اولویت داشتن پیامبر خاتم بر مردم در حدیث غدیر چگونه امامت امام علی را اثبات می‌کند؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جز (جایگزینی متن - 'رده:(اا): پرسش‌هایی با ۱ پاسخ' به '')
 
خط ۱: خط ۱:
{{جعبه اطلاعات پرسش
{{جعبه اطلاعات پرسش
| موضوع اصلی = [[امامت (پرسش)|بانک جامع پرسش و پاسخ امامت]]
| موضوع اصلی = [[امامت (پرسش)|بانک جامع پرسش و پاسخ امامت]]
| موضوع فرعی = [[اولویت]] داشتن [[پیامبر خاتم]] بر [[مردم]] در [[حدیث غدیر]] چگونه [[امامت امام علی]] را [[اثبات]] می‌کند؟
| تصویر = 110050.jpg
| تصویر = 110050.jpg
| اندازه تصویر = 200px
| نمایه وابسته = [[کلیاتی از امامت (نمایه)|کلیاتی از امامت]]
| نمایه وابسته = [[کلیاتی از امامت (نمایه)|کلیاتی از امامت]]
| مدخل اصلی = [[امامت]]
| مدخل اصلی = [[امامت]]
خط ۱۵: خط ۱۳:
حجت الاسلام و المسلمین '''[[علی ربانی گلپایگانی]]''' در کتاب ''«[[براهین و نصوص امامت (کتاب)|براهین و نصوص امامت]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
حجت الاسلام و المسلمین '''[[علی ربانی گلپایگانی]]''' در کتاب ''«[[براهین و نصوص امامت (کتاب)|براهین و نصوص امامت]]»'' در این‌باره گفته‌ است:


«یکی از قراین روشن و گویا بر اینکه مقصود از [[مولی]] در [[حدیث غدیر]]، [[امامت]] است این است که [[پیامبر اکرم]]{{صل}} قبل از آنکه جمله {{متن حدیث|مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ‌}} را بیان کند خطاب به [[مسلمانان]] حاضر در [[غدیر خم]] فرمود: {{متن حدیث|ألست اولی بکم من انفسکم}}؛ آیا من نسبت به شما از خود شما [[برتر]] نیستم؟” و برابر برخی نقل‌ها فرمود: {{متن حدیث|ألست اولی بالمؤمنین من انفسهم}}؛ آیا من نسبت به [[مؤمنان]] از خود آنان برتر نیستم؟” مسلمانان حاضر در [[غدیر]] گفتند: “آری ای [[رسول الله]]{{صل}}” [[پیامبر]]{{صل}} پس از اینکه آنان به [[اولویت]] او نسبت به مؤمنان [[اذعان]] کردند، بی‌درنگ فرمود: {{متن حدیث|مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ‌}}؛ هر کس که من مولای وی هستم؛ یعنی بر او اولویت دارم، [[علی]] مولای او است؛ یعنی بر وی اولویت دارد. بدون [[شک]] مقصود از این اولویت، آن است که پیامبر اکرم{{صل}} بر مسلمانان [[ولایت]] دارد و هرگاه او درباره آنان تصمیمی بگیرد که با میل و خواست آنان [[سازگاری]] نداشته باشد، بر آنان [[واجب]] است که تابع [[تصمیم پیامبر]]{{صل}} باشند.
«یکی از قراین روشن و گویا بر اینکه مقصود از [[مولی]] در [[حدیث غدیر]]، [[امامت]] است این است که [[پیامبر اکرم]] {{صل}} قبل از آنکه جمله {{متن حدیث|مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ‌}} را بیان کند خطاب به [[مسلمانان]] حاضر در [[غدیر خم]] فرمود: {{متن حدیث|ألست اولی بکم من انفسکم}}؛ آیا من نسبت به شما از خود شما [[برتر]] نیستم؟” و برابر برخی نقل‌ها فرمود: {{متن حدیث|ألست اولی بالمؤمنین من انفسهم}}؛ آیا من نسبت به [[مؤمنان]] از خود آنان برتر نیستم؟” مسلمانان حاضر در [[غدیر]] گفتند: “آری ای [[رسول الله]] {{صل}}” [[پیامبر]] {{صل}} پس از اینکه آنان به [[اولویت]] او نسبت به مؤمنان [[اذعان]] کردند، بی‌درنگ فرمود: {{متن حدیث|مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ‌}}؛ هر کس که من مولای وی هستم؛ یعنی بر او اولویت دارم، [[علی]] مولای او است؛ یعنی بر وی اولویت دارد. بدون [[شک]] مقصود از این اولویت، آن است که پیامبر اکرم {{صل}} بر مسلمانان [[ولایت]] دارد و هرگاه او درباره آنان تصمیمی بگیرد که با میل و خواست آنان [[سازگاری]] نداشته باشد، بر آنان [[واجب]] است که تابع [[تصمیم پیامبر]] {{صل}} باشند.


این [[سخن پیامبر]]{{صل}} در غدیر خم که ولایت خود بر مسلمانان را به آنان یادآور شد و از آنان بر آن [[اقرار]] گرفت خاستگاه [[قرآنی]] دارد، [[خداوند]] در [[آیه]] ۶ [[سوره احزاب]] فرموده است: “ {{متن قرآن|النَّبِيُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ}}<ref>«پیامبر بر مؤمنان از خودشان سزاوارتر است» سوره احزاب، آیه ۶.</ref>. [[مفسران]] [[اسلامی]] تصریح کرده‌اند که این آیه بیانگر آن است که [[رأی]] و [[دستور پیامبر]] اکرم{{صل}} بر خواست و رأی مسلمانان [[حاکم]] است و آنان باید بی‌چون و چرا [[تسلیم]] رأی و [[فرمان پیامبر]]{{صل}} باشند.
این [[سخن پیامبر]] {{صل}} در غدیر خم که ولایت خود بر مسلمانان را به آنان یادآور شد و از آنان بر آن [[اقرار]] گرفت خاستگاه [[قرآنی]] دارد، [[خداوند]] در [[آیه]] ۶ [[سوره احزاب]] فرموده است: “ {{متن قرآن|النَّبِيُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ}}<ref>«پیامبر بر مؤمنان از خودشان سزاوارتر است» سوره احزاب، آیه ۶.</ref>. [[مفسران]] [[اسلامی]] تصریح کرده‌اند که این آیه بیانگر آن است که [[رأی]] و [[دستور پیامبر]] اکرم {{صل}} بر خواست و رأی مسلمانان [[حاکم]] است و آنان باید بی‌چون و چرا [[تسلیم]] رأی و [[فرمان پیامبر]] {{صل}} باشند.


[[ابن‌کثیر]] در [[تفسیر آیه]] گفته است: “خداوند از [[مهربانی]] و [[خیرخواهی]] پیامبر{{صل}} نسبت به مسلمانان [[آگاه]] بود، بدین سبب او را نسبت به آنان از خودشان برتر قرار داد و [[حکم]] او درباره آنان را در [[اختیار]] آنها مقدم ساخت، چنان‌که فرمود: {{متن قرآن|فَلَا وَرَبِّكَ لَا يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لَا يَجِدُوا فِي أَنْفُسِهِمْ حَرَجًا مِمَّا قَضَيْتَ وَيُسَلِّمُوا تَسْلِيمًا}}<ref>«پس نه، به پروردگارت سوگند که ایمان نمی‌آورند تا در آنچه میانشان ستیز رخ داده است تو را داور کنند سپس از آن داوری که کرده‌ای در خود دلتنگی نیابند و یکسره (بدان) تن در دهند» سوره نساء، آیه ۶۵.</ref>؛ در [[حدیث صحیح]] آمده است که [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: “سوگند به [[خدا]] یکی از شما [[ایمان]] نمی‌آورد، مگر اینکه من نزد او از [[جان]] و [[مال]] و فرزند و همه [[انسان‌ها]] محبوب‌تر باشم”. [[بخاری]] درباره این [[آیه]] از [[ابوهریره]] [[روایت]] کرده است که پیامبر{{صل}} فرمود: “هیچ مؤمنی نیست، مگر اینکه من در [[دنیا]] و [[آخرت]] بر او اولی هستم، اگر می‌خواهید آیه {{متن قرآن|النَّبِيُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ}}<ref>«پیامبر بر مؤمنان از خودشان سزاوارتر است» سوره احزاب، آیه ۶.</ref> را قرائت کنید، بنابراین، اگر مؤمنی از دنیا برود و [[مالی]] را بر جای بگذارد، آن مال به [[ورثه]] او تعلق دارد، و اگر [[دینی]] بر [[ذمه]] داشته باشد من مولای او هستم”. [[احمد بن حنبل]] نیز آن را از [[جابر بن عبدالله انصاری]] روایت کرده است<ref>تفسیر ابن‌کثیر، ج۵، ص۴۲۵.</ref>.
[[ابن‌کثیر]] در [[تفسیر آیه]] گفته است: “خداوند از [[مهربانی]] و [[خیرخواهی]] پیامبر {{صل}} نسبت به مسلمانان [[آگاه]] بود، بدین سبب او را نسبت به آنان از خودشان برتر قرار داد و [[حکم]] او درباره آنان را در [[اختیار]] آنها مقدم ساخت، چنان‌که فرمود: {{متن قرآن|فَلَا وَرَبِّكَ لَا يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لَا يَجِدُوا فِي أَنْفُسِهِمْ حَرَجًا مِمَّا قَضَيْتَ وَيُسَلِّمُوا تَسْلِيمًا}}<ref>«پس نه، به پروردگارت سوگند که ایمان نمی‌آورند تا در آنچه میانشان ستیز رخ داده است تو را داور کنند سپس از آن داوری که کرده‌ای در خود دلتنگی نیابند و یکسره (بدان) تن در دهند» سوره نساء، آیه ۶۵.</ref>؛ در [[حدیث صحیح]] آمده است که [[پیامبر]] {{صل}} فرمود: “سوگند به [[خدا]] یکی از شما [[ایمان]] نمی‌آورد، مگر اینکه من نزد او از [[جان]] و [[مال]] و فرزند و همه [[انسان‌ها]] محبوب‌تر باشم”. [[بخاری]] درباره این [[آیه]] از [[ابوهریره]] [[روایت]] کرده است که پیامبر {{صل}} فرمود: “هیچ مؤمنی نیست، مگر اینکه من در [[دنیا]] و [[آخرت]] بر او اولی هستم، اگر می‌خواهید آیه {{متن قرآن|النَّبِيُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ}}<ref>«پیامبر بر مؤمنان از خودشان سزاوارتر است» سوره احزاب، آیه ۶.</ref> را قرائت کنید، بنابراین، اگر مؤمنی از دنیا برود و [[مالی]] را بر جای بگذارد، آن مال به [[ورثه]] او تعلق دارد، و اگر [[دینی]] بر [[ذمه]] داشته باشد من مولای او هستم”. [[احمد بن حنبل]] نیز آن را از [[جابر بن عبدالله انصاری]] روایت کرده است<ref>تفسیر ابن‌کثیر، ج۵، ص۴۲۵.</ref>.


[[زمخشری]] و [[بیضاوی]] گفته‌اند: “مقصود از [[اولویت]] در آیه، اولویت در همه امور است، زیرا پیامبر{{صل}} [[مؤمنان]] را به کاری [[فرمان]] نمی‌دهد، و چیزی را از آنان نمی‌پسندد، مگر اینکه به [[صلاح]] آنان است، بر خلاف [[نفس انسان]] که چه بسا [[انسان]] را به کاری بر می‌انگیزد که به صلاح او نیست. بنابراین، [[واجب]] است که پیامبر از نفس آنان نزد آنها محبوب‌تر باشد، و امر او درباره آنان از [[دستور]] خود آنها نافذتر باشد، و [[مهربانی]] آنان نسبت به پیامبر{{صل}} از مهربانی آنها نسبت به خودشان بیشتر باشد. روایت شده است که پیامبر{{صل}} [[مردم]] را به [[غزوه تبوک]] فراخواند، گروهی گفتند: “از [[پدران]] و مادرانمان در این باره اجازه می‌گیریم”. آیه مزبور در این باره نازل شد<ref>تفسیر کشاف، ج۳، ص۵۲۳؛ تفسیر بیضاوی، ج۳، ص۳۷۳.</ref>. دیگر [[مفسران]] [[اسلامی]] نیز همین معنا را از [[آیه کریمه]] استفاده کرده‌اند<ref>ر.ک: معالم التنزیل، بغوی، ج۵، ص۱۹۱؛ مدارک التنزیل، نسفی، ج۳، ص۲۹۴؛ غرائب القرآن، نظام‌الدین نیشابوری، ج۲۱، ص۷۷-۷۸؛ تفسیر جلالین، ص۵۵۲؛ تفسیر تبیان، ج۸، ص۳۱۷؛ مجمع‌البیان، ج۷-۸، ص۳۳۸؛ تفسیر ابوالفتوح، ج۱۵، ص۳۴۶-۳۴۷؛ روح‌المعانی، ج۲۸، ص۲۲۸-۲۲۹.</ref>.
[[زمخشری]] و [[بیضاوی]] گفته‌اند: “مقصود از [[اولویت]] در آیه، اولویت در همه امور است، زیرا پیامبر {{صل}} [[مؤمنان]] را به کاری [[فرمان]] نمی‌دهد، و چیزی را از آنان نمی‌پسندد، مگر اینکه به [[صلاح]] آنان است، بر خلاف [[نفس انسان]] که چه بسا [[انسان]] را به کاری بر می‌انگیزد که به صلاح او نیست. بنابراین، [[واجب]] است که پیامبر از نفس آنان نزد آنها محبوب‌تر باشد، و امر او درباره آنان از [[دستور]] خود آنها نافذتر باشد، و [[مهربانی]] آنان نسبت به پیامبر {{صل}} از مهربانی آنها نسبت به خودشان بیشتر باشد. روایت شده است که پیامبر {{صل}} [[مردم]] را به [[غزوه تبوک]] فراخواند، گروهی گفتند: “از [[پدران]] و مادرانمان در این باره اجازه می‌گیریم”. آیه مزبور در این باره نازل شد<ref>تفسیر کشاف، ج۳، ص۵۲۳؛ تفسیر بیضاوی، ج۳، ص۳۷۳.</ref>. دیگر [[مفسران]] [[اسلامی]] نیز همین معنا را از [[آیه کریمه]] استفاده کرده‌اند<ref>ر.ک: معالم التنزیل، بغوی، ج۵، ص۱۹۱؛ مدارک التنزیل، نسفی، ج۳، ص۲۹۴؛ غرائب القرآن، نظام‌الدین نیشابوری، ج۲۱، ص۷۷-۷۸؛ تفسیر جلالین، ص۵۵۲؛ تفسیر تبیان، ج۸، ص۳۱۷؛ مجمع‌البیان، ج۷-۸، ص۳۳۸؛ تفسیر ابوالفتوح، ج۱۵، ص۳۴۶-۳۴۷؛ روح‌المعانی، ج۲۸، ص۲۲۸-۲۲۹.</ref>.


از آن‌چه بیان شد [[نادرستی]] [[سخن]] [[عبدالعزیز]] [[دهلوی]] روشن می‌شود. وی گفته است: جمله {{متن حدیث|ألست اولی بکم من انفسکم}} از [[آیه]] {{متن قرآن|النَّبِيُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ}} گرفته شده است و از [[سیاق آیه]] به دست می‌آید که مقصود، [[اولویت]] درتصرف نیست، زیرا آیه در صدد بیان این [[حکم]] است که پسر خوانده، فرزند [[واقعی]] نیست، بنابراین، [[زید بن حارثه]] را نباید [[فرزند پیامبر]]{{صل}} دانست، چون نسبت [[پیامبر]]{{صل}} به [[مؤمنان]] مانند نسبت [[پدری]] [[مهربان]] به [[فرزندان]] خویش است، همان‌گونه که [[همسران]] او به منزله [[مادران]] مسلمانان‌اند<ref>مختصر التحفة الاثنی عشریه، ج۲۸، ص۲۲۸-۲۲۹.</ref>.
از آن‌چه بیان شد [[نادرستی]] [[سخن]] [[عبدالعزیز]] [[دهلوی]] روشن می‌شود. وی گفته است: جمله {{متن حدیث|ألست اولی بکم من انفسکم}} از [[آیه]] {{متن قرآن|النَّبِيُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ}} گرفته شده است و از [[سیاق آیه]] به دست می‌آید که مقصود، [[اولویت]] درتصرف نیست، زیرا آیه در صدد بیان این [[حکم]] است که پسر خوانده، فرزند [[واقعی]] نیست، بنابراین، [[زید بن حارثه]] را نباید [[فرزند پیامبر]] {{صل}} دانست، چون نسبت [[پیامبر]] {{صل}} به [[مؤمنان]] مانند نسبت [[پدری]] [[مهربان]] به [[فرزندان]] خویش است، همان‌گونه که [[همسران]] او به منزله [[مادران]] مسلمانان‌اند<ref>مختصر التحفة الاثنی عشریه، ج۲۸، ص۲۲۸-۲۲۹.</ref>.


شاید دهلوی در این باره به [[روایات]] و [[تفاسیر]] [[رجوع]] نکرده، و شاید هم رجوع کرده است، ولی برای [[مخالفت]] با [[عقیده شیعه]] درباره [[استقلال]] به [[حدیث غدیر]] بر [[امامت امیرالمؤمنین]]{{ع}} [[منطق]] را زیر پا گذاشته است»<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[براهین و نصوص امامت (کتاب)|براهین و نصوص امامت]]، ص ۲۲۵.</ref>.
شاید دهلوی در این باره به [[روایات]] و [[تفاسیر]] [[رجوع]] نکرده، و شاید هم رجوع کرده است، ولی برای [[مخالفت]] با [[عقیده شیعه]] درباره [[استقلال]] به [[حدیث غدیر]] بر [[امامت امیرالمؤمنین]] {{ع}} [[منطق]] را زیر پا گذاشته است»<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[براهین و نصوص امامت (کتاب)|براهین و نصوص امامت]]، ص ۲۲۵.</ref>.


== پانویس ==
== پانویس ==
۱۱۸٬۲۸۱

ویرایش