقَدْ عَبَدَهُ فَإِنْ كَانَ النَّاطِقُ يُؤَدِّي عَنِ اللَّهِ فَقَدْ عَبَدَ اللَّهَ وَ إِنْ كَانَ النَّاطِقُ يُؤَدِّي عَنِ الشَّيْطَانِ فَقَدْ عَبَدَ الشَّيْطَانَ}}.</ref> |
| | |
| | [[امام علی]] {{ع}}: "کسی که [[اطاعت]] مخلوق را در معصیت [[خالق]] [[آیین]] خود قرار دهد [[دین]] ندارد" <ref>{{متن حدیث|لَا دِينَ لِمَنْ دَانَ بِطَاعَةِ الْمَخْلُوقِ فِي مَعْصِيَةِ الْخَالِقِ}}؛ بحارالانوار، ج۷۳، ص۹۳، ح۶، علامه مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، دارالکتب الاسلامیه، تهران، بازار سلطانی، چاپ دوم، ۱۳۶۳، ج۷۳، ص۹۳، ح۶.</ref>. |
| | |
| | از مجموع [[آیات]] و [[روایات]] استفاده میشود که تنها باید از [[خداوند]] [[اطاعت]] کرد و [[اطاعت]] غیر از [[خدا]] [[شرک]] و [[نامشروع]] است، چون هر حاکمی که با [[فرمان الهی]] [[حاکم]] نشود [[نامشروع]] است اما [[اطاعت]] [[انبیا]] و [[ائمه]] و... در طول اطاعت خداست یا تجلی [[اطاعت]] اوست و با [[فرمان الهی]] [[اعمال]] [[حاکمیت]] میکنند، لذا [[اطاعت]] از آنان اطاعت [[خدا]] محسوب میگردد و با [[توحید]] در [[اطاعت]] منافات ندارد چون مبنای [[حق]] در حاکمیت [[سیاسی]] [[فرمان الهی]] است. |
| | |
| | اما اینکه چرا باید فقط از [[فرمان خداوند]] [[اطاعت]] کرد، در ضمن [[دلیل عقلی]] روشن شد و آن اینکه چون [[خداوند]] مالک و [[رب]] و [[خالق]] انسانهاست و نیز [[حق]] است و جز [[حق]] نمیگوید و به راه [[حق]] [[علم]] دارد، لذا تنها او [[شایسته]] [[اطاعت]] مطلق است و [[اطاعت]] از غیر او بدون اجازه [[الهی]] و گام برداشتن در مسیر [[ضلالت]] است البته در جای خود ثابت شده است که عینیت [[اطاعت]] خدا در [[اطاعت]] از [[قوانین]] اوست که توسط [[انبیا]] بیان میگردد<ref>[[غفار شاهدی|شاهدی، غفار]]، [[توحید و حکومت دینی (مقاله)|توحید و حکومت دینی]]، [[حکومت اسلامی (نشریه)|فصلنامه حکومت اسلامی]]، ص۳۲۹ تا ۳۶۹.</ref>. |
|
| |
|
| ==منابع==
| |
| * [[پرونده:11424.jpg|22px]] [[غفار شاهدی|شاهدی، غفار]]، [[توحید و حکومت دینی (مقاله)|'''توحید و حکومت دینی''']]، [[حکومت اسلامی (نشریه)|فصلنامه حکومت اسلامی]]
| |
| == جستارهای وابسته == | | == جستارهای وابسته == |
| {{مدخلهای وابسته}} | | {{مدخل وابسته}} |
| * [[اطاعت]] | | * [[اطاعت]] |
| * [[اتباع]] | | * [[اتباع]] |
خط ۴۷: |
خط ۶۴: |
| * [[تأسی]] | | * [[تأسی]] |
| * [[تجری]] | | * [[تجری]] |
| *[[ تسلیم]] | | * [[تسلیم]] |
| * [[تمکین]] | | * [[تمکین]] |
| * [[تنافی کفر و اطاعت]] | | * [[تنافی کفر و اطاعت]] |
خط ۷۹: |
خط ۹۶: |
| * [[اطاعت اولوالامر]] | | * [[اطاعت اولوالامر]] |
| * [[اطاعت اهل اجماع]] | | * [[اطاعت اهل اجماع]] |
| * [[اطاعت اهل بیت ]] | | * [[اطاعت اهل بیت]] |
| * [[اطاعت پیامبر]] | | * [[اطاعت پیامبر]] |
| * [[اطاعت پیامبر خاتم]] | | * [[اطاعت پیامبر خاتم]] |
خط ۱۱۰: |
خط ۱۲۷: |
| * [[وجوب اطاعت امام]] | | * [[وجوب اطاعت امام]] |
| * [[وقت اطاعت]] | | * [[وقت اطاعت]] |
| {{پایان}} | | {{پایان مدخل وابسته}} |
| {{پایان}} | | |
| | == منابع == |
| | {{منابع}} |
| | # [[پرونده:11424.jpg|22px]] [[غفار شاهدی|شاهدی، غفار]]، [[توحید و حکومت دینی (مقاله)|'''توحید و حکومت دینی''']]، [[حکومت اسلامی (نشریه)|فصلنامه حکومت اسلامی]] |
| | {{پایان منابع}} |
|
| |
|
| ==پانویس== | | == پانویس == |
| {{پانویس}} | | {{پانویس}} |
| | |
| [[رده:توحید]] | | [[رده:توحید]] |
| [[رده:مقالههای اولویت دو]]
| |
| [[رده:مدخل]]
| |
| <onlyinclude>{{درجهبندی
| |
| | لینکدهی دستی = <!--ندارد، دارد-->ندارد
| |
| | رده = <!--ندارد، دارد-->دارد
| |
| | جعبه اطلاعات = <!--نه، ندارد، دارد-->نه
| |
| | عکس = <!--نه، ندارد، دارد-->نه
| |
| | ناوبری = <!--ندارد، دارد-->
| |
| | رعایت شیوهنامه ارجاع = <!--ندارد، دارد-->
| |
| | کپیکاری = <!--از چند منبع ، از تک منبع، ندارد-->
| |
| | استناد به منابع مناسب = <!--ندارد، ناقص، کامل-->
| |
| | ارزیابی=<!--نشده، اولیه، نهایی-->نشده
| |
| | شناسه = <!--ندارد، ناقص، کامل-->ندارد
| |
| | رسا بودن = <!--ندارد، دارد-->
| |
| | جامعیت = <!--ندارد، دارد-->
| |
| | زیادهنویسی = <!--دارد، ندارد-->
| |
| | تاریخ خوبیدگی =<!--{{subst:#time:xij xiF xiY}}-->
| |
| | تاریخ برتر شدن =<!--{{subst:#time:xij xiF xiY}}-->
| |
| | توضیحات =
| |
| }}</onlyinclude>
| |